عریضه "اشعار رضا دین پرور"
1.25K subscribers
161 photos
72 videos
1 file
12 links
مناجات، مدح و مرثیه اهل بیت (علیهم السلام)
*تنها صفحه رسمی*
Download Telegram
بار ما را حی داور می کِشد
قبل توبه، خط به دفتر می کِشد

دست ما خالی است، او دستش پُر است
از گداها ناز، بهتر می کشد

با همین طغیانگری و سرکشی
بنده اش را پُشت این در می کشد

قیمتم را گریه بالا می برد
ارزشم را غم فراتر می کشد

غفلت از تاریکی آن قبر تنگ
گوش ما را روز آخر می کشد

هرچه دارم از غبار چادر است
جورِ من را باز، مادر می کشد

روزی ام از دسترنج فاطمه است
آنکه رنج از دست نوکر می کشد

در کنار چاه، با اشکش علی
آب، را از نهر کوثر می کشد

چون یتیمانش به ما هم می رسد
نیمه شب مولا به ما سر می کشد

با همین آلودگی رفتم نجف!
مست ایوانم، دلم پر می کشد

هر شب جمعه علی هم کربلاست
اشک هایش را به پیکر می کشد

کربلا سرتاسرش بغض علی است
شمر تا گودال، لشکر می کشد

تشنه ماند ارباب و پیش مادرش
قاتل او، آب را سر می کشد

لااقل ده یازده تا ضربه زد
آنکه خنجر را به حنجر می کشد

یک نفر دنبال آن پیراهن است
تیرها را طور دیگر می کشد

اینطرف آقا نفس دارد هنوز
آنطرف نامرد، معجر می کشد

#مناجات_با_خدا
#امام_حسین_ع
#شب_جمعه
@reza_dinparvar101
جمله ای از نور، روی طاقِ عرش افتاده است
میزبان هم، بهر مهمانان خود آماده است

جان ما آماده ی یک مستی جانانه شد
روزه داران! لحظه ی دیدار صاحبخانه شد

باز هم شد پشت این در، دیده ی عشاق، تر
ما به او مشتاق بودیم، او به ما مشتاق تر

السلام ای ماه من! ماه خدا، ماه کریم
دست خالی آمدم با دعوت شاه کریم

برگه های بخشش ما را که امضا کرده اند
یاعلی گویان درِ میخانه را وا کرده اند

من خجالت می کشم چون پیشواز آمد علی
باز هم پیش خدا، بهر گدا، رو زد علی

سفره را که چید مادر، غصه ها شد برطرف
چیست شیرینی روزه؟ حبه انگور نجف

خاک راه بوترابم، نوکر مولا حسن
آخر سالی، غبار از دل تکاندم با حسن

ای که می گویی به رویت قفل درها بسته است
کربلا رفتن به امضای حسن وابسته است

تشنه لب بوده حسین و تشنه لب بوده حسن
با همان سوز جگر، با ناله فرموده حسن ...

هیچ روزی سخت تر از روز عاشورا نشد
کربلا غوغا شد اما آب، دست و پا نشد

گریه کردم ... گرچه افطاری که خوردم زهر بود
من فدای تشنه ای که در کنار نهر بود

روضه ی عطشان شدن را تشنه می فهمد فقط
داغ حلق پاره اش را، دشنه می فهمد فقط

تا ته حلقوم او، خون گلو رفته چقدر
در دهان خشک او، نیزه فرو رفته چقدر

#مناجات_با_خدا
#امام_حسن_ع
#امام_حسین_ع


@reza_dinparvar101
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عید من گریه است ، گریه بر حسین
او که تقدیر مرا بسیار بست

روضه ی بی دستی آب آورش
دست من را موقع افطار بست

#رضا_دین_پرور

#امام_حسین_ع
#اباالفضل_ع
#ماه_مبارک
#سال_نو

💠 @hossein_jaan
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
اکفیانی! غریب و تنهایم
و انصرانی! شدم به تو مشتاق

سحری روبروی شش گوشه
دست من را بگیر بین رواق

ای ضریح حسین دلتنگم!
برسان ناله مرا به عراق

#مناجات_امام_زمان_عج
#امام_حسین_ع
#فراق
#حاج_منصور_ارضی

@reza_dinparvar101
کار گناهکاری، دیگر به مو رسیده
در باز کن به رویم، بی آبرو رسیده

از من کسی در اینجا بیچاره تر ندیده
صد شرّ، به من ز نفسِ درّنده خو رسیده

هی سنگ خوردم اما خود را به تو رساندم
این جسم و جان زخمی‌، با صد رفو رسیده

حرفی بزن دلم را بشکن ضرر ندارد
این بنده به تفاهم، با گفتگو رسیده

پاکم کنید اگرچه، آلوده و خرابم
ای اشک ها بریزید، وقت وضو رسیده

ممنون مادرم که دست مرا گرفته
خیری اگر رسیده، تنها از او رسیده

امشب خدا علی را دنبال ما فرستاد
امشب گدا به حیدر، بی پرس و جو رسیده

آلودگی من را با یاعلی خریدند
این بار هم به داد من ذکر هو رسیده

کاری به کس ندارم، وقتی حسین دارم
هرچند تشنه بودم دستم سبو رسیده

مادر کنار گودال، با قامت خمش گفت؛
حیدر کمک که وقت ذبح گلو رسیده

#مناجات_با_خدا
#امام_حسین_ع

@reza_dinparvar101
قلب را تا ربّم از خوف و رجا بیرون کشید
جای صحبت از لبم یاربّنا بیرون کشید

ارزش فقر من اینجاها مشخص میشود
از دو تا دست تهی، دست دعا بیرون کشید

زودتر از هر رفیقی دست من را هم گرفت
نارفیقش را، ز افکار خطا بیرون کشید

بین گِرداب گناهان، ناگهان گریان شدم
مُرده ای بودم که این دریا مرا بیرون کشید

ورشکسته می زند آتش به اموال خودش
او مرا از ورشکستن بارها بیرون کشید

باید از این زودتر، او به حسابم می رسید
باز هم پرونده من را رضا بیرون کشید

زیر ایوان نجف، زهرا دل من را شکست
از دل سنگم علی سنگ طلا بیرون کشید

باز ممنون حسینم که مرا با روضه اش
از صف جامانده های کربلا بیرون کشید

زائرم کرده که من بعداً سلامش کرده ام
آنکه از خاک تنش، خاک شفا بیرون کشید

حرف می زد خواهرش با گریه و می‌گفت حسین
کاش می شد از دهانت نیزه را بیرون کشید

کاش میشد در هیاهوی خیام و قتلگاه
تیرها را از تن تو بیصدا بیرون کشید

آه! من دیدم که بعد از سنگبارانت حسین
پیری از زیر عبای خود عصا بیرون کشید

تشنه ی بی سرپناه! اینقدر دست و پا نزن
مادر آمد خنجرش را شمر، تا بیرون کشید

#مناجات_با_خدا
#امام_حسین_ع

@reza_dinparvar101
هر لباس کهنه قبل از سال نو پشت در است
سائل این خانه اما کهنه کارش بهتر است

آی صاحبخانه پس کی نونوارم می کنی؟
پیش خوبانت اگر رسوا شوم درد سر است

سفره آماده است، اما میهمان آماده نیست
آه باران بهاری! چشم خشکم نوبر است

لطف کن چوبم بزن، ردّم کنی دق می کنم
آبرویم ریخت پیش هر که این دور و بر است

خاک ویرانم ولی حتماً به دردت میخورم
آنکه بُرده سود، از خاک خرابه زرگر است

آنقدر بخشیده ای خشم تو یادم رفته است
آنچه غفلت دارم از آن، ترس روز محشر است

نفس، عمری بندگی های مرا در بند کرد
نفس را در هم شکستن، کار شاه خیبر است

زودتر پرونده ی ما را بده دست علی
حاصل صوم و صلات روزه داران حیدر است

زیر ایوان طلایش، قبله سرگردان شده
حرف انگور نجف در سجده مستی آور است

بسکه محتاجم علی را با حسن دادم قسم
چون گره را باز کردن، کار سبط اکبر است

سفره ی شب های قدرم را حسن انداخته
او که در دست کریمش، رزق سال نوکر است

عاقبت روزی بقیعش مثل مشهد می شود
گرچه حالا چشم ها از غربت آنجا تر است

یا مجیر و یا مجیر و یا مجیر و یا مجیر
آنکه از آتش فراری داده من را مادر است

مادر ما را زدند و دست مولا بسته بود
آه حیدر از همان میخی است که روی در است

زینبش با آه و ناله گفت ای همسایه ها
اینکه می سوزد در آتش، دختر پیغمبر است

فاطمه با خنجری کُند از حسینش دل برید
حنجرش آتش گرفت اما صدا بی جوهر است

خیمه اش در شعله و در شعله دامن سوخته
دختری که سوخته دستش به روی معجر است

پیش مادر سر جدا شد، سر در آورد از تنور
شانه زد زهرا بر آن مویی که پُر، خاکستر است

#مناجات_با_خدا
#حضرت_زهرا_س
#امام_حسن_ع
#امام_حسین_ع
#سال_جدید
@reza_dinparvar101
با همین بیچارگی و چشم تر
میشود درمانده اینجا معتبر

گرچه من رسوا شدم، ردّم نکن
شب که شد، محتاج میکوبد به در

چرخ هایم را زدم بعد آمدم
باز تحویلم گرفتی بیشتر

بین مهمانی مرا جا داده ای
گرچه بودم از همه جا بیخبر

یک زیارت قسمتم کن در نجف
بی زیارت عمر من رفته هدر

دستهایم را گرفته یاحسن
ای خدای مجتبی من را بخر

آرزو دارم در ایوان حسن
روضه ی مادر بخوانم یک سحر

جان زهرا که میان شعله سوخت
بنده ات را رد کن از بین شرر

من دلم امشب به اربابم خوش است
می خرد او نوکرش را با ضرر

دردسر شد بوسه ی زیر گلو
قاتلش شد خنجری از پشت سر

میشود درد حسن درد حسین
داغ تشتی از جگر شد؛ تشت زر!

#مناجات_با_خدا
#امام_حسن_ع
#امام_حسین_ع

@reza_dinparvar101
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
طاعت برای ما کرد ، ضربت برای ما خورد
زحمت کشید و جایش ، با سائلان غذا خورد
در این بهار باید ، بین نجف هوا خورد
گریان شده کسی که ، افطار ... کربلا خورد

مولا کنار سفره ، خود را به ما رسانده
هرشب سلام ما را ، تا کربلا رسانده

#رضا_دین_پرور

#امیرالمومنین_علیه_السلام
#امام_حسین_ع
#ماه_مبارک
#نجف
#کربلا

💠 @hossein_jaan