پیرنگ | Peyrang
2.36K subscribers
123 photos
37 videos
3 files
1.07K links
گروه ادبی پیرنگ بدون هر نوع وابستگی، به مقوله‌ی ادبیات با محوریت ادبیات داستانی
می‌پردازد.

https://t.me/peyrang_dastan

آدرس سايت:
http://peyrang.org/

Email: info@peyrang.org
Download Telegram
#یادداشت بر داستان پاگرد سوم
#یارعلی_پورمقدم
#ندا_حفاری

یارعلی پورمقدم را اولین بار در کافه شوکا دیدم. با کلاه شاپویی بر سر و موهای خاکستری که از زیر کلاه بیرون زده‌بود. من نمی‌دانستم که آقای مقدمی که ما برای نان و پنیر خوردن می‌رویم به کافه‌ی همیشه شلوغ‌اش، نویسنده است. نمی‌دانستم اما هم خودش را با آن صدای گرم، صورت خندان و سبیل‌های بلندش دوست داشتم، هم نان و پنیر و گوجه‌های کافه‌اش را. گردو می‌زد توی پنیر. درچشمان جوان و جستجوگر من، شوکا فقط کافه نبود. سرزمین عجایب بود. می‌شد ساعت‌ها نشست برای کشف لایه‌های مخفی سرزمین عجایب. آدم‌ها بزرگ و چیزدان بودند آن‌قدر که از نادانی خودم خجالت می‌کشیدم. در چشم من همه چیز سرزمین تنگ و تاریک شوکا، زیبا و اسرارآمیز می‌آمد کمی هم ترسناک البته.
حالا اما می‌دانم که آقای مقدم نویسنده است. نویسنده بوده. داستان‌هایش هم بخوبی همان نان و پنیر است. گردو زده بینشان. پاگرد سوم. داستانی با راوی کودک. داستانی از لایه‌های کثیف شهر. راوی کودک نوشتن سخت است اما مقدم کار بلد است. مقدم خواننده را با معصومیت و ناآگاهی بچه می‌کشد وسط کثافت بزرگسالی. همه چیز را آن‌طور که بچه می‌بیند، آن‌طور که لادن می‌شنود، می‌بینیم و می‌شنویم. خودمان را به خواب می‌زنیم و یواشکی به دکمه‌های لباس مادر چشم می‌دوزیم. پشت در اتاق مادر گوش می‌ایستیم و با کفش پاشنه بلند مثل ماه می‌شویم.
مقدم تصاویر زیبایی می‌سازد در این داستان. اطلاعات را هم نمی‌فروشد به خواننده. لایه لایه می‌ریزدشان بیرون. تا بفهمیم چرا کامران افتاد!
داستان پاگرد سوم، در کتاب گنه گنه‌های زرد توسط نشر نی در سال ۱۳۶۹ به چاپ رسیده است.
داستان را در کتاب در جستجوی واقعیت، مجموعه‌ی ارزشمندی از آثار نویسندگان معاصر که توسط محمدعلی سپانلو گردآوری شده، نیز می‌توانید پیدا کنید.

#پاگرد_سوم
#گنه_گنه‌های_زرد
#نشر_نی

@peyrang_dastan
.
#یادکرد

به یاد یارعلی پورمقدم، نویسنده (۱۳۳۰-۱۴۰۱).
یادش گرامی.

#یادداشت بر داستان پاگرد سوم
#یارعلی_پورمقدم
#ندا_حفاری

یارعلی پورمقدم را اولین بار در کافه شوکا دیدم. با کلاه شاپویی بر سر و موهای خاکستری که از زیر کلاه بیرون زده‌بود. من نمی‌دانستم که آقای مقدمی که ما برای نان و پنیر خوردن می‌رویم به کافه‌ی همیشه شلوغ‌اش، نویسنده است. نمی‌دانستم اما هم خودش را با آن صدای گرم، صورت خندان و سبیل‌های بلندش دوست داشتم، هم نان و پنیر و گوجه‌های کافه‌اش را. گردو می‌زد توی پنیر. درچشمان جوان و جستجوگر من، شوکا فقط کافه نبود. سرزمین عجایب بود. می‌شد ساعت‌ها نشست برای کشف لایه‌های مخفی سرزمین عجایب. آدم‌ها بزرگ و چیزدان بودند آن‌قدر که از نادانی خودم خجالت می‌کشیدم. در چشم من همه چیز سرزمین تنگ و تاریک شوکا، زیبا و اسرارآمیز می‌آمد کمی هم ترسناک البته.
حالا اما می‌دانم که آقای مقدم نویسنده است. نویسنده بوده. داستان‌هایش هم بخوبی همان نان و پنیر است. گردو زده بینشان. پاگرد سوم. داستانی با راوی کودک. داستانی از لایه‌های کثیف شهر. راوی کودک نوشتن سخت است اما مقدم کار بلد است. مقدم خواننده را با معصومیت و ناآگاهی بچه می‌کشد وسط کثافت بزرگسالی. همه چیز را آن‌طور که بچه می‌بیند، آن‌طور که لادن می‌شنود، می‌بینیم و می‌شنویم. خودمان را به خواب می‌زنیم و یواشکی به دکمه‌های لباس مادر چشم می‌دوزیم. پشت در اتاق مادر گوش می‌ایستیم و با کفش پاشنه بلند مثل ماه می‌شویم.
مقدم تصاویر زیبایی می‌سازد در این داستان. اطلاعات را هم نمی‌فروشد به خواننده. لایه لایه می‌ریزدشان بیرون. تا بفهمیم چرا کامران افتاد!
داستان پاگرد سوم، در کتاب گنه گنه‌های زرد توسط نشر نی در سال ۱۳۶۹ به چاپ رسیده است.
داستان را در کتاب در جستجوی واقعیت، مجموعه‌ی ارزشمندی از آثار نویسندگان معاصر که توسط محمدعلی سپانلو گردآوری شده، نیز می‌توانید پیدا کنید.

#پاگرد_سوم
#گنه_گنه‌های_زرد
#نشر_نی

@peyrang_dastan
www.peyrang.org
.
«افسوس که الهه‌ی بخت نویسندگان این مرز و بوم یک فریدون آواره است.»

#یارعلی_پورمقدم

@peyrang_dastan