Pathwaystogod
1.67K subscribers
6.61K photos
494 videos
153 files
204 links
اسرار درون ومديتيشن، چاکرا و کالبدها،حقایق روانشناسی ،تعالیم معنوی و عرفانی......
Download Telegram
هیچ چیز در این دنیا ابدی
نیست،حتی مشکلات ما. ممکن است به موقعیتی که مد نظرت
بوده نرسیده باشی،
اما با برداشتن بهترین قدم بعدی ات به
سمت جلو دقیقا همان جایی که
میخواهی میتوانی باشی.

ما نمی توانیم گذشته را تغییر بدهیم
فقط می توانیم زمان حال را تغییر دهیم. هیچ گاه برای تبدیل شدن به آنچه که مدنظرت است دیر نیست.
به رشد خود ادامه بده،
به آموختن ادامه بده،
و هر روز خودت را به روزتر کن...!!!!
#مشکلات_زندگى #تغییر#زمان_حال#روانشناسی #راهى_بسوى_خدا
@pathwaystogod
همیشه «همین الان» است:


راستش امروز می‌خواهم در مورد مرگ صحبت کنم. بیشتر ما سعی می‌کنیم که به مرگ فکر نکنیم، ولی همیشه بخشی از ذهن‌مان می‌داند که زندگی ابدی نیست. بخشی از وجود ما می‌داند که با مرگ تنها به اندازه یک مراجعه به دکتر یا یک تماس‌تلفنی ساده فاصله داریم تا با واقعیت فانی خود و اطرافیانمان روبرو شویم. مطمئنم خیلی از شما به شکلی با این قضیه سروکار داشته‌اید. حتما می‌دانید چقدر تکان‌دهنده است که به‌ ناگاه از مسیر عادی زندگی خارج شوید و تنها مسئولیت شما «تلاش برای نمردن» باشد، یا مراقبت از کسی که رفتنی‌ است.

ولی چیزی که مردم در این لحظات به آن پی می‌برند این است که مدت زمان زیادی از زندگی‌شان را هدر داده‌اند. و سوال این نیست که با زندگی‌شان چه کار کرده‌اند – مثلا زمان زیادی را صرف چک‌کردن بدون وقفه ایمیل‌شان کرده‌اند – نه. مساله اصلی این است که در سال‌های متمادی به چیزهای اشتباه اهمیت داده‌اند و تمرکزشان روی مسائل ریز و ناچیز بوده و حالا احساس پشیمانی می‌کنند. این اتفاق هم زمانی می‌افتد که زندگی‌مان در روال عادی‌ است، و البته خود یک تناقض است زیرا همه‌ ما می‌دانیم که نوبت ما هم فرا‌می‌رسد.

واقعا نمی‌دانید نوبت شما هم فرا‌می‌رسد؟ نمی‌دانید که روزی خواهد رسید که بیمار خواهید شد، یا آشنایی درخواهد گذشت و شما به گذشته نگاه می‌کنید، به چیزهایی که تمرکز شما را به‌خود جلب‌کرده‌بود، و رو به خود کرده و از خودتان می‌پرسید: من داشتم چه غلطی می‌کردم؟

به‌رغم دانستن این حقیقت، بیشتر ما بخش زیادی از زندگی خود را طوری تلف می‌کنیم که انگار برای همیشه قرار است زنده بمانیم. برای مثال، یک فیلم بد را چهار بار تماشا می‌کنیم یا مدام با همسر خود دعوا و مرافعه می‌کنیم. این کارها فقط وقتی معنا پیدا می‌کنند که ما جاودانه باشیم و تا ابد زنده‌بمانیم. اگر قرار باشد زندگیمان را این گونه هدر دهیم کاش حداقل بهشتی که وعده می‌دهند واقعا وجود داشته باشد.

راه‌هایی هست برای این‌که به واقع در لحظه زندگی کنیم. همیشه «همین الان» است. هرچقدر هم که به آینده فکر‌می‌کنید و برای آن برنامه‌ریزی می‌کنید و سعی می کنید ریسک را پایین بیاورید، باید بدانید که واقعیتِ زندگی شما «همین‌الان»‌ است.

شاید مسخره به نظر برسد، ولی حقیقت همین است. البته از لحاظ قوانین فیزیک زیاد هم درست نیست، چون در واقع «همین‌الان»ی وجود ندارد. و این حرف از دیدگاه فیزیک هم خیلی درست نیست (همانطور که زمان حال برای دو نقطه در کهکشان‌ها یکی نیست)، در واقع «همین ‌الان‌»ی وجود ندارد، از نظر علم‌ عصب‌شناسی هم «همین الان» به درستی تعریف نشده (همانطور که در تعریف حس‌هوشیاری، اطلاعات ورودی به مغز درلحظات مختلف بر اساس‌ زمانبندی‌های جداگانه تبادل می‌شوند)، که باعث می‌شود ادراک ما از زمان حال فقط یک خاطره یا ذهنیت باشد. ولی از نظر یک تجربه‌ حس هوشیاری، واقعیتِ زندگی شما همیشه «همین الان» است.و من فکر می‌کنم این یک حقیقت‌رهایی‌بخش در مورد ذاتِ ذهن انسان است.در حقیقت فکر می کنم که برای داشتن شادی، احتمالا چیزی مهمتر از درک این مساله در مورد ذهن وجود‌ ندارد.

گذشته فقط یک خاطره است، مانند فکری که در زمان حال به ذهن خطور می کند. آینده هم صرفا یک فرض است که در زمان حال ذهن شما را مشغول می‌کند. چیزی که ما در حقیقت در اختیار داریم همین لحظه‌ حال است… و این لحظه… و این لحظه…

و متاسفانه بیشتر زندگیمان را صرف فراموش کردن، انکار کردن، فرار کردن و چشم‌پوشی‌کردن از این واقعیت می کنیم. و بدبختانه ما موفق به انجام این فراموشی می شویم. متاسفانه راهی پیدا‌کرد‌ه‌ایم که هیچگاه با لحظه‌ حال ارتباط برقرار نکنیم و به امید پیدا‌کردن شادی در آینده، شادی را در آن لحظه پیدا نکنیم. و آینده هیچگاه نخواهد آمد. حتی وقتی که فکر می‌کنیم واقعا در لحظه‌ حال زندگی‌می‌کنیم، گوشه‌چشمی به آینده و حل مشکلات آن داریم.

و حقیقتا ما می‌توانیم که به سادگی -حتی شده برای لحظه‌ای- مشکلات را کنار گذاشته، و از حقیقت زندگی که در لحظه‌ حال ‌است لذت ببریم. این حرف‌، حرف تازه‌ای یا بر مبنای اطلاعات جدید نیست. فقط کافی است تغییری در رفتارمان بدهیم. تغییری در «ادراکی که نسبت به لحظه‌ی حال» داریم.
#زمان_حال#الان
@pathwaystogod
🌱🌸🔮🌸🌱

🍥 زمان حال 🍥

اندازه گیری آرامش ذهن ما تا حد زیادی با مقدار زمانی که می توانیم در لحظه حاضر زندگی کنیم مشخص می شود. بدون توجه به اینکه دیروز یا سال گذشته چه اتفاقی افتاده و فردا ممکن است چه اتفاقی بیفتد یا نیفتد،

لحظه حاضر نقطه ایست که در آن قرار دارید . همیشه!

بدون تردید، بسیاری از ما به هنر روان رنجوری که عبارتست از: «هدر دادن مقدار زیادی از عمر مان به نگران بودن درباره چیزهای گوناگون» آراسته ایم! ما اجازه می دهیم که مشکلات گذشته و نگرانی های آینده بر لحظات کنونی ما چیره شوند، به حدّی که به اضطراب، سرخوردگی، افسردگی و نومیدی می رسیم. از سوی دیگر ما رضامندی، اولویت های تعیین شده، و شادی خود را به تعویق می اندازیم و اغلب خود را متقاعد می کنیم که اوضاع «روزی» بهتر از امروز خواهد شد.

دوستی می گفت: «زندگی آن چیزیست که وقتی ما مشغول برنامه ریزی های دیگر هستیم اتفاق می افتد.» وقتیکه ما مشغول برنامه ریزی «برنامه های دیگر» هستیم، بچه های ما بزرگ می شوند، اشخاصی که دوست داریم از اطرافمان پراکنده می شوند و می میرند، بدن های ما از قواره خارج می شوند و رؤیاهای ما از دست می روند. خلاصه اینکه ما فرصت لذت بردن از زندگی را از دست می دهیم.

بسیاری از مردم طوری زندگی می کنند که گویی زندگی تمرین نهایی نمایشی برای تاریخی در آینده است.

زندگی این نیست.

در حقیقت، برای هیچ کس تضمینی وجود ندارد که فردا اینجا باشد. "حال"، تنها زمانیست که داریم وتنها زمانیست که روی آن کنترل داریم. وقتی که توجه ما به زمان حال است، ترس را از ذهنمان دور می کنیم. "ترس" و نگرانی معمولاً درباره حوادثی است که امکان دارد در آینده روی دهد: نداشتن پول کافی ، مشکلاتی که برای فرزندانمان پیش خواهد آمد ، پیر شدن ، مردن و ... برای مبارزه با ترس، بهترین راهبرد آن است که یاد بگیرید توجه تان را به زمان حال معطوف کنید. تمرین کنید که توجه تان در اینجا و در زمان حال باشد. زیرا تلاش هایتان بهره زیادی در بر خواهد داشت.

🌱🌸🔮🌸🌱

#زمان_حال #تعالیم_معنوی #روانشناسی #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
نفس به درون می رود، بگذار در وجودت منعکس شود که نفس به درون می رود. نفس بیرون می آید، بگذار در وجودت منعکس شود که نفس بیرون می آید و سکوت عظیمی را احساس خواهی کرد که بر تو نازل می شود. اگر بتوانی ببینی که نفس به درون می رود و بیرون می آید، درون می رود و بیرون می آید، این عمیق ترین مانترایی است که تاکنون ابداع شده است.
تو در اینک اینجا نفسں می کشی۔ نمی توانی فردا نفسں بکشی و نمی توانی دیروز نفسں بکشی۔ باید در این لحظه نفس بکشی، اما می توانی درباره ی فردا فکر کنی و می توانی درباره ی دیروز فکر
کنی. پس بد ن در حال می ماند و ذهن میان گذشته و آینده به امیدوار بودن ادامه می دهد و میان ذهن و بدن جدایی وجود دارد. بدن در لحظه ی حال است و ذهن هرگز در حال نیست و آنها هرگز با همدیگر دیدار نمی کنند. هرگز به طرف همدیگر نمی روند. و به خاطر این جدایی، اضطراب، تنش و نگرا نی به وجود می آید. فرد تنش دارد، این تنش از نگرانی می آید. ذهن باید به حال
آورده شود، زیرا زمان دیگری وجود ندارد.

#تنفس#مانترا#زمان_حال#تعالیم_معنوی
@pathwaystogod
🍁🍃🔮🍃🍁

🍥 فردا یا امروز؟ 🍥

ساختن واژه ای به نام «فردا» بزرگترین اشتباه انسان بود،

تا زمانی که کودک بی سوادی بودیم و با این واژه آشنایی نداشتیم،

خوب زندگی می کردیم؛ تمامی احساساتمان، غم و شادیمان و هرچه داشتیم را همین امروز خرج می کردیم،

انگار فهمیده تر بودیم، چون همیشه می ترسیدیم شاید فردا نباشد؛

از وقتی «فردا » را یاد گرفتیم،

همه چیز را گذاشتیم برای فردا؛

از داشته های امروز لذت نبردیم و گذاشتیم برای روز مبادا...

شاید باید اینگونه «فردا» را معنی کنیم...

«فردا» روزیست که داشته های امروزت را نداری،

پس امروز را زندگی کن...

🍁🍃🔮🍃🍁

#زمان_حال #امروز #تعالیم_معنوی #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
❄️🌨🔮🌨❄️

🍥 سه نکته کاربردی برای زندگی در لحظه حال 🍥

حتماً برای شما هم پیش‌آمده حواستان به کاری که در حال انجامش هستید، نباشد یا دوستتان که از جلو شما رد شده است را ندیده‌اید و به محض اینکه می‌گوید «کجایی؟» به خودتان می‌آیید؛ این‌گونه مثال‌ها در زندگی روزمره به وفور یافت می‌شوند؛ در این لحظات معمولاً ذهنمان جایی بین گذشته و آینده در حرکت است و زمان حال را درک نمی‌کنیم.

این‌گونه تجربیات همیشه اتفاق می‌افتند؛ با پیشرفت فناوری و پیچیده‌تر شدن روابط اجتماعی به صورت روزمره، ایستادن در زمان حال و استفاده از لحظات مشکل است.

گذشته مانند یک سیاهچاله بی‌انتها ما را به سمت خود می‌کشد، درحالی‌که آینده مانند حبابی بزرگ از سؤالات، خواسته‌ها، امیال، امیدها، آرزوها و رویاها است.

ذهن ما به گونه‌ای طراحی شده است که همواره در حال فرار است.

یک مثال ساده برای درک این موضوع نشستن پای رایانه شخصی برای مطالعه در اینترنت است؛ اغلب اوقات علاوه بر مطالعه (و گاهی حتی به جای آن) سری به شبکه‌های اجتماعی می‌زنیم، ایمیل‌ها را چک می‌کنیم، به خبرگزاری‌ها سر می‌زنیم و حتی گاهی چند فایل هم دریافت می‌کنیم.

در واقع نمی‌توانیم روی کار اصلی تمرکز کنیم.

البته ذهن فراری لزوماً چیز بدی نیست؛ برخی آن را «عملکرد چند وظیفه‌ای» می‌نامند؛ حتماً این اصطلاح را در مورد رایانه‌های امروزی شنیده‌اید؛ در واقع قدرت ذهن و عدم به‌کارگیری کامل آن توسط ما باعث به وجود آمدن چنین فرایندی می‌شود؛ البته انجام برخی تمرین‌ها به ما کمک می‌کند بتوانیم هرچه بیشتر بر لحظه تمرکز کنیم:

1- مراقبه (مدیتیشن) :
چنانچه قبلاً امتحان نکرده‌اید، این کار ممکن است فوق‌العاده خسته‌کننده به نظر برسد! هیلی هابسن می‌نویسد: « اولین باری که این کار را کردم، از خودم می‌پرسیدم: چگونه می‌توانم دو دقیقه اینجا بنشینم و هیچ کاری انجام ندهم؟! بله! فقط دو دقیقه؛ اما کم‌کم دو دقیقه به پنج، و پنج به ده، و ده به راحتی به بیست دقیقه تبدیل شد؛» درک می‌کنم! ابتدای امر سخت است جایی بنشینیم و هیچ کاری نکنیم؛ به خصوص وقتی می‌شود تمام این زمان را با پرت‌کننده‌های حواس پر کرد!

البته اغلب اوقات در زندگی کارهایی را انجام داده‌ایم که با وجود سخت و خسته‌ کننده بودنشان، صرف داشتن پاداش بزرگ، آن‌ها را به انجام رسانیده‌ایم؛ کارهایی از قبیل: کاهش وزن، تناسب اندام و سرو سامان دادن به اوضاع زندگی؛ ما لزوماً دوست نداریم تمام مراحل را انجام دهیم، اما وقتی به نتیجه می‌رسیم با رضایت تمام می‌بینیم که مراحل اجرایی شده‌اند؛

مدیتیشن ارزش امتحانش را دارد! از همین امروز شروع کنید.

2- تمرین شنیدن :
مطمئنم بیشتر اوقاتی که به حساب خودمان در حال شنیدن هستیم، در واقع چیزی نمی‌شنویم! به مثل « یک گوش در و دیگری دروازه » فکر کنید؛ سعی کنید هنگام شنیدن، درک کنید چگونه آرام‌آرام به ماوراء سفر می‌کنید و به دشت فراموشی سفر می‌کنید؛

نکته: بر خود سخت نگیرید، زیرا این مهارتی است که به مرور زمان به دست می‌آورید؛ این‌ گونه نیست که به خود بگویید « تمرکز کن » و ناگهان « متمرکز » شوید؛ زیرا ذهن انسان این‌ گونه کار نمی‌کند؛

باید تمرینی برای نظارت خودآگاه بر حالت ذهنیتان انجام دهید؛ این‌گونه خواهید فهمید چه زمانی در حالت متمرکز هستید و چه زمانی نیاز است ذهن خود را به زمان حال برگردانید؛ حتی ممکن است اوقاتی دائماً به خود بگویید « برگرد »، حتی صدای خود را بشنوید، اما به مرور زمان در این مهارت پیشرفت می‌کنید و به حالت متمرکز عادت خواهید کرد.

3- تمرینات تنفس و آمادگی جسمانی :
تمرینات فراوانی در این زمینه وجود دارند که می ‌توانید با توجه به شرایط موجود زندگی‌ تان یکی را انتخاب کنید و با جدیت ادامه دهید؛ معروف ‌ترین این تمرین ها یوگا، پیلاتز (به طور کلی اروبیک) و تای چی هستند؛

وقتی روان و جسم شما هماهنگ باشند زندگی کردن در لحظه بسیار ساده می‌شود؛ متأسفانه بیشتر ما در زندگی عادت کرده‌ایم که این هماهنگی وجود نداشته باشد و معمولاً به یکی، جسم یا روح، بیشتر اهمیت می‌دهیم؛ اصلاح این امر اهمیت فراوانی دارد؛ هنگام انجام این تمرین ها سعی کنید هر چه بیشتر آگاهانه بر تنفس و حرکات تمرکز نمایید:

گذشته مالک من نیست؛
من داستان نیستم؛
آینده همواره در حال تغییر است؛
نگرانی درباره‌اش تنها مرا از تنها لحظه واقعی که برای زندگی کردن در اختیاردارم دور می‌کند؛
آن لحظه همین الان است؛

در این مطلب سه راه برای غنیمت شمردن لحظات به شما عزیزان معرفی شد؛ شما معمولاً چه مواقعی حواستان پرت می‌شود؟ بیشتر اوقات چه مواقعی به این حواس‌پرتی توجه می‌کنید و در آن دقت می‌کنید؟

❄️🌨🔮🌨❄️

#زمان_حال #مديتیشن #حواس_پرتی #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
زندگی همیشه در لحظه حال است،
تمام زندگی شما در این لحظه حالِ دائم، جاری می شود.
حتی لحظات گذشته و آینده، فقط وقتی وجود دارند که شما از طریق فکر کردن به آنها، در تنها لحظه ای که وجود دارد، یعنی این لحظه، آنها را به خاطر می آورید(گذشته) یا انتظار آنها را می کشید (آینده).
پس چرا اینطور به نظر می رسد که لحظات بسیاری وجود دارند؟ به این دلیل که لحظه حاضر، با هر آنچه اتفاق می افتد، مغشوش شده و اشتباه گرفته می شود.
فضای حال، با آنچه در این فضا روی می دهد، اشتباه گرفته می شود. اشتباه گرفتن‌ لحظه حاضر با محتوای آن، نه تنها منجر به توهم زمان می گردد بلکه به ایجاد توهم (نفس) نیز قوت می بخشد.
اینطور به نظر می رسد که همه چیز تحت تاثیر و وابسته به زمان است، در صورتی که همه اتفاقات در حال روی می دهند. این یک تناقض است. به هر جا نگاه می کنید، شواهد دقیق بسیاری می بینید که واقعیت داشتن زمان را نشان می دهند، به طور مثال؛ یک سیب فاسد شده، یا تصویر شما در آینه، در مقایسه با تصویر سی سال پیش شما در یک عکس. با اینهمه، شما هرگز هیچ مدرک مستقیمی از خودِ زمان نمی یابید و هیچ وقت آن را بی واسطه تجربه نمی کنید، یا بیشتر مواقع، آنچه در لحظه حال اتفاق می افتد را تجربه می نمائید. اگر شما فقط با آنچه مستقیماً مشاهده می کنید پیش بروید، زمان وجود ندارد، و حال، تمام آن چیزیست که همیشه هست. هر آنچه هست یا اتفاق می افتد، شکل است، شکلی که حال به خود می گیرد و جهان پیرامون ما را می سازد. تا زمانی که در درون شما، مقاومت و مخالفتی نسبت به آن وجود داشته باشد، شکل، که می توانیم آن را "جهان" بخوانیم، یک مانع غیر قابل نفوذ است که شما را از آن کسی که در ورای شکل هستید جدا می کند، یعنی شما را از آن هستیِ یگانه بی شکل که واقعاً هستید جدا می سازد. وقتی شما با شکلی که حال به خود می گیرد از درون موافقت کنید، همان شکل، دروازه ورود به بی شکلی می شود و جداییِ بین جهان و خداوند از بین می رود.
در هماهنگی بودن با آنچه هست، به این معناست که در یک ارتباط بدون مخالفت و مقاومت درونی با هر آنچه روی می دهد باشید. یعنی برچسب ذهنیِ خوب یا بد به اتفاقات نزنید، بلکه اجازه بدهید آنها همانطور که اتفاق می افتند، باشند. آیا این بدان معناست که شما دیگر نمی توانید عملی انجام‌ دهید که زندگیتان را تغییر دهد؟
کاملاً برعکس. وقتی اساس اعمال شما، هماهنگی درونی با لحظه حاضر باشد، اعمال شما از خودِ شعور هستی نیرو می گیرند.
وقتی شما مضطرب یا تحت فشار هستید، آگاهی از هدف درونی خود را از دست داده اید و هدف بیرونی اولویت یافته است. شما فراموش کرده اید که وضعیت آگاهی شما، همیشه در درجه اول اهمیت قرار دارد و بقیه موارد همگی در درجه دوم اهمیت هستند.
چرا اضطراب، فشار، یا منفی گرایی به وجود می آید؟ به دلیل این که شما از لحظه حاضر غافل شده اید. و چرا این غفلت پیش می آید؟ چون شما فکر کردید که چیز دیگری مهم تر است و هدف اصلی را فراموش کردید. یک خطای کوچک یک برداشت نادرست دنیایی از رنج می آفریند.
نفس، به سه شکل با لحظه حاضر بر خورد می کند؛ به عنوان وسیله ای برای رسیدن به چیزی و پایان‌ دادن به آن، به عنوان مانع، به عنوان دشمن.
وقتی شما در مقابل شکلی که زندگی در این لحظه به خود گرفته است واکنش نشان می دهید و هنگامی که حال را به عنوان وسیله، مانع، یا دشمن در نظر می گیرید، آن بخشی از هویت تان که وابسته به شکل است یعنی نفس را تقویت می کنید. این وضعیت منجر به واکنش گرایی نفس می شود. واکنش گرایی یعنی چه؟ یعنی معتاد شدن به واکنش. هر چه واکنش گرا شوید، بیشتر گرفتار شکل می شوید و هر چه بیشتر خود را با شکل بشناسید و یکی بدانید، نفس قوی تر می گردد. در چنین وضعیتی، هستیِ شما ( بخش اصیل وجود شما که بی شکل است) دیگر از طریق شکل نمی درخشد، یا به ندرت درخشش می یابد.
مردم خود را طوری باور کرده اند که انگار شادی آنها به اتفاقاتی که می افتد بستگی دارد، یعنی خوشنودی آنها وابسته به شکل است. آنها تشخیص نمی دهند که آنچه روی می دهد بی ثبات ترین چیز در دنیاست و دائماً در تغییر است. به نظر آنها لحظه حاضر، توسط اتفاقی که افتاده ولی نباید پیش می آمد، خراب شده است و یا به دلیل اتفاقی که نیفتاده ولی باید پیش می آمد، کمتر از آن چیزی است که باید باشد. از اینرو آنها کمالِ عمیقتری را که در خود زندگی نهان است از دست می دهند، کمالی که همیشه از قبل همینجاست و در ورای آنچه اتفاق می افتد یا نمی افتد قرار دارد، یعنی در ورای شکل.
لحظه حاضر را بپذیرید و بی نقض بودن و کمالی را که ژرف تر از هر شکل و در ورای زمان است دریابید.

#زمان_حال
@pathwaystogod
❄️🧘🔮🧘❄️

🎆 برخی از ما هرگز زندگی نمی کنیم،
بلکه همیشه در انتظار زندگی هستیم.
ما بجای اینکه همین امروز خوشحال باشیم، به امید یک آینده خوب و خوش نشسته ایم و به همین خاطر امروزمان را از دست می دهیم.
ما وقت بیشتر می خواهیم،
پول بیشتر می خواهیم،
شغل بهتر می خواهیم،
بازنشستگی می خواهیم،
مسافرت و تعطیلات می خواهیم
و امروز برای همین از دست خواهد رفت.
و ما به این مسئله اصلا توجهی نمی کنیم. مهم نیست در آینده چه چیزی پیش می آید.
اگر امروز می توانی غذا بخوری، از نور خورشید تابان لذت ببری و با دوستانت بگویی و بخندی پس خدا را شکر کن و از امروزت لذت ببر.
به خاطرات بد گذشته نگاه نکن.
و نگران آینده نباش.
تو فقط در این لحظه، از زنده بودن خود مطمئنی،
پس این شانس بزرگ را از دست نده و قدر آن را بدان.

❄️🧘🔮🧘❄️

#قدردانى_از_زندگی #آینده #زمان_حال #خوشحالی #تعالیم_معنوی #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
🌿🧘🔮🧘🌿

🎆 يك داستان بودايی بسيار زيبا با معانی بسيار وجود دارد:
مردی در جنگل می دود.
تلاش دارد از شيری فرار كند كه در تعقيب اوست.
به پرتگاهی می رسد.
راهی برای رفتن وجود ندارد، پس می ايستد.
برای يك لحظه نمی داند چه كند.
به پايين نگاه می كند، يك دره و پرتگاه بسيار عميق و بی انتهاست. اگر بِپَرَد، رفته است.
ولی با اين وجود يك امكان برايش هست.
معجزات رخ می دهند.
پس او عميق تر به پايين نگاه می كند و می بيند كه دو شير ديگر نيز ايستاده و به بالا نگاه می كنند!
پس آن امكان تمام است.
شير نزديك می شود، غرش می كند:
مرد می تواند صدای غرش او را بشنود.
تنها امكان فرار او اين است كه از ريشه های درختی كه لب پرتگاه است آويزان شود.
او نه می تواند پايين بپرد و نه می تواند آنجا لب پرتگاه بايستد.
پس به ريشه ی آن درخت آويزان می شود.
ريشه ها بسيار شكننده هستند و او می ترسد كه هر لحظه شكسته شوند.
نه تنها اين، بلكه شبی بسيار سرد است و دست هايش چنان سرد شده كه می ترسد شايد نتواند برای مدت زياد آويزان بماند.
ريشه ها در دستانش ليز می خورند.
دست هايش يخ زده اند. مرگ قطعی است.
مرگ هرلحظه در آنجاست.
سپس به بالا نگاه می كند:
دو موش مشغول جويدن ريشه های آن درخت هستند. يكی از موش ها سفيد است و ديگری سياه.
نماد روز و شب، نماد زمان.
زمان از دست می رود و آن دو موش مشغول جويدن ريشه ها هستند و واقعاً كارشان را عالی انجام می دهند. آنها تقريباً به آخرش رسيده اند.
نزديك است كه تمامش را بجوند.
شب شده و موش ها نيز بايد استراحت كنند.
بنابراين با شتاب تمامش می كنند.
هرلحظه ريشه از تنه جدا خواهد شد.
مرد بار ديگر به بالا نگاه می كند و در آنجا كندوی عسلی هست كه از آن عسل می چكد.
همه چيز را از ياد می برد و می كوشد قطره ای از آن عسل را به زبانش بگيرد و موفق می شود.
و آن طعم واقعاً شيرين است..!!!!
حالا اين تمثيل معانی زياد دارد.
اما زیباترین تفسیر اینست:
يك شير از گذشته می آمده و دوشير در آينده منتظر هستند، زمان به سرعت می گذرد، مرگ همچون هميشه بسيار نزديك است، آن دو موش ريشه ی خود زندگی را قطع می كنند.
ولی اگر بتوانی در زمان حال زندگی كنی، آن طعمی واقعاً شيرين است! واقعاً زيباست.
آن مرد در لحظه زندگی كرد و همه چيز را فراموش كرد.

در آن لحظه مرگی وجود نداشت، شيری وجود نداشت، زمان نبود، هيچ چيز وجود نداشت، فقط آن طعم اسرارآميز عسل روی زبانش.
راه زندگي كردن همين است.
اين تنها راه زندگی كردن است.
وگرنه زندگی نخواهی كرد.
هر لحظه.... اوضاع چنين است.
اين تمثيل واقعاً بسيار وجودگراست existential .
تو آن شخصی هستی كه از آن ريشه ی درخت آويزانی و مرگ از هر طرف دربرت گرفته است و زمان از دست می رود.
هرلحظه به مرگ فرو می افتی و ناپديد می شوی.
حالا چه بايد كرد؟
نگران گذشته باشی؟
نگران آينده باشی؟
نگران مرگ باشی؟
نگران زمان باشی؟
يا از لحظه لذت ببری؟

به فردا فكر نكردن يعنی به اين لحظه اجازه دادن تا قطره ای عسل شيرين روی زبانت جاری شود.
با وجودی كه مرگ وجود دارد.
زندگی زيباست.
با وجودی كه گذشته زياد خوب نبود و كسی از آينده چيزی نمی داند، اميد بستن به آن مايه ی نااميدی است.
ولی اين لحظه زيباست.
بگذار قطره ای عسل روی زبانت جاری شود.
همين لحظه بسيار زيباست.
چه چيزی كسر است؟
در همين لحظه باش!

🌿🧘🔮🧘🌿

#راه_زندگی #حکایتهای_آموزنده #شیر_و_مرد #تعالیم_معنوی #زمان_حال #راهی_بسوی_خدا

@pathwaystogod
@mazeye_malakoot