🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
✨✨🍥 اسکیزوفرنی و خلاقیت 🍥✨✨
اسکیزوفرنی یک بیماری معمول است که در همه فرهنگها یافت می شود و می تواند با فرضیه تکامل توضیح داده شود. به نظر می رسد یک رایطه ژنتیکی بین بیماری روانی و خلاقیت وجود داشته باشد بطور مثال خیلی از هنرمندان مشهور اسکیزوفرنی داشتند. "بدون ژن آنها احتمالا بشر هنوز در غار زندگی می کرد".
(Statement made by the Icelandic scientist Jon Karlsson about mentally ill persons and their relatives.) .
بیماری روانی در گذشته های دور و در همه فرهنگها سندیت داده شده است. اسکیزوفرنی نتیجه ترکیب عوامل ارثی و محیطی می باشد. ولی چرا در سیر تکاملی هنگام انتخاب طبیعت بیماری روانی از بین نرفته است و چنین ژن هایی نامطلوب وجود دارند؟
جنبه تکامل:
شیوع اسکیزوفرنی با افزایش نرخ تغییرات ناگهانی مورد انتظار افزایش می یابد. بشر فقط در طول دو میلیون سال از یک موجود ابتدایی به جامعه ای بسیار پیشرفته تبدیل شده است. این یک پیشرفت حیرت انگیز است. آیا این به این معنی نیست که تکامل یک راه میان بر انتخاب کرده است! آیا ژن هایی که پشت بیماری روانی پنهان هستند منافع مسلمی دارند؟ چنین مکانیزمی ثابت شده است که وجود دارد.
به طور مثال افرادی در آفریقا و دیگر مناطق استوایی زندگی می کنند که از یک نوع کم خونی به نام سیکل رنج می برند یک تک ژن (single set of genes) سیکل باعث این نوع ملایم از کم خونی می شود. در همین حال آنها در مقابل بیماری مالاریا ایمن هستند. انگل مالاریا درون سلولهای قرمز خون ادامه حیات می دهند؛ سلولهایی در کم خونی سیکل تغییر کرده اند. توضیح دقیق چگونگی این مصونیت در مقابل مالاریا هنوز شناخته نشده است. مثالی دیگر از رابطه بین ویژگی های مثبت و منفی ارثی می تواند درباره نزدیک بینی باشد. مطالعات فراوان نشان داده است که نزدیک بینی ممکن است رابطه مستقیمی با پیشرفت های عقلانی داشته باشد. هر چند در این مورد مکانیزم های ژنتیکی پیچیده ترند.
آیا افراد مبتلا به اسکیزوفرنی خلاق ترند؟
خیلی از دانشمندان و هنرمندان مشهور از بیماری های روانی رنج می بردند. موسیقی دان رابرت شومان و گئورگ فریدریش هندل، نقاش کارل فردریک هیل و ریاضی دان اسحاق نیوتن نمونه هایی از این افراد هستند. بر طبق تحقیقات علمی بیماری جسمی در بین هنرمندان و دانشمندان بیشتر از عموم مردم اتفاق می افتد. نتایج تحقیقات همچنین نشان داده است که افراد بیمار روحی و خویشاوندان سالم آنها نسبت به میانگین جامعه خلاق ترند. به هرحال اثبات اینکه علت این پدیده ژنتیکی است باقی می ماند. موثق ترین تحقیقات بخصوص در مورد افسردگی و افسردگی شیدایی است. تحقیقات بیشتری لازم است تا رابطه ای بین خلاقیت و بیماری های جسمی و روانی را اثبات کند. "ژن های قوی"
هر چه قدر بچه بیشتری داشته باشید بیشتر ژن های شما پخش خواهد شد. ولی افراد اسکیزوفرن بچه کمتری نسبت به بقیه دارند. چگونه ممکن است ژن های آنها تا این حد پایدار باشد. یک پاسخ می تواند این باشد که افرادی که اسکیزوفرنی و افسردگی شیدایی دارند، دارای ژنهایی مشترک هستند که ترکیب آنها باعث یک توانایی بالا در خلاقیت می شود.
ژن های مشترک گاهی ممکن است بصورت اسکیزوفرنی و گاهی بصورت افسردگی شیدایی بروز کند که وابسته به بقیه ژنها و محیط می باشد. این فرضیه بر این اصل استوار است که اسکیزوفرنی و خلاقیت واقعا به هم متصل می باشند. هر علتی که در پس شیوع زیاد اسکیزوفرنی باشد، بیماران اسکیزوفرنی فراوانی وجود دارند که قدرت خلاقیت قابل توجهی دارند. این افراد همچنین منبع الهام برای دیگران نیز بوده اند. به طور مثال کارهای هنری ساخته شده توسط اسکیزوفرن ها به مدل هایی مهم برای بسیاری از سورئالیست ها و پیکاسو بوده است.
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
#اسکیزوفرنی #خلاقیت #روانشناسی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨🍥 اسکیزوفرنی و خلاقیت 🍥✨✨
اسکیزوفرنی یک بیماری معمول است که در همه فرهنگها یافت می شود و می تواند با فرضیه تکامل توضیح داده شود. به نظر می رسد یک رایطه ژنتیکی بین بیماری روانی و خلاقیت وجود داشته باشد بطور مثال خیلی از هنرمندان مشهور اسکیزوفرنی داشتند. "بدون ژن آنها احتمالا بشر هنوز در غار زندگی می کرد".
(Statement made by the Icelandic scientist Jon Karlsson about mentally ill persons and their relatives.) .
بیماری روانی در گذشته های دور و در همه فرهنگها سندیت داده شده است. اسکیزوفرنی نتیجه ترکیب عوامل ارثی و محیطی می باشد. ولی چرا در سیر تکاملی هنگام انتخاب طبیعت بیماری روانی از بین نرفته است و چنین ژن هایی نامطلوب وجود دارند؟
جنبه تکامل:
شیوع اسکیزوفرنی با افزایش نرخ تغییرات ناگهانی مورد انتظار افزایش می یابد. بشر فقط در طول دو میلیون سال از یک موجود ابتدایی به جامعه ای بسیار پیشرفته تبدیل شده است. این یک پیشرفت حیرت انگیز است. آیا این به این معنی نیست که تکامل یک راه میان بر انتخاب کرده است! آیا ژن هایی که پشت بیماری روانی پنهان هستند منافع مسلمی دارند؟ چنین مکانیزمی ثابت شده است که وجود دارد.
به طور مثال افرادی در آفریقا و دیگر مناطق استوایی زندگی می کنند که از یک نوع کم خونی به نام سیکل رنج می برند یک تک ژن (single set of genes) سیکل باعث این نوع ملایم از کم خونی می شود. در همین حال آنها در مقابل بیماری مالاریا ایمن هستند. انگل مالاریا درون سلولهای قرمز خون ادامه حیات می دهند؛ سلولهایی در کم خونی سیکل تغییر کرده اند. توضیح دقیق چگونگی این مصونیت در مقابل مالاریا هنوز شناخته نشده است. مثالی دیگر از رابطه بین ویژگی های مثبت و منفی ارثی می تواند درباره نزدیک بینی باشد. مطالعات فراوان نشان داده است که نزدیک بینی ممکن است رابطه مستقیمی با پیشرفت های عقلانی داشته باشد. هر چند در این مورد مکانیزم های ژنتیکی پیچیده ترند.
آیا افراد مبتلا به اسکیزوفرنی خلاق ترند؟
خیلی از دانشمندان و هنرمندان مشهور از بیماری های روانی رنج می بردند. موسیقی دان رابرت شومان و گئورگ فریدریش هندل، نقاش کارل فردریک هیل و ریاضی دان اسحاق نیوتن نمونه هایی از این افراد هستند. بر طبق تحقیقات علمی بیماری جسمی در بین هنرمندان و دانشمندان بیشتر از عموم مردم اتفاق می افتد. نتایج تحقیقات همچنین نشان داده است که افراد بیمار روحی و خویشاوندان سالم آنها نسبت به میانگین جامعه خلاق ترند. به هرحال اثبات اینکه علت این پدیده ژنتیکی است باقی می ماند. موثق ترین تحقیقات بخصوص در مورد افسردگی و افسردگی شیدایی است. تحقیقات بیشتری لازم است تا رابطه ای بین خلاقیت و بیماری های جسمی و روانی را اثبات کند. "ژن های قوی"
هر چه قدر بچه بیشتری داشته باشید بیشتر ژن های شما پخش خواهد شد. ولی افراد اسکیزوفرن بچه کمتری نسبت به بقیه دارند. چگونه ممکن است ژن های آنها تا این حد پایدار باشد. یک پاسخ می تواند این باشد که افرادی که اسکیزوفرنی و افسردگی شیدایی دارند، دارای ژنهایی مشترک هستند که ترکیب آنها باعث یک توانایی بالا در خلاقیت می شود.
ژن های مشترک گاهی ممکن است بصورت اسکیزوفرنی و گاهی بصورت افسردگی شیدایی بروز کند که وابسته به بقیه ژنها و محیط می باشد. این فرضیه بر این اصل استوار است که اسکیزوفرنی و خلاقیت واقعا به هم متصل می باشند. هر علتی که در پس شیوع زیاد اسکیزوفرنی باشد، بیماران اسکیزوفرنی فراوانی وجود دارند که قدرت خلاقیت قابل توجهی دارند. این افراد همچنین منبع الهام برای دیگران نیز بوده اند. به طور مثال کارهای هنری ساخته شده توسط اسکیزوفرن ها به مدل هایی مهم برای بسیاری از سورئالیست ها و پیکاسو بوده است.
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
#اسکیزوفرنی #خلاقیت #روانشناسی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
مهارت های دهگانه ضروری برای زندگی کدامند؟
👈سازمان بهداشت جهانی مهارت های دهگانه ای را معرفی کرده است که هر کس باید این توانایی ها را برای داشتن زندگی فردی و اجتماعی موفق کسب کند:
🔶 1- مهارت خودآگاهی
🔶 2- مهارت همدلی
🔶 3- مهارت روابط بین فردی
🔶 4- مهارت ارتباط موثر
🔶5- مهارت مقابله با استرس
🔶 6- مهارت مدیریت هیجان
🔶7- مهارت حل مسئله
🔶 8- مهارت تصمیم گیری
🔶9- مهارت تفکر خلاق
🔶10- مهارت تفکر نقادانه
🔘مهارت خودآگاهی
توانایی شناخت نقاط ضعف و قوت و یافتن تصویری واقع بینانه از خود. شناخت نیازها و تمایلات فردی برای آشنایی با حقوق و مسئولیت های فردی - اجتماعی
🔘مهارت همدلی
درک کردن دیگران و مشکلاتشان در هر شرایطی. این مهارت به دوست داشتن و دوست داشته شدن و در نتیجه،روابط_اجتماعیِ بهترِ افراد با یکدیگر می انجامد.
🔘مهارت روابط_بین_فردی
مشارکت و همکاری با دیگران، همراه با اعتماد واقع بینانه، که در کنار تقویت دوستی ها، دوستی های ناسالم را خاتمه می دهد تا کسی از چنین روابطی آسیب نبیند.
🔘مهارت ارتباط_موثر
درک بهتر نیازها و احساسات دیگران، به شیوه ای که فرد بتواند نیازها و احساسات خودش را نیز در میان بگذارد. تا ارتباطی رضایت بخش شکل گیرد.
🔘مهارت مقابله_با_فشار_عصبی
با آموختن این مهارت افراد هیجان های مثبت و منفی را در خود و دیگران می شناسند و سعی می کنند واکنشی نشان دهند که این عوامل مشکلی برای آنها ایجاد نکنند.
🔘مهارت مدیریت_هیجان
هر انسانی که در زندگی خود با هیجانات گوناگونی از جمله غم، خشم، ترس، خوشحالی، لذت و موارد دیگر مواجه است که همه این هیجانات بر زندگی او تاثیر می گذارد. شناخت و مهار این هیجانات، همان مدیریت هیجان است. برای کسب این مهارت فرد به طور کامل باید بتواند احساسات و هیجانات دیگران را نیز درک و به نوعی این هیجانات را مهار کند.
🔘مهارت حل_مسئله
زندگی سرشار از مسائل ساده و پیچیده است. با کسب این مهارت بهتر می توانیم مشکلات و مسائلی را که هر روز در زندگی برایمان رخ می دهند، از سر راه زندگی مان برداریم.
🔘مهارت تصمیم_گیری
برای برداشتن هر قدمی در زندگی باید تصمیم گیری کنیم، مسیر زندگی انسان را تصمیم گیری های او مشخص می کند. با آموختن این مهارت هداف خود را واقع بینانه تعیین و از میان راه حل های موجود بهترین را انتخاب می کنیم و مسئولیت عواقب آن را نیز به عهده می گیریم.
🔘مهارت تفکر_خلاق
تفکر یکی از مهمترین مهارت های زندگی است. مهارت تفکر خلاق، همان قدرت کشف، نوآوری و خلق ایده ای جدید است تا در موارد گوناگون بتوانیم راهی جدید و موثر بیابیم. با آموختن تفکر خلاق، هنگام مواجهه با مشکلات و دشواری ها احساسات منفی را به احساسات مثبت تبدیل می کنیم.
هنگامی که تفکر خلاق را می آموزیم دیگر مشکلات زندگی مزاحم ما نیستند، بلکه هر کدام فرصتی هستند تا راه حل های جدید بیابیم و مشکلات را به گونه ای حل کنیم که کسی تاکنون این کار را نکرده باشد.
🔘مهارت تفکر_نقادانه
این مهارت موجب می شود هر چیزی را به سادگی قبول یا رد نکنیم و پیش از آن، موضوع مورد نظر را به خوبی مورد بررسی قرار دهیم و پس از آن، در مورد رد یا پذیرش آن تصمیم گیری کنیم.
با آموختن تفکر نقادانه فریب دیگران را نمی خوریم و به عاقبت امور به خوبی فکر می کنیم و دقیق و درست تصمیم می گیریم و ارتباطات درستی برقرار می کنیم.
#مهارتهای_ده_گانه#روانشناسی
@pathwaystogod
👈سازمان بهداشت جهانی مهارت های دهگانه ای را معرفی کرده است که هر کس باید این توانایی ها را برای داشتن زندگی فردی و اجتماعی موفق کسب کند:
🔶 1- مهارت خودآگاهی
🔶 2- مهارت همدلی
🔶 3- مهارت روابط بین فردی
🔶 4- مهارت ارتباط موثر
🔶5- مهارت مقابله با استرس
🔶 6- مهارت مدیریت هیجان
🔶7- مهارت حل مسئله
🔶 8- مهارت تصمیم گیری
🔶9- مهارت تفکر خلاق
🔶10- مهارت تفکر نقادانه
🔘مهارت خودآگاهی
توانایی شناخت نقاط ضعف و قوت و یافتن تصویری واقع بینانه از خود. شناخت نیازها و تمایلات فردی برای آشنایی با حقوق و مسئولیت های فردی - اجتماعی
🔘مهارت همدلی
درک کردن دیگران و مشکلاتشان در هر شرایطی. این مهارت به دوست داشتن و دوست داشته شدن و در نتیجه،روابط_اجتماعیِ بهترِ افراد با یکدیگر می انجامد.
🔘مهارت روابط_بین_فردی
مشارکت و همکاری با دیگران، همراه با اعتماد واقع بینانه، که در کنار تقویت دوستی ها، دوستی های ناسالم را خاتمه می دهد تا کسی از چنین روابطی آسیب نبیند.
🔘مهارت ارتباط_موثر
درک بهتر نیازها و احساسات دیگران، به شیوه ای که فرد بتواند نیازها و احساسات خودش را نیز در میان بگذارد. تا ارتباطی رضایت بخش شکل گیرد.
🔘مهارت مقابله_با_فشار_عصبی
با آموختن این مهارت افراد هیجان های مثبت و منفی را در خود و دیگران می شناسند و سعی می کنند واکنشی نشان دهند که این عوامل مشکلی برای آنها ایجاد نکنند.
🔘مهارت مدیریت_هیجان
هر انسانی که در زندگی خود با هیجانات گوناگونی از جمله غم، خشم، ترس، خوشحالی، لذت و موارد دیگر مواجه است که همه این هیجانات بر زندگی او تاثیر می گذارد. شناخت و مهار این هیجانات، همان مدیریت هیجان است. برای کسب این مهارت فرد به طور کامل باید بتواند احساسات و هیجانات دیگران را نیز درک و به نوعی این هیجانات را مهار کند.
🔘مهارت حل_مسئله
زندگی سرشار از مسائل ساده و پیچیده است. با کسب این مهارت بهتر می توانیم مشکلات و مسائلی را که هر روز در زندگی برایمان رخ می دهند، از سر راه زندگی مان برداریم.
🔘مهارت تصمیم_گیری
برای برداشتن هر قدمی در زندگی باید تصمیم گیری کنیم، مسیر زندگی انسان را تصمیم گیری های او مشخص می کند. با آموختن این مهارت هداف خود را واقع بینانه تعیین و از میان راه حل های موجود بهترین را انتخاب می کنیم و مسئولیت عواقب آن را نیز به عهده می گیریم.
🔘مهارت تفکر_خلاق
تفکر یکی از مهمترین مهارت های زندگی است. مهارت تفکر خلاق، همان قدرت کشف، نوآوری و خلق ایده ای جدید است تا در موارد گوناگون بتوانیم راهی جدید و موثر بیابیم. با آموختن تفکر خلاق، هنگام مواجهه با مشکلات و دشواری ها احساسات منفی را به احساسات مثبت تبدیل می کنیم.
هنگامی که تفکر خلاق را می آموزیم دیگر مشکلات زندگی مزاحم ما نیستند، بلکه هر کدام فرصتی هستند تا راه حل های جدید بیابیم و مشکلات را به گونه ای حل کنیم که کسی تاکنون این کار را نکرده باشد.
🔘مهارت تفکر_نقادانه
این مهارت موجب می شود هر چیزی را به سادگی قبول یا رد نکنیم و پیش از آن، موضوع مورد نظر را به خوبی مورد بررسی قرار دهیم و پس از آن، در مورد رد یا پذیرش آن تصمیم گیری کنیم.
با آموختن تفکر نقادانه فریب دیگران را نمی خوریم و به عاقبت امور به خوبی فکر می کنیم و دقیق و درست تصمیم می گیریم و ارتباطات درستی برقرار می کنیم.
#مهارتهای_ده_گانه#روانشناسی
@pathwaystogod
تلنگر؛
⛱زیادی فکر کردن به گذشته
تونل زدن به تاریکیه
مراقب باش تا حدی بهش فکر کن
که بتونی ازش درس بگیری!!!!
#تلنگر#گذشته#تونل_تاریکی
@pathwaystogod
⛱زیادی فکر کردن به گذشته
تونل زدن به تاریکیه
مراقب باش تا حدی بهش فکر کن
که بتونی ازش درس بگیری!!!!
#تلنگر#گذشته#تونل_تاریکی
@pathwaystogod
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
✨✨🍥 چرا این همه درد و رنج وجود دارد؟ 🍥✨✨
قبل از شروع در پاسخ قدری درباره مفهوم رنج و اقسام آن بحث می کنیم:
در خصوص رنج شاید بتوان گفت که هیچ تعریف مشخص و دقیقی و تعریف مفهومی کاملاً معینی وجود ندارد. روانشناسان هم تعریفهای مشخصی در این خصوص ارائه کردهاند. اما میشود گفت که انسان هر وقت احساس کند از وضع مطلوبش دور افتاده، آرامش از او سلب میشود و به هر حال چه در ساحت جسم و بدن و چه در ساحت روان و نفس، وقتی انسان در یک وضعیت نامطلوب قرار گیرد و یا از آنها دور افتد، احساسی به انسان دست میدهد که از آن تعبیر به رنج میشود. رنجها را می توان به دو قسمت تفکیک کرد:
1- رنجهایی که نوع بشر از آن حیث که بشر است دارد و فرقی نمیکند که غنی باشد یا فقیر، فرهیخته باشد و یا نافرهیخته، سفید پوست باشد یا سیاه پوست. این رنجها اختصاص به هیچ شخص خاصی ندارند. مثل رنجی که از تنهایی و یا از احساس زودگذری میکشیم، یا رنجی که از فقدان عدالت میبریم.
2- رنج هایی که ممکن است من مبتلا به آنها باشم، ولی شما آنها را احساس نکنید و برعکس وقتی من از درد دندان رنج میکشم مسلماً شما درد نمیبرید. چنین دردهایی عمومیت ندارد. با این تعریف میتوانیم رنجها را به عمومی و اختصاصی (یا شخصی) تقسیم کنیم.
از حیث دیگری نیز میتوان رنجها را تقسیم کرد: رنجهای زوالپذیر و رنجهای زوالناپذیر. رنجهایی هست که تا انسان، انسان است و تا جهان بوده و هست، وجود دارند و قابل زوال نیستند. اگر رنجهای زوالناپذیر وجود داشته باشد، باید اعتراف کرد که زندگی دارای وجه تراژیک است. وجه تراژیک یک زندگی یعنی وجود رنجهایی در حیات که قابل التیام نیستند. به نظرم میآید که اگر بخواهیم واقعبینانه داوری کنیم، باید بگوییم که اگر چه میتوان در جهت کاهش درد در زندگی تلاش کرد، ولی نمیتوان بدون رنج زیست.
انسان برای این که در دنیا به آرامش برسد و به تبع آن در آخرت هم آرامش یابد، نباید وضعش را با دنیا مشخص کرده باشد، بلکه باید وضعش را با خودش مشخص کند. خیلی چیزها هستند که پاکان روزگار آنها را نمیدانستهاند و این مانع آرامش آنها در این دنیا نبوده است. بودا ریاضیات بلد نبود، فیزیک و شیمی هم یاد نداشت. بنابراین، جواب بسیاری از سؤالات را نمیدانست، ولی آرامش از او سلب نشده بود. اما چرا؟ چون برای این که ما به آرامش برسیم نباید جواب تمام سؤالهای عالم را بدانیم. ما لازم نیست تکلیفمان را با همه چیز مشخص کنیم. دانستن یا نداستن آرامش نمیآورد.
آرامش انسان در گرو جواب به این سؤال است که آیا او تعهداتی که با خودش داشته است را لگدمال کرده یا رعایت کرده است؟ اگر من تعهدات نسبت به خودم را زیر پا نگذاشته باشم، آرامش دارم و شاید هیچ اطلاعی در خصوص طبیعت یا ماوراءالطبیعه و دنیا یا قبل از دنیا و بعد از دنیا هم نداشته باشم. آرامش انسان در گرو رعایت الزامهایی است که خودمان برای خودمان تعریف میکنیم. اگر من با خودم شرط کرده باشم که در هیچ وضع و حالی دست از حقیقتطلبی یا خیرخواهی و عشقورزی بر ندارم، ولی یکبار احساس کنم که خلاف حقیقت و خیر و عشق و عدالت رفتار کردهام، این میتواند آرامش را از بین ببرد. بنابراین، به نظر من آرامش در بیرون به دست نمیآید. آرامش در این است که شما در درون خودتان نسبت به تعهداتتان ملتزم بمانید. این فرد با چنین حالی اگر نسبت به همه مسائل هم شکاک باشد، آرامش خواهد داشت.
به نظر می رسد که در این بحث باید حالات روانی درجه اول را از حالات روانی درجه دوم تفکیک کنیم.
مادری را در نظر بگیرید که بچهاش مریض شده و چند روز است که سر و کارش با کلینیک و بیمارستان میباشد. در تمام این مدت مادر به یک معنا آرامش ندارد. بالاخره دل نگران سلامت و زندگی بچهاش است و بنابراین، آرامش ندارد. همین آرامش نداشتن او را به هزار تکاپو و فعالیت میاندازد. این فرد در رتبه اول آرامش ندارد، ولی در مجموع فعالیتها و تکاپوهای این مادر این چند روز به او آرامش و رضایت باطن میدهد.
مادر در این وضعیت از یک سو دلهره دارد و مضطرب است ولی به یک معنای دیگر او آرامش دارد. به تعبیری دیگر ناآرامی وی، او را به تکاپو وا میدارد و از این تکاپو رضایت ناشی میشود. مادر برای سلامتی فرزندش به یک سری ناملایمات رضایت درجه دوم میدهد. از ناملایمات، رضایت درجه اول کسب نمیشود. گرسنگی رضایت درجه اول را به همراه نمیآورد، ولی شما روزه گرفتن را در نظر بگیرید. در روزه گرفتن، شخص از گرسنگی کشیدن رضایت درجه دوم کسب میکند. این گرسنگی ولو رنجآور است ولی فرد را به یک هدفی میرساند و چون او را به هدفی میرساند، آرامش بخش است. آدم در زندگیاش از بسیاری از امور در رتبه اول درد و رنج میکشد، ولی در رتبه دوم از آنها لذت میبرد.
✨✨🍥 چرا این همه درد و رنج وجود دارد؟ 🍥✨✨
قبل از شروع در پاسخ قدری درباره مفهوم رنج و اقسام آن بحث می کنیم:
در خصوص رنج شاید بتوان گفت که هیچ تعریف مشخص و دقیقی و تعریف مفهومی کاملاً معینی وجود ندارد. روانشناسان هم تعریفهای مشخصی در این خصوص ارائه کردهاند. اما میشود گفت که انسان هر وقت احساس کند از وضع مطلوبش دور افتاده، آرامش از او سلب میشود و به هر حال چه در ساحت جسم و بدن و چه در ساحت روان و نفس، وقتی انسان در یک وضعیت نامطلوب قرار گیرد و یا از آنها دور افتد، احساسی به انسان دست میدهد که از آن تعبیر به رنج میشود. رنجها را می توان به دو قسمت تفکیک کرد:
1- رنجهایی که نوع بشر از آن حیث که بشر است دارد و فرقی نمیکند که غنی باشد یا فقیر، فرهیخته باشد و یا نافرهیخته، سفید پوست باشد یا سیاه پوست. این رنجها اختصاص به هیچ شخص خاصی ندارند. مثل رنجی که از تنهایی و یا از احساس زودگذری میکشیم، یا رنجی که از فقدان عدالت میبریم.
2- رنج هایی که ممکن است من مبتلا به آنها باشم، ولی شما آنها را احساس نکنید و برعکس وقتی من از درد دندان رنج میکشم مسلماً شما درد نمیبرید. چنین دردهایی عمومیت ندارد. با این تعریف میتوانیم رنجها را به عمومی و اختصاصی (یا شخصی) تقسیم کنیم.
از حیث دیگری نیز میتوان رنجها را تقسیم کرد: رنجهای زوالپذیر و رنجهای زوالناپذیر. رنجهایی هست که تا انسان، انسان است و تا جهان بوده و هست، وجود دارند و قابل زوال نیستند. اگر رنجهای زوالناپذیر وجود داشته باشد، باید اعتراف کرد که زندگی دارای وجه تراژیک است. وجه تراژیک یک زندگی یعنی وجود رنجهایی در حیات که قابل التیام نیستند. به نظرم میآید که اگر بخواهیم واقعبینانه داوری کنیم، باید بگوییم که اگر چه میتوان در جهت کاهش درد در زندگی تلاش کرد، ولی نمیتوان بدون رنج زیست.
انسان برای این که در دنیا به آرامش برسد و به تبع آن در آخرت هم آرامش یابد، نباید وضعش را با دنیا مشخص کرده باشد، بلکه باید وضعش را با خودش مشخص کند. خیلی چیزها هستند که پاکان روزگار آنها را نمیدانستهاند و این مانع آرامش آنها در این دنیا نبوده است. بودا ریاضیات بلد نبود، فیزیک و شیمی هم یاد نداشت. بنابراین، جواب بسیاری از سؤالات را نمیدانست، ولی آرامش از او سلب نشده بود. اما چرا؟ چون برای این که ما به آرامش برسیم نباید جواب تمام سؤالهای عالم را بدانیم. ما لازم نیست تکلیفمان را با همه چیز مشخص کنیم. دانستن یا نداستن آرامش نمیآورد.
آرامش انسان در گرو جواب به این سؤال است که آیا او تعهداتی که با خودش داشته است را لگدمال کرده یا رعایت کرده است؟ اگر من تعهدات نسبت به خودم را زیر پا نگذاشته باشم، آرامش دارم و شاید هیچ اطلاعی در خصوص طبیعت یا ماوراءالطبیعه و دنیا یا قبل از دنیا و بعد از دنیا هم نداشته باشم. آرامش انسان در گرو رعایت الزامهایی است که خودمان برای خودمان تعریف میکنیم. اگر من با خودم شرط کرده باشم که در هیچ وضع و حالی دست از حقیقتطلبی یا خیرخواهی و عشقورزی بر ندارم، ولی یکبار احساس کنم که خلاف حقیقت و خیر و عشق و عدالت رفتار کردهام، این میتواند آرامش را از بین ببرد. بنابراین، به نظر من آرامش در بیرون به دست نمیآید. آرامش در این است که شما در درون خودتان نسبت به تعهداتتان ملتزم بمانید. این فرد با چنین حالی اگر نسبت به همه مسائل هم شکاک باشد، آرامش خواهد داشت.
به نظر می رسد که در این بحث باید حالات روانی درجه اول را از حالات روانی درجه دوم تفکیک کنیم.
مادری را در نظر بگیرید که بچهاش مریض شده و چند روز است که سر و کارش با کلینیک و بیمارستان میباشد. در تمام این مدت مادر به یک معنا آرامش ندارد. بالاخره دل نگران سلامت و زندگی بچهاش است و بنابراین، آرامش ندارد. همین آرامش نداشتن او را به هزار تکاپو و فعالیت میاندازد. این فرد در رتبه اول آرامش ندارد، ولی در مجموع فعالیتها و تکاپوهای این مادر این چند روز به او آرامش و رضایت باطن میدهد.
مادر در این وضعیت از یک سو دلهره دارد و مضطرب است ولی به یک معنای دیگر او آرامش دارد. به تعبیری دیگر ناآرامی وی، او را به تکاپو وا میدارد و از این تکاپو رضایت ناشی میشود. مادر برای سلامتی فرزندش به یک سری ناملایمات رضایت درجه دوم میدهد. از ناملایمات، رضایت درجه اول کسب نمیشود. گرسنگی رضایت درجه اول را به همراه نمیآورد، ولی شما روزه گرفتن را در نظر بگیرید. در روزه گرفتن، شخص از گرسنگی کشیدن رضایت درجه دوم کسب میکند. این گرسنگی ولو رنجآور است ولی فرد را به یک هدفی میرساند و چون او را به هدفی میرساند، آرامش بخش است. آدم در زندگیاش از بسیاری از امور در رتبه اول درد و رنج میکشد، ولی در رتبه دوم از آنها لذت میبرد.
یک فوتبالیست در طی بازی آرامش ندارد، خسته میشود و درد میکشد، ولی او نسبت به این درد و رنج کشیدن رضایت درجه دوم دارد. با این تعریف میتوان گفت که پیامبران درد و رنجهای درجه اول در زندگیشان خیلی داشتهاند، اما به این درد و رنجها رضایت دوم داشتهاند و از این لحاظ آرامشی در ورای این ناآرامیشان وجود داشته است.
حال ببینیم از منظر دینی چرا رنج و درد خلق شده است؟
خداوند زندگی انسان را توأم با رنج و مشقت قرار داد تا وی را تربیت کند و استعدادهایش را شکوفا نماید.
شداید و ناملایمات برای انسان جنبه سازندگی دارند. بسیاری از کمالات و رشدها است که جز در رو برو شدن با سختی ها و گرفتاری ها ، جز در نتیجه برخوردها، جز در میدان مبارزه و پنجه نرم کردن با حوادث به دست نمی آید.
سختی ها در زندگی بشر تنها گوهر واقعی انسان را آشکار نمی کند، بلکه به گوهر وی تکامل می بخشد، بلاها و سختی ها اثر کیمیایی دارند ، و سازنده اند. از موجودی ، موجود دیگر ، از ضعیف ، قوی ، از پست، عالی، از خام، پخته به وجود می آورند.
همچنین خداوند به وسیله حوادث، انسان ها را امتحان می کند. قرآن می فرماید: "قطعاً همة شما را با چیزی از ترس و گرسنگی و زیان مالی و جانی، و کمبود میوه ها آزمایش می کنیم و بشارت ده استقامت کنندگان را".
خداوند برای شکوفا کردن استعدادها و پرورش دادن بندگانش، آنان را با گرفتاری ها می آزماید، یعنی همان گونه که فولاد را برای استحکام بیشتر در کوره می گذارند تا به اصطلاح آبدیده شود و فلز خالص به دست آید، آدمی را نیز در کوره حوادث سخت پرورش می دهد تا مقاوم گردد.
امتحان خدا با گرفتاری ها ، به کار باغبان پر تجربه شبیه است که دانه های مستعد را در سرزمین های آماده می پاشد.
دانه ها با استفاده از داده های طبیعی شروع به رشد و نمو می کنند، تدریجاً با مشکلات می جنگند و با حوادث پیکار می نمایند، در برابر طوفان ها ی سخت و سرمای کشنده و گرمای سوزان، ایستادگی به خرج می دهند تا شاخة گلی زیبا یا درختی تنومند و پرثمر بار آید که بتواند به زندگی خود در برابر حوادث سخت ادامه دهد.
سربازان برای این که از نظر جنگی نیرومند و قوی شوند، به مانور و جنگ های فرضی می برند و در برابر انواع مشکلات ، تشنگی ، گرسنگی ، گرما، سرما، حوادث دشوار و موانع سخت قرار می دهند تا ورزیده و آبدیده شوند.
حضرت علی (ع) فرمود: "در حوادث روزگار جوهر مردان شناخته می شود". و فرمود: "سازندگی بلا و گرفتاری ها برای مؤمن سریع تر است از اثر باران در زمین " حضرت صادق (ع) فرمود: "بلا زینت مؤمن است". رسول گرامی اسلام فرمود: "خداوند بندة مؤمنش را با بلا تغذیه می کند، همان گونه که مادر فرزندش را با شیر تغذیه می کند". حضرت صادق (ع) فرمود :"مؤمن به منزله کفه ترازو است. هر اندازه ایمانش زیاد شود، گرفتاریش زیاد می شود ".
نظام زندگی انسان در جهان هستی، نظام تکامل و پرورش است و همه مردم (از پیامبران گرفته تا دیگران) در حوادث روزگار دست و پنجه نرم می کنند تا تربیت و ساخته شوند و شایستگی دریافت پاداش های عظیم الهی را کسب نمایند. از طرف دیگر وجود سختی ها در زندگی ، لازمه زندگی مادی است. زندگی مادی همراه با محدودیت و تزاحم و کشمکش ها است. مواد و عناصر در همدیگر تأثیر می گذارند، یا اثر هم دیگر را خنثی می کنند و به هر ترتیب ، تزاحم حاکم بر عالم ماده است و انسان نیز از این قاعده مستثنی نیست. فیلسوفان می گویند: "لولا التضاد ما صحّ دوام الفیض؛ اگر تضاد و کشمکش در عالم مادی نبود، فیض و رحمت الهی دوام و استمرار نمی یافت". بنابراین وجود سختی ها و مشکلات نه تنها برای انسان ، بلکه تمام موجودات عالم است، با این تفاوت که لازمه تکامل انسان وجود سختی ها است.
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
#رنج_و_مشقت #بلایا #تکامل_انسانی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
حال ببینیم از منظر دینی چرا رنج و درد خلق شده است؟
خداوند زندگی انسان را توأم با رنج و مشقت قرار داد تا وی را تربیت کند و استعدادهایش را شکوفا نماید.
شداید و ناملایمات برای انسان جنبه سازندگی دارند. بسیاری از کمالات و رشدها است که جز در رو برو شدن با سختی ها و گرفتاری ها ، جز در نتیجه برخوردها، جز در میدان مبارزه و پنجه نرم کردن با حوادث به دست نمی آید.
سختی ها در زندگی بشر تنها گوهر واقعی انسان را آشکار نمی کند، بلکه به گوهر وی تکامل می بخشد، بلاها و سختی ها اثر کیمیایی دارند ، و سازنده اند. از موجودی ، موجود دیگر ، از ضعیف ، قوی ، از پست، عالی، از خام، پخته به وجود می آورند.
همچنین خداوند به وسیله حوادث، انسان ها را امتحان می کند. قرآن می فرماید: "قطعاً همة شما را با چیزی از ترس و گرسنگی و زیان مالی و جانی، و کمبود میوه ها آزمایش می کنیم و بشارت ده استقامت کنندگان را".
خداوند برای شکوفا کردن استعدادها و پرورش دادن بندگانش، آنان را با گرفتاری ها می آزماید، یعنی همان گونه که فولاد را برای استحکام بیشتر در کوره می گذارند تا به اصطلاح آبدیده شود و فلز خالص به دست آید، آدمی را نیز در کوره حوادث سخت پرورش می دهد تا مقاوم گردد.
امتحان خدا با گرفتاری ها ، به کار باغبان پر تجربه شبیه است که دانه های مستعد را در سرزمین های آماده می پاشد.
دانه ها با استفاده از داده های طبیعی شروع به رشد و نمو می کنند، تدریجاً با مشکلات می جنگند و با حوادث پیکار می نمایند، در برابر طوفان ها ی سخت و سرمای کشنده و گرمای سوزان، ایستادگی به خرج می دهند تا شاخة گلی زیبا یا درختی تنومند و پرثمر بار آید که بتواند به زندگی خود در برابر حوادث سخت ادامه دهد.
سربازان برای این که از نظر جنگی نیرومند و قوی شوند، به مانور و جنگ های فرضی می برند و در برابر انواع مشکلات ، تشنگی ، گرسنگی ، گرما، سرما، حوادث دشوار و موانع سخت قرار می دهند تا ورزیده و آبدیده شوند.
حضرت علی (ع) فرمود: "در حوادث روزگار جوهر مردان شناخته می شود". و فرمود: "سازندگی بلا و گرفتاری ها برای مؤمن سریع تر است از اثر باران در زمین " حضرت صادق (ع) فرمود: "بلا زینت مؤمن است". رسول گرامی اسلام فرمود: "خداوند بندة مؤمنش را با بلا تغذیه می کند، همان گونه که مادر فرزندش را با شیر تغذیه می کند". حضرت صادق (ع) فرمود :"مؤمن به منزله کفه ترازو است. هر اندازه ایمانش زیاد شود، گرفتاریش زیاد می شود ".
نظام زندگی انسان در جهان هستی، نظام تکامل و پرورش است و همه مردم (از پیامبران گرفته تا دیگران) در حوادث روزگار دست و پنجه نرم می کنند تا تربیت و ساخته شوند و شایستگی دریافت پاداش های عظیم الهی را کسب نمایند. از طرف دیگر وجود سختی ها در زندگی ، لازمه زندگی مادی است. زندگی مادی همراه با محدودیت و تزاحم و کشمکش ها است. مواد و عناصر در همدیگر تأثیر می گذارند، یا اثر هم دیگر را خنثی می کنند و به هر ترتیب ، تزاحم حاکم بر عالم ماده است و انسان نیز از این قاعده مستثنی نیست. فیلسوفان می گویند: "لولا التضاد ما صحّ دوام الفیض؛ اگر تضاد و کشمکش در عالم مادی نبود، فیض و رحمت الهی دوام و استمرار نمی یافت". بنابراین وجود سختی ها و مشکلات نه تنها برای انسان ، بلکه تمام موجودات عالم است، با این تفاوت که لازمه تکامل انسان وجود سختی ها است.
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
#رنج_و_مشقت #بلایا #تکامل_انسانی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
خانهات ڪه اجارهای باشد
دائم به کودکت می گویی،
میخ نکوب، روی دیوارها
نقاشی نکش و مراقب خانه باش.
اما اینهمه مراقبت برای چیست ؟!
چون خانه مال تو نیست،
مال صاحبخانه ست،
چون این خانه دست تو امانت است.
خانه ی دلت چطور !؟
خانه ی دل مال خداست؛
در خانه ی خدا
میخ نا امیدی و یاس نکوب.
💗خانه دلت همیشه آباد💗
@pathwaystogod
دائم به کودکت می گویی،
میخ نکوب، روی دیوارها
نقاشی نکش و مراقب خانه باش.
اما اینهمه مراقبت برای چیست ؟!
چون خانه مال تو نیست،
مال صاحبخانه ست،
چون این خانه دست تو امانت است.
خانه ی دلت چطور !؟
خانه ی دل مال خداست؛
در خانه ی خدا
میخ نا امیدی و یاس نکوب.
💗خانه دلت همیشه آباد💗
@pathwaystogod
انسان خدایگونه آفریده شده است و خلیفه الله روی زمین است. پس قدرت و حق انتخاب به وی تفیض شده است! همینطور علم الاسما تا بتواند بیافریند و این خلقت توسط؛ اندیشه، کلام، قلم، قدمِ وی می تواند صورت بگیرد.
آفرینش آغازین با ارتعاش صوتی رخ داده است و آن ارتعاش و آن قدرت آفرینش به آدمی داده شده است!
حال این با آدمیست که با چه نوع ارتعاشی دست به کار آفرینش می زند، با بالاترین و نیکوترین ارتعاش تا آفرینشی در حد آفریدگارِ زیبائیها بیافریند یا با پائین ترین و منفی ترین ارتعاش، تا نازیبائیها را بیافریند...!
از اینرو انتخاب با آدمیست که زندگانی هشیارانه و زیبا و نیکو را برگزیند یا زندگی در غفلت و جهل و نازیبائی را...!!!!
#خدای_گونه_باش#ارتعاش#تعالیم_معنوی
@pathwaystogod
آفرینش آغازین با ارتعاش صوتی رخ داده است و آن ارتعاش و آن قدرت آفرینش به آدمی داده شده است!
حال این با آدمیست که با چه نوع ارتعاشی دست به کار آفرینش می زند، با بالاترین و نیکوترین ارتعاش تا آفرینشی در حد آفریدگارِ زیبائیها بیافریند یا با پائین ترین و منفی ترین ارتعاش، تا نازیبائیها را بیافریند...!
از اینرو انتخاب با آدمیست که زندگانی هشیارانه و زیبا و نیکو را برگزیند یا زندگی در غفلت و جهل و نازیبائی را...!!!!
#خدای_گونه_باش#ارتعاش#تعالیم_معنوی
@pathwaystogod
در محيط، رقص در جريان است و در مركز، سكون مطلق. مدي تيشن، فقط بستن چشمها و ساكت بودن نيست. در حقيقت، وقتي بودا ساكت زير درخت نشسته بود و حركتي نمي كرد، رقصي عميق در درون او جريان داشت و آن رقصِ آگاهي بود. اين رقص قابل ديدن نيست، اما وجود دارد. هيچ چيز در توقف كامل نيست. توقف كلمه اي غير واقعي است. همه چيز به خود ما بستگي دارد؛ مي توانيم زندگي مان را بي قرار و آشفته سازيم يا آنرا به يك رقص تبديل كنيم. توقف در ذات هيچ چيز نيست. مي توان بي قراري جنجال آميزي داشت و اين خود فلاكت، روان پريشي و ديوانگي است. در حاليكه مي توان هين انرژي را به طور خلاق به كار گرفت. آنگاه بي قراري ديگر بي قراري نيست، بلكه آرام و لطيف مي شود و صورت رقص و ترانه به خود مي گيرد. تناقض در اينجاست كه وقتي رقصنده در حال رقص است، توقف دارد و غير ممكن اتفاق مي افتد؛ درست مانند مركز گردباد كه در توقف و آرامش است. چنين توقفي به هيچ صورت ديگر امكان پذير نيست. وقتي كه رقص، كامل است، آن توقف اتفاق مي افتد. و اين رقص، مركزي دارد و نمي تواند بدون داشتن مركز ادامه يابد. محيط و حاشيه در رقص اند. براي شناختن مركز، تنها راه آن است كه رقصي كامل شويم. آنگاه رقصنده،علي رغم رقص و تحرك، متوجه چيزي آرام و بسيار خاموش در درون مي شود.
#حرکت#سکون#مدیتیشن#تعالیم_معنوی
@pathwaystogod
#حرکت#سکون#مدیتیشن#تعالیم_معنوی
@pathwaystogod
Forwarded from ॐ مزه ملکوت ॐ
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
✨✨🕉 دامای سی و دو : اختیار 🕉✨✨
بزرگترین نعمتی که خداوند به آدم ارزانی داشت، قدرت اختیار بود که جز انسان، بقیه ی موجودات از آن بی بهره اند و فقط در حد غریزی عمل می کنند؛
اختیار باعث می شود که ما راه را انتخاب کنیم یا چاه را؛
خداوند در بهشت نا آگاهی، به ادم گفت به آن درخت نزدیک نشو؛
یعنی هم می توانی نزدیک بشوی و هم نه، پس اختیار را به انسان داد تا خودش مسیر خودش را انتخاب کند.
پس خداوند با تفویض اختیار، خواست این را یاد دهد که در این مسیر رشد، از هر راهی می خواهی بیا، ولی این را بدان همه ی راهها به من ختم می شود و اگر می خواهی زودتر به من برسی، راه مستقیم را بیا که کوتاهترین راه هاست...
حال سالک عارف می تواند با رساندن خود به درجه ی تسلیم ، این راه را هر چه بیشتر کوتاه تر کرده و از راهی که حضرت حق نشان می دهد راهرو حق شود.
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
#داما #اختیار #نعالیم_معنوی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨🕉 دامای سی و دو : اختیار 🕉✨✨
بزرگترین نعمتی که خداوند به آدم ارزانی داشت، قدرت اختیار بود که جز انسان، بقیه ی موجودات از آن بی بهره اند و فقط در حد غریزی عمل می کنند؛
اختیار باعث می شود که ما راه را انتخاب کنیم یا چاه را؛
خداوند در بهشت نا آگاهی، به ادم گفت به آن درخت نزدیک نشو؛
یعنی هم می توانی نزدیک بشوی و هم نه، پس اختیار را به انسان داد تا خودش مسیر خودش را انتخاب کند.
پس خداوند با تفویض اختیار، خواست این را یاد دهد که در این مسیر رشد، از هر راهی می خواهی بیا، ولی این را بدان همه ی راهها به من ختم می شود و اگر می خواهی زودتر به من برسی، راه مستقیم را بیا که کوتاهترین راه هاست...
حال سالک عارف می تواند با رساندن خود به درجه ی تسلیم ، این راه را هر چه بیشتر کوتاه تر کرده و از راهی که حضرت حق نشان می دهد راهرو حق شود.
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
#داما #اختیار #نعالیم_معنوی #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
Forwarded from ॐ مزه ملکوت ॐ
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
✨✨🍥 قدرت موسيقي در از بين بردن استرس 🍥✨✨
نيروي سحرآمیز موسيقي به شكلي کاملاً منحصربهفرد احساسات ما را تحت تأثیر قرار میدهد که براي همه ثابت شده است. اصوات موسيقي به علت برخورداري از بار هيجاني و عاطفي، تأثیرات عميقي بر روحیه، شخصيت و پرورش عواطف انساني میگذارند و در تعدادي از شاخههای طبِ جايگزين، مانند طب سوزني، هومئوپاتي و آيورودا نقش عمدهای در درمان دارند. امروزه به علت نگرش علمي و روشمند به موسيقي در درمان بیماریها، موسیقیدرمانی بهعنوان رشتهای مستقل موردتوجه قرارگرفته و روشي مكمل در درمانهای رايج پزشكي است. طي تحقيقات انجامشده، درد باعث افزايش تحمل و موسيقي شاد و فرحبخش باعث كاهش خستگي و نشاط همراه با آرامش میشود. از موسيقي میتوان بهعنوان يك ابزار قدرتمند براي دور كردن استرس استفاده كرد. گوش كردن به موسيقي ممكن است آرامش بسيار زيادي به ذهن و بدن ما بدهد، مخصوصاً يك قطعه موسيقي كلاسيك ملايم تأثیرات مفيدي روي عملكردهاي فيزيولوژيك خواهد داشت. ضربان قلب را كاهش میدهد، فشارخون را پايين میآورد و ترشح هورمونهای استرسزا را كم میکند.
موسيقي باعث میشود كه بعضي از احساسات سرکوبشدۀ خود را كشف كنيم، بنابراين منجر به يك مديتيشن خوب میشود و جلوي پرسه زدنهای ذهن را میگیرد.
يك قطعه موسيقي بر روي هر فردي تأثیر متفاوتی بر جاي میگذارد و فقط خود فرد میتواند تشخيص دهد که چه موسیقیای دوست دارد و در حالات روحي مختلف چه آهنگي برايش مناسبتر است؛ اما توصيه میکنیم اگر معمولاً موسيقي كلاسيك گوش نمیکنید، حداقل به آهنگهای ملايم گوش دهید.
براي گنجاندن موسيقي در يك زندگي پرمشغله سعي كنيد در محل كار يا بهجای تماشای تلویزیون، موسيقي گوش دهید. اگر ممكن است با موسيقي بخوانيد و در عمق آن فروروید. خواندن با آهنگ براي افراد برونگرا بسيار مفيد است. قبل از خواب موزيك ملايم گوش كنيد تا در حالت صلح و آرامش قرار بگيريد و خواب خوب و راحتي داشته باشيد.
دربارۀ موسيقي تحقيق كنيد:
صدها سال است كه از موسيقي براي درمان بیماریها و هماهنگي بين ذهن و بدن استفاده میشود؛ اما مطالعات اخیر نشان میدهد که:
- شكل موسيقي و ساختار آن بر ذهن ناتوان و مضطرب و امنيت آن تأثیر زيادي دارد. بعضي از موسیقیها باعث هماهنگي و همسويي ذهن و بدن میشوند و درنتیجه كيفيت زندگي را بهبود میبخشند. پس بايد موسيقي خوب را بشناسيم و اگر اطلاعاتي در اين مورد نداريم، مشاوره بگيريم.
- موسيقي مناسب، هيجان، غم و اندوه مزمن را كاهش میدهد، افسردگي را درمان میکند و اعتمادبهنفس افراد بزرگسال را بالا میبرد.
- صداي آهنگ ملايم در بيمارستان باعث میشود پرستاران كمتر احساس خستگي كنند و باروحیۀ بهتري در محل كار حضورداشته باشند.
- گوش دادن به موسيقي با هدفون در بيمارستان استرس قبل از عمل جراحي را در بيمار كاهش میدهد.
- موسیقیدرمانی به طرز قابلتوجهی منجر به كاهش اضطراب میشود و ميل به فرآيند درمان و بهبود را در بيماران مبتلا به سرطان افزايش میدهد.
مديتيشن:
برخي موسیقیها مناسب مديتيشن هستند و كمك میکنند ذهن آرام شود و در مرحلۀ ريلكسيشن قرار بگيرد. البته هر موسيقي آرامي به درد همۀ افراد نمیخورد. موسیقیهای ساختارشکن، مهيج هستند و حتي ممكن است باعث خشمگين شدن شما شوند. موسيقي ملايم با ملودي خانوادگي، آرامشبخش است. بايد خوب تحقيق كنيد تا موسيقي مناسب خودتان را پيدا كنيد. صداي ضبطشدۀ طبيعت در سیدي بسيار عالي است. براي مثال صداي آب باعث تسكين بعضي افراد شده و به تصویرسازی ذهني مثل دراز كشيدن كنار نهر در پايين كوه يا چشمهای خروشان كمك می كند يا صداي پرنده باعث میشود ذهن بهآرامی از استرس دور شود. براي پيدا كردن موسيقي مناسب خودتان میتوانید از يك مشاور، رواندرمانگر يا موسیقیدرمانگر كمك بگيريد. در پايان اينكه تأثیر موسيقي را بر ذهن و روان خود جدي بگيريد و ذهن خود را به هر چه كه در بازار ارائه میشود، نسپاريد. گوش ندادن به موسيقي بهمراتب بهتر از گوش دادن به موسيقي نامناسب است، زيرا بعضي از موسیقیها بسيار غمگين و پر از كلمات تلقيني منفي هستند و با گوش دادن به آنها احساس ياس و بدبختي بر شنونده غالب میشود. گوش دادن به چنين اشعار و آهنگهایی بهمرورزمان فرد را به وادي افسردگي میکشاند. حتي بعضي از موسیقیها ظاهراً شاد هستند؛ درحالیکه درون خود بار منفي و اشعار محزون كننده و منحرفکنندهای دارند. خصوصاً بعضي از موسیقیهای غربي، اعتياد و مصرف الكل را ترويج میکنند؛ درحالیکه فرد خواننده درحالیکه اين كلمات را تلقين میکند به رقص و پایکوبی میپردازد؛ بنابراين شنوندهای زيرك باشيد و سعي كنيد در همه حال در مسير تعالي و معنويت گام بردارید.
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
#موسیقی_درمانی #متافیزیک #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot
✨✨🍥 قدرت موسيقي در از بين بردن استرس 🍥✨✨
نيروي سحرآمیز موسيقي به شكلي کاملاً منحصربهفرد احساسات ما را تحت تأثیر قرار میدهد که براي همه ثابت شده است. اصوات موسيقي به علت برخورداري از بار هيجاني و عاطفي، تأثیرات عميقي بر روحیه، شخصيت و پرورش عواطف انساني میگذارند و در تعدادي از شاخههای طبِ جايگزين، مانند طب سوزني، هومئوپاتي و آيورودا نقش عمدهای در درمان دارند. امروزه به علت نگرش علمي و روشمند به موسيقي در درمان بیماریها، موسیقیدرمانی بهعنوان رشتهای مستقل موردتوجه قرارگرفته و روشي مكمل در درمانهای رايج پزشكي است. طي تحقيقات انجامشده، درد باعث افزايش تحمل و موسيقي شاد و فرحبخش باعث كاهش خستگي و نشاط همراه با آرامش میشود. از موسيقي میتوان بهعنوان يك ابزار قدرتمند براي دور كردن استرس استفاده كرد. گوش كردن به موسيقي ممكن است آرامش بسيار زيادي به ذهن و بدن ما بدهد، مخصوصاً يك قطعه موسيقي كلاسيك ملايم تأثیرات مفيدي روي عملكردهاي فيزيولوژيك خواهد داشت. ضربان قلب را كاهش میدهد، فشارخون را پايين میآورد و ترشح هورمونهای استرسزا را كم میکند.
موسيقي باعث میشود كه بعضي از احساسات سرکوبشدۀ خود را كشف كنيم، بنابراين منجر به يك مديتيشن خوب میشود و جلوي پرسه زدنهای ذهن را میگیرد.
يك قطعه موسيقي بر روي هر فردي تأثیر متفاوتی بر جاي میگذارد و فقط خود فرد میتواند تشخيص دهد که چه موسیقیای دوست دارد و در حالات روحي مختلف چه آهنگي برايش مناسبتر است؛ اما توصيه میکنیم اگر معمولاً موسيقي كلاسيك گوش نمیکنید، حداقل به آهنگهای ملايم گوش دهید.
براي گنجاندن موسيقي در يك زندگي پرمشغله سعي كنيد در محل كار يا بهجای تماشای تلویزیون، موسيقي گوش دهید. اگر ممكن است با موسيقي بخوانيد و در عمق آن فروروید. خواندن با آهنگ براي افراد برونگرا بسيار مفيد است. قبل از خواب موزيك ملايم گوش كنيد تا در حالت صلح و آرامش قرار بگيريد و خواب خوب و راحتي داشته باشيد.
دربارۀ موسيقي تحقيق كنيد:
صدها سال است كه از موسيقي براي درمان بیماریها و هماهنگي بين ذهن و بدن استفاده میشود؛ اما مطالعات اخیر نشان میدهد که:
- شكل موسيقي و ساختار آن بر ذهن ناتوان و مضطرب و امنيت آن تأثیر زيادي دارد. بعضي از موسیقیها باعث هماهنگي و همسويي ذهن و بدن میشوند و درنتیجه كيفيت زندگي را بهبود میبخشند. پس بايد موسيقي خوب را بشناسيم و اگر اطلاعاتي در اين مورد نداريم، مشاوره بگيريم.
- موسيقي مناسب، هيجان، غم و اندوه مزمن را كاهش میدهد، افسردگي را درمان میکند و اعتمادبهنفس افراد بزرگسال را بالا میبرد.
- صداي آهنگ ملايم در بيمارستان باعث میشود پرستاران كمتر احساس خستگي كنند و باروحیۀ بهتري در محل كار حضورداشته باشند.
- گوش دادن به موسيقي با هدفون در بيمارستان استرس قبل از عمل جراحي را در بيمار كاهش میدهد.
- موسیقیدرمانی به طرز قابلتوجهی منجر به كاهش اضطراب میشود و ميل به فرآيند درمان و بهبود را در بيماران مبتلا به سرطان افزايش میدهد.
مديتيشن:
برخي موسیقیها مناسب مديتيشن هستند و كمك میکنند ذهن آرام شود و در مرحلۀ ريلكسيشن قرار بگيرد. البته هر موسيقي آرامي به درد همۀ افراد نمیخورد. موسیقیهای ساختارشکن، مهيج هستند و حتي ممكن است باعث خشمگين شدن شما شوند. موسيقي ملايم با ملودي خانوادگي، آرامشبخش است. بايد خوب تحقيق كنيد تا موسيقي مناسب خودتان را پيدا كنيد. صداي ضبطشدۀ طبيعت در سیدي بسيار عالي است. براي مثال صداي آب باعث تسكين بعضي افراد شده و به تصویرسازی ذهني مثل دراز كشيدن كنار نهر در پايين كوه يا چشمهای خروشان كمك می كند يا صداي پرنده باعث میشود ذهن بهآرامی از استرس دور شود. براي پيدا كردن موسيقي مناسب خودتان میتوانید از يك مشاور، رواندرمانگر يا موسیقیدرمانگر كمك بگيريد. در پايان اينكه تأثیر موسيقي را بر ذهن و روان خود جدي بگيريد و ذهن خود را به هر چه كه در بازار ارائه میشود، نسپاريد. گوش ندادن به موسيقي بهمراتب بهتر از گوش دادن به موسيقي نامناسب است، زيرا بعضي از موسیقیها بسيار غمگين و پر از كلمات تلقيني منفي هستند و با گوش دادن به آنها احساس ياس و بدبختي بر شنونده غالب میشود. گوش دادن به چنين اشعار و آهنگهایی بهمرورزمان فرد را به وادي افسردگي میکشاند. حتي بعضي از موسیقیها ظاهراً شاد هستند؛ درحالیکه درون خود بار منفي و اشعار محزون كننده و منحرفکنندهای دارند. خصوصاً بعضي از موسیقیهای غربي، اعتياد و مصرف الكل را ترويج میکنند؛ درحالیکه فرد خواننده درحالیکه اين كلمات را تلقين میکند به رقص و پایکوبی میپردازد؛ بنابراين شنوندهای زيرك باشيد و سعي كنيد در همه حال در مسير تعالي و معنويت گام بردارید.
🌱🌸✨🔮✨🌸🌱
#موسیقی_درمانی #متافیزیک #راهی_بسوی_خدا
@pathwaystogod
@mazeye_malakoot