پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)
300 subscribers
31.9K photos
10.7K videos
7.34K files
8.92K links
پرنیان خیال با مطالب ادبی ،شعر،مقاله ،کتاب ومتنهای اجتماعی تاریخی تلاش برای گسترش فرهنگ کتاب خوانی دارد.
Download Telegram
Forwarded from شهر کتاب
@shahr_ketab لینک کانال شهر کتاب
📚👓

#نوستالژی

ترانه ای که در ادامه می خوانید، یکی از #بحث برانگیز ترین و عجیب ترین ترانه های #شعر فارسی است؛ به طوری که می توان گفت پیرامون کمتر شعر وترانه ای به اندازه این ترانه داستان و#افسانه وجود دارد. این ترانه سال هاست که مورد مناقشه در بین طرفداران #شعر و #موسیقی است. در مورد این ترانه داستان های زیادی مطرح شده که به گفتن چند مورد اکتفا می کنیم:
مردم می گویند و باور دارند که شعر این ترانه ی غمگین و در عین حال شور انگیز را سرهنگ ژاندارمری #عزت الله سیامک از رهبران سازمان نظامی حزب #توده ایران، پیش از #اعدام در 27 مهر ماه 1333 در زندان و در وصف سرنوشت غم انگیز افسرانی که اعدام می شدند سروده است.
عده ای نیز بر این تصور هستند که این ترانه را سرهنگ دوم توپخانه #محمد علی مبشری عضو دیگری از رهبری این سازمان در وصف #سرهنگ سیامک در اخرین دیدار خود با دخترش و در شب قبل از اعدام سروده است. اما در مقابل عده دیگری بر این عقیده هستند که این شعر توسط #حیدر رقابی از استادان رشته ی  #ادبیات دانشگاه تهران در سال 1329 و در کتابی به نام #آسمان اشک سروده است.
در هر حال ترانه ی  #مرا ببوس به عنوان ترانه ی #قهرمانی, سرود آخرین ساعات پیش از اعدام, فریاد علیه #کودتا و #اختناق در تاریخ ایران ماندگار شده است. همین است که مرا ببوس ماندگار است حتی از سوی جوانانی که نمی دانند ریشه های این ترانه به کجا وصل است.

@shahr_ketab لینک کانال شهر کتاب
📚👓
Forwarded from فردای وطن
وزارت خارجه #آمریکا برای نخستین بار اسناد مربوط به #کودتای28مرداد 32 علیه #مصدق را منتشر کرد
#کودتا
#ایران
#IRAN


t.co/2kvAJHmsaf
خبرگزاری ایرنا
🆔 @neday_e_omid
Soheil 🌵:
#ضعف_های_دیکتاتوری
از #ضعف های #دیکتاتوری میتوان به موارد زیر اشاره نمود:

ممکن است همیاری تعداد زیادی از #مردم ، گروه ها و موسساتی که برای عملکرد سیستم ضروری هستند، محدود شده یا قطع شود.
ملزومات و نتایج سیاست های گذاشته رژیم گاهی توان پذیرش و اجرای #سیاست های جدید را #محدود کرده یا آنها را سلب می کند.
ممکن است سیستم در عملکرد خود دچار #روزمرگی شود و در نتیجه قادر به انطباق سریع با وضعیت های جدید نباشد.
افراد و منابعی که برای انجام وظایف فعلی اختصاص داده شده اند، احتمالا برای رفع نیازهای جدید #آمادگی نخواهند داشت.
افراد مادون ممکن است از #ترس ایجاد نارضایتی در مافوق های امنیت خود، اطلاعات صحیح و کاملی که #دیکتاتور ها برای تصمیم گیری به آن احتیاج دارند.
ممکن است #ایدئولوژی ها کهنه یشود و افسانه ها و #نماد های سیستم پایداری خود را از دست بدهند.
اگر #ایدئولوژی قدرتمندی ارائه جین شده باشد که بربینش فرد از #حقیقت تاثیر بگذارد، پایبندی بیش از حد به آن ممکن است باعث بی توجهی به شرایط و نیازهای واقعی شود.
بروز زوال در #کارایی و تاکید بیش از حد بر #بروکراسی و اعمال تنظیمات مرکزی و کنترل های مفرط، ممکن است #سیاست ها و اعمال سیستم را ناکار آمد کند.
تضادهای موسسات داخلی و رقابت ها یا حتی خصومت های شخصی میان افراد مممکن است عملکرد #دیکتاتوری را مختل کرده، آن را از هم بگسلاند.
#روشنفکران و #دانشجویان ممکن است در برابر شرایط، #محدودیت ها، دکترین گرایی ها و <سرکوب ها بی طاقت شوند.
توده #مردم ممکن است در طول زمان مناسب به #رژیم بی تفاوت، شکاک و حتی #دشمن شوند.
هر یک از اختلافات منطقه ای ، طبقه ای، #فرهنگی و ملی ممکن است اوج بگیرند.
سلسله مراتب #قدرت در #حکومت های #استبداد ی همیشه دارای درجات بی ثباتی است. گاهی همین بی ثباتی بسیار زیاد است. افراد نه تنها در درجه بندی خاص خود باقی می مانند که ممکن است به سطوح بالاتر یا پایین تر منتقل شوند یا اصولا حذف شده، کسان دیگری جای آنان را بگیرند.

بخش هایی از نیروی نظامی و #پلیس ممکن است برای رسیدن به اهداف خود حتی در تضاد با #اراده #دیکتاتور - مثلا #کودتا - عمل نمایند.
اگر #دیکتاتور ی به تازگی تاسیس شده باشد، برای جایگزین کردن کامل رژیم خود، به زمان احتیاج ،دارد.
از آنجایی که در #حکومت های دیکتاتوری اکثر تصمیمات توسط عده ای معدود از افراد اخذ می شوند، احتمال بروز #اشتباه در #قضاوت ها، سیاست ها و کنش ها بسیار بالاست.
اگر #رژیم برای جلوگیری از بروز مشکلات فوق از مراقبت ها و تصمیم گیری ها #تمرکززدایی نماید، خود به خود #کنترل بر اهرم های مرکزی #قدرت کمتر و کمتر خواهد شد.
سال ۹۰ بود و رفتم تا کتابی را که میرحسین از حصر معرفی کرده بود بخرم (( گزارش یک آدم‌ربایی )) ، مردی میانسال با موهای بلند و جوگندمی ته ِ دالان کتاب‌ها ایستاده بود ، از آن مردهای خسته که ته‌ریش دارند و سبیلی که سیگار زردش کرده است

گفت : بفرمایید
گفتم فلان کتاب را میخواهم ، از بالای عینک نگاهی کرد و با لبخند پرسید : دانشجویی
گفتم : نه ، حیرانم !!
خنده و سرفه‌اش با هم یکی شد و با صدایی آرام و گرم گفت : مراقب خودت باش
کتاب را گرفتم و گفتم کارت میکشم
کارت را گرفت و پرسید : رمزتون ؟؟
گفتم : سال #کودتا
خیره به کتاب غرق افکار خودم بودم که صدایش فکرم را بُرید : رمزتون اشتباهه
گفتم : مگه چه سالی رو زدید ؟
گفت : ۱۳۳۲
📗 تازه یادم افتاد که در این مملکت هرنسل‌ کودتای خاص خودش را دارد
گفتم : ١٣٨٨
چندثانیه نگاهش به نگاهم خیره ماند