پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)
299 subscribers
31.9K photos
10.7K videos
7.34K files
8.92K links
پرنیان خیال با مطالب ادبی ،شعر،مقاله ،کتاب ومتنهای اجتماعی تاریخی تلاش برای گسترش فرهنگ کتاب خوانی دارد.
Download Telegram
Forwarded from جامعه‌شناسی
#کتاب

«انسان‌ها در عصر ظلمت» نوشته‌ی #هانا_آرنت

حکومت‌های #خودکامه و #دیکتاتوری پیش از هر چیز چراغ‌های قلمرو عمومی را نابود می‌کنند...

کانال جامعه شناسی
@IranSociology 👇👇👇
Soheil 🌵:
#ضعف_های_دیکتاتوری
از #ضعف های #دیکتاتوری میتوان به موارد زیر اشاره نمود:

ممکن است همیاری تعداد زیادی از #مردم ، گروه ها و موسساتی که برای عملکرد سیستم ضروری هستند، محدود شده یا قطع شود.
ملزومات و نتایج سیاست های گذاشته رژیم گاهی توان پذیرش و اجرای #سیاست های جدید را #محدود کرده یا آنها را سلب می کند.
ممکن است سیستم در عملکرد خود دچار #روزمرگی شود و در نتیجه قادر به انطباق سریع با وضعیت های جدید نباشد.
افراد و منابعی که برای انجام وظایف فعلی اختصاص داده شده اند، احتمالا برای رفع نیازهای جدید #آمادگی نخواهند داشت.
افراد مادون ممکن است از #ترس ایجاد نارضایتی در مافوق های امنیت خود، اطلاعات صحیح و کاملی که #دیکتاتور ها برای تصمیم گیری به آن احتیاج دارند.
ممکن است #ایدئولوژی ها کهنه یشود و افسانه ها و #نماد های سیستم پایداری خود را از دست بدهند.
اگر #ایدئولوژی قدرتمندی ارائه جین شده باشد که بربینش فرد از #حقیقت تاثیر بگذارد، پایبندی بیش از حد به آن ممکن است باعث بی توجهی به شرایط و نیازهای واقعی شود.
بروز زوال در #کارایی و تاکید بیش از حد بر #بروکراسی و اعمال تنظیمات مرکزی و کنترل های مفرط، ممکن است #سیاست ها و اعمال سیستم را ناکار آمد کند.
تضادهای موسسات داخلی و رقابت ها یا حتی خصومت های شخصی میان افراد مممکن است عملکرد #دیکتاتوری را مختل کرده، آن را از هم بگسلاند.
#روشنفکران و #دانشجویان ممکن است در برابر شرایط، #محدودیت ها، دکترین گرایی ها و <سرکوب ها بی طاقت شوند.
توده #مردم ممکن است در طول زمان مناسب به #رژیم بی تفاوت، شکاک و حتی #دشمن شوند.
هر یک از اختلافات منطقه ای ، طبقه ای، #فرهنگی و ملی ممکن است اوج بگیرند.
سلسله مراتب #قدرت در #حکومت های #استبداد ی همیشه دارای درجات بی ثباتی است. گاهی همین بی ثباتی بسیار زیاد است. افراد نه تنها در درجه بندی خاص خود باقی می مانند که ممکن است به سطوح بالاتر یا پایین تر منتقل شوند یا اصولا حذف شده، کسان دیگری جای آنان را بگیرند.

بخش هایی از نیروی نظامی و #پلیس ممکن است برای رسیدن به اهداف خود حتی در تضاد با #اراده #دیکتاتور - مثلا #کودتا - عمل نمایند.
اگر #دیکتاتور ی به تازگی تاسیس شده باشد، برای جایگزین کردن کامل رژیم خود، به زمان احتیاج ،دارد.
از آنجایی که در #حکومت های دیکتاتوری اکثر تصمیمات توسط عده ای معدود از افراد اخذ می شوند، احتمال بروز #اشتباه در #قضاوت ها، سیاست ها و کنش ها بسیار بالاست.
اگر #رژیم برای جلوگیری از بروز مشکلات فوق از مراقبت ها و تصمیم گیری ها #تمرکززدایی نماید، خود به خود #کنترل بر اهرم های مرکزی #قدرت کمتر و کمتر خواهد شد.
#جین_شارپ
#ازدیکتاتوری_تا_دموکراسی

#حمله_به_ضعف_های_دیکتاتوری

با علم به این #ضعف های ذاتی، #دموکرات های مخالف باید به منظور ایجاد تغییرات تاثیر گذار در سیستم یا فرونشاندن کامل آن، به دنبال تضعیف عمدی هر چه بیشتر این " #پاشنه_های_آشیل " باشند.
نتیجه ساده است: با وجود ظاهر #قدرتمند، همه #دیکتاتوری ها #ضعف هایی دارند، از جمله :

بی کفایتی های داخلی
رقابت های شخصی
نا کارآمدی #موسسات
تضادهای میان #سازمان ها و ادارات.

این #ضعف ها در طول زمان گرایش به پایین آوردن بازدهی رژیم داشته و آن را در برابر تغییر در وضعیت ها و #مقاومت های عمدی ضربه پذیر می سازد.
هر چیزی که #رژیم‌های تصمیم به اجرای آن می گیرد، الزاما کامل نمی شود.

به عنوان نمونه باید بدانیم که حتی گاهی دستورهای مستقیم هیتلر هم اجرا نمیشد، چرا که افرادی که در پایین سلسله مراتب جای داشتند، از اجرای آن سرباز می زدند.
همانطور که شاهد بوده ایم گاهی حتی ممکن است #رژیم های #دیکتاتوری خود به خود فرو بپاشند.

#جین_شارپ
#ازدیکتاتوری_تا_دموکراسی
انسان‌ها در عصر ظلمت


«انسان‌ها در عصر ظلمت» نوشته هانا آرنت به ترجمه مهدی خلجی را در ۳۳۶ صفحه به فارسی منتشر کرده و به رایگان در اختیار همگان قرار داده است: اثری‌ در ستایش شهامت مدنی و به یادآورنده مفاهیمی مانند دوستی و شفقت حتی در تباه‌ترین دوران‌ها.

«انسان‌ها در عصر ظلمت» مجموعه‌ای‌ست از چند گزارشِ زندگی به قلم هانا آرنت، اندیشمند و نظریه‌پرداز آلمانی پیرامون زمانه‌ای که شخصیت‌هایی مانند روزا لوکزامبورگ، کارل یاسپرس، برتولت برشت، والتر بنیامین و لسینگ و هرمان باروخ در آن می‌زیستند.

آنچه که این شخصیت‌ها را به هم پیوند می‌دهد، دورانی است که آنها زندگی خود را در آن سپری کردند: عصر ظلمت در نیمه نخست قرن بیستم با فجایع سیاسی و اخلاقی که همزمان بود با گسترش خیره‌کننده علم و هنر.

آرنت این مقالات را در طول ۱۲ سال نوشته است.

حکومت‌های #خودکامه و #دیکتاتوری پیش از هر چیز چراغ‌های قلمرو عمومی را نابود می‌کنند و به تعبیر فروغ فرخ‌زاد «چراغ‌های رابطه را تاریک» می‌سازند تا شهروندان نتوانند هم‌دیگر را ببینند.
در چنین تاریکی‌ای که #آرنت از آن به «عصر ظلمت» تعبیر می‌کند دیگر نوری بر قلمرو عمومی تابیده نمی‌شود و چشم چشم را نمی‌بیند و انسان‌ها «تنها» می‌شوند و این‌گونه می‌شود که حکومت‌های خودکامه با همه‌ی هیمنه و حشمت و هیاهوی خود به مصاف شهروندی می‌روند که این‌‌طور تنها و تک‌افتاده است.
این شهروند ِ تنها و تک‌افتاده در آماج این حمله، یا درهم شکسته می‌شود و یا این تنهایی مایه و پایه‌ای برای اِعمال اقتدار بر او می‌شود. این‌گونه می‌شود که از شهروند، آدمکی فرمان‌بر، توجیه‌گر و سر به راه خلق می‌شود که فاقد تشخیص خوب و بد است و به رغم معمولی و پیش‌پا افتاده‌بودنش، می‌تواند به مهیب‌ترین و تصورناپذیرترین جنایت‌ها دست بزند.

هانا آرنت تعبیر «عصر ظلمت» را از شعر «آیندگان» برشت به وام گرفته است.

این شعر با این سطرها آغاز می‌شود:

در روزگاری که سخن گفتن ساده، نشان بی‌خردی است
و پیشانی بی‌چین، نشان بی‌تفاوتی
آری، آنکه می‌خندد خبر فاجعه را دریافت نکرده است
این چه روزگاری است
که گفت‌وگو در مورد درختان هم جنایت به شمار می‌آید؟

هانا آرنت در مقدمه کتاب می‌نویسد: «عصر ظلمت نه تنها تازه نیست که در تاریخ گذشته نادر هم نبوده است.»

او سپس به یک توقع اخلاقی و از برخی لحاظ امیدبخش در دوران ظلمت اشاره می‌کند: این توقع وجود دارد که حتی در تاریک‌ترین دوران‌ها خردک شرری وجود داشته باشد.
.
هانا آرنت:

«حتی در تاریک‌ترین زما‌ن‌ها، حق داریم توقع دیدن خُردک نوری را داشته باشیم. چنین بارقه نوری بیش از آنکه از نظریه‌ها و مفهوم‌ها سر برکشد، به احتمال بیشتر، از پرتوی لرزان و سوسوزننده و اغلب کم‌جانی مایه می‌گیرد که مردان و زنانی در زندگی و کار خود – تقریباً تحت هر شرایطی و طی فرصتی که به آنها برای زیستن روی زمین داده شده – برمی‌افروزند.»

شرح زندگی‌هایی که هانا آرنت در این کتاب روایت می‌کند، همه بیانگر «خردک‌ نوری» ‌اند که مردان و زنانی مانند روزا لوکزامبورگ و برتولت برشت بر دوران خود تابانده‌اند.

در میان این شخصیت‌ها شاید روزا لوکزامبورگ اهمیت ویژه‌ای داشته باشد. اگر هانا آرنت فقط به شرح زندگانی خود و روزا لوکزامبورگ اکتفا می‌کرد، این کتاب را می‌توانستیم «زنان در عصر ظلمت» بنامیم: اثری در ستایش شهامت مدنی و به یادآورنده مفاهیمی مانند دوستی، برابری، شفقت و انسانیت، حتی در تباه‌ترین دوران‌ها.

هانا آرنت ۱۴ اکتبر ۱۹۰۶ در شهر هانوفر در آلمان متولد شد و ۴ دسامبر ۱۹۷۵ در نیویورک چشم بر جهان ما فروبست. او دانش آموخته فلسفه بود و در سال ۱۹۳۳، پس از به قدرت رسیدن فاشیسم در آلمان، ابتدا به پاریس رفت و سپس به نیویورک مهاجرت کرد. او در دانشگاه شیکاگو فلسفه سیاسی تدریس می‌کرد.

«ریشه‌های توتالیتاریسم» و «موقعیت بشری» و «ابتذال شر» از آثار مهم هانا آرنت به شمار می‌آیند. او در «ریشه‌های توتالیتاریسم» بر آن است که تا زمانی که انسان برای «ساختن تاریخ» خشونت به‌کار می‌برد، به رشد جنبش‌ها و نظام‌های توتالیتر کمک می‌رساند.