Forwarded from جامعهشناسی
فلاخن شمارهی سی و شش؛ #فمینیسم علیه #سرمایه_داری
در فلاخن سی و ششم نویسنده نشان میدهد چگونه سکسیسم و سرمایهداری در جهان معاصر در هم تنیده شدهاند و چگونه به هم خدمت میکنند.
@IranSociology
در فلاخن سی و ششم نویسنده نشان میدهد چگونه سکسیسم و سرمایهداری در جهان معاصر در هم تنیده شدهاند و چگونه به هم خدمت میکنند.
@IranSociology
چقدر احتمال #ونزوئلایی شدن اقتصاد ایران وجود دارد؟
✍️ رضا طهماسبی/ دبیر تحریریه تجارت فردا
ایران و ونزوئلا، دو کشور دور و نزدیک به یکدیگرند که در سالهای گذشته بارها به هم رسیده و از هم فاصله گرفتهاند. زمانی پوپولیسم و درآمدهای سرشار نفتی حلقههای قرابت بود و پس از آن نرخهای رشد و تورم، نقطه افتراق. دو کشوری که نزدیک به هشت سال، دولتمردانشان صمیمیترین دوستان عرصه سیاست بودند، بعد از آن دوستی ایدئولوژیک مسیری متفاوت پیمودند. تا جایی که عمده روشنفکران سیاسی و کارشناسان اقتصادی از ونزوئلانشدن ایران به عنوان یکی از دستاوردهای دولت یازدهم گفتند.
محمود احمدینژاد و هوگو چاوز شباهتهای زیادی داشتند، هم از نظر تفکر و دیدگاههای شخصی و هم از نظر دولتمداری. روسای جمهور ایران و ونزوئلا، در زمانی زمامداری را برعهده داشتند که جهش قیمت نفت دست آنان را در هزینهکرد برای خریدن محبوبیت در دل تودههای مردم کاملاً باز کرده بود. هر دو سیاستهای کمابیش مشابهی در پیش گرفتند و با اتکا به درآمدهای نفتی طرحهایی در حوزههای مختلف تامین اجتماعی و رفاه مانند ساخت مسکن اجرا کردند؛ زمانی که درآمدهای نفتی به دلیل کاهش قیمت پاسخگو نبود هم دستگاه چاپ پول در بانکهای مرکزی را به راه انداختند تا هر نتیجه گریزناپذیر آن #تورم باشد و افزایش کسری بودجه.
با این تفاوت که ایران علاوه بر فشار کاهش قیمت نفت، زیر فشار شدید تحریمهای بینالمللی نیز قرار گرفت.
در ایران با رفتن احمدینژاد، دولتی روی کار آمد که با در پیش گرفتن مذاکرات برای رفع تحریم، کنترل سیاستهای پولی و نرخ تورم مسیری متفاوت در پیش گرفت. در حالی که در ونزوئلا با مرگ هوگو چاوز، معاون او نیکلاس مادورو بر مسند قدرت نشست که کپی ضعیفی از سلف خود بود. مادورو علاوه بر دنبال کردن سیاستهای اشتباه اقتصادی، فاقد کاریزمای چاوز برای اداره کشور بود. از همین رو نتوانست مردمی را که رفاهشان به خاطر نبود درآمد نفتی و ابرتورم فزاینده از بین رفته بود آرام کند و از همان آغاز کار با اعتراضات خیابانی روبهرو شد که مداوم بر گستره و خشونت آن افزوده شد. نرخ تورم به 800 #درصد بالغ شد و رشد اقتصادی به منفی هشت درصد رسید. کشوری که اقتصادش به طور کامل متکی به درآمدهای بادآورده نفتی بود با کاهش شدید این درآمدها و سیاستهای رفاهی و یارانهای دچار مشکلات بنیادی شد تا اقتصادش روزبهروز کوچکتر شود. ونزوئلا حالا با آشوبهای داخلی، صفهای طویل مردم برای دریافت مواد غذایی و دارو، گسترش بازار سیاه و قاچاق کالا و پول بسیار بیارزش مواجه است، در حالی که در ایران مطالب زیادی نوشته شد که چطور ایران از ونزوئلا شدن نجات پیدا کرد.
اقتصاد ایران این روزها اگرچه در آمار و شاخصها وضعیت رو به بهبودی دارد اما به تعویقانداختن اصلاحات ساختاری و ایجاد فضای روانی در مورد مشکلات معیشتی مردم باعث شده است تا امروز نگرانیهایی از فروافتادن اقتصاد ایران به جادهای که مقصدش ونزوئلاست دوباره جان بگیرد. فرضیه تسری یافتن تفکر #خارج کردن #سرمایه از ایران در میان فعالان اقتصادی، اگرچه ممکن است در حال حاضر بدبینانه باشد اما نمیتوان به کلی آن را نفی کرد. فرضیهای که در انتهای آن ونزوئلاشدن ایران متصور شده است. ایران و ونزوئلا اگرچه همچنان بسیار دور از هماند اما پوپولیسم و نفت دو حلقه اتصال قدرتمندی است که میتواند این خواهران دور از هم افتادهها را در آینده به هم نزدیک کند.
شماره 253 تجارت فردا
شرق دور
✍️ رضا طهماسبی/ دبیر تحریریه تجارت فردا
ایران و ونزوئلا، دو کشور دور و نزدیک به یکدیگرند که در سالهای گذشته بارها به هم رسیده و از هم فاصله گرفتهاند. زمانی پوپولیسم و درآمدهای سرشار نفتی حلقههای قرابت بود و پس از آن نرخهای رشد و تورم، نقطه افتراق. دو کشوری که نزدیک به هشت سال، دولتمردانشان صمیمیترین دوستان عرصه سیاست بودند، بعد از آن دوستی ایدئولوژیک مسیری متفاوت پیمودند. تا جایی که عمده روشنفکران سیاسی و کارشناسان اقتصادی از ونزوئلانشدن ایران به عنوان یکی از دستاوردهای دولت یازدهم گفتند.
محمود احمدینژاد و هوگو چاوز شباهتهای زیادی داشتند، هم از نظر تفکر و دیدگاههای شخصی و هم از نظر دولتمداری. روسای جمهور ایران و ونزوئلا، در زمانی زمامداری را برعهده داشتند که جهش قیمت نفت دست آنان را در هزینهکرد برای خریدن محبوبیت در دل تودههای مردم کاملاً باز کرده بود. هر دو سیاستهای کمابیش مشابهی در پیش گرفتند و با اتکا به درآمدهای نفتی طرحهایی در حوزههای مختلف تامین اجتماعی و رفاه مانند ساخت مسکن اجرا کردند؛ زمانی که درآمدهای نفتی به دلیل کاهش قیمت پاسخگو نبود هم دستگاه چاپ پول در بانکهای مرکزی را به راه انداختند تا هر نتیجه گریزناپذیر آن #تورم باشد و افزایش کسری بودجه.
با این تفاوت که ایران علاوه بر فشار کاهش قیمت نفت، زیر فشار شدید تحریمهای بینالمللی نیز قرار گرفت.
در ایران با رفتن احمدینژاد، دولتی روی کار آمد که با در پیش گرفتن مذاکرات برای رفع تحریم، کنترل سیاستهای پولی و نرخ تورم مسیری متفاوت در پیش گرفت. در حالی که در ونزوئلا با مرگ هوگو چاوز، معاون او نیکلاس مادورو بر مسند قدرت نشست که کپی ضعیفی از سلف خود بود. مادورو علاوه بر دنبال کردن سیاستهای اشتباه اقتصادی، فاقد کاریزمای چاوز برای اداره کشور بود. از همین رو نتوانست مردمی را که رفاهشان به خاطر نبود درآمد نفتی و ابرتورم فزاینده از بین رفته بود آرام کند و از همان آغاز کار با اعتراضات خیابانی روبهرو شد که مداوم بر گستره و خشونت آن افزوده شد. نرخ تورم به 800 #درصد بالغ شد و رشد اقتصادی به منفی هشت درصد رسید. کشوری که اقتصادش به طور کامل متکی به درآمدهای بادآورده نفتی بود با کاهش شدید این درآمدها و سیاستهای رفاهی و یارانهای دچار مشکلات بنیادی شد تا اقتصادش روزبهروز کوچکتر شود. ونزوئلا حالا با آشوبهای داخلی، صفهای طویل مردم برای دریافت مواد غذایی و دارو، گسترش بازار سیاه و قاچاق کالا و پول بسیار بیارزش مواجه است، در حالی که در ایران مطالب زیادی نوشته شد که چطور ایران از ونزوئلا شدن نجات پیدا کرد.
اقتصاد ایران این روزها اگرچه در آمار و شاخصها وضعیت رو به بهبودی دارد اما به تعویقانداختن اصلاحات ساختاری و ایجاد فضای روانی در مورد مشکلات معیشتی مردم باعث شده است تا امروز نگرانیهایی از فروافتادن اقتصاد ایران به جادهای که مقصدش ونزوئلاست دوباره جان بگیرد. فرضیه تسری یافتن تفکر #خارج کردن #سرمایه از ایران در میان فعالان اقتصادی، اگرچه ممکن است در حال حاضر بدبینانه باشد اما نمیتوان به کلی آن را نفی کرد. فرضیهای که در انتهای آن ونزوئلاشدن ایران متصور شده است. ایران و ونزوئلا اگرچه همچنان بسیار دور از هماند اما پوپولیسم و نفت دو حلقه اتصال قدرتمندی است که میتواند این خواهران دور از هم افتادهها را در آینده به هم نزدیک کند.
شماره 253 تجارت فردا
شرق دور
Forwarded from مملکته
در این روزهایی که همه در «جو احساسی» #سقوط_دلار دارند غرق میشوند، اجازه بدهید چند فکت رو در این #رشته_توییت در مورد مشکوک بودن این حرکت با شما بررسی کنم تا حداقل در تاریخ ثبت شود (هر چند که بعضی ها خوششان نیاید)
1. یکی از مهمترین دلایل روی آوردن مردم به خرید #دلار «عدم اطمینان به عملکرد اقتصادی دولت» و «پیش بینی حوادث اقتصادی در آینده» بود تا بتوانند حساب #سرمایه های خود را از حساب #اقتصاد ریالی جدا نگه دارند.
2. اما «عدم توانایی دولت در عرضه ارز» مطابق با نیاز بازار باعث شد تا قیمت هر روز بالاتر برود، در این بین جو روانی سفته بازان نیز در افزایش قیمت بی تاثیر نبود.
3. دلیل دیگر افزایش قیمت ارزهای خارجی که همواره در 40 سال گذشته وجود داشته است، اختلاف بین شاخص های کلان اقتصادی ایران و کشور مقصد است (در مورد دلار: آمریکا)
4. «دخالت دستوری» و روزافزون دولت در نرخ گذاری ارز هم باعث شده که بازار شفاف نباشد و علاوه بر ایجاد #رانت، باعث ایجاد تقاضا یا عرضه در محلی غیر از محل مناسب شود که همین خود باعث تلاطم بیشتر قیمت #ارز شده است.
5. در تحلیل تکنیکال، یکی از مفاهیم پایه «اصلاح قیمت» است. یعنی قرار نیست قیمت بصورت مستقیم و بدون توقف به جایی برسد. بلکه: (در روند صعودی) هر افزایشی را کاهشی است، اما پس از آن افزایشی بزرگتر خواهیم داشت. مگر اینکه روند صعودی شکسته شود.
6. حال به بررسی «زمان حال» بپردازیم:
6.1. هیچ اتفاق خاصی روی نداده است تا اعتماد مردم به عملکرد اقتصادی دولت جلب شود. نه #اصلاح_نظام_بانکی، نه #مبارزه_با_فساد و ...
6.2. هیچ اتفاق خاصی هم در عرصه سیاست خارجی نیافته است. نه #مذاکره ای، نه #توافق، و نه حتی توییتی !
6.3. چشم انداز شرایط بد اقتصادی نیز همچنان در پیش است: اجلاس #FATF پیش رو است و ایران هیچ یک از الزامات آن را تصویب و اجر نکرده است. شروع #تحریم های نفتی که قرار بود از 13 آبان آغاز شود، همچنان پابرجاست.
6.4. هیچ اتفاق مثبتی نیز در شاخص های اقتصاد کلان ایران نیافته است: نه تورم کاهش یافته، نه تولید ناخالص داخلی بالاتر رفته و نه ترازنامه تجارت خارجی تغییری کرده. نه نرخ بیکاری بهبود یافته و نه حتی بانک مرکزی بیانیه امیدوار کننده ای داده باشد.
(چیزی که قدرت ایجاد چنین موجی را داشته)
6.5. در این بین با توجه به شایعاتی که در بازار مطرح است و گفته میشود که «#ریشوها» در حال عرضه دلار آن هم زیر قیمت بازار هستند (اولین عرضه آنها حدود 16500 بوده است) احتمال میرود که تنها عرضه از طرف دولت کمی افزایش یافته باشد.
7. اما در این بین اتفاق جالب یکصدایی و هماهنگی تمام رسانه های دولتی در پخش اخبار مربوط به کاهش نرخ دلار، صف مردم برای فروش دلار و هجوم مردم برای ورود به #بورس است. آنقدر هماهنگ که حتی بعضا یک متن را بین کانالهای اصولگرا و اصلاح طلب مشترک میبینیم.
8. کانال هایی که بنوعی طرفدار یا وابسته به حکومت هستند همگی در حال انتشار قیمت های غیر واقعی (11 و 8 هزار تومان) یا انتشار عکس های آرشیوی برای تهییج مردم و فروش دلارهایشان "به هر قیمتی" هستند.
9. کافی است گشتی بین منابع خبری نزدیک به دولت بزنید تا خودتان این "سیرک دلار فروشی" را از نزدیک ببینید. چیزی که در حد #شایعه ای بیش نیست و در بازار وجود خارجی ندارد.
10. وقتی میگویم این حرکت شایعه سازی و صف فروش تشکیل شده «الکی» است برای این است که زمانی که مردم هجوم می آوردند تا دلار را حتی به قیمت 18 هزار تومان بخرند یک پشتوانه تحلیلی #فاندامنتال داشتند (چیزی که در موارد 1 تا 4 گفتم) اما برای این صف فروش تنها یک پشتوانه پوچ و خبری وجود دارد.
11. کسی که دلار را بخاطر فرار از تاثیرات تحریم ها روی ارزش ریال میخرد، عقلانی این است که آن دلار را زمانی میفروشد که یا اجرای تحریم ها منتفی شده یا بفهمد که تحریم های اعمال شده تاثیر مورد انتظار را نداشته یا اثر آن خنثی شده. در صورتی که هیچ یک از این اتفاقات روی نداده است.
12. امروز و دیروز تنها کسانی که با "خبر" خریده اند با خبر هم خواهند فروخت و سودش را کسی میکند که در کف این روند تهییج شده، بصورت عقلانی دست به خرید بزند.
13. اما فکر نکنید تمام اینها زیر سر عده ای #دلال خرده پا و دستفروش دلار است. خیر. دلال های قبلی یا الان در زندان هستند یا دندان شان کشیده شده است.
هم اکنون بزرگترین دلال دولت است و گویا برنامه ای ویژه برای من و شما دارد!
ادامه متن در لینک زیر:
https://telegra.ph/سقوط-دلار-10-02-2
Hamid Badalhavaeji:https://t.co/SIkU6Cqanj
@mamlekate
1. یکی از مهمترین دلایل روی آوردن مردم به خرید #دلار «عدم اطمینان به عملکرد اقتصادی دولت» و «پیش بینی حوادث اقتصادی در آینده» بود تا بتوانند حساب #سرمایه های خود را از حساب #اقتصاد ریالی جدا نگه دارند.
2. اما «عدم توانایی دولت در عرضه ارز» مطابق با نیاز بازار باعث شد تا قیمت هر روز بالاتر برود، در این بین جو روانی سفته بازان نیز در افزایش قیمت بی تاثیر نبود.
3. دلیل دیگر افزایش قیمت ارزهای خارجی که همواره در 40 سال گذشته وجود داشته است، اختلاف بین شاخص های کلان اقتصادی ایران و کشور مقصد است (در مورد دلار: آمریکا)
4. «دخالت دستوری» و روزافزون دولت در نرخ گذاری ارز هم باعث شده که بازار شفاف نباشد و علاوه بر ایجاد #رانت، باعث ایجاد تقاضا یا عرضه در محلی غیر از محل مناسب شود که همین خود باعث تلاطم بیشتر قیمت #ارز شده است.
5. در تحلیل تکنیکال، یکی از مفاهیم پایه «اصلاح قیمت» است. یعنی قرار نیست قیمت بصورت مستقیم و بدون توقف به جایی برسد. بلکه: (در روند صعودی) هر افزایشی را کاهشی است، اما پس از آن افزایشی بزرگتر خواهیم داشت. مگر اینکه روند صعودی شکسته شود.
6. حال به بررسی «زمان حال» بپردازیم:
6.1. هیچ اتفاق خاصی روی نداده است تا اعتماد مردم به عملکرد اقتصادی دولت جلب شود. نه #اصلاح_نظام_بانکی، نه #مبارزه_با_فساد و ...
6.2. هیچ اتفاق خاصی هم در عرصه سیاست خارجی نیافته است. نه #مذاکره ای، نه #توافق، و نه حتی توییتی !
6.3. چشم انداز شرایط بد اقتصادی نیز همچنان در پیش است: اجلاس #FATF پیش رو است و ایران هیچ یک از الزامات آن را تصویب و اجر نکرده است. شروع #تحریم های نفتی که قرار بود از 13 آبان آغاز شود، همچنان پابرجاست.
6.4. هیچ اتفاق مثبتی نیز در شاخص های اقتصاد کلان ایران نیافته است: نه تورم کاهش یافته، نه تولید ناخالص داخلی بالاتر رفته و نه ترازنامه تجارت خارجی تغییری کرده. نه نرخ بیکاری بهبود یافته و نه حتی بانک مرکزی بیانیه امیدوار کننده ای داده باشد.
(چیزی که قدرت ایجاد چنین موجی را داشته)
6.5. در این بین با توجه به شایعاتی که در بازار مطرح است و گفته میشود که «#ریشوها» در حال عرضه دلار آن هم زیر قیمت بازار هستند (اولین عرضه آنها حدود 16500 بوده است) احتمال میرود که تنها عرضه از طرف دولت کمی افزایش یافته باشد.
7. اما در این بین اتفاق جالب یکصدایی و هماهنگی تمام رسانه های دولتی در پخش اخبار مربوط به کاهش نرخ دلار، صف مردم برای فروش دلار و هجوم مردم برای ورود به #بورس است. آنقدر هماهنگ که حتی بعضا یک متن را بین کانالهای اصولگرا و اصلاح طلب مشترک میبینیم.
8. کانال هایی که بنوعی طرفدار یا وابسته به حکومت هستند همگی در حال انتشار قیمت های غیر واقعی (11 و 8 هزار تومان) یا انتشار عکس های آرشیوی برای تهییج مردم و فروش دلارهایشان "به هر قیمتی" هستند.
9. کافی است گشتی بین منابع خبری نزدیک به دولت بزنید تا خودتان این "سیرک دلار فروشی" را از نزدیک ببینید. چیزی که در حد #شایعه ای بیش نیست و در بازار وجود خارجی ندارد.
10. وقتی میگویم این حرکت شایعه سازی و صف فروش تشکیل شده «الکی» است برای این است که زمانی که مردم هجوم می آوردند تا دلار را حتی به قیمت 18 هزار تومان بخرند یک پشتوانه تحلیلی #فاندامنتال داشتند (چیزی که در موارد 1 تا 4 گفتم) اما برای این صف فروش تنها یک پشتوانه پوچ و خبری وجود دارد.
11. کسی که دلار را بخاطر فرار از تاثیرات تحریم ها روی ارزش ریال میخرد، عقلانی این است که آن دلار را زمانی میفروشد که یا اجرای تحریم ها منتفی شده یا بفهمد که تحریم های اعمال شده تاثیر مورد انتظار را نداشته یا اثر آن خنثی شده. در صورتی که هیچ یک از این اتفاقات روی نداده است.
12. امروز و دیروز تنها کسانی که با "خبر" خریده اند با خبر هم خواهند فروخت و سودش را کسی میکند که در کف این روند تهییج شده، بصورت عقلانی دست به خرید بزند.
13. اما فکر نکنید تمام اینها زیر سر عده ای #دلال خرده پا و دستفروش دلار است. خیر. دلال های قبلی یا الان در زندان هستند یا دندان شان کشیده شده است.
هم اکنون بزرگترین دلال دولت است و گویا برنامه ای ویژه برای من و شما دارد!
ادامه متن در لینک زیر:
https://telegra.ph/سقوط-دلار-10-02-2
Hamid Badalhavaeji:https://t.co/SIkU6Cqanj
@mamlekate
Telegraph
سقوط دلار
14. آنچه که من امروز از اتفاقات بازار برداشت میکنم یک سناریوی ساده و زیرکانه اما بی شرمانه و خانه خراب کن است: دولت با ایجاد یک موج روانی سعی در ایجاد صف فروش توسط مردم و جمع آوری دلارهایشان با نازل ترین قیمت ممکن است. 15. در قبالش چه میدهد؟ #ریال بی پشتوانه…
🔴 کتاب " بهیموت: ساختار و عملکرد ناسیونال سوسیالیسم "
🔵 نوشته فرانتس نویمان
⚫ ترجمه محمدرضا سوداگر
🔹 #فرانتس_لئوپولد_نویمان (۲۳ مه ۱۹۰۰_ ۲ سپتامبر ۱۹۵۴) فعال سیاسی آلمانی-یهودی چپ، نظریه پرداز مارکسیست و وکیل کار بود. او یک دانشمند سیاسی در تبعید بود و برای تجزیه و تحلیل نظری خود از #ناسیونالیسم_سوسیالیسم شناخته شده است. نویمان در سالهای ۱۹۳۶ الی ۱۹۴۲، از اعضای #مکتب_فرانکفورت بود، که در دهه های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ در آلمان شکل گرفته بود. اعضای برجسته این مکتب عبارت بودند از:
۱. ماکس هورکهایمر (فیلسوف و جامعه شناس)
۲. فردریش پولوک (اقتصاددان)
۳. هربرت مارکوزه (فیلسوف)
۴. هانری گروسمان (اقتصاددان سیاسی)
🔹ظهور جنبش #فاشیستی و نظامهای تک فرمان (#توتالیر) در دهه های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ در آلمان و ایتالیا، اندیشمندان مسائل اجتماعی را در برابر مسائل حادی چون شرایط اقتصادی و اجتماعی پیدایش فاشیسم، علل پیروزی آن و سقوط جنبش کارگری قرار داد. با پیروزی #سرمایه_داری در کشورهای جهان سوم، شکل های تازه ای از نظامهای دیکتاتوری و شبه فاشیستی در شرف پیدایش و شکل گیری است که خود محصول ترکیب سنتها و میراث حکومتی و فرهنگی این جوامع با رابطه و نظم سرمایه داری وارداتی است. شکل های نوین حکومتهای زورمدار و فاشیستی جهان سوم هرچند از نظر ماهیت و محتوا شباهت بسیاری با نظامهای فاشیستی اروپای غربی دارد، اما از نظر ایدئولوژی، شیوه اعمال حاکمیت و تبلیغات، تفاوتهای زیادی میان آنها دیده میشود. نظامهای فاشیستی کشورهای جهان سوم که ماهیت آنان سرمایه دارانه است، زیر نام مبارزه با #امپریالیسم، دفاع و حفظ حرمت و قداست میراث فرهنگی و معنوی و منافع ملی، حمام خون به پا کرده و حتی از کاربرد سلاحهای شیمیایی برای پیشبرد هدفهای مقدس خود دریغ ندارند.
🔹 #بهیموت، اثر زیبای #فرانتس_نویمان از آثاری است که در زمینه پیدایش و پیروزی فاشیسم آلمان نوشته شده و نویمان در این کتاب می کوشد ریشه های اقتصادی و سیاسی نظامهای تک فرمانی ( #توتالیتاریسم) را در جامعه جدید و شرایط تاریخی آن را در آلمان آشکار کند. او رژیم ناسیونال سوسیالیست آلمان را #نظام_توتالیتاریسم مینامد. این دولت دیکتاتور که بر همه سطوح زندگی و قلمروهای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی آن کشور مسلط شده را بررسی کرده و از آن انتقاد میکند.
🔹 #بهیموت و #لویاتان در آخرت شناسی یهودی-بابلی، نام دو #عفریت است: #بهیموت بر خشکی فرمان می راند و #لویاتان بر دریا، اولی نر است و دومی ماده. جانوران خشکی، بهیموت و دریازیان، لویاتان را همچون خدایگان خود تکریم میکنند و هر دو غولان آشوبند. کسی که #بهیموت و #لویاتان را به همه شناساند، #هابز، فیلسوف انگلیسی بود:
- #لویاتان: تحلیل دولت است که در مقام یک نظام سیاسی اجبار که در آن هنوز هم بقایای حکومت قانون و حقوق فردی حفظ و حراست میشود.
- #بهیموت: یا پارلمان طولانی او که در آن جنگهای داخلی انگلیس در سده هفدهم مورد بحث قرار گرفته؛ بی دولتی، آشوب، بی قانونی و بی نظمی را نشان میدهد.
" ما بر این باوریم که #ناسیونال_سوسیالیسم، بی دولت و آشوبکار و حکومت بی قانونی و هرج و مرج است و یا میخواد بشود. و این نظامی است که حقوق و شان انسان را بلعیده و در صدد است که جهان را با برقراری سلطه توده های غول آسای خشکی به آشوب بکشاند. و از این رو بجاست که نظام ناسیونال سوسیالیست را #بهیموت بنامیم ".
🔹نویمان در مقدمه #بهیموت: سقوط جمهوری وایمار، دلایل پیروزی فاشیسم و سقوط دموکراسی را تشریح میکند. در بخش اول آن الگوی سیاسی ناسیونال سوسیالیسم، به تجریه و تحلیل عمیق تاریخی، اجتماعی و سیاسی جنبه های اصلی نظریه ناسیونال سوسیالیسم از قبیل: دولت توتالیتاریسم (تک فرمان)، حزب و دولت، دولت پیشوایی، اندیشه فرد و... میپردازد و می نویسد:
" ایدئولوژی ناسیونال سوسیالیسم بهترین معرفی هدفهای نهایی آن است. رابطه مستقیم و فرصت طلبانه نظریه ناسیونال سوسیالیسم و واقعیت، مستلزم بررسی مشروح این ایدئولوژی است. معمولا باید این تصور را مردود دانست که جامعه شناسی میتواند صحت یا سقم طرز تفکری را با بررسی ریشه های اجتماعی یا با ربط دادن آن به طبقه معینی از جامعه تعیین کند؛ اما در این مورد ایدئولوژی ناسیونال سوسیالیسم، باید به روشهای جامعه شناسی تکیه کنیم. راه دیگری برای رسیدن به حقیقت وجود ندارد، خصوصا که از بیانیه های صریح رهبران ناسیونال سوسیالیست هم چیزی دستگیرمان نمیشود ".
🔹در پشت انبوه اصلاحات ناهمساز، ابتذال ها و نیمه حقیقت ها میتوان مایه اصلی مناسب و تعیین کننده ایدئولوژی را تمیز داد: همه آموزه ها و ارزشهای سنتی را باید دور ریخت، خواه از خردگرایی فرانسوی ریشه گرفته باشد، خواه از ایده آلیسم آلمانی، از تجربه گرایی انگلیسی، یا از عمل گرایی آمریکایی؛ خواه لیبرال باشد، خواه مطلق گرا، دموکراتیک یا سوسیالیست. همه آنها با این هدف ب
🔵 نوشته فرانتس نویمان
⚫ ترجمه محمدرضا سوداگر
🔹 #فرانتس_لئوپولد_نویمان (۲۳ مه ۱۹۰۰_ ۲ سپتامبر ۱۹۵۴) فعال سیاسی آلمانی-یهودی چپ، نظریه پرداز مارکسیست و وکیل کار بود. او یک دانشمند سیاسی در تبعید بود و برای تجزیه و تحلیل نظری خود از #ناسیونالیسم_سوسیالیسم شناخته شده است. نویمان در سالهای ۱۹۳۶ الی ۱۹۴۲، از اعضای #مکتب_فرانکفورت بود، که در دهه های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ در آلمان شکل گرفته بود. اعضای برجسته این مکتب عبارت بودند از:
۱. ماکس هورکهایمر (فیلسوف و جامعه شناس)
۲. فردریش پولوک (اقتصاددان)
۳. هربرت مارکوزه (فیلسوف)
۴. هانری گروسمان (اقتصاددان سیاسی)
🔹ظهور جنبش #فاشیستی و نظامهای تک فرمان (#توتالیر) در دهه های ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ در آلمان و ایتالیا، اندیشمندان مسائل اجتماعی را در برابر مسائل حادی چون شرایط اقتصادی و اجتماعی پیدایش فاشیسم، علل پیروزی آن و سقوط جنبش کارگری قرار داد. با پیروزی #سرمایه_داری در کشورهای جهان سوم، شکل های تازه ای از نظامهای دیکتاتوری و شبه فاشیستی در شرف پیدایش و شکل گیری است که خود محصول ترکیب سنتها و میراث حکومتی و فرهنگی این جوامع با رابطه و نظم سرمایه داری وارداتی است. شکل های نوین حکومتهای زورمدار و فاشیستی جهان سوم هرچند از نظر ماهیت و محتوا شباهت بسیاری با نظامهای فاشیستی اروپای غربی دارد، اما از نظر ایدئولوژی، شیوه اعمال حاکمیت و تبلیغات، تفاوتهای زیادی میان آنها دیده میشود. نظامهای فاشیستی کشورهای جهان سوم که ماهیت آنان سرمایه دارانه است، زیر نام مبارزه با #امپریالیسم، دفاع و حفظ حرمت و قداست میراث فرهنگی و معنوی و منافع ملی، حمام خون به پا کرده و حتی از کاربرد سلاحهای شیمیایی برای پیشبرد هدفهای مقدس خود دریغ ندارند.
🔹 #بهیموت، اثر زیبای #فرانتس_نویمان از آثاری است که در زمینه پیدایش و پیروزی فاشیسم آلمان نوشته شده و نویمان در این کتاب می کوشد ریشه های اقتصادی و سیاسی نظامهای تک فرمانی ( #توتالیتاریسم) را در جامعه جدید و شرایط تاریخی آن را در آلمان آشکار کند. او رژیم ناسیونال سوسیالیست آلمان را #نظام_توتالیتاریسم مینامد. این دولت دیکتاتور که بر همه سطوح زندگی و قلمروهای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی آن کشور مسلط شده را بررسی کرده و از آن انتقاد میکند.
🔹 #بهیموت و #لویاتان در آخرت شناسی یهودی-بابلی، نام دو #عفریت است: #بهیموت بر خشکی فرمان می راند و #لویاتان بر دریا، اولی نر است و دومی ماده. جانوران خشکی، بهیموت و دریازیان، لویاتان را همچون خدایگان خود تکریم میکنند و هر دو غولان آشوبند. کسی که #بهیموت و #لویاتان را به همه شناساند، #هابز، فیلسوف انگلیسی بود:
- #لویاتان: تحلیل دولت است که در مقام یک نظام سیاسی اجبار که در آن هنوز هم بقایای حکومت قانون و حقوق فردی حفظ و حراست میشود.
- #بهیموت: یا پارلمان طولانی او که در آن جنگهای داخلی انگلیس در سده هفدهم مورد بحث قرار گرفته؛ بی دولتی، آشوب، بی قانونی و بی نظمی را نشان میدهد.
" ما بر این باوریم که #ناسیونال_سوسیالیسم، بی دولت و آشوبکار و حکومت بی قانونی و هرج و مرج است و یا میخواد بشود. و این نظامی است که حقوق و شان انسان را بلعیده و در صدد است که جهان را با برقراری سلطه توده های غول آسای خشکی به آشوب بکشاند. و از این رو بجاست که نظام ناسیونال سوسیالیست را #بهیموت بنامیم ".
🔹نویمان در مقدمه #بهیموت: سقوط جمهوری وایمار، دلایل پیروزی فاشیسم و سقوط دموکراسی را تشریح میکند. در بخش اول آن الگوی سیاسی ناسیونال سوسیالیسم، به تجریه و تحلیل عمیق تاریخی، اجتماعی و سیاسی جنبه های اصلی نظریه ناسیونال سوسیالیسم از قبیل: دولت توتالیتاریسم (تک فرمان)، حزب و دولت، دولت پیشوایی، اندیشه فرد و... میپردازد و می نویسد:
" ایدئولوژی ناسیونال سوسیالیسم بهترین معرفی هدفهای نهایی آن است. رابطه مستقیم و فرصت طلبانه نظریه ناسیونال سوسیالیسم و واقعیت، مستلزم بررسی مشروح این ایدئولوژی است. معمولا باید این تصور را مردود دانست که جامعه شناسی میتواند صحت یا سقم طرز تفکری را با بررسی ریشه های اجتماعی یا با ربط دادن آن به طبقه معینی از جامعه تعیین کند؛ اما در این مورد ایدئولوژی ناسیونال سوسیالیسم، باید به روشهای جامعه شناسی تکیه کنیم. راه دیگری برای رسیدن به حقیقت وجود ندارد، خصوصا که از بیانیه های صریح رهبران ناسیونال سوسیالیست هم چیزی دستگیرمان نمیشود ".
🔹در پشت انبوه اصلاحات ناهمساز، ابتذال ها و نیمه حقیقت ها میتوان مایه اصلی مناسب و تعیین کننده ایدئولوژی را تمیز داد: همه آموزه ها و ارزشهای سنتی را باید دور ریخت، خواه از خردگرایی فرانسوی ریشه گرفته باشد، خواه از ایده آلیسم آلمانی، از تجربه گرایی انگلیسی، یا از عمل گرایی آمریکایی؛ خواه لیبرال باشد، خواه مطلق گرا، دموکراتیک یا سوسیالیست. همه آنها با این هدف ب