پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)
300 subscribers
31.9K photos
10.7K videos
7.34K files
8.92K links
پرنیان خیال با مطالب ادبی ،شعر،مقاله ،کتاب ومتنهای اجتماعی تاریخی تلاش برای گسترش فرهنگ کتاب خوانی دارد.
Download Telegram
403)

جوباری از عسل و
دشتی از آهو
گرد چشم و زبانم می چرخد

#علی_باباچاهی
@rain135
محکوم به خوشبختی

پس مار زیبایی فوق العاده ای دارد

عین فشار آب که سوراخ می کند صف شمشادها را

و چاقو از گردن آهو هم باریکتر است

وقتی فرو نمی رود در کتف سنگ

فقط می برد سر دخترکی را که به عکس خودش

در چشم پلنگ نگاه کرده

آدم خوشبخت با درخت سوخته چه نسبتی دارد؟

با مار فوق العاده چطور؟

قهر بلد نیست

وقتی از کوه پایین می آمدم

صلح در لوله های تفنگ به دنبال خودش می گشت

در عصر های مختلف بسیار

و من سیب به سیب / انار به انار محکوم به خوشبختی بودم

در عصرهای مختلف بسیار

از تانک آتش گرفتهای پرسیدم

سر باز مجروحی گفت _ نگفت

با اسکناس نیم سوخته هم می توان گل خشکیده ای خرید

در عصرهای مختلف بسیار.
#علی_باباچاهی
اری


عمارت متروکه باید هر چه زودتر ترک بشود

تَرَک های عمیق تری بردارد

عمارت متروکه

عرشه کشتی محل مناسب تری است برای پری هایی

که تازه سر از تخم درآورده اند

شیطان از روز اول فهمید که باید در دهن مار

قطعه زمینی بخرد

ملوسینا لورا ایزابل پرسه فونه ماری*

اگر نروند هم باید بروند از عمارت متروکه

این نیلوفر سمج که سر از قصر کافکا هم در می آورَد

شاید همان خزه لزجی باشد که بر تنه همه کشتی ها روغن نهنگ می مالد

تو بگو فنری عضلانی که ناگهان

فوران می کند

تا لبه ی سقف

تا عمارت متروکه

به هیچ ترددی مشکوک نیستم:

استخوان های پوکی که ورم کرده اند

لُپ در آورده اند و دست تکان می دهند

پروانه های مرده ای که به گیس هایشان روبان های قرمز و نارنجی بسته اند

به ملخ های تازه عروس چه بگویم؟

که به ضیافت دار و درخت هایی از بیخ و بن کنده شده می روند

در عمارت متروکه

مردی که صورتش را با خاکه زغال سیاه کرده

دایره ای بنفش به دست گرفته

بی تو به سر نمی شود را ضرب گرفته

در عمارت متروکه

لطفاً این نعش سوراخ سوراخ شده را از روی اسب بگذارید زمین

تا با پای خودش وداع کند با سقف های ژلاتینی

و دهلیزهای حلزونی

بی بی خشت گفت

این مرده ی غالباً عاشق از دست عزرائیل هم صفر گنده ای گرفت

تا اسرافیل روی قبرش یک کلاه بوق- بوقی بگذارد.
#علی_باباچاهی
باید گذشت
باید ستاره ها را تک تک شمرد و رفت
باید به کوچه دل داد
باید درون میکده ها گم شد
ای دوست، ای عزیز مجاور!
باید تو نامه هایت را
یا عاشقانه تر بنویسی،
یا مرگ این پرنده ی غمگین را
باور کنی

باید گذشت
باید که گاوآهن ها را
در امتداد دشت پذیرفت
و زندگی را
لاجرعه در پیاله ی صبح
سرکشید

باید بسان گنجشکان آشیانه ساخت
باید تو قدر شاعر را
بهتر ز هرکسی بشناسی
باید میان گل ها تنها تو را شناخت
تنها تو را عزیز نگهداشت

ما دل سپرده ایم به جریان رود
ما زندگی را
مانند یک پرنده پذیرفته ایم
مانند یک پرنده که در باد
از وحشتی عظیم به برجی پناه می آرد
اما
باید صدای غربت انسان را
در دشت های تشنه شنید
رگبار آشکار مسلسل را
بر جاده های دلهره ی قرن
باید دید
با من تو بد مکن!
با من تو خوب باش!
من از تمام مردم دنیا
تنهاترم
با من تو خوب باش، خوب، خوب، خوب


استاد #علی_باباچاهی
@parnian_khyal
📅 @TaghvimeAdabi 📅
شعروصدا: علی باباچاهی
⚪️امروز #۲۰آبان مصادف است با

زاد روز ۷۴ سالگی
#علی_باباچاهی
شاعر-نویسنده-منتقد-محقق

🎙 شعر و صدای شاعر


🔻 کانال 🔻
🗓 تقویم ادبی 🗓
با چهره‌های مختلفی از تو
به سمت چهره‌های مختلفی از تو می‌روم
که شناورند بر کف دست تو
و با تو جدا به خانه برمی‌گردم
با چهره‌های مختلفی از تو

خُب، چه کنم با تو؟
جز این‌که مجسّم کنم خیابان‌های مختلفی را
و گوشه ـ کنار اتاق باران‌های مختلفی را
و رعد و برق مختلفی را
(نترس!
و قرارهای مختلفی را با اختلافِ چند دقیقه
با چهره‌های مختلفی از تو
چه کنم
خُب چه کنم با تو؟

صدا می‌زنم کسی را
با چهره‌های مختلفی از تو
هرچه دلم خواست نمی‌گویم
و هرچه نمی‌گویی باور می‌کنم
با چهره‌های مختلفی از تو
پس ما جداً جدا شده‌ایم از جهان معمولی
از چهره‌های مختلف و معمولی
و می‌توانیم با اختلافِ چند دقیقه
ظاهر شویم
در نقطه‌های مختلفی
و زنگ درِ خانه‌های مختلفی را ـــ
و همچنین صدا بزنیم چهره‌های مختلفی را از تو

آخر سر اگر دلمان خواست گم می‌شویم
در نقطه‌های مختلفی
آب می‌شویم که گم می‌شویم
عینِ جن که نمی‌دانی از کدام طرف
(نترس!
و آن‌قدْر گم می‌شویم که گم می‌شویم
و اگر خواستی البته همین ساعت
به محبوبه‌هایت نامه‌های مختلفی بنویس
ما که جدا شده‌ایم از جهان معمولی
کلمات هم که خسته نیستند
اما پشتِ چراغ قرمز منتظرند آن‌ها
و روی گیتارهایشان که خم شده‌اند
با چهره‌های مختلفی از خودشان آن‌ها



#علی_باباچاهی
عاشقانه ـ گانگستری



با اسلحه ور رفتن هم بی‌فایده‌ست وقتی تو نباشی
و کشیدنِ ماشه تیز کردن چاقو
بریدنِ با سیمْ گلوی گروگان کم سن و سالی که
ترس را هم خوب تلفظ نمی‌کند
در تهِ چشمان خون گرفته‌ی من (واقعاً؟

سرقتِ اموال پیرزنی که تصادفاً اسم تو را بر خودش
و آسمان را هم طاقباز گذاشته
که در روز روشن وقتی تو نباشی مخصوصاً
تهوع‌آور است جنایت!
بر هر سنگی که سقوط کنم
به کوه بزنم که بخشی از دریا آتش بگیرد هم بی‌تو
نارنجکی به خود ببندم و ـــ بی‌فایده‌ست
تهمتِ این‌که نیمی از کره‌ی جغرافیای روی میز را شخصاً
و منفجر کرده‌ام بقیه‌ی مین‌هایی که شب‌های آبادان را فقط
به جهنمی از بهشت بدل می‌کند
بی‌فایده‌ست بی‌تو
وقتی که نباشی تو جهنم هم بی‌فایده‌ست
هیچ ندارم دل و دماغ این‌که شما را به انفرادی با رؤیاهای شاقه
و محکوم کنم دزدِ به کاهدانی که شعرهای مرا
به سه مال‌خرِ همین دور و بر فروخته‌اند
و یا چارپایه را از زیر پای فرقی که نمی‌کند پس بزنم
تا طنابِ دار شیرین‌تر از زهر مار
با گلوی هر که وَ از هر کجا
کاری کند (دیگه چه کاری؟

تیر خلاص؟
یا آخرین گره‌ای که جمع و جور کند هوش و حواسِ
آدمِ اعدامی را
این صحنه‌های خنده‌آور البته که با تو
بی‌تو که بی‌‌فایده‌ست.
با دست بسته بی‌فایده‌ست اگر که باز بی‌تو
تکیه به جای بزرگان بزنم که آخر کار فقط تکیه به دیوار می‌زنند
و سلول‌هایشان را هم که به رایگانِ به این و آن ـــ
خُب دیگه شلیک می‌کنید یا بپرم از خواب؟
[تختخواب زندان هم گنجایش خواب‌های زیادی دارد]
مُردنِ بی تو وَ خوردن یک قاچ خربزه حتا بی‌فایده‌ست!
قول داده‌ایم قبول؟


#علی_باباچاهی

دوشنبه 30 اردیبهشت 1398
20 می 2019

✳️ #احمدرضا_احمدی (زاده ۳۰ اردیبهشت ۱۳۱۹) شاعر و نویسنده‌ی ایرانی است. آشنایی عمیق او با شعر و ادبیات کهن ایران و شعر نیما دستمایه‌ای شد تا حرکتی کاملاً متفاوت را در شعر معاصر آغاز و پی‌ریزی کند. احمدی همچنین آثاری در ادبیات کودک و نوجوان دارد و در سال ۱۳۸۸ نامزد دریافت جایزه هانس کریستین اندرسن شد. از آثار وی می‌توان به «بر دیوار کافه»، «سفر»، «دفترهای سالخوردگی»، «در بهار خرگوش سفیدم را یافتم»، «از پنجره مسافرخانه»، «روزی برای تو خواهم گفت» و «موهبات فراموشی» اشاره کرد.

✳️ #روجا_چمنکار (زاده ۳۰ اردیبهشت ۱۳۶۰) نویسنده، مترجم، کارگردان، نمایش‌نامه‌نویس و شاعر ایرانی است. اولین مجموعه شعر او «رفته بودی برایم کمی جنوب بیاوری» در سال ۱۳۸۰ منتشر شد. زندگی و نقد اشعار چمنکار در کتاب‌هایی چون «عاشقانه‌ترین‌ها» و «شعر امروز، زن امروز» (هر دو نوشته #علی_باباچاهی) مورد بررسی قرار گرفته است. «مردن به زبان مادری»، «با خودم حرف می‌زنم»، «راه رفتن روی بند»، «دهان به دهان باد» و «همیشه دری باز به دربه‌دری بودم» نمونه‌ای از دیگر آثار وی هستند.

✳️ #انوره_دو_بالزاک (Honoré de Balzac) (زاده ۲۰ می ۱۷۹۹ - درگذشته ۱۸ اگوست ۱۸۵۰) نویسنده فرانسوی بود که او را پیشوای مکتب رئالیسم اجتماعی در ادبیات می‌دانند. «کمدی انسانی» نامی است که بالزاک برای مجموعه آثار خود که حدود ۹۰ رمان و داستان کوتاه را دربر می‌گیرد برگزیده‌است. از آثار ترجمه شده وی به فارسی می‌توان «بابا گوریو»، «چرم ساغری»، «اوژنی گرانده»، «آرزوهای بربادرفته» و «زنبق دره» را نام برد.

✳️#جان_استوارت_میل (John Stuart Mill) (زاده ۲۰ می ۱۸۰۶ - درگذشته ۸ می ۱۸۷۳) نویسنده و متفکر بریتانیایی بود. وی در زمینه منطق، نظریه شناخت، اخلاق و اقتصاد نیز قلم می‌زد و شخصیتی فعال در عرصه سیاست به‌شمار می‌آمد. کتاب‌های «انقیاد زنان»، «فایده‌گرایی» و «درباره آزادی» نمونه‌ای از آثار وی هستند که همگی به فارسی ترجمه، و در ایران منتشر شده اند.
👈«ارزش یک دولت، وابسته به ارزش افرادی است که آن را تشکیل می‌دهند.»

✳️ #ولفگانگ_بورشرت (Wolfgang Borchert) (زاده ۲۰ می ۱۹۲۱ - درگذشته ۲۰ نوامبر ۱۹۴۷) شاعر، نمایشنامه‌نویس و نویسنده آلمانی بود. در سال ۱۹۴۲ در جبهه جنگ، در حالی که سخت مجروح شده ‌بود، نمایش‌نامه‌ی «بیرون، پشت در» را نوشت. این کتاب در ایران توسط #نشر_قطره با ترجمه‌ی #عباس_شادروان منتشر شده است. از بورشرت آثر دیگری چون «اندوه عیسی»، «گل قاصدک» و «قصه‌های خواندنی» به فارسی برگردان شده است.

✳️#هکتور_مالو (Hector Malot) (زاده ۲۰ می ۱۸۳۰ ـ درگذشته ۱۸ جولای ۱۹۰۷) رمان‌نویس فرانسوی بود. معروفترین رمان هکتور مالو «باخانمان» (En Famille) است که جایزه آکادمی فرانسه را برد. این کتاب در ایران با عنوان «بی‌خانمان» هم ترجمه شده است. بر اساس این داستان یک مجموعه انیمه ۵۳ قسمتی توسط استودیو نیپون (شرکت انیمشین‌سازی ژاپنی) ساخته شده‌است.

✳️ #ژوزف_مورفی یا #جوزف_مورفی (Joseph Murphy)‏ (زاده 20 می 1898 ـ درگذشته 16 دسامبر 1981) روانشناس و نویسنده آمریکایی بود. مورفی به مدت نیم قرن مردم دنیا را به آرامش و مهربانی و صلح و صفا فراخواند و حاصل تجربیات و آموخته‌های خود را به شکل کتاب و سخنرانی در دسترس عموم مردم قرار داد. از آثار ترجمه شده وی به فارسی می‌توان «قدرت فکر»، «غیرممکن، ممکن است»، «اعجاز ذهن برتر» و «نیروی تفکر مثبت» را نام برد.

✳️ #سیگرید_اوندست (Sigrid Undset) (زاده ۲۰ می ۱۸۸۲ ـ درگذشته ۱۰ ژوئن ۱۹۴۹) نویسنده نروژی بود. او در سال ۱۹۲۸ برندهٔ جایزه #نوبل ادبیات شد. شهرت ادبی وی به دلیل خلق رمان های تاریخی اوست. برترین رمانش که باعث شهرت وی شد رمان «کریستین لاورنت» است که در سه جلد منتشر شد. از وی اثری با نام «زن رام نشدنی» توسط #مریم_حسن_زاده به فارسی ترجمه شده است.

✳️ #مارجری_آلینگهام (Margery Allingham) (زاده ۲۰ می ۱۹۰۴ ـ درگذشته ۳۰ ژوئن ۱۹۶۶) نویسنده و رمان‌نویس بریتانیایی بود. وی خالق شخصیت «آلبرت کمپیون» بود.استقبال دوستداران ادبیات معمایی از شخصیت و طرز کار کمپیون باعث شد آلینگهام آثار بسیاری با حضور کارآگاه استثنایی‌اش بنویسد. از وی اثری با نام «پرونده‌ی پیترز» توسط #نشر_مروارید منتشر شده است.

✳️ #آنی_ام_خی_شمیت (Annie M. G. Schmidt) (زاده ۲۰ می ۱۹۱۱ ـ درگذشته ۲۱ می ۱۹۹۵) شاعر و نویسنده هلندی است. از آثار وی می‌توان به مجموعه «ییپ و یانِکِه» اشاره کرد که در ایران توسط #نشر_نی با ترجمه #سیمین_رفعتی منتشر شده است. از وی آثار دیگری چون «مینوس گربه ای که آدم شد» و «مسافر کوچولو» به فارسی برگردان شده است.

@parnian_khyial
‍ وگرنه



وگرنه پیش از آن که گردنم را بزنید ای گیوتین ها!
دو قلو دو قلو زاده می شدم چند سر و گردن لااقل از من باقی می ماند
عینک مریخی می‌زدیم و ماسک عطاردی
که قایم نمی شدیم لای هزارتوهای پیازهایی که
و هردو /هردو می‌رفتیم از خودمان بالا
که تخم بگذارند پرنده‌ها: آن بالا
                         این بالا
گرچه اگرچه

آدم سربریده را دوباره سرنمی برند اما
سر هایش را در دست گرفته بود
                سفت و محکم
مه بود    به‌سرم زد که عاشق‌اش بشوم
پیش از آن‌که    و فقط پیش از آن‌که ...
در شیلات    بوی تند ماهی و...


#علی_باباچاهی
#گرد_همایی_شاعران__و_نویسندگان_پیشرو_مهاجر
#اروپا_امریکا_و...

👇👇👇

https://t.me/gerdehamaeiadabitate

#شعر_پست‌مدرن_فارسی

@Anti_daily
https://t.me/anti_daily