#کتاب_بخوانیم
آقای کوینر از پسر بچهای که زارزار گریه میکرد علت غم و غصهاش را پرسید.
پسر بچه گفت: من دو سکه برای رفتن به سینما جمع کرده بودم، اما پسرکی آمد و یکی از آنها را از دستام قاپید و به پسری که دورتر دیده میشد اشاره کرد.
آقای کوینر پرسید: مگر با داد و فریاد مردم را به کمک نخواستی؟
پسر بچه با هقهق شدیدتری گفت: چرا.
آقای کوینر در حالی که با مهربانی او را نوازش میکرد دوباره پرسید: کسی صدایت را نشنید؟
پسر بچه هق هق کنان گفت: نه.
آقای کوینر پرسید: نمیتوانی بلندتر فریاد بزنی؟
پسر بچه با امیدواری گفت: نه.
آنگاه آقای کوینر لبخندی زد و بعد گفت: پس حالا آن یکی سکه را هم بده بیاد و آخرین سکه را از دست بچه گرفت و بیواهمه به راهش ادامه داد.
📚 #داستانک_های_فلسفی
✍🏻 #برتولت_برشت
مترجم: #علی_عبداللهی
آقای کوینر از پسر بچهای که زارزار گریه میکرد علت غم و غصهاش را پرسید.
پسر بچه گفت: من دو سکه برای رفتن به سینما جمع کرده بودم، اما پسرکی آمد و یکی از آنها را از دستام قاپید و به پسری که دورتر دیده میشد اشاره کرد.
آقای کوینر پرسید: مگر با داد و فریاد مردم را به کمک نخواستی؟
پسر بچه با هقهق شدیدتری گفت: چرا.
آقای کوینر در حالی که با مهربانی او را نوازش میکرد دوباره پرسید: کسی صدایت را نشنید؟
پسر بچه هق هق کنان گفت: نه.
آقای کوینر پرسید: نمیتوانی بلندتر فریاد بزنی؟
پسر بچه با امیدواری گفت: نه.
آنگاه آقای کوینر لبخندی زد و بعد گفت: پس حالا آن یکی سکه را هم بده بیاد و آخرین سکه را از دست بچه گرفت و بیواهمه به راهش ادامه داد.
📚 #داستانک_های_فلسفی
✍🏻 #برتولت_برشت
مترجم: #علی_عبداللهی
Forwarded from اتچ بات
Telegram
attach 📎
مطالعه کتاب یعنی
تبدیل ساعتهای ملالتبار
به ساعتهای لذتبخش . . .
#شارل_دو_مونتسکیو
#کتاب_بخوانیم 📚
تبدیل ساعتهای ملالتبار
به ساعتهای لذتبخش . . .
#شارل_دو_مونتسکیو
#کتاب_بخوانیم 📚
دسته دلقکها.pdf
5.8 MB
📝 #معرفی_کتاب (شمارهی179)
📚 #دستهی_دلقکها
🖊 #لویی_فردینان_سلین
مترجم: مهدی سحابی
394صفحه
ماجرا در زمان جنگ اول میگذرد، در محلات پایین شهری لندن، شهری دچار ویرانیهای جنگ و پناهگاهی برای عناصر وازدهای که میکوشند از گذشته خود بگریزند. سلین با تفالههای جامعه، آدمکشها، واسطهها، قاچاقچیها، بدکارهها، معتادان، ولگردان و جنایتکاران محشور میشود.
📖 #کتاب_بخوانیم
📗کانال کتابدرمانی
📚 #دستهی_دلقکها
🖊 #لویی_فردینان_سلین
مترجم: مهدی سحابی
394صفحه
ماجرا در زمان جنگ اول میگذرد، در محلات پایین شهری لندن، شهری دچار ویرانیهای جنگ و پناهگاهی برای عناصر وازدهای که میکوشند از گذشته خود بگریزند. سلین با تفالههای جامعه، آدمکشها، واسطهها، قاچاقچیها، بدکارهها، معتادان، ولگردان و جنایتکاران محشور میشود.
📖 #کتاب_بخوانیم
📗کانال کتابدرمانی
4_5924516203505649219.pdf
3.3 MB
📚 #جاسوسی_که_از_سردسیر_آمد
🖊 #جان_لوکاره
مترجم: فرزاد فربد
287صفحه
جان لوکاره، نویسندهی اهل بریتانیا، در دهههای 60و50 میلادی در سرویسهای جاسوسی بریتانیا خدمت کرده است.
تجربیات این دوران برای او دستمایهی نوشتن داستانهای جاسوسی شد که معروفترین آن همین کتاب پیش روست که شهرت و معروفیتی جهانی کسب کرد.
رمان جاسوسی که از سردسیر آمد، در سال 1963 جایزهی انجمن نویسندگان جنایی بریتانیا را با عنوان "خنجر طلایی" از آنِ خود کرد و در سال 2005 هم به عنوان بهترین رمان جنایی در تاریخچهی پنجاه سالهی "خنجر طلایی" مجدداً به این عنوان نائل آمد.
روند کتاب طوری است که خواننده برای درک آن نیاز به تمرکز دارد در غیر این صورت میتواند کمی کسلکننده باشد.
🖊ص.د
📖 #کتاب_بخوانیم
🖊 #جان_لوکاره
مترجم: فرزاد فربد
287صفحه
جان لوکاره، نویسندهی اهل بریتانیا، در دهههای 60و50 میلادی در سرویسهای جاسوسی بریتانیا خدمت کرده است.
تجربیات این دوران برای او دستمایهی نوشتن داستانهای جاسوسی شد که معروفترین آن همین کتاب پیش روست که شهرت و معروفیتی جهانی کسب کرد.
رمان جاسوسی که از سردسیر آمد، در سال 1963 جایزهی انجمن نویسندگان جنایی بریتانیا را با عنوان "خنجر طلایی" از آنِ خود کرد و در سال 2005 هم به عنوان بهترین رمان جنایی در تاریخچهی پنجاه سالهی "خنجر طلایی" مجدداً به این عنوان نائل آمد.
روند کتاب طوری است که خواننده برای درک آن نیاز به تمرکز دارد در غیر این صورت میتواند کمی کسلکننده باشد.
🖊ص.د
📖 #کتاب_بخوانیم
#کتاب_بخوانیم_تا_حال_دنیا_خوب_شود
زمان همه را به یکسان از پا
میاندازد ...
مثل آن درشکهچی که به اسب پیرش آنقدر شلاق می زند تا در جاده بمیرد ...!
اما تازیانهای که به ما می زنند ملایمت ترسناکی دارد ...
فقط ،
چندتایی از ما میفهمیم که کتک خوردهایم ...!
#هاروکی_موراکامی
#چاقوی_شکاری
زمان همه را به یکسان از پا
میاندازد ...
مثل آن درشکهچی که به اسب پیرش آنقدر شلاق می زند تا در جاده بمیرد ...!
اما تازیانهای که به ما می زنند ملایمت ترسناکی دارد ...
فقط ،
چندتایی از ما میفهمیم که کتک خوردهایم ...!
#هاروکی_موراکامی
#چاقوی_شکاری
خدایان، سیزیف را محکوم کرده بودند سنگی را که بر اثرِ وزنِ خود از بلندی فرو میغلطید پیوسته به قله کوه ببرد.
آنها به حق اندیشیده بودند که مجازاتی خوفناکتر از کار بیهوده و بیامید نیست.
📚 #افسانه_سیریف
🖊 #آلبر_کامو
📖 #کتاب_بخوانیم
آنها به حق اندیشیده بودند که مجازاتی خوفناکتر از کار بیهوده و بیامید نیست.
📚 #افسانه_سیریف
🖊 #آلبر_کامو
📖 #کتاب_بخوانیم
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
مهمترین کتاب هر فیلسوف را بشناسیم:
#آرتور_شوپنهاور :
📚جهان همچون اراده و تصور
#فردریش_نیچه :
📚چنین گفت رزتشت
#امانوئل_کانت :
📚سنجش خِردِ ناب
#مارتین_هایدگر :
📚هستی و زمان
#سورن_کیرکگور
📚یا این یا آن
#بندیکت_اسپینوزا (باروخ اسپینوزا)
📚رسالهی الهی_سیاسی
#ژان_پل_سارتر
📚هستی و نیستی
📖 #کتاب_بخوانیم
📖 #کتاب_بهترین_دوست
#آرتور_شوپنهاور :
📚جهان همچون اراده و تصور
#فردریش_نیچه :
📚چنین گفت رزتشت
#امانوئل_کانت :
📚سنجش خِردِ ناب
#مارتین_هایدگر :
📚هستی و زمان
#سورن_کیرکگور
📚یا این یا آن
#بندیکت_اسپینوزا (باروخ اسپینوزا)
📚رسالهی الهی_سیاسی
#ژان_پل_سارتر
📚هستی و نیستی
📖 #کتاب_بخوانیم
📖 #کتاب_بهترین_دوست
کوکاکولا در اواخرِ قرن گذشته (قرن 19) توسط پزشکی داروساز به اسم دکتر "و.پامبرتون" در آلاباما در ایالت جورجا، اختراع شد؛ ولی به عنوان یک دارو، نه به عنوان یک نوشابه. آن را در شیشههای کوچک دارو میفروخت. از همان موقع هم روی برچسب اسمش را مینوشت. دارویی بود برای درمان درد قاعدگی زنان و اصولاً برای دلپیچه و ناراحتیهای روده در صبحگاه.
نام نوشابه و زمانش تو را به این فکر میاندازد که در واقع آن را با برگهای کوکا درست میکردهاند؛ از برگهایی که از آن کوکایین میساختهاند و در آن عهد و زمانه که فقط داروهای آرامبخش مثل بلادون وجود داشت، تنها علاج دردهای مختلف و رایج بود.
دکتر پامبرتون در سال 1910 فرمول آن را به یک شرکت نوشابهسازی فروخت و شرکت، نوشابه را در سراسر جهان پخش و مشهور کرد. از آنجا که در فرمول نوشابه عنصری سِرّی وجود داشت، او رقم شگفتانگیزی دریافت کرد که بنا بر ارقام آن زمان بسیار قابل ملاحظه است: پانصددلار.
با تمام این احوال مقامات مربوطهی کشور پرو در سال 1970 محتوی کوکایین بودنِ نوشابه را تکذیب کردند و اگر جز این بود بدون شک فروشش را ممنوع میکردند.
📚 #یادداشتهای_پنج_ساله
🖊 #گابریل_گارسیا_مارکز
📖 #کتاب_بخوانیم
#کتاب_درمانی
نام نوشابه و زمانش تو را به این فکر میاندازد که در واقع آن را با برگهای کوکا درست میکردهاند؛ از برگهایی که از آن کوکایین میساختهاند و در آن عهد و زمانه که فقط داروهای آرامبخش مثل بلادون وجود داشت، تنها علاج دردهای مختلف و رایج بود.
دکتر پامبرتون در سال 1910 فرمول آن را به یک شرکت نوشابهسازی فروخت و شرکت، نوشابه را در سراسر جهان پخش و مشهور کرد. از آنجا که در فرمول نوشابه عنصری سِرّی وجود داشت، او رقم شگفتانگیزی دریافت کرد که بنا بر ارقام آن زمان بسیار قابل ملاحظه است: پانصددلار.
با تمام این احوال مقامات مربوطهی کشور پرو در سال 1970 محتوی کوکایین بودنِ نوشابه را تکذیب کردند و اگر جز این بود بدون شک فروشش را ممنوع میکردند.
📚 #یادداشتهای_پنج_ساله
🖊 #گابریل_گارسیا_مارکز
📖 #کتاب_بخوانیم
#کتاب_درمانی