ابیاتی از شاعران کلاسیک فارسی که در آن از #نوروز با تعبیرهای مختلف نام برده شده است.
#فردوسی:
چو خورشید تابان، میان هوا
نشسته بر او شاه فرمانروا
جهان انجمن شد بر تخت او
از آن بر شده فرّ بخت او
به جمشید بر، گوهر افشاندند
مر آن روز را روزِ نو خواندند
...
به نوروز نو، شاه گیتی فروز
بر آن تخت بنشست فیروز روز
#رودکی:
باد بر تو مبارک و خنشان
جشن نوروز و گوسپندکشان
#خیام:
بر چهرهی گل نسیم نوروز خوش است
در صحن چمن، روی دلافروز خوش است
از دی که گذشت هر چه گویی خوش نیست
خوش باش و ز دی مگو که امروز خوش است
*
چون ابر به نوروز رخ لاله بشست
برخیز و بجام باده کن عزم درست
کاین سبزه که امروز تماشاگه تست
فردا همه از خاک تو برخواهد رست
*
چون لاله به نوروز قدح گیر به دست
با لالهرخی اگر ترا فرصت هست
می نوش به خرمی که این چرخ کهن
ناگاه ترا چو خاک گرداند پست
#ابوسعید_ابوالخیر:
نوروز شد و جهان برآورد نفس
حاصل ز بهار عمر ما را غم و بس
از قافلهی بهار نامد آواز
تا لاله ز باغ سرنگون ساخت جرس
#امیرخسرو:
اوست نوروز من و چون فتدش جعد به پای
راست با روز برابر شدن شب نگرید
*
در این موسوم که از دلهای پرسوز
بشسته گرد غم باران نوروز
*
چون گل نوروز کند نافه باز
نرگس سرمست درآید به ناز
*
چو بستان تازه گشت از باد نوروز
جهان بستد بهار عالم افروز
#حافظ:
ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی
چو گل گر خردهای داری خدا را صرف عشرت کن
که قارون را غلطها داد سودای زراندوزی
به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی
به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی
*
ابر آذاری برآمد باد نوروزی وزید
وجه می میخواهم و مطرب که میگوید رسید
#انوری:
روزش به فرخی همه نوروز و عید باد
ماهش ز خرمی همه نیسان و تیر باد
*
باد نوروز سحرگه چو به بستان بگذشت
گل صدبرگ برون رست ز پیرامن خار
*
فرخنده و مبارک و میمون و سعد باد
نوروز و مهرگان و بهار و خزان تو
#اوحدی:
جهان از باد نوروزی جوان شد
زمین در سایهی سنبل نهان شد
*
شب هجرانت ای دلبر شب یلداست پنداری
رخت نوروز و دیدار تو عید ماست پنداری
#بیدل:
تجدد از بهارت رنگ گرداندن نمیداند
نفس هر پر زدن بیپرده دارد صبح نوروزی
#ناصرخسرو:
از پس خویشت بدواند همی
گه سوی نوروز و گهی زی خزان
#مولانا:
نوروز رخت دیدم خوش اشک بباریدم
نوروز و چنین باران باریده مبارک باد
*
مستی و عاشقی و جوانی و یار ما
نوروز و نوبهار و حمل میزند صلا
*
اندر دل من یار دلافروز تویی
یاران هستند لیک دلسوز تویی
شادند جهانیان به نوروز و به عید
عید من و نوروز من امروز تویی
#منوچهری_دامغانی:
آمد نوروز هم از بامداد
آمدنش فرخ و فرخنده باد
باز جهان خرم و خوب ایستاد
مُرد زمستان و بهاران بزاد
*
نوروز بزرگم بزن ای مطرب نوروز
زیرا که بود نوبت نوروز به نوروز
*
آمدت نوروز و آمد جشن نوروزی فراز
کامکارا کار گیتی تازه از سر گیر باز.
#خاقانی:
خیز به شمشیر صبح سر ببُر این مرغ را
تحفهی نوروز ساز پیش شه کامیاب
*
عادت بود که هدیهی نوروزی آورند
آزادگان به خدمت بانو ز هر دیار
#خواجو:
باد نوروز چو برخاست نیارند نشست
بلبلان بیگل و مستان صبوحی بیمل
*
فصل نوروز چو در برگ سمن مینگرم
بیگل روی تو خارم ز بصر میروید
#فرخی_سیستانی:
بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روزی
مَلِک را در جهان هر روز، جشنی داد و نوروزی
*
سده آمد که ترا مژده دهد از نوروز
مژده بپذیر و بده خلعت و کارش بطراز
#عنصری:
باد نوروزی همي در بوستان بتگر شود
تا زصنعش هر درختي لعبتی ديگر شود
باغ همچون كلبهی بزاز پرديبا شود
راغ همچون طبلهی عطار پرعنبر شود
*
نوروز بزرگ آمد، آرایش عالم
میراث، به نزدیک ملوک عجم از جم
#سعدی:
آدمی نیست که عاشق نشود فصل بهار
هر گیاهی که به نوروز نجنبد حطب است
*
بیامد باد صبح و بوی نوروز
به کام دوستان و بخت پيروز
مبارک بادت اين سال و همه سال
همايون بادت اين روز و همه روز
*
کامجویان را ز ناکامی چشیدن چاره نیست
بر زمستان صبر باید طالب نوروز را
*
باد نوروز که بوی گل و سنبل دارد
لطف این باد ندارد که تو میپیمایی
#سنایی:
با تابش زلف و رخت ای ماه دلافروز
از شام تو قدر آید از صبح تو نوروز
#عراقی:
رخسار خوش تو عاشقان را
خوشتر ز هزار عید نوروز
#عطار:
میی در ده که فردا هست نوروز
بباید ساختن جشنی دلافروز
*
می و معشوق و عشق و روز نوروز
ز توبه، توبه باید کرد امروز
#مسعود_سعد_سلمان:
رسید عید و من از روی حورِ دلبر دور
چگونه باشم، بی روی آن بهشتی حور
رسید عید همایون شها به خدمت تو
نهاده پیش تو هدیه، نشاطِ لهو و سرور
برسم عید، شها بادهی مروق نوش
به لحن بربط و چنگ و چغانه و طنبور
#نظامی:
بهاری داری از وی بر خور امروز
که هر فصلی نخواهد بود نوروز
گلی کو را نبوید آدمی زاد
چو هنگام خزان آید برد باد
نوروز برشما مبارک و سبز🌹🌹🌹
#فردوسی:
چو خورشید تابان، میان هوا
نشسته بر او شاه فرمانروا
جهان انجمن شد بر تخت او
از آن بر شده فرّ بخت او
به جمشید بر، گوهر افشاندند
مر آن روز را روزِ نو خواندند
...
به نوروز نو، شاه گیتی فروز
بر آن تخت بنشست فیروز روز
#رودکی:
باد بر تو مبارک و خنشان
جشن نوروز و گوسپندکشان
#خیام:
بر چهرهی گل نسیم نوروز خوش است
در صحن چمن، روی دلافروز خوش است
از دی که گذشت هر چه گویی خوش نیست
خوش باش و ز دی مگو که امروز خوش است
*
چون ابر به نوروز رخ لاله بشست
برخیز و بجام باده کن عزم درست
کاین سبزه که امروز تماشاگه تست
فردا همه از خاک تو برخواهد رست
*
چون لاله به نوروز قدح گیر به دست
با لالهرخی اگر ترا فرصت هست
می نوش به خرمی که این چرخ کهن
ناگاه ترا چو خاک گرداند پست
#ابوسعید_ابوالخیر:
نوروز شد و جهان برآورد نفس
حاصل ز بهار عمر ما را غم و بس
از قافلهی بهار نامد آواز
تا لاله ز باغ سرنگون ساخت جرس
#امیرخسرو:
اوست نوروز من و چون فتدش جعد به پای
راست با روز برابر شدن شب نگرید
*
در این موسوم که از دلهای پرسوز
بشسته گرد غم باران نوروز
*
چون گل نوروز کند نافه باز
نرگس سرمست درآید به ناز
*
چو بستان تازه گشت از باد نوروز
جهان بستد بهار عالم افروز
#حافظ:
ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی
چو گل گر خردهای داری خدا را صرف عشرت کن
که قارون را غلطها داد سودای زراندوزی
به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی
به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی
*
ابر آذاری برآمد باد نوروزی وزید
وجه می میخواهم و مطرب که میگوید رسید
#انوری:
روزش به فرخی همه نوروز و عید باد
ماهش ز خرمی همه نیسان و تیر باد
*
باد نوروز سحرگه چو به بستان بگذشت
گل صدبرگ برون رست ز پیرامن خار
*
فرخنده و مبارک و میمون و سعد باد
نوروز و مهرگان و بهار و خزان تو
#اوحدی:
جهان از باد نوروزی جوان شد
زمین در سایهی سنبل نهان شد
*
شب هجرانت ای دلبر شب یلداست پنداری
رخت نوروز و دیدار تو عید ماست پنداری
#بیدل:
تجدد از بهارت رنگ گرداندن نمیداند
نفس هر پر زدن بیپرده دارد صبح نوروزی
#ناصرخسرو:
از پس خویشت بدواند همی
گه سوی نوروز و گهی زی خزان
#مولانا:
نوروز رخت دیدم خوش اشک بباریدم
نوروز و چنین باران باریده مبارک باد
*
مستی و عاشقی و جوانی و یار ما
نوروز و نوبهار و حمل میزند صلا
*
اندر دل من یار دلافروز تویی
یاران هستند لیک دلسوز تویی
شادند جهانیان به نوروز و به عید
عید من و نوروز من امروز تویی
#منوچهری_دامغانی:
آمد نوروز هم از بامداد
آمدنش فرخ و فرخنده باد
باز جهان خرم و خوب ایستاد
مُرد زمستان و بهاران بزاد
*
نوروز بزرگم بزن ای مطرب نوروز
زیرا که بود نوبت نوروز به نوروز
*
آمدت نوروز و آمد جشن نوروزی فراز
کامکارا کار گیتی تازه از سر گیر باز.
#خاقانی:
خیز به شمشیر صبح سر ببُر این مرغ را
تحفهی نوروز ساز پیش شه کامیاب
*
عادت بود که هدیهی نوروزی آورند
آزادگان به خدمت بانو ز هر دیار
#خواجو:
باد نوروز چو برخاست نیارند نشست
بلبلان بیگل و مستان صبوحی بیمل
*
فصل نوروز چو در برگ سمن مینگرم
بیگل روی تو خارم ز بصر میروید
#فرخی_سیستانی:
بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روزی
مَلِک را در جهان هر روز، جشنی داد و نوروزی
*
سده آمد که ترا مژده دهد از نوروز
مژده بپذیر و بده خلعت و کارش بطراز
#عنصری:
باد نوروزی همي در بوستان بتگر شود
تا زصنعش هر درختي لعبتی ديگر شود
باغ همچون كلبهی بزاز پرديبا شود
راغ همچون طبلهی عطار پرعنبر شود
*
نوروز بزرگ آمد، آرایش عالم
میراث، به نزدیک ملوک عجم از جم
#سعدی:
آدمی نیست که عاشق نشود فصل بهار
هر گیاهی که به نوروز نجنبد حطب است
*
بیامد باد صبح و بوی نوروز
به کام دوستان و بخت پيروز
مبارک بادت اين سال و همه سال
همايون بادت اين روز و همه روز
*
کامجویان را ز ناکامی چشیدن چاره نیست
بر زمستان صبر باید طالب نوروز را
*
باد نوروز که بوی گل و سنبل دارد
لطف این باد ندارد که تو میپیمایی
#سنایی:
با تابش زلف و رخت ای ماه دلافروز
از شام تو قدر آید از صبح تو نوروز
#عراقی:
رخسار خوش تو عاشقان را
خوشتر ز هزار عید نوروز
#عطار:
میی در ده که فردا هست نوروز
بباید ساختن جشنی دلافروز
*
می و معشوق و عشق و روز نوروز
ز توبه، توبه باید کرد امروز
#مسعود_سعد_سلمان:
رسید عید و من از روی حورِ دلبر دور
چگونه باشم، بی روی آن بهشتی حور
رسید عید همایون شها به خدمت تو
نهاده پیش تو هدیه، نشاطِ لهو و سرور
برسم عید، شها بادهی مروق نوش
به لحن بربط و چنگ و چغانه و طنبور
#نظامی:
بهاری داری از وی بر خور امروز
که هر فصلی نخواهد بود نوروز
گلی کو را نبوید آدمی زاد
چو هنگام خزان آید برد باد
نوروز برشما مبارک و سبز🌹🌹🌹
به #ابوسعید_ابوالخیر گفتند:
ازنظر تو شاهکار چیست؟
گفت:اینکه در میان مردم زندگی کنی ولی هیچگاه به کسی زخم زبان نزنی دروغ نگویی،کلک نزنی و سو استفاده نکنی و کسی را از خود نرنجانی
این شاهکاراست.
ازنظر تو شاهکار چیست؟
گفت:اینکه در میان مردم زندگی کنی ولی هیچگاه به کسی زخم زبان نزنی دروغ نگویی،کلک نزنی و سو استفاده نکنی و کسی را از خود نرنجانی
این شاهکاراست.
Forwarded from انجمن ایرانبان
#روشنگری
#نام_ایران
#قسمت1
@anjoman_iranban
به کار بردن اسم #ایران در کتب و اشعار ایرانی:
در #شاهنامه فردوسی بیشتر از 720 بار واژه ایران به کار رفته است
در دیوان اشعار #عبید_زاکانی 2 بار واژه ایران به کار رفته است
#فرخی_سیستانی 16 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#اسدی_طوسی بیشتر از 50 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#سنایی_غزنوی 11 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#نظامی_گنجوی 23 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#خاقانی_شروانی بیش از 30 بار از واژه ایران استفاده نموده است
#انوری 13 بار از واژه ایران استفاده نموده است
#اقبال_لاهوری 26 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#مولوی_رومی 4 بار واژه ایران را در اشعارش به کار برده است
#سعدی_شیرازی 1 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#عطار_نیشابوری در اثارش 4 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#وحشی_بافقی 5 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#رودکی_سمرقندی 1 بار واژه ایران را به کار برده است
#ناصرخسرو_قبادیانی 2 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#منوچهری_دامغانی 5 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#اوحدی_مراغه_ای 2 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#ابوسعید_ابوالخیر 1 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#شاه_نعمت_الله ولی 2 بار از واژه ایران استفاده کرده است
@anjoman_iranban
#نام_ایران
#قسمت1
@anjoman_iranban
به کار بردن اسم #ایران در کتب و اشعار ایرانی:
در #شاهنامه فردوسی بیشتر از 720 بار واژه ایران به کار رفته است
در دیوان اشعار #عبید_زاکانی 2 بار واژه ایران به کار رفته است
#فرخی_سیستانی 16 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#اسدی_طوسی بیشتر از 50 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#سنایی_غزنوی 11 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#نظامی_گنجوی 23 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#خاقانی_شروانی بیش از 30 بار از واژه ایران استفاده نموده است
#انوری 13 بار از واژه ایران استفاده نموده است
#اقبال_لاهوری 26 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#مولوی_رومی 4 بار واژه ایران را در اشعارش به کار برده است
#سعدی_شیرازی 1 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#عطار_نیشابوری در اثارش 4 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#وحشی_بافقی 5 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#رودکی_سمرقندی 1 بار واژه ایران را به کار برده است
#ناصرخسرو_قبادیانی 2 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#منوچهری_دامغانی 5 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#اوحدی_مراغه_ای 2 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#ابوسعید_ابوالخیر 1 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#شاه_نعمت_الله ولی 2 بار از واژه ایران استفاده کرده است
@anjoman_iranban
Forwarded from دایره مینا ـ جدید
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌱۲۱ آذر
زادروز شاعر نامی و عارف بزرگ قرن چهارم و پنجم #ابوسعید_ابوالخیر 🌺
🔵 ابوسعید ابوالخیر در روز شنبه ۲۱ آذر ۳۴۶ (۷ دسامبر ۹۶۷) در #میهنه متولد شد و در روز پنجشنبه (شب آدینه) ۲۸ دی ۴۲۸ خورشیدی در زادگاهش چشم بر جهان فروبست.
«میهنه» ناحیهای میان سرخس و ابیورد، اکنون شهرکی در ترکمنستان در ۱۳۰ کیلومتری جنوب شرقی عشق آباد، مقابل چهچهه در خاک #ایران است.
🌟 نابغهای شکفته از کودکی
از وارثان و ادامه دهندهگان فلسفهی شرق
ابن سینا در وصفش گفت: «من هر چه میدانم، او میبیند».
برهم زنندهی نظم شریعتپناهی و تزویر و ریا
به بلوغ رسانندهی «رباعی» قبل از خیام
📖 وا فریادا ز عشق وا فریادا
کارم به یکی طرفهنگار افتادا
گر داد من شکسته دادا دادا
ور نه من و عشق هر چه بادا بادا!
📖 از واقعهای تو را خبر خواهم کرد
وآن را به دو حرف مختصر خواهم کرد
با عشق تو در خاک نهان خواهم شد
با مهر تو سر ز خاک بر خواهم کرد
🎶 چند رباعی زیبای ابوسعید ابوالخیر با صدای #بیژن_مفید و موسیقیِ دلنشین #کامبیز_روشن_روان
📚🖌🎶
زادروز شاعر نامی و عارف بزرگ قرن چهارم و پنجم #ابوسعید_ابوالخیر 🌺
🔵 ابوسعید ابوالخیر در روز شنبه ۲۱ آذر ۳۴۶ (۷ دسامبر ۹۶۷) در #میهنه متولد شد و در روز پنجشنبه (شب آدینه) ۲۸ دی ۴۲۸ خورشیدی در زادگاهش چشم بر جهان فروبست.
«میهنه» ناحیهای میان سرخس و ابیورد، اکنون شهرکی در ترکمنستان در ۱۳۰ کیلومتری جنوب شرقی عشق آباد، مقابل چهچهه در خاک #ایران است.
🌟 نابغهای شکفته از کودکی
از وارثان و ادامه دهندهگان فلسفهی شرق
ابن سینا در وصفش گفت: «من هر چه میدانم، او میبیند».
برهم زنندهی نظم شریعتپناهی و تزویر و ریا
به بلوغ رسانندهی «رباعی» قبل از خیام
📖 وا فریادا ز عشق وا فریادا
کارم به یکی طرفهنگار افتادا
گر داد من شکسته دادا دادا
ور نه من و عشق هر چه بادا بادا!
📖 از واقعهای تو را خبر خواهم کرد
وآن را به دو حرف مختصر خواهم کرد
با عشق تو در خاک نهان خواهم شد
با مهر تو سر ز خاک بر خواهم کرد
🎶 چند رباعی زیبای ابوسعید ابوالخیر با صدای #بیژن_مفید و موسیقیِ دلنشین #کامبیز_روشن_روان
📚🖌🎶
گیرم که هزار مصحف از برداری
با آن چه کنی که نفس کافر داری
سر را به زمین چه می نهی بهر نماز
آنرا به زمین بنه که بر سر داری
#ابوسعید_ابوالخیر
با آن چه کنی که نفس کافر داری
سر را به زمین چه می نهی بهر نماز
آنرا به زمین بنه که بر سر داری
#ابوسعید_ابوالخیر
عشق تو بلای دل درویش منست
بیگانه نمیشود مگر خویش منست
خواهم سفری کنم ز غم بگریزم
منزل منزل غم تو در پیش منست
#ابو_سعید_ابولخیر
۲۲ دی ماه
سالروز درگذشت
#ابوسعید ابوالخیر
عارف و شاعر نامدار ایرانی
بیگانه نمیشود مگر خویش منست
خواهم سفری کنم ز غم بگریزم
منزل منزل غم تو در پیش منست
#ابو_سعید_ابولخیر
۲۲ دی ماه
سالروز درگذشت
#ابوسعید ابوالخیر
عارف و شاعر نامدار ایرانی
4_5924697090348288688.mp4
1.8 MB
با یاد یارِ شاطرِ فرهنگِ ایران
▪️وطن ما، به یک معنی، سرزمینیست پر از صحراهای فراخ و کوههای بلند و رودها و دریاچههایی که در درازای زمان بارها زیر پای مهاجمان مختلف کوفته شده و باز به پا خاسته. ولی ما وطن دیگری هم داریم که در ذهنمان جای دارد. وطنی که #رودکی در آن چنگ مینواخت و #فردوسی از خِرَد و دلاوریهای قهرمانان سخن میگفت، و #خیام سرگردانی انسان را بازمینمایاند و #ابوسعید و #نظامی و #سعدی و #مولوی و #حافظ، با استادی حیرتانگیز، از ظرایف روان انسان، بیش از همه عشق، سخن میگفتند. این وطن را میتوان از گزند حوادث در امان داشت. وطن من این وطن است.
مرحوم استاد دکتر احسان یارشاطر
▪️بنیانگذار و سرویراستار دانشنامهٔ ایرانیکا، بزرگترین و جامعترین پروژهٔ بینالمللی ایرانشناختی، بنیانگذار مرکز مطالعات ایرانشناسی، و استاد بازنشستهٔ مطالعات ایرانی در دانشگاه کلمبیا نیویورک
۱۴فروردین ۱۲۹۹ همدان۰
۱۱ شهریور ۱۳۹۷ کالیفرنیا
▪️وطن ما، به یک معنی، سرزمینیست پر از صحراهای فراخ و کوههای بلند و رودها و دریاچههایی که در درازای زمان بارها زیر پای مهاجمان مختلف کوفته شده و باز به پا خاسته. ولی ما وطن دیگری هم داریم که در ذهنمان جای دارد. وطنی که #رودکی در آن چنگ مینواخت و #فردوسی از خِرَد و دلاوریهای قهرمانان سخن میگفت، و #خیام سرگردانی انسان را بازمینمایاند و #ابوسعید و #نظامی و #سعدی و #مولوی و #حافظ، با استادی حیرتانگیز، از ظرایف روان انسان، بیش از همه عشق، سخن میگفتند. این وطن را میتوان از گزند حوادث در امان داشت. وطن من این وطن است.
مرحوم استاد دکتر احسان یارشاطر
▪️بنیانگذار و سرویراستار دانشنامهٔ ایرانیکا، بزرگترین و جامعترین پروژهٔ بینالمللی ایرانشناختی، بنیانگذار مرکز مطالعات ایرانشناسی، و استاد بازنشستهٔ مطالعات ایرانی در دانشگاه کلمبیا نیویورک
۱۴فروردین ۱۲۹۹ همدان۰
۱۱ شهریور ۱۳۹۷ کالیفرنیا
درود بہ همہ خوبان،
هدیہ اے ارزشمند براے دوستان گرانمایہ و بزرگوار،
ڪانال روشنفڪران :
با ڪلیڪ بر روے هر ڪدام از لینڪهاے زیر دیوان شعر آن شاعر را خواهید داشت. خواهشمندم بہ پاسداشت میراث ادب پارسے و جارے و سارے شدن آن در عروق حیات فرهنگے جامعہ، درصورت تمایل در تڪثیر و اشتراڪ گذارے دریغ نورزند.
براے ورود بہ دیوان هر یڪ از این مفاخر جهانے ڪافے است بر روے لینڪ آن ڪلیڪ ڪنید.
#حافظ http://ganjoor.net/hafez
#خیام http://ganjoor.net/khayyam
#سعدے http://ganjoor.net/saadi
#فردوسے http://ganjoor.net/ferdousi
#مولانا http://ganjoor.net/moulavi
#نظامے http://ganjoor.net/nezami
#پروین_اعتصامے http://ganjoor.net/parvin
#عطار http://ganjoor.net/attar
#سنایے http://ganjoor.net/sanaee
#وحشے http://ganjoor.net/vahshi
#رودڪے http://ganjoor.net/roodaki
#ناصرخسرو http://ganjoor.net/naserkhosro
#منوچهرے http://ganjoor.net/manoochehri
#فرخے http://ganjoor.net/farrokhi
#خاقانے http://ganjoor.net/khaghani
#مسعود_سعد http://ganjoor.net/masood
#انورے http://ganjoor.net/anvari
#اوحدے http://ganjoor.net/ouhadi
#خواجوی_ڪرمانے http://ganjoor.net/khajoo
#عراقے http://ganjoor.net/eraghi
#صائب_تبریزے http://ganjoor.net/saeb
#شبسترے http://ganjoor.net/shabestari
#جامے http://ganjoor.net/jami
#هاتف_اصفهانے http://ganjoor.net/hatef
#ابوسعید_ابوالخیر http://ganjoor.net/abusaeed
#بهار http://ganjoor.net/bahar
#باباطاهر http://ganjoor.net/babataher
#محتشم http://ganjoor.net/mohtasham
#شیخ_بهایے http://ganjoor.net/bahaee
#سیف_فرغانے http://ganjoor.net/seyf
#ملڪہ https://www.instagram.com/asalekhatereh
#فروغے http://ganjoor.net/forooghi
#عبید_زاڪانے http://ganjoor.net/obeyd
#امیرخسرو http://ganjoor.net/khosro
#شهریار http://ganjoor.net/shahriar
#جبلے http://ganjoor.net/jabali
خاطرہ http://www.asaletabiei.com
#اسعد_گرگانے http://ganjoor.net/asad
#فیض_ڪاشانے http://ganjoor.net/feyz
#سلمان http://ganjoor.net/salman
#رهے http://ganjoor.net/rahi
#اقبال http://ganjoor.net/iqbal
#بیدل http://ganjoor.net/bidel
#نما_نما http://www.namanema.com
#قاآنے http://ganjoor.net/ghaani
#ڪسایے http://ganjoor.net/kesayee
#عرفے http://ganjoor.net/orfi
پست بالا گنجینہ اے ازادب پارسے است ڪہ بہ محضر عزیزان هدیہ میشود
#فرهنگ #شعر #تاریخ #ادبیات #اجتماعے
هدیہ اے ارزشمند براے دوستان گرانمایہ و بزرگوار،
ڪانال روشنفڪران :
با ڪلیڪ بر روے هر ڪدام از لینڪهاے زیر دیوان شعر آن شاعر را خواهید داشت. خواهشمندم بہ پاسداشت میراث ادب پارسے و جارے و سارے شدن آن در عروق حیات فرهنگے جامعہ، درصورت تمایل در تڪثیر و اشتراڪ گذارے دریغ نورزند.
براے ورود بہ دیوان هر یڪ از این مفاخر جهانے ڪافے است بر روے لینڪ آن ڪلیڪ ڪنید.
#حافظ http://ganjoor.net/hafez
#خیام http://ganjoor.net/khayyam
#سعدے http://ganjoor.net/saadi
#فردوسے http://ganjoor.net/ferdousi
#مولانا http://ganjoor.net/moulavi
#نظامے http://ganjoor.net/nezami
#پروین_اعتصامے http://ganjoor.net/parvin
#عطار http://ganjoor.net/attar
#سنایے http://ganjoor.net/sanaee
#وحشے http://ganjoor.net/vahshi
#رودڪے http://ganjoor.net/roodaki
#ناصرخسرو http://ganjoor.net/naserkhosro
#منوچهرے http://ganjoor.net/manoochehri
#فرخے http://ganjoor.net/farrokhi
#خاقانے http://ganjoor.net/khaghani
#مسعود_سعد http://ganjoor.net/masood
#انورے http://ganjoor.net/anvari
#اوحدے http://ganjoor.net/ouhadi
#خواجوی_ڪرمانے http://ganjoor.net/khajoo
#عراقے http://ganjoor.net/eraghi
#صائب_تبریزے http://ganjoor.net/saeb
#شبسترے http://ganjoor.net/shabestari
#جامے http://ganjoor.net/jami
#هاتف_اصفهانے http://ganjoor.net/hatef
#ابوسعید_ابوالخیر http://ganjoor.net/abusaeed
#بهار http://ganjoor.net/bahar
#باباطاهر http://ganjoor.net/babataher
#محتشم http://ganjoor.net/mohtasham
#شیخ_بهایے http://ganjoor.net/bahaee
#سیف_فرغانے http://ganjoor.net/seyf
#ملڪہ https://www.instagram.com/asalekhatereh
#فروغے http://ganjoor.net/forooghi
#عبید_زاڪانے http://ganjoor.net/obeyd
#امیرخسرو http://ganjoor.net/khosro
#شهریار http://ganjoor.net/shahriar
#جبلے http://ganjoor.net/jabali
خاطرہ http://www.asaletabiei.com
#اسعد_گرگانے http://ganjoor.net/asad
#فیض_ڪاشانے http://ganjoor.net/feyz
#سلمان http://ganjoor.net/salman
#رهے http://ganjoor.net/rahi
#اقبال http://ganjoor.net/iqbal
#بیدل http://ganjoor.net/bidel
#نما_نما http://www.namanema.com
#قاآنے http://ganjoor.net/ghaani
#ڪسایے http://ganjoor.net/kesayee
#عرفے http://ganjoor.net/orfi
پست بالا گنجینہ اے ازادب پارسے است ڪہ بہ محضر عزیزان هدیہ میشود
#فرهنگ #شعر #تاریخ #ادبیات #اجتماعے
لختی سخن پیرامون سروده ای از
استاد #ایرج_جمشیدی_بینا (۱)
#بخش_نخست
به نام ایران و آزادی اش
درود بر روان پاک شهید ملی سپسالار و پیامبر غرور ملی مان: آبابک خرمدین
#پیش_سخن
سروده نو با ریشه داشتن اش در فرهنگ معاصر که در نمودهای دیالکتیکی اجتماعی رویکرد دارد سبب ساز جریان های مهم روشنفکری شده است. این هنر بیانی یا سروده توانسته بخش بزرگی از زیست اجتماعی انسان معاصر را به وضعیتی مشخص و معین بیانی ساختارمند سلوک دهد.
در این پدیده اجتماعی دیالکتیکی- سروده نو - شرایط تبیینی و روشنگری نابی دیده می شود که نسبت به جریان های فکری و تبیینی سروده کلاسیک تفاوت عمده دارد. مثلا وضعیت #معشوق در سروده نو نسبت به سروده کلاسیک.
در سروده #کلاسیک معشوق یک تمثیل مشخص توصیفی است. گویی در پردازش معشوق فقط جلوه های ذهنی مبسوط به وضعیت بیانی هست. مثلا:
#خاقانی می گوید:
مست تمام آمده است بر در من نیمه شب
آن بت خورشیدروی و آن مه یاقوت لب (۲)
اینجا خاقانی بسان یک مینیاتور معشوق تجسم کرده آنهم با ذهنیت غنایی نشانه ای که معشوق را فقط می شود فکر کرد. یا #ابوسعید_ابی_الخیر می گوید:
دوش آمده بود آن بت بنده نواز
از ما همه لابه بود و از او همه ناز
شب رفت و حدیث ما به پایان نرسید
شب را چه گُنَه، قصه ما بود دراز (۳)
اینجا هم سراینده عارف از واژه #ما به مثابه من و من های وجودی سخن به میان دارد تا #دازاین اش را خاستگاهی دگر دهد ولی معشوق باز بت است.
گل های دامنت هرس کدام باغ/
در فصل داغ ها
و سر ریز کدام حادثه اند؟!
چشمان منتظرت
از سینه کدام کبوتر برگرفته ای
آهنگ ترنم سازت را،
وقتی قطار قطار مسافر
به ایستگاه نمی رسند.
و گوشی های معیوب گوشه گیر
پیغامی نمی رسانند از طلیعه بهار!
بوی صبح می دهد دهانت
و نمی در گوشه نگاهت
چه عطری می پیچد
از لابلای حریر موها؟!
پیش از آن انفجار بزرگ
در کفش های حادثه/
دستانی که در انقباض حیات
گلبرگ های دامنت را می چینند
آرام می نویسند فرحناکی را
و شادی مطربی/
که جفت شش را به کتاب ها می برد.
هنوز هم کارد نمی برد
رگ از دسته فیروزه ای خود
تا نخود هر آش شوند
آش و لاش انگشتان
حنای خواب رنگی ندارد
وقتی شترش در هر خانه ای می خوابد
و خوابگردها /
بال پروانه های خواب را
به قصه های هزار و یک شب می برند
تا پرواز رویای هرکسی باشد
که خوابی برای تعبیر دارد
و تغییر شرایطی که می نویسند!
پایان این بخش
پاینده آزادی و جمهوری ایرانی
#آریا_پورفریاد 🍇🦉🍇
استاد #ایرج_جمشیدی_بینا (۱)
#بخش_نخست
به نام ایران و آزادی اش
درود بر روان پاک شهید ملی سپسالار و پیامبر غرور ملی مان: آبابک خرمدین
#پیش_سخن
سروده نو با ریشه داشتن اش در فرهنگ معاصر که در نمودهای دیالکتیکی اجتماعی رویکرد دارد سبب ساز جریان های مهم روشنفکری شده است. این هنر بیانی یا سروده توانسته بخش بزرگی از زیست اجتماعی انسان معاصر را به وضعیتی مشخص و معین بیانی ساختارمند سلوک دهد.
در این پدیده اجتماعی دیالکتیکی- سروده نو - شرایط تبیینی و روشنگری نابی دیده می شود که نسبت به جریان های فکری و تبیینی سروده کلاسیک تفاوت عمده دارد. مثلا وضعیت #معشوق در سروده نو نسبت به سروده کلاسیک.
در سروده #کلاسیک معشوق یک تمثیل مشخص توصیفی است. گویی در پردازش معشوق فقط جلوه های ذهنی مبسوط به وضعیت بیانی هست. مثلا:
#خاقانی می گوید:
مست تمام آمده است بر در من نیمه شب
آن بت خورشیدروی و آن مه یاقوت لب (۲)
اینجا خاقانی بسان یک مینیاتور معشوق تجسم کرده آنهم با ذهنیت غنایی نشانه ای که معشوق را فقط می شود فکر کرد. یا #ابوسعید_ابی_الخیر می گوید:
دوش آمده بود آن بت بنده نواز
از ما همه لابه بود و از او همه ناز
شب رفت و حدیث ما به پایان نرسید
شب را چه گُنَه، قصه ما بود دراز (۳)
اینجا هم سراینده عارف از واژه #ما به مثابه من و من های وجودی سخن به میان دارد تا #دازاین اش را خاستگاهی دگر دهد ولی معشوق باز بت است.
گل های دامنت هرس کدام باغ/
در فصل داغ ها
و سر ریز کدام حادثه اند؟!
چشمان منتظرت
از سینه کدام کبوتر برگرفته ای
آهنگ ترنم سازت را،
وقتی قطار قطار مسافر
به ایستگاه نمی رسند.
و گوشی های معیوب گوشه گیر
پیغامی نمی رسانند از طلیعه بهار!
بوی صبح می دهد دهانت
و نمی در گوشه نگاهت
چه عطری می پیچد
از لابلای حریر موها؟!
پیش از آن انفجار بزرگ
در کفش های حادثه/
دستانی که در انقباض حیات
گلبرگ های دامنت را می چینند
آرام می نویسند فرحناکی را
و شادی مطربی/
که جفت شش را به کتاب ها می برد.
هنوز هم کارد نمی برد
رگ از دسته فیروزه ای خود
تا نخود هر آش شوند
آش و لاش انگشتان
حنای خواب رنگی ندارد
وقتی شترش در هر خانه ای می خوابد
و خوابگردها /
بال پروانه های خواب را
به قصه های هزار و یک شب می برند
تا پرواز رویای هرکسی باشد
که خوابی برای تعبیر دارد
و تغییر شرایطی که می نویسند!
پایان این بخش
پاینده آزادی و جمهوری ایرانی
#آریا_پورفریاد 🍇🦉🍇