ابیاتی از شاعران کلاسیک فارسی که در آن از #نوروز با تعبیرهای مختلف نام برده شده است.
#فردوسی:
چو خورشید تابان، میان هوا
نشسته بر او شاه فرمانروا
جهان انجمن شد بر تخت او
از آن بر شده فرّ بخت او
به جمشید بر، گوهر افشاندند
مر آن روز را روزِ نو خواندند
...
به نوروز نو، شاه گیتی فروز
بر آن تخت بنشست فیروز روز
#رودکی:
باد بر تو مبارک و خنشان
جشن نوروز و گوسپندکشان
#خیام:
بر چهرهی گل نسیم نوروز خوش است
در صحن چمن، روی دلافروز خوش است
از دی که گذشت هر چه گویی خوش نیست
خوش باش و ز دی مگو که امروز خوش است
*
چون ابر به نوروز رخ لاله بشست
برخیز و بجام باده کن عزم درست
کاین سبزه که امروز تماشاگه تست
فردا همه از خاک تو برخواهد رست
*
چون لاله به نوروز قدح گیر به دست
با لالهرخی اگر ترا فرصت هست
می نوش به خرمی که این چرخ کهن
ناگاه ترا چو خاک گرداند پست
#ابوسعید_ابوالخیر:
نوروز شد و جهان برآورد نفس
حاصل ز بهار عمر ما را غم و بس
از قافلهی بهار نامد آواز
تا لاله ز باغ سرنگون ساخت جرس
#امیرخسرو:
اوست نوروز من و چون فتدش جعد به پای
راست با روز برابر شدن شب نگرید
*
در این موسوم که از دلهای پرسوز
بشسته گرد غم باران نوروز
*
چون گل نوروز کند نافه باز
نرگس سرمست درآید به ناز
*
چو بستان تازه گشت از باد نوروز
جهان بستد بهار عالم افروز
#حافظ:
ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی
چو گل گر خردهای داری خدا را صرف عشرت کن
که قارون را غلطها داد سودای زراندوزی
به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی
به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی
*
ابر آذاری برآمد باد نوروزی وزید
وجه می میخواهم و مطرب که میگوید رسید
#انوری:
روزش به فرخی همه نوروز و عید باد
ماهش ز خرمی همه نیسان و تیر باد
*
باد نوروز سحرگه چو به بستان بگذشت
گل صدبرگ برون رست ز پیرامن خار
*
فرخنده و مبارک و میمون و سعد باد
نوروز و مهرگان و بهار و خزان تو
#اوحدی:
جهان از باد نوروزی جوان شد
زمین در سایهی سنبل نهان شد
*
شب هجرانت ای دلبر شب یلداست پنداری
رخت نوروز و دیدار تو عید ماست پنداری
#بیدل:
تجدد از بهارت رنگ گرداندن نمیداند
نفس هر پر زدن بیپرده دارد صبح نوروزی
#ناصرخسرو:
از پس خویشت بدواند همی
گه سوی نوروز و گهی زی خزان
#مولانا:
نوروز رخت دیدم خوش اشک بباریدم
نوروز و چنین باران باریده مبارک باد
*
مستی و عاشقی و جوانی و یار ما
نوروز و نوبهار و حمل میزند صلا
*
اندر دل من یار دلافروز تویی
یاران هستند لیک دلسوز تویی
شادند جهانیان به نوروز و به عید
عید من و نوروز من امروز تویی
#منوچهری_دامغانی:
آمد نوروز هم از بامداد
آمدنش فرخ و فرخنده باد
باز جهان خرم و خوب ایستاد
مُرد زمستان و بهاران بزاد
*
نوروز بزرگم بزن ای مطرب نوروز
زیرا که بود نوبت نوروز به نوروز
*
آمدت نوروز و آمد جشن نوروزی فراز
کامکارا کار گیتی تازه از سر گیر باز.
#خاقانی:
خیز به شمشیر صبح سر ببُر این مرغ را
تحفهی نوروز ساز پیش شه کامیاب
*
عادت بود که هدیهی نوروزی آورند
آزادگان به خدمت بانو ز هر دیار
#خواجو:
باد نوروز چو برخاست نیارند نشست
بلبلان بیگل و مستان صبوحی بیمل
*
فصل نوروز چو در برگ سمن مینگرم
بیگل روی تو خارم ز بصر میروید
#فرخی_سیستانی:
بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روزی
مَلِک را در جهان هر روز، جشنی داد و نوروزی
*
سده آمد که ترا مژده دهد از نوروز
مژده بپذیر و بده خلعت و کارش بطراز
#عنصری:
باد نوروزی همي در بوستان بتگر شود
تا زصنعش هر درختي لعبتی ديگر شود
باغ همچون كلبهی بزاز پرديبا شود
راغ همچون طبلهی عطار پرعنبر شود
*
نوروز بزرگ آمد، آرایش عالم
میراث، به نزدیک ملوک عجم از جم
#سعدی:
آدمی نیست که عاشق نشود فصل بهار
هر گیاهی که به نوروز نجنبد حطب است
*
بیامد باد صبح و بوی نوروز
به کام دوستان و بخت پيروز
مبارک بادت اين سال و همه سال
همايون بادت اين روز و همه روز
*
کامجویان را ز ناکامی چشیدن چاره نیست
بر زمستان صبر باید طالب نوروز را
*
باد نوروز که بوی گل و سنبل دارد
لطف این باد ندارد که تو میپیمایی
#سنایی:
با تابش زلف و رخت ای ماه دلافروز
از شام تو قدر آید از صبح تو نوروز
#عراقی:
رخسار خوش تو عاشقان را
خوشتر ز هزار عید نوروز
#عطار:
میی در ده که فردا هست نوروز
بباید ساختن جشنی دلافروز
*
می و معشوق و عشق و روز نوروز
ز توبه، توبه باید کرد امروز
#مسعود_سعد_سلمان:
رسید عید و من از روی حورِ دلبر دور
چگونه باشم، بی روی آن بهشتی حور
رسید عید همایون شها به خدمت تو
نهاده پیش تو هدیه، نشاطِ لهو و سرور
برسم عید، شها بادهی مروق نوش
به لحن بربط و چنگ و چغانه و طنبور
#نظامی:
بهاری داری از وی بر خور امروز
که هر فصلی نخواهد بود نوروز
گلی کو را نبوید آدمی زاد
چو هنگام خزان آید برد باد
نوروز برشما مبارک و سبز🌹🌹🌹
#فردوسی:
چو خورشید تابان، میان هوا
نشسته بر او شاه فرمانروا
جهان انجمن شد بر تخت او
از آن بر شده فرّ بخت او
به جمشید بر، گوهر افشاندند
مر آن روز را روزِ نو خواندند
...
به نوروز نو، شاه گیتی فروز
بر آن تخت بنشست فیروز روز
#رودکی:
باد بر تو مبارک و خنشان
جشن نوروز و گوسپندکشان
#خیام:
بر چهرهی گل نسیم نوروز خوش است
در صحن چمن، روی دلافروز خوش است
از دی که گذشت هر چه گویی خوش نیست
خوش باش و ز دی مگو که امروز خوش است
*
چون ابر به نوروز رخ لاله بشست
برخیز و بجام باده کن عزم درست
کاین سبزه که امروز تماشاگه تست
فردا همه از خاک تو برخواهد رست
*
چون لاله به نوروز قدح گیر به دست
با لالهرخی اگر ترا فرصت هست
می نوش به خرمی که این چرخ کهن
ناگاه ترا چو خاک گرداند پست
#ابوسعید_ابوالخیر:
نوروز شد و جهان برآورد نفس
حاصل ز بهار عمر ما را غم و بس
از قافلهی بهار نامد آواز
تا لاله ز باغ سرنگون ساخت جرس
#امیرخسرو:
اوست نوروز من و چون فتدش جعد به پای
راست با روز برابر شدن شب نگرید
*
در این موسوم که از دلهای پرسوز
بشسته گرد غم باران نوروز
*
چون گل نوروز کند نافه باز
نرگس سرمست درآید به ناز
*
چو بستان تازه گشت از باد نوروز
جهان بستد بهار عالم افروز
#حافظ:
ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی
چو گل گر خردهای داری خدا را صرف عشرت کن
که قارون را غلطها داد سودای زراندوزی
به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی
به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی
*
ابر آذاری برآمد باد نوروزی وزید
وجه می میخواهم و مطرب که میگوید رسید
#انوری:
روزش به فرخی همه نوروز و عید باد
ماهش ز خرمی همه نیسان و تیر باد
*
باد نوروز سحرگه چو به بستان بگذشت
گل صدبرگ برون رست ز پیرامن خار
*
فرخنده و مبارک و میمون و سعد باد
نوروز و مهرگان و بهار و خزان تو
#اوحدی:
جهان از باد نوروزی جوان شد
زمین در سایهی سنبل نهان شد
*
شب هجرانت ای دلبر شب یلداست پنداری
رخت نوروز و دیدار تو عید ماست پنداری
#بیدل:
تجدد از بهارت رنگ گرداندن نمیداند
نفس هر پر زدن بیپرده دارد صبح نوروزی
#ناصرخسرو:
از پس خویشت بدواند همی
گه سوی نوروز و گهی زی خزان
#مولانا:
نوروز رخت دیدم خوش اشک بباریدم
نوروز و چنین باران باریده مبارک باد
*
مستی و عاشقی و جوانی و یار ما
نوروز و نوبهار و حمل میزند صلا
*
اندر دل من یار دلافروز تویی
یاران هستند لیک دلسوز تویی
شادند جهانیان به نوروز و به عید
عید من و نوروز من امروز تویی
#منوچهری_دامغانی:
آمد نوروز هم از بامداد
آمدنش فرخ و فرخنده باد
باز جهان خرم و خوب ایستاد
مُرد زمستان و بهاران بزاد
*
نوروز بزرگم بزن ای مطرب نوروز
زیرا که بود نوبت نوروز به نوروز
*
آمدت نوروز و آمد جشن نوروزی فراز
کامکارا کار گیتی تازه از سر گیر باز.
#خاقانی:
خیز به شمشیر صبح سر ببُر این مرغ را
تحفهی نوروز ساز پیش شه کامیاب
*
عادت بود که هدیهی نوروزی آورند
آزادگان به خدمت بانو ز هر دیار
#خواجو:
باد نوروز چو برخاست نیارند نشست
بلبلان بیگل و مستان صبوحی بیمل
*
فصل نوروز چو در برگ سمن مینگرم
بیگل روی تو خارم ز بصر میروید
#فرخی_سیستانی:
بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روزی
مَلِک را در جهان هر روز، جشنی داد و نوروزی
*
سده آمد که ترا مژده دهد از نوروز
مژده بپذیر و بده خلعت و کارش بطراز
#عنصری:
باد نوروزی همي در بوستان بتگر شود
تا زصنعش هر درختي لعبتی ديگر شود
باغ همچون كلبهی بزاز پرديبا شود
راغ همچون طبلهی عطار پرعنبر شود
*
نوروز بزرگ آمد، آرایش عالم
میراث، به نزدیک ملوک عجم از جم
#سعدی:
آدمی نیست که عاشق نشود فصل بهار
هر گیاهی که به نوروز نجنبد حطب است
*
بیامد باد صبح و بوی نوروز
به کام دوستان و بخت پيروز
مبارک بادت اين سال و همه سال
همايون بادت اين روز و همه روز
*
کامجویان را ز ناکامی چشیدن چاره نیست
بر زمستان صبر باید طالب نوروز را
*
باد نوروز که بوی گل و سنبل دارد
لطف این باد ندارد که تو میپیمایی
#سنایی:
با تابش زلف و رخت ای ماه دلافروز
از شام تو قدر آید از صبح تو نوروز
#عراقی:
رخسار خوش تو عاشقان را
خوشتر ز هزار عید نوروز
#عطار:
میی در ده که فردا هست نوروز
بباید ساختن جشنی دلافروز
*
می و معشوق و عشق و روز نوروز
ز توبه، توبه باید کرد امروز
#مسعود_سعد_سلمان:
رسید عید و من از روی حورِ دلبر دور
چگونه باشم، بی روی آن بهشتی حور
رسید عید همایون شها به خدمت تو
نهاده پیش تو هدیه، نشاطِ لهو و سرور
برسم عید، شها بادهی مروق نوش
به لحن بربط و چنگ و چغانه و طنبور
#نظامی:
بهاری داری از وی بر خور امروز
که هر فصلی نخواهد بود نوروز
گلی کو را نبوید آدمی زاد
چو هنگام خزان آید برد باد
نوروز برشما مبارک و سبز🌹🌹🌹
Forwarded from انجمن ایرانبان
#روشنگری
#نام_ایران
#قسمت1
@anjoman_iranban
به کار بردن اسم #ایران در کتب و اشعار ایرانی:
در #شاهنامه فردوسی بیشتر از 720 بار واژه ایران به کار رفته است
در دیوان اشعار #عبید_زاکانی 2 بار واژه ایران به کار رفته است
#فرخی_سیستانی 16 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#اسدی_طوسی بیشتر از 50 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#سنایی_غزنوی 11 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#نظامی_گنجوی 23 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#خاقانی_شروانی بیش از 30 بار از واژه ایران استفاده نموده است
#انوری 13 بار از واژه ایران استفاده نموده است
#اقبال_لاهوری 26 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#مولوی_رومی 4 بار واژه ایران را در اشعارش به کار برده است
#سعدی_شیرازی 1 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#عطار_نیشابوری در اثارش 4 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#وحشی_بافقی 5 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#رودکی_سمرقندی 1 بار واژه ایران را به کار برده است
#ناصرخسرو_قبادیانی 2 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#منوچهری_دامغانی 5 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#اوحدی_مراغه_ای 2 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#ابوسعید_ابوالخیر 1 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#شاه_نعمت_الله ولی 2 بار از واژه ایران استفاده کرده است
@anjoman_iranban
#نام_ایران
#قسمت1
@anjoman_iranban
به کار بردن اسم #ایران در کتب و اشعار ایرانی:
در #شاهنامه فردوسی بیشتر از 720 بار واژه ایران به کار رفته است
در دیوان اشعار #عبید_زاکانی 2 بار واژه ایران به کار رفته است
#فرخی_سیستانی 16 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#اسدی_طوسی بیشتر از 50 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#سنایی_غزنوی 11 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#نظامی_گنجوی 23 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#خاقانی_شروانی بیش از 30 بار از واژه ایران استفاده نموده است
#انوری 13 بار از واژه ایران استفاده نموده است
#اقبال_لاهوری 26 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#مولوی_رومی 4 بار واژه ایران را در اشعارش به کار برده است
#سعدی_شیرازی 1 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#عطار_نیشابوری در اثارش 4 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#وحشی_بافقی 5 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#رودکی_سمرقندی 1 بار واژه ایران را به کار برده است
#ناصرخسرو_قبادیانی 2 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#منوچهری_دامغانی 5 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#اوحدی_مراغه_ای 2 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#ابوسعید_ابوالخیر 1 بار از واژه ایران استفاده کرده است
#شاه_نعمت_الله ولی 2 بار از واژه ایران استفاده کرده است
@anjoman_iranban