«غولی که از خانه رانده شد»
—------------------------
* یک گروه بینالمللی از دانشمندان با بهره از تلسکوپ فضایی هابل ناسا یک #ابرسیاهچاله (سیاهچالهی ابرپرجرم) را یافتهاند که از مرکز کهکشان دوردست ۳سی۱۸۶ به بیرون رانده شده و دلیل آن هم به احتمال بسیار، نیروی امواج گرانشی بوده است. این نخستین بار است که اخترشناسان یک ابرسیاهچاله را در چنین فاصلهی دوری از مرکز کهکشان میزبانش می یابند.
در گذشته سیاهچالههای گریزان دیگری هم یافته شده بودند ولی نه این همه دور از خانه [۱]. جرم این ابرسیاهچاله یک میلیارد برابر جرم خورشید است. استفانو بیانکی، نویسندهی اصلی این پژوهش از دانشگاه رُما تره در ایتالیا میگوید: «به برآورد ما، پرتاب شدن این ابرسیاهچاله نیاز به انرژیای همارز انفجار همزمانِ ۱۰۰ میلیون ابرنواختر داشته است.»
عکسهای تلسکوپ هابل نخستین سرنخ از نامعمول بودنِ کهکشان ۳سی۱۸۶ که ۸ میلیارد سال نوری از زمین فاصله دارد را به دانشمندان داد. عکسهای این کهکشان وجود یک اختروش درخشان (نشانهی پرانرژی یک سیاهچالهی فعال) را در جایی دور از هستهی کهکشان آشکار کرد. مارکو کیابرگه، رهبر پژوهشگران و پژوهشگر بنیاد علمی تلسکوپ فضایی در آمریکا می گوید: «سیاهچالهها [ابرسیاهچالهها-م] در مرکز کهکشانها جای دارند، از همین رو دیدن یک #اختروش در جایی بیرون از مرکز یک کهکشان مایهی شگفتی است.»
محاسبهی این پژوهشگران نشان می دهد که این سیاهچاله تاکنون ۳۵۰۰۰ سال نوری از مرکز دور شده است، یعنی از فاصلهی میان خورشید تا مرکز کهکشان راه شیری هم بیشتر؛ و همچنین دارد به سرعت ۷.۵ میلیون کیلومتر بر ساعت به راه خود ادامه میدهد [۲]. با چنین سرعتی، مسیر میان زمین تا ماه را میتوان در سه دقیقه پیمود.
اگرچه توضیحهای احتمالی دیگر را نمیتوان کنار گذاشت، ولی پذیرفتنیترین سرچشمهی انرژی پیشران اینست که این ابرسیاهچاله لگدی از امواج گرانشیای خورده بوده که در پی ادغام دو ابرسیاهچالهی جدا در مرکز کهکشان میزبان آن پدید آمده بودند [۳]. دنبالههای کشندی کمانی-شکلی که توسط این دانشمندان شناسایی شده و دستاورد کشمکش گرانشی میان دو کهکشان برخوردی است، از این نظریه پشتیبانی میکنند.
@onestar_in_sevenskies
بر پایهی نظریهی این دانشمندان، ۱ تا ۲ میلیارد سال پیش دو کهکشان که هر یک دارای ابرسیاهچالهای در مرکزشان بودند، با یکدیگر ادغام شدند و یک کهکشان بیضیگون درست کردند. سیاهچالههای مرکزی دو کهکشانِ نخست در مرکز کهکشان تازه به طور مارپیچ به گرد یکدیگر نزدیک شدند و در این چرخش، #امواج_گرانشی پدید آوردند که مانند آب یک آبپاش چرخان، در فضا پخش میشد [۴]. از آنجایی که جرم و نرخ چرخش دو سیاهچاله با هم برابر نبود، امواج گرانشی گسیلیده از آنها در یک راستا نیرومندتر از راستای دیگر بود. سرانجام با به هم پیوستن دو سیاهچاله، گسیلش ناهمسانگرد امواج گرانشی لگدی پدید آورد که تک-سیاهچالهی به وجود آمده را از مرکز کهکشان به بیرون پرتاب کرد.
استفانو بیانکی دربارهی اهمیت این کشف میگوید: «اگر نظریهی ما درست باشد، این مشاهدات شواهد نیرومندی از این هستند که ابرسیاهالهها هم در عمل میتوانند با هم ادغام شوند. تا پیش از این، شواهدی از برخورد و ادغام سیاهچالههای ستارهوار در دست داشتیم، ولی فرآیندی که مهارکننده و سامانبخش ابرسیاهچالههاست پیچیدهتر است و هنوز به طور کامل شناخته نشده.»
این پژوهشگران شانس آوردهاند که این رویداد یگانه را شناسایی کردهاند زیرا همهی ادغامهای سیاهچالهای امواج گرانشی نامتوازنی که یکی از آنها را از کهکشان بیرون بیاندازد تولید نمیکنند. آنها اکنون میخواهند وقت بیشتری برای رصد با هابل گرفته و به جز آن، از آرایهی بزرگ میلیمتری/زیرمیلیمتری آتاکاما (آلما) و تاسیسات دیگر نیز کمک بگیرند تا سرعت این #سیاهچاله و قرص گاز پیرامونش را با دقت بیشتری بسنجند تا به آگاهیهای بیشتری دربارهی سرشت این جرم کمیاب دست بیابند.
#برخورد_کهکشانی
⚫️یادداشت ها در پست بعد👇👇
🔴توضیح تصویر:
کهکشان ۳سی۱۸۶ که دستاورد ادغام دو کهکشان برخوردی است. اختروش آن که مانند ستارهای میدرخشد در مرکز تصویر دیده میشود.
https://goo.gl/U85onP
—----------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2017/03/3C186.html
—-------------------------------------------------
به تلگرام یک ستاره در هفت آسمان بپیوندید:
telegram: @onestar_in_sevenskies
—------------------------
* یک گروه بینالمللی از دانشمندان با بهره از تلسکوپ فضایی هابل ناسا یک #ابرسیاهچاله (سیاهچالهی ابرپرجرم) را یافتهاند که از مرکز کهکشان دوردست ۳سی۱۸۶ به بیرون رانده شده و دلیل آن هم به احتمال بسیار، نیروی امواج گرانشی بوده است. این نخستین بار است که اخترشناسان یک ابرسیاهچاله را در چنین فاصلهی دوری از مرکز کهکشان میزبانش می یابند.
در گذشته سیاهچالههای گریزان دیگری هم یافته شده بودند ولی نه این همه دور از خانه [۱]. جرم این ابرسیاهچاله یک میلیارد برابر جرم خورشید است. استفانو بیانکی، نویسندهی اصلی این پژوهش از دانشگاه رُما تره در ایتالیا میگوید: «به برآورد ما، پرتاب شدن این ابرسیاهچاله نیاز به انرژیای همارز انفجار همزمانِ ۱۰۰ میلیون ابرنواختر داشته است.»
عکسهای تلسکوپ هابل نخستین سرنخ از نامعمول بودنِ کهکشان ۳سی۱۸۶ که ۸ میلیارد سال نوری از زمین فاصله دارد را به دانشمندان داد. عکسهای این کهکشان وجود یک اختروش درخشان (نشانهی پرانرژی یک سیاهچالهی فعال) را در جایی دور از هستهی کهکشان آشکار کرد. مارکو کیابرگه، رهبر پژوهشگران و پژوهشگر بنیاد علمی تلسکوپ فضایی در آمریکا می گوید: «سیاهچالهها [ابرسیاهچالهها-م] در مرکز کهکشانها جای دارند، از همین رو دیدن یک #اختروش در جایی بیرون از مرکز یک کهکشان مایهی شگفتی است.»
محاسبهی این پژوهشگران نشان می دهد که این سیاهچاله تاکنون ۳۵۰۰۰ سال نوری از مرکز دور شده است، یعنی از فاصلهی میان خورشید تا مرکز کهکشان راه شیری هم بیشتر؛ و همچنین دارد به سرعت ۷.۵ میلیون کیلومتر بر ساعت به راه خود ادامه میدهد [۲]. با چنین سرعتی، مسیر میان زمین تا ماه را میتوان در سه دقیقه پیمود.
اگرچه توضیحهای احتمالی دیگر را نمیتوان کنار گذاشت، ولی پذیرفتنیترین سرچشمهی انرژی پیشران اینست که این ابرسیاهچاله لگدی از امواج گرانشیای خورده بوده که در پی ادغام دو ابرسیاهچالهی جدا در مرکز کهکشان میزبان آن پدید آمده بودند [۳]. دنبالههای کشندی کمانی-شکلی که توسط این دانشمندان شناسایی شده و دستاورد کشمکش گرانشی میان دو کهکشان برخوردی است، از این نظریه پشتیبانی میکنند.
@onestar_in_sevenskies
بر پایهی نظریهی این دانشمندان، ۱ تا ۲ میلیارد سال پیش دو کهکشان که هر یک دارای ابرسیاهچالهای در مرکزشان بودند، با یکدیگر ادغام شدند و یک کهکشان بیضیگون درست کردند. سیاهچالههای مرکزی دو کهکشانِ نخست در مرکز کهکشان تازه به طور مارپیچ به گرد یکدیگر نزدیک شدند و در این چرخش، #امواج_گرانشی پدید آوردند که مانند آب یک آبپاش چرخان، در فضا پخش میشد [۴]. از آنجایی که جرم و نرخ چرخش دو سیاهچاله با هم برابر نبود، امواج گرانشی گسیلیده از آنها در یک راستا نیرومندتر از راستای دیگر بود. سرانجام با به هم پیوستن دو سیاهچاله، گسیلش ناهمسانگرد امواج گرانشی لگدی پدید آورد که تک-سیاهچالهی به وجود آمده را از مرکز کهکشان به بیرون پرتاب کرد.
استفانو بیانکی دربارهی اهمیت این کشف میگوید: «اگر نظریهی ما درست باشد، این مشاهدات شواهد نیرومندی از این هستند که ابرسیاهالهها هم در عمل میتوانند با هم ادغام شوند. تا پیش از این، شواهدی از برخورد و ادغام سیاهچالههای ستارهوار در دست داشتیم، ولی فرآیندی که مهارکننده و سامانبخش ابرسیاهچالههاست پیچیدهتر است و هنوز به طور کامل شناخته نشده.»
این پژوهشگران شانس آوردهاند که این رویداد یگانه را شناسایی کردهاند زیرا همهی ادغامهای سیاهچالهای امواج گرانشی نامتوازنی که یکی از آنها را از کهکشان بیرون بیاندازد تولید نمیکنند. آنها اکنون میخواهند وقت بیشتری برای رصد با هابل گرفته و به جز آن، از آرایهی بزرگ میلیمتری/زیرمیلیمتری آتاکاما (آلما) و تاسیسات دیگر نیز کمک بگیرند تا سرعت این #سیاهچاله و قرص گاز پیرامونش را با دقت بیشتری بسنجند تا به آگاهیهای بیشتری دربارهی سرشت این جرم کمیاب دست بیابند.
#برخورد_کهکشانی
⚫️یادداشت ها در پست بعد👇👇
🔴توضیح تصویر:
کهکشان ۳سی۱۸۶ که دستاورد ادغام دو کهکشان برخوردی است. اختروش آن که مانند ستارهای میدرخشد در مرکز تصویر دیده میشود.
https://goo.gl/U85onP
—----------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2017/03/3C186.html
—-------------------------------------------------
به تلگرام یک ستاره در هفت آسمان بپیوندید:
telegram: @onestar_in_sevenskies
«ترمزی از جنس امواج گرانشی»
—---------------------------—
* یک ستارهی نوترونی چرخان که پی در پی میان دو حالت تابشی جابجا میشود، نرخ چرخشش در یکی از این حالتها سریعتر از حالت دیگر "کُند" میشود، و این زیر سر چیزی نیست به جز #امواج_گرانشی.
ستارهی نوترونی "۰۰۳۸+جی۱۰۲۳" یا تنها "جی۱۰۲۳"، حدود ۶۰۰ بار در ثانیه به گرد محورش میچرخد. ولی به دلیل هدررفت انرژی توسط میدان مغناطیسی آن، هر یک میلیارد سال ۷۶ دور بر ثانیه از سرعت چرخشش کم میشود. این روند "کند شدن" مغناطیسی طبیعی است، ولی جی۱۰۲۳ گاهی نرخ کاهش سرعتش بیشتر میشود.
این تغییر نرخ مربوط به دو حالتی است که ستارهی نوترونی میانشان جابجا میشود: یک حالت که در آن، بیشتر پرتوهای رادیویی میگسیلد و یک حالت که در آن به طور عمده پرتوی X میگسلید. هیچ کس نمیداند که چرا برخی از ستارگان نوترونی چنین رفتاری دارند. ولی این ستاره هنگامی که پرتوهای ایکس میگسیلد، نرخ کند شدنَش ۳۰ درصد افزایش مییابد.
این #ستاره_نوترونی در گام تابش پرتو ایکس، مواد را از ستارهی همدم کوچکترش که به گرد آن میچرخد میرباید. به گفتهی برینمور هاسکل از آکادمی علوم ورشوی لهستان و الساندرو پاترونو از دانشگاه لیدن هلند، این گازهای دزدیده شده میتوانند کلید راز چرخش شگفتانگیز جی۱۰۲۳ باشند.
هنگامی که موادِ ربوده شده از همدم به جی۱۰۲۳ میچسبند، روی آن انباشته شده و یک به اصطلاح کوه را میسازند. این برآمدگی با آن که بلندیاش بیش از چند میلیمتر نیست، ولی اتمهای زیرش را میفشارد و آنها را به ژرفای بیشتری درون ستارهی نوترونی میراند. در آن ژرفای بیشتر هم همجوشی میان این اتمها رخ داده و عنصرهای سنگینتری ساخته میشود و در نتیجه این کوه، در دل ستاره ریشه میدواند.
برآمدگی سطح و وجود اتمهای سنگینتر در لایههای زیرین، با هم باعث میشوند تقارن گرانش جی۱۰۲۳ به هم بخورد. هاسکل میگوید: «ستارگان نوترونی بسیار فشرده هستند: جرمی تقریبا به اندازهی خورشید که در یک شعاع ۱۰ کیلومتری جا داده شده. این بدان معناست که حتی یک تغییر شکل بسیار کوچک هم میتواند به تغییری بزرگ در میدان گرانشی بیانجامد.»
سوار بر امواج
تراز نبودن میدان گرانشی ستارهی نوترونی میتواند باعث گسیل امواج گرانشی توسط آن شود -چین و شکنهایی در بافت فضازمان که در اثر حرکت اجرام بزرگ پدید میآیند. این امواج میتوانند بخشی از انرژیای که چرخش جی۱۰۲۳ را حفظ میکند را با خود ببرند.
هنگامی که ستاره از گام پرتو ایکس به گام امواج رادیویی میرود، خوردن مواد همدمش نیز متوقف میشود. در نتیجه، کوه به آهستگی صاف میشود و ستاره، دیگر امواج گرانشی که چرخشش را کند میکردند نمیگسیلد.
پارسال، گروه همکاری لیگو (LIGO) اعلام کردند که امواج گرانشی گسیلیده از برخورد دو سیاهچاله را آشکار کردهاند. ولی این رویدادی ناگهانی بود که در یک آن رخ داد، و تاکنون هیچ کس امواج گرانشی گسیلیده از رویدادهای پیوسته و دامنهدار را ندیده. اجرامی مانند جی۱۰۲۳ نامزدهای خوبی برای جستجوهای امواج گرانشی در آینده هستند، به ویژه اگر بتوانند کوههای بزرگتری بسازند.
پاترونو میگوید: «اگر چنین چیزی روی میدهد، پس شاید ستارگان نوترونی بسیاری همین کار را میکنند. گسیل پیوستهی امواج گرانشی شاید به راستی پدیدهای رایج و فراگیر باشد.»
این نظریه میتواند کلاهک ظاهری در چرخش ستارگان نوترونی را هم توضیح دهد. نیلز اندرسون از دانشگاه ساوتهمپتون بریتانیا میگوید: «سریعترین ستارگان نوترونی که دیدهایم، سرعتشان کمتر از چیزیست که ما فکر میکنیم توانش را دارند [به گمان ما، میتوانند سرعتی بیشتر داشته باشند]. در شناخت ما [از این اجرام] چیزی فراموش شده است.»
اگر ستارگان نوترونی سریعتر، نقصهایی مانند کوهها داشته باشند، امواج گرانشی بیشتری گسیلیده و سریعتر کند میشوند؛ این یعنی یک آستانهی سرعت مجاز کیهانی برای این اجرام وجود دارد.
https://goo.gl/PW7iHG
—----------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2017/04/J1023.html
—-------------------------------------------------
تلگرام یک ستاره در هفت آسمان:
telegram: @onestar_in_sevenskies
—---------------------------—
* یک ستارهی نوترونی چرخان که پی در پی میان دو حالت تابشی جابجا میشود، نرخ چرخشش در یکی از این حالتها سریعتر از حالت دیگر "کُند" میشود، و این زیر سر چیزی نیست به جز #امواج_گرانشی.
ستارهی نوترونی "۰۰۳۸+جی۱۰۲۳" یا تنها "جی۱۰۲۳"، حدود ۶۰۰ بار در ثانیه به گرد محورش میچرخد. ولی به دلیل هدررفت انرژی توسط میدان مغناطیسی آن، هر یک میلیارد سال ۷۶ دور بر ثانیه از سرعت چرخشش کم میشود. این روند "کند شدن" مغناطیسی طبیعی است، ولی جی۱۰۲۳ گاهی نرخ کاهش سرعتش بیشتر میشود.
این تغییر نرخ مربوط به دو حالتی است که ستارهی نوترونی میانشان جابجا میشود: یک حالت که در آن، بیشتر پرتوهای رادیویی میگسیلد و یک حالت که در آن به طور عمده پرتوی X میگسلید. هیچ کس نمیداند که چرا برخی از ستارگان نوترونی چنین رفتاری دارند. ولی این ستاره هنگامی که پرتوهای ایکس میگسیلد، نرخ کند شدنَش ۳۰ درصد افزایش مییابد.
این #ستاره_نوترونی در گام تابش پرتو ایکس، مواد را از ستارهی همدم کوچکترش که به گرد آن میچرخد میرباید. به گفتهی برینمور هاسکل از آکادمی علوم ورشوی لهستان و الساندرو پاترونو از دانشگاه لیدن هلند، این گازهای دزدیده شده میتوانند کلید راز چرخش شگفتانگیز جی۱۰۲۳ باشند.
هنگامی که موادِ ربوده شده از همدم به جی۱۰۲۳ میچسبند، روی آن انباشته شده و یک به اصطلاح کوه را میسازند. این برآمدگی با آن که بلندیاش بیش از چند میلیمتر نیست، ولی اتمهای زیرش را میفشارد و آنها را به ژرفای بیشتری درون ستارهی نوترونی میراند. در آن ژرفای بیشتر هم همجوشی میان این اتمها رخ داده و عنصرهای سنگینتری ساخته میشود و در نتیجه این کوه، در دل ستاره ریشه میدواند.
برآمدگی سطح و وجود اتمهای سنگینتر در لایههای زیرین، با هم باعث میشوند تقارن گرانش جی۱۰۲۳ به هم بخورد. هاسکل میگوید: «ستارگان نوترونی بسیار فشرده هستند: جرمی تقریبا به اندازهی خورشید که در یک شعاع ۱۰ کیلومتری جا داده شده. این بدان معناست که حتی یک تغییر شکل بسیار کوچک هم میتواند به تغییری بزرگ در میدان گرانشی بیانجامد.»
سوار بر امواج
تراز نبودن میدان گرانشی ستارهی نوترونی میتواند باعث گسیل امواج گرانشی توسط آن شود -چین و شکنهایی در بافت فضازمان که در اثر حرکت اجرام بزرگ پدید میآیند. این امواج میتوانند بخشی از انرژیای که چرخش جی۱۰۲۳ را حفظ میکند را با خود ببرند.
هنگامی که ستاره از گام پرتو ایکس به گام امواج رادیویی میرود، خوردن مواد همدمش نیز متوقف میشود. در نتیجه، کوه به آهستگی صاف میشود و ستاره، دیگر امواج گرانشی که چرخشش را کند میکردند نمیگسیلد.
پارسال، گروه همکاری لیگو (LIGO) اعلام کردند که امواج گرانشی گسیلیده از برخورد دو سیاهچاله را آشکار کردهاند. ولی این رویدادی ناگهانی بود که در یک آن رخ داد، و تاکنون هیچ کس امواج گرانشی گسیلیده از رویدادهای پیوسته و دامنهدار را ندیده. اجرامی مانند جی۱۰۲۳ نامزدهای خوبی برای جستجوهای امواج گرانشی در آینده هستند، به ویژه اگر بتوانند کوههای بزرگتری بسازند.
پاترونو میگوید: «اگر چنین چیزی روی میدهد، پس شاید ستارگان نوترونی بسیاری همین کار را میکنند. گسیل پیوستهی امواج گرانشی شاید به راستی پدیدهای رایج و فراگیر باشد.»
این نظریه میتواند کلاهک ظاهری در چرخش ستارگان نوترونی را هم توضیح دهد. نیلز اندرسون از دانشگاه ساوتهمپتون بریتانیا میگوید: «سریعترین ستارگان نوترونی که دیدهایم، سرعتشان کمتر از چیزیست که ما فکر میکنیم توانش را دارند [به گمان ما، میتوانند سرعتی بیشتر داشته باشند]. در شناخت ما [از این اجرام] چیزی فراموش شده است.»
اگر ستارگان نوترونی سریعتر، نقصهایی مانند کوهها داشته باشند، امواج گرانشی بیشتری گسیلیده و سریعتر کند میشوند؛ این یعنی یک آستانهی سرعت مجاز کیهانی برای این اجرام وجود دارد.
https://goo.gl/PW7iHG
—----------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2017/04/J1023.html
—-------------------------------------------------
تلگرام یک ستاره در هفت آسمان:
telegram: @onestar_in_sevenskies
«امواج گرانشی میتوانند دیگر بعدهای کیهان را آشکار کنند»
—---------------------------------------------------—
* بُعدهای پنهان جهان هستی که به طور معمول بر چهار بعدی که ما درک میکنیم اثر نمیگذارند، میتوانند با تغییر دادن امواج گرانشی، دگرگونیهایی در واقعیت پدید آورند- و دیدن چنین نشانههایی از بعدهای اضافی میتواند در حل برخی از بزرگترین رازهای کیهان به ما کمک کند.
فیزیکدانان مدتها در این فکر بودهاند که چرا گرانش در مقایسه با دیگر نیروهای بنیادی طبیعت تا این اندازه ضعیف است. شاید دلیلش این باشد که بخشی از آن دارد به درون بعدهای اضافی فراتر از سه بعد فضایی که ما درک میکنیم تراوش میکند.
برخی از نظریههایی که برای توضیح چگونگی ارتباط اثرهای گرانشی و کوانتومی پیشنهاد شده، از جمله نظریهی ریسمان، نیاز به بعدهای اضافی که اغلب، گرانش در آنها منتشر میشود دارند. بنابراین یافتن شواهد چنین بعدهای بیگانهای میتواند به توصیف گرانش، یا یافتن راهی برای یکی کردن (اتحاد) گرانش و مکانیک کوانتومی کمک کند- این شواهد همچنین میتوانند ما را برای توضیح چرایی شتابدار بودن گسترش کیهان راهنمایی کنند.
@onestar_in_sevenskies
ولی شناسایی بعدهای بیشتر یک چالش است. اگر چنین چیزی وجود داشته باشد، میبایست به اندازهای کوچک باشد که اثر آشکاری بر زندگی روزمره نگذارد. امیدهای بسیاری میرفت (و هنوز میرود) که این بعدها خود را در برخورددهندهی هادرونی بزرگ نشان دهند، ولی هنوز چیزی که نشانی از فیزیک فراتر از چهار بعد باشد دیده نشده.
ولی در دو سال گذشته امید تازهای پیدا شده. امواج گرانشی، چین و شکنهایی در بافت فضازمان که در اثر حرکت اجرام بزرگ پدید میآیند، برای نخستین بار در سال ۲۰۱۵ شناسایی شدند. از آنجایی که به احتمال بسیار، گرانش همهی بعدهای موجود را پر میکند، امواج آن یک راه نویدبخش ویژه برای دیدن هر بعد دیگر فراتر از آنهایی که میشناسیم هستند.
گوستاوو لوسنا گومز از بنیاد ماکس پلانک برای فیزیک گرانشی در پوتسدام آلمان میگوید: «اگر بعدهای بیشتری در کیهان وجود داشته باشد، پس امواج گرانشی میتوانند در هر بعد پیش بروند، حتی در آن بعدهای دیگر.»
گومز و همکارش دیوید اندریو چگونگی تاثیر احتمالی بعدهای بیشتر بر امواج گرانشی که میتوانیم را ببینیم را محاسبه کردند. آنها دو اثر شگفتانگیز یافتند: پدید آمدن امواج اضافی با بسامدهای بالا، و تغییر در شیوهی کش آمدن فضا توسط امواج گرانشی.
آنها پی بردند که امواج گرانشی با انتشار در یک بعد پنجم کوچک، می بایست یک "برج" از امواج گرانشی اضافی با بسامدهایی بالا پدید بیاورند که به طور منظم توزیع میشود.
ولی رصدخانههای کنونی نمیتوانند بسامدهایی به این بالایی را ببینند، و بیشتر رصدخانههایی که برای آینده برنامهریزی شدهاند هم ویژهی بسامدهای پایینترند. پس با این که این موجهای گرانشی اضافی میتوانند همه جا باشند، ولی دیدنشان کار دشواریست.
@onestar_in_sevenskies
اثر دوم بعدهای بیشتر را شاید آسانتر بتوان آشکار کرد، زیرا این اثر امواج گرانشی "معمولی" که میتوانیم ببینیم را تغییر میدهد نه این که سیگنالی اضافه پدید آورد.
گومز میگوید: «اگر بعدهای بیشتری در جهان هستی وجود داشته باشد، میبایست بافت فضازمان را به شیوهای متفاوت کش بیاورند یا تنگ کنند، شیوهای که امواج گرانشی استاندارد هرگز نمیتوانند.»
#امواج_گرانشی با پیشروی در کیهان، فضا را به شیوهی بسیار ویژهای کش و قوس میدهند. این مانند کشیدن یک حلقهی لاستیکی است: بیضیای که از حلقهی لاستیکی درست میشود در یک جهت بلندتر شده و در جهت دیگر کوتاهتر میشود، و با رها کردن آن، به شکل آغازین بر میگردد [تنش و کرنش فضا].
ولی بعدهای دیگر باعث میشوند امواج گرانشی شکل فضا را به شیوهای دیگر تغییر دهند: ...
ادامه در پست بعد 👇👇👇👇
—---------------------------------------------------—
* بُعدهای پنهان جهان هستی که به طور معمول بر چهار بعدی که ما درک میکنیم اثر نمیگذارند، میتوانند با تغییر دادن امواج گرانشی، دگرگونیهایی در واقعیت پدید آورند- و دیدن چنین نشانههایی از بعدهای اضافی میتواند در حل برخی از بزرگترین رازهای کیهان به ما کمک کند.
فیزیکدانان مدتها در این فکر بودهاند که چرا گرانش در مقایسه با دیگر نیروهای بنیادی طبیعت تا این اندازه ضعیف است. شاید دلیلش این باشد که بخشی از آن دارد به درون بعدهای اضافی فراتر از سه بعد فضایی که ما درک میکنیم تراوش میکند.
برخی از نظریههایی که برای توضیح چگونگی ارتباط اثرهای گرانشی و کوانتومی پیشنهاد شده، از جمله نظریهی ریسمان، نیاز به بعدهای اضافی که اغلب، گرانش در آنها منتشر میشود دارند. بنابراین یافتن شواهد چنین بعدهای بیگانهای میتواند به توصیف گرانش، یا یافتن راهی برای یکی کردن (اتحاد) گرانش و مکانیک کوانتومی کمک کند- این شواهد همچنین میتوانند ما را برای توضیح چرایی شتابدار بودن گسترش کیهان راهنمایی کنند.
@onestar_in_sevenskies
ولی شناسایی بعدهای بیشتر یک چالش است. اگر چنین چیزی وجود داشته باشد، میبایست به اندازهای کوچک باشد که اثر آشکاری بر زندگی روزمره نگذارد. امیدهای بسیاری میرفت (و هنوز میرود) که این بعدها خود را در برخورددهندهی هادرونی بزرگ نشان دهند، ولی هنوز چیزی که نشانی از فیزیک فراتر از چهار بعد باشد دیده نشده.
ولی در دو سال گذشته امید تازهای پیدا شده. امواج گرانشی، چین و شکنهایی در بافت فضازمان که در اثر حرکت اجرام بزرگ پدید میآیند، برای نخستین بار در سال ۲۰۱۵ شناسایی شدند. از آنجایی که به احتمال بسیار، گرانش همهی بعدهای موجود را پر میکند، امواج آن یک راه نویدبخش ویژه برای دیدن هر بعد دیگر فراتر از آنهایی که میشناسیم هستند.
گوستاوو لوسنا گومز از بنیاد ماکس پلانک برای فیزیک گرانشی در پوتسدام آلمان میگوید: «اگر بعدهای بیشتری در کیهان وجود داشته باشد، پس امواج گرانشی میتوانند در هر بعد پیش بروند، حتی در آن بعدهای دیگر.»
گومز و همکارش دیوید اندریو چگونگی تاثیر احتمالی بعدهای بیشتر بر امواج گرانشی که میتوانیم را ببینیم را محاسبه کردند. آنها دو اثر شگفتانگیز یافتند: پدید آمدن امواج اضافی با بسامدهای بالا، و تغییر در شیوهی کش آمدن فضا توسط امواج گرانشی.
آنها پی بردند که امواج گرانشی با انتشار در یک بعد پنجم کوچک، می بایست یک "برج" از امواج گرانشی اضافی با بسامدهایی بالا پدید بیاورند که به طور منظم توزیع میشود.
ولی رصدخانههای کنونی نمیتوانند بسامدهایی به این بالایی را ببینند، و بیشتر رصدخانههایی که برای آینده برنامهریزی شدهاند هم ویژهی بسامدهای پایینترند. پس با این که این موجهای گرانشی اضافی میتوانند همه جا باشند، ولی دیدنشان کار دشواریست.
@onestar_in_sevenskies
اثر دوم بعدهای بیشتر را شاید آسانتر بتوان آشکار کرد، زیرا این اثر امواج گرانشی "معمولی" که میتوانیم ببینیم را تغییر میدهد نه این که سیگنالی اضافه پدید آورد.
گومز میگوید: «اگر بعدهای بیشتری در جهان هستی وجود داشته باشد، میبایست بافت فضازمان را به شیوهای متفاوت کش بیاورند یا تنگ کنند، شیوهای که امواج گرانشی استاندارد هرگز نمیتوانند.»
#امواج_گرانشی با پیشروی در کیهان، فضا را به شیوهی بسیار ویژهای کش و قوس میدهند. این مانند کشیدن یک حلقهی لاستیکی است: بیضیای که از حلقهی لاستیکی درست میشود در یک جهت بلندتر شده و در جهت دیگر کوتاهتر میشود، و با رها کردن آن، به شکل آغازین بر میگردد [تنش و کرنش فضا].
ولی بعدهای دیگر باعث میشوند امواج گرانشی شکل فضا را به شیوهای دیگر تغییر دهند: ...
ادامه در پست بعد 👇👇👇👇
«سومین مورد ثبت شدهی "امواج گرانشی"»
—-------------------------------------
جیدبلیو۱۷۰۱۰۴ را نیز به فهرست سیاهچالههایی که جرمشان شناخته شده بیفزایید.
رصدخانهی تداخلسنج لیزری امواج گرانشی (لیگو، LIGO) برای سومین بار امواج گرانشیِ پدید آمده در اثر ادغام پرانرژی دو سیاهچالهی کوچک را ثبت کرده است.
سیاهچالهی نویافته دارای جرمی حدود ۴۹ برابر خورشید است و از این نظر در جدول، میان دو سیاهچالهی یافته شدهی پیشین جای میگیرد- جیدبلیو۱۵۰۹۱۴ با ۶۲ جرم خورشیدی و جیدبلیو۱۵۱۲۱۶ با ۲۱ جرم خورشیدی.
در هر سه مورد، سیگنالی که در آشکارسازهای دو قلوی لیگو دیده شد به روشنی و بیهیچ ابهامی دستاورد ادغام دو سیاهچاله بود. مورد چهارمی نیز هست (الویتی۱۵۱۰۱۲) که کمی در آن تردید وجود دارد.
فاصلهی جیدبلیو۱۷۰۱۰۴ حدود ۳ میلیارد سال نوری برآورد شده، دورتر از فاصلهی برآوردی جیدبلیو۱۵۰۹۱۴ و جیدبلیو۱۵۱۲۱۶.
امواج گرانشی که چین و شکنهایی در بافت فضازمان هستند برای نخستین بار در ۳۰ نوامبر ۲۰۱۶ توسط رصدخانهی لیگو یافته شدند. این دورهی نخست رصدی لیگو بود که تا تابستان ادامه خواهد یافت.
#امواج_گرانشی #لیگو #apod
https://goo.gl/raI1um
—----------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2017/06/GW170104.html
—-------------------------------------------------
تلگرام یک ستاره در هفت آسمان:
@onestar_in_sevenskies
—-------------------------------------
جیدبلیو۱۷۰۱۰۴ را نیز به فهرست سیاهچالههایی که جرمشان شناخته شده بیفزایید.
رصدخانهی تداخلسنج لیزری امواج گرانشی (لیگو، LIGO) برای سومین بار امواج گرانشیِ پدید آمده در اثر ادغام پرانرژی دو سیاهچالهی کوچک را ثبت کرده است.
سیاهچالهی نویافته دارای جرمی حدود ۴۹ برابر خورشید است و از این نظر در جدول، میان دو سیاهچالهی یافته شدهی پیشین جای میگیرد- جیدبلیو۱۵۰۹۱۴ با ۶۲ جرم خورشیدی و جیدبلیو۱۵۱۲۱۶ با ۲۱ جرم خورشیدی.
در هر سه مورد، سیگنالی که در آشکارسازهای دو قلوی لیگو دیده شد به روشنی و بیهیچ ابهامی دستاورد ادغام دو سیاهچاله بود. مورد چهارمی نیز هست (الویتی۱۵۱۰۱۲) که کمی در آن تردید وجود دارد.
فاصلهی جیدبلیو۱۷۰۱۰۴ حدود ۳ میلیارد سال نوری برآورد شده، دورتر از فاصلهی برآوردی جیدبلیو۱۵۰۹۱۴ و جیدبلیو۱۵۱۲۱۶.
امواج گرانشی که چین و شکنهایی در بافت فضازمان هستند برای نخستین بار در ۳۰ نوامبر ۲۰۱۶ توسط رصدخانهی لیگو یافته شدند. این دورهی نخست رصدی لیگو بود که تا تابستان ادامه خواهد یافت.
#امواج_گرانشی #لیگو #apod
https://goo.gl/raI1um
—----------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2017/06/GW170104.html
—-------------------------------------------------
تلگرام یک ستاره در هفت آسمان:
@onestar_in_sevenskies
«آیا امواج گرانشی که تاکنون دریافت شده، از دل خوشههای ستارهای آمده بودند؟»
—------------------------------------------------------------------------
* بر پایهی پژوهش سه اخترفیزیکدان، به نظر میرسد خوشههای ستارهای کروی محیطی مناسب برای برخورد میان سیاهچالهها و گسیل امواج گرانشی - مانند آنهایی که لیگو تاکنون دریافت کرده- فراهم میکند.
اخترفیزیکدانان سراسر جهان از خبر هفتهی گذشته دربارهی سومین آشکارسازی امواج گرانشی توسط رصدخانهی لیگو به هیجان آمدهاند. امواج گرانشی که وجودشان بیش از یک سده پیش توسط آلبرت اینشتین پیشبینی شده بود و سرانجام برای نخستین بار در سال ۲۰۱۵ توسط لیگو یافته شدند، یک راه به کلی تازه را برای مشاهدهی خشنترین رویدادهای جهان هستی پیش پای ما گشودهاند.
به نظر میرسد سرچشمهی هر سه رویداد موج گرانشی دریافت شده توسط لیگو، برخورد سهمگین دو سیاهچالهی بزرگ بوده است. تا پیش از لیگو، اخترشناسان حتی مدرکی برای وجود این گونه از سیاهچالهها که جرمشان چند ده برابر خورشید است در دست نداشتند. راز بزرگ و تازه اینست که این سیاهچالهها چگونه پدید میآیند و در این مورد، چگونه در دام گرانشی یکدیگر گرفتار شده و با ورود به "رقص مرگ"، در مسیری مارپیچی به گرد یکدیگر میچرخند تا سرانجام به هم کوبیده شده و یکی شوند.
به تازگی سه پژوهشگر در میزگردی به میزبانی بنیاد کاولی، برای بررسی این راز بزرگ شرکت کردند. آنها برای شناسایی محیط کیهانیای که سیاهچالههای برخوردی در آن پدید میآیند از شبیهسازیهای رایانهای نیرومند و مشاهدات تلسکوپها بهره گرفتند.
بیشتر شواهد -از جمله دادههای کشف تازهی لیگو- اشاره به این دارند که نقطهی آغاز این رویدادها، خوشههای ستارهای فشرده هستند که به نام خوشههای کروی شناخته میشوند. این "گوی برفهای" خیرهکنندهی کیهانی انباشته از صدها هزار ستارهی نزدیک به همند که در فضایی به نسبت کوچک جا شدهاند. پژوهشگران به گونهی فزایندهای به این فکر میکنند که خوشههای کروی دارای "قلبهای" تیره هستند، قلبهایی پر از دهها یا حتی صدها سیاهچاله- بیشترین انباشتی که تاکنون برای این اجرام شگفتانگیز در هر جایی از کیهان یافته شده.
[🔴در تصویر زیر امگا قنطورس را میبینید، درخشانترین خوشهی کروی آسمان زمین. در این خوشه، بیش از ۱۰ میلیون ستاره در فضایی به قطر تنها ۱۵۰ سال نوری گرد هم آمدهاند!]
اگر این نظریه درست باشد، پس خوشههای کروی میتوانند محیطی آرمانی برای برخوردهای سیاهچالهای که به تولید امواج گرانشی میانجامد فراهم کنند.
راینر اشپوتزم، استاد بنیاد اخترشناسی و اخترفیزیک کاولی (KIAA) در دانشگاه پکینگ و آکادمی علوم چین میگوید: «فرض این بوده که خوشههای کروی نمیتوانند #سیاهچاله در خود نگه دارند. ولی این آن چیزی نیست که شبیهسازیهای رایانهای من و همکارانم، و همچنین پژوهشی که توسط کارل رودریگز و دیگران انجام شد نشان میدهد.»
رودریگز، عضو پسادکترای پاپالاردو و پژوهشگر پسادکترا در بنیاد فناوری ماساچوست (امآیتی)، به همراه یکی از اعضای بنیاد اخترفیزیک و پژوهشهای فضایی کاولی هم در این میزگرد شرکت داشتند. وی خاطرنشان می کند که در خوشههای کروی «انباشت و نزدیکی بیاندازهی ستارگان، فرآیندهایی دینامیکی را امکانپذیر میکند که در هیچ جای دیگری از کیهان دیده نمیشود. [در خوشهها] سیاهچالهها میتوانند آنقدر به هم نزدیک بشوند که دستخوش برهمکنشهای گرانشی شده و یک جفت بسازند.»
سیاهچالهها با جفت شدن، تبدیل به یک بمب ساعتی میشوند و شمارشی معکوس برای فوران امواج گرانشی را آغاز میکنند که میلیاردها سال نوری دورتر، توسط لیگو روی زمین دریافت خواهند شد.
جی استریدر، استادیار بخش فیزیک دانشگاه ایالتی میشیگان میگوید: «راینر و کارل دارند شبیهسازیهایی رایانهای بر پایهی مدلهای نظری انجام میدهد، و گروه من نیز سرگرم گردآوری شواهد رصدی برای وجود سیاهچالهها در خوشههای کروی است. ما دیگر داریم به نتیجهی یکسانی میرسیم- این که خوشههای کروی میتوانند سیاهچالههای خود را نگه دارند. و اگر این درست باشد، پس خوشه های کروی میتوانند جایی باشند که سیاهچالهها در آنها اغلب به هم برخورد کرده و #امواج_گرانشی میگسیلند.»
#خوشه_کروی
https://goo.gl/VfWCZE
—----------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2017/06/globularcluster.html
—-------------------------------------------------
تلگرام یک ستاره در هفت آسمان:
telegram: @onestar_in_sevenskies
—------------------------------------------------------------------------
* بر پایهی پژوهش سه اخترفیزیکدان، به نظر میرسد خوشههای ستارهای کروی محیطی مناسب برای برخورد میان سیاهچالهها و گسیل امواج گرانشی - مانند آنهایی که لیگو تاکنون دریافت کرده- فراهم میکند.
اخترفیزیکدانان سراسر جهان از خبر هفتهی گذشته دربارهی سومین آشکارسازی امواج گرانشی توسط رصدخانهی لیگو به هیجان آمدهاند. امواج گرانشی که وجودشان بیش از یک سده پیش توسط آلبرت اینشتین پیشبینی شده بود و سرانجام برای نخستین بار در سال ۲۰۱۵ توسط لیگو یافته شدند، یک راه به کلی تازه را برای مشاهدهی خشنترین رویدادهای جهان هستی پیش پای ما گشودهاند.
به نظر میرسد سرچشمهی هر سه رویداد موج گرانشی دریافت شده توسط لیگو، برخورد سهمگین دو سیاهچالهی بزرگ بوده است. تا پیش از لیگو، اخترشناسان حتی مدرکی برای وجود این گونه از سیاهچالهها که جرمشان چند ده برابر خورشید است در دست نداشتند. راز بزرگ و تازه اینست که این سیاهچالهها چگونه پدید میآیند و در این مورد، چگونه در دام گرانشی یکدیگر گرفتار شده و با ورود به "رقص مرگ"، در مسیری مارپیچی به گرد یکدیگر میچرخند تا سرانجام به هم کوبیده شده و یکی شوند.
به تازگی سه پژوهشگر در میزگردی به میزبانی بنیاد کاولی، برای بررسی این راز بزرگ شرکت کردند. آنها برای شناسایی محیط کیهانیای که سیاهچالههای برخوردی در آن پدید میآیند از شبیهسازیهای رایانهای نیرومند و مشاهدات تلسکوپها بهره گرفتند.
بیشتر شواهد -از جمله دادههای کشف تازهی لیگو- اشاره به این دارند که نقطهی آغاز این رویدادها، خوشههای ستارهای فشرده هستند که به نام خوشههای کروی شناخته میشوند. این "گوی برفهای" خیرهکنندهی کیهانی انباشته از صدها هزار ستارهی نزدیک به همند که در فضایی به نسبت کوچک جا شدهاند. پژوهشگران به گونهی فزایندهای به این فکر میکنند که خوشههای کروی دارای "قلبهای" تیره هستند، قلبهایی پر از دهها یا حتی صدها سیاهچاله- بیشترین انباشتی که تاکنون برای این اجرام شگفتانگیز در هر جایی از کیهان یافته شده.
[🔴در تصویر زیر امگا قنطورس را میبینید، درخشانترین خوشهی کروی آسمان زمین. در این خوشه، بیش از ۱۰ میلیون ستاره در فضایی به قطر تنها ۱۵۰ سال نوری گرد هم آمدهاند!]
اگر این نظریه درست باشد، پس خوشههای کروی میتوانند محیطی آرمانی برای برخوردهای سیاهچالهای که به تولید امواج گرانشی میانجامد فراهم کنند.
راینر اشپوتزم، استاد بنیاد اخترشناسی و اخترفیزیک کاولی (KIAA) در دانشگاه پکینگ و آکادمی علوم چین میگوید: «فرض این بوده که خوشههای کروی نمیتوانند #سیاهچاله در خود نگه دارند. ولی این آن چیزی نیست که شبیهسازیهای رایانهای من و همکارانم، و همچنین پژوهشی که توسط کارل رودریگز و دیگران انجام شد نشان میدهد.»
رودریگز، عضو پسادکترای پاپالاردو و پژوهشگر پسادکترا در بنیاد فناوری ماساچوست (امآیتی)، به همراه یکی از اعضای بنیاد اخترفیزیک و پژوهشهای فضایی کاولی هم در این میزگرد شرکت داشتند. وی خاطرنشان می کند که در خوشههای کروی «انباشت و نزدیکی بیاندازهی ستارگان، فرآیندهایی دینامیکی را امکانپذیر میکند که در هیچ جای دیگری از کیهان دیده نمیشود. [در خوشهها] سیاهچالهها میتوانند آنقدر به هم نزدیک بشوند که دستخوش برهمکنشهای گرانشی شده و یک جفت بسازند.»
سیاهچالهها با جفت شدن، تبدیل به یک بمب ساعتی میشوند و شمارشی معکوس برای فوران امواج گرانشی را آغاز میکنند که میلیاردها سال نوری دورتر، توسط لیگو روی زمین دریافت خواهند شد.
جی استریدر، استادیار بخش فیزیک دانشگاه ایالتی میشیگان میگوید: «راینر و کارل دارند شبیهسازیهایی رایانهای بر پایهی مدلهای نظری انجام میدهد، و گروه من نیز سرگرم گردآوری شواهد رصدی برای وجود سیاهچالهها در خوشههای کروی است. ما دیگر داریم به نتیجهی یکسانی میرسیم- این که خوشههای کروی میتوانند سیاهچالههای خود را نگه دارند. و اگر این درست باشد، پس خوشه های کروی میتوانند جایی باشند که سیاهچالهها در آنها اغلب به هم برخورد کرده و #امواج_گرانشی میگسیلند.»
#خوشه_کروی
https://goo.gl/VfWCZE
—----------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2017/06/globularcluster.html
—-------------------------------------------------
تلگرام یک ستاره در هفت آسمان:
telegram: @onestar_in_sevenskies
«آیا گونه تازهای از امواج گرانشی دریافت شده؟»
—-------------------------------------------
* آیا مزهی (طعم) تازهای از امواج گرانشی را یافتهایم؟
* بر پایهی حدس و گمانهای فزایندهای که این روزها در این باره مطرح شده، پژوهشگران پیچ و تابهای ظریفی در بافت فضازمان را آشکار کردهاند که دستاورد برخورد سهمگین دو "ستارهی نوترونی" بوده.
اکنون تلسکوپهای نوری -از جمله تلسکوپ فضایی هابل- در تلاش برای رصد سرچشمهی این امواجند: یک کهکشان بیضیگون در فاصلهی صدها میلیون سال نوری زمین.
#امواج_گرانشی نشانگر خشنترین رویدادهای کیهانند و زمانی پدید میآیند که اجرام چگالی مانند سیاهچالهها یا ستارگان نوترونی با انرژی هولناکی به یکدیگر برخورد میکنند.
دو آزمایشگاه -(LIGO) در آمریکا و ویرگو (VIRGO) در اروپا- برای آشکارسازی تغییرات کوچک در مسیر باریکههای لیزر در اثر گذشتن امواج گرانشی ساخته شدهاند.
لیگو یا لایگو تا به امروز سه بار این امواج و سرچشمهشان که برخورد سیاهچالهها بوده را آشکار کرده است. هر دو رصدخانه از ماه نوامبر تاکنون مجموعه دادههایشان را با هم هماهنگ میکرده، و حسمندی (حساسیت) آنها را افزایش دادهاند.
ستارگان نوترونی
هفتهی گذشته، اخترشناس، جی. کریگ ویلر از دانشگاه تگزاس در آستین، گمانهزنیهایی را دربارهی دادههای تازه و احتمالی لیگو توییت کرد: «سرچشمهی تازهی لیگو با همتای نوری. دهانتان باز خواهد ماند.»
منظور وی از "با همتای نوری" احتمالا اینست که اخترشناسان میتوانند نوری که از سرچشمهی امواج گرانشی گسیلیده شده را هم ببینند.
این میتواند بدین معنا باشد که چشمهی امواج به جای سیاهچالهها، ستارگان نوترونیست که در طول موجهای دیدنی (مریی) هم میتوان آنها را دید. پژوهشگران لیگو از مدتها پیش این احتمال را پیشبینی کرده، و همکاریهایی را با رصدخانههای نوری برنامهریزی کرده بودند تا بتوانند سیگنالهای احتمالی را به سرعت پیش از اعلام رسمیِ این کشف، دنبال کنند.
حدس و گمانها از این کشف بر انجیسی ۴۹۹۳ متمرکز شده، کهکشانی در فاصلهی ۱۳۰ میلیون سال نوری زمین در صورت فلکی مار آبی. دو ستارهی نوترونی درون این کهکشان گرفتار رقص مرگ بودند. اگرچه اخترشناسان دربارهی این که دو ستاره سهمی در رصدهای نوری به دنبال آشکارسازی احتمالی امواج گرانشی دارند یا نه سکوت کردهاند، ولی تلسکوپ هابل ادغام یک #ستاره_نوترونی دوتایی در این کهکشان را رصد کرده است.
اگر لیگو و ویرگو به راستی امواج گرانشی برخورد دو ستارهی نوترونی را دریافت کرده باشند، پس شاید همین دلیل هیجان اندی هاول، یکی از همراهان پژوهش در این هفته باشد: «امشب یکی از آن شبهاییست که تماشای رصدهای اخترشناسی بهتر از هر داستانیست که تاکنون هر انسانی روایت کرده.»
*
تصویر: * شبیهسازی از برخورد دو ستارهی نوترونی. خطوط مغناطیسی آنها با رنگ سفید نشان داده شده.
https://goo.gl/TZgGf7
—----------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2017/08/G-Wave.html
—-------------------------------------------------
تلگرام یک ستاره در هفت آسمان:
telegram.me/onestar_in_sevenskies
—-------------------------------------------
* آیا مزهی (طعم) تازهای از امواج گرانشی را یافتهایم؟
* بر پایهی حدس و گمانهای فزایندهای که این روزها در این باره مطرح شده، پژوهشگران پیچ و تابهای ظریفی در بافت فضازمان را آشکار کردهاند که دستاورد برخورد سهمگین دو "ستارهی نوترونی" بوده.
اکنون تلسکوپهای نوری -از جمله تلسکوپ فضایی هابل- در تلاش برای رصد سرچشمهی این امواجند: یک کهکشان بیضیگون در فاصلهی صدها میلیون سال نوری زمین.
#امواج_گرانشی نشانگر خشنترین رویدادهای کیهانند و زمانی پدید میآیند که اجرام چگالی مانند سیاهچالهها یا ستارگان نوترونی با انرژی هولناکی به یکدیگر برخورد میکنند.
دو آزمایشگاه -(LIGO) در آمریکا و ویرگو (VIRGO) در اروپا- برای آشکارسازی تغییرات کوچک در مسیر باریکههای لیزر در اثر گذشتن امواج گرانشی ساخته شدهاند.
لیگو یا لایگو تا به امروز سه بار این امواج و سرچشمهشان که برخورد سیاهچالهها بوده را آشکار کرده است. هر دو رصدخانه از ماه نوامبر تاکنون مجموعه دادههایشان را با هم هماهنگ میکرده، و حسمندی (حساسیت) آنها را افزایش دادهاند.
ستارگان نوترونی
هفتهی گذشته، اخترشناس، جی. کریگ ویلر از دانشگاه تگزاس در آستین، گمانهزنیهایی را دربارهی دادههای تازه و احتمالی لیگو توییت کرد: «سرچشمهی تازهی لیگو با همتای نوری. دهانتان باز خواهد ماند.»
منظور وی از "با همتای نوری" احتمالا اینست که اخترشناسان میتوانند نوری که از سرچشمهی امواج گرانشی گسیلیده شده را هم ببینند.
این میتواند بدین معنا باشد که چشمهی امواج به جای سیاهچالهها، ستارگان نوترونیست که در طول موجهای دیدنی (مریی) هم میتوان آنها را دید. پژوهشگران لیگو از مدتها پیش این احتمال را پیشبینی کرده، و همکاریهایی را با رصدخانههای نوری برنامهریزی کرده بودند تا بتوانند سیگنالهای احتمالی را به سرعت پیش از اعلام رسمیِ این کشف، دنبال کنند.
حدس و گمانها از این کشف بر انجیسی ۴۹۹۳ متمرکز شده، کهکشانی در فاصلهی ۱۳۰ میلیون سال نوری زمین در صورت فلکی مار آبی. دو ستارهی نوترونی درون این کهکشان گرفتار رقص مرگ بودند. اگرچه اخترشناسان دربارهی این که دو ستاره سهمی در رصدهای نوری به دنبال آشکارسازی احتمالی امواج گرانشی دارند یا نه سکوت کردهاند، ولی تلسکوپ هابل ادغام یک #ستاره_نوترونی دوتایی در این کهکشان را رصد کرده است.
اگر لیگو و ویرگو به راستی امواج گرانشی برخورد دو ستارهی نوترونی را دریافت کرده باشند، پس شاید همین دلیل هیجان اندی هاول، یکی از همراهان پژوهش در این هفته باشد: «امشب یکی از آن شبهاییست که تماشای رصدهای اخترشناسی بهتر از هر داستانیست که تاکنون هر انسانی روایت کرده.»
*
تصویر: * شبیهسازی از برخورد دو ستارهی نوترونی. خطوط مغناطیسی آنها با رنگ سفید نشان داده شده.
https://goo.gl/TZgGf7
—----------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2017/08/G-Wave.html
—-------------------------------------------------
تلگرام یک ستاره در هفت آسمان:
telegram.me/onestar_in_sevenskies
«چهارمین مورد آشکارسازی امواج گرانشی- این بار دقیقتر»
—------------------------------------------------------
سه آشکار امواج گرانشی در سه نقطهی زمین، آشکارسازی مشترکِ موجهایی در بافت فضازمان را گزارش دادهاند- چهارمین مورد این امواج که از ادغام یک سیاهچالهی دوتایی در دوردست کیهان سرچشمه گرفته بودند.
این رویداد توسط رصدخانههای لیگو (لایگو) در هنفورد واشنگتن و لیوینگستون ویرجینیا و آشکارساز تازه به راه افتادهی ویرگو نزدیک پیزای ایتالیا در روز ۱۴ اوت ۲۰۱۷ دریافت و بنابراین به نام جیدبلیو۱۷۰۸۱۴ [عددی که تاریخ دریافتش را نشان میدهد] ثبت شد.
این موج در واپسین لحظههای یکی شدنِ دو #سیاهچاله به جرم ۳۱ و ۲۵ جرم خورشیدی در فاصلهی حدود ۱.۸ میلیارد سال نوری زمین گسیلیده شد. ولی مقایسهی زمان دریافت امواج در هر سه آشکارساز که در سه نقطهی جداگانه بودند به اخترشناسان امکان داد تا شناسایی سرچشمهی این امواج در آسمان را به گونهی چشمگیری بهبود و دقت ببخشند.
تنها نقطهای از آسمان که با دادههای سه رصدخانه سازگاری داشت، در جایی بالاتر از ابرهای ماژلانی و در راستای #صورت_فلکی_جوی (نهر) بود که در این نقشهی سراسر آسمان، با خط زرد نشان داده شده [در بیضی سبز]. این نقشه کمان کهکشان راه شیری را هم در بر دارد.
این همکاری سه جانبه در آشکارسازی بهینهی سرچشمهی #امواج_گرانشی به دانشمندان کمک کرد تا بیدرنگ با بهره از رصدخانههای امواج الکترومغناطیسیِ معمولیتر، به جستجوی دیگر نشانههای احتمالی مربوط به این رویداد بپردازند.
کمک رصدخانهی ویرگو این امکان را به دانشمندان داد تا قطبش این امواج را هم بسنجند، یک ویژگی که مهر تایید دیگری بر پیشبینیهای اینشتین در نظریهی نسبیت عام میزند.
#apod
https://goo.gl/C39LTo
—----------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2017/09/GW170814.html
—-------------------------------------------------
تلگرام یک ستاره در هفت آسمان:
@onestar_in_sevenskies
—------------------------------------------------------
سه آشکار امواج گرانشی در سه نقطهی زمین، آشکارسازی مشترکِ موجهایی در بافت فضازمان را گزارش دادهاند- چهارمین مورد این امواج که از ادغام یک سیاهچالهی دوتایی در دوردست کیهان سرچشمه گرفته بودند.
این رویداد توسط رصدخانههای لیگو (لایگو) در هنفورد واشنگتن و لیوینگستون ویرجینیا و آشکارساز تازه به راه افتادهی ویرگو نزدیک پیزای ایتالیا در روز ۱۴ اوت ۲۰۱۷ دریافت و بنابراین به نام جیدبلیو۱۷۰۸۱۴ [عددی که تاریخ دریافتش را نشان میدهد] ثبت شد.
این موج در واپسین لحظههای یکی شدنِ دو #سیاهچاله به جرم ۳۱ و ۲۵ جرم خورشیدی در فاصلهی حدود ۱.۸ میلیارد سال نوری زمین گسیلیده شد. ولی مقایسهی زمان دریافت امواج در هر سه آشکارساز که در سه نقطهی جداگانه بودند به اخترشناسان امکان داد تا شناسایی سرچشمهی این امواج در آسمان را به گونهی چشمگیری بهبود و دقت ببخشند.
تنها نقطهای از آسمان که با دادههای سه رصدخانه سازگاری داشت، در جایی بالاتر از ابرهای ماژلانی و در راستای #صورت_فلکی_جوی (نهر) بود که در این نقشهی سراسر آسمان، با خط زرد نشان داده شده [در بیضی سبز]. این نقشه کمان کهکشان راه شیری را هم در بر دارد.
این همکاری سه جانبه در آشکارسازی بهینهی سرچشمهی #امواج_گرانشی به دانشمندان کمک کرد تا بیدرنگ با بهره از رصدخانههای امواج الکترومغناطیسیِ معمولیتر، به جستجوی دیگر نشانههای احتمالی مربوط به این رویداد بپردازند.
کمک رصدخانهی ویرگو این امکان را به دانشمندان داد تا قطبش این امواج را هم بسنجند، یک ویژگی که مهر تایید دیگری بر پیشبینیهای اینشتین در نظریهی نسبیت عام میزند.
#apod
https://goo.gl/C39LTo
—----------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2017/09/GW170814.html
—-------------------------------------------------
تلگرام یک ستاره در هفت آسمان:
@onestar_in_sevenskies
«آنچه هابل از سرچشمه امواج گرانشی دید»
—-------------------------------------
در تاریخ ۱۷ اوت ۲۰۱۷، رصدخانه ی تداخل لیزری امواج گرانشی (لیگو یا لایگو) و تداخلسنج ویرگو هر دو با هم هشدار یک رویداد امواج گرانشی به نام GW170817 را دادند [۱]. حدود دو ثانیه پس از دریافت امواج گرانشی، تلسکوپ اینتگرال سازمان فضایی اروپا (INTEGRAL) و تلسکوپ فضایی پرتوگامای فرمی ناسا هم یک انفجار پرتو گامای زودگذر را در همان راستا مشاهده کردند.
در شب بعد از کشف آغازین، ناوگانی از تلسکوپها جستجو برای شکار سرچشمهی این رویداد را آغاز نمودند، و آن را در یک کهکشان بیضیگون به نام انجیسی ۴۹۹۳، در فاصلهی ۱۳۰ میلیون سال نوری در #صورت_فلکی_مار_باریک یافتند. یک نقطهی روشن در جایی که پیشتر چیزی نبود دیده میشد و همین آغازگر یکی از بزرگترین کارزارهای رصد چند-تلسکوپی تا به امروز شد؛ یکی از تلسکوپهای این کارزار، #تلسکوپ_فضایی_هابل ناسا بود.
گروههای گوناگونی از دانشمندان، تا بیش از دو هفته پس از هشدار #امواج_گرانشی، تلسکوپ هابل را برای رصد انجیسی ۴۹۹۳ به کار گرفتند. توانایی هابل در تصویربرداری با وضوح بالا به آنها کمک کرد تا نخستین مورد اثبات رصدی یک "کیلونواختر"، همتای دیداری (مریی) ادغام دو جرم بیاندازه چگال که به احتمال بسیار دو ستارهی نوترونی بودند را انجام دهند [۲]. چنین ادغامهایی نخستین بار ۳۰ سال قبل پیشبینی شده بود ولی این نخستین بار بود که به گونهای استوار دیده و تایید میشدند [۳]. این نه تنها نزدیکترین چشمهی امواج گرانشی دریافت شده تا به امروز بود، بلکه نزدیکترین رویداد انفجار پرتوگاما که تاکنون دیده شده نیز بود.
اندرو لیوِن از دانشگاه وارویک که رهبر یکی از گروههای رصد با تلسکوپ هابل در این کارزار بود میگوید: «تا دیدم همزمان با آشکارسازی لایگو و ویرگو یک انفجار پرتوگاما هم دیده شده از جا پریدم. زمانی که پی بردم گویا پای ستارگان نوترونی در میان بوده از این هم بیشتر شگفتزده شدم. ما مدتها در انتظار چنین فرصتی بودیم.»
@onestar_in_sevenskies
هابل عکسهایی در طیف دیدنی (مریی) و فروسرخ از کهکشان انجیسی ۴۹۹۳ گرفت که در آنها یک جرم درخشانِ تازه در آن دیده میشد، چیزی درخشانتر از یک نواختر ولی کمسوتر از یک ابرنواختر. عکسها نشان میدادند که این جرم در مدت ۶ روز - از ۲۲ تا ۲۸ اوت- پس از رصدهای هابل، به اندازهی چشمگیری کمنور شد. دانشمندان همچنین با بهره از تواناییهای طیفی هابل نشانههایی از موادی یافتند که داشتند با سرعت یک پنجم سرعت نور از این "کیلونواختر" پسزده میشدند.
نیال تنویر، استاد دانشگاه لیستر و رهبر یکی دیگر از گروههای رصدی هابل میگوید: «من شگفتزده شدم از این که دیدم رفتار کیلونواختر تا این اندازه با پیشبینیها همخوانی داشت. این اصلا مانند ابرنواخترهای شناخته شده نبود...»
ربط دادن کیلونواخترها و فورانهای پرتوگاما به ستارگان نوترونی تا امروز کار دشواری بود، ولی رصدهای پرجزییات بسیاری که پس از آشکارسازی رویداد امواج گرانشیِ GW170817 در چندین طول موج انجام شد سرانجام مهر تاییدی بر ارتباط میان آنها زد.
لیون میگوید: «طیف این کیلونواختر دقیقا مانند چیزی بود که فیزیکدانان نظری برای ادغام دو #ستاره_نوترونی پیشبینی کرده بودند. این طیف بیهیچ تردیدی این جرم را به سرچشمهی امواج گرانشی ربط میداد.»
@onestar_in_sevenskies
طیفهای فروسرخی که هابل دریافت کرد در چندین جا ناهمواریهای گسترده داشت که خبر از پیدایش برخی از سنگینترین عنصرهای طبیعت را میداد. این دادهها میتواند به یک پرسش دیرپای دیگر نیز پاسخ دهد: ریشهی عنصرهای شیمیایی سنگینی مانند طلا و پلاتین [۴]. در فرآیند ادغام دو ستارهی نوترونی، شرایط برای پیدایش این عنصرها مناسب به نظر میرسد.
این رصدها پیامدهای بسیار چشمگیری دارند. تنویر میگوید: «این کشف پنجرهای تازه در اخترشناسی گشوده که در آن میتوانیم دادههای امواج الکترومغناطیسی و دادههای امواج گرانشی را با هم بیامیزیم. ما آن را اخترشناسی "چند پیامرسان" (multi-messenger) نامیدهایم- ولی تا امروز این گونه اخترشناسی برایمان یک رویا بوده.»
لیون در پایان میگوید: «اکنون دیگر اخترشناسان تنها به نور یک جرم نگاه نمیکنند (کاری که صدها سالست انجام میدهیم)، بلکه به آن گوش هم میدهند. امواج گرانشی اطلاعاتی تکمیلی برای اجرامی فراهم میکنند که بررسی آنها تنها از راه امواج الکترومغناطیسی بسیار دشوار است. بنابراین همراهی امواج الکترومغناطیسی و گرانشی با هم به اخترشناسان در بررسی و شناخت برخی از افراطیترین رویدادهای جهان هستی کمک خواهد کرد.»
... ادامه در پست بعد 👇👇👇👇👇
—-------------------------------------
در تاریخ ۱۷ اوت ۲۰۱۷، رصدخانه ی تداخل لیزری امواج گرانشی (لیگو یا لایگو) و تداخلسنج ویرگو هر دو با هم هشدار یک رویداد امواج گرانشی به نام GW170817 را دادند [۱]. حدود دو ثانیه پس از دریافت امواج گرانشی، تلسکوپ اینتگرال سازمان فضایی اروپا (INTEGRAL) و تلسکوپ فضایی پرتوگامای فرمی ناسا هم یک انفجار پرتو گامای زودگذر را در همان راستا مشاهده کردند.
در شب بعد از کشف آغازین، ناوگانی از تلسکوپها جستجو برای شکار سرچشمهی این رویداد را آغاز نمودند، و آن را در یک کهکشان بیضیگون به نام انجیسی ۴۹۹۳، در فاصلهی ۱۳۰ میلیون سال نوری در #صورت_فلکی_مار_باریک یافتند. یک نقطهی روشن در جایی که پیشتر چیزی نبود دیده میشد و همین آغازگر یکی از بزرگترین کارزارهای رصد چند-تلسکوپی تا به امروز شد؛ یکی از تلسکوپهای این کارزار، #تلسکوپ_فضایی_هابل ناسا بود.
گروههای گوناگونی از دانشمندان، تا بیش از دو هفته پس از هشدار #امواج_گرانشی، تلسکوپ هابل را برای رصد انجیسی ۴۹۹۳ به کار گرفتند. توانایی هابل در تصویربرداری با وضوح بالا به آنها کمک کرد تا نخستین مورد اثبات رصدی یک "کیلونواختر"، همتای دیداری (مریی) ادغام دو جرم بیاندازه چگال که به احتمال بسیار دو ستارهی نوترونی بودند را انجام دهند [۲]. چنین ادغامهایی نخستین بار ۳۰ سال قبل پیشبینی شده بود ولی این نخستین بار بود که به گونهای استوار دیده و تایید میشدند [۳]. این نه تنها نزدیکترین چشمهی امواج گرانشی دریافت شده تا به امروز بود، بلکه نزدیکترین رویداد انفجار پرتوگاما که تاکنون دیده شده نیز بود.
اندرو لیوِن از دانشگاه وارویک که رهبر یکی از گروههای رصد با تلسکوپ هابل در این کارزار بود میگوید: «تا دیدم همزمان با آشکارسازی لایگو و ویرگو یک انفجار پرتوگاما هم دیده شده از جا پریدم. زمانی که پی بردم گویا پای ستارگان نوترونی در میان بوده از این هم بیشتر شگفتزده شدم. ما مدتها در انتظار چنین فرصتی بودیم.»
@onestar_in_sevenskies
هابل عکسهایی در طیف دیدنی (مریی) و فروسرخ از کهکشان انجیسی ۴۹۹۳ گرفت که در آنها یک جرم درخشانِ تازه در آن دیده میشد، چیزی درخشانتر از یک نواختر ولی کمسوتر از یک ابرنواختر. عکسها نشان میدادند که این جرم در مدت ۶ روز - از ۲۲ تا ۲۸ اوت- پس از رصدهای هابل، به اندازهی چشمگیری کمنور شد. دانشمندان همچنین با بهره از تواناییهای طیفی هابل نشانههایی از موادی یافتند که داشتند با سرعت یک پنجم سرعت نور از این "کیلونواختر" پسزده میشدند.
نیال تنویر، استاد دانشگاه لیستر و رهبر یکی دیگر از گروههای رصدی هابل میگوید: «من شگفتزده شدم از این که دیدم رفتار کیلونواختر تا این اندازه با پیشبینیها همخوانی داشت. این اصلا مانند ابرنواخترهای شناخته شده نبود...»
ربط دادن کیلونواخترها و فورانهای پرتوگاما به ستارگان نوترونی تا امروز کار دشواری بود، ولی رصدهای پرجزییات بسیاری که پس از آشکارسازی رویداد امواج گرانشیِ GW170817 در چندین طول موج انجام شد سرانجام مهر تاییدی بر ارتباط میان آنها زد.
لیون میگوید: «طیف این کیلونواختر دقیقا مانند چیزی بود که فیزیکدانان نظری برای ادغام دو #ستاره_نوترونی پیشبینی کرده بودند. این طیف بیهیچ تردیدی این جرم را به سرچشمهی امواج گرانشی ربط میداد.»
@onestar_in_sevenskies
طیفهای فروسرخی که هابل دریافت کرد در چندین جا ناهمواریهای گسترده داشت که خبر از پیدایش برخی از سنگینترین عنصرهای طبیعت را میداد. این دادهها میتواند به یک پرسش دیرپای دیگر نیز پاسخ دهد: ریشهی عنصرهای شیمیایی سنگینی مانند طلا و پلاتین [۴]. در فرآیند ادغام دو ستارهی نوترونی، شرایط برای پیدایش این عنصرها مناسب به نظر میرسد.
این رصدها پیامدهای بسیار چشمگیری دارند. تنویر میگوید: «این کشف پنجرهای تازه در اخترشناسی گشوده که در آن میتوانیم دادههای امواج الکترومغناطیسی و دادههای امواج گرانشی را با هم بیامیزیم. ما آن را اخترشناسی "چند پیامرسان" (multi-messenger) نامیدهایم- ولی تا امروز این گونه اخترشناسی برایمان یک رویا بوده.»
لیون در پایان میگوید: «اکنون دیگر اخترشناسان تنها به نور یک جرم نگاه نمیکنند (کاری که صدها سالست انجام میدهیم)، بلکه به آن گوش هم میدهند. امواج گرانشی اطلاعاتی تکمیلی برای اجرامی فراهم میکنند که بررسی آنها تنها از راه امواج الکترومغناطیسی بسیار دشوار است. بنابراین همراهی امواج الکترومغناطیسی و گرانشی با هم به اخترشناسان در بررسی و شناخت برخی از افراطیترین رویدادهای جهان هستی کمک خواهد کرد.»
... ادامه در پست بعد 👇👇👇👇👇
«برخورد دو ستاره نوترونی از دو نگاه»
—----------------------------------
در این ویدیوی پویانمایی، برخورد دو ستارهی نوترونی که مارپیچوار به گرد هم در گردشند را میبینیم.
سمت چپ، نمایی پنداشتی از مواد دو #ستاره_نوترونی را میبینیم. رنگهای گوناگونِ حلقهها نشانگر چگالیهای گوناگونست؛ این مواد اینجا شفاف نشان داده شدهاند تا ساختارهای بیشتری را نمایان کنند.
در سمت راست، چگونگی موج افتادن در بافت فضازمان در واپسین لحظههای پیش از برخورد را میبینیم. اعوجاجهای مارپیچی که در پی برخورد پدید میآیند در فضازمان گسترش یافته و با رسیدن به زمین، توسط دانشمندان به عنوان #امواج_گرانشی آشکار و سنجیده میشود.
طلا، پلاتین، باریم، تلوریم، روتنیوم، سلنیوم، اربیوم و نئودیمیوم از جمله عنصرهای شیمیایی سنگینی هستند که در یک انفجار کیلونواختری پدید میآیند.
—----------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2017/10/GW.html
—-------------------------------------------------
تلگرام یک ستاره در هفت آسمان:
@onestar_in_sevenskies
—----------------------------------
در این ویدیوی پویانمایی، برخورد دو ستارهی نوترونی که مارپیچوار به گرد هم در گردشند را میبینیم.
سمت چپ، نمایی پنداشتی از مواد دو #ستاره_نوترونی را میبینیم. رنگهای گوناگونِ حلقهها نشانگر چگالیهای گوناگونست؛ این مواد اینجا شفاف نشان داده شدهاند تا ساختارهای بیشتری را نمایان کنند.
در سمت راست، چگونگی موج افتادن در بافت فضازمان در واپسین لحظههای پیش از برخورد را میبینیم. اعوجاجهای مارپیچی که در پی برخورد پدید میآیند در فضازمان گسترش یافته و با رسیدن به زمین، توسط دانشمندان به عنوان #امواج_گرانشی آشکار و سنجیده میشود.
طلا، پلاتین، باریم، تلوریم، روتنیوم، سلنیوم، اربیوم و نئودیمیوم از جمله عنصرهای شیمیایی سنگینی هستند که در یک انفجار کیلونواختری پدید میآیند.
—----------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2017/10/GW.html
—-------------------------------------------------
تلگرام یک ستاره در هفت آسمان:
@onestar_in_sevenskies
1Star7Sky
برخورد دو ستاره نوترونی از دو نگاه
در این ویدیوی پویانمایی، برخورد دو ستارهی نوترونی که مارپیچوار به گرد هم در گردشند را میبینیم. سمت چپ، نمایی پنداشتی از مواد دو س...
«گیسوفشانی دو سیاهچاله در رقصی کیهانی»
—------------------------------------—
در مرکز کهکشان فعال "۳سی ۷۵" (یا 3C 75) چه خبر است؟
تصویری که میبینید از همگذاری دادههای پرتو X (رنگ آبی) و پرتوهای رادیویی (رنگ صورتی) درست شده و دو چشمهی درخشانی که در مرکزش دیده میشود از آنِ دو ابرسیاهچاله است که به دور یکدیگر در چرخشند و امواج رادیویی پرقدرتِ ۳سی ۷۵ را میگسیلند.
این دو ابرسیاهچاله (سیاهچالهی ابرپرجرم) که فوارههایی از ذرات با سرعت نسبیتی میافشانند، ۲۵۰۰۰ هزار سال نوری از هم فاصله داشته و گازهایی آنها را در بر گرفته که دمایشان به چند میلیون درجه میرسد و در محدودهی پرتوهای X میدرخشند.
هر دو ابرسیاهچاله در مرکز دو کهکشانِ برخوردی در خوشهی کهکشانی آبل ۴۰۰ در فاصلهی حدود ۳۰۰ میلیون سال نوری از زمین جای دارند.
اخترشناسان نتیجه گرفته ند که این دو ابرسیاهچاله در اثر گرانشی که بر هم وارد میکنند در یک سامانهی دوتایی درگیر شدهاند؛ دلیل این نتیجهگیری تا حدی اینست که ظاهرا فوارهی هر دو #سیاهچاله به گونهای رو به عقب جاروب شده و این به احتمال بسیار به این دلیلست که هر دو دارند با هم و با سرعت ۱۲۰۰ کیلومتر بر "ثانیه" در گاز داغ خوشه حرکت میکنند.
باور بر اینست که این ادغامهای چشمگیر کیهانی پدیدههایی رایج در محیط خوشههای کهکشانی پرجمعیت در دوردستهای کیهانند. به چشمداشت دانشمندان، این سامانهها در گام پایانی ادغام خود به سرچشمههای نیرومند #امواج_گرانشی تبدیل خواهند شد.
#apod
https://goo.gl/289NA7
—----------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2017/10/3C75.html
—-------------------------------------------------
تلگرام یک ستاره در هفت آسمان:
@onestar_in_sevenskies
—------------------------------------—
در مرکز کهکشان فعال "۳سی ۷۵" (یا 3C 75) چه خبر است؟
تصویری که میبینید از همگذاری دادههای پرتو X (رنگ آبی) و پرتوهای رادیویی (رنگ صورتی) درست شده و دو چشمهی درخشانی که در مرکزش دیده میشود از آنِ دو ابرسیاهچاله است که به دور یکدیگر در چرخشند و امواج رادیویی پرقدرتِ ۳سی ۷۵ را میگسیلند.
این دو ابرسیاهچاله (سیاهچالهی ابرپرجرم) که فوارههایی از ذرات با سرعت نسبیتی میافشانند، ۲۵۰۰۰ هزار سال نوری از هم فاصله داشته و گازهایی آنها را در بر گرفته که دمایشان به چند میلیون درجه میرسد و در محدودهی پرتوهای X میدرخشند.
هر دو ابرسیاهچاله در مرکز دو کهکشانِ برخوردی در خوشهی کهکشانی آبل ۴۰۰ در فاصلهی حدود ۳۰۰ میلیون سال نوری از زمین جای دارند.
اخترشناسان نتیجه گرفته ند که این دو ابرسیاهچاله در اثر گرانشی که بر هم وارد میکنند در یک سامانهی دوتایی درگیر شدهاند؛ دلیل این نتیجهگیری تا حدی اینست که ظاهرا فوارهی هر دو #سیاهچاله به گونهای رو به عقب جاروب شده و این به احتمال بسیار به این دلیلست که هر دو دارند با هم و با سرعت ۱۲۰۰ کیلومتر بر "ثانیه" در گاز داغ خوشه حرکت میکنند.
باور بر اینست که این ادغامهای چشمگیر کیهانی پدیدههایی رایج در محیط خوشههای کهکشانی پرجمعیت در دوردستهای کیهانند. به چشمداشت دانشمندان، این سامانهها در گام پایانی ادغام خود به سرچشمههای نیرومند #امواج_گرانشی تبدیل خواهند شد.
#apod
https://goo.gl/289NA7
—----------------------------------------------
برای دیدن پیوندها، می توانید این مطلب را در خود وبلاگ بخوانید:
http://www.1star7sky.com/2017/10/3C75.html
—-------------------------------------------------
تلگرام یک ستاره در هفت آسمان:
@onestar_in_sevenskies