Forwarded from اتچ بات
دوشنبه_های_سینما
#بانی_لیک_گم_شده
#اتو_پرمینجر گویا اصالتا اهل قوانین بوده و آشنا با انواع پرونده های قضایی و احیانا جنایی، اما او یک فیلمساز خاص نیز هست.
بنظرم فقط وفقط #بانی_لیک_گم_شده برای ماندگاری او در کل سینما کافیست.
واگر کسی منکر این نظر باشد سه حالت دارد یا مثل من فیلمی اینچنین را ندیده بوده. یا #فیلمیت بسیار بالای این اثر را درک نمیکند یا از قبل تصمیمش را گرفته مثلا یکی از طرفداران #هیچکاک است که نمیتواند ببیند کسی به مرزهای #استاد نزدیک شده چه اینکه بخواهد تصور کند کسی آن مرزها را درنوردیده است.
سر مقایسه ندارم چون عموما این دو را در یک #گونه ی سینمایی قرار میدهند نامی از هیچکاک آوردم وگرنه هیچکاک هیچوقت در (سینما بما هو سینما) یی که من با آن انس دارم آنقدر ویژه نیست وشاید یکی از دلایل اصلی اش این باشد که او تن داده به #نفس و #نَفَس هالیوود که پول است چون به هرحال به قول استاد: #پول فیلم را کس دیگری داده و باید صندلیها را به خاطر او(پول) پرکرد و...
اما روشن است که #اتوپرمینچر هرگز چنین دغدغه ای نداشته، او شاید از معدود کسانی است که فیلم را برای خودِ عظیم ِ فیلم ساخته باشد..
به هر حال #بانی_لیک.. باید را دید آنهم دست کم دوسه بار چون فیلمی نیست که تمامت خود را در بارنخست عریان کند تا ببننده ی معمولی تمام ظرافتها و انحناهای تن و روان چنین اثر بدیعی را دریابد.
تیتراژ فیلم از معدود تیتراژهایی است که به تنهایی حکایتها دارد.
من نمیدانم مثلا اسکار #عنوانبندی دازیم یا نه؟اما اگر نداریم باید اینکار را بکنند که تحولی در سینما ایجاد خواهد کرد چراکه عرصه ی خلاقیتهایی بینظیر خواهدشد..
دستی لرزان(دست مادر؟!) گویا در جستجوی چیزی زیر کاغذهای چسبیده بر دیوار است..
کاغذ را میخراشد، میکشد و کاغذ مثل یک تاول برداشته میشود و زیرش شناسنامه و عوامل فیلم یکی یکی معرفی میشود و از همینجا #بازی شروع میشود و ما گیرمی افتیم :
اگر کاغذها اتفاقی بریده میشوند چرا اینقدر دقیق اسامی آشکار میشود؟! چنانکه گویا ازقبل چگونگی پاره شدن کاغذها خط کشی شده است واگر نه این است پس کارگردان میخواهد چه بگوید..
کاغذها پاره میشوند و ما میرسیم به نام فیلم که جوهرش رنگ میبازد چنانکه به ذهن میاید که اصلا چنین چیزی نبوده و اما در زمینه ای تیره و خاکستری مثل ابرهای پاییز، آخرین تکه کاغذ به شکلی پاره میشود که ما طرح یک دختر بچه ی روشن را میبینیم که اتفاقا حالت پرواز گرفته.. و فیلم ادامه پیدا میکند.
بگذارید همین قدر درباره ی فیلم گفته باشم تا فیلم را ببینید اما قبل از دیدن فیلم میتوانم بسیاری کلیدواژه بگویم که کمکتان باشد ولی اینکار خطری دارد و آن جهت دادن به ذهن شماست. اما نمیتوانم یک کلمه را نگویم به #بازی و مفهومش دقت کنید خیلی و آنوقت این فیلم عجیب اما #بایکوت شده را ببینید..
#محسن_بارانی
@Niyazestanbarani
🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#بانی_لیک_گم_شده
#اتو_پرمینجر گویا اصالتا اهل قوانین بوده و آشنا با انواع پرونده های قضایی و احیانا جنایی، اما او یک فیلمساز خاص نیز هست.
بنظرم فقط وفقط #بانی_لیک_گم_شده برای ماندگاری او در کل سینما کافیست.
واگر کسی منکر این نظر باشد سه حالت دارد یا مثل من فیلمی اینچنین را ندیده بوده. یا #فیلمیت بسیار بالای این اثر را درک نمیکند یا از قبل تصمیمش را گرفته مثلا یکی از طرفداران #هیچکاک است که نمیتواند ببیند کسی به مرزهای #استاد نزدیک شده چه اینکه بخواهد تصور کند کسی آن مرزها را درنوردیده است.
سر مقایسه ندارم چون عموما این دو را در یک #گونه ی سینمایی قرار میدهند نامی از هیچکاک آوردم وگرنه هیچکاک هیچوقت در (سینما بما هو سینما) یی که من با آن انس دارم آنقدر ویژه نیست وشاید یکی از دلایل اصلی اش این باشد که او تن داده به #نفس و #نَفَس هالیوود که پول است چون به هرحال به قول استاد: #پول فیلم را کس دیگری داده و باید صندلیها را به خاطر او(پول) پرکرد و...
اما روشن است که #اتوپرمینچر هرگز چنین دغدغه ای نداشته، او شاید از معدود کسانی است که فیلم را برای خودِ عظیم ِ فیلم ساخته باشد..
به هر حال #بانی_لیک.. باید را دید آنهم دست کم دوسه بار چون فیلمی نیست که تمامت خود را در بارنخست عریان کند تا ببننده ی معمولی تمام ظرافتها و انحناهای تن و روان چنین اثر بدیعی را دریابد.
تیتراژ فیلم از معدود تیتراژهایی است که به تنهایی حکایتها دارد.
من نمیدانم مثلا اسکار #عنوانبندی دازیم یا نه؟اما اگر نداریم باید اینکار را بکنند که تحولی در سینما ایجاد خواهد کرد چراکه عرصه ی خلاقیتهایی بینظیر خواهدشد..
دستی لرزان(دست مادر؟!) گویا در جستجوی چیزی زیر کاغذهای چسبیده بر دیوار است..
کاغذ را میخراشد، میکشد و کاغذ مثل یک تاول برداشته میشود و زیرش شناسنامه و عوامل فیلم یکی یکی معرفی میشود و از همینجا #بازی شروع میشود و ما گیرمی افتیم :
اگر کاغذها اتفاقی بریده میشوند چرا اینقدر دقیق اسامی آشکار میشود؟! چنانکه گویا ازقبل چگونگی پاره شدن کاغذها خط کشی شده است واگر نه این است پس کارگردان میخواهد چه بگوید..
کاغذها پاره میشوند و ما میرسیم به نام فیلم که جوهرش رنگ میبازد چنانکه به ذهن میاید که اصلا چنین چیزی نبوده و اما در زمینه ای تیره و خاکستری مثل ابرهای پاییز، آخرین تکه کاغذ به شکلی پاره میشود که ما طرح یک دختر بچه ی روشن را میبینیم که اتفاقا حالت پرواز گرفته.. و فیلم ادامه پیدا میکند.
بگذارید همین قدر درباره ی فیلم گفته باشم تا فیلم را ببینید اما قبل از دیدن فیلم میتوانم بسیاری کلیدواژه بگویم که کمکتان باشد ولی اینکار خطری دارد و آن جهت دادن به ذهن شماست. اما نمیتوانم یک کلمه را نگویم به #بازی و مفهومش دقت کنید خیلی و آنوقت این فیلم عجیب اما #بایکوت شده را ببینید..
#محسن_بارانی
@Niyazestanbarani
🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Telegram
attach 📎
#یادداشت_های_پریشانی
#گریز_از_آگاهی
#ازآگاهی_گریزی_تاآگاهی_ستیزی
#مثنوی بر انسان حقیقت جو و زیبایی پرست پنجره هایی را میگشاید که کم نظیر اند.
در جایی از مثنوی جلال بلخ و روم میگوید:
« پیامبران وقتی به انسانها انذار میدادند که این نحوه ی زیستن شما ناقص و ابتر است حال آن که شما آمدهاید که بارها زاده شوید و جاری شوید رو به بیکرانهی خویش»
همه مصطرب و ناراحت میشدند و میگفتند :
چرا شما ما را به اضطراب و ناراحتی می اندازید؟ چرا نمی گذارید در حال خوشی که داریم غرق شویم و لذت ببریم؟
مصلحان بی نفع و ضرر میگفتند: این جُو و جَوّ، گنجای شما را ندارد. شما درواقع برای لذت بردن از سوراخ تنگ دنیا( تنگین مناخ) مجبورید خود را همان قدر کوچک کنید در حالیکه آسمان ها و دریاهایی هست که گنجایش شما را دارد و لذتهایش بی کرانه است..
ولی خوگرفتگان به وضعیت حقیرانهی خویش با ایشان ستیز میکردند و..
چون سفیهان راست این کاروکیا
واجب آمد یقتلون الانبیا...
الگوی کار روشن است ؛ جامعه ای (شخصی) هست که دچار کاستی است، نقص دارد، عیب دارد، بیمار است و.. کسی که صرفا قصدش کمک به این جامعه است #هشدار می دهد و #فاجعه را بر جامعه اعلام و اعلان میکند. اگر آن جامعه یا شخص درصد ِ معقولی از سلامت (جسمی، فکری، روحی و روانی) داشته باشد باید سپاسگزار چنان #مُنذری باشد و به فکر دوای درد خویش بیفتد.
وقتی یک خُبره در مکانیک اتوموبیل، به شما میگوید فلان صدا از موتور به گوش میرسد و احتمالا فلان قطعه رو به نابودی دارد.. شما چه میکنید؟
اگر پزشکی شما را ببیند و بگوید مثلا این دو سه علامت مهم است پیگیرش باش، کار و کردار معمول و معقول چیست؟
آری ما بلافاصله هم به تعمیرگاه میرویم و هم به آزمایشگاه..
سرباز زدن از توجه به چنین هشدارهایی البته دلایل فراوان دارد؛
۱- ما هشدار دهنده را قبول نداریم
۲- ما علم او را انکار میکنیم
۳- ما بهره ای از وضع خراب میبریم
۴- ما حسادت میکنیم
۵- به وضع درهمی که در آنیم خوگرفتهایم مثل کسی که مثلا در مرداب زندگی میکند و باور کرده موجودی مرداب زیست است و در صورت جدا شدن از آن مرداب حتمن نابود میشود..
۶- ما می ترسیم، چون ترسو بزرگ شدهایم. تغییر میترساندمان و #ترس بزرگترین رانهی وجودی انسان است که کاربردی چندگانه دارد گاه میسازد و گاه ویران میکند گاه موجب گریز میشود و گاه ستیز و گاه خشکمان میزند در جایی که هستیم..
۷- و...
به نظر میرسد عموم انسانها بیشتر از آنکه مایل به آگاهی باشند خواهان جهلاند چون آگاهی همراه تغییر و حرکت است حال آنکه جهل ذاتا ایستایی دارد و نهایتن عقبگرد.
ما به عنوان #شخص و #جامعه اغلب مواقع #آگاهی_گریزیم و #آگاهی_ستیز، ما بیشتر اوقات، به جای ارج نهادن به مشفقان و خیرخواهان بی مزد ومنت، و توجه کردن به هشدارهایشان، ایشان را #بایکوت می کنیم سی چهل سال پیش اصطلاح رایج #زندان_ما #بایکوت بود الان گویا #بلاک است و #ریمو...
#محسن_یارمحمدی
پژوهشگر_فرهنگ_ایران
دکتر در زبان و ادبیات فارسی
@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
#گریز_از_آگاهی
#ازآگاهی_گریزی_تاآگاهی_ستیزی
#مثنوی بر انسان حقیقت جو و زیبایی پرست پنجره هایی را میگشاید که کم نظیر اند.
در جایی از مثنوی جلال بلخ و روم میگوید:
« پیامبران وقتی به انسانها انذار میدادند که این نحوه ی زیستن شما ناقص و ابتر است حال آن که شما آمدهاید که بارها زاده شوید و جاری شوید رو به بیکرانهی خویش»
همه مصطرب و ناراحت میشدند و میگفتند :
چرا شما ما را به اضطراب و ناراحتی می اندازید؟ چرا نمی گذارید در حال خوشی که داریم غرق شویم و لذت ببریم؟
مصلحان بی نفع و ضرر میگفتند: این جُو و جَوّ، گنجای شما را ندارد. شما درواقع برای لذت بردن از سوراخ تنگ دنیا( تنگین مناخ) مجبورید خود را همان قدر کوچک کنید در حالیکه آسمان ها و دریاهایی هست که گنجایش شما را دارد و لذتهایش بی کرانه است..
ولی خوگرفتگان به وضعیت حقیرانهی خویش با ایشان ستیز میکردند و..
چون سفیهان راست این کاروکیا
واجب آمد یقتلون الانبیا...
الگوی کار روشن است ؛ جامعه ای (شخصی) هست که دچار کاستی است، نقص دارد، عیب دارد، بیمار است و.. کسی که صرفا قصدش کمک به این جامعه است #هشدار می دهد و #فاجعه را بر جامعه اعلام و اعلان میکند. اگر آن جامعه یا شخص درصد ِ معقولی از سلامت (جسمی، فکری، روحی و روانی) داشته باشد باید سپاسگزار چنان #مُنذری باشد و به فکر دوای درد خویش بیفتد.
وقتی یک خُبره در مکانیک اتوموبیل، به شما میگوید فلان صدا از موتور به گوش میرسد و احتمالا فلان قطعه رو به نابودی دارد.. شما چه میکنید؟
اگر پزشکی شما را ببیند و بگوید مثلا این دو سه علامت مهم است پیگیرش باش، کار و کردار معمول و معقول چیست؟
آری ما بلافاصله هم به تعمیرگاه میرویم و هم به آزمایشگاه..
سرباز زدن از توجه به چنین هشدارهایی البته دلایل فراوان دارد؛
۱- ما هشدار دهنده را قبول نداریم
۲- ما علم او را انکار میکنیم
۳- ما بهره ای از وضع خراب میبریم
۴- ما حسادت میکنیم
۵- به وضع درهمی که در آنیم خوگرفتهایم مثل کسی که مثلا در مرداب زندگی میکند و باور کرده موجودی مرداب زیست است و در صورت جدا شدن از آن مرداب حتمن نابود میشود..
۶- ما می ترسیم، چون ترسو بزرگ شدهایم. تغییر میترساندمان و #ترس بزرگترین رانهی وجودی انسان است که کاربردی چندگانه دارد گاه میسازد و گاه ویران میکند گاه موجب گریز میشود و گاه ستیز و گاه خشکمان میزند در جایی که هستیم..
۷- و...
به نظر میرسد عموم انسانها بیشتر از آنکه مایل به آگاهی باشند خواهان جهلاند چون آگاهی همراه تغییر و حرکت است حال آنکه جهل ذاتا ایستایی دارد و نهایتن عقبگرد.
ما به عنوان #شخص و #جامعه اغلب مواقع #آگاهی_گریزیم و #آگاهی_ستیز، ما بیشتر اوقات، به جای ارج نهادن به مشفقان و خیرخواهان بی مزد ومنت، و توجه کردن به هشدارهایشان، ایشان را #بایکوت می کنیم سی چهل سال پیش اصطلاح رایج #زندان_ما #بایکوت بود الان گویا #بلاک است و #ریمو...
#محسن_یارمحمدی
پژوهشگر_فرهنگ_ایران
دکتر در زبان و ادبیات فارسی
@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
Forwarded from اتچ بات
دوشنبه_های_سینما
#بانی_لیک_گم_شده
#اتو_پرمینجر گویا اصالتا اهل قوانین بوده و آشنا با انواع پرونده های قضایی و احیانا جنایی، اما او یک فیلمساز خاص نیز هست.
بنظرم فقط وفقط #بانی_لیک_گم_شده برای ماندگاری او در کل سینما کافیست.
واگر کسی منکر این نظر باشد سه حالت دارد یا مثل من فیلمی اینچنین را ندیده بوده. یا #فیلمیت بسیار بالای این اثر را درک نمیکند یا از قبل تصمیمش را گرفته مثلا یکی از طرفداران #هیچکاک است که نمیتواند ببیند کسی به مرزهای #استاد نزدیک شده چه اینکه بخواهد تصور کند کسی آن مرزها را درنوردیده است.
سر مقایسه ندارم چون عموما این دو را در یک #گونه ی سینمایی قرار میدهند نامی از هیچکاک آوردم وگرنه هیچکاک هیچوقت در (سینما بما هو سینما) یی که من با آن انس دارم آنقدر ویژه نیست وشاید یکی از دلایل اصلی اش این باشد که او تن داده به #نفس و #نَفَس هالیوود که پول است چون به هرحال به قول استاد: #پول فیلم را کس دیگری داده و باید صندلیها را به خاطر او(پول) پرکرد و...
اما روشن است که #اتوپرمینچر هرگز چنین دغدغه ای نداشته، او شاید از معدود کسانی است که فیلم را برای خودِ عظیم ِ فیلم ساخته باشد..
به هر حال #بانی_لیک.. باید را دید آنهم دست کم دوسه بار چون فیلمی نیست که تمامت خود را در بارنخست عریان کند تا ببننده ی معمولی تمام ظرافتها و انحناهای تن و روان چنین اثر بدیعی را دریابد.
تیتراژ فیلم از معدود تیتراژهایی است که به تنهایی حکایتها دارد.
من نمیدانم مثلا اسکار #عنوانبندی دازیم یا نه؟اما اگر نداریم باید اینکار را بکنند که تحولی در سینما ایجاد خواهد کرد چراکه عرصه ی خلاقیتهایی بینظیر خواهدشد..
دستی لرزان(دست مادر؟!) گویا در جستجوی چیزی زیر کاغذهای چسبیده بر دیوار است..
کاغذ را میخراشد، میکشد و کاغذ مثل یک تاول برداشته میشود و زیرش شناسنامه و عوامل فیلم یکی یکی معرفی میشود و از همینجا #بازی شروع میشود و ما گیرمی افتیم :
اگر کاغذها اتفاقی بریده میشوند چرا اینقدر دقیق اسامی آشکار میشود؟! چنانکه گویا ازقبل چگونگی پاره شدن کاغذها خط کشی شده است واگر نه این است پس کارگردان میخواهد چه بگوید..
کاغذها پاره میشوند و ما میرسیم به نام فیلم که جوهرش رنگ میبازد چنانکه به ذهن میاید که اصلا چنین چیزی نبوده و اما در زمینه ای تیره و خاکستری مثل ابرهای پاییز، آخرین تکه کاغذ به شکلی پاره میشود که ما طرح یک دختر بچه ی روشن را میبینیم که اتفاقا حالت پرواز گرفته.. و فیلم ادامه پیدا میکند.
بگذارید همین قدر درباره ی فیلم گفته باشم تا فیلم را ببینید اما قبل از دیدن فیلم میتوانم بسیاری کلیدواژه بگویم که کمکتان باشد ولی اینکار خطری دارد و آن جهت دادن به ذهن شماست. اما نمیتوانم یک کلمه را نگویم به #بازی و مفهومش دقت کنید خیلی و آنوقت این فیلم عجیب اما #بایکوت شده را ببینید..
#محسن_بارانی
@Niyazestanbarani
🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#بانی_لیک_گم_شده
#اتو_پرمینجر گویا اصالتا اهل قوانین بوده و آشنا با انواع پرونده های قضایی و احیانا جنایی، اما او یک فیلمساز خاص نیز هست.
بنظرم فقط وفقط #بانی_لیک_گم_شده برای ماندگاری او در کل سینما کافیست.
واگر کسی منکر این نظر باشد سه حالت دارد یا مثل من فیلمی اینچنین را ندیده بوده. یا #فیلمیت بسیار بالای این اثر را درک نمیکند یا از قبل تصمیمش را گرفته مثلا یکی از طرفداران #هیچکاک است که نمیتواند ببیند کسی به مرزهای #استاد نزدیک شده چه اینکه بخواهد تصور کند کسی آن مرزها را درنوردیده است.
سر مقایسه ندارم چون عموما این دو را در یک #گونه ی سینمایی قرار میدهند نامی از هیچکاک آوردم وگرنه هیچکاک هیچوقت در (سینما بما هو سینما) یی که من با آن انس دارم آنقدر ویژه نیست وشاید یکی از دلایل اصلی اش این باشد که او تن داده به #نفس و #نَفَس هالیوود که پول است چون به هرحال به قول استاد: #پول فیلم را کس دیگری داده و باید صندلیها را به خاطر او(پول) پرکرد و...
اما روشن است که #اتوپرمینچر هرگز چنین دغدغه ای نداشته، او شاید از معدود کسانی است که فیلم را برای خودِ عظیم ِ فیلم ساخته باشد..
به هر حال #بانی_لیک.. باید را دید آنهم دست کم دوسه بار چون فیلمی نیست که تمامت خود را در بارنخست عریان کند تا ببننده ی معمولی تمام ظرافتها و انحناهای تن و روان چنین اثر بدیعی را دریابد.
تیتراژ فیلم از معدود تیتراژهایی است که به تنهایی حکایتها دارد.
من نمیدانم مثلا اسکار #عنوانبندی دازیم یا نه؟اما اگر نداریم باید اینکار را بکنند که تحولی در سینما ایجاد خواهد کرد چراکه عرصه ی خلاقیتهایی بینظیر خواهدشد..
دستی لرزان(دست مادر؟!) گویا در جستجوی چیزی زیر کاغذهای چسبیده بر دیوار است..
کاغذ را میخراشد، میکشد و کاغذ مثل یک تاول برداشته میشود و زیرش شناسنامه و عوامل فیلم یکی یکی معرفی میشود و از همینجا #بازی شروع میشود و ما گیرمی افتیم :
اگر کاغذها اتفاقی بریده میشوند چرا اینقدر دقیق اسامی آشکار میشود؟! چنانکه گویا ازقبل چگونگی پاره شدن کاغذها خط کشی شده است واگر نه این است پس کارگردان میخواهد چه بگوید..
کاغذها پاره میشوند و ما میرسیم به نام فیلم که جوهرش رنگ میبازد چنانکه به ذهن میاید که اصلا چنین چیزی نبوده و اما در زمینه ای تیره و خاکستری مثل ابرهای پاییز، آخرین تکه کاغذ به شکلی پاره میشود که ما طرح یک دختر بچه ی روشن را میبینیم که اتفاقا حالت پرواز گرفته.. و فیلم ادامه پیدا میکند.
بگذارید همین قدر درباره ی فیلم گفته باشم تا فیلم را ببینید اما قبل از دیدن فیلم میتوانم بسیاری کلیدواژه بگویم که کمکتان باشد ولی اینکار خطری دارد و آن جهت دادن به ذهن شماست. اما نمیتوانم یک کلمه را نگویم به #بازی و مفهومش دقت کنید خیلی و آنوقت این فیلم عجیب اما #بایکوت شده را ببینید..
#محسن_بارانی
@Niyazestanbarani
🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Telegram
attach 📎
Forwarded from نیازستان
#یادداشت_های_پریشانی
#گریز_از_آگاهی
#ازآگاهی_گریزی_تاآگاهی_ستیزی
#مثنوی بر انسان حقیقت جو و زیبایی پرست پنجره هایی را میگشاید که کم نظیر اند.
در جایی از مثنوی جلال بلخ و روم میگوید:
« پیامبران وقتی به انسانها انذار میدادند که این نحوه ی زیستن شما ناقص و ابتر است حال آن که شما آمدهاید که بارها زاده شوید و جاری شوید رو به بیکرانهی خویش»
همه مصطرب و ناراحت میشدند و میگفتند :
چرا شما ما را به اضطراب و ناراحتی می اندازید؟ چرا نمی گذارید در حال خوشی که داریم غرق شویم و لذت ببریم؟
مصلحان بی نفع و ضرر میگفتند: این جُو و جَوّ، گنجای شما را ندارد. شما درواقع برای لذت بردن از سوراخ تنگ دنیا( تنگین مناخ) مجبورید خود را همان قدر کوچک کنید در حالیکه آسمان ها و دریاهایی هست که گنجایش شما را دارد و لذتهایش بی کرانه است..
ولی خوگرفتگان به وضعیت حقیرانهی خویش با ایشان ستیز میکردند و..
چون سفیهان راست این کاروکیا
واجب آمد یقتلون الانبیا...
الگوی کار روشن است ؛ جامعه ای (شخصی) هست که دچار کاستی است، نقص دارد، عیب دارد، بیمار است و.. کسی که صرفا قصدش کمک به این جامعه است #هشدار می دهد و #فاجعه را بر جامعه اعلام و اعلان میکند. اگر آن جامعه یا شخص درصد ِ معقولی از سلامت (جسمی، فکری، روحی و روانی) داشته باشد باید سپاسگزار چنان #مُنذری باشد و به فکر دوای درد خویش بیفتد.
وقتی یک خُبره در مکانیک اتوموبیل، به شما میگوید فلان صدا از موتور به گوش میرسد و احتمالا فلان قطعه رو به نابودی دارد.. شما چه میکنید؟
اگر پزشکی شما را ببیند و بگوید مثلا این دو سه علامت مهم است پیگیرش باش، کار و کردار معمول و معقول چیست؟
آری ما بلافاصله هم به تعمیرگاه میرویم و هم به آزمایشگاه..
سرباز زدن از توجه به چنین هشدارهایی البته دلایل فراوان دارد؛
۱- ما هشدار دهنده را قبول نداریم
۲- ما علم او را انکار میکنیم
۳- ما بهره ای از وضع خراب میبریم
۴- ما حسادت میکنیم
۵- به وضع درهمی که در آنیم خوگرفتهایم مثل کسی که مثلا در مرداب زندگی میکند و باور کرده موجودی مرداب زیست است و در صورت جدا شدن از آن مرداب حتمن نابود میشود..
۶- ما می ترسیم، چون ترسو بزرگ شدهایم. تغییر میترساندمان و #ترس بزرگترین رانهی وجودی انسان است که کاربردی چندگانه دارد گاه میسازد و گاه ویران میکند گاه موجب گریز میشود و گاه ستیز و گاه خشکمان میزند در جایی که هستیم..
۷- و...
به نظر میرسد عموم انسانها بیشتر از آنکه مایل به آگاهی باشند خواهان جهلاند چون آگاهی همراه تغییر و حرکت است حال آنکه جهل ذاتا ایستایی دارد و نهایتن عقبگرد.
ما به عنوان #شخص و #جامعه اغلب مواقع #آگاهی_گریزیم و #آگاهی_ستیز، ما بیشتر اوقات، به جای ارج نهادن به مشفقان و خیرخواهان بی مزد ومنت، و توجه کردن به هشدارهایشان، ایشان را #بایکوت می کنیم سی چهل سال پیش اصطلاح رایج #زندان_ما #بایکوت بود الان گویا #بلاک است و #ریمو...
#محسن_یارمحمدی
پژوهشگر_فرهنگ_ایران
@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
#گریز_از_آگاهی
#ازآگاهی_گریزی_تاآگاهی_ستیزی
#مثنوی بر انسان حقیقت جو و زیبایی پرست پنجره هایی را میگشاید که کم نظیر اند.
در جایی از مثنوی جلال بلخ و روم میگوید:
« پیامبران وقتی به انسانها انذار میدادند که این نحوه ی زیستن شما ناقص و ابتر است حال آن که شما آمدهاید که بارها زاده شوید و جاری شوید رو به بیکرانهی خویش»
همه مصطرب و ناراحت میشدند و میگفتند :
چرا شما ما را به اضطراب و ناراحتی می اندازید؟ چرا نمی گذارید در حال خوشی که داریم غرق شویم و لذت ببریم؟
مصلحان بی نفع و ضرر میگفتند: این جُو و جَوّ، گنجای شما را ندارد. شما درواقع برای لذت بردن از سوراخ تنگ دنیا( تنگین مناخ) مجبورید خود را همان قدر کوچک کنید در حالیکه آسمان ها و دریاهایی هست که گنجایش شما را دارد و لذتهایش بی کرانه است..
ولی خوگرفتگان به وضعیت حقیرانهی خویش با ایشان ستیز میکردند و..
چون سفیهان راست این کاروکیا
واجب آمد یقتلون الانبیا...
الگوی کار روشن است ؛ جامعه ای (شخصی) هست که دچار کاستی است، نقص دارد، عیب دارد، بیمار است و.. کسی که صرفا قصدش کمک به این جامعه است #هشدار می دهد و #فاجعه را بر جامعه اعلام و اعلان میکند. اگر آن جامعه یا شخص درصد ِ معقولی از سلامت (جسمی، فکری، روحی و روانی) داشته باشد باید سپاسگزار چنان #مُنذری باشد و به فکر دوای درد خویش بیفتد.
وقتی یک خُبره در مکانیک اتوموبیل، به شما میگوید فلان صدا از موتور به گوش میرسد و احتمالا فلان قطعه رو به نابودی دارد.. شما چه میکنید؟
اگر پزشکی شما را ببیند و بگوید مثلا این دو سه علامت مهم است پیگیرش باش، کار و کردار معمول و معقول چیست؟
آری ما بلافاصله هم به تعمیرگاه میرویم و هم به آزمایشگاه..
سرباز زدن از توجه به چنین هشدارهایی البته دلایل فراوان دارد؛
۱- ما هشدار دهنده را قبول نداریم
۲- ما علم او را انکار میکنیم
۳- ما بهره ای از وضع خراب میبریم
۴- ما حسادت میکنیم
۵- به وضع درهمی که در آنیم خوگرفتهایم مثل کسی که مثلا در مرداب زندگی میکند و باور کرده موجودی مرداب زیست است و در صورت جدا شدن از آن مرداب حتمن نابود میشود..
۶- ما می ترسیم، چون ترسو بزرگ شدهایم. تغییر میترساندمان و #ترس بزرگترین رانهی وجودی انسان است که کاربردی چندگانه دارد گاه میسازد و گاه ویران میکند گاه موجب گریز میشود و گاه ستیز و گاه خشکمان میزند در جایی که هستیم..
۷- و...
به نظر میرسد عموم انسانها بیشتر از آنکه مایل به آگاهی باشند خواهان جهلاند چون آگاهی همراه تغییر و حرکت است حال آنکه جهل ذاتا ایستایی دارد و نهایتن عقبگرد.
ما به عنوان #شخص و #جامعه اغلب مواقع #آگاهی_گریزیم و #آگاهی_ستیز، ما بیشتر اوقات، به جای ارج نهادن به مشفقان و خیرخواهان بی مزد ومنت، و توجه کردن به هشدارهایشان، ایشان را #بایکوت می کنیم سی چهل سال پیش اصطلاح رایج #زندان_ما #بایکوت بود الان گویا #بلاک است و #ریمو...
#محسن_یارمحمدی
پژوهشگر_فرهنگ_ایران
@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹