نیازستان
1.55K subscribers
790 photos
107 videos
132 files
236 links
به ایران:
قسم به موی تو و گیسوان بر بادت
غریق آتش نسیان نمی‌شود یادت..
(حوصله دارید هم‌راه شوید)

ارتباط با ادمین
@Mohsenbarani_niyaz
Download Telegram
#درنگ_عربی
بسام حجار ؛ ( شاعر و روزنامه نگار لبنانی)

هلّا وضعتِ یدك الصغيرة على قلبي
لكي تزول عنه الصحراء؟

------------------ ترجمه ؛

در پی بیابان زدایی هستی اگر
دست کوچکت را روی قلبم بگذار ...

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#لاطالائیل ،

مهارت رفاقت با شکست ( فهم ، پذیرش ، همراهی و برون رفت ) بسیار بسیار مهم‌تر از مهارت رفاقت با پیروزی است. کسی یا کسانی که در هر صورت خود را پیروزان هر میدان می‌دانند شکست‌خورده‌گانی حقیرند که توان رفاقت با شکست را ندارند..

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#کوتابلندآه

در خلوتِ روشن با تو گریسته‌ام
برایِ خاطرِ زنده‌گان،
و در گورستانِ تاریک با تو خوانده‌ام
زیباترینِ سرودها را
زیرا که مُرده‌گانِ این سال
عاشق‌ترینِ زنده‌گان بوده‌اند...

#الف_بامداد
* بخشی از شعر بلند #عشق_عمومی

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#آهستان

#نوسروده

تن که پیر
در لمس خویش
ناتوان می‌شود
دست‌ها
کرانه‌ها و مرزهای خویش را
- دیگران که هیچ -
حس نمی‌کنند
چیز دیگری - مثل سنگ و گل - درک می‌شود..

تو اما ،
تو نوجوان بودی
(سهراب یا گردآفرید)
گوش و چشم و بینی و زبان و...
هرچه داشتی
پوست بود
هرچه هرکه
با تو دوست بود

وزیدن نگاه را
شعله های آه را
دانه می‌شدی
شکوفه می‌شدی

حال در بهار
خفته‌ای...
نه، نه، مرده ای و زیر خاک و سنگ و گل...
آه ای دل ای دل ای دل ای دل ای دل ای دل..

#محسن_یارمحمدی فروردین۱۴۰۲

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#لاطالائیل ،

جهل فقدان چیزی نیست. از قضا جهل یک موجود است و وجودی شدید و حدید دارد. وجودی آن‌چنان متقن و مستحکم که مجال حضور هیچ موجود و وجود دیگری را برنمی‌تابد. واژه‌ی جاهل بسیار قابل توجه است با نادان فرق دارد. جاهل یک فاعل شناسا است و جهل خصیصه‌ی اوست. هرگز جاهلان را دست کم نگیر...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#لاطالائیل،

شاید انسانها خواب‌ها و رویاهای همدیگر اند؛ در خوابی که شصت هفتاد سالی طول می کشد. اصل کسی است که خواب میبیند.
در این خواب بعضی چشمه و جنگل و کلبه اند برخی طوفان و زلزله و کابوس... البته که تفسیر و تعبیر همه ی خواب ها هم با تست...

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#آهستان

در تابستان ۱۲۸۷ محمدعلی میرزا یکی از مستبدان تاریخ ایران با مجلسی که در برابرش ایستاده‌گی می‌کرد علنا به ستیز برخاسته بود. جهانگیرخان صور اسرافیل ، ملک‌ المتکلمین ، ارادقی ، مساوات و... علنا شاه را به سخره گرفته بودند و با خطاب ( پسر ام خاقان ) شاه را خشمگین تر می کردند. ماموران قصد بازداشت اینها را داشتند که ایشان به مجلس پناه بردند و مجلس فرمان شاه مبنی بر تحویل ایشان را وقعی ننهاد تا شاه مجلس را به توپ ببندد و این جمع را اسیر کند. روزنامه نگار توانمند در ۳۲ساله‌گی همراه یارانش در برابر چشمان شاه به طرز مهیبی شکنجه و نهایتا اعدام شدند.
علی اکبر دهخدا نیز که همکار جهانگیرخان بود به اروپا (؟!) تبعید شد و در سوئیس سه شماره از #صوراسرافیل را چاپ کرد.
او نقل می‌کند که در اسفند ماه ۱۲۸۷ (صد و پانزده سال پیش ) شبی میرزا جهانگیرخان را در جامه‌ی سپید به خواب دید که میگوید:
- چرا نگفتی او جوان افتاد...
دهخدا هراسان از خواب برمیخیزد و یکی از بزرگترین سوگ‌سرودهای صدوپنجاه سال اخیر را می‌سراید و فردا تکمیل میکند.
نخست این مسمط ۴۵ مصرعی را ارائه می‌کنم و در یادداشت بعدی سخنی چند، درباره ی این #گلمیخ ذهن و دل ایرانیان آزادی‌خواه می‌آورم..
( یادمان باشد طلب مشروطه خواهی و آزادی جویی در این دیار عمری دراز دارد )

ای مرغ سحر! چو این شب تار
بگذاشت ز سر سیاه‌کاری

وز نفحه‌ی روح‌بخش اسحار
رفت از سر خفته‌گان خماری

بگشود گره ز زلف زرتار
محبوبه‌ی نیلگون عماری

یزدان به کمال شد پدیدار
و اهریمن زشت‌خو حصاری

*یادآر ز شمع مرده یادآر

ای مونس یوسف اندرین بند
تعبیر عیان چو شد تورا خواب

دل پر ز شعف، لب از شکرخند
محسود عدو، به کام اصحاب

رفتی برِ یار و خویش و پیوند
آزادتر از نسیم و مهتاب

زان کاو همه شام با تو یک چند
در آرزوی وصال احباب

*اختر به سحر شمرده یاد آر

چون باغ شود دوباره خرّم
ای بلبل مستمند مسکین

وز سنبل و سوری و سپرغم
آفاق، نگار خانه‌ی چین

گل سرخ و به رخ عرق ز شبنم
تو داده ز کف زمام تمکین

زآن نوگل پیشرس که در غم
ناداده به نار شوق تسکین

*از سردی دی فسرده، یاد آر

ای همره تیهِ پور عمران
بگذشت چو این سنین معدود

وآن شاهد نغز بزم عرفان
بنمود چو وعدِ خویش مشهود

وز مذبح زر چو شد به کیوان
هر صبح شمیم عنبر و عود

زان کاو به گناهِ قوم نادان
در حسرت روی ارض موعود

*بر بادیه جان سپرده ، یاد آر

چون گشت ز نو زمانه آباد
ای کودک دوره‌ی طلائی

وز طاعت بندگان خود شاد
بگرفت ز سر خدا ، خدائی

نه رسم ارم ، نه اسم شدّاد،
گِل بست زبان ژاژخائی

زان کس که ز نوک تیغ جلاد
مأخوذ به جرم حق ستائی

*پیمانه‌ی وصل خورده یاد آر‌....

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یادستان
- نگاهی به سروده‌ی ماندگار #علی_اکبر_دهخدا👆

مسمط #یادآر پنج بند دارد که در هر بند چهار بیت با یک مصرع به بند بعدی می‌رسد. آوردن قافیه‌های دوگانه برای هر دو مصرع بندها موجب افزایش موسیقی شعر شده است. به کار بردن وزن مفعول و مفاعلن فعولن ( وزنی که نظامی لیلی و مجنون را در قالب آن سروده ) نیز موجب موسیقایی تر شدن مسمط شده است.
این وزن از قدیمی ترین اوزان شعر فارسی است ( خانلری قدمتش را به زبان پهلوی پیش از حمله ی تازیان می‌رساند) وزن در عین این‌که ریتمیک و شاد به نظر می‌رسد حزنی درونی دارد‌. به گمانم این دوگانه‌گی بیان‌گر امید و ناامیدی ، شادی و غم ، پیروزی و شکست و... توأمان است هرچند مفاهیم مندرج در شعر کفه ی امید را افزون کرده است.
یادمان باشد اسفند ۱۲۷۸ است. چند ماه قبل دیکتاتور زمان (محمدعلی میرزا) و عمله‌هاش قتل عامی میان مخالفان برپاکرده اند از جمله دوستان دهخدا. بزرگانی با حربه‌ی همیشه‌گی ضدیت با دین ، بابی و ازلی بودن و... کشته شده اند اما تلاش مشروطه خواهان برای کسب آزادی هنوز جاری است.
جملات گویا از زبان شهید راه آزادی است و مرغ سحر دهخدا یا هر آزادی خواهی است که در آستانه ی پایان شام ستم ایستاده است و به زعم شهید به پگاه عدالت و آزادی خواهد رسید.
این مرغ سحر به نظرم همان مرغی است که بیست سال بعد بهار از او می‌خواهد که ناله سرکند زیرا تلاشهای سالیان ایرانیان برای کسب آزادی در ۱۳۰۷ عملن به استبدادی دیگر رسیده است.
به هرحال، در بند اول امید به پایان یافتن شب ستم و طلوع خورشید امری قطعی است و ظهور یزدان در شکلی کامل تر اتفاق خواهد افتاد و اهریمن به بند کشیده خواهد شد. این بن مایه در اسطوره ی ضحاک و دربند شدنش وجود دارد و گفته ایم بدین معنا هم هست که بدی نابود شدنی نیست محدود شدنی است. ابلیس قدرت یا اهریمن تاریکی وجودش در جهانی با مختصات جهان ما، اصلن لازم است اما باید در بند باشد و محدود..
پس از اشاره ای به بن مایه های اساطیری ایران، نگاه به چنین مفاهیمی در اساطیر عبرانی ، عربانی می‌افتد.
یوسف برای دو هم‌بندش تعبیر خواب می‌کند و به آن‌که قرار است آزاد شود می‌گوید: در بزم شادی و آزادی از این اسیر دربند شب بیدار یادآر..
احتمالا این همان دو بندی است که دهخدا شب هنگام پس از خواب دیدن جهان‌گیرخان قشقایی سروده است‌ بند سوم تکرار همان پیام امید بخش ظهور بهار و آغاز رشدها و شکوفایی هاست منتها در صحنه و با عناصری دیگر منتها مبارزان کشته شده نوگلان_پیش‌رسی هستند که در زمستان از بهار گفتند و خفتند. همان وارطان هایی که پنجاه شست سال بعد شاملو درباره‌شان گفت:

گل داد و مژده داد
زمستان شکست و رفت...

(به این نبرد بی پایان و تکرارهای چند دهه ای دقت کنید)
در بند چهارم باز هم آمیخته‌گی فرهنگ ایرانی را می‌بینیم . رنگین کمان ایران هم رنگ از غرب فلات ایران دارد و هم شرق.
موسی همراه برادر و قوم خویش راهی ارض موعود است. اما به سبب ناآگاهی و در نتیجه ناسپاسی رسیدن به شهر رهایی طول می‌کشد و قرار برآن استوارمی‌شود که (یتیهون فی الارض..) باشند به مدت چهل سال. با این حال مبارز شهید شک ندارد این سرگردانی در #تیه را پایانی است. حتا ممکن است موسای این راه به سبب جهالت و جوگیری اکثریت ، «در بادیه تشنه‌گان بمیرد» اما سرانجام این قافله به تیگره ( دجله ) خواهند رسید.
بند آخر نیز رنگین کمان پر نقش فرهنگ ماست. روزی که خدا خدایی خواهد کرد و البته خدایی کردن او لازمه ای دارد که خدایی شدن مردم است. خدا در عرصه ی زنده‌گی بشر به میزانی که انسان از او میزبانی کند ظاهر می‌شود و حاضر. در ضمن این بن مایه را نیز مولانای بلخ و روم سده‌ها پیشتر بر زبان آورده:

هله عاشقان بشارت که نماند این جدایی
برسد وصال دولت بکند خدا خدایی..

گویا اکنون خدا ، خدایی نمی‌کند در صورت مهرآگاهی ماست که او هم به سرکار خود باز میگردد. در چنین احوالی رسم منیت و برتری و استکبار و.. خودخداپنداری مانند شداد و کاخهای رنگارنگش برخواهدافتاد و زبان بیهوده‌گویی و دهان بیهوده‌گویان را گل می‌بندند و...
زآن کس که ز نوک تیغ جلاد
مأخوذ به جرم حق ستایی

پیمانه‌ی وصل خورده یاد آر ...

#محسن_یارمحمدی
دانش آموخته‌ی دکتری زبان و ادبیات فارسی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#درنگ_عربی
#لاادری

... کیف لایشتاقون؟!
ألا یوجد فی مدینتهم اللیل؟

--------------------- ترجمه؛

چه‌گونه است که دل‌تنگ نمی‌شوند
آیا در شهرشان شب به‌هم نمی‌رسد؟!

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#غزلستان

#حافظ_انسان

خوشا دلی که مدام از پی نظر نرود
به هر درش که بخوانند بی‌خبر نرود

طمع در آن لب شیرین نکردنم اولی
ولی چگونه مگس از پی شکر نرود

سواد دیده غم‌دیده‌ام به اشک مشوی
که نقش خال توام هرگز از نظر نرود

ز من چو باد صبا بوی خود دریغ مدار
چرا که بی سر زلف توام به سر نرود

دلا مباش چنین هرزه گرد و هرجایی
که هیچ کار ز پیشت بدین هنر نرود

مکن به چشم حقارت نگاه در من مست
که آبروی شریعت بدین قدر نرود

من گدا هوس سروقامتی دارم
که دست در کمرش جز به سیم و زر نرود

تو کز مکارم اخلاق عالمی دگری
وفای عهد من از خاطرت به در نرود

سیاه نامه‌تر از خود کسی نمی‌بینم
چگونه چون قلمم دود دل به سر نرود

به تاج هدهدم از ره مبر که باز سفید
چو باشه در پی هر صید مختصر نرود

بیار باده و اول به دست حافظ ده
به شرط آن که ز مجلس سخن به در نرود

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یادداشت_های_قرآنی
- مومنین و فرامین

۱- نیک می‌دانم در این روزگار سخن گفتن از مظلوم مهجوری به‌نام قرآن بسیار سخت است.
البته نیک‌تر می‌دانم هرچه انسان بیشتر اهل اندیشه باشد و متعادل تر کمتر مواضع غلاظ و شداد خواهد گرفت و قطعا اهل مطالعه و تحقیق و بررسی این کتاب خواهد بود به ده‌ها دلیل. چه منکر باشیم و چه مقر، چه به چنین متنی مومن باشیم یا کافر یا بی توجه و... جریان سازی و اثرآفرینی شگفت قرآن و بررسی علل آن در تاریخ را نمی‌توان نادیده گرفت.(بیان علل لزوم توجه به قرآن مجال و مقالی دگر می‌طلبد)
۲- خیلی زود آموختم کسانی که یک نکته از زنده‌گی(هرمتنی را) عمده می‌کنند یا جاهلان بی‌خبر از نکات دیگرند یا کلاشان زبل زنده‌گی تباه‌کن.
۳- قرآن کتاب است. خود کلمه‌ی کتاب به نظر من بسیار قابل توجه است. بسیاری کتاب را در معنای مکتوب گرفته‌اند. در حالیکه قرآن مبتنی بر زبان شفاهی است و سال‌ها سال قرآئتش مهمتر بوده تا کتابتش. این کتاب را کتاب تدوینی نامیده‌اند و هستی و هستان را کتاب تکوینی. پس آیه۵۹ انعام را باید نحو دیگری دید که... لا رطب و لایابس الا فی کتاب مبین . کتاب مبین نکره است. منظورم این است که جهان از منظری کتابی است که در رابطه ای دو‌ و چند طرفه نوشته و خوانده میشود و هرآنچه درآن است نشانه است و باید درارتباط با نشانه های بسیار دیگر کشف شود(آن‌چه من سال‌هاست توجه به جامع متن و متن جامع می‌نامم)
۴- در قرآن آمده است که بسیاری با همین کتاب هدایت می‌شوند و بسیاری گمراه، کأنه قرآن خود زنده‌گی و نیل زنده‌گی است پرواپیشه‌گان از زنده‌گی آب حیات می‌نوشندو فرعونیان خون و..
۵- پوشش زنان این روزها مساله‌ی اصلی سپهر اجتماعی ایرانیان شده و برخی کسانی که خود را مومنین می‌دانند با شدت و حدت این موضوع را عمده می‌کنند.این یادداشت بیشتر خطاب به این دسته و نیز کسانی است که کلن نفی متنی مانند قرآن می‌کنند و دعوتی است به همان عدل و تعادلی که گفته شد.
۶- بخشهایی از قرآن فرامینی است خطاب به مومنان. از ریشه‌ی أمن بیش از ۸۵۰ بار در قرآن استفاده شده (الله ۹۸۰ بار) و از این جهت بسامدی بسیار بالا دارد و حکایتگر اهمیت موضوع ایمان است. در حالیکه مثلن ریشه‌ی سلم این‌همه مورد اقبال نبوده( حدود ۱۳۵ بار)
مومنان بیش از سیصدبار مورد خطاب قرار گرفته‌اند (حدود۹۰بار مستقیم) و پس از خطاب سخنانی توصیفی، ترغیبی ، تحذیری ، تعریضی و.. آمده است ( الذین هم عن اللغو معرضون) (لأماناتهم و عهدهم راعون ) ( اذا مروا باللغو مروا کراما) ( اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما) و..
بسیاری آیات خطاب به مومنان حکمی در قالب امر و نهی دارد و صراحتا انجام کار و گفتار و اندیشه‌ای یا ترک یکی از اینها را خواسته است..
در اینجا فقط برخی از این آیات را نقل می کنم وتوصیف فضای بین الاذهانی مومن و منکر و قضاوت را به خوانندگان می‌سپارم:
- آیات ربا: اتقوا الله و ذروا مابقی من الربا إن کنتم مومنین و..اگر ربا را ترک نکنید با خدا و رسولش اعلان جنگ کرده اید. لاتاکلوا الربا و.. قرض که می‌دهید اگر طرف سختش است مهلت بدهید اگر هم می‌تواند صدقه‌اش حساب کنید و..
نظر و عمل مبلغان حجاب درباره ی همین چند آیه و سیستم پولی حاکم شده بر کشور چیست؟
-برپایی عدل و قسط : کونوا قوامین بالقسط
سپهر جامعه ی ما چقدر رنگ عدالت و قسط دارد؟
- رابطه با غیر مومن : لاتتخذوا الکافرین اولیا.. لاتتخذوا الیهود و النصاری اولیا... لا تتخذوا بطانة من دونکم
- پرهیز از گمان بد و تجسس در امور دیگران:
اجتنبوا کثیرا من الظن.. لاتجسسوا و..
- پرهیز از کم فروشی
- پرهیز از غیبت و تهمت
- دوری از تمسخر دیگران
- دعوت به توبه و ایمان آوردن مجدد و طلب اصلاح و بازبینی رفتار و...
- پرهیز از اسراف و کسب روزی حلال
- پرهیز از قصاص و برتری بخشش( با تاکید بر قصاص) و..
۷- سخن این است این‌ها و ده‌ها خطاب و دعوت و امر و نهی دیگر در قرآن وجود دارد، کدامشان را آنقدر اهمیت داشته که حجاب و چرا؟

چنان‌که آمد پرداختن و بسط مطالب بالا مجال و مقال بسیار می‌طلبد و من در انتها سخن مرد بی نظیری را نقل می‌کنم که هرچه کرده همه از دولت قرآن کرده..
صلاح مملکت خویش خسروان دانند
گدای گوشه نشینی تو حافظا مخروش

#محسن_یارمحمدی
دانش آموخته‌ی دکتری زبان و ادبیات فارسی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#درنگ_عربی

#نازک_الملائکه

‏أسير أنا في شعاب الوجود

أفتش عن حلمي المتعِب..

--------------------ترجمه؛

در دره‌های وجود چرخ‌می‌زنم

رؤیای رنج‌آورم را می‌جویم...

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#درنگ_عربی

#سوزان_علیوان

...‏في الليل
لا تتركيني وحيدًا
ترعبني العتمة
صوتي مصباحٌ مكسور
والنجومُ
إن غابت ضحكتكِ،
مرايا جارحة.

------------------ ترجمه:

شبانگاه ، تنهایم مگذار
تاریکی مرا می‌ترساند
و صدایم فانوسی شکسته را می‌ماند
آن‌گاه که لبخندت غیبت کند
ستاره‌گان
خرده شیشه‌هایی بران می‌شوند..

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#نوسروده

جغرافیای من
همیشه خوب بوده است
اما،
چه فایده دارد؟!

من نام تمام پایتخت‌های کشورها را می‌دانم
و‌نقشه‌ی گنگ تمام جهان را
با همه ی رودخانه‌ها و دریاها
کوه‌ها و کویر‌ها
می‌خوانم
حتا سیارات سرگردان و دب اصغر و اکبر را
در آسمان شب
تشخیص می‌دهم
با اینهمه هیچ فایده ندارد این‌همه دانستن جغرافیای زمین یا که آسمان
چون هیچکدامشان
مرا به آغوش تو نمی‌رسانند
بیا
همه ی این دانسته‌ها را بگیر و فقط
راهی را به من نشان بده
که مرا تا تو...
ادامه می‌دهد ...
#محسن_یارمحمدی فروردین۱۴۰۲

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#دردستان ...
... وحیران فکر می‌کنم انسانی چنین تیزبین و حساس و عاشق زنده‌گی، چه شر مهیب و مهلکی را در زنده‌گی دیده که شر هول‌ناکی چون مرگ را برگزیده...

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#لاطالائیل،

نخستین( و نه بزرگترین ) قربانی حکومت‌های ایدئولوژیک و مطلق‌انگار خود آن حکومت‌ها و آرمان‌های ایشان است. کأنه ایشان آمده‌اند تا با دست خود ، خویش و آرمان‌های خویش را ذبح کنند و این نکته‌ای است که چنین حکومت‌هایی از درکش کاملن ناتوانند..
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
تو نیستی که ببینی

#سوگستان_همیشه
- به همه‌ی رفته‌گان #سال_بد

تو نیستی که ببینی
چگونه عطر تو در عمق لحظه ها جاری است
چگونه عکس تو در برق شیشه ها پیداست
چگونه جای تو در جان زندگی سبز است.

هنوز
پنجره باز است
تو، از بلندی ایوان به باغ می نگری
درخت‌ها و چمن‌ها و شمعدانی‌ها
به آن ترنم شیرین به آن تبسم مهر
به آن نگاه پر از آفتاب می نگرند.

تمام گنجشکان
که درنبودن تو
مرا به باد ملامت گرفته اند
تورا به نام صدا می کنند
هنوز نقش تو را از فراز گنبد کاج
کنار باغچه، زیر درخت‌ها، لب حوض
درون آینه پاک آب
می نگرند

تو نیستی که ببینی چگونه پیچیده است
طنین شعر نگاه تو درترانه‌ی من
تو نیستی که ببینی چگونه می‌گردد
نسیم روح تو در باغ بی‌جوانه‌ی من

چه نیمه شب‌ها کز پاره‌های ابر سپید
به روی لوح سپهر
تو را چنانکه دلم خواسته است
ساخته ام
چه نیمه شب‌ها
وقتی که ابر بازیگر
هزار چهره به هر لحظه می‌کند تصویر
به چشم هم‌زدنی
میان آن همه صورت تورا شناخته ام.

به خواب می‌ماند
تنها، به خواب می ماند
چراغ، آینه، دیوار بی تو غمگین اند
تو نیستی که ببینی
چگونه با دیوار
به مهربانی یک دوست از تو میگویم
تو نیستی که ببینی چگونه از دیوار
جواب می‌شنوم
تو نیستی که ببینی چگونه دور از تو
به روی هرچه در این خانه است
غبار سربی اندوه
بال گسترده است
تو نیستی که ببینی
دل رمیده من
بجز تو،
یاد همه چیز را رهاکرده است

غروب های غریب
در این رواق نیاز
پرنده ساکت و غمگین
ستاره بیمار است
دو چشم خسته‌ی من
در این امید عبث
دو شمع سوخته جان همیشه بیدار است
تو نیستی که ببینی..

همیشه نامدار #فریدون_مشیری

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#درنگ_عربی

#آدونیس

تجلسُ الحياةُ على كرسيٍّ عتيقٍ
في بيتٍ واسعٍ يحرسه الموت.
يجلس الموتُ على كرسيٍّ حديثٍ
في بيتٍ ضيِّقٍ لا يتّسع حتّى لخطوةٍ واحدةٍ
تخطوها الحياة.
لكن،
أين المشكلة؟

—------------------------- ترجمه؛

زنده‌گی می‌نشیند برچهارپایه‌ای کهن
در خانه‌ای بزرگ‌
که مرگ پاسداری‌اش می‌کند

مرگ می‌نشیند بر چارپایه‌ای نو
در خانه‌ای آن‌چنان تنگ‌ که زنده‌گی نمی‌تواند
گامی در آن بردارد

راستی
مشکل کجاست؟
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from نیازستان (محسن یارمحمدی)
#آهستان
#نیما

...من دلم سخت گرفته است از این
میهمان خانه ی مهمان کش روزش تاریک
که درآن
نشناخته ، به جان هم انداخته اند
چند تن خواب آلود
چند نا هموار
چند تن ناهشیار...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#درنگ_عربی

#بلند_الحیدری

هذا هو ليل شتائك في المنفى
توقد كل براكين الأرض السبعة
لكنك لن تدفأ
مادام شتاؤك في قلبك
والمنفى فيك
فلن تهرب إلا من منفى وإلى منفى..

------------------------ ترجمه؛ محسن یارمحمد

همین است شام‌گاه تو در تبعیدگاه

آتشفشان‌های هر هفت اقلیم زمین را می‌افروزی
ولی هرگز گرم نخواهی شد
چرا که زمستان در قلب توست
و تبعیدگاه لانه دارد در جانت
و تو
تنها
از تبعیدگاهی به تبعیدگاهی دگر می‌گریزی...

@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹