#گذار_سیاوش_از_آتش
#یادداشت_روز
برای برخی ازجوان ها ونوجوانان (و البته بزرگسال های) ایران_زمین، ابراز و اظهار این حجم عمیق از احساسات و شور و شوق و شعور و.. در مرگ #استاد حیرت آور است .
دانسته های ایشان ( اگر در بطن حکایت نبوده باشند) بنا به تجربه ی زیسته و اطلاعاتی است که غالبا نظام مسلط محیطی به ایشان تحمیل کرده است. بنابراین میگویند:
خب بابا، هنرمند بزرگ، اصلا موسیقی دانی کمنظیر ، یک آواز خوان بوده دیگه، گیرم آدم باحال اینکه نمیشه!حالا مگه چه کار کرده؟چی اختراع کرده مگه؟
و همه ی این پرسشها بیان بسیاری چیزهاست مثلا غلبه یافتن #کالا_خدایی در ذهن نسلهای بعد یا گفتمان مسلط شدن #شیئ_وارگی بر جان و دل مردم ( مگه چی اختراع کرده؟!) و البته ایشان حق دارند اینگونه بپرسند چون نه نظام آموزشی و فرهنگی رسمی خواسته کاری بکند در جهت معرفی و ارج نهادن چنین انسانهایی(حاکمیت ) و نه نظام غیر رسمی ( خانواده ها و اقوام و...)..
برای معرفی #شجریان که حالا او =آثارش شده بشخصه میتوانم دهها صفحه بنویسم اما این چند سطر را پیش درآمدی میکنم برای آشنایی نسل جوانتر با #سیاوش_روزگار_ما و انشاالله بشود که بیشتر بشود
آیینه ی آثار #شجریان بهترین معرف اوست.
دهه ی پنجاه خوش_باشی غرق در دردهای وجودی #خیام است.
شوخی و شنگی توام با اضطرابی وجودی، از آن #همه_چیز_خوب_است هایی که #تو_باور_مکن . کسی میداند یاری و فراغتی و طرف چمنی، همراه کتابی و پیاله ای و مشک ختنی.. اما دل بی قرارش می گوید تا سبزه ی خاک ما...
طرب_تلخ آن دهه در اغلب آثار استاد چشیدنی است که ناگهان همه ی چشمها ز حیرت آن صبح نابجای خیره و حیران میشوند و.. یکی دو سالی ( و برای بسیاری سالهایی )باید بگذرد که بدانند #خورشیدشان کجاست؟
محمد: آخه بابا مگه میشه نمیگذارند کاست منتشر بشه
علی: خب آخه طرف خونده شهریاران بود و کوی مهربانان این دیار ..
ناصر: نماینده های مجلسم گفتند این داره برا شاه معدوم میخونه
محمد: آخه بابا شعر از حافظ هست ها چه ربطی داره به ششصد سال بعد
علی : خب قبول کن محمد دیگه #شجریان در انتخاب شعرها رندی کرده ..
و من دوازده سیزده ساله این گفتگوهای بزرگترها را میشنیدم و در آن میان حواسم به این بود که #حکم_دل است و #پیک را می توانم ببرم..
نسل من از همان ده وازده سالگی دل و جان سپرده ی کارهای #استاد شد.
او متفاوت بود، عالی میخواند ،در همه چی دقت داشت و.. با شه پر صدای او بود که ما نشستیم بر بال هنر مشکاتیان هاو علیزاده ها. پایورها و شهنازها، لطفی ها وموسوی و بهاری و اسماعیلی و بعدا پیرنیاکان و عندلیبی ها و.. و بسیاری از ما حافظ و مولانا و سعدی و عطار و عراقی و بعدا مشیری و نیما و اخوان و .. را با این صدا یافتیم و در آفتاب مهرشان گداختیم.
باری گفتم به شتاب مینویسم و آهستگی میطلبد در باره ی #استاد و آثارش سخن گفتن .
او برای ما در عین حال که #مقصد شد #راه نیز شد در عین حال که #مأمن بود #پل نیز شد و این اوج هنرمندی یک انسان تواند بود.
به سیاست تهی مغزان تاخت نه با #شعار و #شور که با #شعر و #شعور و مهمتر از همه با #کار و کار و کار ...
این روزها بنشینید و آن ده کار دهه ی شصت را ببینید که از نظر من #قلل کارهای استادند .
تقریبا همه شان ( با وجود تک توک لغزشها) بی نظیرند و البته من بلند ترین این چکادها را #بیداد و #دستان و #آستان_جانان می دانم ..
بیداد شگفت به سال ۱۳۶۱ شکل گرفت و آستان جانان سال بعد از آن و... اما در کنار همه ی ویژگی های ماورایی و هنری و فنی در کارهای استاد انتخاب اشعار هم اغلب قیامتی است.
بیداد به سبب یاری اندر کس نمی بینیم حافظ معطل میشد اما شجریان از سعدی میخواند:
جماعتی که نظر را حرام می دانند
نظر حرام بکردند و خون خلق حلال
بیت حذف میشد و شجریان فریاد میزد:
ارغنون ساز فلک رهزن اهل هنر است
چون ننالیم ازین قصه و چون نخروشیم؟!
و در عین تمام تلاشها و کارها #دردوجودی انسان را می نالید که:
جهان پیر است و بی بنیاد
ازین فرهاد کش فریاد ای فریاد ای فریاد
که کرد افسون و نیرنگش ملول از جان شیرینم
و...
گمان مبر که به پایان رسیده کار مغان
هزار باده ی ناخورده در رگ تاک است..
#محسن_یارمحمدی
#جستجوگر_تاریخ_و_فرهنگ_ایران
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یادداشت_روز
برای برخی ازجوان ها ونوجوانان (و البته بزرگسال های) ایران_زمین، ابراز و اظهار این حجم عمیق از احساسات و شور و شوق و شعور و.. در مرگ #استاد حیرت آور است .
دانسته های ایشان ( اگر در بطن حکایت نبوده باشند) بنا به تجربه ی زیسته و اطلاعاتی است که غالبا نظام مسلط محیطی به ایشان تحمیل کرده است. بنابراین میگویند:
خب بابا، هنرمند بزرگ، اصلا موسیقی دانی کمنظیر ، یک آواز خوان بوده دیگه، گیرم آدم باحال اینکه نمیشه!حالا مگه چه کار کرده؟چی اختراع کرده مگه؟
و همه ی این پرسشها بیان بسیاری چیزهاست مثلا غلبه یافتن #کالا_خدایی در ذهن نسلهای بعد یا گفتمان مسلط شدن #شیئ_وارگی بر جان و دل مردم ( مگه چی اختراع کرده؟!) و البته ایشان حق دارند اینگونه بپرسند چون نه نظام آموزشی و فرهنگی رسمی خواسته کاری بکند در جهت معرفی و ارج نهادن چنین انسانهایی(حاکمیت ) و نه نظام غیر رسمی ( خانواده ها و اقوام و...)..
برای معرفی #شجریان که حالا او =آثارش شده بشخصه میتوانم دهها صفحه بنویسم اما این چند سطر را پیش درآمدی میکنم برای آشنایی نسل جوانتر با #سیاوش_روزگار_ما و انشاالله بشود که بیشتر بشود
آیینه ی آثار #شجریان بهترین معرف اوست.
دهه ی پنجاه خوش_باشی غرق در دردهای وجودی #خیام است.
شوخی و شنگی توام با اضطرابی وجودی، از آن #همه_چیز_خوب_است هایی که #تو_باور_مکن . کسی میداند یاری و فراغتی و طرف چمنی، همراه کتابی و پیاله ای و مشک ختنی.. اما دل بی قرارش می گوید تا سبزه ی خاک ما...
طرب_تلخ آن دهه در اغلب آثار استاد چشیدنی است که ناگهان همه ی چشمها ز حیرت آن صبح نابجای خیره و حیران میشوند و.. یکی دو سالی ( و برای بسیاری سالهایی )باید بگذرد که بدانند #خورشیدشان کجاست؟
محمد: آخه بابا مگه میشه نمیگذارند کاست منتشر بشه
علی: خب آخه طرف خونده شهریاران بود و کوی مهربانان این دیار ..
ناصر: نماینده های مجلسم گفتند این داره برا شاه معدوم میخونه
محمد: آخه بابا شعر از حافظ هست ها چه ربطی داره به ششصد سال بعد
علی : خب قبول کن محمد دیگه #شجریان در انتخاب شعرها رندی کرده ..
و من دوازده سیزده ساله این گفتگوهای بزرگترها را میشنیدم و در آن میان حواسم به این بود که #حکم_دل است و #پیک را می توانم ببرم..
نسل من از همان ده وازده سالگی دل و جان سپرده ی کارهای #استاد شد.
او متفاوت بود، عالی میخواند ،در همه چی دقت داشت و.. با شه پر صدای او بود که ما نشستیم بر بال هنر مشکاتیان هاو علیزاده ها. پایورها و شهنازها، لطفی ها وموسوی و بهاری و اسماعیلی و بعدا پیرنیاکان و عندلیبی ها و.. و بسیاری از ما حافظ و مولانا و سعدی و عطار و عراقی و بعدا مشیری و نیما و اخوان و .. را با این صدا یافتیم و در آفتاب مهرشان گداختیم.
باری گفتم به شتاب مینویسم و آهستگی میطلبد در باره ی #استاد و آثارش سخن گفتن .
او برای ما در عین حال که #مقصد شد #راه نیز شد در عین حال که #مأمن بود #پل نیز شد و این اوج هنرمندی یک انسان تواند بود.
به سیاست تهی مغزان تاخت نه با #شعار و #شور که با #شعر و #شعور و مهمتر از همه با #کار و کار و کار ...
این روزها بنشینید و آن ده کار دهه ی شصت را ببینید که از نظر من #قلل کارهای استادند .
تقریبا همه شان ( با وجود تک توک لغزشها) بی نظیرند و البته من بلند ترین این چکادها را #بیداد و #دستان و #آستان_جانان می دانم ..
بیداد شگفت به سال ۱۳۶۱ شکل گرفت و آستان جانان سال بعد از آن و... اما در کنار همه ی ویژگی های ماورایی و هنری و فنی در کارهای استاد انتخاب اشعار هم اغلب قیامتی است.
بیداد به سبب یاری اندر کس نمی بینیم حافظ معطل میشد اما شجریان از سعدی میخواند:
جماعتی که نظر را حرام می دانند
نظر حرام بکردند و خون خلق حلال
بیت حذف میشد و شجریان فریاد میزد:
ارغنون ساز فلک رهزن اهل هنر است
چون ننالیم ازین قصه و چون نخروشیم؟!
و در عین تمام تلاشها و کارها #دردوجودی انسان را می نالید که:
جهان پیر است و بی بنیاد
ازین فرهاد کش فریاد ای فریاد ای فریاد
که کرد افسون و نیرنگش ملول از جان شیرینم
و...
گمان مبر که به پایان رسیده کار مغان
هزار باده ی ناخورده در رگ تاک است..
#محسن_یارمحمدی
#جستجوگر_تاریخ_و_فرهنگ_ایران
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from محسن یارمحمدی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#یاد_ایام
#استاد_شجریان #همایون #فرهادی #رایان و دیگر اعضای خانواده ی استاد #فوتبال تماشا میکنند.
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#استاد_شجریان #همایون #فرهادی #رایان و دیگر اعضای خانواده ی استاد #فوتبال تماشا میکنند.
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یادداشت_همیشه
حکایت من و #استاد..
فکر میکنم طی این شش هفت روز میانه ی مهر ماه، آنقدر که دوستان و عزیزانم نگران حالم بودند وتسلیت گفتند در مرگپدرم تسلیت نگفتند و نگران نبودند و بنا بر این میتوانم چنان پرشور و شعار بنویسم و پر سوز و گداز بنگارم که حسابی #هیجان زده شوید و..
اما برای کسی که در مکتب #ایران برآمده و رشد کرده و آموزگارانش فردوسی و ناصرخسرو و سهروردی و عطار و سعدی و مولانا و حافظ بوده اند و زرین کوب ها و شفیعی ها و پورنامداریان ها و... #شجریان ها...ضمن محفوظیت #شعار و #هیجان اصل بر چیز دیگر است.
برای حفظ شعار، میگویم :
اگر سامیان و سواران دشت نیزه گذار، #داوود داشتند که با صدایش انسان ها و حیوان ها می مردند ما #سیاوش داریم که در صدایش انسان و حیوان زنده میشوند
هراس تاریکی از فریاد #مرگ_بر_سیاهی نیست آنچه او را پس می راند افروختن #شمعی است خدایی
همه میتوانند فریاد مرگ بر... سر دهند اما آنان که میتوانند چیزی #بسازند نیاز جامعه ی مایند
فردوسی و حافظ و..پی افکندند از نظم کاخی بلند که دست و چشم هیچ اهریمنی را توان ویران کردن یا نادیده گرفتن آن نیست و #شجریان با همان سخنان و آهنگها و آوازها کاخی ساخت که باید زمانها بگذرد تا بدانند چه شده است
باور دارم حتا خود استاد و دیگران هرقدر بدانند،هنوز نمیدانند #استاد چه کرده است و..
و اما حکایت من و #استاد
کامیاب بوده ام که از ده سالگی #ای_مه_من.. می شنیدم ودر نوجوانی پول توجیبی ام را برای خریدن #بیداد و #آستان_جانان و #دستان صرف میکردم و یکی دوسال دیگر انس من و این صدا و آنها نواهای همراه چهل ساله خواهد شد. بلوغ در راه است.
و طی این چند دهه چه چیزهای استاد شد مایه ی عظمت من نظیرش در ذهن و جان من !؟
۱- امضایش.
کدام چهره ی پرنفوذ و پرآوازه و محبوب القلوب تاریخ گذشته و حال ایران را میشناسید که امضا کند(خاک پای مردم ایران چنان همقافیه شودبا (#محمدرضا_شجریان)؟
دیده اید اکثریت هنربندان دوریالی طلبکار مردمند اما کجای زندگی و کار شجریان جز احترام به مردم می بینید!؟ چنان زیسته که گویا او بدهکار مردم است و زهی حلال زادگی که #همایون و دگر فرزندانش نیز چنین اند
۲- ما هیچوقت از او ناله نشنیدیم ، ناسزا نشنیدیم، نفرین نشنیدیم، طعنه و تمسخر ندیدیم و... اگر بود همه در #کار بود . چیزی که تک تک ما به اجرایش نیازمندیم #کار
و نگاهی به تاریخ درد صدسال اخیر و هزاران سال ایران نشان میدهد که فقط کار بوده که اهریمن تباهی و سیاهی را شکست داده و نه چیز دیگر.. از فردوسی و ابن سینا تا دهخدا و بیضایی و درودی و.. بپرسید.
۳- کار عالیست اما آنچه کار امثال شجریان را کاری تر میکند کار در شرایط مرگ است و #ایمان به کار
۴- ادب و متانت #شجریان برای من یادآور اسطوره ی انسان ایرانی است حتا به هنگامه ی رزم نیز شسته رفته ترین سخنان را میگوید و که میداند این کار چنان تاریکی را به وحشت می اندازد که حد ندارد چون وقتی برای شکست سیاهی از ابزار او بهره میگیری سیاهی بسیار خوشحال است چون تو را تداوم خویش می یابد و میخندد که: « تو نیز از خودمایی»
۵- شجریان نه تنها در عرصه عمومی( کار هنری و اجتماعی و..)پیروز شد که در اصلی ترین نبرد نیز #شاه_دژ خانواده را تباه نکرد إن فی ذلک الذکری لمن کان له قلب..
۶- شجریان نمی گفت پاک است او پاک بودن را نشان میداد چیزی که مورد بغض پلیدی است.
۷- برای امثال #استاد هنر وکار و.. #سلوک است از جنس #صیرورت قرآنی است.او در کارهایش و زندگی اش #میشد و شد
۸- آشنایی عیانی و نهانی او با ادبیات فارسی و فهم جانی سخنان حکمای ایرانی در میان بزرگان ادبیات کم نظیر است چه برسد به اهالی موسیقی
۹- از موسیقی آنقدر می دانم که نام دستگاهها را و برخی گوشه ها را و فرق آواز و تصنیف را و.. سه تاری و #مرغ_سحر را. اما همین چند جرعه دانسته از دریای موسیقی ایرانی،به من میگوید نه #دستان تکرار خواهد شد و نه #بیداد و... البته که هرگز نه سنتور #مشکاتیان را فراموش میکنم در تکمیل و تکامل صدای #استاد، نه تار بیکجه خانی و علیزاده و..را نه کمانچه ی کلهر و نی عندلیبی را ونه فرهنگ فر یا کامکارها و..را
۱۰- #شجریان در بزنگاه تاریخ معاصر در کنار مردم ایستاد و چونان اسلاف خویش(خیام و حافظ) رندانه و به هزار زبان از #مهرپرستی و #مستی گفت و تاریکی #دلاله را با #کار و تولید به سخره گرفت
۱۱- شجریان #پرکار است بسیار بسیار و با اینهمه کار ،منی عمر بر سر ادبیات فارسی و عربی نهاده ام وقتی از منظر خواندن ابیات آثارش مینگرم شاید لغزشهایش دو رقمی نشود و کیست نداند که در خواندن مثلا هزار بیت بد خواندن سه چهار بیت اصلا مشکلی نیست چه رسد به آواز خواندنش
۱۲- در روزگار سفله پروری و کم مایگی و میان مایگی شجریان باسواد و پر مایه..
۱۳- به بعدش برای بعد انشاالله
#محسن_بارانی مهر درد ۱۳۹۹
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
حکایت من و #استاد..
فکر میکنم طی این شش هفت روز میانه ی مهر ماه، آنقدر که دوستان و عزیزانم نگران حالم بودند وتسلیت گفتند در مرگپدرم تسلیت نگفتند و نگران نبودند و بنا بر این میتوانم چنان پرشور و شعار بنویسم و پر سوز و گداز بنگارم که حسابی #هیجان زده شوید و..
اما برای کسی که در مکتب #ایران برآمده و رشد کرده و آموزگارانش فردوسی و ناصرخسرو و سهروردی و عطار و سعدی و مولانا و حافظ بوده اند و زرین کوب ها و شفیعی ها و پورنامداریان ها و... #شجریان ها...ضمن محفوظیت #شعار و #هیجان اصل بر چیز دیگر است.
برای حفظ شعار، میگویم :
اگر سامیان و سواران دشت نیزه گذار، #داوود داشتند که با صدایش انسان ها و حیوان ها می مردند ما #سیاوش داریم که در صدایش انسان و حیوان زنده میشوند
هراس تاریکی از فریاد #مرگ_بر_سیاهی نیست آنچه او را پس می راند افروختن #شمعی است خدایی
همه میتوانند فریاد مرگ بر... سر دهند اما آنان که میتوانند چیزی #بسازند نیاز جامعه ی مایند
فردوسی و حافظ و..پی افکندند از نظم کاخی بلند که دست و چشم هیچ اهریمنی را توان ویران کردن یا نادیده گرفتن آن نیست و #شجریان با همان سخنان و آهنگها و آوازها کاخی ساخت که باید زمانها بگذرد تا بدانند چه شده است
باور دارم حتا خود استاد و دیگران هرقدر بدانند،هنوز نمیدانند #استاد چه کرده است و..
و اما حکایت من و #استاد
کامیاب بوده ام که از ده سالگی #ای_مه_من.. می شنیدم ودر نوجوانی پول توجیبی ام را برای خریدن #بیداد و #آستان_جانان و #دستان صرف میکردم و یکی دوسال دیگر انس من و این صدا و آنها نواهای همراه چهل ساله خواهد شد. بلوغ در راه است.
و طی این چند دهه چه چیزهای استاد شد مایه ی عظمت من نظیرش در ذهن و جان من !؟
۱- امضایش.
کدام چهره ی پرنفوذ و پرآوازه و محبوب القلوب تاریخ گذشته و حال ایران را میشناسید که امضا کند(خاک پای مردم ایران چنان همقافیه شودبا (#محمدرضا_شجریان)؟
دیده اید اکثریت هنربندان دوریالی طلبکار مردمند اما کجای زندگی و کار شجریان جز احترام به مردم می بینید!؟ چنان زیسته که گویا او بدهکار مردم است و زهی حلال زادگی که #همایون و دگر فرزندانش نیز چنین اند
۲- ما هیچوقت از او ناله نشنیدیم ، ناسزا نشنیدیم، نفرین نشنیدیم، طعنه و تمسخر ندیدیم و... اگر بود همه در #کار بود . چیزی که تک تک ما به اجرایش نیازمندیم #کار
و نگاهی به تاریخ درد صدسال اخیر و هزاران سال ایران نشان میدهد که فقط کار بوده که اهریمن تباهی و سیاهی را شکست داده و نه چیز دیگر.. از فردوسی و ابن سینا تا دهخدا و بیضایی و درودی و.. بپرسید.
۳- کار عالیست اما آنچه کار امثال شجریان را کاری تر میکند کار در شرایط مرگ است و #ایمان به کار
۴- ادب و متانت #شجریان برای من یادآور اسطوره ی انسان ایرانی است حتا به هنگامه ی رزم نیز شسته رفته ترین سخنان را میگوید و که میداند این کار چنان تاریکی را به وحشت می اندازد که حد ندارد چون وقتی برای شکست سیاهی از ابزار او بهره میگیری سیاهی بسیار خوشحال است چون تو را تداوم خویش می یابد و میخندد که: « تو نیز از خودمایی»
۵- شجریان نه تنها در عرصه عمومی( کار هنری و اجتماعی و..)پیروز شد که در اصلی ترین نبرد نیز #شاه_دژ خانواده را تباه نکرد إن فی ذلک الذکری لمن کان له قلب..
۶- شجریان نمی گفت پاک است او پاک بودن را نشان میداد چیزی که مورد بغض پلیدی است.
۷- برای امثال #استاد هنر وکار و.. #سلوک است از جنس #صیرورت قرآنی است.او در کارهایش و زندگی اش #میشد و شد
۸- آشنایی عیانی و نهانی او با ادبیات فارسی و فهم جانی سخنان حکمای ایرانی در میان بزرگان ادبیات کم نظیر است چه برسد به اهالی موسیقی
۹- از موسیقی آنقدر می دانم که نام دستگاهها را و برخی گوشه ها را و فرق آواز و تصنیف را و.. سه تاری و #مرغ_سحر را. اما همین چند جرعه دانسته از دریای موسیقی ایرانی،به من میگوید نه #دستان تکرار خواهد شد و نه #بیداد و... البته که هرگز نه سنتور #مشکاتیان را فراموش میکنم در تکمیل و تکامل صدای #استاد، نه تار بیکجه خانی و علیزاده و..را نه کمانچه ی کلهر و نی عندلیبی را ونه فرهنگ فر یا کامکارها و..را
۱۰- #شجریان در بزنگاه تاریخ معاصر در کنار مردم ایستاد و چونان اسلاف خویش(خیام و حافظ) رندانه و به هزار زبان از #مهرپرستی و #مستی گفت و تاریکی #دلاله را با #کار و تولید به سخره گرفت
۱۱- شجریان #پرکار است بسیار بسیار و با اینهمه کار ،منی عمر بر سر ادبیات فارسی و عربی نهاده ام وقتی از منظر خواندن ابیات آثارش مینگرم شاید لغزشهایش دو رقمی نشود و کیست نداند که در خواندن مثلا هزار بیت بد خواندن سه چهار بیت اصلا مشکلی نیست چه رسد به آواز خواندنش
۱۲- در روزگار سفله پروری و کم مایگی و میان مایگی شجریان باسواد و پر مایه..
۱۳- به بعدش برای بعد انشاالله
#محسن_بارانی مهر درد ۱۳۹۹
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#پاسخستان
در فضای مجازی با ویدئوهایی روبرو شده ام یا برخی دوستان برایم میفرستند که برخی از هدایت شدگان #شبه_مذهبی بی خبر از خدا و #ایمان_سوز که در واقع #عمله_ی_شیطان اند، جلوی یک نفر را که عزادار #استاد است میگیرند و می پرسند: چیزی از او به خاطر داری !؟ یا اثری از او را میتوانی نام ببری یا بیتی از آوازها و تصانیفش را میخوانی !؟
خب این نوکران ظاهرپرست #ابلیس_حسد اولین چیزی را که نمیتوانند بفهمند همان چیزی است که جد عظمی شان در بدو خلقت #آدم نفهمید که :
قبول خاطر و لطف سخن خداداد است.
دیگر اینکه اگر با این روش بخواهیم مورد تاییدان ایشان را در مراسم مذهبی ( سوگواری ائمه ، نماز جمعه ، مراسم تشییع ، قرآن خوانی و.. ) محک بزنیم که چنان پرده برافتد که نه تو مانی و نه من ...
فرض کنید ازشرکت کنندگان درمراسمی آنچنان بپرسید :چند جمله از امامان (ع) حسن مجتبی یا نهم و دهم بگویند یا نوع مبارزات و دشمنان ائمه را ذکر کنند .
یا چند سوال قرآنی بپرسی مثلا : سوره ی دهم قرآن چیست یا نام چند تفسیر شیعی یا مفسران بزرگ یا اینکه روایت چهارده گانه چیست ؟! یا فرق سور مکی و مدنی کدام است یا کیفیت وحی چگونه است و... ؟!
البته من پاسخم را سالهاست دریافت کرده ام وقتی #شرم نباشد دیگر هیچ چیز نخواهد بود.
من لا حیاء له لا دین له
لا نفی جنس است یعنی مطلق نفی میکند کسی که هیچ حیایی ندارد #هیچ_دینی ندارد.
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
در فضای مجازی با ویدئوهایی روبرو شده ام یا برخی دوستان برایم میفرستند که برخی از هدایت شدگان #شبه_مذهبی بی خبر از خدا و #ایمان_سوز که در واقع #عمله_ی_شیطان اند، جلوی یک نفر را که عزادار #استاد است میگیرند و می پرسند: چیزی از او به خاطر داری !؟ یا اثری از او را میتوانی نام ببری یا بیتی از آوازها و تصانیفش را میخوانی !؟
خب این نوکران ظاهرپرست #ابلیس_حسد اولین چیزی را که نمیتوانند بفهمند همان چیزی است که جد عظمی شان در بدو خلقت #آدم نفهمید که :
قبول خاطر و لطف سخن خداداد است.
دیگر اینکه اگر با این روش بخواهیم مورد تاییدان ایشان را در مراسم مذهبی ( سوگواری ائمه ، نماز جمعه ، مراسم تشییع ، قرآن خوانی و.. ) محک بزنیم که چنان پرده برافتد که نه تو مانی و نه من ...
فرض کنید ازشرکت کنندگان درمراسمی آنچنان بپرسید :چند جمله از امامان (ع) حسن مجتبی یا نهم و دهم بگویند یا نوع مبارزات و دشمنان ائمه را ذکر کنند .
یا چند سوال قرآنی بپرسی مثلا : سوره ی دهم قرآن چیست یا نام چند تفسیر شیعی یا مفسران بزرگ یا اینکه روایت چهارده گانه چیست ؟! یا فرق سور مکی و مدنی کدام است یا کیفیت وحی چگونه است و... ؟!
البته من پاسخم را سالهاست دریافت کرده ام وقتی #شرم نباشد دیگر هیچ چیز نخواهد بود.
من لا حیاء له لا دین له
لا نفی جنس است یعنی مطلق نفی میکند کسی که هیچ حیایی ندارد #هیچ_دینی ندارد.
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یادستان
دهه ی شصت کودکی و نوجوانی من بود. وقتی با دو سه دهه ی بعد مقایسه اش میکنم میبینم علیرغم غبارآلودگی و خون رنگی و صدای شکستن ها و گسستن ها و... مجالی داشت برای کارهایی که بعدها فرادستان تمامت طلب مجال پیدایش همان کارها را ندادند.
این دهه در واقع شروع انسدادی بود که کم کمک فراگیرش کردند و اکنون به برکت این نیم بند فضای مجازی البته به ریپ_زدن افتاده است.
یکی از ویژه ترین یادهایم این بود که با چشم نیمه باز مقهور #فاستوس بودم و بازی بی نظیر #استاد_پرویز_پورحسینی کسی که بعدا در #باشو_غریبه_ی_کوچک فقط با یک سکانس کاری کرد که اهل سینما به احترامش همیشه ایستادند.
بعدها وقتی به حکم تقدیر نیک الهی با استاد #علی_عمرانی شاهنامه را نمایشی میکردم وقتی او با حسرت و احترام ازاین بازی شگفت یادکرد بسیار خوشحال تر شدم که غریزه ام اغلب درست کار می کند.
حال و در سخت ترین سالهای تاریک ایران #پرویز_پورحسینی این آقای (جنتلمن) سینمای ایران رفته است و من آهی میکشم اما به پاس سربلندی،متانت، ادب، حرفه ای گری و..او به پا می ایستم.رفتاری که دراین روزگار کیمیاست اما نوادری چون او داشتند و دارند..
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
دهه ی شصت کودکی و نوجوانی من بود. وقتی با دو سه دهه ی بعد مقایسه اش میکنم میبینم علیرغم غبارآلودگی و خون رنگی و صدای شکستن ها و گسستن ها و... مجالی داشت برای کارهایی که بعدها فرادستان تمامت طلب مجال پیدایش همان کارها را ندادند.
این دهه در واقع شروع انسدادی بود که کم کمک فراگیرش کردند و اکنون به برکت این نیم بند فضای مجازی البته به ریپ_زدن افتاده است.
یکی از ویژه ترین یادهایم این بود که با چشم نیمه باز مقهور #فاستوس بودم و بازی بی نظیر #استاد_پرویز_پورحسینی کسی که بعدا در #باشو_غریبه_ی_کوچک فقط با یک سکانس کاری کرد که اهل سینما به احترامش همیشه ایستادند.
بعدها وقتی به حکم تقدیر نیک الهی با استاد #علی_عمرانی شاهنامه را نمایشی میکردم وقتی او با حسرت و احترام ازاین بازی شگفت یادکرد بسیار خوشحال تر شدم که غریزه ام اغلب درست کار می کند.
حال و در سخت ترین سالهای تاریک ایران #پرویز_پورحسینی این آقای (جنتلمن) سینمای ایران رفته است و من آهی میکشم اما به پاس سربلندی،متانت، ادب، حرفه ای گری و..او به پا می ایستم.رفتاری که دراین روزگار کیمیاست اما نوادری چون او داشتند و دارند..
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Banan Karevan | Tanha Mandem
..:: bartaryna.ir ::..
#نوای_جان
#کاروان را به جز استاد #بنان ، بسیاری خوانده اند از بزرگانی مانند #استاد_شجریان و #مرضیه گرفته تا دیگران و دیگران... اما هیچکدام سیر و سلوکی را در جانهای ما طی نکرده که #کاروان_بنان..
گلهای رنگارنگ ۲۱۷
شعر این تصنیف جاودان از زنده یاد #رهی_معیری است
- آهنگساز روان شاد مرتضی خان محجوبی
گوارای جان همه ی فارسی زبانان و فارسی دانان باد...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#کاروان را به جز استاد #بنان ، بسیاری خوانده اند از بزرگانی مانند #استاد_شجریان و #مرضیه گرفته تا دیگران و دیگران... اما هیچکدام سیر و سلوکی را در جانهای ما طی نکرده که #کاروان_بنان..
گلهای رنگارنگ ۲۱۷
شعر این تصنیف جاودان از زنده یاد #رهی_معیری است
- آهنگساز روان شاد مرتضی خان محجوبی
گوارای جان همه ی فارسی زبانان و فارسی دانان باد...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Banan Karevan | Tanha Mandem
..:: bartaryna.ir ::..
#نوای_جان
#کاروان را به جز استاد #بنان ، بسیاری خوانده اند از بزرگانی مانند #استاد_شجریان و #مرضیه گرفته تا دیگران و دیگران... اما هیچکدام سیر و سلوکی را در جانهای ما طی نکرده که #کاروان_بنان..
گلهای رنگارنگ ۲۱۷
شعر این تصنیف جاودان از زنده یاد #رهی_معیری است
- آهنگساز روان شاد مرتضی خان محجوبی
گوارای جان همه ی فارسی زبانان و فارسی دانان باد...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#کاروان را به جز استاد #بنان ، بسیاری خوانده اند از بزرگانی مانند #استاد_شجریان و #مرضیه گرفته تا دیگران و دیگران... اما هیچکدام سیر و سلوکی را در جانهای ما طی نکرده که #کاروان_بنان..
گلهای رنگارنگ ۲۱۷
شعر این تصنیف جاودان از زنده یاد #رهی_معیری است
- آهنگساز روان شاد مرتضی خان محجوبی
گوارای جان همه ی فارسی زبانان و فارسی دانان باد...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Gholame Cheshm ~ Musico.IR
MohammadReza Shajarian ~ Musico.IR
فایل صوتی از طرف mohsenbarani72
#نوای_آسمان
ما ایرانیان قرنهاست #مهرپرستیم و هرگاه این ویژگی مان قدرت گرفته سربلند تر بوده ایم .عجیب نیست که مهر توامان یعنی خورشید، عشق و ماهی که قرنها قرن عید بزرگ فلات ایران بوده است و با برداشت محصول و آغاز کشت و کار سال بعد و... فصل عاشقی نام گرفته.
#استاد_مهرستایان محمدرضا شجریان غزل حافظ را اینگونه در چشمه ی صدایش جاری کرده است..
پیشنهاد به اعضای جوانتر گروه و البته همه:
برای عشق ورزیدن و دوست داشتن و اظهار مهر به خوبان لحظه ای درنگ نکنید اگر #مهرپرستید یکی از حسرتهای میانسالی و پیریتان این خواهد شد که چرا روزها و ماههایی را بدون این کیمیای زندگی بخش سرکرده اید..
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#نوای_آسمان
ما ایرانیان قرنهاست #مهرپرستیم و هرگاه این ویژگی مان قدرت گرفته سربلند تر بوده ایم .عجیب نیست که مهر توامان یعنی خورشید، عشق و ماهی که قرنها قرن عید بزرگ فلات ایران بوده است و با برداشت محصول و آغاز کشت و کار سال بعد و... فصل عاشقی نام گرفته.
#استاد_مهرستایان محمدرضا شجریان غزل حافظ را اینگونه در چشمه ی صدایش جاری کرده است..
پیشنهاد به اعضای جوانتر گروه و البته همه:
برای عشق ورزیدن و دوست داشتن و اظهار مهر به خوبان لحظه ای درنگ نکنید اگر #مهرپرستید یکی از حسرتهای میانسالی و پیریتان این خواهد شد که چرا روزها و ماههایی را بدون این کیمیای زندگی بخش سرکرده اید..
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#در_ستایش_فرهادی_ها یا؛
من چرا شعار مرگ بر.. سر نمیدهم
(مطالب ربط چندانی به اصغر فرهادی ندارد)
به گمانم سیزده چهارده ساله بودم و سیزده آبان بود و به صف کردنها و بردنهای بچه های مدرسه ای به راهپیمایی های هیجانی و وسطش جیم زدن ها و رفتن به پارک ها و فوتبال روی آسفالت پاییز و سینما و بچه خلافهامان هم دنبال دخترکانی با ترس_خنده های رنگ و رو پریده و رد و بدل کاغذی در شلوغی ها و..
مرد پشت بلندگو گلو پاره میکرد که بلند بگو: -مرگ بر..
و همه در خلسه های نوجوانی
-مرگ بر..
صدات باید برسه کاخ سفید
-مرگ بر... - مرگ بر..
ناگهان کوروش با وحشتی پریده رنگ دستم را کشید؛ تو چرا نمیگویی مرگ بر..
- میگویم میگویم
- الکی نگو مدتهاست مراقبتم
بلندگو میغرید: مرگ بر صدام..
من هم فریاد زدم: مرگ بر..
کوروش گفت: بله فقط مرگ بر صدامش را میگویی
- خب چون او خواسته کشورم را اشغال کند او بسیاری از بچه محل هامان را به مرگ کشانده..
کوروش گفت:بیا برویم سرمان را به باد خواهی داد و..
و حالا قریب سی و پنج سال است من مرگ بر.. نگفته ام بخصوص وقتی در آن روز هیجانی شگفت، دانشگاه تهران زیر پاهای هزاران هزار تن میلرزید و محمد خاتمی در جواب شعار مرگ بر..
گفت: از مرگ نگویید از زندگی بگویید
و شعار زنده باد.. به آسمان رفت و من بعد ده دوازده سال از آن سیزده آبان زانو زدم روی آسفالت گرم روبروی مجسمه ی فردوسی دانشکده ی ادبیات و زار زار گریستم.
جخ از مادر نزاده ام(ایم)
عمر جهان بر من(ما)گذشته است
محمد رضای شجریان در مرگ بر..محمدرضا شجریان نشد. کاری در سرحد ناممکن او را #استاد کرد.
گیرم جایی هم تشخیص داد بگوید مرگ بر.. اما تفنگت را زمین بگذار تاثیر گذارتر بود..
اصغر فرهادی را کار طاقت فرسایش فرهاد این بیستون اندوه کرده، کاری در مرزهای ناممکن و کندن تندیس عشق و آگاهی
او با پیش بردن پروژه ی درست دیدن و به چالش کشیدن ماندگار شده. او و امثال او با ترسیم #مفصل_دردناک_انسان بودن ارجمند اند او و همانندان او با ایستادن بر #چلیپای_میانه تا سنگهای هر دو طرف خونینشان کند، سرو سایه فکن این دیار شده اند
بر من خرده بگیرید که مخالفان و سنگ زنندگان این نوع #بودن را و این شیوه زیستن را هیجان زدگانی بدانم که در بهترین حالت تاریخ ایران را نمی دانند بحث حسادت و تمامت خواهی و..به کنار
گاه آرزوی محال دارم مثلا میگویم اگر کیارستمی زنده بود و به احتمال زیاد همین رفتار را در کن میکرد باز شعار مرگ بر...
به گوش می رسید و هیچکس فکر نمیکرد که او از مشق شب تا زندگی و دیگر هیچ و تا طعم گیلاس و... همه جا،نه در شعار که در عمل با چراغ دانایی و نقد و به چالش کشیدن، تاریکی را به هراس انداخته است
تمامت خواه از شعار مرگ بر تمامت خواه نمیترسد از عمل ماندگار میترسد او بسیار داناست.
نقل است در صحرای افریقا جیپ دو انگلیسی خراب شد و قرار شد یک مصری انقلابی مبارز با استعمار انگلیس آنها را با شتر به قاهره برساند
یکی ازایشان عربی میدانست و دیگری نه
با شروع حرکت مرد مبارز غرزدن را آغازید. انگلیسی عربی دان شروع کرد به ترجمه که این بابا دارد به ما میتازد ها
چندی بعد دوز فحشها بالاتر رفت عربی دان با ترس گفت: اوه اوه کار به ملکه رسیده
دوستش پرسید:در ضمن حرفهایش نگفت ما را به قاهره نخواهد رساند؟
عربی دان پاسخ داد: نه
دوست مضطرب آرام شد و باز دوست مترجم نالید که: دیگر فحشهایش به ما رسیده
باز مرد پرسید: قاهره چی؟ ما را اینجا رها نخواهد کرد و مترجم گفت: نه
انگلیسی دانا گفت: بگذار مبارزه اش را بکند و خشمش را فروبنشاند تا وقتی دارد ما را به سمت قاهره می برد غمی نیست
همیشه عده ای هستند که از مبارزه با دیکتاتوری فقط مرگبر دیکتاتورش را بلدند و از تاختن به سیاهی مرگ بر سیاه را..
گویا بسیاری از مبارزان روسیه بر #تارکوفسکی می تاخته اند و او جیره خوار حزب کمونیست می دانسته اند یا لهستانی های مبارز #کیشلوفسکی را رمی جمرات می کرده اند و.. اما حالا چه؟
عیب ندارد من به تو نمیگویم کار خویش را از دست بگذار، تو هم به من مگو کار تو را انتخاب کنم
مرا که دهه هاست مشکل این سرزمین را #نرم_افزاری دیده ام و در حوزه ی تفکر و فرهنگ، و چندین سال است دارم قنات خود را حفر میکنم تا شاید کف آبی اندک اما دایم جاری کنم در این کویر، آری مرا به کاری دیگر مخوان
من کمی تاریخ خوانده ام ؛ روزبه(ابومسلم ) بنی امیه ی صد سال برانداخت تا بنی عباس پانصد ساله را بجاش بنشاند اما فردوسی کار دیگر کرد چنانکه مولانا و حافظ و..
#محسن_بارانی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
من چرا شعار مرگ بر.. سر نمیدهم
(مطالب ربط چندانی به اصغر فرهادی ندارد)
به گمانم سیزده چهارده ساله بودم و سیزده آبان بود و به صف کردنها و بردنهای بچه های مدرسه ای به راهپیمایی های هیجانی و وسطش جیم زدن ها و رفتن به پارک ها و فوتبال روی آسفالت پاییز و سینما و بچه خلافهامان هم دنبال دخترکانی با ترس_خنده های رنگ و رو پریده و رد و بدل کاغذی در شلوغی ها و..
مرد پشت بلندگو گلو پاره میکرد که بلند بگو: -مرگ بر..
و همه در خلسه های نوجوانی
-مرگ بر..
صدات باید برسه کاخ سفید
-مرگ بر... - مرگ بر..
ناگهان کوروش با وحشتی پریده رنگ دستم را کشید؛ تو چرا نمیگویی مرگ بر..
- میگویم میگویم
- الکی نگو مدتهاست مراقبتم
بلندگو میغرید: مرگ بر صدام..
من هم فریاد زدم: مرگ بر..
کوروش گفت: بله فقط مرگ بر صدامش را میگویی
- خب چون او خواسته کشورم را اشغال کند او بسیاری از بچه محل هامان را به مرگ کشانده..
کوروش گفت:بیا برویم سرمان را به باد خواهی داد و..
و حالا قریب سی و پنج سال است من مرگ بر.. نگفته ام بخصوص وقتی در آن روز هیجانی شگفت، دانشگاه تهران زیر پاهای هزاران هزار تن میلرزید و محمد خاتمی در جواب شعار مرگ بر..
گفت: از مرگ نگویید از زندگی بگویید
و شعار زنده باد.. به آسمان رفت و من بعد ده دوازده سال از آن سیزده آبان زانو زدم روی آسفالت گرم روبروی مجسمه ی فردوسی دانشکده ی ادبیات و زار زار گریستم.
جخ از مادر نزاده ام(ایم)
عمر جهان بر من(ما)گذشته است
محمد رضای شجریان در مرگ بر..محمدرضا شجریان نشد. کاری در سرحد ناممکن او را #استاد کرد.
گیرم جایی هم تشخیص داد بگوید مرگ بر.. اما تفنگت را زمین بگذار تاثیر گذارتر بود..
اصغر فرهادی را کار طاقت فرسایش فرهاد این بیستون اندوه کرده، کاری در مرزهای ناممکن و کندن تندیس عشق و آگاهی
او با پیش بردن پروژه ی درست دیدن و به چالش کشیدن ماندگار شده. او و امثال او با ترسیم #مفصل_دردناک_انسان بودن ارجمند اند او و همانندان او با ایستادن بر #چلیپای_میانه تا سنگهای هر دو طرف خونینشان کند، سرو سایه فکن این دیار شده اند
بر من خرده بگیرید که مخالفان و سنگ زنندگان این نوع #بودن را و این شیوه زیستن را هیجان زدگانی بدانم که در بهترین حالت تاریخ ایران را نمی دانند بحث حسادت و تمامت خواهی و..به کنار
گاه آرزوی محال دارم مثلا میگویم اگر کیارستمی زنده بود و به احتمال زیاد همین رفتار را در کن میکرد باز شعار مرگ بر...
به گوش می رسید و هیچکس فکر نمیکرد که او از مشق شب تا زندگی و دیگر هیچ و تا طعم گیلاس و... همه جا،نه در شعار که در عمل با چراغ دانایی و نقد و به چالش کشیدن، تاریکی را به هراس انداخته است
تمامت خواه از شعار مرگ بر تمامت خواه نمیترسد از عمل ماندگار میترسد او بسیار داناست.
نقل است در صحرای افریقا جیپ دو انگلیسی خراب شد و قرار شد یک مصری انقلابی مبارز با استعمار انگلیس آنها را با شتر به قاهره برساند
یکی ازایشان عربی میدانست و دیگری نه
با شروع حرکت مرد مبارز غرزدن را آغازید. انگلیسی عربی دان شروع کرد به ترجمه که این بابا دارد به ما میتازد ها
چندی بعد دوز فحشها بالاتر رفت عربی دان با ترس گفت: اوه اوه کار به ملکه رسیده
دوستش پرسید:در ضمن حرفهایش نگفت ما را به قاهره نخواهد رساند؟
عربی دان پاسخ داد: نه
دوست مضطرب آرام شد و باز دوست مترجم نالید که: دیگر فحشهایش به ما رسیده
باز مرد پرسید: قاهره چی؟ ما را اینجا رها نخواهد کرد و مترجم گفت: نه
انگلیسی دانا گفت: بگذار مبارزه اش را بکند و خشمش را فروبنشاند تا وقتی دارد ما را به سمت قاهره می برد غمی نیست
همیشه عده ای هستند که از مبارزه با دیکتاتوری فقط مرگبر دیکتاتورش را بلدند و از تاختن به سیاهی مرگ بر سیاه را..
گویا بسیاری از مبارزان روسیه بر #تارکوفسکی می تاخته اند و او جیره خوار حزب کمونیست می دانسته اند یا لهستانی های مبارز #کیشلوفسکی را رمی جمرات می کرده اند و.. اما حالا چه؟
عیب ندارد من به تو نمیگویم کار خویش را از دست بگذار، تو هم به من مگو کار تو را انتخاب کنم
مرا که دهه هاست مشکل این سرزمین را #نرم_افزاری دیده ام و در حوزه ی تفکر و فرهنگ، و چندین سال است دارم قنات خود را حفر میکنم تا شاید کف آبی اندک اما دایم جاری کنم در این کویر، آری مرا به کاری دیگر مخوان
من کمی تاریخ خوانده ام ؛ روزبه(ابومسلم ) بنی امیه ی صد سال برانداخت تا بنی عباس پانصد ساله را بجاش بنشاند اما فردوسی کار دیگر کرد چنانکه مولانا و حافظ و..
#محسن_بارانی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from اتچ بات
دوشنبه_های_سینما
#بانی_لیک_گم_شده
#اتو_پرمینجر گویا اصالتا اهل قوانین بوده و آشنا با انواع پرونده های قضایی و احیانا جنایی، اما او یک فیلمساز خاص نیز هست.
بنظرم فقط وفقط #بانی_لیک_گم_شده برای ماندگاری او در کل سینما کافیست.
واگر کسی منکر این نظر باشد سه حالت دارد یا مثل من فیلمی اینچنین را ندیده بوده. یا #فیلمیت بسیار بالای این اثر را درک نمیکند یا از قبل تصمیمش را گرفته مثلا یکی از طرفداران #هیچکاک است که نمیتواند ببیند کسی به مرزهای #استاد نزدیک شده چه اینکه بخواهد تصور کند کسی آن مرزها را درنوردیده است.
سر مقایسه ندارم چون عموما این دو را در یک #گونه ی سینمایی قرار میدهند نامی از هیچکاک آوردم وگرنه هیچکاک هیچوقت در (سینما بما هو سینما) یی که من با آن انس دارم آنقدر ویژه نیست وشاید یکی از دلایل اصلی اش این باشد که او تن داده به #نفس و #نَفَس هالیوود که پول است چون به هرحال به قول استاد: #پول فیلم را کس دیگری داده و باید صندلیها را به خاطر او(پول) پرکرد و...
اما روشن است که #اتوپرمینچر هرگز چنین دغدغه ای نداشته، او شاید از معدود کسانی است که فیلم را برای خودِ عظیم ِ فیلم ساخته باشد..
به هر حال #بانی_لیک.. باید را دید آنهم دست کم دوسه بار چون فیلمی نیست که تمامت خود را در بارنخست عریان کند تا ببننده ی معمولی تمام ظرافتها و انحناهای تن و روان چنین اثر بدیعی را دریابد.
تیتراژ فیلم از معدود تیتراژهایی است که به تنهایی حکایتها دارد.
من نمیدانم مثلا اسکار #عنوانبندی دازیم یا نه؟اما اگر نداریم باید اینکار را بکنند که تحولی در سینما ایجاد خواهد کرد چراکه عرصه ی خلاقیتهایی بینظیر خواهدشد..
دستی لرزان(دست مادر؟!) گویا در جستجوی چیزی زیر کاغذهای چسبیده بر دیوار است..
کاغذ را میخراشد، میکشد و کاغذ مثل یک تاول برداشته میشود و زیرش شناسنامه و عوامل فیلم یکی یکی معرفی میشود و از همینجا #بازی شروع میشود و ما گیرمی افتیم :
اگر کاغذها اتفاقی بریده میشوند چرا اینقدر دقیق اسامی آشکار میشود؟! چنانکه گویا ازقبل چگونگی پاره شدن کاغذها خط کشی شده است واگر نه این است پس کارگردان میخواهد چه بگوید..
کاغذها پاره میشوند و ما میرسیم به نام فیلم که جوهرش رنگ میبازد چنانکه به ذهن میاید که اصلا چنین چیزی نبوده و اما در زمینه ای تیره و خاکستری مثل ابرهای پاییز، آخرین تکه کاغذ به شکلی پاره میشود که ما طرح یک دختر بچه ی روشن را میبینیم که اتفاقا حالت پرواز گرفته.. و فیلم ادامه پیدا میکند.
بگذارید همین قدر درباره ی فیلم گفته باشم تا فیلم را ببینید اما قبل از دیدن فیلم میتوانم بسیاری کلیدواژه بگویم که کمکتان باشد ولی اینکار خطری دارد و آن جهت دادن به ذهن شماست. اما نمیتوانم یک کلمه را نگویم به #بازی و مفهومش دقت کنید خیلی و آنوقت این فیلم عجیب اما #بایکوت شده را ببینید..
#محسن_بارانی
@Niyazestanbarani
🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#بانی_لیک_گم_شده
#اتو_پرمینجر گویا اصالتا اهل قوانین بوده و آشنا با انواع پرونده های قضایی و احیانا جنایی، اما او یک فیلمساز خاص نیز هست.
بنظرم فقط وفقط #بانی_لیک_گم_شده برای ماندگاری او در کل سینما کافیست.
واگر کسی منکر این نظر باشد سه حالت دارد یا مثل من فیلمی اینچنین را ندیده بوده. یا #فیلمیت بسیار بالای این اثر را درک نمیکند یا از قبل تصمیمش را گرفته مثلا یکی از طرفداران #هیچکاک است که نمیتواند ببیند کسی به مرزهای #استاد نزدیک شده چه اینکه بخواهد تصور کند کسی آن مرزها را درنوردیده است.
سر مقایسه ندارم چون عموما این دو را در یک #گونه ی سینمایی قرار میدهند نامی از هیچکاک آوردم وگرنه هیچکاک هیچوقت در (سینما بما هو سینما) یی که من با آن انس دارم آنقدر ویژه نیست وشاید یکی از دلایل اصلی اش این باشد که او تن داده به #نفس و #نَفَس هالیوود که پول است چون به هرحال به قول استاد: #پول فیلم را کس دیگری داده و باید صندلیها را به خاطر او(پول) پرکرد و...
اما روشن است که #اتوپرمینچر هرگز چنین دغدغه ای نداشته، او شاید از معدود کسانی است که فیلم را برای خودِ عظیم ِ فیلم ساخته باشد..
به هر حال #بانی_لیک.. باید را دید آنهم دست کم دوسه بار چون فیلمی نیست که تمامت خود را در بارنخست عریان کند تا ببننده ی معمولی تمام ظرافتها و انحناهای تن و روان چنین اثر بدیعی را دریابد.
تیتراژ فیلم از معدود تیتراژهایی است که به تنهایی حکایتها دارد.
من نمیدانم مثلا اسکار #عنوانبندی دازیم یا نه؟اما اگر نداریم باید اینکار را بکنند که تحولی در سینما ایجاد خواهد کرد چراکه عرصه ی خلاقیتهایی بینظیر خواهدشد..
دستی لرزان(دست مادر؟!) گویا در جستجوی چیزی زیر کاغذهای چسبیده بر دیوار است..
کاغذ را میخراشد، میکشد و کاغذ مثل یک تاول برداشته میشود و زیرش شناسنامه و عوامل فیلم یکی یکی معرفی میشود و از همینجا #بازی شروع میشود و ما گیرمی افتیم :
اگر کاغذها اتفاقی بریده میشوند چرا اینقدر دقیق اسامی آشکار میشود؟! چنانکه گویا ازقبل چگونگی پاره شدن کاغذها خط کشی شده است واگر نه این است پس کارگردان میخواهد چه بگوید..
کاغذها پاره میشوند و ما میرسیم به نام فیلم که جوهرش رنگ میبازد چنانکه به ذهن میاید که اصلا چنین چیزی نبوده و اما در زمینه ای تیره و خاکستری مثل ابرهای پاییز، آخرین تکه کاغذ به شکلی پاره میشود که ما طرح یک دختر بچه ی روشن را میبینیم که اتفاقا حالت پرواز گرفته.. و فیلم ادامه پیدا میکند.
بگذارید همین قدر درباره ی فیلم گفته باشم تا فیلم را ببینید اما قبل از دیدن فیلم میتوانم بسیاری کلیدواژه بگویم که کمکتان باشد ولی اینکار خطری دارد و آن جهت دادن به ذهن شماست. اما نمیتوانم یک کلمه را نگویم به #بازی و مفهومش دقت کنید خیلی و آنوقت این فیلم عجیب اما #بایکوت شده را ببینید..
#محسن_بارانی
@Niyazestanbarani
🌹 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Telegram
attach 📎