#یادداشت_های_پریشانی
#در_نکوهش_جوگیری (۲) #فرار_مغزها (؟!)
پیشتر هم از آفت جوگیری نوشته ام آفتی که گویا ذاتی ما شده.
قرار شد در این متن از نمونه ها و راهکارهای مهارش چیزی بنویسم.
نمونه ها بسیار است؛ یکی از نمونه های رایج جوگیری جامعه ی ما ، سی چهل سال است که طول کشیده (این درجه از جوگیری شاید کم نظیر باشد در جوامع انسانی مثلا چهل سال در یک جو بمانی و..) و آن زخم ناسوری است به نام #فرار_مغزها. پدیده ای که چماقی شده برای تخریب جان و تن و روح و روان مردم ایران
به چه معنا؟
این ترکیب و فریادهای مهیب محصول آن آنقدر تکرار میشود و بی محابا و بی پروا به کار می رود که اثرات تخریبی اش از سلاحهای اتمی و شیمیایی و تولیدات صدا و سیما بیشتر است.
بگذارید به دور از جوگیری موضوع را بررسی کنیم بسیاری از مردم و نیز آنان که ترجیح داده اند بروند گاه و بیگاه با ناله و فریاد و حسرت و آه بوق جهان را پر صدا می کنند که :
واحسرتاه وا مغزاهاه (یکی دگر در مقام دگر می گوید وااسلاماه) می بینید؟ شش میلیون از ایران فرار کرده اند مجبور به ترک وطن شده اند، مغزها رفته اند و دریغا افسوسا و مرگ بر...
همین نوع جملات را که سالهاست میشنویم و جان و دلمان را له می کند، در ترازوی دقت بگذاریم؛ آیا آن چند میلیون همه به یک سبب رفته اند؟ آیا همه شان مغز بوده اند؟ در بینشان پول دار، کارگر ساده ، انسان معمولی و... نبوده؟
آیا بچه پولدارها و آقا زاده هایی نیستند که از اینجا تامین میشوند و...؟ آیا بچه هایی نیستند که دنبال تحصیل اند و عهد کرده اند برگردند برای خاکی که بزرگشان کرده ، کار کنند؟ آیا بینشان اهل طرب نیست؟ آیا بینشان کسانی نیست که رویاشان رفتن به خارجه بوده و در هر حکومتی قطعا می رفته اند؟ آیا بینشان دارندگان انواع پرونده ها نیست؟ کدام مرجع علمی دقیق اینها و صدها سوال دیگر را بررسی کرده و دسته بندی علمی ارائه کرده که مثلا ؛
از صد نفر ۷۰درصد نخبه یا کارگر علمی، پزشکی و فنی و.. اند. ده درصد کسانی اند که از شرایط ایران پولدار شده و رفته اند آنجا و مشغول انواع کارها یا نه کارها شده اند ده درصدشان کارگر یدی اند پنج درصدشان و...
این یک طرف داستان است بعد پنهان تر کار اینکه بسیار کسانی که در این شرایط کشنده مانده اند و دارند جان می کنند و کار میکنند که کشور میلیمتر میلیمتر جلو برود #مغز نیستند( ر.ک جوکهای خودویرانگر جامعه) اینان که مانده اند از اونان که رفته اند کمتر متخصص اند و کمتر توانا یند؟ این ارزش نهادن ناشی از #جوگیری دادن حقی در کمال ناحقی به مهاجران نیست که یحتمل ایجاد ادعایی خواهد کرد و فرش قرمزی و...
سویه گیری ارزشی این واژه و این جو نهایتا تکرار کثافتی را در پی ندارد که اسیرش هستیم؟
راستی اگر قرار به ارج نهادن باشد و ستایش آنان که مانده اند تا خشتی فرو نیفتد ارجمند تر از آنان که رفته اند نیستند؟
آری ما در یک جوگیری دراز مدت #فرارمغزها تبدیل به کاردی کرده ایم که هی زخمی کهنه را دم به دم تازه کنیم. ستایش خوبان هرچند نیک اما اگر نابجا باشد از هر توهین و ناسزایی مخرب تر است.
اما پیشنهاد گریز از جوگیری چیست؟
اگر دقت کرده باشید ضمن مطالب به دو اصل خیلی مهم اشاره کردم
۱- توجه به سویه های پنهان اشیاء و امور
۲- پرهیز از شتاب و عجله در گفتار و کردار..
یکی از فرقهای اساسی فرهنگ ایرانی با سایر فرهنگها توجه به همین بواطن امور است رفتن به سمت جان اشیا و تلاش برای دیدن زوایای پنهان همه چیز شاید بنیادین ترین پایه ی زندگی ایرانیان باشد. سراسر اسطوره و تاریخ و فرهنگ و هنر ما ایرانیان بی قراری رفتن به سویه های نهان است
یکی از اصلی ترین بن مایه ها و بعدا تکنیک های بیانی و زبانی حافظ همین توجه به باطن و رسواکردن ظواهر است؛
تو پس پرده چه دانی که که خوب است و که زشت؟
آری در همه ی امور مربوط به عوالم انسانی توجه به باطن رکن رکینی است که مارا از جوگیری نجات می دهد.
برای اهمیت این موضوع علوم و مباحث ومکاتب علمی، فلسفی، فکری ، هنری و... جدیده ای را که تکیه دارند بر گذار از ظاهر و کشف جهان نهان بنویسید.
۲- صبر و صبر هم بزرگترین تلاش است چون در صبر زمان به یاری خواهد آمد و دستش پرده از چهره ی نهان چیزهای مبهم بر خواهد داشت دقت کنید صبر بیکاری نیست گاه بزرگترین مار است کسی که به هر دلیل از ابزار حفاری و رفتن به کنه اشیا و امور وامانده سوار بر اسب صبر خواهد شد صبر بظاهر ناروشنی که در کفه ی دیگر وضوح حق و همسنگ او قرار می گیرد تا انسان فرو نیفتد...
#دکترمحسن_یارمحمدی
#جستجوگر_تاریخ_و_فرهنگ_ایران
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#در_نکوهش_جوگیری (۲) #فرار_مغزها (؟!)
پیشتر هم از آفت جوگیری نوشته ام آفتی که گویا ذاتی ما شده.
قرار شد در این متن از نمونه ها و راهکارهای مهارش چیزی بنویسم.
نمونه ها بسیار است؛ یکی از نمونه های رایج جوگیری جامعه ی ما ، سی چهل سال است که طول کشیده (این درجه از جوگیری شاید کم نظیر باشد در جوامع انسانی مثلا چهل سال در یک جو بمانی و..) و آن زخم ناسوری است به نام #فرار_مغزها. پدیده ای که چماقی شده برای تخریب جان و تن و روح و روان مردم ایران
به چه معنا؟
این ترکیب و فریادهای مهیب محصول آن آنقدر تکرار میشود و بی محابا و بی پروا به کار می رود که اثرات تخریبی اش از سلاحهای اتمی و شیمیایی و تولیدات صدا و سیما بیشتر است.
بگذارید به دور از جوگیری موضوع را بررسی کنیم بسیاری از مردم و نیز آنان که ترجیح داده اند بروند گاه و بیگاه با ناله و فریاد و حسرت و آه بوق جهان را پر صدا می کنند که :
واحسرتاه وا مغزاهاه (یکی دگر در مقام دگر می گوید وااسلاماه) می بینید؟ شش میلیون از ایران فرار کرده اند مجبور به ترک وطن شده اند، مغزها رفته اند و دریغا افسوسا و مرگ بر...
همین نوع جملات را که سالهاست میشنویم و جان و دلمان را له می کند، در ترازوی دقت بگذاریم؛ آیا آن چند میلیون همه به یک سبب رفته اند؟ آیا همه شان مغز بوده اند؟ در بینشان پول دار، کارگر ساده ، انسان معمولی و... نبوده؟
آیا بچه پولدارها و آقا زاده هایی نیستند که از اینجا تامین میشوند و...؟ آیا بچه هایی نیستند که دنبال تحصیل اند و عهد کرده اند برگردند برای خاکی که بزرگشان کرده ، کار کنند؟ آیا بینشان اهل طرب نیست؟ آیا بینشان کسانی نیست که رویاشان رفتن به خارجه بوده و در هر حکومتی قطعا می رفته اند؟ آیا بینشان دارندگان انواع پرونده ها نیست؟ کدام مرجع علمی دقیق اینها و صدها سوال دیگر را بررسی کرده و دسته بندی علمی ارائه کرده که مثلا ؛
از صد نفر ۷۰درصد نخبه یا کارگر علمی، پزشکی و فنی و.. اند. ده درصد کسانی اند که از شرایط ایران پولدار شده و رفته اند آنجا و مشغول انواع کارها یا نه کارها شده اند ده درصدشان کارگر یدی اند پنج درصدشان و...
این یک طرف داستان است بعد پنهان تر کار اینکه بسیار کسانی که در این شرایط کشنده مانده اند و دارند جان می کنند و کار میکنند که کشور میلیمتر میلیمتر جلو برود #مغز نیستند( ر.ک جوکهای خودویرانگر جامعه) اینان که مانده اند از اونان که رفته اند کمتر متخصص اند و کمتر توانا یند؟ این ارزش نهادن ناشی از #جوگیری دادن حقی در کمال ناحقی به مهاجران نیست که یحتمل ایجاد ادعایی خواهد کرد و فرش قرمزی و...
سویه گیری ارزشی این واژه و این جو نهایتا تکرار کثافتی را در پی ندارد که اسیرش هستیم؟
راستی اگر قرار به ارج نهادن باشد و ستایش آنان که مانده اند تا خشتی فرو نیفتد ارجمند تر از آنان که رفته اند نیستند؟
آری ما در یک جوگیری دراز مدت #فرارمغزها تبدیل به کاردی کرده ایم که هی زخمی کهنه را دم به دم تازه کنیم. ستایش خوبان هرچند نیک اما اگر نابجا باشد از هر توهین و ناسزایی مخرب تر است.
اما پیشنهاد گریز از جوگیری چیست؟
اگر دقت کرده باشید ضمن مطالب به دو اصل خیلی مهم اشاره کردم
۱- توجه به سویه های پنهان اشیاء و امور
۲- پرهیز از شتاب و عجله در گفتار و کردار..
یکی از فرقهای اساسی فرهنگ ایرانی با سایر فرهنگها توجه به همین بواطن امور است رفتن به سمت جان اشیا و تلاش برای دیدن زوایای پنهان همه چیز شاید بنیادین ترین پایه ی زندگی ایرانیان باشد. سراسر اسطوره و تاریخ و فرهنگ و هنر ما ایرانیان بی قراری رفتن به سویه های نهان است
یکی از اصلی ترین بن مایه ها و بعدا تکنیک های بیانی و زبانی حافظ همین توجه به باطن و رسواکردن ظواهر است؛
تو پس پرده چه دانی که که خوب است و که زشت؟
آری در همه ی امور مربوط به عوالم انسانی توجه به باطن رکن رکینی است که مارا از جوگیری نجات می دهد.
برای اهمیت این موضوع علوم و مباحث ومکاتب علمی، فلسفی، فکری ، هنری و... جدیده ای را که تکیه دارند بر گذار از ظاهر و کشف جهان نهان بنویسید.
۲- صبر و صبر هم بزرگترین تلاش است چون در صبر زمان به یاری خواهد آمد و دستش پرده از چهره ی نهان چیزهای مبهم بر خواهد داشت دقت کنید صبر بیکاری نیست گاه بزرگترین مار است کسی که به هر دلیل از ابزار حفاری و رفتن به کنه اشیا و امور وامانده سوار بر اسب صبر خواهد شد صبر بظاهر ناروشنی که در کفه ی دیگر وضوح حق و همسنگ او قرار می گیرد تا انسان فرو نیفتد...
#دکترمحسن_یارمحمدی
#جستجوگر_تاریخ_و_فرهنگ_ایران
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹