نقد
3.37K subscribers
200 photos
17 files
794 links
نقد اقتصاد سیاسی- نقد بتوارگی- نقد ایدئولوژی

بهترین، انقلابی‌ترین و نبوغ‌آمیزترین نظریه، بدون پیوند اندام‌وار با نبض، متن و کنشگران یک جنبش اجتماعی و سیاسیِ واقعی، به‌طور بلاواسطه، هیچ هوده‌ای ندارد.

www.naghd.com

Naghd.site@gmail.com
Download Telegram
▫️ تا قعر مغاک

مصاحبه‌ی نیولفت ریویو با ولودیمیر ایشچنکو
ترجمه‌ی: بهرام صفایی

15 ژوئن 2022

📝 مصاحبه‌ی حاضر در نشریه‌ی نیو لفت ریویو شماره‌های ۱۳۳ ـ۱۳۴ ، ژانویه‌ ـ آوریل ۲۰۲۲ منتشر شده است.

🔸 هنوز معماهای بسیاری درباره‌ی جنگ و چگونگی آغاز آن وجود دارد. بی‌شک، ابعاد بین‌المللی گسترش ناتو و امپریالیسم روسیه، و نیز چرخش‌های کرملین در واکنش به آخرین موج‌های خیزش‌های پساشوروی ــ در ارمنستان ، بلاروس، قزاقستان ــ بخش‌هایی بسیار مهم از داستان‌اند. اطمینان پوتین به این‌که روسیه در سلاح‌های فراصوت مزیتی موقتی نسبت به ناتو دارد و همچنین دست‌کم گرفتن مقاومت اوکراینی‌ها بدون شک در تصمیم آغاز جنگ نقش داشتند. یکی از عوامل اساسی واکنش پوتین به فرآیندهای سیاست داخلی اوکراین و اطمینان فزاینده‌اش به این مسئله بود که روسیه نمی‌تواند هیچ تأثیری بر آن فرآیندها داشته باشد ــ این‌که اوکراین در مسیر بی‌بازگشت به سویی بود که او «ضدروسی» می‌دانست و هیچ راه‌کاری سیاسی‌ای در دستش نمانده بود تا جلوی این تحول را بگیرد.

🔸 یکی از مهم‌ترین روایت‌ها در اوکراینِ پس از میدان، ظهور ملت شهروندی فراگیری بود که دست‌آخر شرق و غرب کشور را با متحد کرد، و همچنین جامعه‌ی مدنی سرزنده‌ای که برای اصلاحات دموکراتیک فشار می‌آورد. من و اولگ ژوراولف نشان داده‌ایم که روندهای وحدت‌بخش شانه‌ به شانه‌ی روندهای قطبی‌کننده بوده‌اند؛ ناسیونالیسم مدنی به ناسیونالیسم قومی دامن زد به جای آن‌که مهارش کند؛ فراگیری و گسترش دموکراسی برای برخی افراد چیزی جز طرد و سرکوب برای دیگران به بار نیاورد. در این فرآیندِ بازتعریف معنای سیاسیِ «اوکراین»، بخش بزرگی از مواضع سیاسی که بسیاری از اوکراینی‌ها حامی‌شان بودند، براساس این مفصل‌بندی تازه‌ی ملت اوکراین، دیگر از دایره‌ی مقبولیت خارج شدند. بنابراین، پیش از 2014، «طرف‌دارروسیه» به معنای اردوگاه سیاسی بزرگی بود که از عضویت اوکراین در سازمان‌های بین‌المللی تحت رهبری روسیه مانند اتحادیه‌ی اوراسیا ــ یا حتی پیوستن به دولت واحدی در کنار روسیه و بلاروس ــ دفاع می‌کردند. پس از فروپاشی این اردوگاه در 2014، انگ «طرف‌دار روسیه» رو به گزافه رفت و حتی به کسانی زده می‌شد که مواضعی نظیر وضعیت غیرمتعهد اوکراین و همکاری پراگماتیک با شرق و غرب می‌گرفتند، یا به نتایج یورومیدان خوش‌بین نبودند و با کمونیسم‌زدایی یا ممنوعیت استفاده از زبان روسی در سپهر عمومی اوکراین مخالفت می‌کردند.

🔸 سال گذشته، در واکنش به پرسش از روس‌ها درباره‌ی آن‌چه روسیه باید برای مردم «طرف‌دار روسیه» در اوکراین انجام دهد، یک روزنامه‌نگار اپوزیسیون «به‌طرفدار روسیه»ی اوکراینی چنین پاسخی داد: «دست از سر اوکراین بردارید و تلاش‌تان را معطوف به ساحتن روسیه‌ی مرفه و جذاب کنید.» این پاسخ بازتاب بحران هژمونی بنیادی در دوران پساشوروی است: ناتوانی طبقه‌ی حاکم پساشوروی و به‌ویژه روسی در حکم‌رانی، نه‌فقط حکم‌رانی برای طبقات و ملت‌های فرودست. پوتین، همانند سایر رهبران تزاریستِ پساشوروی، از طریق ترکیبی از سرکوب، توازن و رضایت منفعلی حکم می‌راند که از روایت احیای ثبات پس از اضمحلال دوران پساشوروی در دهه‌ی 1990 مشروعیت می‌گیرد. اما او هیچ پروژه‌ی توسعه‌ی جذابی در دست ندارد. تهاجم روسیه را باید دقیقاً در همین بافتار واکاوی کرد: در شرایط فقدان قدرت نرم جذاب و کارآمد، محفل حاکم روسیه در نهایت تصمیم گرفت به قدرت سخت خشونت اتکا کند، سرآغاز آن دیپلماسی زورمندانه در ابتدای 2021 بود، سپس کنار گذاشتن دیپلماسی و روی آوردن به اجبار نظامی در 2022.

🔸 جنگ روابط اوکراین و روسیه و همچنین هویت اوکراینی را تغییر خواهد داد. پیش از جنگ، اقلیتی چشم‌گیر، شاید 15 درصد از اوکراینی‌ها ممکن بود احساس کنند در آنِ واحد اوکراینی و روس هستند. حالا این مسئله بسیار دشوارتر خواهد شد ــ آن‌ها انتخاب خواهند کرد و به گمانم سراغ هویت اوکراینی می‌روند. جایگاه زبان و فرهنگ روسی در عرصه‌ی عمومی ــ و در ارتباطات شخصی ــ از این هم بیش‌تر دچار ممنوعیت خواهد شد. اگر جنگی طولانی در کار باشد و اوکراین را به سوریه یا افغانستانِ اروپا بدل کند، احتمال بالایی خواهد بود که ناسیونالیست‌ها رادیکال به مناصب مهمی در خلال مقاومت برسند، و نتایج سیاسی‌اش هم مشخص است. اوکراینی که من در آن زاده شدم و بخش اعظم عمرم را در آن زندگی کردم دیگر از دست رفته، برای همیشه ــ فارغ از زمان پایان جنگ.

🔹 متن کامل این مصاحبه را در لینک زیر بخوانید:‏

https://wp.me/p9vUft-30J

#جنگ_در_اوکراین
#نیولفت_ریویو
#ولودیمیر_ایشچنکو
#بهرام_صفایی
#روسیه

👇🏽

🖋@naghd_com
🔹نوشته‌های دریافتی 🔹

▫️ چه کسی خواستار این جنگ است؟

نوشته‌ی: ولودیمیر ایشچنکو
ترجمه‌ی: بیژن کیارسی

2 آوریل 2023

🔸 تحلیل‌گرانِ طیف‌های سیاسی گوناگون از زمان حمله‌ی ارتش روسیه به اوکراین کوشیده‌اند تا دقیقاً مشخص کنند که چه کسی یا چه چیزی ما را در این موقعیت قرار داده است. عباراتی نظیر «روسیه»، «اوکراین»، «غرب» و «جنوب جهانی» به گونه‌ای مطرح می‌شوند که گویی همگی از پیکره‌ای واحد تشکیل شده‌اند. حتی در میان چپ‌ها نیز اظهارات ولادیمیر پوتین، ولودیمیر زلنسکی، جو بایدن و دیگر بازیگران عرصه‌ی سیاسی درباره‌ی «نگرانی‌های امنیتی»، «حق تعیین سرنوشت»، «خواستِ تمدن» ، «استقلال»، «امپریالیسم» و یا «ضد امپریالیسم»، آن‌چنان بدیهی پذیرفته می‌شوند که گویی این اظهارات، بیان‌گر حقیقیِ منافعِ یک ملتِ همگن هستند. به‌ویژه، این بحث که روسیه ــ یا دقیق‌تر، هیئت حاکمه‌ی آن ــ چه منافعی ممکن است در جنگ داشته باشد، مواضعی افراطی و چند‌دستگی‌های تردید‌آمیزی را به ‌وجود آورده است.

🔸 از یک سو، بسیاری گفته‌های پوتین را به‌سادگی می‌پذیرند بی‌آن‌که این پرسش را طرح کنند که «آیا حساسیت او در مورد توسعه‌ی ناتو، یا اصرار او بر این که روس‌ها و اوکراینی‌ها ”یک ملت هستند“، بازتاب‌ منافع ملی روسیه است»، یا این‌که «آیا می‌توان این اظهارات را بیان‌گر نظرات کل جامعه‌ی روسیه دانست»؟ از سوی دیگر، برخی بر این باورند که این‌گونه اظهارات، دروغ‌هایی وقیحانه و صرفاً عباراتی تاکتیکی هستند که ارتباطی با اهدافِ «واقعی» پوتین در اوکراین ندارند. هر دو موضع به نوعی به جای روشن کردنِ انگیزه‌های کرملین، بیش‌تر به نهان‌سازی آن‌ها کمک می‌کند.

🔸 برخی ایدئولوژی رسمیِ روسیه را بازتابی واقعی از ساختار اجتماعی و سیاسی آن می‌دانند و برخی دیگر بر این باورند که به صرفِ گفتنِ این‌که «پادشاه لخت است»، می‌توانند این ایدئولوژی را که گویی حبابی معلق است بترکانند و نظم حاکم را درهم شکنند. شوربختانه جهان واقعی بسیار پیچیده‌تر است. این‌که پوتین چه می‌خواهد را نمی‌توان با انتخاب فرازهایی مبهم از سخنرانی‌ها و مقالاتی از او با پیش‌فرض‌هایی ازپیش‌تعیین‌شده درک کرد.

🔸 فهمِ عمیقِ منافع مادیِ ساختار سیاسی و مشروعیتِ ایدئولوژیک طبقه‌ای که پوتین نمایندگی می‌کند، راه‌گشای پاسخ به این پرسش‌هاست. تحلیل این‌چنینی، به دلایل موجه همواره یکی از اهداف اصلی مارکسیسم بوده است.

🔸 هم‌چنین منافعی را که طبقه‌ی حاکم در غرب و اوکراین در این منازعه دنبال می‌کنند «می‌توان» و بهتر است بگوییم که «می‌بایست» به این شیوه تحلیل کرد، اما با توجه به این‌که مسئولیت اصلی این جنگ بر عهده‌ی حاکمان روسیه است منطقی است که روی آن‌ها تمرکز کنیم. اگر درک کنیم که آن‌ها چه منافع مادی‌ای در تجاوز کنونی دارند، می‌توانیم از تفسیرهای سست و سطحی فراتر رفته به چشم‌اندازی گسترده‌تر برسیم. پس از آن خواهیم دید که این جنگ، چگونه در خلاء اقتصادی و سیاسیِ ایجادشده در اثر فروپاشی شوروی در سال 1991 ریشه دارد و چرا پر کردن این خلاء تنها راه برقراری صلح و ثبات در منطقه است...

🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-3s3

#ولودیمیر_ایشچنکو #بیژن_کیارسی
#امپریالیسم #اوکراین #جنگ_در_اوکراین #روسیه

👇🏼

🖋@naghd_com‏ ‌‏ ‏