▫️ تا قعر مغاک
مصاحبهی نیولفت ریویو با ولودیمیر ایشچنکو
ترجمهی: بهرام صفایی
15 ژوئن 2022
📝 مصاحبهی حاضر در نشریهی نیو لفت ریویو شمارههای ۱۳۳ ـ۱۳۴ ، ژانویه ـ آوریل ۲۰۲۲ منتشر شده است.
🔸 هنوز معماهای بسیاری دربارهی جنگ و چگونگی آغاز آن وجود دارد. بیشک، ابعاد بینالمللی گسترش ناتو و امپریالیسم روسیه، و نیز چرخشهای کرملین در واکنش به آخرین موجهای خیزشهای پساشوروی ــ در ارمنستان ، بلاروس، قزاقستان ــ بخشهایی بسیار مهم از داستاناند. اطمینان پوتین به اینکه روسیه در سلاحهای فراصوت مزیتی موقتی نسبت به ناتو دارد و همچنین دستکم گرفتن مقاومت اوکراینیها بدون شک در تصمیم آغاز جنگ نقش داشتند. یکی از عوامل اساسی واکنش پوتین به فرآیندهای سیاست داخلی اوکراین و اطمینان فزایندهاش به این مسئله بود که روسیه نمیتواند هیچ تأثیری بر آن فرآیندها داشته باشد ــ اینکه اوکراین در مسیر بیبازگشت به سویی بود که او «ضدروسی» میدانست و هیچ راهکاری سیاسیای در دستش نمانده بود تا جلوی این تحول را بگیرد.
🔸 یکی از مهمترین روایتها در اوکراینِ پس از میدان، ظهور ملت شهروندی فراگیری بود که دستآخر شرق و غرب کشور را با متحد کرد، و همچنین جامعهی مدنی سرزندهای که برای اصلاحات دموکراتیک فشار میآورد. من و اولگ ژوراولف نشان دادهایم که روندهای وحدتبخش شانه به شانهی روندهای قطبیکننده بودهاند؛ ناسیونالیسم مدنی به ناسیونالیسم قومی دامن زد به جای آنکه مهارش کند؛ فراگیری و گسترش دموکراسی برای برخی افراد چیزی جز طرد و سرکوب برای دیگران به بار نیاورد. در این فرآیندِ بازتعریف معنای سیاسیِ «اوکراین»، بخش بزرگی از مواضع سیاسی که بسیاری از اوکراینیها حامیشان بودند، براساس این مفصلبندی تازهی ملت اوکراین، دیگر از دایرهی مقبولیت خارج شدند. بنابراین، پیش از 2014، «طرفدارروسیه» به معنای اردوگاه سیاسی بزرگی بود که از عضویت اوکراین در سازمانهای بینالمللی تحت رهبری روسیه مانند اتحادیهی اوراسیا ــ یا حتی پیوستن به دولت واحدی در کنار روسیه و بلاروس ــ دفاع میکردند. پس از فروپاشی این اردوگاه در 2014، انگ «طرفدار روسیه» رو به گزافه رفت و حتی به کسانی زده میشد که مواضعی نظیر وضعیت غیرمتعهد اوکراین و همکاری پراگماتیک با شرق و غرب میگرفتند، یا به نتایج یورومیدان خوشبین نبودند و با کمونیسمزدایی یا ممنوعیت استفاده از زبان روسی در سپهر عمومی اوکراین مخالفت میکردند.
🔸 سال گذشته، در واکنش به پرسش از روسها دربارهی آنچه روسیه باید برای مردم «طرفدار روسیه» در اوکراین انجام دهد، یک روزنامهنگار اپوزیسیون «بهطرفدار روسیه»ی اوکراینی چنین پاسخی داد: «دست از سر اوکراین بردارید و تلاشتان را معطوف به ساحتن روسیهی مرفه و جذاب کنید.» این پاسخ بازتاب بحران هژمونی بنیادی در دوران پساشوروی است: ناتوانی طبقهی حاکم پساشوروی و بهویژه روسی در حکمرانی، نهفقط حکمرانی برای طبقات و ملتهای فرودست. پوتین، همانند سایر رهبران تزاریستِ پساشوروی، از طریق ترکیبی از سرکوب، توازن و رضایت منفعلی حکم میراند که از روایت احیای ثبات پس از اضمحلال دوران پساشوروی در دههی 1990 مشروعیت میگیرد. اما او هیچ پروژهی توسعهی جذابی در دست ندارد. تهاجم روسیه را باید دقیقاً در همین بافتار واکاوی کرد: در شرایط فقدان قدرت نرم جذاب و کارآمد، محفل حاکم روسیه در نهایت تصمیم گرفت به قدرت سخت خشونت اتکا کند، سرآغاز آن دیپلماسی زورمندانه در ابتدای 2021 بود، سپس کنار گذاشتن دیپلماسی و روی آوردن به اجبار نظامی در 2022.
🔸 جنگ روابط اوکراین و روسیه و همچنین هویت اوکراینی را تغییر خواهد داد. پیش از جنگ، اقلیتی چشمگیر، شاید 15 درصد از اوکراینیها ممکن بود احساس کنند در آنِ واحد اوکراینی و روس هستند. حالا این مسئله بسیار دشوارتر خواهد شد ــ آنها انتخاب خواهند کرد و به گمانم سراغ هویت اوکراینی میروند. جایگاه زبان و فرهنگ روسی در عرصهی عمومی ــ و در ارتباطات شخصی ــ از این هم بیشتر دچار ممنوعیت خواهد شد. اگر جنگی طولانی در کار باشد و اوکراین را به سوریه یا افغانستانِ اروپا بدل کند، احتمال بالایی خواهد بود که ناسیونالیستها رادیکال به مناصب مهمی در خلال مقاومت برسند، و نتایج سیاسیاش هم مشخص است. اوکراینی که من در آن زاده شدم و بخش اعظم عمرم را در آن زندگی کردم دیگر از دست رفته، برای همیشه ــ فارغ از زمان پایان جنگ.
🔹 متن کامل این مصاحبه را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-30J
#جنگ_در_اوکراین
#نیولفت_ریویو
#ولودیمیر_ایشچنکو
#بهرام_صفایی
#روسیه
👇🏽
🖋@naghd_com
مصاحبهی نیولفت ریویو با ولودیمیر ایشچنکو
ترجمهی: بهرام صفایی
15 ژوئن 2022
📝 مصاحبهی حاضر در نشریهی نیو لفت ریویو شمارههای ۱۳۳ ـ۱۳۴ ، ژانویه ـ آوریل ۲۰۲۲ منتشر شده است.
🔸 هنوز معماهای بسیاری دربارهی جنگ و چگونگی آغاز آن وجود دارد. بیشک، ابعاد بینالمللی گسترش ناتو و امپریالیسم روسیه، و نیز چرخشهای کرملین در واکنش به آخرین موجهای خیزشهای پساشوروی ــ در ارمنستان ، بلاروس، قزاقستان ــ بخشهایی بسیار مهم از داستاناند. اطمینان پوتین به اینکه روسیه در سلاحهای فراصوت مزیتی موقتی نسبت به ناتو دارد و همچنین دستکم گرفتن مقاومت اوکراینیها بدون شک در تصمیم آغاز جنگ نقش داشتند. یکی از عوامل اساسی واکنش پوتین به فرآیندهای سیاست داخلی اوکراین و اطمینان فزایندهاش به این مسئله بود که روسیه نمیتواند هیچ تأثیری بر آن فرآیندها داشته باشد ــ اینکه اوکراین در مسیر بیبازگشت به سویی بود که او «ضدروسی» میدانست و هیچ راهکاری سیاسیای در دستش نمانده بود تا جلوی این تحول را بگیرد.
🔸 یکی از مهمترین روایتها در اوکراینِ پس از میدان، ظهور ملت شهروندی فراگیری بود که دستآخر شرق و غرب کشور را با متحد کرد، و همچنین جامعهی مدنی سرزندهای که برای اصلاحات دموکراتیک فشار میآورد. من و اولگ ژوراولف نشان دادهایم که روندهای وحدتبخش شانه به شانهی روندهای قطبیکننده بودهاند؛ ناسیونالیسم مدنی به ناسیونالیسم قومی دامن زد به جای آنکه مهارش کند؛ فراگیری و گسترش دموکراسی برای برخی افراد چیزی جز طرد و سرکوب برای دیگران به بار نیاورد. در این فرآیندِ بازتعریف معنای سیاسیِ «اوکراین»، بخش بزرگی از مواضع سیاسی که بسیاری از اوکراینیها حامیشان بودند، براساس این مفصلبندی تازهی ملت اوکراین، دیگر از دایرهی مقبولیت خارج شدند. بنابراین، پیش از 2014، «طرفدارروسیه» به معنای اردوگاه سیاسی بزرگی بود که از عضویت اوکراین در سازمانهای بینالمللی تحت رهبری روسیه مانند اتحادیهی اوراسیا ــ یا حتی پیوستن به دولت واحدی در کنار روسیه و بلاروس ــ دفاع میکردند. پس از فروپاشی این اردوگاه در 2014، انگ «طرفدار روسیه» رو به گزافه رفت و حتی به کسانی زده میشد که مواضعی نظیر وضعیت غیرمتعهد اوکراین و همکاری پراگماتیک با شرق و غرب میگرفتند، یا به نتایج یورومیدان خوشبین نبودند و با کمونیسمزدایی یا ممنوعیت استفاده از زبان روسی در سپهر عمومی اوکراین مخالفت میکردند.
🔸 سال گذشته، در واکنش به پرسش از روسها دربارهی آنچه روسیه باید برای مردم «طرفدار روسیه» در اوکراین انجام دهد، یک روزنامهنگار اپوزیسیون «بهطرفدار روسیه»ی اوکراینی چنین پاسخی داد: «دست از سر اوکراین بردارید و تلاشتان را معطوف به ساحتن روسیهی مرفه و جذاب کنید.» این پاسخ بازتاب بحران هژمونی بنیادی در دوران پساشوروی است: ناتوانی طبقهی حاکم پساشوروی و بهویژه روسی در حکمرانی، نهفقط حکمرانی برای طبقات و ملتهای فرودست. پوتین، همانند سایر رهبران تزاریستِ پساشوروی، از طریق ترکیبی از سرکوب، توازن و رضایت منفعلی حکم میراند که از روایت احیای ثبات پس از اضمحلال دوران پساشوروی در دههی 1990 مشروعیت میگیرد. اما او هیچ پروژهی توسعهی جذابی در دست ندارد. تهاجم روسیه را باید دقیقاً در همین بافتار واکاوی کرد: در شرایط فقدان قدرت نرم جذاب و کارآمد، محفل حاکم روسیه در نهایت تصمیم گرفت به قدرت سخت خشونت اتکا کند، سرآغاز آن دیپلماسی زورمندانه در ابتدای 2021 بود، سپس کنار گذاشتن دیپلماسی و روی آوردن به اجبار نظامی در 2022.
🔸 جنگ روابط اوکراین و روسیه و همچنین هویت اوکراینی را تغییر خواهد داد. پیش از جنگ، اقلیتی چشمگیر، شاید 15 درصد از اوکراینیها ممکن بود احساس کنند در آنِ واحد اوکراینی و روس هستند. حالا این مسئله بسیار دشوارتر خواهد شد ــ آنها انتخاب خواهند کرد و به گمانم سراغ هویت اوکراینی میروند. جایگاه زبان و فرهنگ روسی در عرصهی عمومی ــ و در ارتباطات شخصی ــ از این هم بیشتر دچار ممنوعیت خواهد شد. اگر جنگی طولانی در کار باشد و اوکراین را به سوریه یا افغانستانِ اروپا بدل کند، احتمال بالایی خواهد بود که ناسیونالیستها رادیکال به مناصب مهمی در خلال مقاومت برسند، و نتایج سیاسیاش هم مشخص است. اوکراینی که من در آن زاده شدم و بخش اعظم عمرم را در آن زندگی کردم دیگر از دست رفته، برای همیشه ــ فارغ از زمان پایان جنگ.
🔹 متن کامل این مصاحبه را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-30J
#جنگ_در_اوکراین
#نیولفت_ریویو
#ولودیمیر_ایشچنکو
#بهرام_صفایی
#روسیه
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
تا قعر مغاک
مصاحبهی نیولفت ریویو با ولودیمیر ایشچنکو ترجمهی: بهرام صفایی اگر جنگی طولانی در کار باشد و اوکراین را به سوریه یا افغانستانِ اروپا بدل کند، احتمال بالایی خواهد بود که ناسیونالیستها رادیکال به من…
▫️ جنگ اجتنابپذیر؟
▫️ سرمقالهی نیولفت ریویو دربارهی جنگ اوکراین
نوشتهی: سوزان واتکینز
ترجمهی: بهرام صفایی
16 اوت 2022
🔸 شمارهی فعلی نیولفت ریویو شامل دورنماهایی انتقادی دربارهی پویههای جنگ و نتایج احتمالی آن است. ولودیمیر ایشچنکو با توصیف اثرات فاجعهبار تهاجم روسیه، شرحی مفصل از نیروهایی برآمده از خیزش 2014 اوکراین میدهد: ائتلاقی از لیبرالهای حامی غرب و ملیگراهای روسهراس، الیگارشهای سیاسی و نیروهایی امنیتی احیاشده که موجب تخطی از توافق مینسک و گنجاندن عضویت در ناتو در قانون اساسی اوکراین شدند. تونی وود این تحولات را در متن واکاوی سهجانبهی موشکافانهای از نیروهای درگیر قرار میدهد: ادعای روسیه بر حوزهی نفوذش، گسترش ناتو و اتحادیهی اروپا به سوی اروپای شرقی، و تطور سیاسی اوکراین، که میان این دو طرف گیر کرده است. این مقاله به ادعاهای روایت غالب میپردازد: اینکه ایالات متحد هیچ نقشی در وقوع جنگ نداشته، ناتو پیمانی سراسر دفاعی است، و پیوستن به اوکراین فقطوفقط مربوط به حق حاکمیت ملی اوکراین است.
🔸 اگر چنان که ادعا میشود، ناتو بدون شلیک یک گلوله پیروز جنگ سرد شد، این مسئله حاکی از کثرت ابزارهای نظامی، سیاسی و اقتصادیای است که ایالات متحد در دست داشت ــ و هنوز هم دارد ــ نه ماهیت صلحجویانهی ناتو. جنگ سرد از جانب امریکا با حمایت مدام از سرمایهی اروپای غربی، عملیاتهای پنهانی، حملات ایدئولوژیک و مسابقهی تسلیحاتی شدید درگرفت، و نیز با جنگهای نیابتی و مستقیم در جهان سوم، حمایت سیاسی و نظامی از دیکتاتوریها برای در هم شکستن نیروهای چپ و کودتای دیپلماتیکِ سیاست چینِ نیکسون. اگرچه ناتو آمادهی جنگ گرم در اروپا بود، هرگز مجبور به ورود به جنگ نشد.
🔸 پاسخ کرملین به این تحقیرها ملغمهای پیشبینیناپذیر از استقلال دفاعی عقلانی، موضعی در برابر قدرتهای قویتر، و توسعهطلبی مستبدانه بود که تهدیدی علیه کشورهای ضعیفتر به شمار میرفت ــ مثال بارز چیزی که لنین در حکم شوونیسمِ روسیهی کبیر تقبیح میکرد. این را میتوان به طور تماموکمال در استیلای پوتین بر چچن به هنگام ارتقا به ریاستجمهوری در سال 2000 دید. در 2008، نمایش عظیم آتشبار برای دفاع از چند خردهدولت در مرزهای گرجستان علیه دستاندازیهای ساکاشویلی تفلیس را سر جای خود نشاند.
🔸 از نگاه دولت بایدن، منطق راهبردی میتوانست زمینگیر کردن روسها تا نهایت ممکن باشد، یا دستکم تا زمانی که پوتین از کرملین بیرون رانده شود. پوتین بهاشتباه به تله افتاده است، و درحالحاضر اهرم در دست امریکاست تا او را در همان تله نگاه دارد. اوکراینیهای شجاع نیروهای نیابتیِ بینظیری از آب درآمدهاند، و هر قساوتی از جانب روسها بحث تغییر رژیم در مسکو را جدیتر میکند. درحالیکه زلنسکی گفته حفظ جان مردم مهمتر از حفظ خاک است ــ «دستآخر چیزی جز سرزمین نیست» ــ جنگسالاران ناتو، افرادی نظیر لارنس فریدمن، از بازپسگیری دونباس، اگر نگوییم کریمه، دم میزنند. در اروپا، هزینهی جنگ در شرایط فعلی پایین آورده شده است، البته به لطف معاملهی بایدن با شولتز برای حفظ جریان نفت و گاز روسیه به خانهها و کارخانههای آلمان. در ایالات متحد، قیمت بالاتر غلات به سود مناطقی در غرب میانه است که حساسیتهای سیاسی دارد. عملیاتهای سایبری روسیه تا اینجا حاصلی نداشتهاند.
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-35j
#نیولفت_ریویو #سوزان_واتکینز #بهرام_صفایی
#جنگ_در_اوکراین
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ سرمقالهی نیولفت ریویو دربارهی جنگ اوکراین
نوشتهی: سوزان واتکینز
ترجمهی: بهرام صفایی
16 اوت 2022
🔸 شمارهی فعلی نیولفت ریویو شامل دورنماهایی انتقادی دربارهی پویههای جنگ و نتایج احتمالی آن است. ولودیمیر ایشچنکو با توصیف اثرات فاجعهبار تهاجم روسیه، شرحی مفصل از نیروهایی برآمده از خیزش 2014 اوکراین میدهد: ائتلاقی از لیبرالهای حامی غرب و ملیگراهای روسهراس، الیگارشهای سیاسی و نیروهایی امنیتی احیاشده که موجب تخطی از توافق مینسک و گنجاندن عضویت در ناتو در قانون اساسی اوکراین شدند. تونی وود این تحولات را در متن واکاوی سهجانبهی موشکافانهای از نیروهای درگیر قرار میدهد: ادعای روسیه بر حوزهی نفوذش، گسترش ناتو و اتحادیهی اروپا به سوی اروپای شرقی، و تطور سیاسی اوکراین، که میان این دو طرف گیر کرده است. این مقاله به ادعاهای روایت غالب میپردازد: اینکه ایالات متحد هیچ نقشی در وقوع جنگ نداشته، ناتو پیمانی سراسر دفاعی است، و پیوستن به اوکراین فقطوفقط مربوط به حق حاکمیت ملی اوکراین است.
🔸 اگر چنان که ادعا میشود، ناتو بدون شلیک یک گلوله پیروز جنگ سرد شد، این مسئله حاکی از کثرت ابزارهای نظامی، سیاسی و اقتصادیای است که ایالات متحد در دست داشت ــ و هنوز هم دارد ــ نه ماهیت صلحجویانهی ناتو. جنگ سرد از جانب امریکا با حمایت مدام از سرمایهی اروپای غربی، عملیاتهای پنهانی، حملات ایدئولوژیک و مسابقهی تسلیحاتی شدید درگرفت، و نیز با جنگهای نیابتی و مستقیم در جهان سوم، حمایت سیاسی و نظامی از دیکتاتوریها برای در هم شکستن نیروهای چپ و کودتای دیپلماتیکِ سیاست چینِ نیکسون. اگرچه ناتو آمادهی جنگ گرم در اروپا بود، هرگز مجبور به ورود به جنگ نشد.
🔸 پاسخ کرملین به این تحقیرها ملغمهای پیشبینیناپذیر از استقلال دفاعی عقلانی، موضعی در برابر قدرتهای قویتر، و توسعهطلبی مستبدانه بود که تهدیدی علیه کشورهای ضعیفتر به شمار میرفت ــ مثال بارز چیزی که لنین در حکم شوونیسمِ روسیهی کبیر تقبیح میکرد. این را میتوان به طور تماموکمال در استیلای پوتین بر چچن به هنگام ارتقا به ریاستجمهوری در سال 2000 دید. در 2008، نمایش عظیم آتشبار برای دفاع از چند خردهدولت در مرزهای گرجستان علیه دستاندازیهای ساکاشویلی تفلیس را سر جای خود نشاند.
🔸 از نگاه دولت بایدن، منطق راهبردی میتوانست زمینگیر کردن روسها تا نهایت ممکن باشد، یا دستکم تا زمانی که پوتین از کرملین بیرون رانده شود. پوتین بهاشتباه به تله افتاده است، و درحالحاضر اهرم در دست امریکاست تا او را در همان تله نگاه دارد. اوکراینیهای شجاع نیروهای نیابتیِ بینظیری از آب درآمدهاند، و هر قساوتی از جانب روسها بحث تغییر رژیم در مسکو را جدیتر میکند. درحالیکه زلنسکی گفته حفظ جان مردم مهمتر از حفظ خاک است ــ «دستآخر چیزی جز سرزمین نیست» ــ جنگسالاران ناتو، افرادی نظیر لارنس فریدمن، از بازپسگیری دونباس، اگر نگوییم کریمه، دم میزنند. در اروپا، هزینهی جنگ در شرایط فعلی پایین آورده شده است، البته به لطف معاملهی بایدن با شولتز برای حفظ جریان نفت و گاز روسیه به خانهها و کارخانههای آلمان. در ایالات متحد، قیمت بالاتر غلات به سود مناطقی در غرب میانه است که حساسیتهای سیاسی دارد. عملیاتهای سایبری روسیه تا اینجا حاصلی نداشتهاند.
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-35j
#نیولفت_ریویو #سوزان_واتکینز #بهرام_صفایی
#جنگ_در_اوکراین
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
جنگ اجتنابپذیر؟
سرمقالهی نیولفت ریویو دربارهی جنگ اوکراین نوشتهی: سوزان واتکینز ترجمهی: بهرام صفایی اهداف جنگی پوتین نشانگر همان آمیزهی عقلانیت و اوهام است که او را به پیش رانده است. او اگر میخواست صرفاً نی…