🔹نوشتههای دریافتی 🔹
▫️ جنگ روسیه در اوکراین
▫️ جهانیشدن و تحولات ژئوپولیتیک
نوشتهی: ناصر پیشرو
13 مارس 2022
🔸 یکی از علل مهم حمله روسیه به اوکراین شرایط ژئوپولیتیک جهانی است؛ کارکردهایی که هم زمینهساز این جنگ بهشمار میآیند و هم خود در اثر این جنگ در آستانهی تغییرات جدیدی هستند. بیشک این جنگ امپریالیستی است، اما در مختصات عصر جهانیشدن سرمایه که تفاوتهای زیادی با کارکردهای امپریالیسم در دو جنگ جهانی گذشته و اغلب جنگهای امپریالیستی در قرن بیستم دارد. این نوشتار، هرچند مختصر، تلاش دارد با واکاوی زمینهها و شرایط سه بازیگر این جنگ یعنی روسیه، اوکراین و امپریالیسم غرب به رهبری آمریکا و بازوی نظامی آن ناتو به تحولات ژئوپولیتیک و چشماندازهای آن بپردازد.
🔸 در آغاز حکومت پوتین در زمینهی سیاست خارجی و ژئوپولیتیک روسیه تلاش کرد مناسبات خود را با غرب بهبود بخشد و پوتین در پارلمان آلمان خواهان پیوند با اروپا و فاصلهگرفتن از جنگ سرد شد. اما آمریکا همچنان کنترل روسیه و استراتژی «گسترش ناتو به شرق» را دنبال کرد و به متحدین خود نیز متذکر شد که همین سیاست را پیش ببرند و سپس گرجستان نیز با ترغیب آمریکا، خواهان عضویت در ناتو شد. از آن پس چرخشی استراتژیک در سیاست ژئوپولیتیک روسیه صورت گرفت و دولت روسیه با دامنزدن به ناسیونالیسم و تبلیغ روسیهی بزرگ و بازسازی و گسترش منابع نظامی، سیاست بازگشت قدرتمند به مناسبات ژئوپولیتیک را پیش برده است. پوتین در سال ۲۰۰۵ در سخنرانی سالانهاش در پارلمان روسیه از فروپاشی شوروی به عنوان «بزرگترین فاجعه ژئوپولیتیکی قرن بیستم یاد کرد.» او سپس کوشید شورشهای درونی را سرکوب کند و با حملهی دوم به چچن که با یکی از کشتارهای بیرحمانه توام بود نه تنها شورش را خاموش کرد بلکه با گماشتن فرزند یکی از رهبران شورشی، سیاست «سرکوب و گماشتن دستنشاندهها» را به پیش برد. رویداد مهم دیگر مقابله با درخواست گرجستان برای پیوستن به ناتو بود... بسیاری از تحلیلگران مارکسیست، مواجههی روسیه با گرجستان را مقابلهی نظامی با سیاست «گسترش ناتو به شرق» در مرزهای روسیه ارزیابی کردند که شرایط بازگشت روسیه به ژئوپولیتیک جهان را موجب شده است.
🔸 در سالهای اخیر دربارهی افول آمریکا نظرات مختلفی در محافل بینالمللی و نیز بین چپها مطرح شده است. برخی سادهانگارانه آن را تا کمقدرتی محض آمریکا در مناسبات ژئوپولیتیک ارزیابی میکنند. بیتردید، در دو دههی اخیر بهویژه پس از جنگ عراق و افغانستان و مناقشات خاورمیانه، شواهد زیادی از افول آمریکا در مناسبات بینالمللی، به ویژه در قیاس با دورهی پساجنگ وجود دارد. رشد اقتصادی فزایندهی چین و بازگشت روسیه در حوزهی ژئوپولیتیک، رقابتهای سرمایهداری در عصر جهانیشدن و کناررفتن مرزهای جابجایی سرمایه و کالاها، و تاثیرات آن بر شرایط ژئوپولیتیک منطقهای و جهانی، تاثیرات «اصلاحات ساختاری» در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ در شکلگیری دول پسااستعماری و رشد دولتهای سرمایهداری و سرکشی آنها از قدرتهای بزرگ جهانی و حتی حضور پیوستهشان در جنگهای نیابتی در مناطق مختلف و نیز اختلافات شدید دو حزب اصلی و ظهور پدیدهی ترامپیسم که برخلاف گذشته، سیاست ژئوپولیتیک آمریکا را شدیداً تحتتاثیر قرار داد؛ این تغییرات تا آنجا بود که برخلاف دورهی پساجنگ، بهقول پری اندرسن پژوهشگر برجسته مارکسیست، هر دو حزب اصلی با وجود اختلافات زیاد درسیاست ژئوپلیتیکی همواره همسو بودهاند. اینها نشانههایی هستند از علل اصلی افول قدرت آمریکا در ژئوپولیتیک جهان نسبت به دوران جنگ سرد. اما سادهانگارانه است که قدرت آمریکا به این نکات فروکاسته شود...
🔸 نتایج جنگ اوکراین هرچه باشد، بر فرآیند ژئوپولیتیک جهان به نفع غرب ــ دستکم تا دورهای ــ تاثیرات مهمی برجای خواهد گذاشت. اما دنیای سرمایهداری پر از تضاد و تناقض است و امکان دارد که جهان ژئوپولیتیک آن در مدار چرخش دیگری قرار بگیرد، یا اینکه ترامپیسم دوباره سربلند کند و همه چیز را بر هم زند. اما تردیدی نیست ند و اکنون ابزارکه برندهی اصلی این جنگ کنسرنهای فروش اسلحه و بازندهی آن مردم ستمدیده و آوارهی اوکراین، سربازان بهزور به جنگ فراخواندهشدهی روس و مردم زحمتکش تمام دنیا هستند که باید اثرات تورمی این جنگ، تهاجم به سطح مزد و بهداشت و آموزش و ناهنجاریهای دیگر آن را تحمل کنند.
🔹 متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2Sr
#ناصر_پیشرو #ژئوپلیتیک #الیگارشی #جنگ_در_اوکراین #شوکتراپی
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ جنگ روسیه در اوکراین
▫️ جهانیشدن و تحولات ژئوپولیتیک
نوشتهی: ناصر پیشرو
13 مارس 2022
🔸 یکی از علل مهم حمله روسیه به اوکراین شرایط ژئوپولیتیک جهانی است؛ کارکردهایی که هم زمینهساز این جنگ بهشمار میآیند و هم خود در اثر این جنگ در آستانهی تغییرات جدیدی هستند. بیشک این جنگ امپریالیستی است، اما در مختصات عصر جهانیشدن سرمایه که تفاوتهای زیادی با کارکردهای امپریالیسم در دو جنگ جهانی گذشته و اغلب جنگهای امپریالیستی در قرن بیستم دارد. این نوشتار، هرچند مختصر، تلاش دارد با واکاوی زمینهها و شرایط سه بازیگر این جنگ یعنی روسیه، اوکراین و امپریالیسم غرب به رهبری آمریکا و بازوی نظامی آن ناتو به تحولات ژئوپولیتیک و چشماندازهای آن بپردازد.
🔸 در آغاز حکومت پوتین در زمینهی سیاست خارجی و ژئوپولیتیک روسیه تلاش کرد مناسبات خود را با غرب بهبود بخشد و پوتین در پارلمان آلمان خواهان پیوند با اروپا و فاصلهگرفتن از جنگ سرد شد. اما آمریکا همچنان کنترل روسیه و استراتژی «گسترش ناتو به شرق» را دنبال کرد و به متحدین خود نیز متذکر شد که همین سیاست را پیش ببرند و سپس گرجستان نیز با ترغیب آمریکا، خواهان عضویت در ناتو شد. از آن پس چرخشی استراتژیک در سیاست ژئوپولیتیک روسیه صورت گرفت و دولت روسیه با دامنزدن به ناسیونالیسم و تبلیغ روسیهی بزرگ و بازسازی و گسترش منابع نظامی، سیاست بازگشت قدرتمند به مناسبات ژئوپولیتیک را پیش برده است. پوتین در سال ۲۰۰۵ در سخنرانی سالانهاش در پارلمان روسیه از فروپاشی شوروی به عنوان «بزرگترین فاجعه ژئوپولیتیکی قرن بیستم یاد کرد.» او سپس کوشید شورشهای درونی را سرکوب کند و با حملهی دوم به چچن که با یکی از کشتارهای بیرحمانه توام بود نه تنها شورش را خاموش کرد بلکه با گماشتن فرزند یکی از رهبران شورشی، سیاست «سرکوب و گماشتن دستنشاندهها» را به پیش برد. رویداد مهم دیگر مقابله با درخواست گرجستان برای پیوستن به ناتو بود... بسیاری از تحلیلگران مارکسیست، مواجههی روسیه با گرجستان را مقابلهی نظامی با سیاست «گسترش ناتو به شرق» در مرزهای روسیه ارزیابی کردند که شرایط بازگشت روسیه به ژئوپولیتیک جهان را موجب شده است.
🔸 در سالهای اخیر دربارهی افول آمریکا نظرات مختلفی در محافل بینالمللی و نیز بین چپها مطرح شده است. برخی سادهانگارانه آن را تا کمقدرتی محض آمریکا در مناسبات ژئوپولیتیک ارزیابی میکنند. بیتردید، در دو دههی اخیر بهویژه پس از جنگ عراق و افغانستان و مناقشات خاورمیانه، شواهد زیادی از افول آمریکا در مناسبات بینالمللی، به ویژه در قیاس با دورهی پساجنگ وجود دارد. رشد اقتصادی فزایندهی چین و بازگشت روسیه در حوزهی ژئوپولیتیک، رقابتهای سرمایهداری در عصر جهانیشدن و کناررفتن مرزهای جابجایی سرمایه و کالاها، و تاثیرات آن بر شرایط ژئوپولیتیک منطقهای و جهانی، تاثیرات «اصلاحات ساختاری» در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ در شکلگیری دول پسااستعماری و رشد دولتهای سرمایهداری و سرکشی آنها از قدرتهای بزرگ جهانی و حتی حضور پیوستهشان در جنگهای نیابتی در مناطق مختلف و نیز اختلافات شدید دو حزب اصلی و ظهور پدیدهی ترامپیسم که برخلاف گذشته، سیاست ژئوپولیتیک آمریکا را شدیداً تحتتاثیر قرار داد؛ این تغییرات تا آنجا بود که برخلاف دورهی پساجنگ، بهقول پری اندرسن پژوهشگر برجسته مارکسیست، هر دو حزب اصلی با وجود اختلافات زیاد درسیاست ژئوپلیتیکی همواره همسو بودهاند. اینها نشانههایی هستند از علل اصلی افول قدرت آمریکا در ژئوپولیتیک جهان نسبت به دوران جنگ سرد. اما سادهانگارانه است که قدرت آمریکا به این نکات فروکاسته شود...
🔸 نتایج جنگ اوکراین هرچه باشد، بر فرآیند ژئوپولیتیک جهان به نفع غرب ــ دستکم تا دورهای ــ تاثیرات مهمی برجای خواهد گذاشت. اما دنیای سرمایهداری پر از تضاد و تناقض است و امکان دارد که جهان ژئوپولیتیک آن در مدار چرخش دیگری قرار بگیرد، یا اینکه ترامپیسم دوباره سربلند کند و همه چیز را بر هم زند. اما تردیدی نیست ند و اکنون ابزارکه برندهی اصلی این جنگ کنسرنهای فروش اسلحه و بازندهی آن مردم ستمدیده و آوارهی اوکراین، سربازان بهزور به جنگ فراخواندهشدهی روس و مردم زحمتکش تمام دنیا هستند که باید اثرات تورمی این جنگ، تهاجم به سطح مزد و بهداشت و آموزش و ناهنجاریهای دیگر آن را تحمل کنند.
🔹 متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2Sr
#ناصر_پیشرو #ژئوپلیتیک #الیگارشی #جنگ_در_اوکراین #شوکتراپی
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
جنگ روسیه در اوکراین
جهانیشدن و تحولات ژئوپولیتیک نوشتهی: ناصر پیشرو «انقلاب نارنجی» اوکراین جابجایی بین جناحهای قدرت سیاسی و غلبهی الیگارشهای راستگرا بر الیگارشهای طرفدار روس بوده است. ویکتور یانوکوویچ ــ که و…
▫️ خاستگاه جنگ
نوشتهی: تونی وود
ترجمهی: حسن مرتضوی
14 مه 2022
🔸 تهاجم روسیه به اوکراین در 24 فوریه 2022، که کرملین پس از ماهها افزایش تنش آغاز کرد، به سرعت سیلی از تلفات و چندین میلیون پناهنده به همراه داشت و باعث تخریب بیمعنای شهرها و شهرکها نیز شد. شاید هنوز صلحی با مذاکره به آن پایان دهد. اما در بحبوحهی بمباران مداوم شهرهای اوکراین توسط توپخانهی روسیه و افزایش کمکهای نظامی غرب به اوکراین، این احتمال وجود دارد که جنگ ادامه یابد. در این صورت، احتمال وقوع حریقی گستردهتر شامل چندین کشورِ مجهز به سلاح هستهای به طرز نگرانکنندهای افزایش مییابد. در حالی که هنوز مشخص نیست جنگ چگونه پیش خواهد رفت، جهان در آستانهی دورهای پردردسر جدید قرار دارد. آنچه در ادامه میآید تلاشی است برای ترسیم خاستگاه تاریخی درگیری کنونی و تشخیص سناریوهای احتمالی پیش رو.
🔸 مسئولیت برپایی این جنگ بر عهده کرملین است و صرفنظر از نتیجه، روسیه بار اخلاقی سنگینی را برای ویرانیهایی که نقداً ایجاد کرده به دوش میکشد. در بحبوحهی موج گستردهی همدردی با اوکراین و محکومیت پوتین ــ که در روسیه نیز با موجی از تظاهرات خودجوش ضدجنگ برای مدت کوتاهی ابراز شد ــ تلاش ایالات متحد و متحدانش برای مجازات و طرد رژیم کنونی روسیه سرعت گرفته است. اما خشم موجه و تقاضاهای فوری همبستگی با اوکراینیها نباید باعث شود که جلوی طرح پرسشهای بزرگتر و مرتبط با مسئولیت تاریخی گرفته شود. ایالات متحد و متحدانش در ناتو به عنوان قدرتمندترین اردوگاه در رقابت ژئوپولیتیکی چند دههای بر سر اوکراین، لزوماً در شکلدهی به زمینهی این تهاجم نقش داشتهاند، درست همانطور که رقابتهای بین امپراتوریها در دوران زیبا زمینه را برای سقوط به جنگ در اوت 1914 آماده کرد. هر تحلیلی که خود را تنها به اقدامات روسیه محدود کند، یا فقط از درون سر پوتین به مسائل بنگرد، در بهترین حالت توهمی تکسویه است، و در بدترین حالت عامدانه حقایق را تحریف میکند.
🔸 درک روشن مستلزم آن است که سه رشتهی تحلیلی درهمتنیده را در نظر داشته باشیم:
یکم، توسعه و اولویتهای درونی اوکراین از 1991 به بعد؛
دوم، پیشروی ناتو و اتحادیهی اروپا درون خلاء استراتژیک باقیمانده در اروپای شرقی پس از پایان جنگ سرد؛
و سوم، مسیر روسیه از زوال ناشی از فروپاشی پساشوروی تا ابراز وجود مجدد ملی.
برخوردها و تلاقی این سه پویش زمینهی وسیعتری را ایجاد کرد که روسیه در آن اقدام تجاوزکارانهی خود را انجام داد...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2Yv
#جنگ_در_اوکراین #جنگ
#تونی_وود #حسن_مرتضوی
👇🏽
🖋@naghd_com
نوشتهی: تونی وود
ترجمهی: حسن مرتضوی
14 مه 2022
🔸 تهاجم روسیه به اوکراین در 24 فوریه 2022، که کرملین پس از ماهها افزایش تنش آغاز کرد، به سرعت سیلی از تلفات و چندین میلیون پناهنده به همراه داشت و باعث تخریب بیمعنای شهرها و شهرکها نیز شد. شاید هنوز صلحی با مذاکره به آن پایان دهد. اما در بحبوحهی بمباران مداوم شهرهای اوکراین توسط توپخانهی روسیه و افزایش کمکهای نظامی غرب به اوکراین، این احتمال وجود دارد که جنگ ادامه یابد. در این صورت، احتمال وقوع حریقی گستردهتر شامل چندین کشورِ مجهز به سلاح هستهای به طرز نگرانکنندهای افزایش مییابد. در حالی که هنوز مشخص نیست جنگ چگونه پیش خواهد رفت، جهان در آستانهی دورهای پردردسر جدید قرار دارد. آنچه در ادامه میآید تلاشی است برای ترسیم خاستگاه تاریخی درگیری کنونی و تشخیص سناریوهای احتمالی پیش رو.
🔸 مسئولیت برپایی این جنگ بر عهده کرملین است و صرفنظر از نتیجه، روسیه بار اخلاقی سنگینی را برای ویرانیهایی که نقداً ایجاد کرده به دوش میکشد. در بحبوحهی موج گستردهی همدردی با اوکراین و محکومیت پوتین ــ که در روسیه نیز با موجی از تظاهرات خودجوش ضدجنگ برای مدت کوتاهی ابراز شد ــ تلاش ایالات متحد و متحدانش برای مجازات و طرد رژیم کنونی روسیه سرعت گرفته است. اما خشم موجه و تقاضاهای فوری همبستگی با اوکراینیها نباید باعث شود که جلوی طرح پرسشهای بزرگتر و مرتبط با مسئولیت تاریخی گرفته شود. ایالات متحد و متحدانش در ناتو به عنوان قدرتمندترین اردوگاه در رقابت ژئوپولیتیکی چند دههای بر سر اوکراین، لزوماً در شکلدهی به زمینهی این تهاجم نقش داشتهاند، درست همانطور که رقابتهای بین امپراتوریها در دوران زیبا زمینه را برای سقوط به جنگ در اوت 1914 آماده کرد. هر تحلیلی که خود را تنها به اقدامات روسیه محدود کند، یا فقط از درون سر پوتین به مسائل بنگرد، در بهترین حالت توهمی تکسویه است، و در بدترین حالت عامدانه حقایق را تحریف میکند.
🔸 درک روشن مستلزم آن است که سه رشتهی تحلیلی درهمتنیده را در نظر داشته باشیم:
یکم، توسعه و اولویتهای درونی اوکراین از 1991 به بعد؛
دوم، پیشروی ناتو و اتحادیهی اروپا درون خلاء استراتژیک باقیمانده در اروپای شرقی پس از پایان جنگ سرد؛
و سوم، مسیر روسیه از زوال ناشی از فروپاشی پساشوروی تا ابراز وجود مجدد ملی.
برخوردها و تلاقی این سه پویش زمینهی وسیعتری را ایجاد کرد که روسیه در آن اقدام تجاوزکارانهی خود را انجام داد...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2Yv
#جنگ_در_اوکراین #جنگ
#تونی_وود #حسن_مرتضوی
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
خاستگاه جنگ
نوشتهی: تونی وود ترجمهی: حسن مرتضوی همانطور که ولودیمیر ایشچنکو میگوید، ضعف لیبرالها با فقدان مرز سیاسی و ایدئولوژیک نهادینهشده بین جناح لیبرالِ جامعهی مدنی و راست افراطی تشدید شد. این امر ب…
▫️ تا قعر مغاک
مصاحبهی نیولفت ریویو با ولودیمیر ایشچنکو
ترجمهی: بهرام صفایی
15 ژوئن 2022
📝 مصاحبهی حاضر در نشریهی نیو لفت ریویو شمارههای ۱۳۳ ـ۱۳۴ ، ژانویه ـ آوریل ۲۰۲۲ منتشر شده است.
🔸 هنوز معماهای بسیاری دربارهی جنگ و چگونگی آغاز آن وجود دارد. بیشک، ابعاد بینالمللی گسترش ناتو و امپریالیسم روسیه، و نیز چرخشهای کرملین در واکنش به آخرین موجهای خیزشهای پساشوروی ــ در ارمنستان ، بلاروس، قزاقستان ــ بخشهایی بسیار مهم از داستاناند. اطمینان پوتین به اینکه روسیه در سلاحهای فراصوت مزیتی موقتی نسبت به ناتو دارد و همچنین دستکم گرفتن مقاومت اوکراینیها بدون شک در تصمیم آغاز جنگ نقش داشتند. یکی از عوامل اساسی واکنش پوتین به فرآیندهای سیاست داخلی اوکراین و اطمینان فزایندهاش به این مسئله بود که روسیه نمیتواند هیچ تأثیری بر آن فرآیندها داشته باشد ــ اینکه اوکراین در مسیر بیبازگشت به سویی بود که او «ضدروسی» میدانست و هیچ راهکاری سیاسیای در دستش نمانده بود تا جلوی این تحول را بگیرد.
🔸 یکی از مهمترین روایتها در اوکراینِ پس از میدان، ظهور ملت شهروندی فراگیری بود که دستآخر شرق و غرب کشور را با متحد کرد، و همچنین جامعهی مدنی سرزندهای که برای اصلاحات دموکراتیک فشار میآورد. من و اولگ ژوراولف نشان دادهایم که روندهای وحدتبخش شانه به شانهی روندهای قطبیکننده بودهاند؛ ناسیونالیسم مدنی به ناسیونالیسم قومی دامن زد به جای آنکه مهارش کند؛ فراگیری و گسترش دموکراسی برای برخی افراد چیزی جز طرد و سرکوب برای دیگران به بار نیاورد. در این فرآیندِ بازتعریف معنای سیاسیِ «اوکراین»، بخش بزرگی از مواضع سیاسی که بسیاری از اوکراینیها حامیشان بودند، براساس این مفصلبندی تازهی ملت اوکراین، دیگر از دایرهی مقبولیت خارج شدند. بنابراین، پیش از 2014، «طرفدارروسیه» به معنای اردوگاه سیاسی بزرگی بود که از عضویت اوکراین در سازمانهای بینالمللی تحت رهبری روسیه مانند اتحادیهی اوراسیا ــ یا حتی پیوستن به دولت واحدی در کنار روسیه و بلاروس ــ دفاع میکردند. پس از فروپاشی این اردوگاه در 2014، انگ «طرفدار روسیه» رو به گزافه رفت و حتی به کسانی زده میشد که مواضعی نظیر وضعیت غیرمتعهد اوکراین و همکاری پراگماتیک با شرق و غرب میگرفتند، یا به نتایج یورومیدان خوشبین نبودند و با کمونیسمزدایی یا ممنوعیت استفاده از زبان روسی در سپهر عمومی اوکراین مخالفت میکردند.
🔸 سال گذشته، در واکنش به پرسش از روسها دربارهی آنچه روسیه باید برای مردم «طرفدار روسیه» در اوکراین انجام دهد، یک روزنامهنگار اپوزیسیون «بهطرفدار روسیه»ی اوکراینی چنین پاسخی داد: «دست از سر اوکراین بردارید و تلاشتان را معطوف به ساحتن روسیهی مرفه و جذاب کنید.» این پاسخ بازتاب بحران هژمونی بنیادی در دوران پساشوروی است: ناتوانی طبقهی حاکم پساشوروی و بهویژه روسی در حکمرانی، نهفقط حکمرانی برای طبقات و ملتهای فرودست. پوتین، همانند سایر رهبران تزاریستِ پساشوروی، از طریق ترکیبی از سرکوب، توازن و رضایت منفعلی حکم میراند که از روایت احیای ثبات پس از اضمحلال دوران پساشوروی در دههی 1990 مشروعیت میگیرد. اما او هیچ پروژهی توسعهی جذابی در دست ندارد. تهاجم روسیه را باید دقیقاً در همین بافتار واکاوی کرد: در شرایط فقدان قدرت نرم جذاب و کارآمد، محفل حاکم روسیه در نهایت تصمیم گرفت به قدرت سخت خشونت اتکا کند، سرآغاز آن دیپلماسی زورمندانه در ابتدای 2021 بود، سپس کنار گذاشتن دیپلماسی و روی آوردن به اجبار نظامی در 2022.
🔸 جنگ روابط اوکراین و روسیه و همچنین هویت اوکراینی را تغییر خواهد داد. پیش از جنگ، اقلیتی چشمگیر، شاید 15 درصد از اوکراینیها ممکن بود احساس کنند در آنِ واحد اوکراینی و روس هستند. حالا این مسئله بسیار دشوارتر خواهد شد ــ آنها انتخاب خواهند کرد و به گمانم سراغ هویت اوکراینی میروند. جایگاه زبان و فرهنگ روسی در عرصهی عمومی ــ و در ارتباطات شخصی ــ از این هم بیشتر دچار ممنوعیت خواهد شد. اگر جنگی طولانی در کار باشد و اوکراین را به سوریه یا افغانستانِ اروپا بدل کند، احتمال بالایی خواهد بود که ناسیونالیستها رادیکال به مناصب مهمی در خلال مقاومت برسند، و نتایج سیاسیاش هم مشخص است. اوکراینی که من در آن زاده شدم و بخش اعظم عمرم را در آن زندگی کردم دیگر از دست رفته، برای همیشه ــ فارغ از زمان پایان جنگ.
🔹 متن کامل این مصاحبه را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-30J
#جنگ_در_اوکراین
#نیولفت_ریویو
#ولودیمیر_ایشچنکو
#بهرام_صفایی
#روسیه
👇🏽
🖋@naghd_com
مصاحبهی نیولفت ریویو با ولودیمیر ایشچنکو
ترجمهی: بهرام صفایی
15 ژوئن 2022
📝 مصاحبهی حاضر در نشریهی نیو لفت ریویو شمارههای ۱۳۳ ـ۱۳۴ ، ژانویه ـ آوریل ۲۰۲۲ منتشر شده است.
🔸 هنوز معماهای بسیاری دربارهی جنگ و چگونگی آغاز آن وجود دارد. بیشک، ابعاد بینالمللی گسترش ناتو و امپریالیسم روسیه، و نیز چرخشهای کرملین در واکنش به آخرین موجهای خیزشهای پساشوروی ــ در ارمنستان ، بلاروس، قزاقستان ــ بخشهایی بسیار مهم از داستاناند. اطمینان پوتین به اینکه روسیه در سلاحهای فراصوت مزیتی موقتی نسبت به ناتو دارد و همچنین دستکم گرفتن مقاومت اوکراینیها بدون شک در تصمیم آغاز جنگ نقش داشتند. یکی از عوامل اساسی واکنش پوتین به فرآیندهای سیاست داخلی اوکراین و اطمینان فزایندهاش به این مسئله بود که روسیه نمیتواند هیچ تأثیری بر آن فرآیندها داشته باشد ــ اینکه اوکراین در مسیر بیبازگشت به سویی بود که او «ضدروسی» میدانست و هیچ راهکاری سیاسیای در دستش نمانده بود تا جلوی این تحول را بگیرد.
🔸 یکی از مهمترین روایتها در اوکراینِ پس از میدان، ظهور ملت شهروندی فراگیری بود که دستآخر شرق و غرب کشور را با متحد کرد، و همچنین جامعهی مدنی سرزندهای که برای اصلاحات دموکراتیک فشار میآورد. من و اولگ ژوراولف نشان دادهایم که روندهای وحدتبخش شانه به شانهی روندهای قطبیکننده بودهاند؛ ناسیونالیسم مدنی به ناسیونالیسم قومی دامن زد به جای آنکه مهارش کند؛ فراگیری و گسترش دموکراسی برای برخی افراد چیزی جز طرد و سرکوب برای دیگران به بار نیاورد. در این فرآیندِ بازتعریف معنای سیاسیِ «اوکراین»، بخش بزرگی از مواضع سیاسی که بسیاری از اوکراینیها حامیشان بودند، براساس این مفصلبندی تازهی ملت اوکراین، دیگر از دایرهی مقبولیت خارج شدند. بنابراین، پیش از 2014، «طرفدارروسیه» به معنای اردوگاه سیاسی بزرگی بود که از عضویت اوکراین در سازمانهای بینالمللی تحت رهبری روسیه مانند اتحادیهی اوراسیا ــ یا حتی پیوستن به دولت واحدی در کنار روسیه و بلاروس ــ دفاع میکردند. پس از فروپاشی این اردوگاه در 2014، انگ «طرفدار روسیه» رو به گزافه رفت و حتی به کسانی زده میشد که مواضعی نظیر وضعیت غیرمتعهد اوکراین و همکاری پراگماتیک با شرق و غرب میگرفتند، یا به نتایج یورومیدان خوشبین نبودند و با کمونیسمزدایی یا ممنوعیت استفاده از زبان روسی در سپهر عمومی اوکراین مخالفت میکردند.
🔸 سال گذشته، در واکنش به پرسش از روسها دربارهی آنچه روسیه باید برای مردم «طرفدار روسیه» در اوکراین انجام دهد، یک روزنامهنگار اپوزیسیون «بهطرفدار روسیه»ی اوکراینی چنین پاسخی داد: «دست از سر اوکراین بردارید و تلاشتان را معطوف به ساحتن روسیهی مرفه و جذاب کنید.» این پاسخ بازتاب بحران هژمونی بنیادی در دوران پساشوروی است: ناتوانی طبقهی حاکم پساشوروی و بهویژه روسی در حکمرانی، نهفقط حکمرانی برای طبقات و ملتهای فرودست. پوتین، همانند سایر رهبران تزاریستِ پساشوروی، از طریق ترکیبی از سرکوب، توازن و رضایت منفعلی حکم میراند که از روایت احیای ثبات پس از اضمحلال دوران پساشوروی در دههی 1990 مشروعیت میگیرد. اما او هیچ پروژهی توسعهی جذابی در دست ندارد. تهاجم روسیه را باید دقیقاً در همین بافتار واکاوی کرد: در شرایط فقدان قدرت نرم جذاب و کارآمد، محفل حاکم روسیه در نهایت تصمیم گرفت به قدرت سخت خشونت اتکا کند، سرآغاز آن دیپلماسی زورمندانه در ابتدای 2021 بود، سپس کنار گذاشتن دیپلماسی و روی آوردن به اجبار نظامی در 2022.
🔸 جنگ روابط اوکراین و روسیه و همچنین هویت اوکراینی را تغییر خواهد داد. پیش از جنگ، اقلیتی چشمگیر، شاید 15 درصد از اوکراینیها ممکن بود احساس کنند در آنِ واحد اوکراینی و روس هستند. حالا این مسئله بسیار دشوارتر خواهد شد ــ آنها انتخاب خواهند کرد و به گمانم سراغ هویت اوکراینی میروند. جایگاه زبان و فرهنگ روسی در عرصهی عمومی ــ و در ارتباطات شخصی ــ از این هم بیشتر دچار ممنوعیت خواهد شد. اگر جنگی طولانی در کار باشد و اوکراین را به سوریه یا افغانستانِ اروپا بدل کند، احتمال بالایی خواهد بود که ناسیونالیستها رادیکال به مناصب مهمی در خلال مقاومت برسند، و نتایج سیاسیاش هم مشخص است. اوکراینی که من در آن زاده شدم و بخش اعظم عمرم را در آن زندگی کردم دیگر از دست رفته، برای همیشه ــ فارغ از زمان پایان جنگ.
🔹 متن کامل این مصاحبه را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-30J
#جنگ_در_اوکراین
#نیولفت_ریویو
#ولودیمیر_ایشچنکو
#بهرام_صفایی
#روسیه
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
تا قعر مغاک
مصاحبهی نیولفت ریویو با ولودیمیر ایشچنکو ترجمهی: بهرام صفایی اگر جنگی طولانی در کار باشد و اوکراین را به سوریه یا افغانستانِ اروپا بدل کند، احتمال بالایی خواهد بود که ناسیونالیستها رادیکال به من…
▫️ خاستگاههای جنگ، نقش ناتو و آیندهی سناریوها در اوکراین
▫️ میزگردی با حضور اتین بالیبار، سیلویا فدریچی و میشل لووی
مارچلو موستو
ترجمهی: بهرام صفایی
28 ژوئن 2021
📝 توضیح مارچلو موستو:
🔸 جنگ در اوکراین چهار ماه قبل آغاز شد. بنا به اعلام دفتر کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل، جنگ تا همین حالا به مرگ بیش از 4500 غیرنظامی انجامیده و حدود پنج میلیون نفر را از خانههایشان بیرون رانده و تبدیل به پناهجو کرده است. این شمار شامل مرگ نظامیان ــ دستکم ده هزار اوکراینی احتمالاً شماری بیشتر در سمت روسیه ــ و چندین میلیون نفری نیست که درون اوکراین آواره شدهاند. تهاجم به اوکراین منجر به نابودی پُردامنهی شهرها و زیرساختهای غیرنظامی شده که بازسازیشان نسلها به درازا میکشد، و همچنین جنایات جنگی چشمگیر، همانند مواردی که در خلال محاصرهی ماریوپل به دست سربازان روسیه رخ داد.
🔸 با هدف مرور رخدادها از هنگام آغاز جنگ، تأمل پیرامون نقش ناتو، و بازبینی سناریوهای محتمل در آینده، میزگردی برگزار کردم با سه پژوهشگر مشهور در سطح بینالملل از سنت مارکسیستی: اتین بالیبار، صاحب کرسی سالانهی فلسفهی معاصر اروپایی در دانشگاه کینگستون (لندن، بریتانیا)، سیلویا فدریچی، استاد بازنشستهی فلسفهی سیاسی در دانشگاه هوفسترا (همپستد، ایالات متحد)، و میشل لووی، پژوهشگر ارشد بازنشستهی مرکز ملی پژوهش علمی (پاریس، فرانسه).
بحثی که خلاصهی آن در ادامه میآید حاصل گفتوگوهای پرشماری است که در چند هفتهی گذشته از طریق ایمیل و تماس تلفنی داشتیم.
🔹 متن این میزگرد را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-31C
#میشل_لووی #مارچلو_موستو #اتین_بالیبار، #سیلویا_فدریچی
#بهرام_صفایی #جنگ_در_اوکراین
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ میزگردی با حضور اتین بالیبار، سیلویا فدریچی و میشل لووی
مارچلو موستو
ترجمهی: بهرام صفایی
28 ژوئن 2021
📝 توضیح مارچلو موستو:
🔸 جنگ در اوکراین چهار ماه قبل آغاز شد. بنا به اعلام دفتر کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل، جنگ تا همین حالا به مرگ بیش از 4500 غیرنظامی انجامیده و حدود پنج میلیون نفر را از خانههایشان بیرون رانده و تبدیل به پناهجو کرده است. این شمار شامل مرگ نظامیان ــ دستکم ده هزار اوکراینی احتمالاً شماری بیشتر در سمت روسیه ــ و چندین میلیون نفری نیست که درون اوکراین آواره شدهاند. تهاجم به اوکراین منجر به نابودی پُردامنهی شهرها و زیرساختهای غیرنظامی شده که بازسازیشان نسلها به درازا میکشد، و همچنین جنایات جنگی چشمگیر، همانند مواردی که در خلال محاصرهی ماریوپل به دست سربازان روسیه رخ داد.
🔸 با هدف مرور رخدادها از هنگام آغاز جنگ، تأمل پیرامون نقش ناتو، و بازبینی سناریوهای محتمل در آینده، میزگردی برگزار کردم با سه پژوهشگر مشهور در سطح بینالملل از سنت مارکسیستی: اتین بالیبار، صاحب کرسی سالانهی فلسفهی معاصر اروپایی در دانشگاه کینگستون (لندن، بریتانیا)، سیلویا فدریچی، استاد بازنشستهی فلسفهی سیاسی در دانشگاه هوفسترا (همپستد، ایالات متحد)، و میشل لووی، پژوهشگر ارشد بازنشستهی مرکز ملی پژوهش علمی (پاریس، فرانسه).
بحثی که خلاصهی آن در ادامه میآید حاصل گفتوگوهای پرشماری است که در چند هفتهی گذشته از طریق ایمیل و تماس تلفنی داشتیم.
🔹 متن این میزگرد را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-31C
#میشل_لووی #مارچلو_موستو #اتین_بالیبار، #سیلویا_فدریچی
#بهرام_صفایی #جنگ_در_اوکراین
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
خاستگاههای جنگ، نقش ناتو و آیندهی سناریوها در اوکراین
میزگردی با حضور اتین بالیبار، سیلویا فدریچی و میشل لووی مارچلو موستو ترجمهی: بهرام صفایی فقط و فقط میتوان بیاندازه به تحولات آتی بدبین بود. شخصاً معتقدم بخت اجتناب از فاجعه بسیار کمرنگ است. دست…
▫️ جنگ اجتنابپذیر؟
▫️ سرمقالهی نیولفت ریویو دربارهی جنگ اوکراین
نوشتهی: سوزان واتکینز
ترجمهی: بهرام صفایی
16 اوت 2022
🔸 شمارهی فعلی نیولفت ریویو شامل دورنماهایی انتقادی دربارهی پویههای جنگ و نتایج احتمالی آن است. ولودیمیر ایشچنکو با توصیف اثرات فاجعهبار تهاجم روسیه، شرحی مفصل از نیروهایی برآمده از خیزش 2014 اوکراین میدهد: ائتلاقی از لیبرالهای حامی غرب و ملیگراهای روسهراس، الیگارشهای سیاسی و نیروهایی امنیتی احیاشده که موجب تخطی از توافق مینسک و گنجاندن عضویت در ناتو در قانون اساسی اوکراین شدند. تونی وود این تحولات را در متن واکاوی سهجانبهی موشکافانهای از نیروهای درگیر قرار میدهد: ادعای روسیه بر حوزهی نفوذش، گسترش ناتو و اتحادیهی اروپا به سوی اروپای شرقی، و تطور سیاسی اوکراین، که میان این دو طرف گیر کرده است. این مقاله به ادعاهای روایت غالب میپردازد: اینکه ایالات متحد هیچ نقشی در وقوع جنگ نداشته، ناتو پیمانی سراسر دفاعی است، و پیوستن به اوکراین فقطوفقط مربوط به حق حاکمیت ملی اوکراین است.
🔸 اگر چنان که ادعا میشود، ناتو بدون شلیک یک گلوله پیروز جنگ سرد شد، این مسئله حاکی از کثرت ابزارهای نظامی، سیاسی و اقتصادیای است که ایالات متحد در دست داشت ــ و هنوز هم دارد ــ نه ماهیت صلحجویانهی ناتو. جنگ سرد از جانب امریکا با حمایت مدام از سرمایهی اروپای غربی، عملیاتهای پنهانی، حملات ایدئولوژیک و مسابقهی تسلیحاتی شدید درگرفت، و نیز با جنگهای نیابتی و مستقیم در جهان سوم، حمایت سیاسی و نظامی از دیکتاتوریها برای در هم شکستن نیروهای چپ و کودتای دیپلماتیکِ سیاست چینِ نیکسون. اگرچه ناتو آمادهی جنگ گرم در اروپا بود، هرگز مجبور به ورود به جنگ نشد.
🔸 پاسخ کرملین به این تحقیرها ملغمهای پیشبینیناپذیر از استقلال دفاعی عقلانی، موضعی در برابر قدرتهای قویتر، و توسعهطلبی مستبدانه بود که تهدیدی علیه کشورهای ضعیفتر به شمار میرفت ــ مثال بارز چیزی که لنین در حکم شوونیسمِ روسیهی کبیر تقبیح میکرد. این را میتوان به طور تماموکمال در استیلای پوتین بر چچن به هنگام ارتقا به ریاستجمهوری در سال 2000 دید. در 2008، نمایش عظیم آتشبار برای دفاع از چند خردهدولت در مرزهای گرجستان علیه دستاندازیهای ساکاشویلی تفلیس را سر جای خود نشاند.
🔸 از نگاه دولت بایدن، منطق راهبردی میتوانست زمینگیر کردن روسها تا نهایت ممکن باشد، یا دستکم تا زمانی که پوتین از کرملین بیرون رانده شود. پوتین بهاشتباه به تله افتاده است، و درحالحاضر اهرم در دست امریکاست تا او را در همان تله نگاه دارد. اوکراینیهای شجاع نیروهای نیابتیِ بینظیری از آب درآمدهاند، و هر قساوتی از جانب روسها بحث تغییر رژیم در مسکو را جدیتر میکند. درحالیکه زلنسکی گفته حفظ جان مردم مهمتر از حفظ خاک است ــ «دستآخر چیزی جز سرزمین نیست» ــ جنگسالاران ناتو، افرادی نظیر لارنس فریدمن، از بازپسگیری دونباس، اگر نگوییم کریمه، دم میزنند. در اروپا، هزینهی جنگ در شرایط فعلی پایین آورده شده است، البته به لطف معاملهی بایدن با شولتز برای حفظ جریان نفت و گاز روسیه به خانهها و کارخانههای آلمان. در ایالات متحد، قیمت بالاتر غلات به سود مناطقی در غرب میانه است که حساسیتهای سیاسی دارد. عملیاتهای سایبری روسیه تا اینجا حاصلی نداشتهاند.
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-35j
#نیولفت_ریویو #سوزان_واتکینز #بهرام_صفایی
#جنگ_در_اوکراین
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ سرمقالهی نیولفت ریویو دربارهی جنگ اوکراین
نوشتهی: سوزان واتکینز
ترجمهی: بهرام صفایی
16 اوت 2022
🔸 شمارهی فعلی نیولفت ریویو شامل دورنماهایی انتقادی دربارهی پویههای جنگ و نتایج احتمالی آن است. ولودیمیر ایشچنکو با توصیف اثرات فاجعهبار تهاجم روسیه، شرحی مفصل از نیروهایی برآمده از خیزش 2014 اوکراین میدهد: ائتلاقی از لیبرالهای حامی غرب و ملیگراهای روسهراس، الیگارشهای سیاسی و نیروهایی امنیتی احیاشده که موجب تخطی از توافق مینسک و گنجاندن عضویت در ناتو در قانون اساسی اوکراین شدند. تونی وود این تحولات را در متن واکاوی سهجانبهی موشکافانهای از نیروهای درگیر قرار میدهد: ادعای روسیه بر حوزهی نفوذش، گسترش ناتو و اتحادیهی اروپا به سوی اروپای شرقی، و تطور سیاسی اوکراین، که میان این دو طرف گیر کرده است. این مقاله به ادعاهای روایت غالب میپردازد: اینکه ایالات متحد هیچ نقشی در وقوع جنگ نداشته، ناتو پیمانی سراسر دفاعی است، و پیوستن به اوکراین فقطوفقط مربوط به حق حاکمیت ملی اوکراین است.
🔸 اگر چنان که ادعا میشود، ناتو بدون شلیک یک گلوله پیروز جنگ سرد شد، این مسئله حاکی از کثرت ابزارهای نظامی، سیاسی و اقتصادیای است که ایالات متحد در دست داشت ــ و هنوز هم دارد ــ نه ماهیت صلحجویانهی ناتو. جنگ سرد از جانب امریکا با حمایت مدام از سرمایهی اروپای غربی، عملیاتهای پنهانی، حملات ایدئولوژیک و مسابقهی تسلیحاتی شدید درگرفت، و نیز با جنگهای نیابتی و مستقیم در جهان سوم، حمایت سیاسی و نظامی از دیکتاتوریها برای در هم شکستن نیروهای چپ و کودتای دیپلماتیکِ سیاست چینِ نیکسون. اگرچه ناتو آمادهی جنگ گرم در اروپا بود، هرگز مجبور به ورود به جنگ نشد.
🔸 پاسخ کرملین به این تحقیرها ملغمهای پیشبینیناپذیر از استقلال دفاعی عقلانی، موضعی در برابر قدرتهای قویتر، و توسعهطلبی مستبدانه بود که تهدیدی علیه کشورهای ضعیفتر به شمار میرفت ــ مثال بارز چیزی که لنین در حکم شوونیسمِ روسیهی کبیر تقبیح میکرد. این را میتوان به طور تماموکمال در استیلای پوتین بر چچن به هنگام ارتقا به ریاستجمهوری در سال 2000 دید. در 2008، نمایش عظیم آتشبار برای دفاع از چند خردهدولت در مرزهای گرجستان علیه دستاندازیهای ساکاشویلی تفلیس را سر جای خود نشاند.
🔸 از نگاه دولت بایدن، منطق راهبردی میتوانست زمینگیر کردن روسها تا نهایت ممکن باشد، یا دستکم تا زمانی که پوتین از کرملین بیرون رانده شود. پوتین بهاشتباه به تله افتاده است، و درحالحاضر اهرم در دست امریکاست تا او را در همان تله نگاه دارد. اوکراینیهای شجاع نیروهای نیابتیِ بینظیری از آب درآمدهاند، و هر قساوتی از جانب روسها بحث تغییر رژیم در مسکو را جدیتر میکند. درحالیکه زلنسکی گفته حفظ جان مردم مهمتر از حفظ خاک است ــ «دستآخر چیزی جز سرزمین نیست» ــ جنگسالاران ناتو، افرادی نظیر لارنس فریدمن، از بازپسگیری دونباس، اگر نگوییم کریمه، دم میزنند. در اروپا، هزینهی جنگ در شرایط فعلی پایین آورده شده است، البته به لطف معاملهی بایدن با شولتز برای حفظ جریان نفت و گاز روسیه به خانهها و کارخانههای آلمان. در ایالات متحد، قیمت بالاتر غلات به سود مناطقی در غرب میانه است که حساسیتهای سیاسی دارد. عملیاتهای سایبری روسیه تا اینجا حاصلی نداشتهاند.
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-35j
#نیولفت_ریویو #سوزان_واتکینز #بهرام_صفایی
#جنگ_در_اوکراین
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
جنگ اجتنابپذیر؟
سرمقالهی نیولفت ریویو دربارهی جنگ اوکراین نوشتهی: سوزان واتکینز ترجمهی: بهرام صفایی اهداف جنگی پوتین نشانگر همان آمیزهی عقلانیت و اوهام است که او را به پیش رانده است. او اگر میخواست صرفاً نی…
▫️ پنج جنگ در قالب یک جنگ: نبرد بر سر اوکراین
نوشتهی: سوزان واتکینز
ترجمهی: بهرام صفایی
4 ژانویه 2023
🔸 یکی از واکاویهای کلاسیک از جنگ جهانی دوم آن را نتیجهی پنج گونهی متفاوتِ کشاکش توصیف میکند... آیا این دورنمایی تحلیلی میتواند پرتویی بر جنگ جاری در اوکراین بیندازد؟ نیازی نیست به اختلاف چشمگیر میان ابعاد و ویرانگریِ این دو جنگ ــ هشتاد میلیون کشته بین سالهای 1939 تا 1945 ــ اشاره کنیم. بهعلاوه، موقعیت تاریخی-جهانی فقط دگرگون نشده بلکه بهکل واژگون شده است. توازن کلی میان قدرتهای هماورد مجالی برای اَبَرهژمون جدید فراهم کرده؛ قدرتی متکی به ایدئولوژی جهانگستر نیرومند که مهار ارتش و توان مالیای بیرقیب را در دست دارد و اساساً هر دولتی را که در برابر نفوذ اقتصادی و سیاسیاش سر به مخالفت بردارد بهنوعی دشمن میپندارد. در عرصهی اقتصاد، شکوفاییِ پس از جنگ راه را برای صنعتزدایی بر اثر رکود درازمدت هموار کرده است؛ رکودی که فقط با حبابهای مالی، مهندسی پولی و حجم فزایندهی بدهی بهبود مییابد. در عرصهی اجتماعی، یورش سرمایهداری به رهبری ایالات متحد شرایط دوران پس از جنگ را معکوس کرده است: به جای رشد مبارزهجویی طبقهی کارگر، کارگران صنعتی رو به انحطاط رفتهاند، برونسپاری شده و به بازندگانی سرخورده بدل شدهاند. چینِ انقلابیِ تهیدستشده حالا دومین اقتصاد بزرگ جهان است و حزب کمونیست چین با تکیه بر ابزارهای دیجیتال بر آن حکم میراند. اتحاد شوروی فروپاشی را انتخاب کرد و ایالات متحد نوعی سرمایهداری را در سراسر بلوک شوروی سابق برقرار کرد. سلسلهمراتب قدرتها به هنگام جنگ در اوکراین، اقتصادها و طبقاتشان، تضادی چشمگیر با سالهای 1939 تا 1945 دارد.
🔸 بااینحال، جنگِ 2022 جنگی بینالمللی هم هست که در جبهههای اقتصادی و ایدئولوژیک و نیز نظامی جریان دارد و قدرتهای جهانی را رودرروی یکدیگر قرار داده و آرایشی گسترده از دولتها را در حکم شرکتکنندگان یا حامی، اگر نگوییم مبارز، بسیج کرده است. حالا که جنگ به نهمین ماه خود پا میگذارد، چهبسا مفید باشد که میان گونههای مختلف نبردی که جریان دارد تمایز قایل شویم ــ تا خاستگاهها و نیز علل بلافصل و نیز اهداف، استراتژیها و انسجام داخلی و منابع مادی و ایدئولوژیک طرفهای متخاصم را بررسی کنیم ــ و ببینیم همهی اینها چهطور هیزمش به آتش پویههای جنگی گستردهتر میریزند. آنچه در ادامه میآید بهناگزیر طرحوار است، و سرشت پیچیدهی بازیگران را فرومیگذارد و بیشک بر اثر غبار جنگ و اطلاعات محدودی که دربارهی مسائل کلیدی در دست داریم مبهم است. مقالهی حاضر در هنگامهی نخستین چشماندازها عرضه میشود و بهیقین نیازمند ریزهکاری و تصحیح است. اما نخستین واکاویها، همانند همهی جنگها، باید عوامل منطقهای خاص را در نظر بگیرند.
🔸 برهمکنش میان این گونههای متفاوت کشاکش ــ داخلی، تلافیجویانهی دفاعی، مقاومت ملی، برتری امپریالیستی، چین و امریکا ــ پویهی تصاعدی بیامانی پدید آورده است. پس از نظامی شدن کشاکش داخلی در 2014، واشنگتن و مسکو نیروها را در هر یک از نقاط برخورد افزایش دادهاند. تهاجم پوتین، حرکتی تعیینکننده در افزایش تنش، با بسیج نظامی و اقتصادی بلوکی بزرگتر همراه شد که به دست کشور آن سوی اقیانوس اطلس رهبری میشد و کشاکش آتی در حوزهی اقیانوس آرام را نیز از نظر دور نمیداشت. از آنجا که جنگافروزهای سی دولت غیرمتخاصم بر این کشاکش میدمند، این پویهها را احتمالاً نمیتوان معکوس کرد...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3mk
#جنگ_در_اوکراین
#سوزان_واتکینز
#بهرام_صفایی
👇🏼
🖋@naghd_com
نوشتهی: سوزان واتکینز
ترجمهی: بهرام صفایی
4 ژانویه 2023
🔸 یکی از واکاویهای کلاسیک از جنگ جهانی دوم آن را نتیجهی پنج گونهی متفاوتِ کشاکش توصیف میکند... آیا این دورنمایی تحلیلی میتواند پرتویی بر جنگ جاری در اوکراین بیندازد؟ نیازی نیست به اختلاف چشمگیر میان ابعاد و ویرانگریِ این دو جنگ ــ هشتاد میلیون کشته بین سالهای 1939 تا 1945 ــ اشاره کنیم. بهعلاوه، موقعیت تاریخی-جهانی فقط دگرگون نشده بلکه بهکل واژگون شده است. توازن کلی میان قدرتهای هماورد مجالی برای اَبَرهژمون جدید فراهم کرده؛ قدرتی متکی به ایدئولوژی جهانگستر نیرومند که مهار ارتش و توان مالیای بیرقیب را در دست دارد و اساساً هر دولتی را که در برابر نفوذ اقتصادی و سیاسیاش سر به مخالفت بردارد بهنوعی دشمن میپندارد. در عرصهی اقتصاد، شکوفاییِ پس از جنگ راه را برای صنعتزدایی بر اثر رکود درازمدت هموار کرده است؛ رکودی که فقط با حبابهای مالی، مهندسی پولی و حجم فزایندهی بدهی بهبود مییابد. در عرصهی اجتماعی، یورش سرمایهداری به رهبری ایالات متحد شرایط دوران پس از جنگ را معکوس کرده است: به جای رشد مبارزهجویی طبقهی کارگر، کارگران صنعتی رو به انحطاط رفتهاند، برونسپاری شده و به بازندگانی سرخورده بدل شدهاند. چینِ انقلابیِ تهیدستشده حالا دومین اقتصاد بزرگ جهان است و حزب کمونیست چین با تکیه بر ابزارهای دیجیتال بر آن حکم میراند. اتحاد شوروی فروپاشی را انتخاب کرد و ایالات متحد نوعی سرمایهداری را در سراسر بلوک شوروی سابق برقرار کرد. سلسلهمراتب قدرتها به هنگام جنگ در اوکراین، اقتصادها و طبقاتشان، تضادی چشمگیر با سالهای 1939 تا 1945 دارد.
🔸 بااینحال، جنگِ 2022 جنگی بینالمللی هم هست که در جبهههای اقتصادی و ایدئولوژیک و نیز نظامی جریان دارد و قدرتهای جهانی را رودرروی یکدیگر قرار داده و آرایشی گسترده از دولتها را در حکم شرکتکنندگان یا حامی، اگر نگوییم مبارز، بسیج کرده است. حالا که جنگ به نهمین ماه خود پا میگذارد، چهبسا مفید باشد که میان گونههای مختلف نبردی که جریان دارد تمایز قایل شویم ــ تا خاستگاهها و نیز علل بلافصل و نیز اهداف، استراتژیها و انسجام داخلی و منابع مادی و ایدئولوژیک طرفهای متخاصم را بررسی کنیم ــ و ببینیم همهی اینها چهطور هیزمش به آتش پویههای جنگی گستردهتر میریزند. آنچه در ادامه میآید بهناگزیر طرحوار است، و سرشت پیچیدهی بازیگران را فرومیگذارد و بیشک بر اثر غبار جنگ و اطلاعات محدودی که دربارهی مسائل کلیدی در دست داریم مبهم است. مقالهی حاضر در هنگامهی نخستین چشماندازها عرضه میشود و بهیقین نیازمند ریزهکاری و تصحیح است. اما نخستین واکاویها، همانند همهی جنگها، باید عوامل منطقهای خاص را در نظر بگیرند.
🔸 برهمکنش میان این گونههای متفاوت کشاکش ــ داخلی، تلافیجویانهی دفاعی، مقاومت ملی، برتری امپریالیستی، چین و امریکا ــ پویهی تصاعدی بیامانی پدید آورده است. پس از نظامی شدن کشاکش داخلی در 2014، واشنگتن و مسکو نیروها را در هر یک از نقاط برخورد افزایش دادهاند. تهاجم پوتین، حرکتی تعیینکننده در افزایش تنش، با بسیج نظامی و اقتصادی بلوکی بزرگتر همراه شد که به دست کشور آن سوی اقیانوس اطلس رهبری میشد و کشاکش آتی در حوزهی اقیانوس آرام را نیز از نظر دور نمیداشت. از آنجا که جنگافروزهای سی دولت غیرمتخاصم بر این کشاکش میدمند، این پویهها را احتمالاً نمیتوان معکوس کرد...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3mk
#جنگ_در_اوکراین
#سوزان_واتکینز
#بهرام_صفایی
👇🏼
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
پنج جنگ در قالب یک جنگ: نبرد بر سر اوکراین
نوشتهی: سوزان واتکینز ترجمهی: بهرام صفایی دفاع مسکو از خود در برابر ناتو و تلاشها برای تحمیل معاهدهای با واشنگتن شکستی قاطع خورده است. وضعیت رسمی اوکراین هرچه باشد، ناتو تا آیندهی قابلپیشبین…
🔹نوشتههای دریافتی 🔹
▫️ چه کسی خواستار این جنگ است؟
نوشتهی: ولودیمیر ایشچنکو
ترجمهی: بیژن کیارسی
2 آوریل 2023
🔸 تحلیلگرانِ طیفهای سیاسی گوناگون از زمان حملهی ارتش روسیه به اوکراین کوشیدهاند تا دقیقاً مشخص کنند که چه کسی یا چه چیزی ما را در این موقعیت قرار داده است. عباراتی نظیر «روسیه»، «اوکراین»، «غرب» و «جنوب جهانی» به گونهای مطرح میشوند که گویی همگی از پیکرهای واحد تشکیل شدهاند. حتی در میان چپها نیز اظهارات ولادیمیر پوتین، ولودیمیر زلنسکی، جو بایدن و دیگر بازیگران عرصهی سیاسی دربارهی «نگرانیهای امنیتی»، «حق تعیین سرنوشت»، «خواستِ تمدن» ، «استقلال»، «امپریالیسم» و یا «ضد امپریالیسم»، آنچنان بدیهی پذیرفته میشوند که گویی این اظهارات، بیانگر حقیقیِ منافعِ یک ملتِ همگن هستند. بهویژه، این بحث که روسیه ــ یا دقیقتر، هیئت حاکمهی آن ــ چه منافعی ممکن است در جنگ داشته باشد، مواضعی افراطی و چنددستگیهای تردیدآمیزی را به وجود آورده است.
🔸 از یک سو، بسیاری گفتههای پوتین را بهسادگی میپذیرند بیآنکه این پرسش را طرح کنند که «آیا حساسیت او در مورد توسعهی ناتو، یا اصرار او بر این که روسها و اوکراینیها ”یک ملت هستند“، بازتاب منافع ملی روسیه است»، یا اینکه «آیا میتوان این اظهارات را بیانگر نظرات کل جامعهی روسیه دانست»؟ از سوی دیگر، برخی بر این باورند که اینگونه اظهارات، دروغهایی وقیحانه و صرفاً عباراتی تاکتیکی هستند که ارتباطی با اهدافِ «واقعی» پوتین در اوکراین ندارند. هر دو موضع به نوعی به جای روشن کردنِ انگیزههای کرملین، بیشتر به نهانسازی آنها کمک میکند.
🔸 برخی ایدئولوژی رسمیِ روسیه را بازتابی واقعی از ساختار اجتماعی و سیاسی آن میدانند و برخی دیگر بر این باورند که به صرفِ گفتنِ اینکه «پادشاه لخت است»، میتوانند این ایدئولوژی را که گویی حبابی معلق است بترکانند و نظم حاکم را درهم شکنند. شوربختانه جهان واقعی بسیار پیچیدهتر است. اینکه پوتین چه میخواهد را نمیتوان با انتخاب فرازهایی مبهم از سخنرانیها و مقالاتی از او با پیشفرضهایی ازپیشتعیینشده درک کرد.
🔸 فهمِ عمیقِ منافع مادیِ ساختار سیاسی و مشروعیتِ ایدئولوژیک طبقهای که پوتین نمایندگی میکند، راهگشای پاسخ به این پرسشهاست. تحلیل اینچنینی، به دلایل موجه همواره یکی از اهداف اصلی مارکسیسم بوده است.
🔸 همچنین منافعی را که طبقهی حاکم در غرب و اوکراین در این منازعه دنبال میکنند «میتوان» و بهتر است بگوییم که «میبایست» به این شیوه تحلیل کرد، اما با توجه به اینکه مسئولیت اصلی این جنگ بر عهدهی حاکمان روسیه است منطقی است که روی آنها تمرکز کنیم. اگر درک کنیم که آنها چه منافع مادیای در تجاوز کنونی دارند، میتوانیم از تفسیرهای سست و سطحی فراتر رفته به چشماندازی گستردهتر برسیم. پس از آن خواهیم دید که این جنگ، چگونه در خلاء اقتصادی و سیاسیِ ایجادشده در اثر فروپاشی شوروی در سال 1991 ریشه دارد و چرا پر کردن این خلاء تنها راه برقراری صلح و ثبات در منطقه است...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3s3
#ولودیمیر_ایشچنکو #بیژن_کیارسی
#امپریالیسم #اوکراین #جنگ_در_اوکراین #روسیه
👇🏼
🖋@naghd_com
▫️ چه کسی خواستار این جنگ است؟
نوشتهی: ولودیمیر ایشچنکو
ترجمهی: بیژن کیارسی
2 آوریل 2023
🔸 تحلیلگرانِ طیفهای سیاسی گوناگون از زمان حملهی ارتش روسیه به اوکراین کوشیدهاند تا دقیقاً مشخص کنند که چه کسی یا چه چیزی ما را در این موقعیت قرار داده است. عباراتی نظیر «روسیه»، «اوکراین»، «غرب» و «جنوب جهانی» به گونهای مطرح میشوند که گویی همگی از پیکرهای واحد تشکیل شدهاند. حتی در میان چپها نیز اظهارات ولادیمیر پوتین، ولودیمیر زلنسکی، جو بایدن و دیگر بازیگران عرصهی سیاسی دربارهی «نگرانیهای امنیتی»، «حق تعیین سرنوشت»، «خواستِ تمدن» ، «استقلال»، «امپریالیسم» و یا «ضد امپریالیسم»، آنچنان بدیهی پذیرفته میشوند که گویی این اظهارات، بیانگر حقیقیِ منافعِ یک ملتِ همگن هستند. بهویژه، این بحث که روسیه ــ یا دقیقتر، هیئت حاکمهی آن ــ چه منافعی ممکن است در جنگ داشته باشد، مواضعی افراطی و چنددستگیهای تردیدآمیزی را به وجود آورده است.
🔸 از یک سو، بسیاری گفتههای پوتین را بهسادگی میپذیرند بیآنکه این پرسش را طرح کنند که «آیا حساسیت او در مورد توسعهی ناتو، یا اصرار او بر این که روسها و اوکراینیها ”یک ملت هستند“، بازتاب منافع ملی روسیه است»، یا اینکه «آیا میتوان این اظهارات را بیانگر نظرات کل جامعهی روسیه دانست»؟ از سوی دیگر، برخی بر این باورند که اینگونه اظهارات، دروغهایی وقیحانه و صرفاً عباراتی تاکتیکی هستند که ارتباطی با اهدافِ «واقعی» پوتین در اوکراین ندارند. هر دو موضع به نوعی به جای روشن کردنِ انگیزههای کرملین، بیشتر به نهانسازی آنها کمک میکند.
🔸 برخی ایدئولوژی رسمیِ روسیه را بازتابی واقعی از ساختار اجتماعی و سیاسی آن میدانند و برخی دیگر بر این باورند که به صرفِ گفتنِ اینکه «پادشاه لخت است»، میتوانند این ایدئولوژی را که گویی حبابی معلق است بترکانند و نظم حاکم را درهم شکنند. شوربختانه جهان واقعی بسیار پیچیدهتر است. اینکه پوتین چه میخواهد را نمیتوان با انتخاب فرازهایی مبهم از سخنرانیها و مقالاتی از او با پیشفرضهایی ازپیشتعیینشده درک کرد.
🔸 فهمِ عمیقِ منافع مادیِ ساختار سیاسی و مشروعیتِ ایدئولوژیک طبقهای که پوتین نمایندگی میکند، راهگشای پاسخ به این پرسشهاست. تحلیل اینچنینی، به دلایل موجه همواره یکی از اهداف اصلی مارکسیسم بوده است.
🔸 همچنین منافعی را که طبقهی حاکم در غرب و اوکراین در این منازعه دنبال میکنند «میتوان» و بهتر است بگوییم که «میبایست» به این شیوه تحلیل کرد، اما با توجه به اینکه مسئولیت اصلی این جنگ بر عهدهی حاکمان روسیه است منطقی است که روی آنها تمرکز کنیم. اگر درک کنیم که آنها چه منافع مادیای در تجاوز کنونی دارند، میتوانیم از تفسیرهای سست و سطحی فراتر رفته به چشماندازی گستردهتر برسیم. پس از آن خواهیم دید که این جنگ، چگونه در خلاء اقتصادی و سیاسیِ ایجادشده در اثر فروپاشی شوروی در سال 1991 ریشه دارد و چرا پر کردن این خلاء تنها راه برقراری صلح و ثبات در منطقه است...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3s3
#ولودیمیر_ایشچنکو #بیژن_کیارسی
#امپریالیسم #اوکراین #جنگ_در_اوکراین #روسیه
👇🏼
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
چه کسی خواستار این جنگ است؟
نوشتهی: ولودیمیر ایشچنکو ترجمهی: بیژن کیارسی تحلیلگرانِ طیفهای سیاسی گوناگون از زمان حملهی ارتش روسیه به اوکراین کوشیدهاند تا دقیقاً مشخص کنند که چه کسی یا چه چیزی ما را در این موقعیت قرار دا…
▫️ واردات غله از اوکراین
کشورهای اتحادیهی اروپا تصمیم گرفته بودند که برای همبستگی با تولیدکنندگان غله در اوکراین واردات غله اوکراینی را از عوارض گمرکی معاف کنند. اما طولی نکشید که داد تولیدکنندگان غله در کشورهای اروپای شرقی عضو اتحادیه به هوا رفت، چون غلهی اوکراینی بدون عوارض گمرکی به مراتب از محصولات داخلی ارزانتر بود و تولیدکنندگان داخلی در رقابت با این غلهی ارزان شانسی نداشتند. بالاخره منادیان همبستگی در اسلواکی فروش غله، مواد غذایی و آذوقهی حیوانات وارداتی از اوکراین را ممنوع کردند و مجارستان و لهستان یکجا قید همبستگی و واردات غله از اوکراین را زدند. چراغی که به خانهی سرمایهداران داخلی رواست به مسجد سرمایهداران اوکراینی حرام است.
مارکس در «هیجدهم برومر لویی بناپارت» مینویسد: «توریهای انگلستان... تا مدتها خیال میکردند عاشق سلطنت، کلیسا و زیباییهای قانون اساسی قدیمی انگلستاناند تا روزی که خطر وادارشان کرد که حقیقت را بگویند و اعتراف کنند که در واقع عاشق چیزی جز بهرهی مالکانه نیستند.»
#جنگ_در_اوکراین
🖋@naghd_com
کشورهای اتحادیهی اروپا تصمیم گرفته بودند که برای همبستگی با تولیدکنندگان غله در اوکراین واردات غله اوکراینی را از عوارض گمرکی معاف کنند. اما طولی نکشید که داد تولیدکنندگان غله در کشورهای اروپای شرقی عضو اتحادیه به هوا رفت، چون غلهی اوکراینی بدون عوارض گمرکی به مراتب از محصولات داخلی ارزانتر بود و تولیدکنندگان داخلی در رقابت با این غلهی ارزان شانسی نداشتند. بالاخره منادیان همبستگی در اسلواکی فروش غله، مواد غذایی و آذوقهی حیوانات وارداتی از اوکراین را ممنوع کردند و مجارستان و لهستان یکجا قید همبستگی و واردات غله از اوکراین را زدند. چراغی که به خانهی سرمایهداران داخلی رواست به مسجد سرمایهداران اوکراینی حرام است.
مارکس در «هیجدهم برومر لویی بناپارت» مینویسد: «توریهای انگلستان... تا مدتها خیال میکردند عاشق سلطنت، کلیسا و زیباییهای قانون اساسی قدیمی انگلستاناند تا روزی که خطر وادارشان کرد که حقیقت را بگویند و اعتراف کنند که در واقع عاشق چیزی جز بهرهی مالکانه نیستند.»
#جنگ_در_اوکراین
🖋@naghd_com