▫️دربارهی طبقات اجتماعی
نوشتهی: نیکوس پولانزاس
ترجمهی: شاپور گیتی
2 دسامبر 2018
🔸طبقات اجتماعی در نظریهی مارکسیستی کدامند؟ آنها گروههایی از عاملان اجتماعی یا افرادیاند که اساساً، اما نه منحصراً، بنا به جایگاهشان در فرآیند تولید، یعنی بنا به جایگاهشان در سپهر اقتصادی، تعریف میشوند. جایگاه اقتصادیِ عاملان اجتماعی، نقشی اساسی در تعیین طبقات اجتماعی ایفا میکند. اما از این موضوع نمیتوانیم نتیجه بگیریم که این جایگاه اقتصادی برای تعیینِ طبقات اجتماعی کفایت میکند. مارکسیسم ابراز میکند که {امر} اقتصادی درواقع نقش تعیینکنندهای در شیوهی تولید یا صورتبندی اجتماعی دارد؛ اما {امر} سیاسی و ایدئولوژیک (روبنا) نیز نقش مهمی دارند. زیرا هرگاه مارکس، انگلس، لنین و مائو به واکاوی طبقات اجتماعی میپردازند، بدون محدودکردن خود به معیارهای صرفاً اقتصادی، به معیارهای سیاسی و ایدئولوژیک ارجاعات صریحی میکنند. بنابراین، میتوانیم بگوییم که هر طبقهی اجتماعی بنا به جایگاهش در مجموعهی پراتیکهای اجتماعی تعیین میشود، یعنی بنا به جایگاهش در مجموعهی تقسیم کار که شامل مناسبات سیاسی و ایدئولوژیک میشود. این جایگاه منطبق است با تعیّن ساختاری طبقات، یعنی شیوهای که تعیّن ایجادشده توسط ساختار (مناسبات تولید، سلطه/انقیادِ سیاسی ـ ایدئولوژیک) بر پراتیکهای طبقاتی عمل میکند، زیرا طبقات صرفاً در مبارزهی طبقاتی وجود دارند.
این موضوع شکل تاثیر ساختار بر تقسیم اجتماعی کار را به خود میگیرد. اما در اینجا لازم به ذکر است که این تعیّن طبقات، که فقط در مبارزهی طبقاتی وجود دارد، باید به وضوح از جایگاه طبقاتی در بافت اجتماعی متمایز شود. با تأکید بر اهمیت مناسبات سیاسی و ایدئولوژیک در تعیین طبقات، و این واقعیت که طبقات اجتماعی صرفاً در مبارزهی طبقاتی وجود دارند، نباید مرتکب خطای «ولونتاریستیِ» تقلیل تعیّن طبقاتی به جایگاه طبقاتی شویم. این خطا پیامدهای سیاسی بینهایت مهمی بهدنبال دارد که در بخشهای مرتبط با تکنسینها، مهندسین و اشرافیت کارگری به آن اشاره خواهیم کرد. با این حال، معیار اقتصادی تعیینکننده باقی میماند.
اما چگونه باید اصطلاحات «اقتصادی» و «معیار اقتصادی» را در برداشت مارکسیستی درک کنیم؟
🔸 متن کامل مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-AK
#نیکوس_پولانزاس #شاپور_گیتی
#طبقه #طبقه_متوسط #مبارزه_طبقاتی
👇🏽
🖋@naghd_com
نوشتهی: نیکوس پولانزاس
ترجمهی: شاپور گیتی
2 دسامبر 2018
🔸طبقات اجتماعی در نظریهی مارکسیستی کدامند؟ آنها گروههایی از عاملان اجتماعی یا افرادیاند که اساساً، اما نه منحصراً، بنا به جایگاهشان در فرآیند تولید، یعنی بنا به جایگاهشان در سپهر اقتصادی، تعریف میشوند. جایگاه اقتصادیِ عاملان اجتماعی، نقشی اساسی در تعیین طبقات اجتماعی ایفا میکند. اما از این موضوع نمیتوانیم نتیجه بگیریم که این جایگاه اقتصادی برای تعیینِ طبقات اجتماعی کفایت میکند. مارکسیسم ابراز میکند که {امر} اقتصادی درواقع نقش تعیینکنندهای در شیوهی تولید یا صورتبندی اجتماعی دارد؛ اما {امر} سیاسی و ایدئولوژیک (روبنا) نیز نقش مهمی دارند. زیرا هرگاه مارکس، انگلس، لنین و مائو به واکاوی طبقات اجتماعی میپردازند، بدون محدودکردن خود به معیارهای صرفاً اقتصادی، به معیارهای سیاسی و ایدئولوژیک ارجاعات صریحی میکنند. بنابراین، میتوانیم بگوییم که هر طبقهی اجتماعی بنا به جایگاهش در مجموعهی پراتیکهای اجتماعی تعیین میشود، یعنی بنا به جایگاهش در مجموعهی تقسیم کار که شامل مناسبات سیاسی و ایدئولوژیک میشود. این جایگاه منطبق است با تعیّن ساختاری طبقات، یعنی شیوهای که تعیّن ایجادشده توسط ساختار (مناسبات تولید، سلطه/انقیادِ سیاسی ـ ایدئولوژیک) بر پراتیکهای طبقاتی عمل میکند، زیرا طبقات صرفاً در مبارزهی طبقاتی وجود دارند.
این موضوع شکل تاثیر ساختار بر تقسیم اجتماعی کار را به خود میگیرد. اما در اینجا لازم به ذکر است که این تعیّن طبقات، که فقط در مبارزهی طبقاتی وجود دارد، باید به وضوح از جایگاه طبقاتی در بافت اجتماعی متمایز شود. با تأکید بر اهمیت مناسبات سیاسی و ایدئولوژیک در تعیین طبقات، و این واقعیت که طبقات اجتماعی صرفاً در مبارزهی طبقاتی وجود دارند، نباید مرتکب خطای «ولونتاریستیِ» تقلیل تعیّن طبقاتی به جایگاه طبقاتی شویم. این خطا پیامدهای سیاسی بینهایت مهمی بهدنبال دارد که در بخشهای مرتبط با تکنسینها، مهندسین و اشرافیت کارگری به آن اشاره خواهیم کرد. با این حال، معیار اقتصادی تعیینکننده باقی میماند.
اما چگونه باید اصطلاحات «اقتصادی» و «معیار اقتصادی» را در برداشت مارکسیستی درک کنیم؟
🔸 متن کامل مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-AK
#نیکوس_پولانزاس #شاپور_گیتی
#طبقه #طبقه_متوسط #مبارزه_طبقاتی
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
دربارهی طبقات اجتماعی
نوشتهی: نیکوس پولانزاس ترجمهی: شاپور گیتی طبقات اجتماعی در نظریهی مارکسیستی کدامند؟ آنها گروههایی از عاملان اجتماعی یا افرادیاند که اساساً، اما نه منحصراً، بنا به جایگاهشان در فرآیند تولید،…
▫️ سرمایهداری در قامت سوسیالیسمهای گوناگون
نوشتهی: سونیا کریوکاپیچ
ترجمهی: شاپور گیتی
30 ژوئن 2019
🔸 هدف مقالهی پیشِ رو، بررسی پروژههای نظری سوسیالیستی گوناگون، و، با کمک واکاوی مارکسیستیِ سرمایهداری، نشاندادن این مسئله است که این پروژهها را میتوان نه ذیل سوسیالیسم، بلکه بهعنوان گونههایی از سرمایهداری طبقهبندی کرد. با اینکه برخی از این نظریهها، مانند اقتصادِ اتحاد شوروی، در عمل محقق شده بودند، هدف من ارائهی استدلالی نظری در اینباره است، و نه تاریخی. استدلالم در رابطه با بلشویکها شاملِ بررسی اقتصاد شوروی نیست، بلکه بررسی فهم آنها از سوسیالیسم خواهد بود و این مهم، هم با بهرهگیری از نظریههای مؤلفان مختلفی که در اینجا به بحث گذاشته شدهاند صورت خواهد گرفت، و هم نظریههایی که هرگز در هیچ جامعهی تاریخیای اجرایی نشدهاند.
🔸 پروژههای سوسیالیستیای که من اینجا واکاوی میکنم ... مشکلاتشان را میتوان بهطور تقریبی به دو گروه دستهبندی کرد:
۱) نادیده گرفتن شیوهی تولید به عنوان نقطهی عزیمت واکاویشان و جهش یکباره به مسائل مبادله، توزیع، یا مناسبات مالکیت و ۲) اشتباه گرفتنِ نشانههای بحران با علتهای آن.
مسلماً هرکدام از این پروژهها به لحاظ شیوهای که موجب تداوم این مسائل میشوند با هم متفاوتند، اما همگی، مستقیم یا غیرمستقیم، بیانگر همین امر هستند. به بیان دیگر، تمامی این پروژهها نشان میدهند که دو مشکل یادشده در خصوص آنچه بیان شده یا نشده، صادق است.
🔸 نظریههایی که اینجا بررسی کردیم گواهی بر انعطافپذیریِ پایدارِ سرمایهداریاند که پاسخ به این پرسش که «سرمایهداری چیست؟» را دشوارتر میسازد، اما این نظریات همچنین گواهی هستند بر فقدان تعریفی مکفی از سرمایهداری و نیاز به متصل ساختنِ دوبارهی نقاط معلوم به یکدیگر. برخی از این نظریهها، صرفاً نوع مشخصی از مالکیت و نه تمام انواع آنرا خصیصهی سرمایهداری محسوب میکنند. برخی دیگر تحولاتِ فرآیندهای دموکراتیک درون محل کار را با تحولات شیوهی تولید اشتباه میگیرند. اما برخی دیگر کاملاً نقش سود را در بحرانها نادیده میگیرند. این مقاله کوششی است ناچیز برای شفافسازی برخی موارد دربارهی واکاوی مارکس از سرمایهداری و امیدوارم یادآور اهمیتِ بازگشتن به مسائل بنیادین و هم محرکی برای غوطهور شدن در موضوعاتی پیچیدهتر نیز باشد. گرچه مورد دوم دشوار و زمانبر است، چارچوبهای نظریای که به دور زدن، از قلم انداختن یا تفسیر نادرست از عناصر حیاتی اقدام میکنند، حاصلی جز بدفهمی بیشتر ندارند. و چنین حاصلی قطعاً مطلوب ما نیست.
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-X6
#سونیا_کریوکاپیچ #شاپور_گیتی
#بدیل_سوسیالیستی #سوسیالیسم_بازار #سوسیالیسم_دولتی #شوروی
👇🏽
🖋@naghd_com
نوشتهی: سونیا کریوکاپیچ
ترجمهی: شاپور گیتی
30 ژوئن 2019
🔸 هدف مقالهی پیشِ رو، بررسی پروژههای نظری سوسیالیستی گوناگون، و، با کمک واکاوی مارکسیستیِ سرمایهداری، نشاندادن این مسئله است که این پروژهها را میتوان نه ذیل سوسیالیسم، بلکه بهعنوان گونههایی از سرمایهداری طبقهبندی کرد. با اینکه برخی از این نظریهها، مانند اقتصادِ اتحاد شوروی، در عمل محقق شده بودند، هدف من ارائهی استدلالی نظری در اینباره است، و نه تاریخی. استدلالم در رابطه با بلشویکها شاملِ بررسی اقتصاد شوروی نیست، بلکه بررسی فهم آنها از سوسیالیسم خواهد بود و این مهم، هم با بهرهگیری از نظریههای مؤلفان مختلفی که در اینجا به بحث گذاشته شدهاند صورت خواهد گرفت، و هم نظریههایی که هرگز در هیچ جامعهی تاریخیای اجرایی نشدهاند.
🔸 پروژههای سوسیالیستیای که من اینجا واکاوی میکنم ... مشکلاتشان را میتوان بهطور تقریبی به دو گروه دستهبندی کرد:
۱) نادیده گرفتن شیوهی تولید به عنوان نقطهی عزیمت واکاویشان و جهش یکباره به مسائل مبادله، توزیع، یا مناسبات مالکیت و ۲) اشتباه گرفتنِ نشانههای بحران با علتهای آن.
مسلماً هرکدام از این پروژهها به لحاظ شیوهای که موجب تداوم این مسائل میشوند با هم متفاوتند، اما همگی، مستقیم یا غیرمستقیم، بیانگر همین امر هستند. به بیان دیگر، تمامی این پروژهها نشان میدهند که دو مشکل یادشده در خصوص آنچه بیان شده یا نشده، صادق است.
🔸 نظریههایی که اینجا بررسی کردیم گواهی بر انعطافپذیریِ پایدارِ سرمایهداریاند که پاسخ به این پرسش که «سرمایهداری چیست؟» را دشوارتر میسازد، اما این نظریات همچنین گواهی هستند بر فقدان تعریفی مکفی از سرمایهداری و نیاز به متصل ساختنِ دوبارهی نقاط معلوم به یکدیگر. برخی از این نظریهها، صرفاً نوع مشخصی از مالکیت و نه تمام انواع آنرا خصیصهی سرمایهداری محسوب میکنند. برخی دیگر تحولاتِ فرآیندهای دموکراتیک درون محل کار را با تحولات شیوهی تولید اشتباه میگیرند. اما برخی دیگر کاملاً نقش سود را در بحرانها نادیده میگیرند. این مقاله کوششی است ناچیز برای شفافسازی برخی موارد دربارهی واکاوی مارکس از سرمایهداری و امیدوارم یادآور اهمیتِ بازگشتن به مسائل بنیادین و هم محرکی برای غوطهور شدن در موضوعاتی پیچیدهتر نیز باشد. گرچه مورد دوم دشوار و زمانبر است، چارچوبهای نظریای که به دور زدن، از قلم انداختن یا تفسیر نادرست از عناصر حیاتی اقدام میکنند، حاصلی جز بدفهمی بیشتر ندارند. و چنین حاصلی قطعاً مطلوب ما نیست.
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-X6
#سونیا_کریوکاپیچ #شاپور_گیتی
#بدیل_سوسیالیستی #سوسیالیسم_بازار #سوسیالیسم_دولتی #شوروی
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
سرمایهداری در قامت سوسیالیسمهای گوناگون
نوشتهی: سونیا کریوکاپیچ ترجمهی: شاپور گیتی آنچه در صددِ بررسی آن هستم، آثاریست از لنین، تروتسکی، بوخارین و پرئوبراژنسکی که نظریهای دربارهی سوسیالیسم دولتی ارائه میدهند. همهی این آثار منحصر ب…