▫️ امپریالیسم «جدید»
▫️ پیرامون ترمیمهای مکانمند-زمانمند و انباشت بهمدد سلبمالکیت
6 دسامبر 2023
نوشتهی: دیوید هاروی
ترجمهی: سهراب نیکزاد
🔸 بقای سرمایهداری برای مدت طولانی در مواجهه با بحرانهای متعدد و بازسازماندهیها همراه با پیشبینیهای شوم دربارهی نابودی قریبالوقوع آن، هم از چپ و هم از راست، رازی است که به روشنگری نیاز دارد. مثلاً لوفور فکر میکرد پاسخ در این اظهارنظر مشهورش است که سرمایهداری از طریق تولید فضا زنده میماند، اما او دقیقاً توضیح نداد چگونه. هم لنین و هم لوکزامبورگ، به دلایلی کاملاً متفاوت و با استفاده از شکلهای کاملاً متفاوت استدلال، امپریالیسم ــ شکل خاصی از تولید فضا ــ را پاسخ معما میدانستند، اگرچه هر دو استدلال میکردند که این راهحل به دلیل تناقضهای نهایی خود محدود است.
🔸 روشی که من در دههی 1970 برای بررسی این معضل جستوجو کردم، تحقیق دربارهی نقش «ترمیمهای مکانمند» در تضادهای درونی انباشت سرمایه بود. استدلال کردم که موشکافی دقیق اینکه سرمایه به چه ترتیبی فضا تولید میکند، به ما کمک میکند تا نظریهی پیچیدهتری از توسعهی ناموزون جغرافیایی طراحی کنیم، پدیدههای گسترش جغرافیایی را در بازسازیها و تجدیدنظرهای گوناگون نظریهی انباشت سرمایه مارکس بگنجانیم، و به این طریق این نظریهها را با نظریههای امپریالیسم و وابستگی تلفیق کنیم که در آن زمان موضوع بحث جدی بودند. با رواج موشکافی گفتاری، هم در سمت چپ و هم در سمت راست طیف سیاسی، در آنچه برخی مایلاند «امپریالیسم جدید» بنامند، بررسی مجدد این ایدههای کلی در پرتو تحولات معاصر مفید به نظر میرسد.
🔸 استدلال مرتبط با ترمیم مکانمند فقط در زمینهی گرایش فراگیر سرمایهداری به ایجاد بحرانهای ناشی از فوقانباشت معنا میدهد، گرایشی که از لحاظ نظری از طریق برخی روایتهای نظریهی مارکس پیرامون کاهش نرخ سود درک میشود. چنین بحرانهایی بهعنوان مازادهای سرمایه و نیروی کار در کنار یکدیگر ثبت میشوند، بدون اینکه ظاهراً هیچ وسیلهای برای ترکیب سودآورانهی آنها برای انجام وظایف مفید اجتماعی وجود داشته باشد. اگر بناست کاهشهای ارزش (و حتی تخریب) سرمایه و نیروی کار در سراسر نظام وجود نداشته نباشد، ناگزیر باید راههایی برای جذب این مازادها یافت. گسترش جغرافیایی و بازسازماندهی فضایی یکی از این گزینهها را فراهم میکند. اما این را نمیتوان از ترمیمهای زمانمند نیز جدا کرد، زیرا گسترش جغرافیایی اغلب مستلزم سرمایهگذاری در زیرساختهای مادی و اجتماعی درازمدت (مثلاً در شبکههای حملونقل و ارتباطات و آموزش و پژوهش) است که سالها طول میکشد تا ارزش خود را از طریق فعالیت مولدی که انجام میدهند به گردش بازگرداند.
🔸 از آنجایی که اشاره به نمونههای واقعی در ادامهی مطلب مفید خواهد بود، پیشنهاد میکنم استدلال برنر را بپذیریم که سرمایهداری جهانی از دههی 1970 با مشکل مزمن و پایدار فوقانباشت روبهرو بوده است. من بیثباتی سرمایهداری بینالمللی را در خلال این سالها بهعنوان مجموعهای از ترمیمهای موقت مکانمند – زمانمند تفسیر میکنم که حتی در میانمدت برای مقابله با مشکلات فوقانباشت شکست خوردند. با این حال، همانطور که گوان استدلال میکند، ایالات متحد از طریق زمینهچینی برای حل چنین بیثباتی بود که به جستوجوی جایگاه هژمونیک خود درون سرمایهداری جهانی پرداخت.بر خلاف حملات سابق ارزشکاهی در جاهای دیگر (آمریکای لاتین در دههی 1980 و اوایل دههی 1990 و حتی جدیتر بحرانی که شرق و جنوب شرق آسیا را در 1997 و سپس روسیه و بیشتر آمریکای لاتین را فرا گرفت)، تغییر ظاهری اخیر به سمت یک امپریالیسم باز، با حمایت نیروی نظامی ایالات متحد، ممکن است همچون نشانهای از تضعیف این هژمونی در مقابل تهدید جدی رکود و ارزشکاهی گسترده در داخل تعبیر شود. اما همچنین میخواهم استدلال کنم که ناتوانی در انباشت از طریق بازتولید گسترده بر مبنایی پایدار با افزایش تلاشها برای انباشت به مدد سلبمالکیت همراه شده است. سپس نتیجه خواهم گرفت که این مشخصهی شکلهای اخیر امپریالیسم است. از آنجایی که این بحث برای یک قطعه کوتاه بسیار زیاد است، من به روشی شماتیک و ساده پیش میروم و جزئیات بیشتر را برای مقالات بعدی باقی میگذارم.
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3Ob
#امپریالیسم #دیوید_هاروی #سهراب_نیکزاد
#مبارزه_طبقاتی #آسیا #سلب_مالکیت
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ پیرامون ترمیمهای مکانمند-زمانمند و انباشت بهمدد سلبمالکیت
6 دسامبر 2023
نوشتهی: دیوید هاروی
ترجمهی: سهراب نیکزاد
🔸 بقای سرمایهداری برای مدت طولانی در مواجهه با بحرانهای متعدد و بازسازماندهیها همراه با پیشبینیهای شوم دربارهی نابودی قریبالوقوع آن، هم از چپ و هم از راست، رازی است که به روشنگری نیاز دارد. مثلاً لوفور فکر میکرد پاسخ در این اظهارنظر مشهورش است که سرمایهداری از طریق تولید فضا زنده میماند، اما او دقیقاً توضیح نداد چگونه. هم لنین و هم لوکزامبورگ، به دلایلی کاملاً متفاوت و با استفاده از شکلهای کاملاً متفاوت استدلال، امپریالیسم ــ شکل خاصی از تولید فضا ــ را پاسخ معما میدانستند، اگرچه هر دو استدلال میکردند که این راهحل به دلیل تناقضهای نهایی خود محدود است.
🔸 روشی که من در دههی 1970 برای بررسی این معضل جستوجو کردم، تحقیق دربارهی نقش «ترمیمهای مکانمند» در تضادهای درونی انباشت سرمایه بود. استدلال کردم که موشکافی دقیق اینکه سرمایه به چه ترتیبی فضا تولید میکند، به ما کمک میکند تا نظریهی پیچیدهتری از توسعهی ناموزون جغرافیایی طراحی کنیم، پدیدههای گسترش جغرافیایی را در بازسازیها و تجدیدنظرهای گوناگون نظریهی انباشت سرمایه مارکس بگنجانیم، و به این طریق این نظریهها را با نظریههای امپریالیسم و وابستگی تلفیق کنیم که در آن زمان موضوع بحث جدی بودند. با رواج موشکافی گفتاری، هم در سمت چپ و هم در سمت راست طیف سیاسی، در آنچه برخی مایلاند «امپریالیسم جدید» بنامند، بررسی مجدد این ایدههای کلی در پرتو تحولات معاصر مفید به نظر میرسد.
🔸 استدلال مرتبط با ترمیم مکانمند فقط در زمینهی گرایش فراگیر سرمایهداری به ایجاد بحرانهای ناشی از فوقانباشت معنا میدهد، گرایشی که از لحاظ نظری از طریق برخی روایتهای نظریهی مارکس پیرامون کاهش نرخ سود درک میشود. چنین بحرانهایی بهعنوان مازادهای سرمایه و نیروی کار در کنار یکدیگر ثبت میشوند، بدون اینکه ظاهراً هیچ وسیلهای برای ترکیب سودآورانهی آنها برای انجام وظایف مفید اجتماعی وجود داشته باشد. اگر بناست کاهشهای ارزش (و حتی تخریب) سرمایه و نیروی کار در سراسر نظام وجود نداشته نباشد، ناگزیر باید راههایی برای جذب این مازادها یافت. گسترش جغرافیایی و بازسازماندهی فضایی یکی از این گزینهها را فراهم میکند. اما این را نمیتوان از ترمیمهای زمانمند نیز جدا کرد، زیرا گسترش جغرافیایی اغلب مستلزم سرمایهگذاری در زیرساختهای مادی و اجتماعی درازمدت (مثلاً در شبکههای حملونقل و ارتباطات و آموزش و پژوهش) است که سالها طول میکشد تا ارزش خود را از طریق فعالیت مولدی که انجام میدهند به گردش بازگرداند.
🔸 از آنجایی که اشاره به نمونههای واقعی در ادامهی مطلب مفید خواهد بود، پیشنهاد میکنم استدلال برنر را بپذیریم که سرمایهداری جهانی از دههی 1970 با مشکل مزمن و پایدار فوقانباشت روبهرو بوده است. من بیثباتی سرمایهداری بینالمللی را در خلال این سالها بهعنوان مجموعهای از ترمیمهای موقت مکانمند – زمانمند تفسیر میکنم که حتی در میانمدت برای مقابله با مشکلات فوقانباشت شکست خوردند. با این حال، همانطور که گوان استدلال میکند، ایالات متحد از طریق زمینهچینی برای حل چنین بیثباتی بود که به جستوجوی جایگاه هژمونیک خود درون سرمایهداری جهانی پرداخت.بر خلاف حملات سابق ارزشکاهی در جاهای دیگر (آمریکای لاتین در دههی 1980 و اوایل دههی 1990 و حتی جدیتر بحرانی که شرق و جنوب شرق آسیا را در 1997 و سپس روسیه و بیشتر آمریکای لاتین را فرا گرفت)، تغییر ظاهری اخیر به سمت یک امپریالیسم باز، با حمایت نیروی نظامی ایالات متحد، ممکن است همچون نشانهای از تضعیف این هژمونی در مقابل تهدید جدی رکود و ارزشکاهی گسترده در داخل تعبیر شود. اما همچنین میخواهم استدلال کنم که ناتوانی در انباشت از طریق بازتولید گسترده بر مبنایی پایدار با افزایش تلاشها برای انباشت به مدد سلبمالکیت همراه شده است. سپس نتیجه خواهم گرفت که این مشخصهی شکلهای اخیر امپریالیسم است. از آنجایی که این بحث برای یک قطعه کوتاه بسیار زیاد است، من به روشی شماتیک و ساده پیش میروم و جزئیات بیشتر را برای مقالات بعدی باقی میگذارم.
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3Ob
#امپریالیسم #دیوید_هاروی #سهراب_نیکزاد
#مبارزه_طبقاتی #آسیا #سلب_مالکیت
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
امپریالیسم «جدید»
پیرامون ترمیمهای مکانمند-زمانمند و انباشت بهمدد سلبمالکیت نوشتهی: دیوید هاروی ترجمهی: سهراب نیکزاد سرمایهداری شیوههای آدمخواری و همچنین درندهخویی و کلاهبرداری را درونی میکند. اما هما…