▫️ پروفسور هاروی و افسون پنهان بورژوازی
اخیرا آقای دیوید هاروی در گفتوگویی اعلام کرده است که با «خیالبافیهای کمونیستی» انقلاب مخالف است و سرمایهداری را چنان «عظیم» می داند که ما اجازه نداریم به فروپاشی اش مجال دهیم.
دو سال پیش، کمال خسروی در حاشیهی مناظرهی هاروی با مایکل رابرتز و در یادداشتی با عنوان «افسون پنهان سرافا» نوشت:
«آری؛ دیوید هاروی نخستین استاد مارکسشناس، اقتصاددانِ مارکسیست و نظریهپردازی نیست که به لبهی پرتگاه سرافایی ـ نوریکاردویی رسیده باشد؛ و آری، افسون پنهان سرافایی وسوسهانگیزتر از آن است که دچارشدن به آن، حتی برای مدرس کهنهکار کاپیتال غیرممکن باشد.
افسونِ سرافایی هرگز با بانگ بلند به درگاه نمیکوبد، بلکه موذیانه از حفرهها و روزنههایی به درون میخزد که یا درگاه از آغاز در ساخت و بافتش داشته است و یا از منفذ پوسیدگیهایی که موریانهی سالها و سالخوردگیها، در فضای نمناک حاکمیت ایدئولوژی بورژوایی بر بنگاههای آکادمیک جهان، در پیکرهی درگاه جویده است. پرداختن به دکتر هاروی و مقالهی اخیرش به دلیل اهمیت او نیست، بلکه تلاشی است برای آشکارتر کردنِ آن افسون و وسوسه و این حفرهها و روزنهها.»
https://wp.me/p9vUft-eg
#دیوید_هاروی #سرمایهداری #بورژوازی
#کمال_خسروی
🖋@naghd_com
اخیرا آقای دیوید هاروی در گفتوگویی اعلام کرده است که با «خیالبافیهای کمونیستی» انقلاب مخالف است و سرمایهداری را چنان «عظیم» می داند که ما اجازه نداریم به فروپاشی اش مجال دهیم.
دو سال پیش، کمال خسروی در حاشیهی مناظرهی هاروی با مایکل رابرتز و در یادداشتی با عنوان «افسون پنهان سرافا» نوشت:
«آری؛ دیوید هاروی نخستین استاد مارکسشناس، اقتصاددانِ مارکسیست و نظریهپردازی نیست که به لبهی پرتگاه سرافایی ـ نوریکاردویی رسیده باشد؛ و آری، افسون پنهان سرافایی وسوسهانگیزتر از آن است که دچارشدن به آن، حتی برای مدرس کهنهکار کاپیتال غیرممکن باشد.
افسونِ سرافایی هرگز با بانگ بلند به درگاه نمیکوبد، بلکه موذیانه از حفرهها و روزنههایی به درون میخزد که یا درگاه از آغاز در ساخت و بافتش داشته است و یا از منفذ پوسیدگیهایی که موریانهی سالها و سالخوردگیها، در فضای نمناک حاکمیت ایدئولوژی بورژوایی بر بنگاههای آکادمیک جهان، در پیکرهی درگاه جویده است. پرداختن به دکتر هاروی و مقالهی اخیرش به دلیل اهمیت او نیست، بلکه تلاشی است برای آشکارتر کردنِ آن افسون و وسوسه و این حفرهها و روزنهها.»
https://wp.me/p9vUft-eg
#دیوید_هاروی #سرمایهداری #بورژوازی
#کمال_خسروی
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
افسون پنهان سِرافا
نوشتهی:کمال خسروی افسونِ سرافایی هرگز با بانگ بلند به درگاه نمیکوبد، بلکه موذیانه از حفرهها و روزنههایی به درون میخزد که یا درگاه از آغاز در ساخت و بافتش داشتهاست و یا از منفذ پوسیدگیهایی که…
▫️ امپریالیسم «جدید»
▫️ پیرامون ترمیمهای مکانمند-زمانمند و انباشت بهمدد سلبمالکیت
6 دسامبر 2023
نوشتهی: دیوید هاروی
ترجمهی: سهراب نیکزاد
🔸 بقای سرمایهداری برای مدت طولانی در مواجهه با بحرانهای متعدد و بازسازماندهیها همراه با پیشبینیهای شوم دربارهی نابودی قریبالوقوع آن، هم از چپ و هم از راست، رازی است که به روشنگری نیاز دارد. مثلاً لوفور فکر میکرد پاسخ در این اظهارنظر مشهورش است که سرمایهداری از طریق تولید فضا زنده میماند، اما او دقیقاً توضیح نداد چگونه. هم لنین و هم لوکزامبورگ، به دلایلی کاملاً متفاوت و با استفاده از شکلهای کاملاً متفاوت استدلال، امپریالیسم ــ شکل خاصی از تولید فضا ــ را پاسخ معما میدانستند، اگرچه هر دو استدلال میکردند که این راهحل به دلیل تناقضهای نهایی خود محدود است.
🔸 روشی که من در دههی 1970 برای بررسی این معضل جستوجو کردم، تحقیق دربارهی نقش «ترمیمهای مکانمند» در تضادهای درونی انباشت سرمایه بود. استدلال کردم که موشکافی دقیق اینکه سرمایه به چه ترتیبی فضا تولید میکند، به ما کمک میکند تا نظریهی پیچیدهتری از توسعهی ناموزون جغرافیایی طراحی کنیم، پدیدههای گسترش جغرافیایی را در بازسازیها و تجدیدنظرهای گوناگون نظریهی انباشت سرمایه مارکس بگنجانیم، و به این طریق این نظریهها را با نظریههای امپریالیسم و وابستگی تلفیق کنیم که در آن زمان موضوع بحث جدی بودند. با رواج موشکافی گفتاری، هم در سمت چپ و هم در سمت راست طیف سیاسی، در آنچه برخی مایلاند «امپریالیسم جدید» بنامند، بررسی مجدد این ایدههای کلی در پرتو تحولات معاصر مفید به نظر میرسد.
🔸 استدلال مرتبط با ترمیم مکانمند فقط در زمینهی گرایش فراگیر سرمایهداری به ایجاد بحرانهای ناشی از فوقانباشت معنا میدهد، گرایشی که از لحاظ نظری از طریق برخی روایتهای نظریهی مارکس پیرامون کاهش نرخ سود درک میشود. چنین بحرانهایی بهعنوان مازادهای سرمایه و نیروی کار در کنار یکدیگر ثبت میشوند، بدون اینکه ظاهراً هیچ وسیلهای برای ترکیب سودآورانهی آنها برای انجام وظایف مفید اجتماعی وجود داشته باشد. اگر بناست کاهشهای ارزش (و حتی تخریب) سرمایه و نیروی کار در سراسر نظام وجود نداشته نباشد، ناگزیر باید راههایی برای جذب این مازادها یافت. گسترش جغرافیایی و بازسازماندهی فضایی یکی از این گزینهها را فراهم میکند. اما این را نمیتوان از ترمیمهای زمانمند نیز جدا کرد، زیرا گسترش جغرافیایی اغلب مستلزم سرمایهگذاری در زیرساختهای مادی و اجتماعی درازمدت (مثلاً در شبکههای حملونقل و ارتباطات و آموزش و پژوهش) است که سالها طول میکشد تا ارزش خود را از طریق فعالیت مولدی که انجام میدهند به گردش بازگرداند.
🔸 از آنجایی که اشاره به نمونههای واقعی در ادامهی مطلب مفید خواهد بود، پیشنهاد میکنم استدلال برنر را بپذیریم که سرمایهداری جهانی از دههی 1970 با مشکل مزمن و پایدار فوقانباشت روبهرو بوده است. من بیثباتی سرمایهداری بینالمللی را در خلال این سالها بهعنوان مجموعهای از ترمیمهای موقت مکانمند – زمانمند تفسیر میکنم که حتی در میانمدت برای مقابله با مشکلات فوقانباشت شکست خوردند. با این حال، همانطور که گوان استدلال میکند، ایالات متحد از طریق زمینهچینی برای حل چنین بیثباتی بود که به جستوجوی جایگاه هژمونیک خود درون سرمایهداری جهانی پرداخت.بر خلاف حملات سابق ارزشکاهی در جاهای دیگر (آمریکای لاتین در دههی 1980 و اوایل دههی 1990 و حتی جدیتر بحرانی که شرق و جنوب شرق آسیا را در 1997 و سپس روسیه و بیشتر آمریکای لاتین را فرا گرفت)، تغییر ظاهری اخیر به سمت یک امپریالیسم باز، با حمایت نیروی نظامی ایالات متحد، ممکن است همچون نشانهای از تضعیف این هژمونی در مقابل تهدید جدی رکود و ارزشکاهی گسترده در داخل تعبیر شود. اما همچنین میخواهم استدلال کنم که ناتوانی در انباشت از طریق بازتولید گسترده بر مبنایی پایدار با افزایش تلاشها برای انباشت به مدد سلبمالکیت همراه شده است. سپس نتیجه خواهم گرفت که این مشخصهی شکلهای اخیر امپریالیسم است. از آنجایی که این بحث برای یک قطعه کوتاه بسیار زیاد است، من به روشی شماتیک و ساده پیش میروم و جزئیات بیشتر را برای مقالات بعدی باقی میگذارم.
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3Ob
#امپریالیسم #دیوید_هاروی #سهراب_نیکزاد
#مبارزه_طبقاتی #آسیا #سلب_مالکیت
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ پیرامون ترمیمهای مکانمند-زمانمند و انباشت بهمدد سلبمالکیت
6 دسامبر 2023
نوشتهی: دیوید هاروی
ترجمهی: سهراب نیکزاد
🔸 بقای سرمایهداری برای مدت طولانی در مواجهه با بحرانهای متعدد و بازسازماندهیها همراه با پیشبینیهای شوم دربارهی نابودی قریبالوقوع آن، هم از چپ و هم از راست، رازی است که به روشنگری نیاز دارد. مثلاً لوفور فکر میکرد پاسخ در این اظهارنظر مشهورش است که سرمایهداری از طریق تولید فضا زنده میماند، اما او دقیقاً توضیح نداد چگونه. هم لنین و هم لوکزامبورگ، به دلایلی کاملاً متفاوت و با استفاده از شکلهای کاملاً متفاوت استدلال، امپریالیسم ــ شکل خاصی از تولید فضا ــ را پاسخ معما میدانستند، اگرچه هر دو استدلال میکردند که این راهحل به دلیل تناقضهای نهایی خود محدود است.
🔸 روشی که من در دههی 1970 برای بررسی این معضل جستوجو کردم، تحقیق دربارهی نقش «ترمیمهای مکانمند» در تضادهای درونی انباشت سرمایه بود. استدلال کردم که موشکافی دقیق اینکه سرمایه به چه ترتیبی فضا تولید میکند، به ما کمک میکند تا نظریهی پیچیدهتری از توسعهی ناموزون جغرافیایی طراحی کنیم، پدیدههای گسترش جغرافیایی را در بازسازیها و تجدیدنظرهای گوناگون نظریهی انباشت سرمایه مارکس بگنجانیم، و به این طریق این نظریهها را با نظریههای امپریالیسم و وابستگی تلفیق کنیم که در آن زمان موضوع بحث جدی بودند. با رواج موشکافی گفتاری، هم در سمت چپ و هم در سمت راست طیف سیاسی، در آنچه برخی مایلاند «امپریالیسم جدید» بنامند، بررسی مجدد این ایدههای کلی در پرتو تحولات معاصر مفید به نظر میرسد.
🔸 استدلال مرتبط با ترمیم مکانمند فقط در زمینهی گرایش فراگیر سرمایهداری به ایجاد بحرانهای ناشی از فوقانباشت معنا میدهد، گرایشی که از لحاظ نظری از طریق برخی روایتهای نظریهی مارکس پیرامون کاهش نرخ سود درک میشود. چنین بحرانهایی بهعنوان مازادهای سرمایه و نیروی کار در کنار یکدیگر ثبت میشوند، بدون اینکه ظاهراً هیچ وسیلهای برای ترکیب سودآورانهی آنها برای انجام وظایف مفید اجتماعی وجود داشته باشد. اگر بناست کاهشهای ارزش (و حتی تخریب) سرمایه و نیروی کار در سراسر نظام وجود نداشته نباشد، ناگزیر باید راههایی برای جذب این مازادها یافت. گسترش جغرافیایی و بازسازماندهی فضایی یکی از این گزینهها را فراهم میکند. اما این را نمیتوان از ترمیمهای زمانمند نیز جدا کرد، زیرا گسترش جغرافیایی اغلب مستلزم سرمایهگذاری در زیرساختهای مادی و اجتماعی درازمدت (مثلاً در شبکههای حملونقل و ارتباطات و آموزش و پژوهش) است که سالها طول میکشد تا ارزش خود را از طریق فعالیت مولدی که انجام میدهند به گردش بازگرداند.
🔸 از آنجایی که اشاره به نمونههای واقعی در ادامهی مطلب مفید خواهد بود، پیشنهاد میکنم استدلال برنر را بپذیریم که سرمایهداری جهانی از دههی 1970 با مشکل مزمن و پایدار فوقانباشت روبهرو بوده است. من بیثباتی سرمایهداری بینالمللی را در خلال این سالها بهعنوان مجموعهای از ترمیمهای موقت مکانمند – زمانمند تفسیر میکنم که حتی در میانمدت برای مقابله با مشکلات فوقانباشت شکست خوردند. با این حال، همانطور که گوان استدلال میکند، ایالات متحد از طریق زمینهچینی برای حل چنین بیثباتی بود که به جستوجوی جایگاه هژمونیک خود درون سرمایهداری جهانی پرداخت.بر خلاف حملات سابق ارزشکاهی در جاهای دیگر (آمریکای لاتین در دههی 1980 و اوایل دههی 1990 و حتی جدیتر بحرانی که شرق و جنوب شرق آسیا را در 1997 و سپس روسیه و بیشتر آمریکای لاتین را فرا گرفت)، تغییر ظاهری اخیر به سمت یک امپریالیسم باز، با حمایت نیروی نظامی ایالات متحد، ممکن است همچون نشانهای از تضعیف این هژمونی در مقابل تهدید جدی رکود و ارزشکاهی گسترده در داخل تعبیر شود. اما همچنین میخواهم استدلال کنم که ناتوانی در انباشت از طریق بازتولید گسترده بر مبنایی پایدار با افزایش تلاشها برای انباشت به مدد سلبمالکیت همراه شده است. سپس نتیجه خواهم گرفت که این مشخصهی شکلهای اخیر امپریالیسم است. از آنجایی که این بحث برای یک قطعه کوتاه بسیار زیاد است، من به روشی شماتیک و ساده پیش میروم و جزئیات بیشتر را برای مقالات بعدی باقی میگذارم.
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3Ob
#امپریالیسم #دیوید_هاروی #سهراب_نیکزاد
#مبارزه_طبقاتی #آسیا #سلب_مالکیت
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
امپریالیسم «جدید»
پیرامون ترمیمهای مکانمند-زمانمند و انباشت بهمدد سلبمالکیت نوشتهی: دیوید هاروی ترجمهی: سهراب نیکزاد سرمایهداری شیوههای آدمخواری و همچنین درندهخویی و کلاهبرداری را درونی میکند. اما هما…
▫️ انباشت سرمایه و نظام دولتی
▫️ ارزیابی از «امپریالیسم جدید» دیوید هاروی
27 دسامبر 2023
نوشتهی: سام اشمن و الکس کالینیکوس
ترجمهی: بهرام صفایی
🔸 «امپریالیسم جدید» دیوید هاروی کتاب مهمی است. این کتاب در وهلهی نخست به یکی از مسائل روز میپردازد: ماهیت امپریالیسم و شکلهایی که در حال حاضر به خود گرفته است. ثانیاً، هاروی در بررسی این مسئله از منابع فکری چشمگیر مجموعهی برجستهای از آثار در حوزهی اقتصاد سیاسی مارکسیستی معاصر استفاده میکند. او قبلاً در کتاب «محدودیتهای سرمایه» عناصری از یک نظریهی امپریالیسم را در چارچوب شرح گستردهتر خود دربارهی نیروهایی که سرمایهداری را به سمت بحرانهای فوقانباشت سوق میدهند، ترسیم کرده بود. اما «امپریالیسم جدید» نظریهی بسیار منظمتری را بسط میدهد، ضمن آنکه مضامین بزرگتری را که هاروی در کارهای قبلیاش بررسی کرده بود، از نظر دور نمیدارد.
🔸 ثالثاً، واکاوی هاروی، بهرغم برخی محدودیتها، از جهات بسیاری ارزشمند است. او جنگ عراق را نوعی حملهی پیشگیرانهی جمهوریخواهان دستراستی مسلط بر دولت بوش تعبیر میکند که هم برای ارسال پیامی به «رقبای همتا»ی بالقوهی ایالات متحد مانند اتحادیهی اروپا و چین طراحی شده بود و هم برای تحکیم حضور نظامی آمریکا در خاورمیانه و تشدید کنترل واشنگتن بر دسترسی به نفت منطقه که این قدرتهای رقیب بهشدت به آن متکیاند. علاوه بر این، هاروی در بسط این تحلیل، امپریالیسم سرمایهدارانه را برخاسته از «رابطهی دیالکتیکی بین منطقهای سرزمینی و سرمایهداری قدرت» متصور میشود. «این دو منطق متمایزند و بههیچوجه قابلتقلیل به یکدیگر نیستند، بلکه بهشدت در هم تنیده شدهاند.» این صورتبندی با دیدگاه خود ما مطابقت نزدیکی دارد، که بنا به آن «نظریهی مارکسیستیِ امپریالیسم شکلهایی را تحلیل میکند که در آن رقابت ژئوپلیتیکی و رقابت اقتصادی در سرمایهداری مدرن در هم تنیده شدهاند.» این واقعیت که نظریهپردازان با پیشینههای مختلف بهنحو کاملاً مستقلی به مفهومسازیهای مشابهی از امپریالیسم میرسند، نشانهای است خوشایند از جریانهای بالقوه بسیار بارور در چپ رادیکال معاصر.
🔸 بنابراین، نظرات ما دربارهی کتاب «امپریالیسم جدید» با روحیهی گفتوگویی ارائه میشود که میتواند به شفافیت و تقویت درکهای مشترک کمک کند. در ادامه، ابتدا موضع هاروی را پیرامون ماهیت رقابتهای میان امپریالیستی معاصر مورد بحث قرار میدهیم، رابطهی بین رقابت اقتصادی و ژئوپلیتیکی را روشن میکنیم و دربارهی ادعاهای گاه بسیار گزاف هاروی در خصوص نقش «انباشت به مدد سلبمالکیت» در سرمایهداری معاصر جانب احتیاط را میگیریم. بهویژه، ما با دفاعی که او گهگاه از این ایده میکند که سرمایهداری پیشرفته ــ و بهویژه ایالات متحد ــ امروزه عمدتاً غارتگر است، مخالفیم. در عوض، استدلال میکنیم که سرمایهداری معاصر همچنان سود خود را از استثمار نیروی کار مزدی به دست میآورد، و این روند همچنان عمدتاً در منطقهی سازمان توسعه و همکاری اقتصادی، و اضافه شدن بسیار مهم چین، متمرکز است...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3PW
#امپریالیسم #سام_اشمن #الکس_کالینیکوس #بهرام_صفایی #دیوید_هاروی #نظام_دولتی
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ ارزیابی از «امپریالیسم جدید» دیوید هاروی
27 دسامبر 2023
نوشتهی: سام اشمن و الکس کالینیکوس
ترجمهی: بهرام صفایی
🔸 «امپریالیسم جدید» دیوید هاروی کتاب مهمی است. این کتاب در وهلهی نخست به یکی از مسائل روز میپردازد: ماهیت امپریالیسم و شکلهایی که در حال حاضر به خود گرفته است. ثانیاً، هاروی در بررسی این مسئله از منابع فکری چشمگیر مجموعهی برجستهای از آثار در حوزهی اقتصاد سیاسی مارکسیستی معاصر استفاده میکند. او قبلاً در کتاب «محدودیتهای سرمایه» عناصری از یک نظریهی امپریالیسم را در چارچوب شرح گستردهتر خود دربارهی نیروهایی که سرمایهداری را به سمت بحرانهای فوقانباشت سوق میدهند، ترسیم کرده بود. اما «امپریالیسم جدید» نظریهی بسیار منظمتری را بسط میدهد، ضمن آنکه مضامین بزرگتری را که هاروی در کارهای قبلیاش بررسی کرده بود، از نظر دور نمیدارد.
🔸 ثالثاً، واکاوی هاروی، بهرغم برخی محدودیتها، از جهات بسیاری ارزشمند است. او جنگ عراق را نوعی حملهی پیشگیرانهی جمهوریخواهان دستراستی مسلط بر دولت بوش تعبیر میکند که هم برای ارسال پیامی به «رقبای همتا»ی بالقوهی ایالات متحد مانند اتحادیهی اروپا و چین طراحی شده بود و هم برای تحکیم حضور نظامی آمریکا در خاورمیانه و تشدید کنترل واشنگتن بر دسترسی به نفت منطقه که این قدرتهای رقیب بهشدت به آن متکیاند. علاوه بر این، هاروی در بسط این تحلیل، امپریالیسم سرمایهدارانه را برخاسته از «رابطهی دیالکتیکی بین منطقهای سرزمینی و سرمایهداری قدرت» متصور میشود. «این دو منطق متمایزند و بههیچوجه قابلتقلیل به یکدیگر نیستند، بلکه بهشدت در هم تنیده شدهاند.» این صورتبندی با دیدگاه خود ما مطابقت نزدیکی دارد، که بنا به آن «نظریهی مارکسیستیِ امپریالیسم شکلهایی را تحلیل میکند که در آن رقابت ژئوپلیتیکی و رقابت اقتصادی در سرمایهداری مدرن در هم تنیده شدهاند.» این واقعیت که نظریهپردازان با پیشینههای مختلف بهنحو کاملاً مستقلی به مفهومسازیهای مشابهی از امپریالیسم میرسند، نشانهای است خوشایند از جریانهای بالقوه بسیار بارور در چپ رادیکال معاصر.
🔸 بنابراین، نظرات ما دربارهی کتاب «امپریالیسم جدید» با روحیهی گفتوگویی ارائه میشود که میتواند به شفافیت و تقویت درکهای مشترک کمک کند. در ادامه، ابتدا موضع هاروی را پیرامون ماهیت رقابتهای میان امپریالیستی معاصر مورد بحث قرار میدهیم، رابطهی بین رقابت اقتصادی و ژئوپلیتیکی را روشن میکنیم و دربارهی ادعاهای گاه بسیار گزاف هاروی در خصوص نقش «انباشت به مدد سلبمالکیت» در سرمایهداری معاصر جانب احتیاط را میگیریم. بهویژه، ما با دفاعی که او گهگاه از این ایده میکند که سرمایهداری پیشرفته ــ و بهویژه ایالات متحد ــ امروزه عمدتاً غارتگر است، مخالفیم. در عوض، استدلال میکنیم که سرمایهداری معاصر همچنان سود خود را از استثمار نیروی کار مزدی به دست میآورد، و این روند همچنان عمدتاً در منطقهی سازمان توسعه و همکاری اقتصادی، و اضافه شدن بسیار مهم چین، متمرکز است...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3PW
#امپریالیسم #سام_اشمن #الکس_کالینیکوس #بهرام_صفایی #دیوید_هاروی #نظام_دولتی
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
انباشت سرمایه و نظام دولتی
ارزیابی از «امپریالیسم جدید» دیوید هاروی نوشتهی: سام اشمن و الکس کالینیکوس ترجمهی: بهرام صفایی رویکردهای مارکسیستی به امپریالیسم راهی برای درک مسیر سرمایهداری جهانی بهعنوان یک کل است. این یکی ا…
▫️ بحث دربارهی امپریالیسم «جدید»
31 ژانویه 2024
نوشتهی: بن فاین
ترجمهی: حسن مرتضوی
🔸 دیوید هاروی یکی از برجستهترین مارکسیستها با دو ویژگی نادر دیگر است. اولاً، او سهم عمدهای در اقتصاد سیاسی مارکسیستی داشته و بهخوبی با آن آشناست، برخلاف بسیاری دیگر که فقط ردای مارکسیسم را میپوشند. ثانیاً، او شخصیت برجستهای در دانشرشتهی جغرافیا بوده و هنوز هم است و بسیار فراتر از محدودههای یک گروه مارکسیستی از نفوذ و احترام برخوردار است. با توجه به کمبود مطالعات عمده در مارکسیسم (آکادمیک) که به ماهیت سیستمی سرمایهداری معاصر بپردازد، سهم اخیر او در کتاب امپریالیسم جدید رویدادی است بزرگ. هدف از ارزیابی در اینجا این است که این اثر را در بافتاری گستردهتر از موضوع بیواسطهی آن به دو طریق بررسی کند، اگرچه بسیاری از موضوعهای تحتپوشش آن را خود هاروی بهصراحت مطرح کرده است. ابتدا به مسائل روششناسی، روش و نظریهی ارزش میپردازیم. روابط بین قوانین درونی سرمایهداری و بازنمایی ظاهری آنها چگونه قابل بررسی و تشریح است؟ دوم، تعیین سهم هاروی در تحولات عمومیتر در سراسر علوم اجتماعی است. هاروی در آغاز هزاره به چه طریقی هم محیط روشنفکری را بازتاب میدهد و هم به آن کمک میکند؟
🔸 درحالیکه چرخش به امپریالیسم بدیع است، اما همچنان به طرز شگفتانگیزی مغشوش و نگرانکننده است. دلایل خوبی برای این امر وجود دارد. حتی گزیدهای از موضوعات مطرح شده شامل موارد زیر است: اقتصاد سیاسی مناسب برای سرمایهداری معاصر چیست؛ آیا امپریالیسم را باید مرحلهای از سرمایهداری بدانیم و/یا به لحاظ تاریخی و/یا به لحاظ سیاسی امری خاص تلقی کنیم. رابطهی بین سرمایهداری/امپریالیسم معاصر و دورههای پیشین چیست؛ چه رابطهای بین قدرت اقتصادی و سایر شکلهای قدرت بهویژه سیاسی، ایدئولوژیک، فرهنگی و نظامی وجود دارد؛ آیا قدرت ایالات متحد رو به افول است. اهمیت ظهور چین بهطور خاص و تغییر موازنهی فعالیت اقتصادی بهطور عام چیست؟
🔸 چنین پرسشهایی، گاه بهصورت فردی و قطعاً جمعی، شامل موضوعهای روششناختی، نظری، تجربی، تطبیقی و تاریخی است. خطر متناظر با این روند همانا ارائهی راهحلهای تحلیلی سریع، داوریهای بیش از حد جاهطلبانه، زودرس و/یا ساده است. برای مثال، وجوه ماهیت هژمونی (ایالات متحد) چند بعدی است و اگرچه این وجوه مستقل از یکدیگر نیستند، عناصر جداگانهی آن لزوماً با یکدیگر مطابقت ندارند. آیا تشدید تهاجم نظامی نشاندهندهی تضعیف یا جبران کاهش وزن اقتصادی است؟ در هر صورت، مقیاس زمانی دخیل در تغییر الگوهای قدرت ــ الگوهای چشمگیری مانند فروپاشی بلوک شوروی، یا خفیفتر ــ چیست؟ و آیا ما در موقعیتی هستیم که الگوهای آتی انباشت سرمایه را غیر از تخمین روندهای نسبتاً مختصر فعلی، بهویژه با در نظر گرفتن موارد پیشبینینشده و پیشبینیناپذیر، پیشبینی کنیم؟ برای قرار دادن چین در چشمانداز، یادآوری پیشبینیهای مرتبط با چالشهای اقتصادی که قبلاً از سرمایهی آلمان (یا اتحادیهی اروپا)، ژاپن و آسیای شرقی ناشی میشد، چه رسد به چالش شوروی، ارزشمند است. احتمالاً باید پذیرفت که برخی از موضوعات مطرح شده در گذشته و برخی دیگر با پاسخهای قطعی و آسان رفع و رجوع نمیشوند، بهویژه موضوعاتی که با توازن و اهمیت قدرت اقتصادی و سیاسی آمریکا مرتبط است.
🔸 با چنین مقدماتی است که کتاب امپریالیسم جدید دیوید هاروی را ارزیابی میکنم. شاید بتوان به مدد استعارهای بگوییم که این کتاب تمرینی است در قایقرانی در تندآبها. هاروی ما را از میان این موجهای پرشتاب هدایت میکند. نکتهی مهم این است که اگرچه آبهای جوشان و ناشناخته همچنان پیش روی ماست، ما تا حدودی پیشرفت کردهایم. حتی اگر موانع آینده بهطور کامل تکرار نشوند، میتوان از این تجربه درس گرفت. علاوه بر این، هاروی از گنجینهی ژرف آثار دیگری بهره میگیرد که حضور و اهمیتشان همیشه آشکار نیست. دنبالکردن سفر کنونی او نه تنها منطقی است، بلکه فهم اینکه او به چه ترتیبی آن را انجام میدهد نیز منطقی است...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3Uj
#امپریالیسم #بن_فاین #حسن_مرتضوی
#اقتصاد_سیاسی #دیوید_هاروی
👇🏽
🖋@naghd_com
31 ژانویه 2024
نوشتهی: بن فاین
ترجمهی: حسن مرتضوی
🔸 دیوید هاروی یکی از برجستهترین مارکسیستها با دو ویژگی نادر دیگر است. اولاً، او سهم عمدهای در اقتصاد سیاسی مارکسیستی داشته و بهخوبی با آن آشناست، برخلاف بسیاری دیگر که فقط ردای مارکسیسم را میپوشند. ثانیاً، او شخصیت برجستهای در دانشرشتهی جغرافیا بوده و هنوز هم است و بسیار فراتر از محدودههای یک گروه مارکسیستی از نفوذ و احترام برخوردار است. با توجه به کمبود مطالعات عمده در مارکسیسم (آکادمیک) که به ماهیت سیستمی سرمایهداری معاصر بپردازد، سهم اخیر او در کتاب امپریالیسم جدید رویدادی است بزرگ. هدف از ارزیابی در اینجا این است که این اثر را در بافتاری گستردهتر از موضوع بیواسطهی آن به دو طریق بررسی کند، اگرچه بسیاری از موضوعهای تحتپوشش آن را خود هاروی بهصراحت مطرح کرده است. ابتدا به مسائل روششناسی، روش و نظریهی ارزش میپردازیم. روابط بین قوانین درونی سرمایهداری و بازنمایی ظاهری آنها چگونه قابل بررسی و تشریح است؟ دوم، تعیین سهم هاروی در تحولات عمومیتر در سراسر علوم اجتماعی است. هاروی در آغاز هزاره به چه طریقی هم محیط روشنفکری را بازتاب میدهد و هم به آن کمک میکند؟
🔸 درحالیکه چرخش به امپریالیسم بدیع است، اما همچنان به طرز شگفتانگیزی مغشوش و نگرانکننده است. دلایل خوبی برای این امر وجود دارد. حتی گزیدهای از موضوعات مطرح شده شامل موارد زیر است: اقتصاد سیاسی مناسب برای سرمایهداری معاصر چیست؛ آیا امپریالیسم را باید مرحلهای از سرمایهداری بدانیم و/یا به لحاظ تاریخی و/یا به لحاظ سیاسی امری خاص تلقی کنیم. رابطهی بین سرمایهداری/امپریالیسم معاصر و دورههای پیشین چیست؛ چه رابطهای بین قدرت اقتصادی و سایر شکلهای قدرت بهویژه سیاسی، ایدئولوژیک، فرهنگی و نظامی وجود دارد؛ آیا قدرت ایالات متحد رو به افول است. اهمیت ظهور چین بهطور خاص و تغییر موازنهی فعالیت اقتصادی بهطور عام چیست؟
🔸 چنین پرسشهایی، گاه بهصورت فردی و قطعاً جمعی، شامل موضوعهای روششناختی، نظری، تجربی، تطبیقی و تاریخی است. خطر متناظر با این روند همانا ارائهی راهحلهای تحلیلی سریع، داوریهای بیش از حد جاهطلبانه، زودرس و/یا ساده است. برای مثال، وجوه ماهیت هژمونی (ایالات متحد) چند بعدی است و اگرچه این وجوه مستقل از یکدیگر نیستند، عناصر جداگانهی آن لزوماً با یکدیگر مطابقت ندارند. آیا تشدید تهاجم نظامی نشاندهندهی تضعیف یا جبران کاهش وزن اقتصادی است؟ در هر صورت، مقیاس زمانی دخیل در تغییر الگوهای قدرت ــ الگوهای چشمگیری مانند فروپاشی بلوک شوروی، یا خفیفتر ــ چیست؟ و آیا ما در موقعیتی هستیم که الگوهای آتی انباشت سرمایه را غیر از تخمین روندهای نسبتاً مختصر فعلی، بهویژه با در نظر گرفتن موارد پیشبینینشده و پیشبینیناپذیر، پیشبینی کنیم؟ برای قرار دادن چین در چشمانداز، یادآوری پیشبینیهای مرتبط با چالشهای اقتصادی که قبلاً از سرمایهی آلمان (یا اتحادیهی اروپا)، ژاپن و آسیای شرقی ناشی میشد، چه رسد به چالش شوروی، ارزشمند است. احتمالاً باید پذیرفت که برخی از موضوعات مطرح شده در گذشته و برخی دیگر با پاسخهای قطعی و آسان رفع و رجوع نمیشوند، بهویژه موضوعاتی که با توازن و اهمیت قدرت اقتصادی و سیاسی آمریکا مرتبط است.
🔸 با چنین مقدماتی است که کتاب امپریالیسم جدید دیوید هاروی را ارزیابی میکنم. شاید بتوان به مدد استعارهای بگوییم که این کتاب تمرینی است در قایقرانی در تندآبها. هاروی ما را از میان این موجهای پرشتاب هدایت میکند. نکتهی مهم این است که اگرچه آبهای جوشان و ناشناخته همچنان پیش روی ماست، ما تا حدودی پیشرفت کردهایم. حتی اگر موانع آینده بهطور کامل تکرار نشوند، میتوان از این تجربه درس گرفت. علاوه بر این، هاروی از گنجینهی ژرف آثار دیگری بهره میگیرد که حضور و اهمیتشان همیشه آشکار نیست. دنبالکردن سفر کنونی او نه تنها منطقی است، بلکه فهم اینکه او به چه ترتیبی آن را انجام میدهد نیز منطقی است...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3Uj
#امپریالیسم #بن_فاین #حسن_مرتضوی
#اقتصاد_سیاسی #دیوید_هاروی
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
بحث دربارهی امپریالیسم «جدید»
نوشتهی: بن فاین ترجمهی: حسن مرتضوی هدف در اینجا این است که کتاب امپریالیسم جدید در بافتاری گستردهتر از موضوعِ بیواسطهی آن، از دو طریق بررسی شود، ابتدا به مسائل روششناسی، روش و نظریهی ارزش م…
▫️ «امپریالیسم جدید» واقعاً از چه نظر جدید است؟
26 می 2024
نوشتهی: دیوید هاروی
ترجمهی: بهرام صفایی
🔸 در این مقاله استدلال میشود که ایجاد دستگاه نظری مناسب برای شرح پویشهای مکانمند و زمانمندِ ذاتی انباشت سرمایه و شیوههای متغیر در مدیریت گرایشهای بحرانساز آن پویشها موضوعی است حیاتی. این امر مستلزم ادغام نظریهی غیرمکانمندِ انباشت سرمایه و تضادهای درونیاش با نظریهی مکانمند/جغرافیایی امپریالیسم است که مبارزههای ژئوپولیتیکی و ژئواکونومیکی بین دولت-ملتها را در نظر میگیرد. استدلال میکنم که این دو رویکرد از طریق نحوهی برخورد سرمایه با مشکل جذب مازادهای سرمایه، یعنی از طریق ترمیمهای جغرافیایی (و زمانمند) به هم مرتبط هستند. ترمیم جغرافیایی مستلزم توسعهطلبی امپریالیستی و از بین بردن همهی موانع بر سر راه جابهجایی مکانی سرمایه است. چنین برداشتی شفافیت ضروری در تدوین روابط بین سرمایه و دولت را فراهم میآورد که گاه در استدلالهای الن میک سینز وود در «امپراتوری سرمایه» غایب است.
🔸 هر آنچه در مورد «امپریالیسم جدید» تازه است، از دو منظر متفاوت قابل درک است. جدید بودن ممکن است به این دلیل باشد که شرایط مادی آنقدر تغییر کرده که نظریههایی که زمانی قابلقبول و مناسب بودند اکنون منسوخ شدهاند. همچنین میتواند ناشی از استفاده از یک دستگاه مفهومی جدید برای تفسیر آنچه در طول این مدت اتفاق افتاده باشد. این دو رویکرد ضد هم نیستند. کسانی که رویکرد اول را دنبال میکنند باید یک دستگاه مفهومی جدید متناسب با موقعیت معاصر بسازند و این اغلب باعث ارزیابی مجدد نظریههای گذشته میشود. آنهایی که از رویکرد دوم پیروی میکنند، نیاز به شکل دادن به مفاهیمی دارند که میتوانند تغییرات اساسی در شرایط مادی و شیوههای امپریالیستی در طول زمان را توضیح دهند.
🔸 درحالیکه من و الن میکسینز وود این دو دیدگاه را با هم ترکیب میکنیم و تطبیق میدهیم، تفاوتهایی به وجود میآیند؛ وود اساساً در «امپراتوری سرمایه» معطوف به دیدگاه اول است، درحالیکه من چند سالی است که بیشتر به بازصورتبندی مفهومی مسئلهی امپریالیسم در رابطه با پویشهای مکانمند-زمانمند انباشت سرمایه میپردازم، روندی که با کتاب «محدودیتهای سرمایه» شروع شد و به واکاوی ژئوپلیتیک سرمایهداری و نقش توسعهی ناموزون جغرافیایی کشید. این کانون اصلی بحث من در «امپریالیسم جدید» است. من با توجه به دیدگاههای متفاوتمان از مشاهدهی میزان هماهنگیمان شگفتزده شدم...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-46l
#امپریالیسم #دیوید_هاروی #الن_میکسینز_وود #بهرام_صفایی
👇🏽
🖋@naghd_com
26 می 2024
نوشتهی: دیوید هاروی
ترجمهی: بهرام صفایی
🔸 در این مقاله استدلال میشود که ایجاد دستگاه نظری مناسب برای شرح پویشهای مکانمند و زمانمندِ ذاتی انباشت سرمایه و شیوههای متغیر در مدیریت گرایشهای بحرانساز آن پویشها موضوعی است حیاتی. این امر مستلزم ادغام نظریهی غیرمکانمندِ انباشت سرمایه و تضادهای درونیاش با نظریهی مکانمند/جغرافیایی امپریالیسم است که مبارزههای ژئوپولیتیکی و ژئواکونومیکی بین دولت-ملتها را در نظر میگیرد. استدلال میکنم که این دو رویکرد از طریق نحوهی برخورد سرمایه با مشکل جذب مازادهای سرمایه، یعنی از طریق ترمیمهای جغرافیایی (و زمانمند) به هم مرتبط هستند. ترمیم جغرافیایی مستلزم توسعهطلبی امپریالیستی و از بین بردن همهی موانع بر سر راه جابهجایی مکانی سرمایه است. چنین برداشتی شفافیت ضروری در تدوین روابط بین سرمایه و دولت را فراهم میآورد که گاه در استدلالهای الن میک سینز وود در «امپراتوری سرمایه» غایب است.
🔸 هر آنچه در مورد «امپریالیسم جدید» تازه است، از دو منظر متفاوت قابل درک است. جدید بودن ممکن است به این دلیل باشد که شرایط مادی آنقدر تغییر کرده که نظریههایی که زمانی قابلقبول و مناسب بودند اکنون منسوخ شدهاند. همچنین میتواند ناشی از استفاده از یک دستگاه مفهومی جدید برای تفسیر آنچه در طول این مدت اتفاق افتاده باشد. این دو رویکرد ضد هم نیستند. کسانی که رویکرد اول را دنبال میکنند باید یک دستگاه مفهومی جدید متناسب با موقعیت معاصر بسازند و این اغلب باعث ارزیابی مجدد نظریههای گذشته میشود. آنهایی که از رویکرد دوم پیروی میکنند، نیاز به شکل دادن به مفاهیمی دارند که میتوانند تغییرات اساسی در شرایط مادی و شیوههای امپریالیستی در طول زمان را توضیح دهند.
🔸 درحالیکه من و الن میکسینز وود این دو دیدگاه را با هم ترکیب میکنیم و تطبیق میدهیم، تفاوتهایی به وجود میآیند؛ وود اساساً در «امپراتوری سرمایه» معطوف به دیدگاه اول است، درحالیکه من چند سالی است که بیشتر به بازصورتبندی مفهومی مسئلهی امپریالیسم در رابطه با پویشهای مکانمند-زمانمند انباشت سرمایه میپردازم، روندی که با کتاب «محدودیتهای سرمایه» شروع شد و به واکاوی ژئوپلیتیک سرمایهداری و نقش توسعهی ناموزون جغرافیایی کشید. این کانون اصلی بحث من در «امپریالیسم جدید» است. من با توجه به دیدگاههای متفاوتمان از مشاهدهی میزان هماهنگیمان شگفتزده شدم...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-46l
#امپریالیسم #دیوید_هاروی #الن_میکسینز_وود #بهرام_صفایی
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
«امپریالیسم جدید» واقعاً از چه نظر جدید است؟
نوشتهی: دیوید هاروی ترجمهی: بهرام صفایی تز اصلی هردو کتاب امپریالیسم جدید و تاریخ مختصر نئولیبرالیسم این است که پس از 1970 یا این حدود، روندی رادیکال در سرمایهداری جهانی رخ داده و اگر بخواهیم دن…
▫️ امپریالیسم قدیمی و جدید:
▫️ نظری دربارهی امپریالیسم جدید دیوید هاروی و امپراتوری سرمایه الن میکسینزوود
2 اکتبر 2024
نوشتهی: باب سوتکلیف
ترجمهی: دلشاد عبادی
🔸 تنها چند سال پس از آن که پرابات پاتنایک به نحو خاطرهبرانگیزی از ناپدید شدن امپریالیسم از نوشتههای چپ شکایت کرد، امپریالیسم ناگهان به کلمهای در فهرستهای همگان تبدیل شد. وبسایتی که ادعا میکند بزرگترین کتابفروشی جهان (ضد اتحادیه) است، در پاسخ به جستوجویی در عنوان کتابها برای «امپریالیسم»، 23519 کتاب (و با کمال تعجب در صدر آن کتاب وی آی لنین)، کتاب در گروه بازیهای ویدیویی و حتی 6 کتاب در گروه «خانه و باغ»؛ «هژمونی» با 23757 کتاب، در صدر آن کتابی از نوام چامسکی؛ «امپراتوری» با 78303 کتاب، در صدر آن نایل فرگوسن، ارائه کرد. در حالی که در فهرست جستوجو برای کتابهایی که جهانی شدن، کلمهی پرطرفدار دههی 1990، در عنوان آنها باشد، فقط 18120 کتاب ارائه شد که کتاب جادیش باگواتی در صدر آن بود. به این آمار تعداد بیشماری مقاله اضافه کنید تا پیچیدگی در ارائهی راهنمایی برای اندیشهی معاصر دربارهی امپریالیسم و مفاهیم مرتبط را دریابید.
🔸 این سیل را معادل سیاسی و ایدئولوژیکی توفانی تمام عیار ایجاد کرده است: بسیاری از نیروها در یک زمان و مکان بر هم منطبق میشوند تا حداکثر تأثیر ممکن را ایجاد کنند. یکی از این مولفهها این واقعیت است که امپریالیسم دیگر همیشه جنایتی تلقی نمیشود که دشمنان انجام میدهند. برخی از نویسندگان شروع به پذیرش امپریالیسم و حتی تجلیل از آن کردهاند، بنابراین اکنون جستوجوی کتاب شامل آثاری به نفع امپریالیسم و همچنین آثاری علیه امپریالیسم است. دوم، در نتیجه، این اصطلاح به اصطلاحی تبدیل شده است که دیگر کاربرانش را مارکسیست نمیداند. سوم، تعدادی از نویسندگان، از جمله برخی مارکسیستها، به شکلی تحریکآمیز این ایده را مطرح میکنند که امپریالیسم پایان یافته و ما به جای دیگری رسیدهایم. امپراتوری «هارت و نگری»، پرفروشترین کتاب مارکسیستی دوران مدرن، این بحث را مطرح میکند. چهارم، تا حدی در واکنش به این موضوع، بسیاری دوباره تاکید کردهاند که این هیولا نه تنها زنده است، بلکه جهان را با خطرهای جدیدی تهدید میکند. و در میان دستهی اخیر، تعدادی تلاش میکنند ببینند چه چیز وضعیت کنونی جهان جدید است و بررسی کنند که چگونه نظریههای تاریخی-ماتریالیستی و مرتبط با آن میتوانند به تحلیل آن و در نهایت مبارزه با آن کمک کنند. این مقاله نظری است بر دو تلاش اخیر از دیوید هاروی و الن میکسینزوود...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-4jL
#امپریالیسم #دیوید_هاروی #الن_میکسینزوود
#امپریالیسم_جدید #امپراتوری_سرمایه
#باب_سوتکلیف #دلشاد_عبادی
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ نظری دربارهی امپریالیسم جدید دیوید هاروی و امپراتوری سرمایه الن میکسینزوود
2 اکتبر 2024
نوشتهی: باب سوتکلیف
ترجمهی: دلشاد عبادی
🔸 تنها چند سال پس از آن که پرابات پاتنایک به نحو خاطرهبرانگیزی از ناپدید شدن امپریالیسم از نوشتههای چپ شکایت کرد، امپریالیسم ناگهان به کلمهای در فهرستهای همگان تبدیل شد. وبسایتی که ادعا میکند بزرگترین کتابفروشی جهان (ضد اتحادیه) است، در پاسخ به جستوجویی در عنوان کتابها برای «امپریالیسم»، 23519 کتاب (و با کمال تعجب در صدر آن کتاب وی آی لنین)، کتاب در گروه بازیهای ویدیویی و حتی 6 کتاب در گروه «خانه و باغ»؛ «هژمونی» با 23757 کتاب، در صدر آن کتابی از نوام چامسکی؛ «امپراتوری» با 78303 کتاب، در صدر آن نایل فرگوسن، ارائه کرد. در حالی که در فهرست جستوجو برای کتابهایی که جهانی شدن، کلمهی پرطرفدار دههی 1990، در عنوان آنها باشد، فقط 18120 کتاب ارائه شد که کتاب جادیش باگواتی در صدر آن بود. به این آمار تعداد بیشماری مقاله اضافه کنید تا پیچیدگی در ارائهی راهنمایی برای اندیشهی معاصر دربارهی امپریالیسم و مفاهیم مرتبط را دریابید.
🔸 این سیل را معادل سیاسی و ایدئولوژیکی توفانی تمام عیار ایجاد کرده است: بسیاری از نیروها در یک زمان و مکان بر هم منطبق میشوند تا حداکثر تأثیر ممکن را ایجاد کنند. یکی از این مولفهها این واقعیت است که امپریالیسم دیگر همیشه جنایتی تلقی نمیشود که دشمنان انجام میدهند. برخی از نویسندگان شروع به پذیرش امپریالیسم و حتی تجلیل از آن کردهاند، بنابراین اکنون جستوجوی کتاب شامل آثاری به نفع امپریالیسم و همچنین آثاری علیه امپریالیسم است. دوم، در نتیجه، این اصطلاح به اصطلاحی تبدیل شده است که دیگر کاربرانش را مارکسیست نمیداند. سوم، تعدادی از نویسندگان، از جمله برخی مارکسیستها، به شکلی تحریکآمیز این ایده را مطرح میکنند که امپریالیسم پایان یافته و ما به جای دیگری رسیدهایم. امپراتوری «هارت و نگری»، پرفروشترین کتاب مارکسیستی دوران مدرن، این بحث را مطرح میکند. چهارم، تا حدی در واکنش به این موضوع، بسیاری دوباره تاکید کردهاند که این هیولا نه تنها زنده است، بلکه جهان را با خطرهای جدیدی تهدید میکند. و در میان دستهی اخیر، تعدادی تلاش میکنند ببینند چه چیز وضعیت کنونی جهان جدید است و بررسی کنند که چگونه نظریههای تاریخی-ماتریالیستی و مرتبط با آن میتوانند به تحلیل آن و در نهایت مبارزه با آن کمک کنند. این مقاله نظری است بر دو تلاش اخیر از دیوید هاروی و الن میکسینزوود...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-4jL
#امپریالیسم #دیوید_هاروی #الن_میکسینزوود
#امپریالیسم_جدید #امپراتوری_سرمایه
#باب_سوتکلیف #دلشاد_عبادی
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
امپریالیسم قدیمی و جدید
نظری درباره امپریالیسم جدید دیوید هاروی و امپراتوری سرمایه الن میکسینزوود نوشتهی: باب سوتکلیف ترجمهی: دلشاد عبادی به نظر من، برای پیشرفت نظریهی امپریالیسم در دورهای از تغییرهای حاد و احتمالاً…