▫️ ایدههایی دربارهی دولت مدرن ایرانی و آیندهی آن
علیرضا خیراللهی
14 ژوئن 2018
تنش طبقاتی در جمهوری اسلامی، بهعنوان دولتی برآمده از انقلابی با شعارهای مشخصاً عدالتخواهانه، از همان سالهای نخستینِ پاگرفتن این دولت، محسوس بود. این دولت هم متعهد به پاسداری از حقوق مالکیت و انباشت سرمایه، و هم متعهد به گسترش رفاه و عدالت اجتماعی بود؛ هرچند جنس تعهد در اولی مؤمنانه، و در دومی بیشتر شعاری و متظاهرانه بودهاست. تجمیع بحرانهای سهگانه از یک سمت و شدت تنش طبقاتی جمهوری اسلامی (به علت قوتِ بُنمایهی عدالتخواهانهی انقلابی که این دولت را برقرار کرده است)، حفظ تعادل مابین این دو قطب متعارض را در آینده بسیار سخت کرده است. شرایط عینی و ذهنیِ تکوین دولت جمهوری اسلامی طی 40 سال گذشته به گونهای بوده، که در سطح هویتی و سیاسی راهی برای بازنگری در شعارهای قدیمی خود نداشته است، و در سطح اقتصادی نیز نتوانسته است از منافع طبقهای که عملاً آن را نمایندگی میکند، صرفنظر کند. تفاوت جمهوری اسلامی با سایر دولتهای مدرن، تنها در شدت تنش طبقاتی مندرج در این دولت است و نه در ماهیت و منطقِ عملکردیِ آن. دولت نه میتواند از تعهدات برابریطلبانه (لااقل در سطح شعار و اقدامات محدود اما ضروری) صرفنظر کند و نه میتواند وظایف طبقاتی خود (حداکثرسازی منافع طبقهی اقتصادی حاکم) را نادیده بگیرد، چرا که در هر دو شق موجودیت سیاسی و طبقاتیاش بهخطر خواهد افتاد. اما این نیز قطعی است که حفظ تعادل در معادلهی آنتاگونیستیِ فوق، بیش از این ناممکن است.
🔸متن کامل این مقاله را لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-lc
#علیرضا_خیراللهی
#دولت_مدرن #مبارزه_طبقاتی #دمکراسی #سرمایه_داری
#ایران #خاورمیانه
👇🏽
🖋@naghd_com
علیرضا خیراللهی
14 ژوئن 2018
تنش طبقاتی در جمهوری اسلامی، بهعنوان دولتی برآمده از انقلابی با شعارهای مشخصاً عدالتخواهانه، از همان سالهای نخستینِ پاگرفتن این دولت، محسوس بود. این دولت هم متعهد به پاسداری از حقوق مالکیت و انباشت سرمایه، و هم متعهد به گسترش رفاه و عدالت اجتماعی بود؛ هرچند جنس تعهد در اولی مؤمنانه، و در دومی بیشتر شعاری و متظاهرانه بودهاست. تجمیع بحرانهای سهگانه از یک سمت و شدت تنش طبقاتی جمهوری اسلامی (به علت قوتِ بُنمایهی عدالتخواهانهی انقلابی که این دولت را برقرار کرده است)، حفظ تعادل مابین این دو قطب متعارض را در آینده بسیار سخت کرده است. شرایط عینی و ذهنیِ تکوین دولت جمهوری اسلامی طی 40 سال گذشته به گونهای بوده، که در سطح هویتی و سیاسی راهی برای بازنگری در شعارهای قدیمی خود نداشته است، و در سطح اقتصادی نیز نتوانسته است از منافع طبقهای که عملاً آن را نمایندگی میکند، صرفنظر کند. تفاوت جمهوری اسلامی با سایر دولتهای مدرن، تنها در شدت تنش طبقاتی مندرج در این دولت است و نه در ماهیت و منطقِ عملکردیِ آن. دولت نه میتواند از تعهدات برابریطلبانه (لااقل در سطح شعار و اقدامات محدود اما ضروری) صرفنظر کند و نه میتواند وظایف طبقاتی خود (حداکثرسازی منافع طبقهی اقتصادی حاکم) را نادیده بگیرد، چرا که در هر دو شق موجودیت سیاسی و طبقاتیاش بهخطر خواهد افتاد. اما این نیز قطعی است که حفظ تعادل در معادلهی آنتاگونیستیِ فوق، بیش از این ناممکن است.
🔸متن کامل این مقاله را لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-lc
#علیرضا_خیراللهی
#دولت_مدرن #مبارزه_طبقاتی #دمکراسی #سرمایه_داری
#ایران #خاورمیانه
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
ایدههایی دربارهی دولت مدرن ایرانی و آیندهی آن
نوشتهی: علیرضا خیراللهی تنش طبقاتی در جمهوری اسلامی، بهعنوان دولتی برآمده از انقلابی با شعارهای مشخصاً عدالتخواهانه، از همان سالهای نخستینِ پاگرفتن این دولت، محسوس بود. این دولت هم متعهد به پاس…
▫️ روایت رنج و خشم
▫️ ابعاد غیرطبیعی زلزلهی ترکیه و سوریه
نوشتهی: آرش اسدی
26 فوریه 2023
🔸 آنچه در میان تصاویر زلزلهی اخیرِ ترکیه و سوریه بیش از همه جلبنظر میکند، سرنوشت غمبار «روایتِ انقلاب» مردم سوریه است. انقلابی که اکنون بخشی از بازماندگان آن با فاجعهای طبیعی به عینیترین شکل ممکن حذف و ناپدید شدهاند، در اعماق زمین و گوشههای تاریکِ تاریخ فرو بلعیده شدهاند. گشوده شدن زمین، تجسد رنج و خشمی است که عمق و انتهایِ وادیِ آن ناپیداست.
🔸 «روایتِ انقلاب» مردم سوریه در طول تاریخ ۱۲ سالهیِ آن در مقاطع مختلف انقلاب، کنترل گفتمان خود را به ضدانقلاب سوریه واگذار کرد. با افول تدریجی انقلاب، «روایتِ انقلاب» سوریه در بنگاههای خبری به داعش، سکولاربودن حداقلی رژیم اسد در قیاس با مخالفان جهادیاش، غرقشدن زنان و مردان سوری در دریا، کوچ عظیم پناهندگان و... تقلیل یافت. در زبان دیپلماتیک و رسانهای «روایتِ انقلابِ» مردم سوریه به دال اعظم ویرانی و تلاشی یا جاهطلبی مردمانی ناشکیبا بدل شد؛ اینکه انقلاب یعنی تباهی، و هر انقلابی به انهدام و قحطی و خشکسالی سیاسی میانجامد؛ اینکه مردم سوریه به جای انقلاب باید به اصلاحات سیاسی رژیم اسد دل میبستند و بدین طریق از بازار هزارسالهی حلبِ زیبا، تلی آوار نمیساختند. از شوراهای انقلاب در منبیج یا درعا تنها «روایت» تباهی و شکست و ویرانی برجای ماند. ما شاهدان دور انقلاب سوریه، آگاهانه و ناآگاهانه روایتِ رژیم جمهوری اسلامی، رژیمِ اسد و پروپاگاندای روسیه را پذیرفتیم که تمامی این هیاهو برای هیچ بود، که مردم سوریه از اساس مسلمانانی افراطی هستند، که تمام بازماندگان و آوارگان سوری هواداران فعال داعش بوده و هستند و لاجرم مستحق مرگ و عقوبتاند. به این ترتیب از نگاه رسانهای و بیطرف، از نگاه «روایتِ رسمی» از انقلاب سوریه، عجیب نیست که زلزله این میراث شکست را به زیر خاک کشید؛ گویا طبیعت در پیِ تطهیر پلشتیهای تاریخ معاصر خاورمیانه بوده است. از این جهت، «روایتِ رسمی» انقلاب سوریه، بیانِ سکولار باوری مذهبی به جبر مکانیکیِ تاریخ است، اینکه «تقدیر» با ایجاد بلا و جنگ و مصیبت نهایتاً تعیینکنندهی غایی است.
🔸 روایتهای فردی با هر فراز و فرودیْ ردای ناخواستنیِ اجبار و سکوت را کنار میزنند و لحظهای از روایت جمعیِ سرکوبشده یا بهحاشیهرفته را آشکار میکنند. اگرکه کامیاب باشند به تجسمِ تصویری کوچک یا بزرگْ در ذهن مخاطبان خود یاری میدهند. اما زمانی که دست قهار شرایط راویان را میبلعد، چه کسی زحمت یادآوری قصهی گاه پررنج بازماندگان را به خود میدهد؟ چه بستری برای مبارزهی علیه فراموشی بر جای میماند؟ پس از اندک زمانی، داستان کسانی مثل یارا و باسل از آنِ دنیای دیگری میشود، بیربط به زندگی روزمرهی دیگران و بهآهستگی بیاهمیت و فراموش میشود.
🔸 شاید برجسته ساختن یا اشاره به وجوهِ غیرطبیعیِ زلزلهی اخیر به تلاش برای بازیابی «روایت انقلاب» مردم سوریه کمک کند. نشان دادن ابعاد غیرطبیعی این زلزله و تمایز نهادن میان شکست انقلابی و بیحاصل بودن انقلاب (فرمول روایت رسمی) گام برداشتن در مسیر برهم زدنِ معادل بدشگون و افواهی از قیام مردم سوریه است، اینکه «انقلاب سوریه معادلِ شومِ تباهی است». اشارات کوچکی که ابعاد مصنوعی و ساختهشدهیِ این زلزله را نشان دهند، تلاشی است بیاندازه ناچیز برای بازیابی روایتهای فردی جانباختگان این زلزله؛ کوششی است برای نشانه رفتن رنج و خشم آنها، اما نه به سوی انقلاب بلکه به سوی شرایط همچنان پابرجایی که زمینهساز انقلاب شدند.
🔸 این جستار کوتاه توان و امکان بررسی همهجانبه و دقیق ابعاد غیرطبیعی زلزلهیِ اخیر را ندارد، پرداختن به تبعات سیاستهای سرمایهداری در ترکیه که منجر به این فاجعهی بزرگ شد خارج از توان این مقاله است. در اینجا موضوع بحث تنها به برجسته ساختن نقش رژیم ترکیه و پروژهی اشغالگری این رژیم در تعمیق فاجعهیِ اخیر در جغرافیای سوریه محدود میشود...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3pC
📷 ترجمهی دیوارنوشتهروی آوارهای زلزله در تصویری که برای این مقاله انتخاب کردهایم: «ما مُردیم ... سپاس از یارینکردنتان.»
#آرش_اسدی
#زلزله_ترکیه_سوریه
#اقتصاد_سیاسی #خاورمیانه
#انقلاب_سوریه
#عفرین #روژاوا
👇🏼
🖋@naghd_com
▫️ ابعاد غیرطبیعی زلزلهی ترکیه و سوریه
نوشتهی: آرش اسدی
26 فوریه 2023
🔸 آنچه در میان تصاویر زلزلهی اخیرِ ترکیه و سوریه بیش از همه جلبنظر میکند، سرنوشت غمبار «روایتِ انقلاب» مردم سوریه است. انقلابی که اکنون بخشی از بازماندگان آن با فاجعهای طبیعی به عینیترین شکل ممکن حذف و ناپدید شدهاند، در اعماق زمین و گوشههای تاریکِ تاریخ فرو بلعیده شدهاند. گشوده شدن زمین، تجسد رنج و خشمی است که عمق و انتهایِ وادیِ آن ناپیداست.
🔸 «روایتِ انقلاب» مردم سوریه در طول تاریخ ۱۲ سالهیِ آن در مقاطع مختلف انقلاب، کنترل گفتمان خود را به ضدانقلاب سوریه واگذار کرد. با افول تدریجی انقلاب، «روایتِ انقلاب» سوریه در بنگاههای خبری به داعش، سکولاربودن حداقلی رژیم اسد در قیاس با مخالفان جهادیاش، غرقشدن زنان و مردان سوری در دریا، کوچ عظیم پناهندگان و... تقلیل یافت. در زبان دیپلماتیک و رسانهای «روایتِ انقلابِ» مردم سوریه به دال اعظم ویرانی و تلاشی یا جاهطلبی مردمانی ناشکیبا بدل شد؛ اینکه انقلاب یعنی تباهی، و هر انقلابی به انهدام و قحطی و خشکسالی سیاسی میانجامد؛ اینکه مردم سوریه به جای انقلاب باید به اصلاحات سیاسی رژیم اسد دل میبستند و بدین طریق از بازار هزارسالهی حلبِ زیبا، تلی آوار نمیساختند. از شوراهای انقلاب در منبیج یا درعا تنها «روایت» تباهی و شکست و ویرانی برجای ماند. ما شاهدان دور انقلاب سوریه، آگاهانه و ناآگاهانه روایتِ رژیم جمهوری اسلامی، رژیمِ اسد و پروپاگاندای روسیه را پذیرفتیم که تمامی این هیاهو برای هیچ بود، که مردم سوریه از اساس مسلمانانی افراطی هستند، که تمام بازماندگان و آوارگان سوری هواداران فعال داعش بوده و هستند و لاجرم مستحق مرگ و عقوبتاند. به این ترتیب از نگاه رسانهای و بیطرف، از نگاه «روایتِ رسمی» از انقلاب سوریه، عجیب نیست که زلزله این میراث شکست را به زیر خاک کشید؛ گویا طبیعت در پیِ تطهیر پلشتیهای تاریخ معاصر خاورمیانه بوده است. از این جهت، «روایتِ رسمی» انقلاب سوریه، بیانِ سکولار باوری مذهبی به جبر مکانیکیِ تاریخ است، اینکه «تقدیر» با ایجاد بلا و جنگ و مصیبت نهایتاً تعیینکنندهی غایی است.
🔸 روایتهای فردی با هر فراز و فرودیْ ردای ناخواستنیِ اجبار و سکوت را کنار میزنند و لحظهای از روایت جمعیِ سرکوبشده یا بهحاشیهرفته را آشکار میکنند. اگرکه کامیاب باشند به تجسمِ تصویری کوچک یا بزرگْ در ذهن مخاطبان خود یاری میدهند. اما زمانی که دست قهار شرایط راویان را میبلعد، چه کسی زحمت یادآوری قصهی گاه پررنج بازماندگان را به خود میدهد؟ چه بستری برای مبارزهی علیه فراموشی بر جای میماند؟ پس از اندک زمانی، داستان کسانی مثل یارا و باسل از آنِ دنیای دیگری میشود، بیربط به زندگی روزمرهی دیگران و بهآهستگی بیاهمیت و فراموش میشود.
🔸 شاید برجسته ساختن یا اشاره به وجوهِ غیرطبیعیِ زلزلهی اخیر به تلاش برای بازیابی «روایت انقلاب» مردم سوریه کمک کند. نشان دادن ابعاد غیرطبیعی این زلزله و تمایز نهادن میان شکست انقلابی و بیحاصل بودن انقلاب (فرمول روایت رسمی) گام برداشتن در مسیر برهم زدنِ معادل بدشگون و افواهی از قیام مردم سوریه است، اینکه «انقلاب سوریه معادلِ شومِ تباهی است». اشارات کوچکی که ابعاد مصنوعی و ساختهشدهیِ این زلزله را نشان دهند، تلاشی است بیاندازه ناچیز برای بازیابی روایتهای فردی جانباختگان این زلزله؛ کوششی است برای نشانه رفتن رنج و خشم آنها، اما نه به سوی انقلاب بلکه به سوی شرایط همچنان پابرجایی که زمینهساز انقلاب شدند.
🔸 این جستار کوتاه توان و امکان بررسی همهجانبه و دقیق ابعاد غیرطبیعی زلزلهیِ اخیر را ندارد، پرداختن به تبعات سیاستهای سرمایهداری در ترکیه که منجر به این فاجعهی بزرگ شد خارج از توان این مقاله است. در اینجا موضوع بحث تنها به برجسته ساختن نقش رژیم ترکیه و پروژهی اشغالگری این رژیم در تعمیق فاجعهیِ اخیر در جغرافیای سوریه محدود میشود...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3pC
📷 ترجمهی دیوارنوشتهروی آوارهای زلزله در تصویری که برای این مقاله انتخاب کردهایم: «ما مُردیم ... سپاس از یارینکردنتان.»
#آرش_اسدی
#زلزله_ترکیه_سوریه
#اقتصاد_سیاسی #خاورمیانه
#انقلاب_سوریه
#عفرین #روژاوا
👇🏼
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
روایت رنج و خشم
ابعاد غیرطبیعی زلزلهی ترکیه و سوریه نوشتهی: آرش اسدی آنچه در میان تصاویر زلزلهی اخیرِ ترکیه و سوریه بیش از همه جلبنظر میکند، سرنوشت غمبار «روایتِ انقلاب» مردم سوریه است. انقلابی که اکنون بخش…
🔹نوشتههای دریافتی 🔹
▫️ رژیمهای جنگی بیپایان و نگاه اردوگاهی
21 اوت 2024
نوشتهی: علی ذکایی
🔸 تمامی رسانهها پس از ترور اسماعیل هنیه از شعلهور شدن یک جنگ تمامعیار در منطقه سخن میگویند. این اولین بار نیست که رسانهها چنین اخباری را منتشر میکنند. پس از ترور قاسم سلیمانی یا بمباران کنسولگری جمهوری اسلامی در سوریه نیز چنین فضای ابهامآلودی ساخته شد.
🔸 اساساً وضعیت مورد نظر ما از دوگانههای صلح-جنگ خارج شده و تمامی استراتژیها مبتنی بر رژیمهای جنگی بیپایان است که همواره چندقطبی و بدون مرکز هستند. کارکرد آنها به گونهایست که بتوانند حکومتهای خود را بر اساس کش و قوس دادن و زمانسنجیهای مختلف درون این رژیمهای جنگی شکل دهند. به همین علت وضعیت جنگی حاضر نه یک جنگ سنگر به سنگر متعیّن بلکه قسمی گسترش تعارضها و واکنشهاییست که بر همان جنگهای بیپایان معاصر تکیه دارند.
🔸 از این رو، دولت اسرائیل قسمی رژیم جنگیست که تمامی مشروعیت و پارادایم حکومت خود را از درون اشغال، وضعیت استثنایی و جنگ بیپایان به وجود آورده و همراه با همین وضعیت استثنایی دائمی، ائتلافی از نیروهای قدرت جهانی را به گونهای خاص درون این جنگ شرکت داده است. از طرف دیگر محور متخاصم آن نیز بخشی از آشوب مهلک فعلی است که به قطعهقطعه شدن جنبشها و مبارزات کمک میکند.
🔸 در این متن سعی داریم وضعیت جنگی در خاورمیانه را از سه نگاه، بحران محور مقاومت، ماشینهای جنگی معاصر و مسئلهی بازتولید ستمها بررسی کنیم...
🔹 متن کامل این نوشته را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-4fv
#جنگافروزی
#خاورمیانه
#انترناسیونالیسم
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ رژیمهای جنگی بیپایان و نگاه اردوگاهی
21 اوت 2024
نوشتهی: علی ذکایی
🔸 تمامی رسانهها پس از ترور اسماعیل هنیه از شعلهور شدن یک جنگ تمامعیار در منطقه سخن میگویند. این اولین بار نیست که رسانهها چنین اخباری را منتشر میکنند. پس از ترور قاسم سلیمانی یا بمباران کنسولگری جمهوری اسلامی در سوریه نیز چنین فضای ابهامآلودی ساخته شد.
🔸 اساساً وضعیت مورد نظر ما از دوگانههای صلح-جنگ خارج شده و تمامی استراتژیها مبتنی بر رژیمهای جنگی بیپایان است که همواره چندقطبی و بدون مرکز هستند. کارکرد آنها به گونهایست که بتوانند حکومتهای خود را بر اساس کش و قوس دادن و زمانسنجیهای مختلف درون این رژیمهای جنگی شکل دهند. به همین علت وضعیت جنگی حاضر نه یک جنگ سنگر به سنگر متعیّن بلکه قسمی گسترش تعارضها و واکنشهاییست که بر همان جنگهای بیپایان معاصر تکیه دارند.
🔸 از این رو، دولت اسرائیل قسمی رژیم جنگیست که تمامی مشروعیت و پارادایم حکومت خود را از درون اشغال، وضعیت استثنایی و جنگ بیپایان به وجود آورده و همراه با همین وضعیت استثنایی دائمی، ائتلافی از نیروهای قدرت جهانی را به گونهای خاص درون این جنگ شرکت داده است. از طرف دیگر محور متخاصم آن نیز بخشی از آشوب مهلک فعلی است که به قطعهقطعه شدن جنبشها و مبارزات کمک میکند.
🔸 در این متن سعی داریم وضعیت جنگی در خاورمیانه را از سه نگاه، بحران محور مقاومت، ماشینهای جنگی معاصر و مسئلهی بازتولید ستمها بررسی کنیم...
🔹 متن کامل این نوشته را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-4fv
#جنگافروزی
#خاورمیانه
#انترناسیونالیسم
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
رژیمهای جنگی بیپایان و نگاه اردوگاهی
نوشتهی: علی ذکایی مسئلهی سرمایهگذاری و پیوندخوردن مالیسازی با ابزارهای جنگافروزی و تشدید ماشینهای جنگی را ما بهخوبی در منطقه شاهد بودهایم، از گفتارهای ناظر بر امنیتیسازی جامعه که هرگونه …