▫️ «روژاوا: نگاهی از درون»
بخش نخست: موفقیت پ.ک.ک در انقلاب سوریه
نوشتهی: یحیی مرادی
11 می 2018
یکی از اساسیترین پرسشها دربارهی انقلاب در شمال سوریه، آغاز یا چگونگی رشد اولیهی آن در منطقهی کردستان سوریه یا «روژاوا» است: چه عواملی در موفقیت ابتدایی پ.ک.ک در راهاندازی پروژهی «کنفدرالیسم دموکراتیک» مؤثر بودند؟ چه شرایطی بسیج تودهای را رقم زد؟ یا مهمتر اینکه، کارگزاران اصلی و اولیهی این دگرگونی سیاسی چه کسانی بودند؟
اهمیت این پرسشها برای چپ ایران یا از جهتی عامتر برای جنبشهای دموکراتیک پیشرو از آن جهت است که آیا نهایتا تجربهی «روژاوا» قابلیت مدلسازی و اجرا در بافتارهای دیگر اجتماعی را دارد؟ به بیانی سادهتر، از پروژهی «روژاوا» چه درسهایی را میتوان آموخت؟ درسهایی که شاید پاسخگوی برخی از سوالات اساسی سایر جنبشهای مدنی در خاورمیانه نیز باشد.
این مقاله زمانی نوشته شد که ارتش اشغالگر ترکیه و باندهای جهادی وابسته به سازمان امنیت ترکیه (MIT) تهاجمی همهجانبه به فدراسیون شمال سوریه یا «روژاوا» را آغاز کرده بودند، حملهای که به از دست رفتن دستکم یکی از سه کانتون «روژاوا» یعنی کانتون عفرین انجامید. تنها ایثار و از خودگذشتگی نیروهای مردمی در آن منطقه نمیتواند سرنوشت نهایی، بقا یا امحای پروژهی «روژاوا» را رقم زند. این روزها بیش از هر زمان دیگری، بقای «روژاوا» نه تنها به مقاومت نیروهای درونی آن که به معادلات فرامنطقهای نیز وابسته است. شاید این تجربه درسهایی برای دیگران داشته باشد.
🔸متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-hC
#یحیی_مرادی
#انقلاب_سوریه #ایدئولوژی #روژاوا #عفرین
👇🏽
🖋@naghd_com
بخش نخست: موفقیت پ.ک.ک در انقلاب سوریه
نوشتهی: یحیی مرادی
11 می 2018
یکی از اساسیترین پرسشها دربارهی انقلاب در شمال سوریه، آغاز یا چگونگی رشد اولیهی آن در منطقهی کردستان سوریه یا «روژاوا» است: چه عواملی در موفقیت ابتدایی پ.ک.ک در راهاندازی پروژهی «کنفدرالیسم دموکراتیک» مؤثر بودند؟ چه شرایطی بسیج تودهای را رقم زد؟ یا مهمتر اینکه، کارگزاران اصلی و اولیهی این دگرگونی سیاسی چه کسانی بودند؟
اهمیت این پرسشها برای چپ ایران یا از جهتی عامتر برای جنبشهای دموکراتیک پیشرو از آن جهت است که آیا نهایتا تجربهی «روژاوا» قابلیت مدلسازی و اجرا در بافتارهای دیگر اجتماعی را دارد؟ به بیانی سادهتر، از پروژهی «روژاوا» چه درسهایی را میتوان آموخت؟ درسهایی که شاید پاسخگوی برخی از سوالات اساسی سایر جنبشهای مدنی در خاورمیانه نیز باشد.
این مقاله زمانی نوشته شد که ارتش اشغالگر ترکیه و باندهای جهادی وابسته به سازمان امنیت ترکیه (MIT) تهاجمی همهجانبه به فدراسیون شمال سوریه یا «روژاوا» را آغاز کرده بودند، حملهای که به از دست رفتن دستکم یکی از سه کانتون «روژاوا» یعنی کانتون عفرین انجامید. تنها ایثار و از خودگذشتگی نیروهای مردمی در آن منطقه نمیتواند سرنوشت نهایی، بقا یا امحای پروژهی «روژاوا» را رقم زند. این روزها بیش از هر زمان دیگری، بقای «روژاوا» نه تنها به مقاومت نیروهای درونی آن که به معادلات فرامنطقهای نیز وابسته است. شاید این تجربه درسهایی برای دیگران داشته باشد.
🔸متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-hC
#یحیی_مرادی
#انقلاب_سوریه #ایدئولوژی #روژاوا #عفرین
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
روژاوا: نگاهی از درون
نوشتهی: یحیی مرادی آیا حقیقتا در روژاوا دموکراسی بیدولت حاکم است؟ آیا در روژاوا انقلاب زنان در رادیکالترین شکل خود به وقوع پیوسته است؟ آیا روژاوا همان منطقهای است که قرار است بار تاریخی مبارزات…
▫️ «روژاوا: نگاهی از درون»
بخش دوم: پ.ک.ک. و «سوژهی انقلاب» در روژاوا
نوشتهی: یحیی مرادی
28 می 2018
🔸... نظریهی «کنفدرالیسم دموکراتیک» مبتنی بر تأسیس دموکراتیک جوامعی است که بهشکلی خودگردان و از پائین به بالا اداره میشوند، دولتها در ادارهی آنها نقشی ندارند و نهایتا قرار است بدیلی برای شکل غالب دولت-ملت باشد.
مدافعانِ غیرانتقادیِ جنبش روژاوا، کانتونهای روژاوا را تحقق این نظریه و به مثابه مقاومتی محلی، بدیلی برای سرمایهداری و اشکال سرکوبگر دولت تلقی میکنند. آنچه موافقانِ این رویکرد نمیتوانند بهطور عینی و آشکار نشان دهند، رابطهی واقعیت زندگی سیاسی و اجتماعی در شمال سوریه با این «کنفدرالیسم دموکراتیک» است. آیا این واقعیت تحققِ نعل به نعل همان نظریه است؟ یا برعکس، بهطور عینی آنچه ساختار سیاسیِ روژاوا را شکل داده ربطی به نظریهیِ نسبتا مترقی «کنفدرالیسم دموکراتیک» ندارد؟ آیا روژاوا انحرافی از نظریه است یا تحقق عینی آن؟...
🔸یک سوأل اساسی در مورد نظریهی «کنفدرالیسم دموکراتیک» این است که عامل و حامل تحقق آن کیست؟ چه گروهی است؟ مردمی متحد که بنا به شرایطی تاریخی عاملان تغییر شدهاند؟ کارگران؟ دهقانان؟ طبقهی متوسط شهری؟ یک گروه سیاسی با کادرهای زبده و آموزشدیده؟ پرسش دقیقتر این است که سوژهی تغییر به طور عملی کیست؟ در حقیقت باید پرسید چه گروهی این تغییر را انجام میدهد و چه سوژهای را برای تغییر معرفی میکند؟ نهایتا اینکه این گروه سیاسی یا اجتماعی خاص چه انتظاری از جامعه دارد و به چه شکلی میخواهد «کنفدرالیسم دموکراتیک» را در جامعه تحقق ببخشد؟
نخستین گام، شاید شناخت این موضوع است که در آنجا بهطور عملی چه کسانی قدرت سیاسی دارند؟ در روژاوا چه گروهی کنترل سیاسی و اجتماعی را بر عهده دارد؟
🔸متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-jN
#یحیی_مرادی
#انقلاب_سوریه #ایدئولوژی #روژاوا
#کنفدرالیسم_دموکراتیک #سوسیالیسم
👇🏽
🖋@naghd_com
بخش دوم: پ.ک.ک. و «سوژهی انقلاب» در روژاوا
نوشتهی: یحیی مرادی
28 می 2018
🔸... نظریهی «کنفدرالیسم دموکراتیک» مبتنی بر تأسیس دموکراتیک جوامعی است که بهشکلی خودگردان و از پائین به بالا اداره میشوند، دولتها در ادارهی آنها نقشی ندارند و نهایتا قرار است بدیلی برای شکل غالب دولت-ملت باشد.
مدافعانِ غیرانتقادیِ جنبش روژاوا، کانتونهای روژاوا را تحقق این نظریه و به مثابه مقاومتی محلی، بدیلی برای سرمایهداری و اشکال سرکوبگر دولت تلقی میکنند. آنچه موافقانِ این رویکرد نمیتوانند بهطور عینی و آشکار نشان دهند، رابطهی واقعیت زندگی سیاسی و اجتماعی در شمال سوریه با این «کنفدرالیسم دموکراتیک» است. آیا این واقعیت تحققِ نعل به نعل همان نظریه است؟ یا برعکس، بهطور عینی آنچه ساختار سیاسیِ روژاوا را شکل داده ربطی به نظریهیِ نسبتا مترقی «کنفدرالیسم دموکراتیک» ندارد؟ آیا روژاوا انحرافی از نظریه است یا تحقق عینی آن؟...
🔸یک سوأل اساسی در مورد نظریهی «کنفدرالیسم دموکراتیک» این است که عامل و حامل تحقق آن کیست؟ چه گروهی است؟ مردمی متحد که بنا به شرایطی تاریخی عاملان تغییر شدهاند؟ کارگران؟ دهقانان؟ طبقهی متوسط شهری؟ یک گروه سیاسی با کادرهای زبده و آموزشدیده؟ پرسش دقیقتر این است که سوژهی تغییر به طور عملی کیست؟ در حقیقت باید پرسید چه گروهی این تغییر را انجام میدهد و چه سوژهای را برای تغییر معرفی میکند؟ نهایتا اینکه این گروه سیاسی یا اجتماعی خاص چه انتظاری از جامعه دارد و به چه شکلی میخواهد «کنفدرالیسم دموکراتیک» را در جامعه تحقق ببخشد؟
نخستین گام، شاید شناخت این موضوع است که در آنجا بهطور عملی چه کسانی قدرت سیاسی دارند؟ در روژاوا چه گروهی کنترل سیاسی و اجتماعی را بر عهده دارد؟
🔸متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-jN
#یحیی_مرادی
#انقلاب_سوریه #ایدئولوژی #روژاوا
#کنفدرالیسم_دموکراتیک #سوسیالیسم
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
پ.ک.ک و «سوژهی انقلاب» در روژاوا
نوشتهی: یحیی مرادی سوژهی تغییر برای پ.ک.ک نه کارگرانِ کردستاناند، نه دهقانان، نه خردهبورژوازیِ شهری؛ سوژهی تغییر، کادرهای این حزبِ بیاندازه بزرگاند. گریلا از این رو سوژهی تغییر است که قرار…
▫️ «روژاوا: نگاهی از درون»
بخش سوم: «ضد امپریالیسم» در جنبش روژاوا
گرایشهای آپوئیستی و روژاوا به مثابه پایگاه انقلاب جهانی
نوشتهی: یحیی مرادی
21 ژوئن 2018
✔️ در این نوشتار بهدنبال بررسی گرایشهای سیاسی مسلط آپوئیستی در روژاوا و موضع آنها در قبال امپریالیسم هستیم. این گرایشهای سیاسی چه نمود عینیای در ساختارهای سیاسی و اجتماعی روژاوا دارند؟ آیا میتوان مدعی شد که امروز روژاوا یک پایگاه انقلابی در خاورمیانه است؟ آیا روژاوا میتواند نقشی مانند جنبش فلسطین برای نیروهای مترقی و چپگرای خاورمیانه و جهان ایفا کند؟ یا این انتظاری دور از دسترس است و روژاوا برای احراز چنین موقعیتی با محدودیتهای واقعی فراوانی روبهرو است؟
...میتوان شواهدی در تأیید گرایش ضد امپریالیستی و بهطور عام چپگرای جنبش روژاوا بهدست داد. هرچند که شواهدی هم از گرایش به راست در این جنبش وجود دارد. شناخت گرایش چپ یا کمونیستی جنبش روژاوا از آنجا حائز اهمیت است که نیروهای چپ خاورمیانه برای هرنوع حمایت و ائتلاف و پیوند مبارزاتی باید آن را در تحلیلهای خود لحاظ کنند.
🔸متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-mc
#یحیی_مرادی
#روژاوا #امپریالیسم
#کنفدرالیسم_دموکراتیک #ایدئولوژی #اوجالان
👇🏽
🖋@naghd_com
بخش سوم: «ضد امپریالیسم» در جنبش روژاوا
گرایشهای آپوئیستی و روژاوا به مثابه پایگاه انقلاب جهانی
نوشتهی: یحیی مرادی
21 ژوئن 2018
✔️ در این نوشتار بهدنبال بررسی گرایشهای سیاسی مسلط آپوئیستی در روژاوا و موضع آنها در قبال امپریالیسم هستیم. این گرایشهای سیاسی چه نمود عینیای در ساختارهای سیاسی و اجتماعی روژاوا دارند؟ آیا میتوان مدعی شد که امروز روژاوا یک پایگاه انقلابی در خاورمیانه است؟ آیا روژاوا میتواند نقشی مانند جنبش فلسطین برای نیروهای مترقی و چپگرای خاورمیانه و جهان ایفا کند؟ یا این انتظاری دور از دسترس است و روژاوا برای احراز چنین موقعیتی با محدودیتهای واقعی فراوانی روبهرو است؟
...میتوان شواهدی در تأیید گرایش ضد امپریالیستی و بهطور عام چپگرای جنبش روژاوا بهدست داد. هرچند که شواهدی هم از گرایش به راست در این جنبش وجود دارد. شناخت گرایش چپ یا کمونیستی جنبش روژاوا از آنجا حائز اهمیت است که نیروهای چپ خاورمیانه برای هرنوع حمایت و ائتلاف و پیوند مبارزاتی باید آن را در تحلیلهای خود لحاظ کنند.
🔸متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-mc
#یحیی_مرادی
#روژاوا #امپریالیسم
#کنفدرالیسم_دموکراتیک #ایدئولوژی #اوجالان
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
«ضد امپریالیسم» در جنبش روژاوا
نوشتهی: یحیی مرادی جنبش روژاوا جنبشی یکدست و تماما چپگرا و مترقی نیست. نمودهایی عینی از گرایشی ارتجاعی در جنبش روژاوا مشاهده میشود که نه تنها موجب نارضایتی مردم منطقه شده است، بلکه ادعاهای ترق…
▫️گزارشی پیرامون «رهایی زن» در روژاوا
🔹روژاوا: نگاهی از درون – بخش چهارم
یحیی مرادی
21 اکتبر 2018
🔸 مسألهی «رهایی زن» در جنبش روژاوا، احتمالا یکی از شناخته شدهترین وجوه و جلوههای بیرونی این تغییر اجتماعی/ سیاسی در شمال سوریه است. در تبلیغات ایدئولوژیک برای مخاطبان چپگرای غربی، چنین استدلال میشود که: «نمیتوان سرمایهداری را نابود کرد مگر آنکه دولت را نابود کرد. نمیتوان دولت را نابود کرد مگر آنکه «پدرسالاری» را نابود کرد»، تا این نتیجه القاء شود که «رهایی زن» در روژاوا در راستای بدیلی سوسیالیستی است. از سوی دیگر، در تبلیغات ایدئولوژیکی که مخاطب آن دولتهای اروپایی است ادعا میکنند: «روژاوا محملی برای «رهایی زن» در منطقه است. در منطقهای که داعش و دیگر جهادیها زنان را بهعنوان بردهی جنسی میفروشند، زنان قدرت تصمیمگیری و توان مداخلهی سیاسی و نظامی یافتهاند.»...
🔸در این نوشته تلاش میشود تا یکی از مهمترین سازمانهای اجتماعی/ سیاسی زنانِ پ.ک.ک، در جنبش منتج از آن یعنی روژاوا، معرفی شود. پرسش اساسی این است که تا چه حد تصاویر تبلیغاتی با واقعیت زندگی روزمرهی مردم شمال سوریه نسبت دارند؟ تغییر مهم در خصوص زنان در روژاوا چه بودهاست؟ و نهایتا موانع اصلی «رهایی زنان» چیست؟
متن کامل مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-vZ
#یحیی_مرادی
#فمینیسم #جنبش_زنان #روژاوا
👇🏽
🖋@naghd_com
🔹روژاوا: نگاهی از درون – بخش چهارم
یحیی مرادی
21 اکتبر 2018
🔸 مسألهی «رهایی زن» در جنبش روژاوا، احتمالا یکی از شناخته شدهترین وجوه و جلوههای بیرونی این تغییر اجتماعی/ سیاسی در شمال سوریه است. در تبلیغات ایدئولوژیک برای مخاطبان چپگرای غربی، چنین استدلال میشود که: «نمیتوان سرمایهداری را نابود کرد مگر آنکه دولت را نابود کرد. نمیتوان دولت را نابود کرد مگر آنکه «پدرسالاری» را نابود کرد»، تا این نتیجه القاء شود که «رهایی زن» در روژاوا در راستای بدیلی سوسیالیستی است. از سوی دیگر، در تبلیغات ایدئولوژیکی که مخاطب آن دولتهای اروپایی است ادعا میکنند: «روژاوا محملی برای «رهایی زن» در منطقه است. در منطقهای که داعش و دیگر جهادیها زنان را بهعنوان بردهی جنسی میفروشند، زنان قدرت تصمیمگیری و توان مداخلهی سیاسی و نظامی یافتهاند.»...
🔸در این نوشته تلاش میشود تا یکی از مهمترین سازمانهای اجتماعی/ سیاسی زنانِ پ.ک.ک، در جنبش منتج از آن یعنی روژاوا، معرفی شود. پرسش اساسی این است که تا چه حد تصاویر تبلیغاتی با واقعیت زندگی روزمرهی مردم شمال سوریه نسبت دارند؟ تغییر مهم در خصوص زنان در روژاوا چه بودهاست؟ و نهایتا موانع اصلی «رهایی زنان» چیست؟
متن کامل مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-vZ
#یحیی_مرادی
#فمینیسم #جنبش_زنان #روژاوا
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
گزارشی پیرامون «رهایی زن» در روژاوا
روژاوا: نگاهی از درون – بخش چهارم نوشتهی: یحیی مرادی بهشکل قانونی، زنان در روژاوا به حقوقی دست یافتهاند که تا پیش از آن وجود نداشتهاست، مثل قوانین منع چند همسری، منع ازدواج اطفال زیر سن قانونی …
▫️ تلخیِ یک پایان: پشهی حلب
نوشتهی: اکبر اکبری
9 اکتبر 2019
🔸 در غوغای جنگ داخلی سوریه که از دل یک قیام اصیل مردمی برخاست، یک بیماری تازه برای اولین بار در سوریه شایع شد. درست همزمان با افول انقلاب و برآمدن ارتجاع و قدرتگرفتنِ ضدِ انقلاب. تلخی این ماجرا در آن است که هرچه انقلاب عقب مینشست، این بیماری مسری که از قِبَل انباشتهشدن بیشتر مردگان جان میگرفت، دامنهدارتر و گستردهتر میشد… امروز از حلب، برای مردم سراسر سوریه تنها یک نام باقی مانده است: «پشهی حلب»!... آیا «پشهی حلب» نمیتواند واقعیت نمادین تلخ سوریه باشد؟ آیا همان تاریخ جنگ داخلی نیست؟ جنازههای انبوه؟ فارغ از اینکه عضو داعش یا سلطان مراد، سربازِ رژیم یا مزدور ایرانیِ جنگ باشید، پس از مرگ جنازهی شما به یکسان مورد هجوم این حشره قرار میگیرد…
🔸 قرار است در روزها و ماههای آینده، ارتش ترکیه با تمام قوا آنچنان که خود مدعی شدهاست، از زمین و هوا، با حمایت گروههای مزدور جهادیِ تحت حمایت آنکارا، نیروهای ی.پ.گ را از شمال سوریه «پاکسازی» کند و حدود 2 میلیون پناهندهی عرب سوری را در مناطق کردنشین اسکان دهد. آمریکا با تایید این حملهی قریبالوقوع و با اعلام خروج نیروهای خود از روژاوا، اشغال این منطقه توسط ترکیه را تسهیل کرده است.
🔸 اینکه روژاوا یک سراب بود یا تحقق عینیِ (اما کوتاهمدت) یک بدیل، چندان تغییری در این واقعیت پدید نمیآورد که برای مدتی کوتاه، مردم کرد شمال سوریه به زبان خود امور زندگی خود را پیش میبردند. مردمی که رژیم اسد برای بیش از نیم قرن عامدانه با سیاستی نژادپرستانه آنها را از حق زیستِ عادی محروم و به شهروندانی درجه دو بدل کرده بود، حالا بی محابا میتوانستند از هویت خود بهمثابه یک انسان شرمی نداشته باشند…
اینکه روژاوا سراب بود یا حقیقت غایی و جهانشمول، فرقی در ماهیت دیگر بدیلهای فعال در جنگ سوریه، خصوصا با دست بالا گرفتن جبههی ارتجاعی جهادیون تحت حمایت ترکیه (و دیگر کشورهای منطقه) نخواهد کرد. در منطقهای که داعش مردم را به صلیب میکشید، جبههالنصره و تحریرالشام حکم شرع را در خیابان اجرا میکردند، مردم کرد شمال سوریه در جهانی متفاوت از این جهنمها زندگی میکردند…
🔸 تلخی وداع با روژاوا، تلخی وداع با خاک و تقدیسِ خاک نیست. وداع با خاطرهی سرزنده و خللناپذیر مردم است. مردمی که محصول مستقیم یک وضعیت تاریخی درخشان بودند و تلاش کردند تا رویایی را بزییند. سراب یا بهشتِ آرمانی بودنش دیگر موضوعیت ندارد. آنچه وداع را تلخ میکند، خاطرهی تکرار نشدنیِ جسارت و سینههای تردیدناپذیرِ «شهامتِ رویا داشتن» بود. زندگی را به مقاومت بدل کردن، جنگیدن و جنگیدن.
آنچه خاطرهی این رویایِ تلخ را سخت تحملناپذیر میسازد، وداع با خاطرهی جانهایی است که بیلحظهای تردید، در راه عملی ساختنِ رویای مشترکِ جهانی بهتر، شگفتانگیز و الهام بخش بودند. چه معنایی را میتوان به خاطرهی روحهای زیبایی که هنوز زندهاند بخشید؟ چه میتوان از شکست این خاطره آموخت؟ آیا این شکست بود؟ آیا ما در شکست هم پیروزیم؟ خوشا روزی که سرانجام زنجیرها پاره شوند، هرچند آن را به چشم خود نبینیم.
🔹 متن کامل این نوشته را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-13I
#روژاوا #مبارزه #سوریه
👇🏽
🖋@naghd_com
نوشتهی: اکبر اکبری
9 اکتبر 2019
🔸 در غوغای جنگ داخلی سوریه که از دل یک قیام اصیل مردمی برخاست، یک بیماری تازه برای اولین بار در سوریه شایع شد. درست همزمان با افول انقلاب و برآمدن ارتجاع و قدرتگرفتنِ ضدِ انقلاب. تلخی این ماجرا در آن است که هرچه انقلاب عقب مینشست، این بیماری مسری که از قِبَل انباشتهشدن بیشتر مردگان جان میگرفت، دامنهدارتر و گستردهتر میشد… امروز از حلب، برای مردم سراسر سوریه تنها یک نام باقی مانده است: «پشهی حلب»!... آیا «پشهی حلب» نمیتواند واقعیت نمادین تلخ سوریه باشد؟ آیا همان تاریخ جنگ داخلی نیست؟ جنازههای انبوه؟ فارغ از اینکه عضو داعش یا سلطان مراد، سربازِ رژیم یا مزدور ایرانیِ جنگ باشید، پس از مرگ جنازهی شما به یکسان مورد هجوم این حشره قرار میگیرد…
🔸 قرار است در روزها و ماههای آینده، ارتش ترکیه با تمام قوا آنچنان که خود مدعی شدهاست، از زمین و هوا، با حمایت گروههای مزدور جهادیِ تحت حمایت آنکارا، نیروهای ی.پ.گ را از شمال سوریه «پاکسازی» کند و حدود 2 میلیون پناهندهی عرب سوری را در مناطق کردنشین اسکان دهد. آمریکا با تایید این حملهی قریبالوقوع و با اعلام خروج نیروهای خود از روژاوا، اشغال این منطقه توسط ترکیه را تسهیل کرده است.
🔸 اینکه روژاوا یک سراب بود یا تحقق عینیِ (اما کوتاهمدت) یک بدیل، چندان تغییری در این واقعیت پدید نمیآورد که برای مدتی کوتاه، مردم کرد شمال سوریه به زبان خود امور زندگی خود را پیش میبردند. مردمی که رژیم اسد برای بیش از نیم قرن عامدانه با سیاستی نژادپرستانه آنها را از حق زیستِ عادی محروم و به شهروندانی درجه دو بدل کرده بود، حالا بی محابا میتوانستند از هویت خود بهمثابه یک انسان شرمی نداشته باشند…
اینکه روژاوا سراب بود یا حقیقت غایی و جهانشمول، فرقی در ماهیت دیگر بدیلهای فعال در جنگ سوریه، خصوصا با دست بالا گرفتن جبههی ارتجاعی جهادیون تحت حمایت ترکیه (و دیگر کشورهای منطقه) نخواهد کرد. در منطقهای که داعش مردم را به صلیب میکشید، جبههالنصره و تحریرالشام حکم شرع را در خیابان اجرا میکردند، مردم کرد شمال سوریه در جهانی متفاوت از این جهنمها زندگی میکردند…
🔸 تلخی وداع با روژاوا، تلخی وداع با خاک و تقدیسِ خاک نیست. وداع با خاطرهی سرزنده و خللناپذیر مردم است. مردمی که محصول مستقیم یک وضعیت تاریخی درخشان بودند و تلاش کردند تا رویایی را بزییند. سراب یا بهشتِ آرمانی بودنش دیگر موضوعیت ندارد. آنچه وداع را تلخ میکند، خاطرهی تکرار نشدنیِ جسارت و سینههای تردیدناپذیرِ «شهامتِ رویا داشتن» بود. زندگی را به مقاومت بدل کردن، جنگیدن و جنگیدن.
آنچه خاطرهی این رویایِ تلخ را سخت تحملناپذیر میسازد، وداع با خاطرهی جانهایی است که بیلحظهای تردید، در راه عملی ساختنِ رویای مشترکِ جهانی بهتر، شگفتانگیز و الهام بخش بودند. چه معنایی را میتوان به خاطرهی روحهای زیبایی که هنوز زندهاند بخشید؟ چه میتوان از شکست این خاطره آموخت؟ آیا این شکست بود؟ آیا ما در شکست هم پیروزیم؟ خوشا روزی که سرانجام زنجیرها پاره شوند، هرچند آن را به چشم خود نبینیم.
🔹 متن کامل این نوشته را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-13I
#روژاوا #مبارزه #سوریه
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
تلخیِ یک پایان: پشهی حلب
نوشتهی: اکبر اکبری در زمانی که حلب به تسلیم نیروهای رژیم اسد درآمد، یک درس بزرگ برای تمامی دیکتاتوریهای منطقه از زیر تل خاکستر آن مخابره میشد. درسی که حالا هر رژیم مسلطی در خاورمیانه میتواند بی…
▫️شکست تقویم است و مبارزه تاریخ!
خبرها حاکیست که آن سو در ترکیه در دل نود هزار مسجد دعای پیروزی خوانده میشود، برای سلاخی پیروزمندانهی میلیونها جانبهدربُرده از جهنمی برساختهی داعش، اسد، رژیم ایران، روسیه و آمریکا و ...؛ بهجاماندگانی جسته از جهنم اتحادی نانوشته اما مقدس که از همان آغاز پرچمش سرمایه بوده است، گیریم با رنگهایی بهغایت گوناگون؛ بازماندگانی که نمیماندند اگر طرحی نو در نیفکنده بودند، گیریم طرحی ناقص و الکن همانطور که پرچم مبارزه تا به امروز بارها و بارها چنین برافراشته شده است.
اینک در این موقعیت نه به مرثیهای زودهنگام نیاز است و نه به تهیجی متوهمانه. تا پرچم سرمایه برافراشته است، تا آنهنگام که استثمار، جنگ، تبعیض، ذلت و متعلقات شوم این تاریخ برقرار است، مبارزه نیز ادامه دارد بی سوگواری و سرود.
در آن سو سالها و سدههاست که از صحن انواع «مسجد»هایشان، در رژهی باتومها و سپرها و گلولههایشان دعای پیروزی میخوانند و نماز فتح و ظفر به جا میآورند.
و در این سو سالها و سدههاست، بدون گنبد و منارهای، فریاد و غرش مبارزه بلند است در مقابل همان «مسجد»ها و باتومها و سپرها و گلولهها.
شکست تقویم است و مبارزه تاریخ!
☀️✊🏼
#روژاوا #مبارزه
https://t.me/naghd_com/269
خبرها حاکیست که آن سو در ترکیه در دل نود هزار مسجد دعای پیروزی خوانده میشود، برای سلاخی پیروزمندانهی میلیونها جانبهدربُرده از جهنمی برساختهی داعش، اسد، رژیم ایران، روسیه و آمریکا و ...؛ بهجاماندگانی جسته از جهنم اتحادی نانوشته اما مقدس که از همان آغاز پرچمش سرمایه بوده است، گیریم با رنگهایی بهغایت گوناگون؛ بازماندگانی که نمیماندند اگر طرحی نو در نیفکنده بودند، گیریم طرحی ناقص و الکن همانطور که پرچم مبارزه تا به امروز بارها و بارها چنین برافراشته شده است.
اینک در این موقعیت نه به مرثیهای زودهنگام نیاز است و نه به تهیجی متوهمانه. تا پرچم سرمایه برافراشته است، تا آنهنگام که استثمار، جنگ، تبعیض، ذلت و متعلقات شوم این تاریخ برقرار است، مبارزه نیز ادامه دارد بی سوگواری و سرود.
در آن سو سالها و سدههاست که از صحن انواع «مسجد»هایشان، در رژهی باتومها و سپرها و گلولههایشان دعای پیروزی میخوانند و نماز فتح و ظفر به جا میآورند.
و در این سو سالها و سدههاست، بدون گنبد و منارهای، فریاد و غرش مبارزه بلند است در مقابل همان «مسجد»ها و باتومها و سپرها و گلولهها.
شکست تقویم است و مبارزه تاریخ!
☀️✊🏼
#روژاوا #مبارزه
https://t.me/naghd_com/269
Telegram
نقد
شکست تقویم است و مبارزه تاریخ!
#روژاوا #مبارزه
#روژاوا #مبارزه
▫️ جبههی چپ ترک
▫️ گفتوگوی نخست با: THKP_C/MLSPB
یحیی مرادی
25 مارس 2020
📝 توضیح «نقد»: حدود دو سال پیش گزارشهایی از یحیی مرادی پیرامون روژاوا منتشر کردیم. او در زمان تدوین این گزارشها، گفتوگوهایی نیز با مسئولان برجسته و نظریهپردازان برخی گروههای سیاسی ترک که خود را در قلمرو گرایشهای مارکسیستی بهشمار میآورند، انجام داده است که اینک در چند بخش در «نقد» منتشر خواهند شد. بدیهیست که انتشار این گفتگوها صرفا برای آشنایی با دیدگاههای این گروههاست و بههیچ روی بهمعنای ارزیابی یا تایید آنها از سوی «نقد» نیست.
🔸حزب THKP-C/MLSBP یکی از احزاب جبههی چپ ترکیه است که از آغاز تحولات در شمال سوریه (روژاوا) بخشی از نیروهای خود را به این منطقه اعزام کرد و در عملیات نظامی علیه داعش و همچنین فعالیت سیاسی در مناطق شهری حضور دارد. نام این حزب در ترکیMarksist Leninist Silahlı Propaganda Birliği (واحد تبلیغ مسلحانهی مارکسیست-لنینیست) است.
🔸متن حاضر، گفتوگو با آردا چایان یکی از فرماندهان این حزب در روژاوا است. توضیحات بیشتر در مواردی که در متن ابهامبرانگیز باشد، به پانویس منتقل شده است. در این گفتوگو تلاش کردهام با توجه به محدودیتهای تهیهی گزارش و مصاحبه، تا حد امکان اطلاعاتی هرچند کلی از تاریخچهی این حزب، فراز و فرودهایش و ایدئولوژی حزب MLSPB از زبان یکی از فرماندهان این حزب بیان شود. هرچند متاسفانه محدودیتهای گوناگون مانع از پرداختن به برخی دیگر از نکات مهم شده است. (ی. م.)
🔹متن کامل این مصاحبه را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1j0
#یحیی_مرادی #چپ_ترک #روژاوا
#آردا_چایان #انترناسیونالیسم #لنینیسم
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ گفتوگوی نخست با: THKP_C/MLSPB
یحیی مرادی
25 مارس 2020
📝 توضیح «نقد»: حدود دو سال پیش گزارشهایی از یحیی مرادی پیرامون روژاوا منتشر کردیم. او در زمان تدوین این گزارشها، گفتوگوهایی نیز با مسئولان برجسته و نظریهپردازان برخی گروههای سیاسی ترک که خود را در قلمرو گرایشهای مارکسیستی بهشمار میآورند، انجام داده است که اینک در چند بخش در «نقد» منتشر خواهند شد. بدیهیست که انتشار این گفتگوها صرفا برای آشنایی با دیدگاههای این گروههاست و بههیچ روی بهمعنای ارزیابی یا تایید آنها از سوی «نقد» نیست.
🔸حزب THKP-C/MLSBP یکی از احزاب جبههی چپ ترکیه است که از آغاز تحولات در شمال سوریه (روژاوا) بخشی از نیروهای خود را به این منطقه اعزام کرد و در عملیات نظامی علیه داعش و همچنین فعالیت سیاسی در مناطق شهری حضور دارد. نام این حزب در ترکیMarksist Leninist Silahlı Propaganda Birliği (واحد تبلیغ مسلحانهی مارکسیست-لنینیست) است.
🔸متن حاضر، گفتوگو با آردا چایان یکی از فرماندهان این حزب در روژاوا است. توضیحات بیشتر در مواردی که در متن ابهامبرانگیز باشد، به پانویس منتقل شده است. در این گفتوگو تلاش کردهام با توجه به محدودیتهای تهیهی گزارش و مصاحبه، تا حد امکان اطلاعاتی هرچند کلی از تاریخچهی این حزب، فراز و فرودهایش و ایدئولوژی حزب MLSPB از زبان یکی از فرماندهان این حزب بیان شود. هرچند متاسفانه محدودیتهای گوناگون مانع از پرداختن به برخی دیگر از نکات مهم شده است. (ی. م.)
🔹متن کامل این مصاحبه را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1j0
#یحیی_مرادی #چپ_ترک #روژاوا
#آردا_چایان #انترناسیونالیسم #لنینیسم
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
جبههی چپ ترک
گفتگوی نخست با: آردا چایان نوشتهی: یحیی مرادی آردا چایان : خلقهای ایرانی، ترک، کرد، سوری، فلسطینی و … در محاصرهی انقلابی قرار دارند. بههمین دلیل به انقلابی در تمام خاورمیانه نیاز داریم. خ…
▫️ استراتژیِ نبردِ سوسیالیستیِ خلق
▫️ جبههیِ چپِ ترک: گفتگوی دوم با MKP
یحیی مرادی
7 آوریل 2020
📝 توضیح «نقد»: حدود دو سال پیش گزارشهایی از یحیی مرادی پیرامون روژاوا منتشر کردیم. او در زمان تدوین این گزارشها، گفتوگوهایی نیز با مسئولان برجسته و نظریهپردازان برخی گروههای سیاسی ترک که خود را در قلمرو گرایشهای مارکسیستی بهشمار میآورند، انجام داده است که اینک در چند بخش در «نقد» منتشر خواهند شد. بخش دوم این گفتوگوها را در ادامه میخوانید. بدیهیست که انتشار این گفتگوها صرفا برای آشنایی با دیدگاههای این گروههاست و بههیچ روی بهمعنای ارزیابی یا تایید آنها از سوی «نقد» نیست.
🔸حزب کمونیست مائوئیست (MKP) یکی از احزاب کمونیست ترکیه است که برای پشتیبانی از جنبش روژاوا، داوطلبانه در روژاوا (شمال سوریه) حضور دارد. جنبش چپ معاصر ترکیه متأثر از سه مبارز برجسته است. ماهر چایان، دنیز گزمیش، ابراهیم کایپاککایا. هر یک از اینها بر گرایش یا گرایشاتی از جبههی عمومی چپ ترکیه اثر گذاشتهاند. کایپاککایا سازماندهنده و نظریهپرداز مائوئیسم بود که پس از جانباختن او حزب کمونیست ترکیه (مارکسیست ـ لنینیست) (TKP/ML) به فعالیت و مبارزه ادامه داد. حزب جدیدی در دههی 1990 میلادی پس از انشعابی در حزب کمونیست ترکیه (مارکسیست ـ لنینیست) تأسیس شد: حزب کمونیست مائوئییست.
🔸 این مصاحبه با باران (Baran) از فرماندهانِ وقتِ حزب کمونیست مائوئیست صورت گرفته است. متأسفانه بنا به دلایلی این گزارش نیمهتمام باقی ماند و فرصتی برای تکمیل گزارش و پرسشهایی (شاید مهمتر) ایجاد نشد. (ی.م.)
🔹متن کامل این مصاحبه را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1kC
#یحیی_مرادی #چپ_ترک #روژاوا
#انترناسیونالیسم #لنینیسم #مائویسم
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ جبههیِ چپِ ترک: گفتگوی دوم با MKP
یحیی مرادی
7 آوریل 2020
📝 توضیح «نقد»: حدود دو سال پیش گزارشهایی از یحیی مرادی پیرامون روژاوا منتشر کردیم. او در زمان تدوین این گزارشها، گفتوگوهایی نیز با مسئولان برجسته و نظریهپردازان برخی گروههای سیاسی ترک که خود را در قلمرو گرایشهای مارکسیستی بهشمار میآورند، انجام داده است که اینک در چند بخش در «نقد» منتشر خواهند شد. بخش دوم این گفتوگوها را در ادامه میخوانید. بدیهیست که انتشار این گفتگوها صرفا برای آشنایی با دیدگاههای این گروههاست و بههیچ روی بهمعنای ارزیابی یا تایید آنها از سوی «نقد» نیست.
🔸حزب کمونیست مائوئیست (MKP) یکی از احزاب کمونیست ترکیه است که برای پشتیبانی از جنبش روژاوا، داوطلبانه در روژاوا (شمال سوریه) حضور دارد. جنبش چپ معاصر ترکیه متأثر از سه مبارز برجسته است. ماهر چایان، دنیز گزمیش، ابراهیم کایپاککایا. هر یک از اینها بر گرایش یا گرایشاتی از جبههی عمومی چپ ترکیه اثر گذاشتهاند. کایپاککایا سازماندهنده و نظریهپرداز مائوئیسم بود که پس از جانباختن او حزب کمونیست ترکیه (مارکسیست ـ لنینیست) (TKP/ML) به فعالیت و مبارزه ادامه داد. حزب جدیدی در دههی 1990 میلادی پس از انشعابی در حزب کمونیست ترکیه (مارکسیست ـ لنینیست) تأسیس شد: حزب کمونیست مائوئییست.
🔸 این مصاحبه با باران (Baran) از فرماندهانِ وقتِ حزب کمونیست مائوئیست صورت گرفته است. متأسفانه بنا به دلایلی این گزارش نیمهتمام باقی ماند و فرصتی برای تکمیل گزارش و پرسشهایی (شاید مهمتر) ایجاد نشد. (ی.م.)
🔹متن کامل این مصاحبه را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1kC
#یحیی_مرادی #چپ_ترک #روژاوا
#انترناسیونالیسم #لنینیسم #مائویسم
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
استراتژیِ نبردِ سوسیالیستیِ خلق
جبههیِ چپِ ترک: گفتگوی دوم با MKP نوشتهی: یحیی مرادی انقلاب فرهنگی چین در سالهای 1969 ـ 1965 شکل گرفت و مرحله به مرحله مائوئیسم را استوار کرد. این انقلاب بنیادین، پس از آنکه در چین آغاز شد، در …
▫️ شرط ضروری حزب: نقد و خودانتقادگری
▫️ جبههیِ چپِ ترک: گفتگوی سوم با حزب کموناردهای انقلابی (DKP)
یحیی مرادی
12 مه 2020
📝 توضیح «نقد»: حدود دو سال پیش گزارشهایی از یحیی مرادی پیرامون روژاوا منتشر کردیم. او در زمان تدوین این گزارشها، گفتوگوهایی نیز با مسئولان برجسته و نظریهپردازان برخی گروههای سیاسی ترک که خود را در قلمرو گرایشهای مارکسیستی بهشمار میآورند، انجام داده است که اینک در چند بخش در «نقد» منتشر خواهند شد. بخش سوم این گفتوگوها را در ادامه میخوانید. بدیهیست که انتشار این گفتگوها صرفا برای آشنایی با دیدگاههای این گروههاست و بههیچ روی بهمعنای ارزیابی یا تایید آنها از سوی «نقد» نیست.
🔸حزب کموناردهای انقلابی (Devrimci Komünarlar Partisi) که به اختصار از آن به نام DKP یاد میشود، یکی از احزاب چپ ترکیه است که در شمال سوریه فعال است. اهمیت جنبش روژاوا برای حزب کموناردهای انقلابی این است که محل تأسیس و اعلام موجودیتِ رسمی آن در روژاوا و پس از عملیات کوبانی انجام شد. حزب کموناردهای انقلابی از دو خط رسمی سیاسی مجزا تشکیل شده است. سابقهی بلندمدت مبارزاتی هر یک از این دو خط سیاسی به دههی 1970 باز میگردد. شاخهیِ نظامی حزب کموناردهای انقلابی با نام BÖG (Birleşik Özgürlük Güçleri) یا نیروهای متحد آزادی فعالیت میکند. هدف اولیه این بود که چتری سازمانی برای اتحاد سازمانها و احزاب انقلابی تحت نام نیروهای متحد آزادی ایجاد شود. این چتر سازمانی در اقناع دیگران برای اتحاد چندان موفق عمل نکرد و نیروهای متحد آزادی بهعنوان شاخهی نظامی حزب کموناردهای انقلابی باقی ماند. بدنهی عمدهی کادرهای حزب کموناردهای انقلابی برآمده از جنبش دانشجویی ترکیه و دانشآموختگان دانشگاههای آنکارا و استانبول و … هستند. به نظر میرسد که جنبش پارک گزی، لحظهی تحول این فعالان دانشجویی به میلیتانتِ سیاسی بوده است. در قیاس با دیگر احزاب چپ ترکیه که در شمال سوریه حضور دارند، در مجموع اعضای این حزب، بیشتر از دانشجویان تشکیل شده است.
🔸 گفتگوی پیشرو با خالد یکی از فرماندهان این حزب در تابستان 2017 و اندکی پس از جان باختن اولاش بایراکتاراوغلو صورت گرفته است. در سال 2018 و پس از سلسله حوادثی، حزب کموناردهای انقلابی دچار انشعاب شد و اکنون دو حزب منشعب با نامهای حزب کموناردهای انقلابی/اتحاد و حزب کموناردهای انقلابی/نیروهای متحد آزادی به فعالیت خود ادامه میدهند.
(ی.م.)
🔹متن کامل این مصاحبه را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1qB
#یحیی_مرادی #چپ_ترک #روژاوا
#کردستان #حزب #دموکراسی
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ جبههیِ چپِ ترک: گفتگوی سوم با حزب کموناردهای انقلابی (DKP)
یحیی مرادی
12 مه 2020
📝 توضیح «نقد»: حدود دو سال پیش گزارشهایی از یحیی مرادی پیرامون روژاوا منتشر کردیم. او در زمان تدوین این گزارشها، گفتوگوهایی نیز با مسئولان برجسته و نظریهپردازان برخی گروههای سیاسی ترک که خود را در قلمرو گرایشهای مارکسیستی بهشمار میآورند، انجام داده است که اینک در چند بخش در «نقد» منتشر خواهند شد. بخش سوم این گفتوگوها را در ادامه میخوانید. بدیهیست که انتشار این گفتگوها صرفا برای آشنایی با دیدگاههای این گروههاست و بههیچ روی بهمعنای ارزیابی یا تایید آنها از سوی «نقد» نیست.
🔸حزب کموناردهای انقلابی (Devrimci Komünarlar Partisi) که به اختصار از آن به نام DKP یاد میشود، یکی از احزاب چپ ترکیه است که در شمال سوریه فعال است. اهمیت جنبش روژاوا برای حزب کموناردهای انقلابی این است که محل تأسیس و اعلام موجودیتِ رسمی آن در روژاوا و پس از عملیات کوبانی انجام شد. حزب کموناردهای انقلابی از دو خط رسمی سیاسی مجزا تشکیل شده است. سابقهی بلندمدت مبارزاتی هر یک از این دو خط سیاسی به دههی 1970 باز میگردد. شاخهیِ نظامی حزب کموناردهای انقلابی با نام BÖG (Birleşik Özgürlük Güçleri) یا نیروهای متحد آزادی فعالیت میکند. هدف اولیه این بود که چتری سازمانی برای اتحاد سازمانها و احزاب انقلابی تحت نام نیروهای متحد آزادی ایجاد شود. این چتر سازمانی در اقناع دیگران برای اتحاد چندان موفق عمل نکرد و نیروهای متحد آزادی بهعنوان شاخهی نظامی حزب کموناردهای انقلابی باقی ماند. بدنهی عمدهی کادرهای حزب کموناردهای انقلابی برآمده از جنبش دانشجویی ترکیه و دانشآموختگان دانشگاههای آنکارا و استانبول و … هستند. به نظر میرسد که جنبش پارک گزی، لحظهی تحول این فعالان دانشجویی به میلیتانتِ سیاسی بوده است. در قیاس با دیگر احزاب چپ ترکیه که در شمال سوریه حضور دارند، در مجموع اعضای این حزب، بیشتر از دانشجویان تشکیل شده است.
🔸 گفتگوی پیشرو با خالد یکی از فرماندهان این حزب در تابستان 2017 و اندکی پس از جان باختن اولاش بایراکتاراوغلو صورت گرفته است. در سال 2018 و پس از سلسله حوادثی، حزب کموناردهای انقلابی دچار انشعاب شد و اکنون دو حزب منشعب با نامهای حزب کموناردهای انقلابی/اتحاد و حزب کموناردهای انقلابی/نیروهای متحد آزادی به فعالیت خود ادامه میدهند.
(ی.م.)
🔹متن کامل این مصاحبه را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1qB
#یحیی_مرادی #چپ_ترک #روژاوا
#کردستان #حزب #دموکراسی
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
شرط ضروری حزب: نقد و خودانتقادگری
جبههیِ چپِ ترک: گفتگوی سوم با DKP نوشتهی: یحیی مرادی ما در سال 1979 نگاه استراتژیک خود دربارهی کردستان را تبیین کردیم و به این نتیجه رسیدیم که برای خلق کردستان یک سازمان خودمختار ایجاد کنیم. این…
▫️ باید مردم را سیاسی کرد
▫️ جبههیِ چپِ ترک: گفتگوی چهارم با حزب کمونیست کارگری ترکیه/لنینیست
یحیی مرادی
یکم ژوئن 2020
📝 توضیح «نقد»: حدود دو سال پیش گزارشهایی از یحیی مرادی پیرامون روژاوا منتشر کردیم. او در زمان تدوین این گزارشها، گفتوگوهایی نیز با مسئولان برجسته و نظریهپردازان برخی گروههای سیاسی ترک که خود را در قلمرو گرایشهای مارکسیستی بهشمار میآورند، انجام داده است که اینک در چند بخش در «نقد» منتشر خواهند شد. بخش چهارم این گفتوگوها را در ادامه میخوانید. بدیهیست که انتشار این گفتگوها صرفا برای آشنایی با دیدگاههای این گروههاست و بههیچ روی بهمعنای ارزیابی یا تایید آنها از سوی «نقد» نیست.
🔹 حزب کمونیست کارگری ترکیه/لنینیست (Türkiye Komünist Emek Partisi/Leninist) یا TKEP/L، یکی از احزاب چپ ترکیه است که برای پشتیبانی از جنبش روژاوا در شمال سوریه فعالیت میکند. ریشهی نظری و پراتیک این حزب به سازمانی باز میگردد که دنیز گزمیش و رفقایشان با نام ارتش آزادیبخش خلق ترکیه (THKO) بنا نهادند. گفتوگوی پیشِ رو با یوسف، یکی از فرماندهان این حزب صورت گرفته است. (ی.م.)
بخشهایی از متن مصاحبه:
🔸 ما معتقد نیستیم که پس از استالین، شوروی سوسیالیستی نبود. ما میگوییم شوروی تا پایان سوسیالیستی بود. مشکلاتی که شوروی داشت، دقیقاً مشکلات و مسائل سوسیالیسم است. شوروی یک تجربهی بزرگ سوسیالیسم محسوب میشود. ما ایدههای مائو مبنی بر اینکه شوروی سوسیالامپریالیسم است، یا اینکه شوروی پس از استالین سوسیالیستی نبود را غیرعلمی میدانیم. مارکسیسم یک شکل علمی اندیشه است. کسی که معتقد است سوسیالیسم بعد از یک شخص دیگر وجود ندارد، فقط عدم آگاهی خود و بیدانشیاش از روش اندیشهورزی مارکسیستی یا ماتریالیسم دیالکتیکی را عیان میکند. اما از سوی دیگر بههیچوجه معتقد نیستیم که شوروی ایدئال بود. هر ارزیابیای از شوروی باید در متنِ تاریخ شوروی انجام شود، یعنی از لنین تا گورباچف...
🔸 مسئلهی بوروکراسی بعد از انقلاب، مسئلهای جدی است و تنها به روژاوا یا حزب بلشویک محدود نمیشود. اگر واقعاً با بوروکراسی مواجه شدیم در هرکجا، باید شدیداً آن را نقد و به شکلی دیگر حل کنیم. من هم موافقم که بوروکراسی مسئلهای بسیار مهم است و تجربهی سوسیالیسم هم تأیید میکند که گاهی به چشم اسفندیار جنبش بدل میشود. راهحل ابتدایی برای آن روشن است: «باید مردم را سیاسی کرد». این راهی بسیار طولانی است، اما یک حزب کمونیست باید برای آن پاسخی بیابد. بوروکراسی مسئلهای بزرگ در تمام تجارب سوسیالیستی است. ما باید آن را در پلتفورمها به بحث بگذاریم. برخی میگویند باید اقتدار مرکزیت را تضعیف کرد. مشکل چنین روشی این است که با تضعیف اقتدار مرکزی، تشکیلات با مشکلات امنیتی مواجه میشود. برخی دیگر معتقدند که باید نیروهای محلی را قدرت بخشیم. ما باید تمام این مسائل را ارزیابی کنیم و نتایج آن باید بررسی شود.
🔸 بیطرفی نسبت به آنچه محور مقاومت خوانده میشود و حتی جانبداری و حمایت از آن، مسئلهای جدید نیست. در داخل ترکیه بخشهایی به این بلوک قدرت بهمثابه جریانی سوسیالیستی نگاه میکنند. مسئله اینجاست که آیا میتوان با نیروهای مذهبی وارد ائتلاف و پیمان سیاسی شد یا نه؟ در دههی 90 میلادی چنین بحثهایی در زندانهای ترکیه بهراه افتاده بود. آن روزها بهتازگی اخبار هولناک کشتار مبارزان چپگرای ایرانی توسط رژیم، به ما رسیده بود. برخی از مائوئیستها معتقد بودند که برای مقابله با فاشیسم و ارتش که عمدتاً سکولار هستند، میتوان با نیروهای مذهبی همکاری کرد. ما و برخی از رفقای گروههای دیگر چنین باوری نداشتیم. استدلال ما این بود که چپ ایران دقیقاً در نتیجهی همکاری با نیروهای مذهبی، به قعر دخمههای تاریخ رفت...
🔹متن کامل این مصاحبه را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1sZ
#یحیی_مرادی #چپ_ترک #روژاوا
#کردستان #حزب #کمونیسم_کارگری #بوروکراسی
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ جبههیِ چپِ ترک: گفتگوی چهارم با حزب کمونیست کارگری ترکیه/لنینیست
یحیی مرادی
یکم ژوئن 2020
📝 توضیح «نقد»: حدود دو سال پیش گزارشهایی از یحیی مرادی پیرامون روژاوا منتشر کردیم. او در زمان تدوین این گزارشها، گفتوگوهایی نیز با مسئولان برجسته و نظریهپردازان برخی گروههای سیاسی ترک که خود را در قلمرو گرایشهای مارکسیستی بهشمار میآورند، انجام داده است که اینک در چند بخش در «نقد» منتشر خواهند شد. بخش چهارم این گفتوگوها را در ادامه میخوانید. بدیهیست که انتشار این گفتگوها صرفا برای آشنایی با دیدگاههای این گروههاست و بههیچ روی بهمعنای ارزیابی یا تایید آنها از سوی «نقد» نیست.
🔹 حزب کمونیست کارگری ترکیه/لنینیست (Türkiye Komünist Emek Partisi/Leninist) یا TKEP/L، یکی از احزاب چپ ترکیه است که برای پشتیبانی از جنبش روژاوا در شمال سوریه فعالیت میکند. ریشهی نظری و پراتیک این حزب به سازمانی باز میگردد که دنیز گزمیش و رفقایشان با نام ارتش آزادیبخش خلق ترکیه (THKO) بنا نهادند. گفتوگوی پیشِ رو با یوسف، یکی از فرماندهان این حزب صورت گرفته است. (ی.م.)
بخشهایی از متن مصاحبه:
🔸 ما معتقد نیستیم که پس از استالین، شوروی سوسیالیستی نبود. ما میگوییم شوروی تا پایان سوسیالیستی بود. مشکلاتی که شوروی داشت، دقیقاً مشکلات و مسائل سوسیالیسم است. شوروی یک تجربهی بزرگ سوسیالیسم محسوب میشود. ما ایدههای مائو مبنی بر اینکه شوروی سوسیالامپریالیسم است، یا اینکه شوروی پس از استالین سوسیالیستی نبود را غیرعلمی میدانیم. مارکسیسم یک شکل علمی اندیشه است. کسی که معتقد است سوسیالیسم بعد از یک شخص دیگر وجود ندارد، فقط عدم آگاهی خود و بیدانشیاش از روش اندیشهورزی مارکسیستی یا ماتریالیسم دیالکتیکی را عیان میکند. اما از سوی دیگر بههیچوجه معتقد نیستیم که شوروی ایدئال بود. هر ارزیابیای از شوروی باید در متنِ تاریخ شوروی انجام شود، یعنی از لنین تا گورباچف...
🔸 مسئلهی بوروکراسی بعد از انقلاب، مسئلهای جدی است و تنها به روژاوا یا حزب بلشویک محدود نمیشود. اگر واقعاً با بوروکراسی مواجه شدیم در هرکجا، باید شدیداً آن را نقد و به شکلی دیگر حل کنیم. من هم موافقم که بوروکراسی مسئلهای بسیار مهم است و تجربهی سوسیالیسم هم تأیید میکند که گاهی به چشم اسفندیار جنبش بدل میشود. راهحل ابتدایی برای آن روشن است: «باید مردم را سیاسی کرد». این راهی بسیار طولانی است، اما یک حزب کمونیست باید برای آن پاسخی بیابد. بوروکراسی مسئلهای بزرگ در تمام تجارب سوسیالیستی است. ما باید آن را در پلتفورمها به بحث بگذاریم. برخی میگویند باید اقتدار مرکزیت را تضعیف کرد. مشکل چنین روشی این است که با تضعیف اقتدار مرکزی، تشکیلات با مشکلات امنیتی مواجه میشود. برخی دیگر معتقدند که باید نیروهای محلی را قدرت بخشیم. ما باید تمام این مسائل را ارزیابی کنیم و نتایج آن باید بررسی شود.
🔸 بیطرفی نسبت به آنچه محور مقاومت خوانده میشود و حتی جانبداری و حمایت از آن، مسئلهای جدید نیست. در داخل ترکیه بخشهایی به این بلوک قدرت بهمثابه جریانی سوسیالیستی نگاه میکنند. مسئله اینجاست که آیا میتوان با نیروهای مذهبی وارد ائتلاف و پیمان سیاسی شد یا نه؟ در دههی 90 میلادی چنین بحثهایی در زندانهای ترکیه بهراه افتاده بود. آن روزها بهتازگی اخبار هولناک کشتار مبارزان چپگرای ایرانی توسط رژیم، به ما رسیده بود. برخی از مائوئیستها معتقد بودند که برای مقابله با فاشیسم و ارتش که عمدتاً سکولار هستند، میتوان با نیروهای مذهبی همکاری کرد. ما و برخی از رفقای گروههای دیگر چنین باوری نداشتیم. استدلال ما این بود که چپ ایران دقیقاً در نتیجهی همکاری با نیروهای مذهبی، به قعر دخمههای تاریخ رفت...
🔹متن کامل این مصاحبه را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1sZ
#یحیی_مرادی #چپ_ترک #روژاوا
#کردستان #حزب #کمونیسم_کارگری #بوروکراسی
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
باید مردم را سیاسی کرد
جبههیِ چپِ ترک: گفتگوی چهارم با TKEP/L نوشتهی: یحیی مرادی از نظر «ارتش آزادیبخش خلق ترکیه ـ وحدت در مبارزه» پس از کودتا، فاشیسم در باکور و ترکیه شکل دولتی پیدا کرد و ساختار دولت فاشیستی شد. بنابر…
▫️ مرحلهی نخست: انقلاب دموکراتیک
▫️ جبههیِ چپِ ترک: گفتگوی پنجم با با حزب کمونیست ترکیه مارکسیست ـ لنینیست
(TKP/ML)
یحیی مرادی
19 ژوئیه 2020
📝 توضیح «نقد»: حدود دو سال پیش گزارشهایی از یحیی مرادی پیرامون روژاوا منتشر کردیم. او در زمان تدوین این گزارشها، گفتوگوهایی نیز با مسئولان برجسته و نظریهپردازان برخی گروههای سیاسی ترک که خود را در قلمرو گرایشهای مارکسیستی بهشمار میآورند، انجام داده است که اینک در چند بخش در «نقد» منتشر خواهند شد. بخش پنجم این گفتوگوها را در ادامه میخوانید. بدیهیست که انتشار این گفتگوها صرفا برای آشنایی با دیدگاههای این گروههاست و بههیچ روی بهمعنای ارزیابی یا تایید آنها از سوی «نقد» نیست.
🔹 حزب کمونیست ترکیه/مارکسیست ـ لنینیست (Türkiye Komünist Partisi/Marksist-Leninist) یکی از احزابی است که در حمایت از جنبش روژاوا، در شمال سوریه فعالیت میکند. بنیانگذار این حزب، ابراهیم کایپاککایا است، روشنفکر و سازماندهی که از او در مقام یکی از ستونهای نظری و پراتیک جنبش کمونیستیِ معاصر ترکیه یاد میشود. زمانیکه کایپاککایا در دانشگاه استانبول تحصیل میکرد، به عضویت حزب انقلابیِ کارگران و دهقانان ترکیه (یا TİİKP) درآمد. پس از مدتی به همراه چندتن از همفکرانش از این حزب انشعاب کرد و در سال 1972 حزب کمونیست ترکیه/مارکسیستـ لنینیست را پایهگذاری کرد. کایپاککایا بازوی نظامیِ این حزب را با نام ارتش رهاییبخش کارگران و دهقانان ترکیه (یا تیکو TİKKO) تأسیس کرد و در مناطقی از ترکیه مبارزهی مسلحانهی این حزب با رهبری او آغاز شد.
🔹 کایپاککایا در شرایطی جان باخت که کودتای نخستِ ترکیه در آغاز دههی 1970 میلادی با مشتی آهنین راه خود را برای سرکوب جنبشِ کارگریِ ترکیه (به طور عام) و سرکوب جنبشِ چپ ترکیه (به طور خاص) گشوده بود. کادر رهبری حزب کمونیست ترکیه/مارکسیستـ لنینیست پس از دستگیری و جان باختن کایپاککایا و رفقایش عملاً از میان رفت و در نتیجه این حزب برای چند سال فعالیتی نداشت. بازماندگان این جنبش، بازسازماندهیِ حزبِ یادشده را در دستور کار خود قرار دادند. نخستین کنگرهی حزبی آن در 1978 برگزار شد. حزب کمونیست ترکیه/مارکسیستـ لنینیست در خلال تاریخ 48 سالهی فعالیت خود دستکم شش بار با انشعاب روبرو شده است. آخرین انشعاب آنها در 2017 اتفاق افتاد. عمدهی کانونهای گریلایی تیکو در رشتهکوههای درسیم قرار دارد. منطقهی درسیم عموماً منطقهی نفوذ این حزب شناخته میشود.
🔹 حزب کمونیست ترکیه/مارکسیستـ لنینیست در کشورهای اروپایی، خصوصا در آلمان که میزبانِ شمار چشمگیری از اتباع ترکیه است، در لوای کنفدراسیون کارگران ترکیه در اروپا فعالیت میکند و از این طریق کارگران مهاجر ترک در اروپا را سازماندهی میکند. این حزب یکی از مدافعان حقوقِ اقلیتهای جنسی در ترکیه است و به حمایت از حقوقِ دگرباشانِ جنسی شهره است، پدیدهای که در میان احزاب چپِ ترکیه مرسوم نیست.
حزب کمونیست ترکیه/مارکسیستـ لنینیست با محاصرهی کوبانی و نبرد برای آزادسازی آن، به مداخله در جنبش روژاوا علاقهمند شد و تعدادی از نیروهای آن به جبههی جنگ پیوستند. برخلاف سایر احزاب چپ ترکیه که در شمال سوریه فعالند، تعداد نیروهای این حزب در این منطقه پرشمار نیست. این موضوع احتمالا به مخالفت برخی از اعضای کمیتهی مرکزی حزب با حضور در روژاوا بازمیگردد. مخالفتی که نهایتا به انشعاب منتهی شد.
🔹 مصاحبهی پیشِرو با جَمیل، یکی از فرماندهان حزب کمونیست ترکیه/مارکسیستـ لنینیست صورت گرفته است. دو نکته را دربارهی این مصاحبه باید در نظر داشت. این مصاحبه زمانی انجام شد که دو حادثهی مهم رخ داده بود: جان باختن نوبار اوزانیان از فرماندهان ارشد تیکو و از اعضای کمیتهی مرکزیِ حزب کمونیست ترکیه/مارکسیستـ لنینیست در جریان عملیاتی در روژاوا و دیگری انشعاب در این حزب و دخالت حزب کمونیستِ مارکسیست لنینیسیت (MLKP) در آن. خواه ناخواه، این دو حادثه در پاسخهای مصاحبهشونده تأثیر گذاشته است. (ی.م.)
🔹متن کامل این مصاحبه را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1Bc
#یحیی_مرادی #چپ_ترک #روژاوا
#حزب #انقلاب_دموکراتیک #بوروکراسی
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ جبههیِ چپِ ترک: گفتگوی پنجم با با حزب کمونیست ترکیه مارکسیست ـ لنینیست
(TKP/ML)
یحیی مرادی
19 ژوئیه 2020
📝 توضیح «نقد»: حدود دو سال پیش گزارشهایی از یحیی مرادی پیرامون روژاوا منتشر کردیم. او در زمان تدوین این گزارشها، گفتوگوهایی نیز با مسئولان برجسته و نظریهپردازان برخی گروههای سیاسی ترک که خود را در قلمرو گرایشهای مارکسیستی بهشمار میآورند، انجام داده است که اینک در چند بخش در «نقد» منتشر خواهند شد. بخش پنجم این گفتوگوها را در ادامه میخوانید. بدیهیست که انتشار این گفتگوها صرفا برای آشنایی با دیدگاههای این گروههاست و بههیچ روی بهمعنای ارزیابی یا تایید آنها از سوی «نقد» نیست.
🔹 حزب کمونیست ترکیه/مارکسیست ـ لنینیست (Türkiye Komünist Partisi/Marksist-Leninist) یکی از احزابی است که در حمایت از جنبش روژاوا، در شمال سوریه فعالیت میکند. بنیانگذار این حزب، ابراهیم کایپاککایا است، روشنفکر و سازماندهی که از او در مقام یکی از ستونهای نظری و پراتیک جنبش کمونیستیِ معاصر ترکیه یاد میشود. زمانیکه کایپاککایا در دانشگاه استانبول تحصیل میکرد، به عضویت حزب انقلابیِ کارگران و دهقانان ترکیه (یا TİİKP) درآمد. پس از مدتی به همراه چندتن از همفکرانش از این حزب انشعاب کرد و در سال 1972 حزب کمونیست ترکیه/مارکسیستـ لنینیست را پایهگذاری کرد. کایپاککایا بازوی نظامیِ این حزب را با نام ارتش رهاییبخش کارگران و دهقانان ترکیه (یا تیکو TİKKO) تأسیس کرد و در مناطقی از ترکیه مبارزهی مسلحانهی این حزب با رهبری او آغاز شد.
🔹 کایپاککایا در شرایطی جان باخت که کودتای نخستِ ترکیه در آغاز دههی 1970 میلادی با مشتی آهنین راه خود را برای سرکوب جنبشِ کارگریِ ترکیه (به طور عام) و سرکوب جنبشِ چپ ترکیه (به طور خاص) گشوده بود. کادر رهبری حزب کمونیست ترکیه/مارکسیستـ لنینیست پس از دستگیری و جان باختن کایپاککایا و رفقایش عملاً از میان رفت و در نتیجه این حزب برای چند سال فعالیتی نداشت. بازماندگان این جنبش، بازسازماندهیِ حزبِ یادشده را در دستور کار خود قرار دادند. نخستین کنگرهی حزبی آن در 1978 برگزار شد. حزب کمونیست ترکیه/مارکسیستـ لنینیست در خلال تاریخ 48 سالهی فعالیت خود دستکم شش بار با انشعاب روبرو شده است. آخرین انشعاب آنها در 2017 اتفاق افتاد. عمدهی کانونهای گریلایی تیکو در رشتهکوههای درسیم قرار دارد. منطقهی درسیم عموماً منطقهی نفوذ این حزب شناخته میشود.
🔹 حزب کمونیست ترکیه/مارکسیستـ لنینیست در کشورهای اروپایی، خصوصا در آلمان که میزبانِ شمار چشمگیری از اتباع ترکیه است، در لوای کنفدراسیون کارگران ترکیه در اروپا فعالیت میکند و از این طریق کارگران مهاجر ترک در اروپا را سازماندهی میکند. این حزب یکی از مدافعان حقوقِ اقلیتهای جنسی در ترکیه است و به حمایت از حقوقِ دگرباشانِ جنسی شهره است، پدیدهای که در میان احزاب چپِ ترکیه مرسوم نیست.
حزب کمونیست ترکیه/مارکسیستـ لنینیست با محاصرهی کوبانی و نبرد برای آزادسازی آن، به مداخله در جنبش روژاوا علاقهمند شد و تعدادی از نیروهای آن به جبههی جنگ پیوستند. برخلاف سایر احزاب چپ ترکیه که در شمال سوریه فعالند، تعداد نیروهای این حزب در این منطقه پرشمار نیست. این موضوع احتمالا به مخالفت برخی از اعضای کمیتهی مرکزی حزب با حضور در روژاوا بازمیگردد. مخالفتی که نهایتا به انشعاب منتهی شد.
🔹 مصاحبهی پیشِرو با جَمیل، یکی از فرماندهان حزب کمونیست ترکیه/مارکسیستـ لنینیست صورت گرفته است. دو نکته را دربارهی این مصاحبه باید در نظر داشت. این مصاحبه زمانی انجام شد که دو حادثهی مهم رخ داده بود: جان باختن نوبار اوزانیان از فرماندهان ارشد تیکو و از اعضای کمیتهی مرکزیِ حزب کمونیست ترکیه/مارکسیستـ لنینیست در جریان عملیاتی در روژاوا و دیگری انشعاب در این حزب و دخالت حزب کمونیستِ مارکسیست لنینیسیت (MLKP) در آن. خواه ناخواه، این دو حادثه در پاسخهای مصاحبهشونده تأثیر گذاشته است. (ی.م.)
🔹متن کامل این مصاحبه را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1Bc
#یحیی_مرادی #چپ_ترک #روژاوا
#حزب #انقلاب_دموکراتیک #بوروکراسی
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
مرحلهی نخست: انقلاب دموکراتیک
جبههیِ چپِ ترک: گفتگوی پنجم با TKP/ML نوشتهی: یحیی مرادی حزب کمونیست ترکیه/مارکسیست ـ لنینیست (Türkiye Komünist Partisi/Marksist-Leninist) یکی از احزابی است که در حمایت از جنبش روژاوا، در شمال …
▫️ چند نکته دربارهی «جبهه چپ ترکیه»
یحیی مرادی
13 اوت 2020
📝 توضیح «نقد»: حدود دو سال پیش گزارشهایی از یحیی مرادی پیرامون روژاوا منتشر کردیم. او در زمان تدوین این گزارشها، گفتوگوهایی نیز با مسئولان برجسته و نظریهپردازان برخی گروههای سیاسی ترک که خود را در قلمرو گرایشهای مارکسیستی بهشمار میآورند، انجام داده است که تاکنون در چند بخش در «نقد» منتشر شده است. این یادداشت کوتاه توضیحی دربارهی هدف و انگیزههای انتشار این گفتگوهاست.
🔹 مجموعه نوشتههاییکه تحت عنوان گفتوگو با «جبههیِ چپ ترک» منتشر شده است، گزارشهایی است دربارهی پنج حزب کمونیستِ ترکیه که در روژاوا/شمال سوریه فعالاند. هدف از انتشار این گزارشها، تلاش برای برداشتن گامی به سوی آشنایی با جنبش چپ ترکیه بوده است. شاید برای رفع برخی سوءتفاهماتِ احتمالی توضیح چند نکته در حاشیهی این گفتوگوها مفید باشد.
🔹 آنچه در روژاوا از آن با نام «جبههیِ چپ ترک» یاد میشود، عمدتا اشاره به دو موضوع است. نخست مجموعهی شش حزب چپ ترکیهای و فعال در روژاوا؛ دوم تابورِ انترناسیونالیستی آزادی یا (IFB). باید توجه داشت که این واحد نظامی که بهعنوان یکی از تابورهای ی.پ.گ در روژاوا فعال است، بهمثابه پروژهی مشترک تمامی احزاب چپ ترک حاضر در منطقه تلقی میشود؛ پروژهای که در بازههای زمانیِ متفاوتی با جدایی و پیوستن برخی احزاب عمل کرده است. در حقیقت، در ادبیات سیاسی پ.ک.ک، چپِ ترک بیشتر ارجاع به غیر کردبودن این احزاب و حضور و دامنهی فعالیت آنان در مناطق غیر کردنشین ترکیه است. لذا زمانیکه واحد نظامیِ متشکلی برای تمرین اتحاد و عمل با یکدیگر، در روژاوا تأسیس شد، تابورِ یادشده به نام چپِ ترک شناخته شد.
🔹 به این ترتیب مشخص است که این چند حزبِ حاضر در شمال سوریه، به تنهایی تمامیت جنبش چپِ ترکیه را نمیسازند و بنابراین گزارشهای منتشرشده به هیچوجه نمایانگر تمامیت جنبش چپِ ترکیه در تاریخ معاصر نیست. بهعبارت دقیقتر، این گزارشها، تنها باب آشنایی با بخشی از چپِ سازمانیافته و معتقد به مبارزه مسلحانه در ترکیه هستند که از قضا به طُرُق مختلف به سرمنشأهایی مشترک با تاریخِ عمومیِ جنبش معاصر چپ ترکیه میرسند. جنبشی که کمابیش وجه غالب آن برآمده از التزام به مبارزهی مسلحانه و متأثر از قرائتی لنینیستی/استالینیستی از مارکسیسم بوده است. ناگفته پیداست که میتوان تصور کرد جنبش معاصر چپ ترکیه از طیف گستردهتری از نظرات مارکسیستی تشکیل شده و ضرورتا هر جریان یا سازمان چپگرا در ترکیه، معتقد به مبارزهی مسلحانه و نوع متداولِ لنینیستی آن نیست.
🔹 به نظر میرسد آشنایی و شناخت عمومیِ جنبشِ چپ ایران از تاریخ یا اندیشهی جنبشِ چپ ترکیه چندان گسترده نیست. دستکم آثار یا موضوعاتی مرتبط با تاریخ معاصر چپ ترکیه در ایران بنا به دلایل متفاوتی از جمله پنجهی سنگینِ سانسور، فضای گسترش و رشد نیافتهاند. بنابراین، میانگین شناخت ما از جنبش چپ ترکیه بسیار بالا نیست. در ترکیه اما تاکنون آثار متفاوتی در مورد جنبش چپ ایران و خصوصا تاریخ آن تالیف یا ترجمه شده است؛ هرچند، انتشار این آثار ضرورتا به بازخوانی یا دامنزدن به مباحث متعددی نشده است. هرچه هست، به طور میانگین شناخت جنبش چپ ترکیه از تاریخ چپ ایران بیشتر از شناخت چپ ایران از تاریخ ترکیه است. با در نظر گرفتن مجاورت و در همتنیدگی بسیاری ویژگیهای اجتماعی و تاریخی این دو جامعه، احتمالا به آگاهی بیشتری از یکدیگر نیاز داریم...
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1F2
#یحیی_مرادی #چپ_ترک #روژاوا
#مبارزه_مسلحانه #حزب
👇🏽
🖋@naghd_com
یحیی مرادی
13 اوت 2020
📝 توضیح «نقد»: حدود دو سال پیش گزارشهایی از یحیی مرادی پیرامون روژاوا منتشر کردیم. او در زمان تدوین این گزارشها، گفتوگوهایی نیز با مسئولان برجسته و نظریهپردازان برخی گروههای سیاسی ترک که خود را در قلمرو گرایشهای مارکسیستی بهشمار میآورند، انجام داده است که تاکنون در چند بخش در «نقد» منتشر شده است. این یادداشت کوتاه توضیحی دربارهی هدف و انگیزههای انتشار این گفتگوهاست.
🔹 مجموعه نوشتههاییکه تحت عنوان گفتوگو با «جبههیِ چپ ترک» منتشر شده است، گزارشهایی است دربارهی پنج حزب کمونیستِ ترکیه که در روژاوا/شمال سوریه فعالاند. هدف از انتشار این گزارشها، تلاش برای برداشتن گامی به سوی آشنایی با جنبش چپ ترکیه بوده است. شاید برای رفع برخی سوءتفاهماتِ احتمالی توضیح چند نکته در حاشیهی این گفتوگوها مفید باشد.
🔹 آنچه در روژاوا از آن با نام «جبههیِ چپ ترک» یاد میشود، عمدتا اشاره به دو موضوع است. نخست مجموعهی شش حزب چپ ترکیهای و فعال در روژاوا؛ دوم تابورِ انترناسیونالیستی آزادی یا (IFB). باید توجه داشت که این واحد نظامی که بهعنوان یکی از تابورهای ی.پ.گ در روژاوا فعال است، بهمثابه پروژهی مشترک تمامی احزاب چپ ترک حاضر در منطقه تلقی میشود؛ پروژهای که در بازههای زمانیِ متفاوتی با جدایی و پیوستن برخی احزاب عمل کرده است. در حقیقت، در ادبیات سیاسی پ.ک.ک، چپِ ترک بیشتر ارجاع به غیر کردبودن این احزاب و حضور و دامنهی فعالیت آنان در مناطق غیر کردنشین ترکیه است. لذا زمانیکه واحد نظامیِ متشکلی برای تمرین اتحاد و عمل با یکدیگر، در روژاوا تأسیس شد، تابورِ یادشده به نام چپِ ترک شناخته شد.
🔹 به این ترتیب مشخص است که این چند حزبِ حاضر در شمال سوریه، به تنهایی تمامیت جنبش چپِ ترکیه را نمیسازند و بنابراین گزارشهای منتشرشده به هیچوجه نمایانگر تمامیت جنبش چپِ ترکیه در تاریخ معاصر نیست. بهعبارت دقیقتر، این گزارشها، تنها باب آشنایی با بخشی از چپِ سازمانیافته و معتقد به مبارزه مسلحانه در ترکیه هستند که از قضا به طُرُق مختلف به سرمنشأهایی مشترک با تاریخِ عمومیِ جنبش معاصر چپ ترکیه میرسند. جنبشی که کمابیش وجه غالب آن برآمده از التزام به مبارزهی مسلحانه و متأثر از قرائتی لنینیستی/استالینیستی از مارکسیسم بوده است. ناگفته پیداست که میتوان تصور کرد جنبش معاصر چپ ترکیه از طیف گستردهتری از نظرات مارکسیستی تشکیل شده و ضرورتا هر جریان یا سازمان چپگرا در ترکیه، معتقد به مبارزهی مسلحانه و نوع متداولِ لنینیستی آن نیست.
🔹 به نظر میرسد آشنایی و شناخت عمومیِ جنبشِ چپ ایران از تاریخ یا اندیشهی جنبشِ چپ ترکیه چندان گسترده نیست. دستکم آثار یا موضوعاتی مرتبط با تاریخ معاصر چپ ترکیه در ایران بنا به دلایل متفاوتی از جمله پنجهی سنگینِ سانسور، فضای گسترش و رشد نیافتهاند. بنابراین، میانگین شناخت ما از جنبش چپ ترکیه بسیار بالا نیست. در ترکیه اما تاکنون آثار متفاوتی در مورد جنبش چپ ایران و خصوصا تاریخ آن تالیف یا ترجمه شده است؛ هرچند، انتشار این آثار ضرورتا به بازخوانی یا دامنزدن به مباحث متعددی نشده است. هرچه هست، به طور میانگین شناخت جنبش چپ ترکیه از تاریخ چپ ایران بیشتر از شناخت چپ ایران از تاریخ ترکیه است. با در نظر گرفتن مجاورت و در همتنیدگی بسیاری ویژگیهای اجتماعی و تاریخی این دو جامعه، احتمالا به آگاهی بیشتری از یکدیگر نیاز داریم...
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1F2
#یحیی_مرادی #چپ_ترک #روژاوا
#مبارزه_مسلحانه #حزب
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
چند نکته دربارهی «جبهه چپ ترکیه»
نوشتهی: یحیی مرادی مجموعه نوشتههاییکه تحت عنوان گفتوگو با «جبههیِ چپ ترک» منتشر شده است، گزارشهایی است دربارهی پنج حزب کمونیستِ ترکیه که در روژاوا/شمال سوریه فعالاند. هدف از انتشار این گزار…
🔹 نوشتههای دریافتی 🔹
▫️ دهکدهی زنان: ژنوار
▫️ برگرفته از: وبسایت کمون انترناسیونالیست
ترجمهی: سروناز احمدی
30 نوامبر 2020
متن پیشرو جنبههای مختلفی از کار و زندگی در یک دهکدهی زنان در شمال سوریه به نام ژنوار را توصیف کرده است. فضاهایی از این دست اغلب جهت احیای خودباوری زنان بنا میشوند، بهویژه زنانی که نوعی تروما مانند جنگ را تجربه کردهاند. این امر عموماً از طریق درهم شکستن کلیشهای صورت میگیرد که بنا به آنْ زنان در نظام پدرسالاری نمیتوانند فعالیتهای معینی را انجام بدهند، با اینکه زنان در نظام مادرسالاری در مدتزمانی طولانی ثابت کردهاند که در این حوزههای فعالیت سرآمد بودهاند. بر همین اساس ژنوار فضای طرد مردان نیست، بلکه بهوجود آوردن فرصتی برای زنان است تا بدون زنجیرهای وابستگی نظام پدرسالار بتوانند یک زندگی جمعی را اداره کنند. به عبارتی دیگر آنچه این زنان طرد میکنند نظام پدرسالار در تمامی ابعاد آن است، نه مردان. شاید بتوان گفت در ژنوار شکلی از کمون مادرسالار بازسازی شده است که در مقابل افسانهی فرودستی ازلی زنان میایستد و به همین جهت هم میتواند الهامبخش باشد و هم به زنان در بازپسگیری قدرتشان یاری رساند. نباید فراموش کرد که ژنوار بخشی از چشماندازی بزرگتر است که این زنان و همسنگرانشان برای آن مبارزه میکنند. زنان ژنوار برای دستیابی به آرمان زندگی اشتراکیِ آزاد در جهانی برابر صرفا به حفظ دهکدهشان در جهانی نابرابر بسنده نمیکنند و همچنین آگاهند که در پیوند با مبارزه علیه دیگر نظامهای سلطه قرار دارند. آشنایی با این طرحها و نقد و بررسی هرچه بیشترشان میتواند گامی باشد در راستای توسعهی بدیلی برای ساختارهای پدرسالار فعلی که موجب انقیادند.
🔹متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1QZ
#روژاوا #ژنوار #پدرسالاری #زنان_مبارز
#سروناز_احمدی
🖋@naghd_com
▫️ دهکدهی زنان: ژنوار
▫️ برگرفته از: وبسایت کمون انترناسیونالیست
ترجمهی: سروناز احمدی
30 نوامبر 2020
متن پیشرو جنبههای مختلفی از کار و زندگی در یک دهکدهی زنان در شمال سوریه به نام ژنوار را توصیف کرده است. فضاهایی از این دست اغلب جهت احیای خودباوری زنان بنا میشوند، بهویژه زنانی که نوعی تروما مانند جنگ را تجربه کردهاند. این امر عموماً از طریق درهم شکستن کلیشهای صورت میگیرد که بنا به آنْ زنان در نظام پدرسالاری نمیتوانند فعالیتهای معینی را انجام بدهند، با اینکه زنان در نظام مادرسالاری در مدتزمانی طولانی ثابت کردهاند که در این حوزههای فعالیت سرآمد بودهاند. بر همین اساس ژنوار فضای طرد مردان نیست، بلکه بهوجود آوردن فرصتی برای زنان است تا بدون زنجیرهای وابستگی نظام پدرسالار بتوانند یک زندگی جمعی را اداره کنند. به عبارتی دیگر آنچه این زنان طرد میکنند نظام پدرسالار در تمامی ابعاد آن است، نه مردان. شاید بتوان گفت در ژنوار شکلی از کمون مادرسالار بازسازی شده است که در مقابل افسانهی فرودستی ازلی زنان میایستد و به همین جهت هم میتواند الهامبخش باشد و هم به زنان در بازپسگیری قدرتشان یاری رساند. نباید فراموش کرد که ژنوار بخشی از چشماندازی بزرگتر است که این زنان و همسنگرانشان برای آن مبارزه میکنند. زنان ژنوار برای دستیابی به آرمان زندگی اشتراکیِ آزاد در جهانی برابر صرفا به حفظ دهکدهشان در جهانی نابرابر بسنده نمیکنند و همچنین آگاهند که در پیوند با مبارزه علیه دیگر نظامهای سلطه قرار دارند. آشنایی با این طرحها و نقد و بررسی هرچه بیشترشان میتواند گامی باشد در راستای توسعهی بدیلی برای ساختارهای پدرسالار فعلی که موجب انقیادند.
🔹متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1QZ
#روژاوا #ژنوار #پدرسالاری #زنان_مبارز
#سروناز_احمدی
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
دهکدهی زنان: ژنوار
برگرفته از: وبسایت کمون انترناسیونالیست ترجمهی: سروناز احمدی برخلاف بخش عمدهی دانشی که از نهادهای علمی غرب سر برمیآورد، ژنولوژی از جامعه جدا نیست و دانش و حقایق را در پیوند با مناسبات زندگی اخلا…
🔹 نوشتههای دریافتی 🔹
▫️ روژاوا: انقلابی برای تمامی خلقها
نوشتهی: کیومرث زمانی
31 ژانویه 2021
🔸 به بهانهی چاپ و انتشار رمان روژاوا، تازهترین اثر شهرام قوامی رماننویس کورد بر آن شدم بهدور از زبان داستانی و فضای اکسپرسیونیسم آن، مطلبی دربارهی روژاوا بنویسم تا بار دیگر این پدیده را واکاوی نمایم.
🔸 شامگاه 2 اگوست 2014 هنگامیکه تمامی نشانهها از حملهی گستردهی داعش به شهر شنگال گواهی میداد، فرماندهی نیروهای نظامی بارزانی سوار بر خوروی نظامی در شهر گشت میداد تا به کوردهای ایزدی ساکن در شنگال اطمینان خاطر دهد با وجود نیروهای نظامی بارزانی هیچ خطری آنها را تهدید نخواهد کرد. پاسی از نیمه شب 3 آگوست، داعش به شهر شنگال و روستاهای اطرافش حمله کرد و نظامیان بارزانی با وجود دراختیارداشتن اسلحههای سنگین و نیمهسنگین و نیز خودروهای زرهی پا بهفرار گذاشته و دهها هزار شهروند بیدفاع شنگال را در برابر نیروهای داعش تنها گذاشتند. در زمان تسخیر شنگال بیش از 5.000 نفر کورد ایزدی کشته، 5.000 نفر زن، دختر (بچه، نوجوان و جوان) و پسربچه به عنوان غنائم جنگی و بصورت بردهی جنسی اسیر و 50.000 نفر نیز آواره شدند.
🔸 مردم بیدفاع که به کوهستان شنگال گریخته بودند در اواسط تابستان، بدون آب و غذا انتظار دروگران مرگ جهادی را میکشیدند تا به جرم کافربودن یا با پرداخت جزیه به اسلام بگروند و یا در صورت امتناع گردن زده شوند. آمار دقیقی از پناه بردهگان به کوهستان شنگال در دست نیست. در کمتر از 48 ساعت پس از تسخیر شهر شنگال، داعش بنا را بر حمله به کوهستان شنگال و کشتار جمعی ایزدیان گذاشت. گردانهای ی.پ.گ و ی.پ.ژ در هماهنگی با نیروهای پ.ک.ک اقدام به آزادسازی روستاهای اطراف کوهستان شنگال نموده تا راه برای ورود مبارزان پ.ک.ک به آن کوهستان باز و برای نجات پناه بردهگان اقدام به گشودن کوریدوری (که به کوریدور نجات معروف شد) برای رهایی ایزدیان نمایند. در بامداد روز 5 آگوست مبارزان پ.ک.ک توانستند حلقهی محاصرهی داعش را در کوهستان شنگال بشکنند و با پیوستن نیروهای ی.پ.گ و ی.پ.ژ، که اغلب جوانان فاقد آموزش نظامی کافی بودند در نبردی تن به تن نیروهای داعش را درهم کوبیده و کوریدوری تا عمق روژاوا به عرض 2کیلومتر باز کنند. وضعیت جسمی و روحی مردم آزادشده پس از گذشت 3 شبانه روز در کوهستان شنگال تا اندازهای فاجعهبار بود که حتی اشک گزارشگران بی.بی.سی فارسی را نیز درآورد. شاهدان، از نوزادان بیجان در آغوش مادران و پیرزنان و پیرمردان در حال احتضار بر دوش فرزندانشان میگفتند. درحالیکه آن جمعیت راهی برای بازگشت به خانههای خود در شنگال اشغالشده نداشتند، نیروهای پ.ک.ک و مبارزان ی.پ.گ و ی.پ.ژ اقدام به تهیهی کمکهای ضروری، انتقال زخمیها و بیماران، به بیمارستانهای اطراف شنگال و نیز جابجایی بسیاری از مردم که خود خواستار رفتن به روژاوا بودند، نمودند...
🔹متن کامل این مطلب را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1YA
#کیومرث_زمانی
#روژاوا #خودگردانی #کنفدرالیسم_دموکراتیک
#مارکسیسم #ناسیونالیسم
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ روژاوا: انقلابی برای تمامی خلقها
نوشتهی: کیومرث زمانی
31 ژانویه 2021
🔸 به بهانهی چاپ و انتشار رمان روژاوا، تازهترین اثر شهرام قوامی رماننویس کورد بر آن شدم بهدور از زبان داستانی و فضای اکسپرسیونیسم آن، مطلبی دربارهی روژاوا بنویسم تا بار دیگر این پدیده را واکاوی نمایم.
🔸 شامگاه 2 اگوست 2014 هنگامیکه تمامی نشانهها از حملهی گستردهی داعش به شهر شنگال گواهی میداد، فرماندهی نیروهای نظامی بارزانی سوار بر خوروی نظامی در شهر گشت میداد تا به کوردهای ایزدی ساکن در شنگال اطمینان خاطر دهد با وجود نیروهای نظامی بارزانی هیچ خطری آنها را تهدید نخواهد کرد. پاسی از نیمه شب 3 آگوست، داعش به شهر شنگال و روستاهای اطرافش حمله کرد و نظامیان بارزانی با وجود دراختیارداشتن اسلحههای سنگین و نیمهسنگین و نیز خودروهای زرهی پا بهفرار گذاشته و دهها هزار شهروند بیدفاع شنگال را در برابر نیروهای داعش تنها گذاشتند. در زمان تسخیر شنگال بیش از 5.000 نفر کورد ایزدی کشته، 5.000 نفر زن، دختر (بچه، نوجوان و جوان) و پسربچه به عنوان غنائم جنگی و بصورت بردهی جنسی اسیر و 50.000 نفر نیز آواره شدند.
🔸 مردم بیدفاع که به کوهستان شنگال گریخته بودند در اواسط تابستان، بدون آب و غذا انتظار دروگران مرگ جهادی را میکشیدند تا به جرم کافربودن یا با پرداخت جزیه به اسلام بگروند و یا در صورت امتناع گردن زده شوند. آمار دقیقی از پناه بردهگان به کوهستان شنگال در دست نیست. در کمتر از 48 ساعت پس از تسخیر شهر شنگال، داعش بنا را بر حمله به کوهستان شنگال و کشتار جمعی ایزدیان گذاشت. گردانهای ی.پ.گ و ی.پ.ژ در هماهنگی با نیروهای پ.ک.ک اقدام به آزادسازی روستاهای اطراف کوهستان شنگال نموده تا راه برای ورود مبارزان پ.ک.ک به آن کوهستان باز و برای نجات پناه بردهگان اقدام به گشودن کوریدوری (که به کوریدور نجات معروف شد) برای رهایی ایزدیان نمایند. در بامداد روز 5 آگوست مبارزان پ.ک.ک توانستند حلقهی محاصرهی داعش را در کوهستان شنگال بشکنند و با پیوستن نیروهای ی.پ.گ و ی.پ.ژ، که اغلب جوانان فاقد آموزش نظامی کافی بودند در نبردی تن به تن نیروهای داعش را درهم کوبیده و کوریدوری تا عمق روژاوا به عرض 2کیلومتر باز کنند. وضعیت جسمی و روحی مردم آزادشده پس از گذشت 3 شبانه روز در کوهستان شنگال تا اندازهای فاجعهبار بود که حتی اشک گزارشگران بی.بی.سی فارسی را نیز درآورد. شاهدان، از نوزادان بیجان در آغوش مادران و پیرزنان و پیرمردان در حال احتضار بر دوش فرزندانشان میگفتند. درحالیکه آن جمعیت راهی برای بازگشت به خانههای خود در شنگال اشغالشده نداشتند، نیروهای پ.ک.ک و مبارزان ی.پ.گ و ی.پ.ژ اقدام به تهیهی کمکهای ضروری، انتقال زخمیها و بیماران، به بیمارستانهای اطراف شنگال و نیز جابجایی بسیاری از مردم که خود خواستار رفتن به روژاوا بودند، نمودند...
🔹متن کامل این مطلب را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1YA
#کیومرث_زمانی
#روژاوا #خودگردانی #کنفدرالیسم_دموکراتیک
#مارکسیسم #ناسیونالیسم
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
روژاوا: انقلابی برای تمامی خلقها
نوشتهی: کیومرث زمانی مردم روژاوا نقشی فعال در تشکیل شوراهای محلی دارند. این شوراها زیرمجموعهی انجمنهای محلی میباشند که هر انجمن شامل چندین شورا است. شوراها خود براساس محل کار، سازمانهای مدنی، …
🔹 نوشتههای دریافتی 🔹
▫️ پایهریزی انقلاب زنان
▫️ کمونهای زنان در کانتون عفرین
نوشتهی: مگان بودت
ترجمهی: سروناز احمدی
24 فوریه 2021
🔸 عفرین پیش از آنکه توسط رژیم ترکیه اشغال شود، مرکز «انقلاب زنان» به شمار میرفت. شمال و شرق سوریه به عفرین معروف است. نهادهای زنان مبتنی بر دموکراسی مستقیم و با هدف منع نابرابری جنسیتی و سایر چالشهای اجتماعی در عفرین فعال بودند. در عفرین قوانین و سیاستهای متعهد به برابری سیاسی به عرصه عمل رسیده بودند.
🔸 کانتون عفرین طی شش سالِ بین عقبنشینی نیروهای دولت سوریه و آغاز حمله ترکیه شاهد حداقل درگیری بود. علاوه بر این، عفرین پیش از آغاز درگیریها، دهها سال مرکز سازماندهی جنبش کوردها در سوریه بوده است. این ثبات نسبی و زمینه سیاسی قوی باعث شده بود که عفرین به فضایی ایدهآل برای توسعه نهادهای بیسابقه شمال و شرق سوریه بدل شود.
🔸 در سراسر منطقه، واحد اولیهی خودسازماندهی، کمون محلات است. همانند سایر نهادها، کمونهای زنان به موازات کمونهای مختلط که دربرگیرنده تمام اعضای یک محله خاص هستند، وجود داشتند. گزارشهای خبری تهیهشده از منطقه، فرایند تأسیس کمونهای زنان در عفرین و اقداماتی که این کمونها در اجتماعاتشان انجام دادهاند را مستند ساختهاند؛ یعنی ثبت تاریخی مهمی از آنچه در اشغال عفرین از سوی رژیم ترکیه مورد هدف قرار گرفت، و همچنین نحوه عملکرد سیستم سیاسی شمال و شرق سوریه در بهترین حالت خود.
🔸 ظاهراً یکی از چالشهایی که سیستم کمونها در سراسر شمال و شرق سوریه با آن روبرو شده است، سطح ناکافی مشارکت است. باتوجهبه ماهیت غیردموکراتیک دولت سوریه و ستم ویژهای که کوردها تحت آن قرار دارند، اکثر اعضای کمون پیشازاین سیستمی سیاسی که به آنها امکان مشارکت معنادار بدهد را تجربه نکردهاند. با درنظرگرفتن این موضوع، کارزاری برای «احیا» کمونهای زنان در عفرین در سال 2016 شروع به فعالیت کرد. گزارش شد که اقدامات مشابهی که هم نهادهای زنان و هم نهادهای مختلط هدف آنها بودند در تمام کانتونها در حال انجام است...
🔹متن کامل این مطلب را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-22d
#مگان_بودت #سروناز_احمدی
#هشت_مارس #جنبش_زنان #روژاوا #عفرین
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ پایهریزی انقلاب زنان
▫️ کمونهای زنان در کانتون عفرین
نوشتهی: مگان بودت
ترجمهی: سروناز احمدی
24 فوریه 2021
🔸 عفرین پیش از آنکه توسط رژیم ترکیه اشغال شود، مرکز «انقلاب زنان» به شمار میرفت. شمال و شرق سوریه به عفرین معروف است. نهادهای زنان مبتنی بر دموکراسی مستقیم و با هدف منع نابرابری جنسیتی و سایر چالشهای اجتماعی در عفرین فعال بودند. در عفرین قوانین و سیاستهای متعهد به برابری سیاسی به عرصه عمل رسیده بودند.
🔸 کانتون عفرین طی شش سالِ بین عقبنشینی نیروهای دولت سوریه و آغاز حمله ترکیه شاهد حداقل درگیری بود. علاوه بر این، عفرین پیش از آغاز درگیریها، دهها سال مرکز سازماندهی جنبش کوردها در سوریه بوده است. این ثبات نسبی و زمینه سیاسی قوی باعث شده بود که عفرین به فضایی ایدهآل برای توسعه نهادهای بیسابقه شمال و شرق سوریه بدل شود.
🔸 در سراسر منطقه، واحد اولیهی خودسازماندهی، کمون محلات است. همانند سایر نهادها، کمونهای زنان به موازات کمونهای مختلط که دربرگیرنده تمام اعضای یک محله خاص هستند، وجود داشتند. گزارشهای خبری تهیهشده از منطقه، فرایند تأسیس کمونهای زنان در عفرین و اقداماتی که این کمونها در اجتماعاتشان انجام دادهاند را مستند ساختهاند؛ یعنی ثبت تاریخی مهمی از آنچه در اشغال عفرین از سوی رژیم ترکیه مورد هدف قرار گرفت، و همچنین نحوه عملکرد سیستم سیاسی شمال و شرق سوریه در بهترین حالت خود.
🔸 ظاهراً یکی از چالشهایی که سیستم کمونها در سراسر شمال و شرق سوریه با آن روبرو شده است، سطح ناکافی مشارکت است. باتوجهبه ماهیت غیردموکراتیک دولت سوریه و ستم ویژهای که کوردها تحت آن قرار دارند، اکثر اعضای کمون پیشازاین سیستمی سیاسی که به آنها امکان مشارکت معنادار بدهد را تجربه نکردهاند. با درنظرگرفتن این موضوع، کارزاری برای «احیا» کمونهای زنان در عفرین در سال 2016 شروع به فعالیت کرد. گزارش شد که اقدامات مشابهی که هم نهادهای زنان و هم نهادهای مختلط هدف آنها بودند در تمام کانتونها در حال انجام است...
🔹متن کامل این مطلب را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-22d
#مگان_بودت #سروناز_احمدی
#هشت_مارس #جنبش_زنان #روژاوا #عفرین
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
پایهریزی انقلاب زنان
کمونهای زنان در کانتون عفرین نوشتهی: مگان بودت ترجمهی: سروناز احمدی گزارشی که در ادامه آمده از خبرگزاری هاوار در آوریل 2015 به زبان کوردی منتشر شده است. این گزارش، روند تشکیل کمونها در ناحیه شی…
▫️ روایت رنج و خشم
▫️ ابعاد غیرطبیعی زلزلهی ترکیه و سوریه
نوشتهی: آرش اسدی
26 فوریه 2023
🔸 آنچه در میان تصاویر زلزلهی اخیرِ ترکیه و سوریه بیش از همه جلبنظر میکند، سرنوشت غمبار «روایتِ انقلاب» مردم سوریه است. انقلابی که اکنون بخشی از بازماندگان آن با فاجعهای طبیعی به عینیترین شکل ممکن حذف و ناپدید شدهاند، در اعماق زمین و گوشههای تاریکِ تاریخ فرو بلعیده شدهاند. گشوده شدن زمین، تجسد رنج و خشمی است که عمق و انتهایِ وادیِ آن ناپیداست.
🔸 «روایتِ انقلاب» مردم سوریه در طول تاریخ ۱۲ سالهیِ آن در مقاطع مختلف انقلاب، کنترل گفتمان خود را به ضدانقلاب سوریه واگذار کرد. با افول تدریجی انقلاب، «روایتِ انقلاب» سوریه در بنگاههای خبری به داعش، سکولاربودن حداقلی رژیم اسد در قیاس با مخالفان جهادیاش، غرقشدن زنان و مردان سوری در دریا، کوچ عظیم پناهندگان و... تقلیل یافت. در زبان دیپلماتیک و رسانهای «روایتِ انقلابِ» مردم سوریه به دال اعظم ویرانی و تلاشی یا جاهطلبی مردمانی ناشکیبا بدل شد؛ اینکه انقلاب یعنی تباهی، و هر انقلابی به انهدام و قحطی و خشکسالی سیاسی میانجامد؛ اینکه مردم سوریه به جای انقلاب باید به اصلاحات سیاسی رژیم اسد دل میبستند و بدین طریق از بازار هزارسالهی حلبِ زیبا، تلی آوار نمیساختند. از شوراهای انقلاب در منبیج یا درعا تنها «روایت» تباهی و شکست و ویرانی برجای ماند. ما شاهدان دور انقلاب سوریه، آگاهانه و ناآگاهانه روایتِ رژیم جمهوری اسلامی، رژیمِ اسد و پروپاگاندای روسیه را پذیرفتیم که تمامی این هیاهو برای هیچ بود، که مردم سوریه از اساس مسلمانانی افراطی هستند، که تمام بازماندگان و آوارگان سوری هواداران فعال داعش بوده و هستند و لاجرم مستحق مرگ و عقوبتاند. به این ترتیب از نگاه رسانهای و بیطرف، از نگاه «روایتِ رسمی» از انقلاب سوریه، عجیب نیست که زلزله این میراث شکست را به زیر خاک کشید؛ گویا طبیعت در پیِ تطهیر پلشتیهای تاریخ معاصر خاورمیانه بوده است. از این جهت، «روایتِ رسمی» انقلاب سوریه، بیانِ سکولار باوری مذهبی به جبر مکانیکیِ تاریخ است، اینکه «تقدیر» با ایجاد بلا و جنگ و مصیبت نهایتاً تعیینکنندهی غایی است.
🔸 روایتهای فردی با هر فراز و فرودیْ ردای ناخواستنیِ اجبار و سکوت را کنار میزنند و لحظهای از روایت جمعیِ سرکوبشده یا بهحاشیهرفته را آشکار میکنند. اگرکه کامیاب باشند به تجسمِ تصویری کوچک یا بزرگْ در ذهن مخاطبان خود یاری میدهند. اما زمانی که دست قهار شرایط راویان را میبلعد، چه کسی زحمت یادآوری قصهی گاه پررنج بازماندگان را به خود میدهد؟ چه بستری برای مبارزهی علیه فراموشی بر جای میماند؟ پس از اندک زمانی، داستان کسانی مثل یارا و باسل از آنِ دنیای دیگری میشود، بیربط به زندگی روزمرهی دیگران و بهآهستگی بیاهمیت و فراموش میشود.
🔸 شاید برجسته ساختن یا اشاره به وجوهِ غیرطبیعیِ زلزلهی اخیر به تلاش برای بازیابی «روایت انقلاب» مردم سوریه کمک کند. نشان دادن ابعاد غیرطبیعی این زلزله و تمایز نهادن میان شکست انقلابی و بیحاصل بودن انقلاب (فرمول روایت رسمی) گام برداشتن در مسیر برهم زدنِ معادل بدشگون و افواهی از قیام مردم سوریه است، اینکه «انقلاب سوریه معادلِ شومِ تباهی است». اشارات کوچکی که ابعاد مصنوعی و ساختهشدهیِ این زلزله را نشان دهند، تلاشی است بیاندازه ناچیز برای بازیابی روایتهای فردی جانباختگان این زلزله؛ کوششی است برای نشانه رفتن رنج و خشم آنها، اما نه به سوی انقلاب بلکه به سوی شرایط همچنان پابرجایی که زمینهساز انقلاب شدند.
🔸 این جستار کوتاه توان و امکان بررسی همهجانبه و دقیق ابعاد غیرطبیعی زلزلهیِ اخیر را ندارد، پرداختن به تبعات سیاستهای سرمایهداری در ترکیه که منجر به این فاجعهی بزرگ شد خارج از توان این مقاله است. در اینجا موضوع بحث تنها به برجسته ساختن نقش رژیم ترکیه و پروژهی اشغالگری این رژیم در تعمیق فاجعهیِ اخیر در جغرافیای سوریه محدود میشود...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3pC
📷 ترجمهی دیوارنوشتهروی آوارهای زلزله در تصویری که برای این مقاله انتخاب کردهایم: «ما مُردیم ... سپاس از یارینکردنتان.»
#آرش_اسدی
#زلزله_ترکیه_سوریه
#اقتصاد_سیاسی #خاورمیانه
#انقلاب_سوریه
#عفرین #روژاوا
👇🏼
🖋@naghd_com
▫️ ابعاد غیرطبیعی زلزلهی ترکیه و سوریه
نوشتهی: آرش اسدی
26 فوریه 2023
🔸 آنچه در میان تصاویر زلزلهی اخیرِ ترکیه و سوریه بیش از همه جلبنظر میکند، سرنوشت غمبار «روایتِ انقلاب» مردم سوریه است. انقلابی که اکنون بخشی از بازماندگان آن با فاجعهای طبیعی به عینیترین شکل ممکن حذف و ناپدید شدهاند، در اعماق زمین و گوشههای تاریکِ تاریخ فرو بلعیده شدهاند. گشوده شدن زمین، تجسد رنج و خشمی است که عمق و انتهایِ وادیِ آن ناپیداست.
🔸 «روایتِ انقلاب» مردم سوریه در طول تاریخ ۱۲ سالهیِ آن در مقاطع مختلف انقلاب، کنترل گفتمان خود را به ضدانقلاب سوریه واگذار کرد. با افول تدریجی انقلاب، «روایتِ انقلاب» سوریه در بنگاههای خبری به داعش، سکولاربودن حداقلی رژیم اسد در قیاس با مخالفان جهادیاش، غرقشدن زنان و مردان سوری در دریا، کوچ عظیم پناهندگان و... تقلیل یافت. در زبان دیپلماتیک و رسانهای «روایتِ انقلابِ» مردم سوریه به دال اعظم ویرانی و تلاشی یا جاهطلبی مردمانی ناشکیبا بدل شد؛ اینکه انقلاب یعنی تباهی، و هر انقلابی به انهدام و قحطی و خشکسالی سیاسی میانجامد؛ اینکه مردم سوریه به جای انقلاب باید به اصلاحات سیاسی رژیم اسد دل میبستند و بدین طریق از بازار هزارسالهی حلبِ زیبا، تلی آوار نمیساختند. از شوراهای انقلاب در منبیج یا درعا تنها «روایت» تباهی و شکست و ویرانی برجای ماند. ما شاهدان دور انقلاب سوریه، آگاهانه و ناآگاهانه روایتِ رژیم جمهوری اسلامی، رژیمِ اسد و پروپاگاندای روسیه را پذیرفتیم که تمامی این هیاهو برای هیچ بود، که مردم سوریه از اساس مسلمانانی افراطی هستند، که تمام بازماندگان و آوارگان سوری هواداران فعال داعش بوده و هستند و لاجرم مستحق مرگ و عقوبتاند. به این ترتیب از نگاه رسانهای و بیطرف، از نگاه «روایتِ رسمی» از انقلاب سوریه، عجیب نیست که زلزله این میراث شکست را به زیر خاک کشید؛ گویا طبیعت در پیِ تطهیر پلشتیهای تاریخ معاصر خاورمیانه بوده است. از این جهت، «روایتِ رسمی» انقلاب سوریه، بیانِ سکولار باوری مذهبی به جبر مکانیکیِ تاریخ است، اینکه «تقدیر» با ایجاد بلا و جنگ و مصیبت نهایتاً تعیینکنندهی غایی است.
🔸 روایتهای فردی با هر فراز و فرودیْ ردای ناخواستنیِ اجبار و سکوت را کنار میزنند و لحظهای از روایت جمعیِ سرکوبشده یا بهحاشیهرفته را آشکار میکنند. اگرکه کامیاب باشند به تجسمِ تصویری کوچک یا بزرگْ در ذهن مخاطبان خود یاری میدهند. اما زمانی که دست قهار شرایط راویان را میبلعد، چه کسی زحمت یادآوری قصهی گاه پررنج بازماندگان را به خود میدهد؟ چه بستری برای مبارزهی علیه فراموشی بر جای میماند؟ پس از اندک زمانی، داستان کسانی مثل یارا و باسل از آنِ دنیای دیگری میشود، بیربط به زندگی روزمرهی دیگران و بهآهستگی بیاهمیت و فراموش میشود.
🔸 شاید برجسته ساختن یا اشاره به وجوهِ غیرطبیعیِ زلزلهی اخیر به تلاش برای بازیابی «روایت انقلاب» مردم سوریه کمک کند. نشان دادن ابعاد غیرطبیعی این زلزله و تمایز نهادن میان شکست انقلابی و بیحاصل بودن انقلاب (فرمول روایت رسمی) گام برداشتن در مسیر برهم زدنِ معادل بدشگون و افواهی از قیام مردم سوریه است، اینکه «انقلاب سوریه معادلِ شومِ تباهی است». اشارات کوچکی که ابعاد مصنوعی و ساختهشدهیِ این زلزله را نشان دهند، تلاشی است بیاندازه ناچیز برای بازیابی روایتهای فردی جانباختگان این زلزله؛ کوششی است برای نشانه رفتن رنج و خشم آنها، اما نه به سوی انقلاب بلکه به سوی شرایط همچنان پابرجایی که زمینهساز انقلاب شدند.
🔸 این جستار کوتاه توان و امکان بررسی همهجانبه و دقیق ابعاد غیرطبیعی زلزلهیِ اخیر را ندارد، پرداختن به تبعات سیاستهای سرمایهداری در ترکیه که منجر به این فاجعهی بزرگ شد خارج از توان این مقاله است. در اینجا موضوع بحث تنها به برجسته ساختن نقش رژیم ترکیه و پروژهی اشغالگری این رژیم در تعمیق فاجعهیِ اخیر در جغرافیای سوریه محدود میشود...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3pC
📷 ترجمهی دیوارنوشتهروی آوارهای زلزله در تصویری که برای این مقاله انتخاب کردهایم: «ما مُردیم ... سپاس از یارینکردنتان.»
#آرش_اسدی
#زلزله_ترکیه_سوریه
#اقتصاد_سیاسی #خاورمیانه
#انقلاب_سوریه
#عفرین #روژاوا
👇🏼
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
روایت رنج و خشم
ابعاد غیرطبیعی زلزلهی ترکیه و سوریه نوشتهی: آرش اسدی آنچه در میان تصاویر زلزلهی اخیرِ ترکیه و سوریه بیش از همه جلبنظر میکند، سرنوشت غمبار «روایتِ انقلاب» مردم سوریه است. انقلابی که اکنون بخش…