نقد
3.29K subscribers
198 photos
17 files
785 links
نقد اقتصاد سیاسی- نقد بتوارگی- نقد ایدئولوژی

بهترین، انقلابی‌ترین و نبوغ‌آمیزترین نظریه، بدون پیوند اندام‌وار با نبض، متن و کنشگران یک جنبش اجتماعی و سیاسیِ واقعی، به‌طور بلاواسطه، هیچ هوده‌ای ندارد.

www.naghd.com

Naghd.site@gmail.com
Download Telegram
▫️ هنگامی که مارکس سرمایه را به فرانسوی ترجمه کرد

نوشته‌ی: مارچلو موستو
ترجمه‌ی‌: حسن مرتضوی

17 سپتامبر 2022

🔸 مارکس در فوریه‌ی 1867، پس از بیش از دو دهه کار دشوار، سرانجام توانست بعد از مدت‌ها انتظار به دوست خود فردریش انگلس خبر دهد که نخستین بخش از نقد اقتصاد سیاسی‌اش به پایان رسیده است. پس از آن، مارکس از لندن به هامبورگ سفر کرد تا دست‌نوشته‌ی مجلد اول («فرایند تولید سرمایه») از شاهکار خود را تحویل دهد، و در توافق با ویراستارش اتو میسنر، تصمیم گرفته شد که سرمایه در سه بخش منتشر شود. مارکس که سرشار از رضایت بود، نوشت که انتشار کتابش «بدون تردید، وحشتناک‌ترین موشکی بوده که تاکنون به سر بورژوازی پرتاب شده است.»

🔸 ساختار سرمایه به‌رغم کار شاق و طولانی مارکس در تألیف آن پیش از 1867 در سال‌های بعد گسترش چشم‌گیری یافت و جلد یکم نیز همچنان توش و توان زیادی را از مارکس حتی پس از انتشار گرفت. یکی از بارزترین نمونه‌های این پای‌بندی، ترجمه‌ی فرانسوی سرمایه بود که در 44 بخش بین سال‌های 1872 و 1875 منتشر شد. این جلد ترجمه‌ای صرف نبود، بلکه روایتی بود که «کاملاً توسط نویسنده بازبینی‌شده بود» و مارکس بخش مرتبط با فرآیند انباشت سرمایه را نیز در آن تعمیق داد، و اندیشه‌هایش را درباره‌ی تمایز بین «تراکم» و «تمرکز» سرمایه بهتر پروراند.

🔸 مارکس پس از مدتی وقفه به دلیل وضعیت بد سلامتی‌اش، و پس از دوره‌ای فعالیت شدید سیاسی برای انجمن بین‌المللی کارگران، در آغاز دهه‌ی 1870 به کار روی ویراست جدیدی از جلد یکم سرمایه رو آورد. مارکس که از روش توضیح نظریه‌ی ارزش ناراضی بود، دسامبر 1871 و ژانویه‌ی 1872 را به بازنویسی آن‌چه در 1867 منتشر کرده بود اختصاص داد. بازچاپ داس کاپیتال که شامل تغییرات ایجادشده توسط مارکس بود در سال 1872 منتشر شد. این سال اهمیتی اساسی برای اشاعه‌ی سرمایه داشت، زیرا در این سال این اثر به روسی و فرانسوی نیز ترجمه شد. ترجمه‌ی کتاب که به ژوزف روا سپرده شده بود، مترجمی که قبلاً برخی متون فیلسوف آلمانی لودویگ فویرباخ را ترجمه کرده بود، به شکل جزوه‌های دنباله‌دار توسط موریس لاشاتر ناشر منتشر شد. نخستین بخش 150 سال پیش در 17 سپتامبر منتشر شد.

🔸 استعمار هم‌چنین تا حدودی سازوکارهایی را شکل داد که به موجب آن سرمایه در جهان عرب در دسترس قرار گرفت. در حالی که در مصر و عراق زبان انگلیسی بیش‌ترین نقش را در گسترش فرهنگ اروپایی داشت، ویراست فرانسوی نقش برجسته‌تری در جاهای دیگر ایفا کرد، به ویژه در الجزایر، که در دهه‌ی 1960 مرکز مهمی برای تسهیل گردش افکار مارکسیستی در کشورهای «غیرمتعهد» بود. اهمیت لو کاپیتال به آسیا نیز کشیده شد، این‌که نخستین ترجمه‌ی ویتنامی جلد اول، که بین سال‌های 1959 و 1960 منتشر شد، براساس نسخه فرانسوی انجام شد گویای همین واقعیت است.

🔸 خود مارکس در نامه‌ای به رفیق دیرینه‌اش فردریش آدولف زورگه خاطرنشان کرد که با لو کاپیتال «آن‌قدر وقت‌ صرف کرده که دیگر به هیچ‌وجه در ترجمه همکاری نخواهد کرد». این دقیقاً چیزی است که اتفاق افتاد. زحمت و تلاشی که مارکس برای تهیه‌ی بهترین روایت ممکن فرانسوی متحمل شد واقعاً قابل‌توجه بود. اما می‌توان گفت که این رنج و تلاش پاداش خوبی گرفت. لو کاپیتال تیراژ چشم‌گیری داشته است و اضافات و تغییراتی که مارکس در باز‌نگری ترجمه‌ی آن اعمال کرد، در بُعد ضداستعماری و جهانی سرمایه نقش داشت، اثری که امروزه به لطف برخی از جدیدترین و خردمندانه‌ترین ره‌آوردها در مطالعات مارکسی به رسمیت شناخته می‌شود.

🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-39e

#مارچلو_موستو #حسن_مرتضوی #سرمایه #لو_کاپیتال

👇🏼

🖋@naghd_com‏ ‏
ژن، ژیان، ئازادی!

🖋@naghd_com
زنان و کردها نخستین کسانی بودند که از همان ماه‌های نخست در مقابل رژیم نوپای اسلامی ایستادند که هر دم بیش‌تر به ماشین کشتار و سرکوب نظام‌مند بدل می‌شد. مبارزه و مقاومت آن‌ها در سراسر این چهل‌وچند سالِ خون‌بار ادامه داشته و شعله‌هایش خاموش نشده است؛ چه در قالب مقاومت روزمره رویاروی قوانین زن‌ستیز و انسان‌ستیز و چه در قالب جنبش‌ها و مبارزاتی که راست در برابر سرکوبگران سینه سپر کرده است. حضور پُرشکوه مردم خشمگین در خیابان‌ها پس از قتل فجیع مهسا امینی، از سقز و دیواندره و سنندج گرفته تا رشت و اصفهان و تهران، نشان می‌دهد خواست زندگی و آزادی و عدالت در زیر پوست جامعه می‌تپد. فریادهایی که این روزها در خیابان‌ها می‌شنویم تجلی آن است که «ژن، ژیان، ئازادی» به هر زبان و از هر دهانی لرزه بر اندام حاکمان هراس می‌اندازد!

و هنگامی که پنداشتی گوشتِ زندگیِ او را
از استخوان‌های پیکرش جدا کرده‌ای
چه‌گونه او طبلِ سُرخِ زنده‌گی‌اش را به نوا درآورد

و حماسه‌ی توفانیِ شعرش را آغاز کرد
با سه دهان صد دهان هزار دهان
با سیصد هزار دهان
با قافیه‌ی خون
با کلمه‌ی انسان،
با کلمه‌ی انسان کلمه‌ی حرکت کلمه‌ی شتاب
با مارشِ فردا
که راه می‌رود
می‌افتد برمی‌خیزد
برمی‌خیزد برمی‌خیزد می‌افتد
برمی‌خیزد برمی‌خیزد!

✊🏼✊🏼✊🏼

#زن_زندگی_آزادی
#مهسا_امینی
#از_کردستان_حمایت_کنیم

#Jîn_Jîan_Azadî
#Mahsa_Amini


🖋@naghd_com
✊🏽 بازنشر نخستین مقاله‌ی سایت نقد به یاد ویدا موحد و دختران انقلاب

▫️ دختران انقلاب

🔸 دختران انقلاب، خط زمان را به‌حجمی سیاسی آبستن می‌کنند. حجمی از تصویری آگاه. جنبشِ مبارزه علیه حجاب اجباری، آن‌گونه که در حرکت بدیع، دلیرانه و فروتنانهْ شکوهمند زنان خیابان انقلاب جلوه می‌کند، یکی از گدازه‌های آتشینی است که خیزش دی‌ماه از ژرفای آتشفشانی همیشهْ در تب و تاب به‌آسمان سیاسی پرتاب کرده‌است.

🔸 خواست آزادی پوشش زنان و مبارزه علیه حجاب اجباری در اساس یک خواست ساده‌ی انسانی یا یک خواست ساده‌ی مدنی است؛ خواسته‌ای که در بسیاری از جوامع «عادی» بورژوایی برآورده شده‌است؛ هرچند آن‌جا هم تنها به‌مثابه‌ی دستاورد مبارزه‌ای طولانی و جاری. اما تحقق این خواسته به‌معنای براندازی روابط سرمایه‌داری نبوده و نیست. در همان جوامع نیز برخی از زنان خود در جایگاه اِعمال‌کننده‌ی ستم طبقاتی و استثمارگر قرار دارند. اما همین خواسته‌ی ساده و در اساس بدیهی، حجمی به‌مراتب بزرگ‌تر از یک خواسته‌ی مدنی یا دمکراتیک در تعاریف رایج و در کلیشه‌های گفتمان سیاسی اختیار می‌کند. خواسته‌ی آزادی پوشش، انکار آشکار یکی از قوی‌ترین پایه‌های مشروعیت ایدئولوژی حاکم جمهوری اسلامی ایران است. این خواسته‌ی «ساده» یکی از قدرت‌مندترین عناصر هویت جمهوری اسلامی را به‌چالش می‌کشد و ایدئولوژی حاکم را، نه در چگونگی، بلکه در چیستی‌اش تهدید می‌کند. خلجان این واحد هستی‌شناختیِ زنده، فضایی به‌مراتب بازتر برای جولان خویش می‌طلبد و قدرت سفرِ حجمی بزرگ‌تر را در خطِ زمان دارد.

🔸 ایدئولوژی‌ها انتزاعات پیکریافته‌اند. نقد ایدئولوژی‌ها و مبارزه با آنها آشکارساختنِ شیوه و مسیری است که انتزاع از مناسبات واقعی تا تبدیل‌شدن خودِ انتزاع به‌یک واقعیت عینی طی کرده است. بنابراین مبارزه علیه حجاب اجباری درعین حال آشکارساختن و مبارزه با مناسباتی نیز هست که نقطه‌ی عزیمت این واقعیت یا این انتزاعِ پیکریافته است. دیوار بلندی که کاخی یا زمینی یا سرزمینی را از ورود و «تعرض» بیگانه حفظ می‌کند، ممکن است با پرچینی کوتاه قامت جایگزین شود که پریدن از روی آن، در واقعیت، از هر کودکی نیز برآید. اما قدرت این پرچین که نماینده‌ی آن دیوار است، آنگاه که قدرت اجتماعی و سیاسی و حقوقی محافظ آن بلامنازع است، چیزی از قدرت واقعی آن دیوار کم ندارد. این پرچین می‌تواند حتی در خطِ ساده‌ای ترسیم‌شده بر زمین، انتزاع شود. انتزاع خط نیز می‌تواند قدرتی برابر با پرچین و دیوار داشته باشد. اما آنگاه که آشکار می‌شود که خط ممتدِ روی زمین، انتزاعی از پرچین، نماینده‌ی واقعیت، و از واقعیتِ دیوار است، انکار این خط نه تنها انکار مشروعیتی است که از آن حفاظت می‌کند، بلکه آشکارکننده‌ی مناسباتی نیز هست که سیطره و مالکیت بر آن کاخ و زمین و سرزمین را ممکن ساخته‌است. این‌که امروز، جای خط‌ها را دوباره سیم خاردار و دیوارها، در مرز مکزیک، در فلسطین و مراکش و مجارستان، و جای نصایح و احکام فقهی را، کهریزک و قرچک می‌گیرند، نشان از فروپاشی مشروعیت‌ها و بازگشت انتزاعات به‌مناسباتی است که از آن منتزع شده‌اند...

🔹 متن کامل در سایت نقد:

https://wp.me/p9vUft-K

#دختران_انقلاب
#زن_زندگی_آزادی
#مهسا_امینی
#حجاب_اجباری
#Jîn_Jîan_Azadî

👇🏽

🖋@naghd_com
▫️ زن، زندگی، آزادی: دستاوردها و چشم‌اندازها

23 سپتامبر 2022

🔸 شعار مرکزی و عامل ‌وحدت‌بخش خیزش کنونی در عبارت زیبای «زن، زندگی، آزادی» (ژن، ژیان، ئازادی) تبلور یافته است. این شعار که ریشه در تاریخ مبارزات رهایی‌بخش در خاورمیانه به‌ویژه منطقه‌ی کردستان دارد، گویی چکیده‌ی تضادهای دیرینه‌ای است که بخش اعظم مردم ایران در خلال چهل و چهار سال حکومت اسلامی با آن مواجه بودند. خواست مبارزه با تبعیض علیه زنان که در شکل‌های گوناگون مطرح می‌شود در واقع یکی از اصیل‌ترین مطالبات کل جامعه‌ی ایران چه مرد و چه زن از ابتدای انقلاب بهمن ۵۷ تا به امروز است. این خواست با مبانی اساسی تفکر و دیدگاه ایدئولوژیک حکومت اسلامی در تضادی اساسی قرار دارد و مخالفت با آزادی زنان یکی از مهم‌ترین ارکان هویت حاکمان را تشکیل می‌دهد. اما این مخالفت فقط در بعدی حقوقی مطرح نیست که با اعطای برخی حقوق ظاهری به زنان رفع شود. هویت زن به عنوان نماد مخالفت با کلیت نظام اسلامی در واقع انواع پیش‌فرض‌های دیگری را پیش می‌کشد: حذف حجاب اجباری به معنای انتخاب نوع پوشش و نوع سبک زندگی و در یک کلام پذیرش حق زنان بر تن و سرنوشت خویش است؛ اعطای برابری حقوقی به زنان در ازدواج و طلاق و ارث و نظایر آن به معنای به لرزه درآوردن ارکان ایدئولوژیک و دینی حاکمان است. آزادی زنان در کشوری مانند ایران هم‌چون بمبی عمل می‌کند که تمامی مناسبات عقب‌مانده‌ی اجتماعی را می‌ترکاند.

🔸 فاصله‌ی موج‌های جنبش سیاسی در چند سال اخیر کوتاه و کوتاه‌تر شده‌اند. اگر از موج جنبش سبز در سال ۸۸ تا خیزش دی 96 هشت سال طول کشید، اکنون ما با تغییری کاملاً مشهود در فاصله‌ی موج‌ها روبه‌روییم: 1396، ۱۳۹۸، ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱. ویژگی تعیین‌کننده و سرشت بارز این موج‌ها این است که شکست مقطعی نمی‌تواند به خفقان پی‌گیر و افت عملی جنبش سیاسی در درازمدت بیانجامد. در واقع حرکت موج‌ها مدام تکمیل‌کننده‌ی هم هستند و اگر در یک چشم‌انداز کوتاه بنگریم، گویی خطی ممتد است از موج‌های پیاپی که به‌رغم سرکوب شدید و قهرآمیز ادامه یافته‌اند. در این صورت در صورت تداوم این وضعیت این امکان عینی و واقعی مطرح می‌شود که ما با نوعی جنبش مردمی روبه‌رو باشیم که به تدریج پیکار خود را با نظام حاکم در فواصل کوتاهی تمدید می‌کند تا روزی برسد که این جنبش لحظه‌ای هم سکوت نکند و سرانجام در هیأت یک انقلاب سیاسی به میدان آید. بنابراین مهم‌ترین دستاورد این است که اولاً یک نسل معین شاهد چند جنبش به هم پیوسته است و در نتیجه به‌سادگی تجارب خود را منتقل می‌کند. دیگر با وضعیتی روبه‌رو نیستیم که یک جنبش رخ می‌دهد و سرکوب می‌شود و افراد شرکت‌کننده در طول زمان انگیزه‌‌ی سیاسی خود را از دست می‌دهند. ثانیاً شکست دیگر در این‌جا معنایی نمی‌یابد بلکه فقط فراز و فرود یک جنبش است. اما آن‌گاه چه چیزی عامل تداوم آن است؟ سویه‌ی سلبی خیزش کنونی، نفی نظام حاکم‌ و سازوکارهای آن، بی‌تردید نیروی محرک تعیین‌کننده‌ی جنبش است. اما سویه‌ی ایجابی خیزش کنونی در کجاست؟

🔸 جنبش چپ ایران در شکل‌های سازمانی و غیرسازمانی خود همواره به یک تز مهم و تعیین‌کننده معتقد بوده‌اند: جنبش‌های خودبه‌خودی بدون داشتن رهبری ناگزیر نابود می‌شوند. در این پیش‌فرض اصل اساسی وجود سازمان یا حزبی است که عملاً توان و قدرت سازمان‌دهی را دارد. اما وضعیت کنونی چه چیزی را نشان می‌دهد: مردم در عمل متوجه شده‌اند که جز نیروی خودشان هیچ نیرویی نمی‌تواند آنان را سازمان دهد. این پدیده ابداً جدید نیست. ما از جنبش ۸۸ تا به امروز پیوسته شاهد این وضعیت بودیم. این تجربه در آگاهی مردمی که به دفعات به خیابان‌ها می‌ریزند حک شده است. اکنون پرسش این است: اگر رژیم حاکم از حل معضلات پیش روی خود ناتوان باشد، اگر جنبش‌های اعتراضی چون رشته‌ نخی پیاپی رخ دهند و اگر مکانیسم رفرم و حتی عقب‌نشینی هم بی‌فایده باشد، و اگر این عدم سازماندهی از بالا تداوم داشته باشد، آیا این امکان وجود ندارد که این جنبش‌ها ناگزیر شوند که از درون خود کانون‌های سازمان‌دهی به وجود آورند؟ یعنی آیا امکان‌پذیر نیست که این جنبش که بر بستر تضادهای ژرف چهل‌وچندساله با نظام سیاسی حاکم شکل‌ گرفته خود کانون‌های خود را بیافریند؟

🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-3af

#زن_زندگی_آزادی
#مهسا_امینی
#جنبش_مردمی
#Jîn_Jîan_Azadî
#Mahsa_Amini

👇🏼

🖋@naghd_com
🔹نوشته‌های دریافتی 🔹

▫️ این زیباترین ناامیدان تاریخ

نوشته‌ی: اسماعیل کرمی

27 سپتامبر 2022

🔸حکومت اسلامی ایران با بر باد دادن امیدهای چندین نسل که دل به تغییر و اصلاح بسته بودند و ضایع کردن ۲۰ سال از عمر متولدین دهه‌های سی، چهل و پنجاه که گفتمان اصلاحات را دنبال کردند، هم لطمه‌ی فراوانی به پیوندهای اجتماعی، احساس تعلق به جامعه و زندگی جمعی زد و هم حجم عظیمی از سرخوردگی اجتماعی به وجود آورد که در نگاه اول به نظر می‌آید نقشی مهم در حفظ، بقا و ادامه‌ی حیات حکومت دارد. اما حالا این میزان از ناامیدی کارکردی دیگرگونه یافته و به بزرگ‌ترین سلاح علیه خود حکومت بدل شده است. اکنون این سرخوردگی و ناامیدی مایه‌ی اصلی شکل‌گیری جنبشی فراگیر برای مطالبه‌ی آزادی و عدالت شده است.

🔸ولی شاید از بخت‌یاری ماست که آن‌چه بزرگ و عظیم می‌شود همواره زیباست و می‌تواند عامل تحول و دگرگونی شود، حتی اگر آن چیز ناامیدی باشد. این حجم سترگ از ناامیدی اجتماعی به‌خصوص در طردشدگان، یعنی کسانی که در تعریف رسمی «مردم» نمی‌گنجند، مردمی که از سوی حکومت «امت حزب الله» خوانده می‌شوند، به موتور محرک و تامین‌کننده‌ی نیروی اجتماعی بدل شده است. رژیم‌های حاکم هر تعریفی از «مردم» ارائه کنند به طرزی ناسازوار اکثر شهروندان را از دایره‌ی «مردم» بیرون می‌رانند و از حقوق اولیه و انسانی خود محروم می‌سازند، از همین رو همواره با خیل عظیم کسانی مواجه هستیم که به‌رغم کثرت عددی‌شان در اقلیت قرار می‌گیرند.

🔸حاضران در تظاهرات‌های این چندروزه در حال از سر گذراندن تجربه‌ای متفاوت هستند. آن‌ها بدنی جمعی را زندگی می‌کنند و پیوندهایی بی‌مثال با یک‌دیگر برقرار می‌کنند. اینک زنان و مردان یک‌دیگر را در قامت هم‌رزم تجربه می‌کنند نه همکار، همسایه یا همسر. آنان به‌واسطه‌ی اقدامی واقعی که نقشی حقیقی در زندگی‌شان دارد بدن جمعی تازه‌ای شکل داده‌اند که در کار رقم زدن سوژه‌های فردی جدید و بی‌سابقه و کم‌نظیر است. این فعلیت بدیع همان بدن بالقوه‌ای است که نظام‌های استثمارگر همواره می‌کوشند آن را در قالب‌ جمع‌هایی دروغین از جمله مدرسه‌، محیط ‌کار، ورزشگاه‌، پادگان‌ و مانند این‌ها به انقیاد درآورند و هر چه می‌توانند از این توان جمعی بهره بکشند و شیره‌ی جان‌ انسان‌ها را بمکند

🔸 حال که این بدن جمعی جدید سر برآورده است به‌وضوح می‌توان دید برخی بدن‌ها با این بدن جمعی انقلابی سازگارند و برخی ناسازگار، و جالب آن‌که ناسازگارترین آن‌ها بدن حکومتی است که تنها به مصلحت خود می‌اندیشد، حکومتی که قرار است منافع و حیات عده‌ای کوچک معروف به «چهاردرصدی‌ها» را تأمین و تضمین کند. اگر این بدن نوظهور می‌خواهد در برابر تنش‌های بیرونی دوام بیاورد و از هم نپاشد باید از هر کاری که او را به سمت فروپاشی سوق می‌دهد بپرهیزد و به کارهایی که توان او را افزایش می‌دهند اهتمام ویژه بورزد.

🔸میزان ابتکاراتی که بدن جمعی تظاهرات‌کنندگان هر روز به کار می‌بندد خیره‌کننده و باورنکردنی است، این یعنی موجود زنده‌ای در حال تقلا برای زنده ماندن است، موجودی که می‌کوشد در هستی بی‌مثال خود و در برابر خصم دیرینه‌اش که تنها از طریق تکه‌تکه کردن و پاره‌پاره کردن او می‌تواند به حیاتش ادامه دهد، پایدار بماند، یعنی در برابر خون‌آشامی که فقط با به انقیاد کشیدن و مکیدن خون او قادر است به حیات خود ادامه دهد. از این رو، این بدن زیبای جمعی می‌بایست فوراً از خون رساندن و تقویت خون‌آشامی که فقط و فقط با خون او زنده است دست بردارد: این زیباترین ناامیدان تاریخ باید دست به اعتصاب بزنند.

✊🏼 متن کامل این نوشته را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-3aq



#مهسا_امینی #اعتصابات_سراسری
#زن_زندگی_آزادی
#Jîn_Jîan_Azadî
#MahsaAmini

👇🏼

🖋@naghd_com‏ ‏
✊🏼 زن زندگی آزادی! ✊🏼

🖋@naghd_com‏ ‏
✊🏼 خودپویی، دخالت آگاهانه و تداوم

▫️تداوم هر وضعیت انقلابی به رغم مکانیسم اجتناب‌ناپذیری که شکل‌گیری آن را ممکن می‌سازد نیازمند دخالت آگاهانه‌ی عناصر فعال در آن است. خودپویی اساساً به این معنا نیست که شرکت‌کنندگان در آن از بیان راهکارهای مناسب و مقتضی دست بشویند و بگذارند تا خود جنبش مسیر حرکت خود را بیابد. همین شرکت فعالانه برای این‌که پویایی یک جنبش حفظ شود خود بخشی از فرایند تکوین و تداوم است.

▫️نیروی محرک جنبش کنونی متکی است بر تضادهایی حل‌ناشدنی که نظام حاکم در طول حکومت خود بر هم انباشت و کومه کرد. اما از این سخن نباید برداشت کرد که این تضادها همواره و همیشه با لهیب آتشی شعله‌ور فوران می‌کنند و همواره قدرت گداخت خود را حفظ می‌کنند. جنبش هم‌چون زندگی نیاز به مراقبت دارد. تصویر خودپویی جنبش بدون مراقبتی آگاهانه همانند رشد چمن‌زاری است بدون رسیدگی.

▫️جنبش کنونی در یک همبستگی بی‌نظیر تقریباً اغلب شهرهای بزرگ و بسیاری از شهرهای کوچک را در برگرفت. جمعیت شهرنشین کشور با رشادتی باورنکردنی، دست خالی با اتکا به نیروی جوانی و دلاوری خود در مقابل عوامل تا دندان مسلح سرکوب ایستادند و مقاومت نشان دادند. سرکوب هار، خشونت بی‌وقفه، دستگیری‌های وسیع و کشتار روزمره در خلال این دوازده روز اخیر لحظه‌ای بازنایستاد و تنها توانست معترضان را از مرکز شهرهای بزرگ به حاشیه‌ها براند گرچه همین را هم در شهرهای کوچک نتوانست. بلندگوهای تبلیغاتی رژیم بی‌وقفه اعلام می‌کنند «تمام شد»، «اعتراضات خوابید»، اما شب‌ها بار دیگر خروش «زن زندگی آزادی» و «مرگ بر دیکتاتور» از خانه‌ها از خیابان‌ها از کوچه‌ها از میدان‌ها به عرش آسمان می‌رسد. جنبش با همان ضرب اولیه‌ی خود تا همین جا هم کاری غول‌آسا کرده است. اما اگر گمان کنیم این تداوم تنها به نیروی اراده میسر می‌شود افتادن در دام اراده‌باوری رمانتیکی است که واقعیت سرسخت سرکوب می‌تواند آن را در هم بشکند.

▫️چنین جنبشی با مختصات فعلی، بیش از هرچیز نیازمند گسترش و جلب همبستگی نیروهای گوناگونی است که در طی چهل سال اخیر هریک به نحوی از سیاست‌های طبقاتی، جنسیتی، فرهنگی و مرکزگرای حکومت آسیب دیده‌اند. ما نیاز به نیروهای جدید داریم. نیاز داریم با همه‌ نوع ابتکارات لهیب این آتش را به همه‌ی لایه‌ها برسانیم. در شرایطی که حکومت در تنگنای خودتافته‌ی سیاست‌های سرکوبگرانه‌ای گرفتار آمده که جز حمایت حلقه‌ای محدود از نیروهای اجتماعیِ دارای پیوندهای مستقیم اقتصادی و ایدئولوژیک با خود، هیچ نزدیکی و پیوند ارگانیکی با دیگر طبقات جامعه ندارد، دستاورد بعدی این جنبش در کوتاه‌مدت باید جلب حمایت و همبستگی گروه‌ها و افرادی باشد که به‌رغم به‌ ستوه آمدن از ستم سالیان، کماکان به‌شکلی انفعالی نارضایتی خود را بروز می‌دهند. ما نیاز داریم از تجربه‌ها، تاکتیک‌ها و فنون استفاده‌شده در شورش‌ها و قیام‌ها و انقلاب‌های قبلی در جهت بالیده‌تر شدن و گسترش جنبش بهره بگیریم. اگر نمی‌توان تظاهرات وسیع و گسترده کرد باید به تظاهرات ضربتی و موضعی روی آورد. اگر نمی‌توان ایده‌ی اعتصاب عمومی را تحقق بخشید می‌توان با تشکیل کمیته‌های اعتصاب اولین گام‌ها را برای سازمان‌دهی خود برداشت. اگر اینترنت قطع می‌شود می‌توان به تکثیر اعلامیه، دیوارنویسی و گرافیتی پرداخت. و با همه‌ی ابزارهای ممکن از شهرهای مقاوم، به‌ویژه در کردستان، حمایت کرد.

▫️خود جنبش در این رهگذر، می‌تواند با نقدی پویا، گرایش‌ها و شعارهای انحرافی را به حاشیه براند. چرا که خودپویی و همبستگی هرگز به معنی تعطیلی نقد در مسیر مبارزه نیست. برعکس، نقد به معنای افزایش توان بالقوه‌ و حفاظت از وجوه مترقی جنبشی است که شاید تنها امید ما برای برون‌رفت از بن‌بست سیاسی، اقتصادی و زیست‌محیطی‌ای باشد که در سطح ملی و منطقه‌ای با آن مواجهیم. مهم‌ترین مسئله در حال حاضر درک این موضوع است که هنوز زمان پیروزی مشخص نیست. بی‌تردید امواج پیاپی اعتراض از هر گوشه و کنار فرا می‌رسد اما در نهایت سرنوشت همه‌ی این‌ها علاوه بر عزم و اراده‌ای استوار، به بردباری و صبوری، هوشیاری و ابتکار عمل زاینده‌ی همه‌ی ما نیاز دارد.

#زن_زندگی_آزادی
#اعتصابات_سراسری
#مهسا_امینی
#Jîn_Jîan_Azadî
#MahsaAmini

🖋@naghd_com
فراموش نباید کرد که شب‌نامه‌های مهجور و دیوارنویسی‌های کوچه‌های گم‌نام نیز، آن‌گاه که شرایط عینی و ذهنی متناظراً فراهم است، می‌توانند به اوج گفتمان مسلط مبارزه نقب بزنند و حتی طومار تبلیغاتی تلویزیون‌های عظیم و «تینک‌تانک»‌های برپاشده با بودجه‌های میلیونی را یک‌شبه درهم‌بپیچند.

(از نقد، «در آستانه‌ی سال پنجم» - اسفند ۱۴۰۰)

✊🏼✊🏼✊🏼

#زن_زندگی_آزادی
#اعتصابات_سراسری
#مهسا_امینی
#Jîn_Jîan_Azadî
#MahsaAmini

🖋@naghd_com
خواسته‌ی آزادی پوشش، انکار آشکار یکی از قوی‌ترین پایه‌های مشروعیت ایدئولوژی حاکم جمهوری اسلامی ایران است. این خواسته‌ی «ساده» یکی از قدرت‌مندترین عناصر هویت جمهوری اسلامی را به‌ چالش می‌کشد و ایدئولوژی حاکم را، نه در چگونگی، بلکه در چیستی‌اش تهدید می‌کند. خلجان این واحد هستی‌شناختیِ زنده، فضایی به‌مراتب بازتر برای جولان خویش می‌طلبد و قدرت سفرِ حجمی بزرگ‌تر را در خطِ زمان دارد.

(از نقد، «دختران انقلاب» - 1396)

✊🏼✊🏼✊🏼

#زن_زندگی_آزادی
#اعتصابات_سراسری
#مهسا_امینی
#Jîn_Jîan_Azadî
#MahsaAmini

🖋@naghd_com
🔹نوشته‌های دریافتی 🔹

▫️ جنبش انقلابی ژینا/مهسا:
▫️ خودسازمان‌دهی، رهبری از پایین و هم‌گرایی چندراستایی

نوشته‌ی: ناصر پیشرو

4 اکتبر 2022

🔸 جنبش انقلابی ژینا/مهسا که طی چند روز سراسر جامعه‌ی ایران را فراگرفته و جمهوری اسلامی را آماج قرار داده به سمت فرایند‌های یک انقلاب در حرکت است. اگرچه هنوز در فاز‌های نخستین این فرآیند هستیم و گذار به مراحل دیگری همانند اعتصاب عمومی و حضور جنبش طبقاتی کارگران در متن آن و ایجاد شکاف‌های عمیق در ساختار قدرت به صورتی که «حکومت‌کنندگان دیگر نتوانند» سرکوب کنند نیاز است. در این میانه همچنین سناریوهای دیگری همانند سازش و یا مصادره‌ی جنبش از بالا برای ایجاد بدیل ارتجاعی دیگری نیز امکان‌پذیر است. اما آن‌چه که از هم‌اکنون روشن است بازگشت به شرایط پیشین برای جمهوری اسلامی امکان‌پذیر نیست.

🔸 سوژه‌ی جنبش همانند همه‌ی جنبش‌های انقلابی مردم عادی و در مرکز آن نسل جوان و زنان پرشوری هستند که به خیابان‌ها آمده به جسورانه‌ترین اشکال ممکن ساختار حکومتی را آماج قرار داده‌اند. آتش زدن نمادهای حجاب اجباری که از مرزهای ایدئولوژیک نظام حاکم است، طرح شعارهای آزادی‌خواهانه، جسارت و ازخودگذشتگی در مقابل دستگاه نظم و سرکوب، نشانه‌های شرایطی است که به سمت زیر و رو شدن نظم حاکم حرکت می‌کند. هر فرآیند انقلابی اما باید در متن شرایط زمینه‌سازِ بروز آن واکاوی شود.

🔸 در خیزش‌های پسادی‌ماه و جنبش انقلابی ژینا/مهسا همانند همه‌‌ی خیزش‌ها و جنبش‌های انقلابی خودپویی و خودانگیختگی نقش برجسته‌ای داشته و موتور محرکه‌ی آن‌هاست. در هر پویش خودانگیخته نیز نوعی سازمان‌یابی وجود دارد که فرآیند شکل‌گیری و تداومِ آن را قوام بخشیده، ابتکارات و خلاقیت نوینی می‌آفریند که طی سال‌ها فعالیت سازمان‌یافته کشف نمی‌شود. با این همه، نباید جایگاه خودسازمان‌دهی و اشکال ویژه‌ی آن را نادیده گرفت که از خیزش‌ دی‌ماه تا کنون همانند یک حلقه‌ی به‌هم‌پیوسته امتداد داشته است که همانا نقش پیشروهایی است که از دل همین خیزش‌ها شکل گرفته‌اند و نقشی بااهمیتی در تداوم و پیوستگی و خودسازمان‌دهی از پایین آن‌ها داشته‌اند. این نوع از خودسازمان‌یابی اما از نوع شناخته‌شده‌ی حزبی و سازمانی نیست.

🔸 از دوران پساخیزش دی‌ماه تا کنون بخش معینی از پیشروان و رهبران عملی در خیابان شکل گرفته که بسترساز تداوم خیزش‌ها بوده و هستند. آن‌ها فراخوان‌ها و محل اعتراضات در خیابان را تنظیم و چگونگی اشکال مواجهه با دستگاه سرکوب را تعیین می‌کنند، مراکز خبررسانی ایجاد کرده‌ و در تعیین شعارها نقش‌آفرینند. آن‌ها از ابتکارات توده‌های مردم می‌آموزند و آموزش می‌دهند. این گروه از پیشروان یعنی رهبران عملی جنبش در خیابان هستند که می‌توانند در پویش‌ جنبش انقلابی و تداوم و پیوستگی نقش مهمی ایفا کنند...

🔹 متن کامل این نوشته را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-3bg

#مهسا_امینی #اعتصابات_سراسری
#زن_زندگی_آزادی
#خودانگیختگی
#خودسازمان‌دهی
#قیام_ژینا

👇🏼

🖋@naghd_com‏ ‏
🔹نوشته‌های دریافتی 🔹

▫️ آزادی زندانیان سیاسی
▫️ خواسته‌‌ای هدف‌مند برای اعتصابات، برای ارتقای جنبش زن، زندگی، آزادی

نوشته‌ی: فرنگیس بختیاری

6 اکتبر 2022

🔸 ارتقای خیزش زن، زندگی، آزادی در مسیری آگـاهـانـه، این‌جا و اکنون در گرو آزادی زندانیان سیاسی و پر کردن خلاء رهبری است؛ یک عامل مثبت سیاسی، که در این مرحله می‌تواند مبارزه علیه ستم جنسیتی و مذهبی را با مبارزه علیه ستم طبقاتی و ستم قومی به یک کل واحد فرا برد. تنیدگی مبارزه علیه این چهار ستم و جهت ‌دادن به خشم و نفرت موجود توسط فعالان سیاسی شناخته‌شده، توان واقعاً موجود جنبش اجتماعی برای عدم تکرار انحراف انقلاب سال 1357 است.

🔸 در خیزش اخیر، چهار ویژگی مرتبط با زیست مهسا، ستم جنسی، ستم قومی، ستم مذهبی (شیعه ‌نبودن) و ستم طبقاتی (فرودست ‌بودن) موجب سراسری‌ شدن آن، بیش‌تر بین نوجوانان اقشار میانی جامعه و کم‌تر نوجوانان به‌حاشیه‌رانده‌شده‌ است، موضوعی که از اهمیت وافر آن نمی‌کاهد. پیشرو بودن دختران نوجوان در این خیزش، شرکت پسران دوشادوش آن‌ها و فریاد درد مشترک در خیابان و تويیت‌ها، از فمنیسمِ معطوف به‌ ستم مختص به ‌زن فرا رفته‌ است. به‌طوری‌که معترضان مرد و زن، پیر و جوان، کرد و فارس و عرب در نفی اجبار و الزامات قدرت حاکم نسبت به زن، خواسته و ناخواسته، رهایی خود را می‌یابند. جنبشی خودانگیخته که «ناگهان دوباره تا سطح بالا آمده و منفجر شده … به این دلیل که فلاکت مفرط، یا سرکوب تحقیرآمیز نه تنها اقتصادی بلکه سیاسی نیز، چنان فریاد بلندی از هر یک از قربانیانش برآورده که تمام قربانیان فریاد یک‌دیگر را می‌شنوند… خودانگیختگی توده‌ها موتور کنش انقلابی است.»

🔸 در این طوفان بزرگ، در این روزها، که نیروی چپ نیز‌‌‌‌‌ مانند همه‌، پس جنبش زن، زندگی، آزادی روان است و امواج شدید آن همه را بهت‌زده کرده است. شعار زندانی سیاسی آزاد باید گردد نیز، زیر این امواج و پشت هلهله‌ی رسانه‌ها از چشم‌ها پنهان مانده است. نیروی محرکه‌ای که باید پشت زندان‌ها تجمع کند و فریاد بزند مهساهای ما را آزاد کنید در کف خیابان انرژی خود را مدام خالی می‌کند. ترکیدن بغض چهل‌ساله، چنان خشمی در این خاک رها کرده که به نظر نگارنده از برآمد 1905 شوروی یا هر خیزشی در قرن بیستم تاکنون فراتر می‌رود. بریدن زنجیرها و فریادها، جنبش اسپارتاکوس را تداعی می‌کند. استمرار و اعتلای این خیزش خودانگیخته و خودگستری آن در خاورمیانه وقتی می‌تواند راهی نو برای اعتلای مبارزه‌ی رادیکال علیه سلطه و استثمار در جهان بگشاید که در گرداب مهلک شور و هیجان خودرهبری منحرف نشود. در این فضا و موقعیت، بیانیه‌ها و شعارهای نیرو چپ نیز در دریای گفته‌ها، نوشته‌ها و صداها محو می‌شود و جز معدودی گوش شنوا به آن‌ها ندارند. تنها نیرویی که امکان دارد صدایش شنیده شود فعالان سیاسی خود مردم هستد. لایک، تو‌ئیت و صدای آن‌هاست که بیانیه‌ها و رهنمودها را به نیروی مادی تبدیل می‌کند و موج‌ها را در مسیری دیگر می‌اندازد. آزادی زندانیان سیاسی، جهانی‌ کردن این خواسته، جهت دادن تظاهرات به سوی زندان‌ها، پیوستن قلب تپیده‌ی جنبش به سر خود جهت ادامه و تکوین مبارزه‌ی محوری‌ترین راهبرد در این مرحله جنبش است. آزادی زندانیان سیاسی و پرکردن خلاء یک «اقلیت کنش‌گر»، توان انقلابی وارد جنبش می‌کنند، توانی که ریشه در تاریخ جنبش اخیر دارد و بعید نیست ترک‌تازی دموکراسی پارلمانی در گوشه و کنار جهان را تحت‌الشعاع قرار دهد...

🔹 متن کامل این نوشته را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-3bG

#فرنگیس_بختیاری
#مهسا_امینی #اعتصابات_سراسری
#زن_زندگی_آزادی
#زندانی_سیاسی
#قیام_ژینا

👇🏼

🖋@naghd_com‏ ‏
خیزش‌ها و جنبش‌ها، ظرفیت‌ها، توان‌ها، اجتناب‌ناپذیری‌ها، و گشایش چشم‌اندازهای رهایی‌بخش

🖋@naghd_com
بدیهی است که رویکرد انتقادی و انقلابی در هر خیزشِ اجتماعی علیه ستم، بی‌عدالتی، فشار توان‌فرسای اقتصادی بر سطح معیشت تهیدستان، بلافاصله انقلابی کارگری و جنبشی با افق روشن و بلافصل سوسیالیستی و رهایی‌بخش نمی‌بیند. بر متن بحران تئوری و بحران چشم‌انداز تاریخیِ رهایی، حتی با نگاهی نزدیک‌بینانه به موقعیت اقتصادی، سیاسی و به‌ویژه ایدئولوژیک سرمایه‌داریِ جهانی و اوضاع بین‌المللی، چنین خیال‌بافی کودکانه‌ای کار نقد نیست؛ اما، رویکردی که در این خیزش‌ها و جنبش‌ها، ظرفیت‌ها، توان‌ها، اجتناب‌ناپذیری‌ها، قابلیت درخشش و رشد و شکوفایی تجربه‌های زنده و زیسته‌ی کارگران، افقِ بدیلِ ضدسرمایه‌داری و خودزایندگیِ پراتیک در پیکریابیِ نهادها و گشایش چشم‌اندازهای رهایی‌بخش را نبیند، و به‌جای گوشزد اشتباهات رژیم و طرح پیشنهادهای مشفقانه و چاره‌جویانه برای نجات آن، خود را بخش و جزئی فعال از پیکره‌ی این گرایش‌ها تلقی نکند، با پشتِ پا زدنِ آشکار به جنبش تهیدستان و به‌جان آمدگان و افق رهایی، خود را بازیچه آن توطئه‌ها و این جنبش را در سینی سیمین، تقدیمِ گرایش‌های ارتجاعی و منافع سیاسی و طبقاتی همان توطئه‌سازانی می‌کند که با ذره‌بینِ نظرِ «کارشناسان امنیتی» در جست‌وجوی آن‌هاست.


نقد، «خیزش آبان و رویکرد نقد»، آذر 1398
✊🏼✊🏼✊🏼

#زن_زندگی_آزادی
#اعتصابات_سراسری
#مهسا_امینی
https://t.me/naghd_com/804

🖋@naghd_com
🔹نوشته‌های دریافتی 🔹

▫️ برای آن‌که جنبش «زن، زندگی، آزادی» نمیرد!
▫️ فراخوانی انترناسیونالیستی برای آزادی زندانیان سیاسی
✊🏼
14 اکتبر 2022

▫️توضیح نقد: این فراخوان نوشته‌ی جمعی از زندانیان سیاسی سابق و فعالان سیاسی در تبعید است که هم‌زمان به زبان‌های گوناگون ترجمه و منتشر می‌شود. سایت نقد در همبستگی با این فعالان این فراخوان را منتشر می‌کند.

▫️از متن فراخوان:

🔸 ما به‌عنوان جمعی از فعالان سیاسی تبعیدی و زندانیان سابق که بخشاً از کشتار زندانیان سیاسی در سال ۱۹۸۸ جان به ‌در برده‌ایم، نسبت به وقوع یک فاجعه‌ی انسانی در زندان‌های ایران بسیار نگرانیم. چون بنا به تجارب و شواهد متعدد دولت ایران سرکوب وحشیانه‌ی اعتراضات خیایانی را در زندان‌ها امتداد و بسط می‌دهد. ما از همه‌ی وجدان‌های بیدار جهان می‌خواهیم که ضمن اعتراض فعال علیه سرکوب‌های خونین تظاهرکنندگان در خیابان‌ها، صدای زندانیان سیاسی ایران باشند. چون باور داریم که همبستگی واقعی با مبارزات مردم ستمدیده‌ در گرو حمایت از جان و آزادی کسانی‌ست که به‌دلیل این مبارزات گرفتار زندان‌ها و شکنجه و عذاب می‌شوند. ما مصرانه از همه‌ی فعالان مدنی و سازمان‌های سیاسی در سطح جهان می‌خواهیم، فراتر از پشتیبانی از این فراخوان و کارزرار رسانه‌ای، به‌ هرطریق که می‌توانند برای آزادی زندانیان سیاسی به رژیم ایران فشار بیاورند. از جمله با اطلاع‌رسانی فعال و مستمر؛ و برگزاری اکسیون‌های اعتراضی علیه سرکوب در مقابل کنسول‌گری‌ها و سفارت‌خانه‌های رژیم ایران. ما همچنین از همه‌ی سازمان‌ها و فعالان سیاسی و نهادهای حقوق بشری در همه‌ی کشورها می‌خواهیم که سیاست‌مداران محلی و ملی خود را تحت فشار قرار دهند تا علیه سرکوب وحشیانه، بازداشت، شکنجه و اعدام زندانیان سیاسی در ایران واکنش موثری اتخاذ کنند.

🔸 بیایید با کنش متعهدانه‌ی فردی و جمعی خود، در زنده ‌ماندن و شکوفایی شعار «زن، زندگی، آزادی» سهمی ایفا کنیم. چون این مبارزه و این شعار متعلق به همه‌ی کسانی‌ست که جهانی آزاد و برابر می‌خواهند.

🔹 متن کامل این فراخوان را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-3cC

#مهسا_امینی
#زن_زندگی_آزادی
#زندانی_سیاسی
#نه_به_زندان
#نه_به_شکنجه
#نه_به_اعدام

👇🏼

🖋@naghd_com‏ ‏
صدای همه‌ی زندانیان اوین، شناخته‌شده یا گمنام، را فریاد می‌زنیم!

#نه_به_زندان
#نه_به_شکنجه
#زندان_اوین
#مهسا_امینی

🖋@naghd_com
▫️ نبرد فرسایش و امید
▫️ امکان‌ها، ضرورت‌ها و چشم‌اندازهای خیزش انقلابی ژینا

نوشته‌ی: تارا بهروزیان

16 اکتبر 2022

🔸 حدود یک ماه از خیزش ژینا می‌گذرد. خیزشی که در مدت زمانی کوتاه لایه‌ها و اقشار و گروه‌های گوناگون را با خود همراه ساخت و با پیشروی شگفت‌انگیز و دلاورانه‌ی خود و رادیکالیزه کردن جامعه، کلیت رژیم را نشانه گرفته است. اما این روزها که به‌رغم سرکوب گسترده، صدای خشم خروشنده‌ی مردم پیوسته از خیابان‌های شهرهای کوچک و بزرگ به گوش می‌رسد بسیاری هنوز در به کاربردن صفت انقلابی برای خیزش «زن، زندگی، آزادی» مردد هستند. این وسواس یا تردید شاید ریشه‌های نظری قابل‌توجیهی داشته باشد، اما لحظه‌ی انقلابی منتظر وسواس‌های نظری نمی‌ماند. دیگر نمی‌توان شکل‌گیری ذهنیت انقلابی و کنش گسترده‌ی هم‌پیوند با آن را در جامعه‌ی ایران انکار کرد. با این حال هر وضعیت انقلابی، و هر خواست جمعی انقلابی، برای تحقق انقلاب و حرکت به سمت چشم‌اندازهای رهایی‌بخش و در نهایت پیروزی مستلزم تداوم، ارتقا، و پیشروی مداوم است. به‌ویژه هنگامی که هنوز ابزارهای متنوع و زیادی در اختیار ندارد. در چنین وضعیتی بررسی مداوم امکان‌ها، ظرفیت‌ها و موانع خیزش انقلابی «زن زندگی آزادی» اهمیتی دوچندان می‌یابد و یافتن راه‌ها و راه‌حل‌های تازه‌ برای افزایش توان انقلابی و دمیدن خون تازه و آگاه به رگ‌های جنبش در مسیر مبارزه‌ی فرسایشی با رژیم به ضرورتی عاجل بدل می‌شود.

🔸 تصور تغییر بنیادین و ضرورت آن در اذهان جامعه به شکلی فراگیر مشروعیت پیدا کرده است و جنبش انقلابی اینک در مرحله‌ی به چالش کشیدن اقتدار رژیم و نفی هژمونی آن قرار دارد اما چگونگی فرارفتن از این مرحله تعیین‌کننده‌ی گام‌های بعدی است. مردم معترض از مرحله‌ی گسترش حرکت اعتراضی و تبدیل آن به یک جنبش انقلابی سراسری گذر کرده‌اند. اما هم‌زمان، دست‌کم هنوز، نهادهای ویژه‌ی خود را تشکیل نداده‌اند. پرسش محوری و مشخص در این مرحله می‌تواند این باشد که در وضعیت کنونی، این «ما»ی جمعی شکل‌گرفته چگونه می‌تواند در مسیر مبارزه به یک مرحله بالاتر ارتقا یابد؟

🔸 مردم به هیات یک «ما» ظاهر شده‌اند. اما این «ما» به هیچ وجه یک دست نیست. ویژگی «ما»ی انقلابی در معنای مترقی آن، تکثر و چندگونگی است. ارجاع به مردم به مثابه‌ی یک کل همگن و بی‌شکل و حذف این تکثر و تفاوت به بهانه‌ی اتحاد می‌تواند به عامل تحلیل‌برنده‌ی خصلت انقلابی آن بدل شود. تداوم و ارتقای خیزش منوط به فراخواندن مطالبات و سویه‌های طبقاتی، اتنیکی، جنسیتی و فرهنگیِ همواره به‌حاشیه‌رانده شده و بازگشت این به‌حاشیه‌رانده‌شدگان به متن مبارزه و جامعه است. خیزش انقلابی ژینا تا همین جا نیز گام‌های بلندی در این مسیر برداشته است. به‌ویژه با پیشتازی زنان به عنوان بزرگ‌ترین گروه به‌حاشیه‌رانده‌شده و تحت ستم؛ یعنی اکثریتی عظیم که در شبکه‌ی اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیک رژیم به اقلیت بدل شده بود. یا پیشتازی کردستان به عنوان موتور محرک جنبش و هم‌دلی عظیم میان ملیت‌های ساکن ایران؛ امری که تا پیش از این شاهدش نبودیم. همه‌ی این‌ها نشانه‌های یک گسست انقلابی است. با این حال، مشخص شدن این «ما» در گرو مشخص شدن مطالبات متمایز و متکثر درون آن هم هست. افراد و گروه‌های اجتماعی حول خواست‌ها و اهداف مشخص بسیج می‌شوند. گرچه خواست سرنگون کردن رژیم به مثابه‌ی جدی‌ترین مانع بر سر راه دیگر خواست‌ها عامل وحدت‌بخش جنبش انقلابی است، اما پیشروی جنبش بدون طرح بدیل‌ ممکن نیست. برخلاف آن‌چه اپوزیسیون راست ترویج می‌کند طرح بدیل مسئله‌ای مربوط به فردای سرنگونی نیست. مسئله‌ای‌ است که بلاواسطه و بلافاصله با وضعیت کنونی و سرنوشت آن پیوند دارد. و طرح هرگونه بدیل وضعیت موجود، ناگزیر به معنای مشخص‌تر و متعین‌تر شدن «ما» است. چرا که ‌ادغام در جنبش از مجرای یک‌دست‌سازی نمی‌گذرد. ساطور «وحدت کلمه» مخل هم‌بستگی است. تنها مادام که گروه‌های اجتماعی تحت انواع ستمْ تبلور خواست و منافع مشخص خود را در پیروزی جنبش ببینند، فعالانه در آن را مشارکت می‌کنند. بنابراین گام دیگری که می‌تواند به ارتقا و پیشروی و سوخت‌رسانی به جنبش یاری رساند و از فرسایش آن جلوگیری کند، مشخص شدن خواست‌های گروه‌های گوناگون و برجسته ساختن پیوند‌های مشترک میان آن‌هاست...

🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-3cW

#مهسا_امینی
#زن_زندگی_آزادی
#اعتصابات_سراسری
#سازماندهی
#خیزش_انقلابی

👇🏼

🖋@naghd_com‏ ‏
توان و ظرفیت کارگران «رسمی» در راهبری جمعیت عظیم اما پراکنده‌ی کارگرانِ به‌حاشیه‌رانده

🖋@naghd_com
🔹یادداشت دریافتی 🔹

فرنگیس بختیاری

▫️ توان و ظرفیت کارگران «رسمی» در راهبری جمعیت عظیم اما پراکنده‌ی کارگرانِ به‌حاشیه‌رانده

🔸 نهادهای کارگران و محلات با شعار، رهنمود و فرمانِ «متشکل شوید»، «شوراهای خود را تشکیل دهید» و... ایجاد نمی‌شوند. کارگران در میدان مبارزه، الگوهای متداول کار جمعی در شهر، قوم و فرهنگ خود را برمی‌گزیند، از کارگران دیگر که در این میدان حضور مستمر دارند، شناخته شده هستند و تجربه تشکل‌گرایی دارند می‌آموزند. از این نظر، فعالان کارگران «رسمی» فرهنگی و آموزشی تا کارگران کارخانجات و پروژه‌های بزرگ و متوسط به دلیل تجربه‌ی زیسته تشکل‌گرایی نقش مهمی در راهبری کارگران «غیررسمی» و انتقال تجارب تشکل‌گرایی خود به آنها دارند ... فرصت کوتاه است. اقشار مختلف کارگران «رسمی‌» راهی جز کنار گذاشن اختلافات مولد و غیرمولد، به‌هم‌پیوستن و عزم جزم برای راهبری ارتش عظیم کارگران «غیررسمی» ندارند. اگر آن‌ها این عرصه را تصرف نکنند، خارج‌نشینان مدعی رهبری، سیاست خمینی را ادامه ‌می‌دهند ، این بار به جای اسلام و امت، شعار ملت و مردم را در تنورِ سوزانٍ کارگران به‌حاشیه‌رانده خواهند چسباند.

🔸از ۲۷ میلیون نفر فعالان اقتصادی و بیکاران آماری سال ۱۳۹۸، با کسر کارفرمایان خرد و کلان و مزدبگیران حافظ نظام، بقیه، بیش از۲۱ میلیون نفر، در جایگاه کارگر قرار دارند: اقلیت این کارگران در حوزه‌ی قانون و نظم شهری مصطلح به «رسمی» شامل کارخانجات بزرگ و متوسط مانند هفت‌تپه، نفت، فولاد، ذوب آهن، مس سرچشمه، هپکو همچنین کارکنان شرکت واحد، بخشی ازمعلمان و کارکنان دولت هستند. اکثریت کارگران، حداقل ۷۵٪ خارج این قلمرو، مصطلح به«غیر‌رسمی» یا کارگران به‌حاشیه‌رانده هستند. چند میلیون دانشجو و دانش‌آموزِ کار(جوانان و نوجوانان دختر و پسر) نیز، کارگران حوزه‌ی «غیر‌رسمی» هستند که در آمار فوق دیده نشده‌اند.

🔸پراتیک اعتراضی کارگران «رسمی» به‌علت حداقل ثبات‌‌کاری هم‌چنین تجربه‌‌ی زیسته تشکل‌گرایی، به‌صورت برنامه‌ریزی‌شده مانند اعتصاب و ترک کار، تحصن و تجمع در مکان‌های مشخص است. پراتیک اعتراضی کارگران «غیر‌رسمی» در دو شکل بروز کرده‌ است. ۱- در شکل شورش، مختص کارگران کارگاه‌های کوچک، کارگران کارمزدی و مستقل کار پراکنده، بیکاران، کشاورزان که در تیرس دید حراستی‌های انبوه کاری نیستند و نگران شناخته‌شدن هم نمی‌باشند، به سرعت قادر به خروج آزاد از محل کار، حضور در خیابان و هم صدا شدن با سایر کارگران مشابه‌ی خود هستند. ۲- دومین شکل پراتیک اعتراضی مختص کارگران ارکان ثالث -شرکتی، پیمانی و پروژه‌ای - در کارگاه‌های متوسط و بزرگ - بلاخص در بخش نفت، گاز، انرژی و مناطق آزاد و ویژه است که با روش اعتراضی کارگران کلاسیک - اعتصاب، تحصن و توقف کار - هم‌خوان است. کارگران «ارکان ثالث» در حوزه‌ی حساس انرژی از ظرفیت تشکل‌گرایی کارگران «رسمی‌»، همزمان از جسارت شورشی کارگرانِ «غیررسمی‌» برخوردارند.
به‌حاشیه‌رانده‌شدگان جبهه کار، سرکش و سرریز از خشم همان‌طور که انفجاری عمل می‌کنند، به‌سرعت هم عقب می‌نشینند و در انتظار نتایج زودهنگام می‌توانند مخاطب همه‌ی انواع ایدئولوژی‌ سازگار و مدافع مناسبات سرمایه‌دارانه‌ی جامعه قرار گرفته، بستری مناسب برای ایدئولوژی‌های گذشته‌گرا شوند.


(نوشتار بالا خلاصه‌ی از بخش پایانی مقاله‌ی واکاوی «مزدبگیران»، پالایش «شاغلان» است که قبل از اوج‌گیری جنبش جاری در سایت نقد منتشر گردید. در این مقاله با برآورد جمعیت آماری کارگران کشور در۳ حوزه، توان و شکل اعتراضات هر حوزه تشریح شده است تا جولانِ ایدئولوژی دموکراسی پارلمانی در شورش‌های خودانگیخته‌ی اقشار به‌حاشیه‌رانده، در غیاب تجربه‌دیدگانِ تشکل‌های مستقل، هشدار داده شود.)

#اعتصابات_سراسری
👇🏼

🖋@naghd_com‏ ‏
▫️ خیزش پیوسته و نقد مداوم

نوشته‌ی: یحیی مرادی

20 اکتبر 2022

🔸 با گسترش خیزش «زن، زندگی، آزادی» در یک ماه گذشته و حمایت چشم‌گیر لایه‌های گوناگون مردم از آنْ تداوم این جنبش به دغدغه‌ی مهمی بدل شده‌ است. بحران‌های اقتصادی و اجتماعی عمیق جامعه‌ی ایران، گستردگی خیزش، طرح شعارهایی در مخالفت قاطع با حاکمیت سیاسی و تظاهرات، اعتصابات و کنش‌های گوناگون سیاسی روزمره، چه در داخل و چه در خارج از کشور، این امکان را به ما می‌دهد تا از تبدیل آن به یک جنبش انقلابی که نظام سیاسی را به مصاف طلبیده سخن بگوییم. تاکنون ضرب‌آهنگ خودجوش این جنبش ضامن اساسی تداومش بوده است: جنبشی که نیروی محرکش تضادها و گره‌گاه‌هایی است که بیش از چهل سال حکومت سرمایه‌داری مذهبی- نظامی بر جامعه‌ی ایران تحمیل کرده است. اما نمی‌توان انتظار داشت که نیروی محرک آغازین یک جنبش به تنهایی حرکت آن را تا به پایان کار تضمین کند‌. یک جنبش انقلابی در مسیر حرکت خود با انواع موانع روبه‌رو می‌شود که لاجرم به سیاست‌ها، استراتژی‌ها و تاکتیک‌های گوناگونی برای غلبه بر آن‌ها نیاز دارد. علاوه بر آن همان‌طور که هر جنبش انقلابی دریچه‌های تازه‌ای به روی توده‌های مردم می‌گشاید خود نیز از تجاربی که پشت سر می‌گذارد می‌آموزد. این فرایند دوسویه‌ی آموختن و آموزاندن در تمامی مراحل بسط و گسترش جنبش عمل می‌کند و از دل آن می‌تواند کیفیت‌های جدیدی پدید ‌آید که پیش از آن ناشناخته بودند.

🔸 در این چند هفته رویکردهای گوناگونی مطرح شده که بیش از آن‌که باعث گسترش این جنبش انقلابی باشد هم‌چون مانعی در مقابل آن عمل می‌کند. مقابله‌ی نظری با چنین رویکردهایی و نشان ‌دادن سستی‌ها و کاستی‌های آن‌ها ضروری است. رشد یک جنبش انقلابی تا حد زیادی به نقد ضعف‌هایش و نهراسیدن از مواجهه با آن‌ها منوط است.

در این مقاله به‌اجمال به برخی گزاره‌ها و رویکردهایی اشاره می‌شود که می‌توانند مانع پیشروی جنبش شوند:

▫️ جنبش همه چیز است. نیازی به نظریه‌ای سیاسی یا اقتصادی نیست!
▫️ تظاهرات روزانه کفایت می‌کند!
▫️ جنبش کنونی جنبش همه با هم است. نیازی به تمایز و تفکیک نیروهای متفاوت نیست!
▫️ مجامع و تشکل‌های صنفی از پیش موجود برای جنبش انقلابی مناسب نیستند!
▫️ ایجاد صف مستقل چپ در این شرایط بی‌معناست!


🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-3do

#مهسا_امینی
#زن_زندگی_آزادی
#سازماندهی
#خیزش_انقلابی
#یحیی_مرادی

👇🏼

🖋@naghd_com‏ ‏