▫️ نامهای از زندان
به سوفی لیبکنشت
نوشتهی: رزا لوکزامبورگ
ترجمهی: کمال خسروی
14 ژانویه 2020
بهیاد انقلابیون رزمنده و آزادیخواه، رزا لوکزامبورگ و کارل لیبکنشت.
پیشکش به همهی زنان مبارز زندانی.
... دیشب بیدار در رختخواب دراز کشیده بودم؛ حالا مدتی است که دیگر هرگز نمیتوانم قبل از ساعت یکِ بعد از نصفهشب بخوابم، اما مجبورم ساعت ۱۰ شب به رختخواب بروم؛ در این فاصله و در تاریکی غرق میشوم در رؤیاهای جورواجور. در این دخمهی تاریک روی تشکی که مانند سنگ سفت و سخت است دراز میکشم. دور و برم مثل همیشه سکوت حیاطِ کلیسا حکمفرماست؛ انگار که در گور خوابیده باشی؛ از پنجره و از روزنهی سقف پرتوی از تیرک چراغ برقِ زندان که سراسرِ شب روشن است، سوسو میزند. گهگاه میتوان صدای خفهی تقِ و توقِ قطاری را که در دوردست از جایی میگذرد، شنید، یا در نزدیکی، صدای سینهْ صافکردنِ سربازِ نگهبان را، که در پوتینهای سنگینش چند گامی آهسته میرود تا خستگی را از پای بهخوابرفتهاش بهتکاند. صدای سایشِ شن زیر این گامها چنان نومیدوارانه استکه گویی سراسرِ بیهودگی و بنبست و بیچارگیِ وجود انسان در این شب تاریک و نمور طنین افکنده است. اینجا، ساکت و بیکس دراز کشیدهام، پیچیده در تو-در-توی پیچانِ این پردهی سیاهِ ظلمتِ ملال و اسارتِ زمستان؛ و با همهی اینها، قلبم از زخمهی شعفی ناباورانه و ناشناخته میتپد، چنانکه گویی زیر پرتو درخشان نور آفتاب بر چمنزاری گلباران قدم میزنم. اینجا، در تاریکی، به زندگی لبخند میزنم، چنانکه گویی رازی سحرآمیز در دل دارم که میتواند به غمزهای، همهی این اهریمنیها و غمبارگیها را رسوا کند و آنها را به هیاهوی روشنی و شادی و خوشبختی بدل سازد. و غرقِ این حال و هوا، خودم در جستجوی علت این شادیام، و چون هیچ علتی نمییابم، دوباره میخندم، اینبار بهخودم. بهنظر من، آن راز چیزی نیست جز خودِ زندگی؛ کافی است آدم خوب و دقیق نگاه کند: ژرفای ظلمت شبانه زیبا و دستنواز است همچون مخمل. و کافی است آدم خوب و دقیق گوش فرا دهد: خشخشِ شنِ نمناک زیر گامهای آرام و خستهی نگهبانِ شب، ترنم ترانهی کوچک و زیبایی از زندگی است. در چنین لحظههای گریزپایی به شما فکر میکنم و از صمیم قلب دلم میخواهد این کلید سحرآمیز را به شما بدهم تا شما هم همیشه و درهر حالوروزی، زیبایی و شادمانیِ زندگی را لمس کنید، تا شما هم غوطهور در این شور و اِغوا زندگی کنید و بر چمنزارِ رنگارنگ قدم بردارید...
🔹 متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1c6
#رزا_لوکزامبورگ #کمال_خسروی
#مقاومت #زندان #زنان_زندانی
👇🏽
🖋@naghd_com
به سوفی لیبکنشت
نوشتهی: رزا لوکزامبورگ
ترجمهی: کمال خسروی
14 ژانویه 2020
بهیاد انقلابیون رزمنده و آزادیخواه، رزا لوکزامبورگ و کارل لیبکنشت.
پیشکش به همهی زنان مبارز زندانی.
... دیشب بیدار در رختخواب دراز کشیده بودم؛ حالا مدتی است که دیگر هرگز نمیتوانم قبل از ساعت یکِ بعد از نصفهشب بخوابم، اما مجبورم ساعت ۱۰ شب به رختخواب بروم؛ در این فاصله و در تاریکی غرق میشوم در رؤیاهای جورواجور. در این دخمهی تاریک روی تشکی که مانند سنگ سفت و سخت است دراز میکشم. دور و برم مثل همیشه سکوت حیاطِ کلیسا حکمفرماست؛ انگار که در گور خوابیده باشی؛ از پنجره و از روزنهی سقف پرتوی از تیرک چراغ برقِ زندان که سراسرِ شب روشن است، سوسو میزند. گهگاه میتوان صدای خفهی تقِ و توقِ قطاری را که در دوردست از جایی میگذرد، شنید، یا در نزدیکی، صدای سینهْ صافکردنِ سربازِ نگهبان را، که در پوتینهای سنگینش چند گامی آهسته میرود تا خستگی را از پای بهخوابرفتهاش بهتکاند. صدای سایشِ شن زیر این گامها چنان نومیدوارانه استکه گویی سراسرِ بیهودگی و بنبست و بیچارگیِ وجود انسان در این شب تاریک و نمور طنین افکنده است. اینجا، ساکت و بیکس دراز کشیدهام، پیچیده در تو-در-توی پیچانِ این پردهی سیاهِ ظلمتِ ملال و اسارتِ زمستان؛ و با همهی اینها، قلبم از زخمهی شعفی ناباورانه و ناشناخته میتپد، چنانکه گویی زیر پرتو درخشان نور آفتاب بر چمنزاری گلباران قدم میزنم. اینجا، در تاریکی، به زندگی لبخند میزنم، چنانکه گویی رازی سحرآمیز در دل دارم که میتواند به غمزهای، همهی این اهریمنیها و غمبارگیها را رسوا کند و آنها را به هیاهوی روشنی و شادی و خوشبختی بدل سازد. و غرقِ این حال و هوا، خودم در جستجوی علت این شادیام، و چون هیچ علتی نمییابم، دوباره میخندم، اینبار بهخودم. بهنظر من، آن راز چیزی نیست جز خودِ زندگی؛ کافی است آدم خوب و دقیق نگاه کند: ژرفای ظلمت شبانه زیبا و دستنواز است همچون مخمل. و کافی است آدم خوب و دقیق گوش فرا دهد: خشخشِ شنِ نمناک زیر گامهای آرام و خستهی نگهبانِ شب، ترنم ترانهی کوچک و زیبایی از زندگی است. در چنین لحظههای گریزپایی به شما فکر میکنم و از صمیم قلب دلم میخواهد این کلید سحرآمیز را به شما بدهم تا شما هم همیشه و درهر حالوروزی، زیبایی و شادمانیِ زندگی را لمس کنید، تا شما هم غوطهور در این شور و اِغوا زندگی کنید و بر چمنزارِ رنگارنگ قدم بردارید...
🔹 متن کامل را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1c6
#رزا_لوکزامبورگ #کمال_خسروی
#مقاومت #زندان #زنان_زندانی
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
نامهای از زندان
بهیاد انقلابیون رزمنده و آزادیخواه، رزا لوکزامبورگ و کارل لیبکنشت. پیشکش به همهی زنان مبارز زندانی نوشتهی: رزا لوکزامبورگ ترجمهی: کمال خسروی اینجا، در تاریکی، به زندگی لبخند میزنم، چنانکه گو…
زینب جلالیان:
نماد مبارزه و مقاومت از یکسو؛ گواه زندهی درندهخویی و کینتوزی رژیم شنکجهگران، از سوی دیگر.
اینک زندان یزد هم می تواند افتخار نام و حضور #زینب_جلالیان را در برگهای تاریخ خود ثبت کند.
#مقاومت_زندگی_است
🖋@naghd_com
نماد مبارزه و مقاومت از یکسو؛ گواه زندهی درندهخویی و کینتوزی رژیم شنکجهگران، از سوی دیگر.
اینک زندان یزد هم می تواند افتخار نام و حضور #زینب_جلالیان را در برگهای تاریخ خود ثبت کند.
#مقاومت_زندگی_است
🖋@naghd_com
🔹 نوشتههای دریافتی 🔹
▫️ اجتماع دستها
▫️ برای همسایگان، همسنگران و همباوران
نوشتهی: افسون همصدایی
5 آوریل 2021
🔸 ما زنها از قدیم رازهای خود را به هم میگفتیم: در مورد بهظاهر کوچکترین مسائل، مثل غذایی که پختهایم، لباسی که برای بچهمان خریده یا دوختهایم یا حتی اینکه شوهرمان در رختخواب چگونه است و چه شکایتی از زندگی زناشوییمان داریم. حرفهایی که سالها پیشپاافتاده دانسته شده و خارج از میدان سیاست تعریف شدهاند.
در این جستار که حاصل گفتگوی جمعی ماست از خشونت میگوییم، اما از امکانهای مقاومت، گفتوگو و زیست جمعی آغاز خواهیم کرد، زیرا به باور ما خشونت چیزی نیست جز ابزاری برای سرکوب زندگی. سرکوبِ تمایل ما انسانها به با هم بودن و با هم کار کردن، مراقبت از هم و شریک بودن با همدیگر.
🔸 ترس، بیگانگی و بیاعتمادی به یکدیگر نه خود بهخود بهوجود آمده است و نه میتواند بدون دخالت مداوم سلطه پایدار بماند. این کنترل و سلطه همواره با خشونت همراه بوده است. چه این خشونت بهصورت مستقیم بر ما اِعمال شده باشد و چه غیرمستقیم از طریق نهادها و ایدئولوژیهای حاکم که کلافی تو در تو از ستم طبقاتی، جنسیتی، ملی و … است. خشونت در مقابل مقاومت ما برای بازپسگیری و ساخت فضاهای جدید بوده است. مگر میتوانستند و میتوانند بدون خشونت حجاب را اجباری کنند؟ مگر میتوانند بدون خشونت ساعت ورودمان را به خوابگاه تنظیم کنند؟ آب، غذا، هوا و محل زندگی را پولی کنند؟ زمینها را بهخاطر نفت و انتقال آب مصادره کنند و روستاها را زیر آب ببرند؟ چگونه میتوان بدون خشونت، زبان و فرهنگی واحد را به همه تحمیل کرد؟ تنها با خشونت ممکن بود که کودکان را ساعتها پشت نیمکتهای مدرسه نشاند و تخیلشان را کشت. تنها با خشونت ممکن بود که فرزندآوری، کار مراقبتی، کار خانگی و کارهای بازتولیدی ما «کار» نباشد و «ذات» ما شمرده شود و در اِزای آن فقط کار مزدی، کار قلمداد شود. خشونت همواره بخش جداییناپذیر نظام سلطه بوده است. این خشونت بود که ما را از طبیعت جدا کرد و در مسیر تکاملاش انسان مدرن را خلق کرد. خشونت بود که زندگی ما که مقاومت ما بود را از ما ربود و ما را بردههای نظامهای سلطه گوناگون در طول تاریخ کرد.
🔸 آیا صرف اعتراف به ستمدیدگی، ما را رستگار خواهد کرد؟ یا نه، در پی عدالتیم؟ و یا در پی نابودکردن سازوکارهای بازتولیدکننده این ستمدیدگی؟ اگر به دنبال عدالتیم، این عدالت بهدست چه کسی باید اجرا شود؟ چه چیزی ما را از «عدالت» قضایی موجود دلزده کرده است؟ ویژگیهای مردانهی این «عدالت» کداماند تا بتوانیم کنش خود را از آن رها کنیم؟ آیا توانستهایم منطق رهاییبخشی را تعریف کنیم که گروههای مختلف را طرد یا حذف نکند؟ یا به منافع فرد یا گروهی اولویت بیشتری ندهد؟ اولین مواجهه ما با تنبیه به مدرسه و خانواده برمیگردد. وقتی از کلمهی تنبیه استفاده میکنیم منظورمان چگونه تنبیهیست؟ چه نسبتی بین تنبیهشونده، تنبیهکننده، مشاهدهگران و مداخلهگران دیگر برقرار است؟ نظام قضایی حاکم، پلیس و نظام زندانها دائما برای سرکوب به بهانهی امنیت متوسل میشوند. تعریف جایگزین ما از امنیت چیست و چه روشهایی را برای دستیابی به آن مجاز میدانیم؟...
🔹متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-271
#مقاومت #همبستگی #افسون_همصدایی #جنبش_زنان #سازمانیابی
🖋@naghd_com
▫️ اجتماع دستها
▫️ برای همسایگان، همسنگران و همباوران
نوشتهی: افسون همصدایی
5 آوریل 2021
🔸 ما زنها از قدیم رازهای خود را به هم میگفتیم: در مورد بهظاهر کوچکترین مسائل، مثل غذایی که پختهایم، لباسی که برای بچهمان خریده یا دوختهایم یا حتی اینکه شوهرمان در رختخواب چگونه است و چه شکایتی از زندگی زناشوییمان داریم. حرفهایی که سالها پیشپاافتاده دانسته شده و خارج از میدان سیاست تعریف شدهاند.
در این جستار که حاصل گفتگوی جمعی ماست از خشونت میگوییم، اما از امکانهای مقاومت، گفتوگو و زیست جمعی آغاز خواهیم کرد، زیرا به باور ما خشونت چیزی نیست جز ابزاری برای سرکوب زندگی. سرکوبِ تمایل ما انسانها به با هم بودن و با هم کار کردن، مراقبت از هم و شریک بودن با همدیگر.
🔸 ترس، بیگانگی و بیاعتمادی به یکدیگر نه خود بهخود بهوجود آمده است و نه میتواند بدون دخالت مداوم سلطه پایدار بماند. این کنترل و سلطه همواره با خشونت همراه بوده است. چه این خشونت بهصورت مستقیم بر ما اِعمال شده باشد و چه غیرمستقیم از طریق نهادها و ایدئولوژیهای حاکم که کلافی تو در تو از ستم طبقاتی، جنسیتی، ملی و … است. خشونت در مقابل مقاومت ما برای بازپسگیری و ساخت فضاهای جدید بوده است. مگر میتوانستند و میتوانند بدون خشونت حجاب را اجباری کنند؟ مگر میتوانند بدون خشونت ساعت ورودمان را به خوابگاه تنظیم کنند؟ آب، غذا، هوا و محل زندگی را پولی کنند؟ زمینها را بهخاطر نفت و انتقال آب مصادره کنند و روستاها را زیر آب ببرند؟ چگونه میتوان بدون خشونت، زبان و فرهنگی واحد را به همه تحمیل کرد؟ تنها با خشونت ممکن بود که کودکان را ساعتها پشت نیمکتهای مدرسه نشاند و تخیلشان را کشت. تنها با خشونت ممکن بود که فرزندآوری، کار مراقبتی، کار خانگی و کارهای بازتولیدی ما «کار» نباشد و «ذات» ما شمرده شود و در اِزای آن فقط کار مزدی، کار قلمداد شود. خشونت همواره بخش جداییناپذیر نظام سلطه بوده است. این خشونت بود که ما را از طبیعت جدا کرد و در مسیر تکاملاش انسان مدرن را خلق کرد. خشونت بود که زندگی ما که مقاومت ما بود را از ما ربود و ما را بردههای نظامهای سلطه گوناگون در طول تاریخ کرد.
🔸 آیا صرف اعتراف به ستمدیدگی، ما را رستگار خواهد کرد؟ یا نه، در پی عدالتیم؟ و یا در پی نابودکردن سازوکارهای بازتولیدکننده این ستمدیدگی؟ اگر به دنبال عدالتیم، این عدالت بهدست چه کسی باید اجرا شود؟ چه چیزی ما را از «عدالت» قضایی موجود دلزده کرده است؟ ویژگیهای مردانهی این «عدالت» کداماند تا بتوانیم کنش خود را از آن رها کنیم؟ آیا توانستهایم منطق رهاییبخشی را تعریف کنیم که گروههای مختلف را طرد یا حذف نکند؟ یا به منافع فرد یا گروهی اولویت بیشتری ندهد؟ اولین مواجهه ما با تنبیه به مدرسه و خانواده برمیگردد. وقتی از کلمهی تنبیه استفاده میکنیم منظورمان چگونه تنبیهیست؟ چه نسبتی بین تنبیهشونده، تنبیهکننده، مشاهدهگران و مداخلهگران دیگر برقرار است؟ نظام قضایی حاکم، پلیس و نظام زندانها دائما برای سرکوب به بهانهی امنیت متوسل میشوند. تعریف جایگزین ما از امنیت چیست و چه روشهایی را برای دستیابی به آن مجاز میدانیم؟...
🔹متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-271
#مقاومت #همبستگی #افسون_همصدایی #جنبش_زنان #سازمانیابی
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
اجتماع دستها
برای همسایگان، همسنگران و همباوران نوشتهی: افسون همصدایی کنش رسانهای بدون مواجهه فیزیکی و گفتگوی رودررو، ما را بهسمت کنشهای فستفودی هدایت میکند. چرا که وقتی کنشی از رسانه آغاز میشود و به رسا…
کردها رفیقی جز مردم خاورمیانه ندارند
رژیم ترکیه در توافقی با دولتهای سوئد و فنلاند از حق وتوی خود بر عضویت این دو کشور در پیمان ناتو دست برداشت. چهرهی رسوای ریاکاران بازار اروپایی حقوق بشر، در پس پیمانه زدن به افتخار شرکای جنایتکار خاورمیانهایشان بار دیگر عیان میشود. رژیم ترکیه از این دو دولت اروپایی، لغو تحریمهای فروش اسلحه به ترکیه، عدم حمایت از ادارهی خودگردان شمال سوریه/ روژآوا، تحویل و استرداد افراد وابسته به گروههای «تروریستی» (بخوانید مخالفین سیاسی کرد در دیاسپورا) را درخواست کرده است. فهرست افرادی که سفیر ترکیه در سوئد ارائه کرده شامل افرادی همانند امینه کاکهباوه نیز میشود که اصالتا از کردستان ایران و نمایندهی پارلمان سوئد و برخوردار از مصونیت قضائی است!
دولتهای فنلاند و سوئد در قبال چنین تعهداتی، پیوستن خود را به ناتو میسر کردهاند.
گفته میشد «کردها رفیقی جز کوهستان ندارند.» ناتو در کنار حامیان باندهای مافیایی حاکم بر خاورمیانه، آنان که بنا به اقتضای بازارهای خود حتا قبای داعشی را که به مزایده گذاشته شده میخرند یا با الیگارشهای نفتی خاورمیانه که تنپوش ژندهی ارتجاع را به تن دارند دست دوستی میفشارند، موجودیت و حق زیست ملت کرد را در شمال سوریه و دیگر نقاط خاورمیانه به خطر انداختهاند.
شعار جنبش روژآوا که «مقاومت زندگی است» به ورای مرزهای کردستان میرسد چرا که مردم خاورمیانه همپیمانی جز خود ندارند. ملتهای منطقهی ما، منطقهای که هر روز خدایان کشتار و شکنجهاش «برای طناب دارشان به دنبال گردن میگردند»، رفیقی جز خود ندارند و روزی که مبارزهی این مردم بساط فاشیسم را در این منطقه برچیند، حق حیات خود را بیکسب اجازه از کاسبان حقوق بشر یا دلالان اسلحه تضمین خواهد کرد.
✊🏼✊🏼✊🏼
#مقاومت_زندگی_است
#ResistanceIsLife
#SaveShaker
🖋@naghd_com
رژیم ترکیه در توافقی با دولتهای سوئد و فنلاند از حق وتوی خود بر عضویت این دو کشور در پیمان ناتو دست برداشت. چهرهی رسوای ریاکاران بازار اروپایی حقوق بشر، در پس پیمانه زدن به افتخار شرکای جنایتکار خاورمیانهایشان بار دیگر عیان میشود. رژیم ترکیه از این دو دولت اروپایی، لغو تحریمهای فروش اسلحه به ترکیه، عدم حمایت از ادارهی خودگردان شمال سوریه/ روژآوا، تحویل و استرداد افراد وابسته به گروههای «تروریستی» (بخوانید مخالفین سیاسی کرد در دیاسپورا) را درخواست کرده است. فهرست افرادی که سفیر ترکیه در سوئد ارائه کرده شامل افرادی همانند امینه کاکهباوه نیز میشود که اصالتا از کردستان ایران و نمایندهی پارلمان سوئد و برخوردار از مصونیت قضائی است!
دولتهای فنلاند و سوئد در قبال چنین تعهداتی، پیوستن خود را به ناتو میسر کردهاند.
گفته میشد «کردها رفیقی جز کوهستان ندارند.» ناتو در کنار حامیان باندهای مافیایی حاکم بر خاورمیانه، آنان که بنا به اقتضای بازارهای خود حتا قبای داعشی را که به مزایده گذاشته شده میخرند یا با الیگارشهای نفتی خاورمیانه که تنپوش ژندهی ارتجاع را به تن دارند دست دوستی میفشارند، موجودیت و حق زیست ملت کرد را در شمال سوریه و دیگر نقاط خاورمیانه به خطر انداختهاند.
شعار جنبش روژآوا که «مقاومت زندگی است» به ورای مرزهای کردستان میرسد چرا که مردم خاورمیانه همپیمانی جز خود ندارند. ملتهای منطقهی ما، منطقهای که هر روز خدایان کشتار و شکنجهاش «برای طناب دارشان به دنبال گردن میگردند»، رفیقی جز خود ندارند و روزی که مبارزهی این مردم بساط فاشیسم را در این منطقه برچیند، حق حیات خود را بیکسب اجازه از کاسبان حقوق بشر یا دلالان اسلحه تضمین خواهد کرد.
✊🏼✊🏼✊🏼
#مقاومت_زندگی_است
#ResistanceIsLife
#SaveShaker
🖋@naghd_com
Telegram
نقد
کردها رفیقی جز مردم خاورمیانه ندارند
🖋@naghd_com
🖋@naghd_com
▫️ درسهایی تازه از غزه
31 دسامبر 2023
نوشتهی: ریما صالحه فضه
ترجمهی: تارا بهروزیان
📝 یادداشت پیش رو متن سخنرانی ریما صالحه فضه در شب اختتامیهی نمایشگاه هنری «بر این زمین» است. در این نمایشگاه که با هدف بزرگداشت فرهنگ هنری فلسطین از 19 تا 26 نوامبر 2023 در دبی برگزار شد آثار شُماری از هنرمندان فلسطینی به نمایش درآمد. عنوان این نمایشگاه برگرفته از شعر معروف محمود درویش شاعر بزرگ فلسطینی است.
🔸 پانزده سال است دربارهی سیاست فرهنگی فلسطین کار میکنم و مینویسم. و با این حال در 50 روز گذشته، کلمات در برابر نسلکشی اسرائیل پوچ و قاصرند. نزدیک به دو ماه است که تصاویر غزه پیوسته بهطور زنده بر صفحهی تلویزیونهایمان نقش بسته است؛ گویی غزه به نمایشگاهی از تصاویر ویرانشهری بدل شده که وحشت سیاست الحاقگرایانه و نابودگرایانهی اسرائیل در قبال فلسطینیها، نهادها و سرزمینشان را عریان پیش چشم میگذارد. و البته این امر ما را دربارهی آیندهی فلسطین بسیار نگران میکند. امروز، در این مداخلهی کوچک، قصد دارم از یک لنز فرهنگی به بحران کنونی، به ویژه روند خشونتبار فرهنگزدایی اسرائیل بنگرم، به این امید که شاید از این طریق تاحدی بتوانم به کابوس بیپایانی بپردازم که همگی شاهدش هستیم.
🔸 همهی ما تصاویر بینهایت هولناک این عدمانسانیت غیرقابل توصیف را که بر ستمدیدگان تحمیل شده و غزه را غیرقابل زندگی کرده دیدهایم: مکانی در حال زوال به واسطهی ویرانی، مرگ و بیماری. این تصاویر نسلکشی درمجموع آرشیوی از فرهنگ خشونت و ظلم پنهان اسرائیل ارائه میدهد که خواهان نامرئی شدن فلسطین است. کاملاً برعکس، تصاویری که در این نمایشگاه ما را احاطه کردهاند، آرشیوی از پایندگی در برابر آوارگی، پاکسازی قومی و محوسازی استعماری را به نمایش میگذارند. این نمایشگاه بیش از آنکه صرفاً تجلیلی از هنرمندان فلسطینی باشد، عشق، مراقبت و امید جمعی مشترکمان برای فلسطین و پایندگی آن را به ما یادآوری میکند. نمایان ساختن تاریخ فرهنگیِ استوار ما، فراتر از تصاویر مورد انتظار ویرانی و ناامیدی، نمایشی نیرومند از همبستگی و یادآور اهمیت کنش جمعی است.
🔸 اسرائیل و متحدانش با دستکاری زبانی و آنچه نمایندهی سازمان ملل در فلسطین، نادا طربوش، اخیراً آن را «دروغرسانی دولتی» نامید، از طریق تغییر نام نسلکشی به مبارزهی اخلاقی علیه «حیوانات انسانی»، به دنبال تضعیف مقاومت مشروع فلسطینیان در برابر اشغالگری هستند... هنرمندان، متصدیان و مدیران فرهنگی به خاطر ایستادگی در کنار فلسطین مجازات میشوند. امید این است که منتقدان اسرائیل را به سکوت وادار کنند. تحریف موجود اخیراً باعث شد که آن بویر، سردبیر بخش شعر نیویورک تایمز، این بیانیهی قدرتمند را در پاسخ به «جنگ دولت اسرائیل با حمایت آمریکا علیه مردم غزه» منتشر کند: «از آنجا که وضعیت موجود ما ابراز وجود است، گاهی اوقات مؤثرترین شیوهی اعتراض برای هنرمند، امتناع است. من نمیتوانم در میانهی لحن ”معقول“ کسانی که قصد دارند ما را با این رنج نامعقول سازگار کنند، دربارهی شعر بنویسم. دیگر تعبیرهای احمقانه بس است. دیگر بس است این دوزخهای ضدعفونیشده با کلام. دیگر دروغهای جنگطلبانه بس است. اگر این استعفا حفرهای به اندازهی شعر در اخبار ایجاد کند، شکل اصیل بیان است.»
کنش امتناعی بویر در گفتوگوی مستقیم با همان چیزی است که شاعر فقید فلسطینی، مريد البرغوثي، آن را اثر فرسایندهی واژهکشی مینامید؛ تحریف عامدانه و از روی قصد زبان برای تغییر بازنماییِ راستین. برغوثی در مقالهی خود در سال 2003 با عنوان واژهکشی استدلال میکند که دستکاریهای کلامی و زبانی اسرائیل میتواند به ما کمک کند تا بفهمیم نسلکشیها چگونه اتفاق میافتند، اما بهطور مشخصتر، کمک میکند درک کنیم که چگونه چنین تحریفهاییْ نقشی حیاتی در امکان بازنگاشت استعماری اسرائیل از فلسطین تاریخی ایفا میکنند...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3Qo
#ریما_صالحه_فضه #تارا_بهروزیان
#مقاومت_فلسطین #غزه #استعمار #نسلکشی
👇🏽
🖋@naghd_com
31 دسامبر 2023
نوشتهی: ریما صالحه فضه
ترجمهی: تارا بهروزیان
📝 یادداشت پیش رو متن سخنرانی ریما صالحه فضه در شب اختتامیهی نمایشگاه هنری «بر این زمین» است. در این نمایشگاه که با هدف بزرگداشت فرهنگ هنری فلسطین از 19 تا 26 نوامبر 2023 در دبی برگزار شد آثار شُماری از هنرمندان فلسطینی به نمایش درآمد. عنوان این نمایشگاه برگرفته از شعر معروف محمود درویش شاعر بزرگ فلسطینی است.
🔸 پانزده سال است دربارهی سیاست فرهنگی فلسطین کار میکنم و مینویسم. و با این حال در 50 روز گذشته، کلمات در برابر نسلکشی اسرائیل پوچ و قاصرند. نزدیک به دو ماه است که تصاویر غزه پیوسته بهطور زنده بر صفحهی تلویزیونهایمان نقش بسته است؛ گویی غزه به نمایشگاهی از تصاویر ویرانشهری بدل شده که وحشت سیاست الحاقگرایانه و نابودگرایانهی اسرائیل در قبال فلسطینیها، نهادها و سرزمینشان را عریان پیش چشم میگذارد. و البته این امر ما را دربارهی آیندهی فلسطین بسیار نگران میکند. امروز، در این مداخلهی کوچک، قصد دارم از یک لنز فرهنگی به بحران کنونی، به ویژه روند خشونتبار فرهنگزدایی اسرائیل بنگرم، به این امید که شاید از این طریق تاحدی بتوانم به کابوس بیپایانی بپردازم که همگی شاهدش هستیم.
🔸 همهی ما تصاویر بینهایت هولناک این عدمانسانیت غیرقابل توصیف را که بر ستمدیدگان تحمیل شده و غزه را غیرقابل زندگی کرده دیدهایم: مکانی در حال زوال به واسطهی ویرانی، مرگ و بیماری. این تصاویر نسلکشی درمجموع آرشیوی از فرهنگ خشونت و ظلم پنهان اسرائیل ارائه میدهد که خواهان نامرئی شدن فلسطین است. کاملاً برعکس، تصاویری که در این نمایشگاه ما را احاطه کردهاند، آرشیوی از پایندگی در برابر آوارگی، پاکسازی قومی و محوسازی استعماری را به نمایش میگذارند. این نمایشگاه بیش از آنکه صرفاً تجلیلی از هنرمندان فلسطینی باشد، عشق، مراقبت و امید جمعی مشترکمان برای فلسطین و پایندگی آن را به ما یادآوری میکند. نمایان ساختن تاریخ فرهنگیِ استوار ما، فراتر از تصاویر مورد انتظار ویرانی و ناامیدی، نمایشی نیرومند از همبستگی و یادآور اهمیت کنش جمعی است.
🔸 اسرائیل و متحدانش با دستکاری زبانی و آنچه نمایندهی سازمان ملل در فلسطین، نادا طربوش، اخیراً آن را «دروغرسانی دولتی» نامید، از طریق تغییر نام نسلکشی به مبارزهی اخلاقی علیه «حیوانات انسانی»، به دنبال تضعیف مقاومت مشروع فلسطینیان در برابر اشغالگری هستند... هنرمندان، متصدیان و مدیران فرهنگی به خاطر ایستادگی در کنار فلسطین مجازات میشوند. امید این است که منتقدان اسرائیل را به سکوت وادار کنند. تحریف موجود اخیراً باعث شد که آن بویر، سردبیر بخش شعر نیویورک تایمز، این بیانیهی قدرتمند را در پاسخ به «جنگ دولت اسرائیل با حمایت آمریکا علیه مردم غزه» منتشر کند: «از آنجا که وضعیت موجود ما ابراز وجود است، گاهی اوقات مؤثرترین شیوهی اعتراض برای هنرمند، امتناع است. من نمیتوانم در میانهی لحن ”معقول“ کسانی که قصد دارند ما را با این رنج نامعقول سازگار کنند، دربارهی شعر بنویسم. دیگر تعبیرهای احمقانه بس است. دیگر بس است این دوزخهای ضدعفونیشده با کلام. دیگر دروغهای جنگطلبانه بس است. اگر این استعفا حفرهای به اندازهی شعر در اخبار ایجاد کند، شکل اصیل بیان است.»
کنش امتناعی بویر در گفتوگوی مستقیم با همان چیزی است که شاعر فقید فلسطینی، مريد البرغوثي، آن را اثر فرسایندهی واژهکشی مینامید؛ تحریف عامدانه و از روی قصد زبان برای تغییر بازنماییِ راستین. برغوثی در مقالهی خود در سال 2003 با عنوان واژهکشی استدلال میکند که دستکاریهای کلامی و زبانی اسرائیل میتواند به ما کمک کند تا بفهمیم نسلکشیها چگونه اتفاق میافتند، اما بهطور مشخصتر، کمک میکند درک کنیم که چگونه چنین تحریفهاییْ نقشی حیاتی در امکان بازنگاشت استعماری اسرائیل از فلسطین تاریخی ایفا میکنند...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3Qo
#ریما_صالحه_فضه #تارا_بهروزیان
#مقاومت_فلسطین #غزه #استعمار #نسلکشی
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
درسهایی تازه از غزه
نوشتهی: ریما صالحه فضه ترجمهی: تارا بهروزیان امروز، در این مداخلهی کوچک، قصد دارم از یک لنز فرهنگی به بحران کنونی، بهویژه روند خشونتبار فرهنگزدایی اسرائیل بنگرم، به این امید که شاید از اینطر…
▫️ تبارهای مبارزات مردمان پیرامونی
▫️ دربارهی تکثر تاریخی و سوژهزدایی
21 ژوئن 2024
نوشتهی: سمیه رستمپور
🔸 این یادداشت، که بنا بود بسیار زودتر منتشر شود اما به دلایلی به تعویق افتاد، ادامه و قسمت دوم متنی است که پیشتر در سایت نقد با عنوان «قیام ژینا در پرتو مرکز- حاشیه/ مازادهای ضداستعماری و ضدطبقاتی مبارزات پیرامونی» منتشر شده است. با اینکه امروز از قیام ژن.ژیان.ئازادی کمی فاصله گرفتهایم، اما دلالتهای این قیام همچنان برای اکنون ما معنا دارند و از این جهت این متن، نه یادداشتی دربارهی رویدادی در گذشته، بلکه دربارهی آمریت آن رویداد در امروز ماست و به همین خاطر موضوعیت دارد. واژهی «زنان» در این یادداشت برای تمام افرادی که هویت خود را زن میدانند، استفاده میشود که شامل زنان سیسجندر، زنان ترنس یا اینتر است.
🔸 زنانی که روز خاکسپاری ژینا در آرامستان آیچی سقز حاضر بودند، پیشگام تغییری بزرگ در کنشگری فمینیستی در ایران بودند؛ تغییری از «سیاست سازشگرایانه» به «سیاست انقلابی». بازنگری در این تغییر و دلالتهایش در دوران رخوت پس از قیام اهمیت بسیاری دارد. پرسش اساسی که از آن روز تا کنون در ذهن میگذرد این است که آیا ممکن است آن کنش جمعی پیشروانه در ۲۶ شهریور در آرامگاه سقز، آن حضور پرشور مردم، آن نمایش رادیکال روسری برداشتن جمعی زنان، بیانیهی فمینیستی خواندن و شعار ژن.ژیان.ئازادی سردادن، «تصادفی» و «حادث» باشد؟ آیا این رویداد بدون پیشینهای از مبارزات و خشم انقلابی به وقوع پیوست؟ سؤال مهمتر این است که اگر این امر تصادفی نبوده و زنان در حاشیهْ میراثدار تاریخی غنی از مبارزه و مقاومت هستند که کنششان را توضیح میدهد، چگونه است که آنها از تاریخنگاری غالب حذف شدهاند و در مقالات مربوط به «تاریخ جنبش زنان ایران» نامی از آنها نیست؟ این ادعا را از این جهت مطرح میکنم که طی تحقیقی که برای یک کار دانشگاهی پیرامون مقالات برجستهی منتشرشده تا ۲۰۱۷، یعنی تا قیام دیماه ۱۳۹۶، دربارهی «تاریخ جنبش زنان ایران» انجام دادم، به ندرت (اگر نگویم اصلاً) به متنی برخوردم که تجربه و مبارزههای زنان ملل تحت ستم و اقلیت را در روایت خود گنجانده باشد یا در تاریخنگاری جنبش فمینیستی ایران سهمی برای زنان کرد، بلوچ، عرب و ترک و... قائل شده باشد. اکثر این مقالات رویکردی مرکزگرایانه دارند و روایتی همگنساز از تاریخ جنبش زنان ایران ارائه میدهند که با بیشمرئیسازی کنشگری زنان مرکزْ بهمثابهی تنها کسانی که در پیشبرد مبارزه فمینیستی کشور نقش داشتهاند، به نامرئیسازی سیستماتیک تجربهها و کنشگری زنان پیرامونی دامن زدهاند؛ گویی این زنان هیچ نقشی در این جنبش و در مبارزه با مناسبات جنسیتی (دولتی و غیردولتی) در کشور نداشتهاند و همواره منفعلانه تسلیم مرد/پدرسالاری سیاسی و محلیشان بودهاند.
🔸 مشکل اما حتی فراتر از دیده شدن یا نشدن است؛ مسئله این است که وقایعی روی دادهاند، ولی در تاریخ غالب یعنی تاریخ فاتحان که در آن مردمان پیرامونی ناموجودند، جایی نیافتهاند. هم این مردمان بهعنوان کنشگر و هم تجربهی آنها بهعنوان شکلهایی از حیات مقاومتْ از تاریخ «رسمی» حذف شدهاند انگار که هرگز روی ندادهاند، زیرا کنشگران آنها و جغرافیایی که در آن زندگی میکنند، مشروعیت ورود به تولید دانش و کنش «هنجارمند» را ندارند. با این حال، اگر رویدادهایی در آرشیوهای سوگیرانه یا در روایتهای غالب رسمی نیامدهاند، به معنای این نیست که اتفاق نیفتادهاند؛ حاشیه به شکل درونماندگار، فارغ از اینکه دیگری مشروعتر آن را تأیید و ستایش کند یا نه، مسیر سیاسی تاریخی خود را پیش برده و قیام ژن.ژیان.ئازادی میوهی این تلاش خودبسنده بوده است.
🔸توجه به زمانمندی تاریخی متفاوت حاشیه و مرکز، این امکان را به ما میدهد که فراتر از سیاست هویت، تفاوت میان این دو و کنشگران آنها و اولویتبندیهای مجزایشان را بهتر بازشناسی کنیم...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-4cm
#سمیه_رستمپور #مقاومت
#خیزش_ژینا #حاشیه_مرکز
#ستم_چندگانه #جنبش_زنان
#فمینیسم_چپ
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ دربارهی تکثر تاریخی و سوژهزدایی
21 ژوئن 2024
نوشتهی: سمیه رستمپور
🔸 این یادداشت، که بنا بود بسیار زودتر منتشر شود اما به دلایلی به تعویق افتاد، ادامه و قسمت دوم متنی است که پیشتر در سایت نقد با عنوان «قیام ژینا در پرتو مرکز- حاشیه/ مازادهای ضداستعماری و ضدطبقاتی مبارزات پیرامونی» منتشر شده است. با اینکه امروز از قیام ژن.ژیان.ئازادی کمی فاصله گرفتهایم، اما دلالتهای این قیام همچنان برای اکنون ما معنا دارند و از این جهت این متن، نه یادداشتی دربارهی رویدادی در گذشته، بلکه دربارهی آمریت آن رویداد در امروز ماست و به همین خاطر موضوعیت دارد. واژهی «زنان» در این یادداشت برای تمام افرادی که هویت خود را زن میدانند، استفاده میشود که شامل زنان سیسجندر، زنان ترنس یا اینتر است.
🔸 زنانی که روز خاکسپاری ژینا در آرامستان آیچی سقز حاضر بودند، پیشگام تغییری بزرگ در کنشگری فمینیستی در ایران بودند؛ تغییری از «سیاست سازشگرایانه» به «سیاست انقلابی». بازنگری در این تغییر و دلالتهایش در دوران رخوت پس از قیام اهمیت بسیاری دارد. پرسش اساسی که از آن روز تا کنون در ذهن میگذرد این است که آیا ممکن است آن کنش جمعی پیشروانه در ۲۶ شهریور در آرامگاه سقز، آن حضور پرشور مردم، آن نمایش رادیکال روسری برداشتن جمعی زنان، بیانیهی فمینیستی خواندن و شعار ژن.ژیان.ئازادی سردادن، «تصادفی» و «حادث» باشد؟ آیا این رویداد بدون پیشینهای از مبارزات و خشم انقلابی به وقوع پیوست؟ سؤال مهمتر این است که اگر این امر تصادفی نبوده و زنان در حاشیهْ میراثدار تاریخی غنی از مبارزه و مقاومت هستند که کنششان را توضیح میدهد، چگونه است که آنها از تاریخنگاری غالب حذف شدهاند و در مقالات مربوط به «تاریخ جنبش زنان ایران» نامی از آنها نیست؟ این ادعا را از این جهت مطرح میکنم که طی تحقیقی که برای یک کار دانشگاهی پیرامون مقالات برجستهی منتشرشده تا ۲۰۱۷، یعنی تا قیام دیماه ۱۳۹۶، دربارهی «تاریخ جنبش زنان ایران» انجام دادم، به ندرت (اگر نگویم اصلاً) به متنی برخوردم که تجربه و مبارزههای زنان ملل تحت ستم و اقلیت را در روایت خود گنجانده باشد یا در تاریخنگاری جنبش فمینیستی ایران سهمی برای زنان کرد، بلوچ، عرب و ترک و... قائل شده باشد. اکثر این مقالات رویکردی مرکزگرایانه دارند و روایتی همگنساز از تاریخ جنبش زنان ایران ارائه میدهند که با بیشمرئیسازی کنشگری زنان مرکزْ بهمثابهی تنها کسانی که در پیشبرد مبارزه فمینیستی کشور نقش داشتهاند، به نامرئیسازی سیستماتیک تجربهها و کنشگری زنان پیرامونی دامن زدهاند؛ گویی این زنان هیچ نقشی در این جنبش و در مبارزه با مناسبات جنسیتی (دولتی و غیردولتی) در کشور نداشتهاند و همواره منفعلانه تسلیم مرد/پدرسالاری سیاسی و محلیشان بودهاند.
🔸 مشکل اما حتی فراتر از دیده شدن یا نشدن است؛ مسئله این است که وقایعی روی دادهاند، ولی در تاریخ غالب یعنی تاریخ فاتحان که در آن مردمان پیرامونی ناموجودند، جایی نیافتهاند. هم این مردمان بهعنوان کنشگر و هم تجربهی آنها بهعنوان شکلهایی از حیات مقاومتْ از تاریخ «رسمی» حذف شدهاند انگار که هرگز روی ندادهاند، زیرا کنشگران آنها و جغرافیایی که در آن زندگی میکنند، مشروعیت ورود به تولید دانش و کنش «هنجارمند» را ندارند. با این حال، اگر رویدادهایی در آرشیوهای سوگیرانه یا در روایتهای غالب رسمی نیامدهاند، به معنای این نیست که اتفاق نیفتادهاند؛ حاشیه به شکل درونماندگار، فارغ از اینکه دیگری مشروعتر آن را تأیید و ستایش کند یا نه، مسیر سیاسی تاریخی خود را پیش برده و قیام ژن.ژیان.ئازادی میوهی این تلاش خودبسنده بوده است.
🔸توجه به زمانمندی تاریخی متفاوت حاشیه و مرکز، این امکان را به ما میدهد که فراتر از سیاست هویت، تفاوت میان این دو و کنشگران آنها و اولویتبندیهای مجزایشان را بهتر بازشناسی کنیم...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-4cm
#سمیه_رستمپور #مقاومت
#خیزش_ژینا #حاشیه_مرکز
#ستم_چندگانه #جنبش_زنان
#فمینیسم_چپ
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
تبارهای مبارزات مردمان پیرامونی
دربارهی تکثر تاریخی و سوژهزدایی نوشتهی: سمیه رستمپور اهمیت خیزش اخیر در این بود که توانست در کنار دستاوردهای دیگر، «وجوه فراملی جنبشهای اعتراضی» را نیز برجسته کند. تبارهای چندگانه به ما یادآور…
دو سال از قتل ژینا و آغاز خیزشی گذشت که گرچه جوششهای فراگیر و تودهایاش به ضرب سرکوبی وحشیانه، صدها کشته و هزاران مجروح و زندانی به افول گرایید اما تاثیری ماندگار بر جامعهی ما گذاشت. مقاومت روزمرهی زنان در خیابان، تداوم و شدتگیری اعتراضات کارگران، پرستاران، معلمان و بازنشستگان به رغم همهی فشارهای امنیتی، افشاگریها دربارهی شکنجه، اعدام و ناپدیدسازی قهری، ایستادگی دلیرانهی خانوادههای دادخواه تمام این سالیان سیاه، و پایداری زندانیان سیاسی زن و مرد در برابر همهی ارعابهایی که از هراس سر بر آوردن دوبارهی جنبشی اعتراضی شدت گرفتهاند، نشان از این دارد که شعلههای سرکش و پرفروغ جنبش مردمی گرچه فرو نشسته است، اما مبارزه و مقاومت بیگمان ادامه دارد.
در روزهای آغازین خیزش ژینا از نبرد فرسایش و امیدی نوشتیم که نه فقط در خیابانها که در عرصهی گفتمانها در جریان است. این نبرد امروز گرچه شاید نمود عریان کمتری دارد اما چه بسا با شدتی بیشتر در اعماق جامعه جاری است. جنبش زن زندگی آزادی تصور مناسباتی را فراهم ساخت که بر بنیانهای دیگرگونه استوار است، اما حفظ روحیه و تصور امکانِ تحقق این بدیل، تلاش برای شناسایی و نقد کاستیها و یافتن راههایی نو برای سازمانیابی انقلابی در میانهی انواع بدیلسازیهای کاذب، رهبرسازیهای گوناگون، رواج گفتمانهای ارتجاعی، و سرکوب بیرحمانه توانی عظیم و همتی دوچندان میطلبد.
به یاد مانای ژینا و همهی جانهای زیبایی که رژیم از ما ستانده است،
و به امید مستحکمتر شدن صفوف مبارزهی مردمان علیه ستم و استثمار و سلطه.
✊🏽
https://t.me/naghd_com/1040
#زن_زندگی_آزادی
#ژینا_امینی
#مقاومت_زندگیست
🖋@naghd_com
در روزهای آغازین خیزش ژینا از نبرد فرسایش و امیدی نوشتیم که نه فقط در خیابانها که در عرصهی گفتمانها در جریان است. این نبرد امروز گرچه شاید نمود عریان کمتری دارد اما چه بسا با شدتی بیشتر در اعماق جامعه جاری است. جنبش زن زندگی آزادی تصور مناسباتی را فراهم ساخت که بر بنیانهای دیگرگونه استوار است، اما حفظ روحیه و تصور امکانِ تحقق این بدیل، تلاش برای شناسایی و نقد کاستیها و یافتن راههایی نو برای سازمانیابی انقلابی در میانهی انواع بدیلسازیهای کاذب، رهبرسازیهای گوناگون، رواج گفتمانهای ارتجاعی، و سرکوب بیرحمانه توانی عظیم و همتی دوچندان میطلبد.
به یاد مانای ژینا و همهی جانهای زیبایی که رژیم از ما ستانده است،
و به امید مستحکمتر شدن صفوف مبارزهی مردمان علیه ستم و استثمار و سلطه.
✊🏽
https://t.me/naghd_com/1040
#زن_زندگی_آزادی
#ژینا_امینی
#مقاومت_زندگیست
🖋@naghd_com
Telegram
نقد
#ژن_ژیان_ئازادی