▫️هر زنی کارگر است
گفتگو با سیلویا فدریچی دربارهی جنبش مزد برای کارِ خانگی
ترجمهی: امیر رزاق
11 ژانویه 2019
🔸 فمینیستهایی از ایتالیا، انگلستان و ایالات متحده آمریکا برای کنفرانسی دو روزه در سال ۱۹۷۲ در شهر پادوای ایتالیا گرد هم آمدند. این فعالان وابسته به چپِ برونپارلمانی، مبارزات ضداستعماری و بدیلهای حزب کمونیست، برنامهی عملی به نام «بیانیهی مجمعِ بینالمللی فمینیستی» تدوین کردند. این بیانیه با رد جدایی میان کار بدون مزد در خانه و کارِ مزدی در کارخانه، کارِ خانگی را حوزهای حیاتی در مبارزهی طبقاتی علیه سرمایهداری برمیشمارد.
🔸 تحقیقات و فعالیتهای فدریچی برای بیشاز چهار دهه نقشی مرکزی در این جنبش داشتهاند. نوشتههای او شرحی بنیادین از مطالبهی مزد بهعنوان کنشی انقلابی ارائه میدهد. او جزوهی تاثیرگذار خود، "مزد علیه کار ِخانگی" (۱۹۷۵)، را با ردیهای تحریکآمیز آغاز میکند: «آنها <به این کار> میگویند عشق، ما میگوییم کار بدون مزد.» فدریچی در این جزوه و دیگر اسناد استدلال میکند که مطالبهیِ مزد، پیوند سیاسی مهمی است برای سازماندهی زنان حول وضعیت مشترک کار بیگانهشده. برآورده کردن مطالبهی مزد برای نظام سرمایهداری غیرممکن بوده و هدف نیز همین است؛ موفقیت مستلزم بازسازی جامع توزیع ثروت اجتماعی خواهد بود.
گفتگوی زیر بهجای تمرکز بر نوآوریهایی که منجر به تغییرِ ظاهرِ کارِ خانگی میشود، فناوریها و تکنیکهای مبارزهای را در نظر میگیرد که توسط سازماندهی فمینیستی حولِ کار بازتولیدی توسعه یافتهاند.
🔹 متن کامل این گفتوگو را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-Gg
#سیلویا_فدریچی #امیر_رزاق
#کار_خانگی #جنبش_زنان #زنان_کارگر
👇🏽
🖋@naghd_com
گفتگو با سیلویا فدریچی دربارهی جنبش مزد برای کارِ خانگی
ترجمهی: امیر رزاق
11 ژانویه 2019
🔸 فمینیستهایی از ایتالیا، انگلستان و ایالات متحده آمریکا برای کنفرانسی دو روزه در سال ۱۹۷۲ در شهر پادوای ایتالیا گرد هم آمدند. این فعالان وابسته به چپِ برونپارلمانی، مبارزات ضداستعماری و بدیلهای حزب کمونیست، برنامهی عملی به نام «بیانیهی مجمعِ بینالمللی فمینیستی» تدوین کردند. این بیانیه با رد جدایی میان کار بدون مزد در خانه و کارِ مزدی در کارخانه، کارِ خانگی را حوزهای حیاتی در مبارزهی طبقاتی علیه سرمایهداری برمیشمارد.
🔸 تحقیقات و فعالیتهای فدریچی برای بیشاز چهار دهه نقشی مرکزی در این جنبش داشتهاند. نوشتههای او شرحی بنیادین از مطالبهی مزد بهعنوان کنشی انقلابی ارائه میدهد. او جزوهی تاثیرگذار خود، "مزد علیه کار ِخانگی" (۱۹۷۵)، را با ردیهای تحریکآمیز آغاز میکند: «آنها <به این کار> میگویند عشق، ما میگوییم کار بدون مزد.» فدریچی در این جزوه و دیگر اسناد استدلال میکند که مطالبهیِ مزد، پیوند سیاسی مهمی است برای سازماندهی زنان حول وضعیت مشترک کار بیگانهشده. برآورده کردن مطالبهی مزد برای نظام سرمایهداری غیرممکن بوده و هدف نیز همین است؛ موفقیت مستلزم بازسازی جامع توزیع ثروت اجتماعی خواهد بود.
گفتگوی زیر بهجای تمرکز بر نوآوریهایی که منجر به تغییرِ ظاهرِ کارِ خانگی میشود، فناوریها و تکنیکهای مبارزهای را در نظر میگیرد که توسط سازماندهی فمینیستی حولِ کار بازتولیدی توسعه یافتهاند.
🔹 متن کامل این گفتوگو را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-Gg
#سیلویا_فدریچی #امیر_رزاق
#کار_خانگی #جنبش_زنان #زنان_کارگر
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
هر زنی کارگر است
گفتگو با سیلویا فدریچی ترجمهی: امیر رزاق گفتگوی زیر بهجای تمرکز بر نوآوریهایی که منجر به تغییرِ ظاهرِ کارِ خانگی میشود، فناوریها و تکنیکهای مبارزهای را در نظر میگیرد که توسط سازماندهی فمینی…
▫️ در معنای «خالهزنکی»
🔹 [با یاد زندانیان زن در ایران]
🔹 [برای مرضیه امیری]
نوشتهی: سیلویا فدریچی
ترجمهی: آیدین خلیلی
17 مه 2019
🔸 اگر قرار باشد دریابیم سرکوب جنسیتی چگونه عمل، و خود را بازتولید، میکند، ترسیم تاریخ کلماتی که غالباً برای توصیف و خوارشماری زنان به کار میروند گامی ضروری است. در این زمینه تاریخ «خالهزنکی» نمادین است. به میانجی آن میتوانیم از دو قرن تهاجم به زنان در طلیعهی پیدایش انگلستان مدرن سردرآوریم، در آن دوران لغتی که عموماً اشاره به دوست صمیمی مؤنث داشت بدل به کلمهای شد که معنی غیبت و یاوه میدهد، مکالمهای که بذر نفاق میپراکند، درست برخلاف دوستی زنانه که دلالت بر همبستگی داشت و آن را ایجاد میکرد. انتساب معنایی تحقیرآمیز به کلمهای که دلالت بر دوستی میان زنان داشت در خدمت نابودی تداول اجتماعیبودنِ زنان در قرون وسطا بود، در آن زمان عمدهی فعالیتهای زنان ماهیتی جمعی داشت و، لااقل در طبقات پایین، زنانْ اجتماعی همبسته را شکل میدادند که منشاء قدرتی بود که مشابه آن در دوران مدرن یافت نمیشود.
🔸 خالهزنکی امروز اشاره به مکالمهای خودمانی دارد که بیشتر اوقات به آنکس که موضوع مکالمه است گزندی میرساند و غالباً گفتگویی است که رضایت در آن از بدگویی بیمسئولانه از دیگران حاصل میشود؛ پخش اطلاعاتی است که قرار نبوده همگان از آن باخبر شوند اما میتواند آبروی افراد را ببرد، و صراحتاً «مکالمهی زنان» است.
زنانند که «خالهزنکی» میکنند، آنان ظاهراً کار بهتری برای انجام دادن ندارند و دسترسیشان به دانش و اطلاعات واقعی اندک است و گرفتار ناتوانیای ساختاریاند در شکل دادن به گفتارهای عقلانیِ مبتنی بر واقعیات. از این رو خالهزنکی بخش جداییناپذیر بیارزشانگاری شخصیت و کار زنان است، به ویژه کار خانگی که در نظر عامه عرصهی مطلوبی است که در آن این کردار نشو و نما مییابد.
🔸 مفهوم «خالهزنکی» آنچنان که دیدیم، در زمینهی تاریخی خاصی ظهور کرد. این «یاوهگویی زنانه» از چشمانداز دیگر سنن فرهنگی، به واقع به شکلی کاملاً متفاوت ظاهر میشود. در بسیاری از نقاط دنیا زنان را بافندگان حافظه میدانند ــ کسانی که صداهای گذشته و تاریخهای اجتماعات را زنده نگه میدارند و آنها را به نسلهای بعدی انتقال میدهند و با این کار هویتی جمعی و حس همبستگی عمیقی خلق میکنند. آنان همچنین کسانی بودهاند که دانش و معرفت اکتسابی ــ در مورد درمانهای پزشکی، مشکلات قلبی و فهم رفتار انسانی و پیش از همه رفتار مردان ــ را سینهبهسینه منتقل میکردهاند. برچسب «خالهزنکی» بر همهی محصولات این دانش زدن، بخشی از خوارداشت زنان است ــ و در راستای کلیشهای است که شیطانشناسان ساختهاند؛ زن به عنوان فردی مستعد شرارت، حسدورزی به مال و جاه دیگران و گوش سپردن به فرمان شیطان. بدین ترتیب است که زنان مجبور به سکوت شده و تا امروز از خیلی از مکانهایی طرد شدهاند که در آن تصمیمات اتخاذ میشود، آنان از امکان تعریف تجربیات خودشان محروم شده و مجبور شدهاند با زنستیزیِ مردان یا تصویر ایدئال از خود سازگار شوند. اما اکنون ما در حال پس گرفتن دانش خود هستیم. همچنان که زنی اخیراً در نشستی در باب معنای جادوگری اظهار داشت، جادو یعنی: «ما میدانیم که میدانیم.»
🔹 متن کامل مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-Te
#سیلویا_فدریچی #آیدین_خلیلی
#فمینیسم #مردسالاری #جنبش_زنان
👇🏽
🖋@naghd_com
🔹 [با یاد زندانیان زن در ایران]
🔹 [برای مرضیه امیری]
نوشتهی: سیلویا فدریچی
ترجمهی: آیدین خلیلی
17 مه 2019
🔸 اگر قرار باشد دریابیم سرکوب جنسیتی چگونه عمل، و خود را بازتولید، میکند، ترسیم تاریخ کلماتی که غالباً برای توصیف و خوارشماری زنان به کار میروند گامی ضروری است. در این زمینه تاریخ «خالهزنکی» نمادین است. به میانجی آن میتوانیم از دو قرن تهاجم به زنان در طلیعهی پیدایش انگلستان مدرن سردرآوریم، در آن دوران لغتی که عموماً اشاره به دوست صمیمی مؤنث داشت بدل به کلمهای شد که معنی غیبت و یاوه میدهد، مکالمهای که بذر نفاق میپراکند، درست برخلاف دوستی زنانه که دلالت بر همبستگی داشت و آن را ایجاد میکرد. انتساب معنایی تحقیرآمیز به کلمهای که دلالت بر دوستی میان زنان داشت در خدمت نابودی تداول اجتماعیبودنِ زنان در قرون وسطا بود، در آن زمان عمدهی فعالیتهای زنان ماهیتی جمعی داشت و، لااقل در طبقات پایین، زنانْ اجتماعی همبسته را شکل میدادند که منشاء قدرتی بود که مشابه آن در دوران مدرن یافت نمیشود.
🔸 خالهزنکی امروز اشاره به مکالمهای خودمانی دارد که بیشتر اوقات به آنکس که موضوع مکالمه است گزندی میرساند و غالباً گفتگویی است که رضایت در آن از بدگویی بیمسئولانه از دیگران حاصل میشود؛ پخش اطلاعاتی است که قرار نبوده همگان از آن باخبر شوند اما میتواند آبروی افراد را ببرد، و صراحتاً «مکالمهی زنان» است.
زنانند که «خالهزنکی» میکنند، آنان ظاهراً کار بهتری برای انجام دادن ندارند و دسترسیشان به دانش و اطلاعات واقعی اندک است و گرفتار ناتوانیای ساختاریاند در شکل دادن به گفتارهای عقلانیِ مبتنی بر واقعیات. از این رو خالهزنکی بخش جداییناپذیر بیارزشانگاری شخصیت و کار زنان است، به ویژه کار خانگی که در نظر عامه عرصهی مطلوبی است که در آن این کردار نشو و نما مییابد.
🔸 مفهوم «خالهزنکی» آنچنان که دیدیم، در زمینهی تاریخی خاصی ظهور کرد. این «یاوهگویی زنانه» از چشمانداز دیگر سنن فرهنگی، به واقع به شکلی کاملاً متفاوت ظاهر میشود. در بسیاری از نقاط دنیا زنان را بافندگان حافظه میدانند ــ کسانی که صداهای گذشته و تاریخهای اجتماعات را زنده نگه میدارند و آنها را به نسلهای بعدی انتقال میدهند و با این کار هویتی جمعی و حس همبستگی عمیقی خلق میکنند. آنان همچنین کسانی بودهاند که دانش و معرفت اکتسابی ــ در مورد درمانهای پزشکی، مشکلات قلبی و فهم رفتار انسانی و پیش از همه رفتار مردان ــ را سینهبهسینه منتقل میکردهاند. برچسب «خالهزنکی» بر همهی محصولات این دانش زدن، بخشی از خوارداشت زنان است ــ و در راستای کلیشهای است که شیطانشناسان ساختهاند؛ زن به عنوان فردی مستعد شرارت، حسدورزی به مال و جاه دیگران و گوش سپردن به فرمان شیطان. بدین ترتیب است که زنان مجبور به سکوت شده و تا امروز از خیلی از مکانهایی طرد شدهاند که در آن تصمیمات اتخاذ میشود، آنان از امکان تعریف تجربیات خودشان محروم شده و مجبور شدهاند با زنستیزیِ مردان یا تصویر ایدئال از خود سازگار شوند. اما اکنون ما در حال پس گرفتن دانش خود هستیم. همچنان که زنی اخیراً در نشستی در باب معنای جادوگری اظهار داشت، جادو یعنی: «ما میدانیم که میدانیم.»
🔹 متن کامل مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-Te
#سیلویا_فدریچی #آیدین_خلیلی
#فمینیسم #مردسالاری #جنبش_زنان
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
در معنای «خالهزنکی»
[با یاد زندانیان زن در ایران] نوشتهی: سیلویا فدریچی ترجمهی: آیدین خلیلی بدل شدن به فضاهایی انحصاراً مردانه، لازم بود. اما بازنمایی زنان به صورت اشخاصی قدرتمند و جسور هم ماهیت مناسبات جنسیتی آن دو…
▫️ جهانیسازی، انباشت سرمایه و خشونت علیه زنان
🔹 دورنمای بینالمللی و تاریخی
نوشتهی: سیلویا فدریچی
ترجمهی: فاریا اسدی
28 ژانویه 2020
🔸 از گسترش شکلهای جدید ساحرهکشی در مناطق مختلف جهان تا افزایش شمار زنانی که در سراسر جهان کشته میشوند، شواهدی پیش چشم میآید که جنگ جدیدی علیه زنان برپا شده است. انگیزههای آن چیست و چه منطقی در پس آن است؟ من با تکیه بر آثار پرشمار در این زمینه، اغلب به قلم فعالان و پژوهشگران فمینیستِ آمریکای لاتین، به این پرسش پاسخ میدهم؛ و نیز با بررسی شکلهای جدید خشونت در بافتاری تاریخی و ارزیابی تأثیر سرمایهداری در گذشته و امروز بر زندگی زنان و مناسبات جنسیتی. در همین زمینه به بررسی رابطهی شکلهای متفاوت این خشونت ــ خانوادگی، خشونتهای شدید خانگی، خشونتهای نهادی ــ و استراتژیهای مقاومتی میپردازم که زنان سراسر جهان برای پایان دادن به این خشونتها خلق کردهاند.
🔸 از آغاز جنبش فمینیستی، خشونت علیه زنان موضوعی اساسی در سازماندهی فمینیستی بوده است، و همین امر الهامبخش تشکیل نخستین دادگاه نمادین بینالمللی پیرامون جرایم علیه زنان شد که در مارس 1976 در بروکسل برگزار شد. در این رویداد بینالمللی زنانی از چهل کشور حضور داشتند و دربارهی مادری و عقیمسازی اجباری، تجاوز، لتوکوب، حبس در بیمارستانهای روانی و رفتار بیرحمانه با زنان در زندانها شهادت دادند. از آن هنگام، با تصویب قوانینی که دولتها پس از کنفرانسهای جهانی سازمان ملل دربارهی زنان تصویب کردهاند، اقدامات فمینیستی علیه خشونت چندبرابر شده است. اما خشونت علیه زنان نه تنها کمتر نشده، بلکه در هر چهارگوشهی جهان افزایش یافته و به سطحی رسیده است که اکنون با شکل هولناک «زنکشی» توصیف میشود. مسئله فقط این نیست که خشونت، که با شمار زنان کشتهشده یا آزاردیده بیان میشود، همچنان رو به افزایش است؛ بلکه نویسندگان فمینیست نشان دادهاند که این خشونت عمومیتر و بیرحمانهتر شده و در شکلهایی نمایان است که فقط در دوران جنگ دیده میشد.
🔸 نیروهای محرک این تحول کدام است، و این تحول پیرامون دگرگونیهای جاری در اقتصاد جهانی و جایگاه اجتماعی زنان چه چیزی به ما میگوید؟ پاسخهای گوناگونی به این پرسشها میتوان داد، اما شواهدی نمایانتر میشوند که علل ریشهای این جهش جدید خشونت در شکلهای جدید انباشت سرمایه نهفته است، که سلبمالکیت زمین، نابودی مناسبات اشتراکی محلی، و تشدید استثمار بدن و کار زنان را در بر میگیرند.
به بیان دیگر، خشونت جدید علیه زنان در روندهای ساختاریای ریشه دارد که همواره برسازندهی رشد سرمایهداری و قدرت دولتی بودهاند.
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1df
#سیلویا_فدریچی #فاریا_اسدی
#فمینیسم #انباشت #جنبش_زنان #جهانیسازی #خشونت
👇🏽
🖋@naghd_com
🔹 دورنمای بینالمللی و تاریخی
نوشتهی: سیلویا فدریچی
ترجمهی: فاریا اسدی
28 ژانویه 2020
🔸 از گسترش شکلهای جدید ساحرهکشی در مناطق مختلف جهان تا افزایش شمار زنانی که در سراسر جهان کشته میشوند، شواهدی پیش چشم میآید که جنگ جدیدی علیه زنان برپا شده است. انگیزههای آن چیست و چه منطقی در پس آن است؟ من با تکیه بر آثار پرشمار در این زمینه، اغلب به قلم فعالان و پژوهشگران فمینیستِ آمریکای لاتین، به این پرسش پاسخ میدهم؛ و نیز با بررسی شکلهای جدید خشونت در بافتاری تاریخی و ارزیابی تأثیر سرمایهداری در گذشته و امروز بر زندگی زنان و مناسبات جنسیتی. در همین زمینه به بررسی رابطهی شکلهای متفاوت این خشونت ــ خانوادگی، خشونتهای شدید خانگی، خشونتهای نهادی ــ و استراتژیهای مقاومتی میپردازم که زنان سراسر جهان برای پایان دادن به این خشونتها خلق کردهاند.
🔸 از آغاز جنبش فمینیستی، خشونت علیه زنان موضوعی اساسی در سازماندهی فمینیستی بوده است، و همین امر الهامبخش تشکیل نخستین دادگاه نمادین بینالمللی پیرامون جرایم علیه زنان شد که در مارس 1976 در بروکسل برگزار شد. در این رویداد بینالمللی زنانی از چهل کشور حضور داشتند و دربارهی مادری و عقیمسازی اجباری، تجاوز، لتوکوب، حبس در بیمارستانهای روانی و رفتار بیرحمانه با زنان در زندانها شهادت دادند. از آن هنگام، با تصویب قوانینی که دولتها پس از کنفرانسهای جهانی سازمان ملل دربارهی زنان تصویب کردهاند، اقدامات فمینیستی علیه خشونت چندبرابر شده است. اما خشونت علیه زنان نه تنها کمتر نشده، بلکه در هر چهارگوشهی جهان افزایش یافته و به سطحی رسیده است که اکنون با شکل هولناک «زنکشی» توصیف میشود. مسئله فقط این نیست که خشونت، که با شمار زنان کشتهشده یا آزاردیده بیان میشود، همچنان رو به افزایش است؛ بلکه نویسندگان فمینیست نشان دادهاند که این خشونت عمومیتر و بیرحمانهتر شده و در شکلهایی نمایان است که فقط در دوران جنگ دیده میشد.
🔸 نیروهای محرک این تحول کدام است، و این تحول پیرامون دگرگونیهای جاری در اقتصاد جهانی و جایگاه اجتماعی زنان چه چیزی به ما میگوید؟ پاسخهای گوناگونی به این پرسشها میتوان داد، اما شواهدی نمایانتر میشوند که علل ریشهای این جهش جدید خشونت در شکلهای جدید انباشت سرمایه نهفته است، که سلبمالکیت زمین، نابودی مناسبات اشتراکی محلی، و تشدید استثمار بدن و کار زنان را در بر میگیرند.
به بیان دیگر، خشونت جدید علیه زنان در روندهای ساختاریای ریشه دارد که همواره برسازندهی رشد سرمایهداری و قدرت دولتی بودهاند.
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1df
#سیلویا_فدریچی #فاریا_اسدی
#فمینیسم #انباشت #جنبش_زنان #جهانیسازی #خشونت
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
جهانیسازی، انباشت سرمایه و خشونت علیه زنان
دورنمای بینالمللی و تاریخی نوشتهی: سیلویا فدریچی ترجمهی: فاریا اسدی از آغاز جنبش فمینیستی، خشونت علیه زنان موضوعی اساسی در سازماندهی فمینیستی بوده است، و همین امر الهامبخش تشکیل نخستین دادگاه …
▫️ خاستگاههای جنگ، نقش ناتو و آیندهی سناریوها در اوکراین
▫️ میزگردی با حضور اتین بالیبار، سیلویا فدریچی و میشل لووی
مارچلو موستو
ترجمهی: بهرام صفایی
28 ژوئن 2021
📝 توضیح مارچلو موستو:
🔸 جنگ در اوکراین چهار ماه قبل آغاز شد. بنا به اعلام دفتر کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل، جنگ تا همین حالا به مرگ بیش از 4500 غیرنظامی انجامیده و حدود پنج میلیون نفر را از خانههایشان بیرون رانده و تبدیل به پناهجو کرده است. این شمار شامل مرگ نظامیان ــ دستکم ده هزار اوکراینی احتمالاً شماری بیشتر در سمت روسیه ــ و چندین میلیون نفری نیست که درون اوکراین آواره شدهاند. تهاجم به اوکراین منجر به نابودی پُردامنهی شهرها و زیرساختهای غیرنظامی شده که بازسازیشان نسلها به درازا میکشد، و همچنین جنایات جنگی چشمگیر، همانند مواردی که در خلال محاصرهی ماریوپل به دست سربازان روسیه رخ داد.
🔸 با هدف مرور رخدادها از هنگام آغاز جنگ، تأمل پیرامون نقش ناتو، و بازبینی سناریوهای محتمل در آینده، میزگردی برگزار کردم با سه پژوهشگر مشهور در سطح بینالملل از سنت مارکسیستی: اتین بالیبار، صاحب کرسی سالانهی فلسفهی معاصر اروپایی در دانشگاه کینگستون (لندن، بریتانیا)، سیلویا فدریچی، استاد بازنشستهی فلسفهی سیاسی در دانشگاه هوفسترا (همپستد، ایالات متحد)، و میشل لووی، پژوهشگر ارشد بازنشستهی مرکز ملی پژوهش علمی (پاریس، فرانسه).
بحثی که خلاصهی آن در ادامه میآید حاصل گفتوگوهای پرشماری است که در چند هفتهی گذشته از طریق ایمیل و تماس تلفنی داشتیم.
🔹 متن این میزگرد را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-31C
#میشل_لووی #مارچلو_موستو #اتین_بالیبار، #سیلویا_فدریچی
#بهرام_صفایی #جنگ_در_اوکراین
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ میزگردی با حضور اتین بالیبار، سیلویا فدریچی و میشل لووی
مارچلو موستو
ترجمهی: بهرام صفایی
28 ژوئن 2021
📝 توضیح مارچلو موستو:
🔸 جنگ در اوکراین چهار ماه قبل آغاز شد. بنا به اعلام دفتر کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل، جنگ تا همین حالا به مرگ بیش از 4500 غیرنظامی انجامیده و حدود پنج میلیون نفر را از خانههایشان بیرون رانده و تبدیل به پناهجو کرده است. این شمار شامل مرگ نظامیان ــ دستکم ده هزار اوکراینی احتمالاً شماری بیشتر در سمت روسیه ــ و چندین میلیون نفری نیست که درون اوکراین آواره شدهاند. تهاجم به اوکراین منجر به نابودی پُردامنهی شهرها و زیرساختهای غیرنظامی شده که بازسازیشان نسلها به درازا میکشد، و همچنین جنایات جنگی چشمگیر، همانند مواردی که در خلال محاصرهی ماریوپل به دست سربازان روسیه رخ داد.
🔸 با هدف مرور رخدادها از هنگام آغاز جنگ، تأمل پیرامون نقش ناتو، و بازبینی سناریوهای محتمل در آینده، میزگردی برگزار کردم با سه پژوهشگر مشهور در سطح بینالملل از سنت مارکسیستی: اتین بالیبار، صاحب کرسی سالانهی فلسفهی معاصر اروپایی در دانشگاه کینگستون (لندن، بریتانیا)، سیلویا فدریچی، استاد بازنشستهی فلسفهی سیاسی در دانشگاه هوفسترا (همپستد، ایالات متحد)، و میشل لووی، پژوهشگر ارشد بازنشستهی مرکز ملی پژوهش علمی (پاریس، فرانسه).
بحثی که خلاصهی آن در ادامه میآید حاصل گفتوگوهای پرشماری است که در چند هفتهی گذشته از طریق ایمیل و تماس تلفنی داشتیم.
🔹 متن این میزگرد را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-31C
#میشل_لووی #مارچلو_موستو #اتین_بالیبار، #سیلویا_فدریچی
#بهرام_صفایی #جنگ_در_اوکراین
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
خاستگاههای جنگ، نقش ناتو و آیندهی سناریوها در اوکراین
میزگردی با حضور اتین بالیبار، سیلویا فدریچی و میشل لووی مارچلو موستو ترجمهی: بهرام صفایی فقط و فقط میتوان بیاندازه به تحولات آتی بدبین بود. شخصاً معتقدم بخت اجتناب از فاجعه بسیار کمرنگ است. دست…
🔹نوشتههای دریافتی 🔹
▫️ چرا فمینیستها باید مخالف مجازات اعدام باشند
نوشتهی: سیلویا فدریچی
ترجمهی: کامران معتمدی ـ گلشن فیال
15 ژانویه 2023
🔸 در میان مسائل دنیای معاصر کماند مسائلی که فمینیستها به آن نپرداخته باشند؛ فقر، تبعیض نژادی، تخریب محیطزیست و جنگ تنها چند نمونه از مسائلیست که در مجموعهی آثار فمینیستی جای خود را دارند. در مقابل، اما اگر همین آثار را مرور کنیم حتی یک مقاله در مورد مجازات اعدام نمیتوان یافت. برای مثال، در یکی از شمارههای ویژه و اخیر هیپاتیا (که یک مجلهی مهم فلسفی فمینیستی است) با موضوع «زنان و خشونت» چندین مقاله به مسئلهی جنگ اختصاص دارد. اما تنها اشارهای گذرا به مجازات اعدام شده است آن هم در مقالهای از کلودیا کارت که نویسنده به نحوی دوپهلو امکان وضع حکم اعدام را بهعنوان مجازات تجاوز جنسی در جنگ متصور میشود و سپس نتیجهگیری میکند (بدون آنکه متاسفانه به استدلالها و پیامدهای آن پرداخته باشد) که زنان احتمالاً از چنین ایدهای حمایت نخواهند کرد.
🔸 در این نوشته نمیخواهم به این مسئله بپردازم که چرا فمینیستها در برابر مجازات اعدام ساکت بودهاند. قصد من در اینجا در واقع شکستن این سکوت است. هدفم مشخصاً این است که استدلال کنم دلایل متعددی وجود دارد که بر مبنای آن فمینیستها باید با مجازات اعدام مخالفت کنند. و برخی از این دلایل از نظام ارزشی نهفته در شیوهی کاربرد فمینیسم سرچشمه میگیرند. اشارهی من به آن تعهدی است که فمینیستها باید برای ارتقای ارزش زندگی انسانها در آن سهیم بشوند، درد دیگران را منبع رضایت خود قرار ندهند و تعهد متقابل خود و دیگری را به رسمیت بشناسند، تعهد به اینکه هر آسیب و تحقیر اعمالشده به دیگری به زخم واردشده به خود آدمی بدل میشود. همچنین به کارکرد سیاست فمینیستی به عنوان فعالیتی اشاره میکنم که وظیفهی آن زیر سؤال بردن همهی اشکال سلطه است و بنابراین باید نظام آپارتاید هستیشناختیای را که مجازات اعدام نهادینه میسازد، محکوم کند. منظورم از «آپارتاید هستیشناختی» این واقعیت است که مجازات اعدام به لحاظ هستیشناسی وجود دو نوع انسانیت متفاوت را مبنای خود قرار میدهد: از یک سو، شهروندان «معقول» که گویا اعدامها در راستای منفعت آنها انجام میشود و از دیگر سو، جنایتکاران وحشی که با آنها هر کاری میتوان کرد، چرا که آنها با رفتارشان ــ آنطور که همیشه به ما گفتهاند ــ خود را بیرون از مرزهای انسانیت ما قرار دادهاند.
🔸 با این حال، دلایل دیگری هم هست که چرا فمینیستها باید در حمایت از جامعهای عاری از طناب دار، صندلیهای برقی و تزریقات کشنده صحبت کنند. اول اینکه فمینیسم در پی تبیین نظام ارزشی نوینی است که زادهی تجربیات تاریخی زنان و متعهد به اعتراض به آن ارزشزدایی از زندگی است که مشخصهی سنت پدرسالارانهی ماست. از اینرو فمینیسم ناگزیر باید با مجازات اعدام مخالفت کند، چرا که در نهایت اعدام، همچون جنگ، یک آیین دولتی است که در آن زندگی و فعالیتهای زندگیبخش بیارزش و ارزشهای مردسالارانه ماندگار شدهاند. در واقع، اگر به فعالیتهای بازتولیدیِ مربوط به فرآیند تربیت کودک و نیز پیوندهای بین فرزندان و والدین کوچکترین توجهی شود، هرگز نمیتوان مجازات اعدام را حتی از دیدگاه ناپختهی قصاصگرایانه قابلقبول دانست. زیرا در این صورت، براساس نظام عدالت کیفری مجاز نخواهد بود زنانی نادیده گرفته شوند که زندگی بخشیده و کسانی را پرورش دادهاند که امروز محکوم به اعدامند؛ و هر بار که مرد یا زنی در صف اعدام جان میدهد، مادرش هم با او جان میسپارد. اگر قبول کنیم که فرزند ثمرهی زندگی مادرش، بدن او و کاری است که او برای فرزندش کرده، با اعدام فرزند مادر هم فنا میشود. با این حال، عواقب ویرانگر مجازات اعدام برای مادرانِ محکومان به چشم نمیآید. از درد آنها هرگز در دادگاه یا رسانهها حرفی به میان نمیآید و این در حالیست که این درد قاعدتاً فراتر از هر شکنجهایست که به ذهن بیاید، چرا که آنها نهفقط مجبورند با تصور مرگ قریبالوقوع فرزندشان با خود کلنجار بروند، بلکه مجبورند وحشت خود را روزها و گاه سالها در سینهی خود نگاه دارند و بعد از آن، با این اعدام به «زندگی» خود ادامه دهند و تا پایان عمر وحشت این تجربه را تاب بیاورند...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3mZ
#سیلویا_فدریچی #فمینیسم
#کامران_معتمدی #گلشن_فیال #اعدام
👇🏼
🖋@naghd_com
▫️ چرا فمینیستها باید مخالف مجازات اعدام باشند
نوشتهی: سیلویا فدریچی
ترجمهی: کامران معتمدی ـ گلشن فیال
15 ژانویه 2023
🔸 در میان مسائل دنیای معاصر کماند مسائلی که فمینیستها به آن نپرداخته باشند؛ فقر، تبعیض نژادی، تخریب محیطزیست و جنگ تنها چند نمونه از مسائلیست که در مجموعهی آثار فمینیستی جای خود را دارند. در مقابل، اما اگر همین آثار را مرور کنیم حتی یک مقاله در مورد مجازات اعدام نمیتوان یافت. برای مثال، در یکی از شمارههای ویژه و اخیر هیپاتیا (که یک مجلهی مهم فلسفی فمینیستی است) با موضوع «زنان و خشونت» چندین مقاله به مسئلهی جنگ اختصاص دارد. اما تنها اشارهای گذرا به مجازات اعدام شده است آن هم در مقالهای از کلودیا کارت که نویسنده به نحوی دوپهلو امکان وضع حکم اعدام را بهعنوان مجازات تجاوز جنسی در جنگ متصور میشود و سپس نتیجهگیری میکند (بدون آنکه متاسفانه به استدلالها و پیامدهای آن پرداخته باشد) که زنان احتمالاً از چنین ایدهای حمایت نخواهند کرد.
🔸 در این نوشته نمیخواهم به این مسئله بپردازم که چرا فمینیستها در برابر مجازات اعدام ساکت بودهاند. قصد من در اینجا در واقع شکستن این سکوت است. هدفم مشخصاً این است که استدلال کنم دلایل متعددی وجود دارد که بر مبنای آن فمینیستها باید با مجازات اعدام مخالفت کنند. و برخی از این دلایل از نظام ارزشی نهفته در شیوهی کاربرد فمینیسم سرچشمه میگیرند. اشارهی من به آن تعهدی است که فمینیستها باید برای ارتقای ارزش زندگی انسانها در آن سهیم بشوند، درد دیگران را منبع رضایت خود قرار ندهند و تعهد متقابل خود و دیگری را به رسمیت بشناسند، تعهد به اینکه هر آسیب و تحقیر اعمالشده به دیگری به زخم واردشده به خود آدمی بدل میشود. همچنین به کارکرد سیاست فمینیستی به عنوان فعالیتی اشاره میکنم که وظیفهی آن زیر سؤال بردن همهی اشکال سلطه است و بنابراین باید نظام آپارتاید هستیشناختیای را که مجازات اعدام نهادینه میسازد، محکوم کند. منظورم از «آپارتاید هستیشناختی» این واقعیت است که مجازات اعدام به لحاظ هستیشناسی وجود دو نوع انسانیت متفاوت را مبنای خود قرار میدهد: از یک سو، شهروندان «معقول» که گویا اعدامها در راستای منفعت آنها انجام میشود و از دیگر سو، جنایتکاران وحشی که با آنها هر کاری میتوان کرد، چرا که آنها با رفتارشان ــ آنطور که همیشه به ما گفتهاند ــ خود را بیرون از مرزهای انسانیت ما قرار دادهاند.
🔸 با این حال، دلایل دیگری هم هست که چرا فمینیستها باید در حمایت از جامعهای عاری از طناب دار، صندلیهای برقی و تزریقات کشنده صحبت کنند. اول اینکه فمینیسم در پی تبیین نظام ارزشی نوینی است که زادهی تجربیات تاریخی زنان و متعهد به اعتراض به آن ارزشزدایی از زندگی است که مشخصهی سنت پدرسالارانهی ماست. از اینرو فمینیسم ناگزیر باید با مجازات اعدام مخالفت کند، چرا که در نهایت اعدام، همچون جنگ، یک آیین دولتی است که در آن زندگی و فعالیتهای زندگیبخش بیارزش و ارزشهای مردسالارانه ماندگار شدهاند. در واقع، اگر به فعالیتهای بازتولیدیِ مربوط به فرآیند تربیت کودک و نیز پیوندهای بین فرزندان و والدین کوچکترین توجهی شود، هرگز نمیتوان مجازات اعدام را حتی از دیدگاه ناپختهی قصاصگرایانه قابلقبول دانست. زیرا در این صورت، براساس نظام عدالت کیفری مجاز نخواهد بود زنانی نادیده گرفته شوند که زندگی بخشیده و کسانی را پرورش دادهاند که امروز محکوم به اعدامند؛ و هر بار که مرد یا زنی در صف اعدام جان میدهد، مادرش هم با او جان میسپارد. اگر قبول کنیم که فرزند ثمرهی زندگی مادرش، بدن او و کاری است که او برای فرزندش کرده، با اعدام فرزند مادر هم فنا میشود. با این حال، عواقب ویرانگر مجازات اعدام برای مادرانِ محکومان به چشم نمیآید. از درد آنها هرگز در دادگاه یا رسانهها حرفی به میان نمیآید و این در حالیست که این درد قاعدتاً فراتر از هر شکنجهایست که به ذهن بیاید، چرا که آنها نهفقط مجبورند با تصور مرگ قریبالوقوع فرزندشان با خود کلنجار بروند، بلکه مجبورند وحشت خود را روزها و گاه سالها در سینهی خود نگاه دارند و بعد از آن، با این اعدام به «زندگی» خود ادامه دهند و تا پایان عمر وحشت این تجربه را تاب بیاورند...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3mZ
#سیلویا_فدریچی #فمینیسم
#کامران_معتمدی #گلشن_فیال #اعدام
👇🏼
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
چرا فمینیستها باید مخالف مجازات اعدام باشند
نوشتهی: سیلویا فدریچی ترجمهی: کامران معتمدی ـ گلشن فیال آنچه این بیانیه از ما میخواهد فراموش نکنیم این است که وقتی این مردان و زنانی که دولت قصد کشتنشان را دارد، فرزندان زنانی مثل ما هستند، مس…