▫️ انحصارگران بزرگ فنآوری و دولت
نوشتهی: گریس بلیکی
ترجمهی: شهرام کیانی
28 فوریه 2022
🔸 در حالیکه همهگیری کرونا اقتصاد جهانی را ویران کرده است، واقعیت زیر مورد توجه بسیاری قرار گرفت: در ماه مه 2020، ارزش چهار شرکت بزرگ فنآوری ایالات متحده ــ مایکروسافت، اپل، آمازون و فیسبوک ــ یک پنجم از فهرست «استاندارد و پورز» که متشکل از 500 شرکت بزرگ در ایالات متحده است را به خود اختصاص دادند. این امر به لحاظ تاریخی حاکی از تمرکز بالایی در بازار است. بنگاههایی که چند دههی پیش تنها شرکتهایی استارتآپ، با اهداف بلندپروازانه برای تغییر بخش فناوری نوظهور بودند، اکنون در میان قدرتمندترین انحصارگران در جهان قرار دارند. و این مسئله تنها مختص به بخش فناوری نیست. در سال 1975، 100 شرکت بزرگ در ایالات متحده نیمی از درآمد تمام شرکتهای فعال در بورس این کشور را به خود اختصاص داده بودند. این حجم از درآمد در سال 2015 به 84 درصد افزایش یافت.
🔸 تولید با هزینهی نهایی کم یا بدون هزینه منجر به کاهش قیمت میشود، اما در عین حال تمایل به شکلگیری انحصار را ایجاد میکند و فرصتهایی را برای افزایش سود با تأثیرگذاری بر تصمیمات سیاسی («رانت جویی» و غیره) پدید میآورد. این امر امکانپذیر است، زیرا الگوی کسب و کار، مبتنی بر ارائهی خدمات رایگان نیست، بلکه مبتنی بر جمعآوری و فروش دادههای تولیدشده توسط کاربر است. بنگاهها از موقعیت منحصر به فرد خود در زنجیرهی اول ارزش استفاده میکنند تا کنترل زنجیرهی دوم را به دست آورند: کاربران، تبلیغکنندگان و دولتها. غولهای فناوری با جمعآوری دادههای کاربران و تبدیل آنها به کالا، روش جدیدی را برای ایجاد درآمدِ بهره ایجاد میکنند، درآمدی که از کنترل یک منبع محدود به دست میآید. بنابراین، شرکتهای فناوری را میتوان بهعنوان انحصارگرایان نرخ بهره یا انحصارگرایان توصیف کرد، زیرا آنها در موقعیتی هستند که به عنوان تنها خریدار واقعی در بازار سود میبرند.
🔸 این الگوهای کسبوکار مبتنی بر انحصار یک «فضا» در اینترنت، و بهرهبرداری از اثرات شبکه برای به دست آوردن تسلط کامل بر بازار هستند. بنابراین، آنها میتوانند از قدرت انحصاری برای استثمار نیروی کار، فشار بر تامینکنندگان و اجتناب از مالیات استفاده کنند، و از قدرت انحصاری برای به دست آوردن اطلاعات کاربر به صورت رایگان، اغلب بدون حفاظت کافی از حریم خصوصی سود ببرند. به نظر میرسد قیمت خدمات دیجیتال پایین و مطابق با هزینههای تولید است و اقتصاددانان نئوکلاسیک به این مسئله اشاره ندارند که در این بین وضعیتی انحصاری وجود دارد. با این وجود، این روند همان تاثیر زیانبار را بر کارگران، تامینکنندگان، مالیاتدهندگان و مصرفکنندگان دارد.
🔸 راهبردهای سرمایهگذاریِ غولهای فناوری را نمیتوان پدیدهای خنثی در نظر گرفت. آنها از ساختار امپریالیستی اقتصاد جهانی سرچشمه میگیرند و آن را تقویت میکنند. زنجیرهی ارزش انحصارگران بزرگ در سراسر جهان وجود دارد. در کشورهای کمهزینه در حاشیه، سود در فعالیتهای کمبازده ایجاد میشود، در حالی که سود با فعالیتهایی با بازده بالا به مرکز جهانی بازگردانده میشود. به عنوان مثال اپل را در نظر بگیرید که در وهلهی اول سود خود را از تولید کالا به دست میآورد و بنابراین تنها در گیومه میتوان آن را یک شرکت فناوری معرفی کرد. در اینجا رابطه بین مرکز و پیرامون روشن است. کارگران به شدت استثمارشده در فاکس کان در چین، آیفونهای فلزی کمیابی میسازند که توسط کارگران فقیر آفریقای جنوبی استخراج شده است، در حالی که کارکنان مرکز مدیریت در ایالات متحده بهرغم اینکه کارشان تا حد زیادی نامولد است میتوانند از دستمزدهای بالا بهره ببرند...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2Qg
#گریس_بلیکی #شهرام_کیانی
#فنآوری #انحصار #سرمایهی_مالی #سرمایهداری
👇🏽
🖋@naghd_com
نوشتهی: گریس بلیکی
ترجمهی: شهرام کیانی
28 فوریه 2022
🔸 در حالیکه همهگیری کرونا اقتصاد جهانی را ویران کرده است، واقعیت زیر مورد توجه بسیاری قرار گرفت: در ماه مه 2020، ارزش چهار شرکت بزرگ فنآوری ایالات متحده ــ مایکروسافت، اپل، آمازون و فیسبوک ــ یک پنجم از فهرست «استاندارد و پورز» که متشکل از 500 شرکت بزرگ در ایالات متحده است را به خود اختصاص دادند. این امر به لحاظ تاریخی حاکی از تمرکز بالایی در بازار است. بنگاههایی که چند دههی پیش تنها شرکتهایی استارتآپ، با اهداف بلندپروازانه برای تغییر بخش فناوری نوظهور بودند، اکنون در میان قدرتمندترین انحصارگران در جهان قرار دارند. و این مسئله تنها مختص به بخش فناوری نیست. در سال 1975، 100 شرکت بزرگ در ایالات متحده نیمی از درآمد تمام شرکتهای فعال در بورس این کشور را به خود اختصاص داده بودند. این حجم از درآمد در سال 2015 به 84 درصد افزایش یافت.
🔸 تولید با هزینهی نهایی کم یا بدون هزینه منجر به کاهش قیمت میشود، اما در عین حال تمایل به شکلگیری انحصار را ایجاد میکند و فرصتهایی را برای افزایش سود با تأثیرگذاری بر تصمیمات سیاسی («رانت جویی» و غیره) پدید میآورد. این امر امکانپذیر است، زیرا الگوی کسب و کار، مبتنی بر ارائهی خدمات رایگان نیست، بلکه مبتنی بر جمعآوری و فروش دادههای تولیدشده توسط کاربر است. بنگاهها از موقعیت منحصر به فرد خود در زنجیرهی اول ارزش استفاده میکنند تا کنترل زنجیرهی دوم را به دست آورند: کاربران، تبلیغکنندگان و دولتها. غولهای فناوری با جمعآوری دادههای کاربران و تبدیل آنها به کالا، روش جدیدی را برای ایجاد درآمدِ بهره ایجاد میکنند، درآمدی که از کنترل یک منبع محدود به دست میآید. بنابراین، شرکتهای فناوری را میتوان بهعنوان انحصارگرایان نرخ بهره یا انحصارگرایان توصیف کرد، زیرا آنها در موقعیتی هستند که به عنوان تنها خریدار واقعی در بازار سود میبرند.
🔸 این الگوهای کسبوکار مبتنی بر انحصار یک «فضا» در اینترنت، و بهرهبرداری از اثرات شبکه برای به دست آوردن تسلط کامل بر بازار هستند. بنابراین، آنها میتوانند از قدرت انحصاری برای استثمار نیروی کار، فشار بر تامینکنندگان و اجتناب از مالیات استفاده کنند، و از قدرت انحصاری برای به دست آوردن اطلاعات کاربر به صورت رایگان، اغلب بدون حفاظت کافی از حریم خصوصی سود ببرند. به نظر میرسد قیمت خدمات دیجیتال پایین و مطابق با هزینههای تولید است و اقتصاددانان نئوکلاسیک به این مسئله اشاره ندارند که در این بین وضعیتی انحصاری وجود دارد. با این وجود، این روند همان تاثیر زیانبار را بر کارگران، تامینکنندگان، مالیاتدهندگان و مصرفکنندگان دارد.
🔸 راهبردهای سرمایهگذاریِ غولهای فناوری را نمیتوان پدیدهای خنثی در نظر گرفت. آنها از ساختار امپریالیستی اقتصاد جهانی سرچشمه میگیرند و آن را تقویت میکنند. زنجیرهی ارزش انحصارگران بزرگ در سراسر جهان وجود دارد. در کشورهای کمهزینه در حاشیه، سود در فعالیتهای کمبازده ایجاد میشود، در حالی که سود با فعالیتهایی با بازده بالا به مرکز جهانی بازگردانده میشود. به عنوان مثال اپل را در نظر بگیرید که در وهلهی اول سود خود را از تولید کالا به دست میآورد و بنابراین تنها در گیومه میتوان آن را یک شرکت فناوری معرفی کرد. در اینجا رابطه بین مرکز و پیرامون روشن است. کارگران به شدت استثمارشده در فاکس کان در چین، آیفونهای فلزی کمیابی میسازند که توسط کارگران فقیر آفریقای جنوبی استخراج شده است، در حالی که کارکنان مرکز مدیریت در ایالات متحده بهرغم اینکه کارشان تا حد زیادی نامولد است میتوانند از دستمزدهای بالا بهره ببرند...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2Qg
#گریس_بلیکی #شهرام_کیانی
#فنآوری #انحصار #سرمایهی_مالی #سرمایهداری
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
انحصارگران بزرگ فنآوری و دولت
نوشتهی: گریس بلیکی ترجمهی: شهرام کیانی راهبردهای سرمایهگذاریِ غولهای فنآوری را نمیتوان پدیدهای خنثی درنظرگرفت. آنها از ساختار امپریالیستی اقتصاد جهانی سرچشمه میگیرند و آنرا تقویت میکنند…
▫️ امپریالیسم ”جدید“؟
▫️ دربارهی جهانیشدن و دولت ــ ملتها
25 اوت 2024
نوشتهی: پراسنجیت بوز
ترجمهی: بهرام صفایی
🔸 تناقض عمدهی جهانی شدن در جهانگیر شدن الزامهای سرمایهی مالی بینالمللی نهفته است. تفوق مالیهی بینالمللی از چند دههی گذشته رقابت بین امپریالیستی را تحت کنترل قرار داده و دولت-ملتهای امپریالیستی با الزامهای آن، وحدت بیشتری را تحت رهبری آمریکا از خود نشان دادهاند. اما تسلط مالیهی سوداگرانه و تأثیر ضدتورمی ناشی از آن، خطر تشدید رکود جهانی را به دنبال دارد. آمریکا در تلاش است تا با دنبال کردن یک سیاست نظامی تهاجمی و یکجانبهگرایانهی جنگی بیپایان، از هرگونه رقابت بالقوه در این محیط جلوگیری کند. با این حال، ظرفیت آمریکا برای حفظ چنین سطوح بالایی از هزینههای نظامی و «هزینهکرد مصرف»، با شکنندگی هژمونی دلار در پسزمینهی بدهی فزایندهی آمریکا در برابر بقیهی جهان محدود شده است. ظهور مجدد شرایط رکود در آمریکا زمینهساز بروز تضادهای بین امپریالیستی و نیز تضاد بین امپریالیسم و جهان سوم خواهد بود و گسستهایی احتمالی در نظم جهانی کنونی ایجاد خواهد کرد.
🔸 در پسزمینهی تجاوز به افغانستان و عراق به رهبری آمریکا و خشمی که در سراسر جهان برانگیخت، انتشار یک اثر نظری دربارهی امپریالیسم نمیتوانست زمانبندی بهتری داشته باشد. قبلاً دربارهی تلاقی جنبش ضدجهانی شدن با جنبش جهانی ضدجنگ، که بسیج عظیمی را در خیابانهای لندن، برلین، نیویورک و سایر نقاط در خلال جنگ ممکن کرد، مطالب زیادی نوشته شده است. اگرچه شور و شوق جنبش ضدجنگ پس از اشغال نهایی عراقْ کاهش چشمگیری یافت، مخالفتهای تودهای علیه نظم جهانی کنونی، که به نحو تحملناپذیر و نفرتانگیزی تحت سلطهی آمریکاست، قطعاً افزایش یافته است. بنابراین، بسیار مهم است که سیاست غیردموکراتیک، اقتصاد غارتگرانه و ایدئولوژی ضدمردمی امپریالیسم را در کلیت آن در برابر صفوف روبهرشد مخالفان آشکار کنیم. «امپراتوری سرمایه» الن میکسینز وود نه تنها تلاشی در این راستاست، بلکه مطمئناً بحثهایی را پیرامون موضوعات مهمی برمیانگیزاند که از نظر تئوریک جنبش جهانی علیه امپریالیسم را غنی میسازد.
🔸 وود تضاد اصلی در جهانی شدن را در گسترهی جغرافیایی رو به گسترش سرمایهداری و فراتر از محدودهی کنترلی میداند که قانون دولت-ملتهای سرزمینی میتواند در آن اجرا شود، این در حالی است که وابستگی سرمایه به دولت-ملتها برای اجرای قوانین بازی ضروری است. از استدلال وود برمیآید که او بر یگانه بودن این تضاد در سرمایهداری تأکید میکند و میکوشد «شکلهای جدید نیروی فرااقتصادی» را که قدرتهای امپریالیستی، «بهویژه آمریکا»، میپذیرند، از لحاظ افزایش «شکاف»، که حاکی از تشدید این تضاد است، توضیح دهد. اما این گزاره با معضلهای متعددی روبهروست...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-4fS
#امپریالیسم #پراسنجیت_بوز #بهرام_صفایی
#سرمایهی_مالی #جهانی_شدن #الن_میکسینز_وود
#امپراتوری_سرمایه
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ دربارهی جهانیشدن و دولت ــ ملتها
25 اوت 2024
نوشتهی: پراسنجیت بوز
ترجمهی: بهرام صفایی
🔸 تناقض عمدهی جهانی شدن در جهانگیر شدن الزامهای سرمایهی مالی بینالمللی نهفته است. تفوق مالیهی بینالمللی از چند دههی گذشته رقابت بین امپریالیستی را تحت کنترل قرار داده و دولت-ملتهای امپریالیستی با الزامهای آن، وحدت بیشتری را تحت رهبری آمریکا از خود نشان دادهاند. اما تسلط مالیهی سوداگرانه و تأثیر ضدتورمی ناشی از آن، خطر تشدید رکود جهانی را به دنبال دارد. آمریکا در تلاش است تا با دنبال کردن یک سیاست نظامی تهاجمی و یکجانبهگرایانهی جنگی بیپایان، از هرگونه رقابت بالقوه در این محیط جلوگیری کند. با این حال، ظرفیت آمریکا برای حفظ چنین سطوح بالایی از هزینههای نظامی و «هزینهکرد مصرف»، با شکنندگی هژمونی دلار در پسزمینهی بدهی فزایندهی آمریکا در برابر بقیهی جهان محدود شده است. ظهور مجدد شرایط رکود در آمریکا زمینهساز بروز تضادهای بین امپریالیستی و نیز تضاد بین امپریالیسم و جهان سوم خواهد بود و گسستهایی احتمالی در نظم جهانی کنونی ایجاد خواهد کرد.
🔸 در پسزمینهی تجاوز به افغانستان و عراق به رهبری آمریکا و خشمی که در سراسر جهان برانگیخت، انتشار یک اثر نظری دربارهی امپریالیسم نمیتوانست زمانبندی بهتری داشته باشد. قبلاً دربارهی تلاقی جنبش ضدجهانی شدن با جنبش جهانی ضدجنگ، که بسیج عظیمی را در خیابانهای لندن، برلین، نیویورک و سایر نقاط در خلال جنگ ممکن کرد، مطالب زیادی نوشته شده است. اگرچه شور و شوق جنبش ضدجنگ پس از اشغال نهایی عراقْ کاهش چشمگیری یافت، مخالفتهای تودهای علیه نظم جهانی کنونی، که به نحو تحملناپذیر و نفرتانگیزی تحت سلطهی آمریکاست، قطعاً افزایش یافته است. بنابراین، بسیار مهم است که سیاست غیردموکراتیک، اقتصاد غارتگرانه و ایدئولوژی ضدمردمی امپریالیسم را در کلیت آن در برابر صفوف روبهرشد مخالفان آشکار کنیم. «امپراتوری سرمایه» الن میکسینز وود نه تنها تلاشی در این راستاست، بلکه مطمئناً بحثهایی را پیرامون موضوعات مهمی برمیانگیزاند که از نظر تئوریک جنبش جهانی علیه امپریالیسم را غنی میسازد.
🔸 وود تضاد اصلی در جهانی شدن را در گسترهی جغرافیایی رو به گسترش سرمایهداری و فراتر از محدودهی کنترلی میداند که قانون دولت-ملتهای سرزمینی میتواند در آن اجرا شود، این در حالی است که وابستگی سرمایه به دولت-ملتها برای اجرای قوانین بازی ضروری است. از استدلال وود برمیآید که او بر یگانه بودن این تضاد در سرمایهداری تأکید میکند و میکوشد «شکلهای جدید نیروی فرااقتصادی» را که قدرتهای امپریالیستی، «بهویژه آمریکا»، میپذیرند، از لحاظ افزایش «شکاف»، که حاکی از تشدید این تضاد است، توضیح دهد. اما این گزاره با معضلهای متعددی روبهروست...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-4fS
#امپریالیسم #پراسنجیت_بوز #بهرام_صفایی
#سرمایهی_مالی #جهانی_شدن #الن_میکسینز_وود
#امپراتوری_سرمایه
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
امپریالیسم ”جدید“؟
دربارهی جهانیشدن و دولت-ملتها نوشتهی: پراسنجیت بوز ترجمهی: بهرام صفایی تناقض عمدهی جهانیشدن در جهانگیر شدن الزامهای سرمایهی مالیِ بینالمللی نهفته است. تفوق مالیهی بینالمللی از چند دهه…