▫️ سرمایهداری پلتفرمی و رویای تازه بازار آزاد
نوشتهی: دومینیک پییِترون
ترجمه: کامران صداقتی
26 ژوئن 2019
🔹 برای مبارزه با سرمایهداری، شناخت ترفندهای جدید آن ضروری است. پلتفرمها تنها بازارهای دیجیتال نیستند. آنها در صددند تمامی دستآوردهای کارگران و زحمتکشان را نابود کنند. پلتفرمها دموکراسی را به چالش میکشند و در نهایت آن را از محتوا تهی میکنند. این مقاله به بررسی نقش تازه کنسرنهای پلتفرمی در سرمایه داری در حال دگرگونی میپردازد.
🔸 پلتفرمهای دیجیتالی مانند آمازون، فیس بوک، اوبر یا ایربیانبی در دو دههی گذشته دستخوش دگرگونی ژرف نهادینی شده و مرحله جدیدی از سرمایهداری را اعلام کردهاند. آنها قلب اقتصاد نوین دیجیتالی را به نمایش میگذارند و از نگاه مصرفکنندگان تسهیلات فوقالعادهای با خود به همراه میآورند. اما وعدههای امیدوارکننده اقتصاد اجتماعی- اکولوژیک شراکتی در خصوص پلتفرمهای افقی و باز، یا حتی وعدهی پساسرمایهداری دیجیتال، خود را به مثابه سفسطههای شتابزده نمایان کردند. پلتفرمها پایانِ سرمایهداری بحرانزدهی متاخر نیستند، بلکه برعکس سوخت جدیدی برای انباشت سرمایهاند که وعدهی سود بیشتر میدهد.
🔸 نه تنها قانون کار، بلکه قانون مالیات هم با توجه به سلطه تکنولوژیک پلتفرمها منسوخ به نظر میآید. چرا که پلتفرمها میتوانند به دلیل کاراکتر بینالمللی و فرا مرزی خود محصولات و خدماتی را عرضه کنند، بدون آنکه در کشور مربوطه عملاً محل کار داشته باشند. از آنجا که داشتن محل کار ثبتشده هنوز هم پیش شرط پرداخت مالیات است، درآمدهای پلتفرمها از نظر قانون مالیات بینالمللی در مواردی اصلاً قابل ثبت نیستند...
🔸 انقلاب پلتفرمی نیروی تغییری باورنکردنی به همراه دارد و زیربناهای ذهنیت ما را دگرگون میسازد. چیزی که در گذشته نقض حریم خصوصی به شمار میآمد، امروز به عنوان حضور گسترده در شبکه اجتماعی مورد تمجید است. چیزی که در گذشته به عنوان کلاهبرداری در بیمههای اجتماعی تلقی میشد، امروز به عنوان تحقق استعدادهای فردی مورد تجلیل میلیونها نفر از شاغلان در پلتفرمها است. برای اینکه تکنولوژی پلتفرمی به ساختار اقتدارگرایانه – سرمایهدارانه تبدیل نشود، لازم است جنبش جامعهی مدنی در تقابل با آن شکل بگیرد که ظرفیتهای تکنولوژی نوین را تشخیص میدهد و خواستار اقتصادی دموکراتیک، اجتماعی و دیجیتالی است.
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-YJ
#دومینیک_پییترون #کامران_صداقتی
#انحصار #سرمایهداری #عصر_دیجیتال
👇🏽
🖋@naghd_com
نوشتهی: دومینیک پییِترون
ترجمه: کامران صداقتی
26 ژوئن 2019
🔹 برای مبارزه با سرمایهداری، شناخت ترفندهای جدید آن ضروری است. پلتفرمها تنها بازارهای دیجیتال نیستند. آنها در صددند تمامی دستآوردهای کارگران و زحمتکشان را نابود کنند. پلتفرمها دموکراسی را به چالش میکشند و در نهایت آن را از محتوا تهی میکنند. این مقاله به بررسی نقش تازه کنسرنهای پلتفرمی در سرمایه داری در حال دگرگونی میپردازد.
🔸 پلتفرمهای دیجیتالی مانند آمازون، فیس بوک، اوبر یا ایربیانبی در دو دههی گذشته دستخوش دگرگونی ژرف نهادینی شده و مرحله جدیدی از سرمایهداری را اعلام کردهاند. آنها قلب اقتصاد نوین دیجیتالی را به نمایش میگذارند و از نگاه مصرفکنندگان تسهیلات فوقالعادهای با خود به همراه میآورند. اما وعدههای امیدوارکننده اقتصاد اجتماعی- اکولوژیک شراکتی در خصوص پلتفرمهای افقی و باز، یا حتی وعدهی پساسرمایهداری دیجیتال، خود را به مثابه سفسطههای شتابزده نمایان کردند. پلتفرمها پایانِ سرمایهداری بحرانزدهی متاخر نیستند، بلکه برعکس سوخت جدیدی برای انباشت سرمایهاند که وعدهی سود بیشتر میدهد.
🔸 نه تنها قانون کار، بلکه قانون مالیات هم با توجه به سلطه تکنولوژیک پلتفرمها منسوخ به نظر میآید. چرا که پلتفرمها میتوانند به دلیل کاراکتر بینالمللی و فرا مرزی خود محصولات و خدماتی را عرضه کنند، بدون آنکه در کشور مربوطه عملاً محل کار داشته باشند. از آنجا که داشتن محل کار ثبتشده هنوز هم پیش شرط پرداخت مالیات است، درآمدهای پلتفرمها از نظر قانون مالیات بینالمللی در مواردی اصلاً قابل ثبت نیستند...
🔸 انقلاب پلتفرمی نیروی تغییری باورنکردنی به همراه دارد و زیربناهای ذهنیت ما را دگرگون میسازد. چیزی که در گذشته نقض حریم خصوصی به شمار میآمد، امروز به عنوان حضور گسترده در شبکه اجتماعی مورد تمجید است. چیزی که در گذشته به عنوان کلاهبرداری در بیمههای اجتماعی تلقی میشد، امروز به عنوان تحقق استعدادهای فردی مورد تجلیل میلیونها نفر از شاغلان در پلتفرمها است. برای اینکه تکنولوژی پلتفرمی به ساختار اقتدارگرایانه – سرمایهدارانه تبدیل نشود، لازم است جنبش جامعهی مدنی در تقابل با آن شکل بگیرد که ظرفیتهای تکنولوژی نوین را تشخیص میدهد و خواستار اقتصادی دموکراتیک، اجتماعی و دیجیتالی است.
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-YJ
#دومینیک_پییترون #کامران_صداقتی
#انحصار #سرمایهداری #عصر_دیجیتال
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
سرمایهداری پلتفرمی و رویای تازه بازار آزاد
نوشتهی: دومینیک پییِترون ترجمهی: کامران صداقتی نه تنها قانون کار، بلکه قانون مالیات هم با توجه به سلطه تکنولوژیک پلتفرمها منسوخ به نظر میآید. چرا که پلتفرمها میتوانند به دلیل کاراکت…
▫️ انحصارگران بزرگ فنآوری و دولت
نوشتهی: گریس بلیکی
ترجمهی: شهرام کیانی
28 فوریه 2022
🔸 در حالیکه همهگیری کرونا اقتصاد جهانی را ویران کرده است، واقعیت زیر مورد توجه بسیاری قرار گرفت: در ماه مه 2020، ارزش چهار شرکت بزرگ فنآوری ایالات متحده ــ مایکروسافت، اپل، آمازون و فیسبوک ــ یک پنجم از فهرست «استاندارد و پورز» که متشکل از 500 شرکت بزرگ در ایالات متحده است را به خود اختصاص دادند. این امر به لحاظ تاریخی حاکی از تمرکز بالایی در بازار است. بنگاههایی که چند دههی پیش تنها شرکتهایی استارتآپ، با اهداف بلندپروازانه برای تغییر بخش فناوری نوظهور بودند، اکنون در میان قدرتمندترین انحصارگران در جهان قرار دارند. و این مسئله تنها مختص به بخش فناوری نیست. در سال 1975، 100 شرکت بزرگ در ایالات متحده نیمی از درآمد تمام شرکتهای فعال در بورس این کشور را به خود اختصاص داده بودند. این حجم از درآمد در سال 2015 به 84 درصد افزایش یافت.
🔸 تولید با هزینهی نهایی کم یا بدون هزینه منجر به کاهش قیمت میشود، اما در عین حال تمایل به شکلگیری انحصار را ایجاد میکند و فرصتهایی را برای افزایش سود با تأثیرگذاری بر تصمیمات سیاسی («رانت جویی» و غیره) پدید میآورد. این امر امکانپذیر است، زیرا الگوی کسب و کار، مبتنی بر ارائهی خدمات رایگان نیست، بلکه مبتنی بر جمعآوری و فروش دادههای تولیدشده توسط کاربر است. بنگاهها از موقعیت منحصر به فرد خود در زنجیرهی اول ارزش استفاده میکنند تا کنترل زنجیرهی دوم را به دست آورند: کاربران، تبلیغکنندگان و دولتها. غولهای فناوری با جمعآوری دادههای کاربران و تبدیل آنها به کالا، روش جدیدی را برای ایجاد درآمدِ بهره ایجاد میکنند، درآمدی که از کنترل یک منبع محدود به دست میآید. بنابراین، شرکتهای فناوری را میتوان بهعنوان انحصارگرایان نرخ بهره یا انحصارگرایان توصیف کرد، زیرا آنها در موقعیتی هستند که به عنوان تنها خریدار واقعی در بازار سود میبرند.
🔸 این الگوهای کسبوکار مبتنی بر انحصار یک «فضا» در اینترنت، و بهرهبرداری از اثرات شبکه برای به دست آوردن تسلط کامل بر بازار هستند. بنابراین، آنها میتوانند از قدرت انحصاری برای استثمار نیروی کار، فشار بر تامینکنندگان و اجتناب از مالیات استفاده کنند، و از قدرت انحصاری برای به دست آوردن اطلاعات کاربر به صورت رایگان، اغلب بدون حفاظت کافی از حریم خصوصی سود ببرند. به نظر میرسد قیمت خدمات دیجیتال پایین و مطابق با هزینههای تولید است و اقتصاددانان نئوکلاسیک به این مسئله اشاره ندارند که در این بین وضعیتی انحصاری وجود دارد. با این وجود، این روند همان تاثیر زیانبار را بر کارگران، تامینکنندگان، مالیاتدهندگان و مصرفکنندگان دارد.
🔸 راهبردهای سرمایهگذاریِ غولهای فناوری را نمیتوان پدیدهای خنثی در نظر گرفت. آنها از ساختار امپریالیستی اقتصاد جهانی سرچشمه میگیرند و آن را تقویت میکنند. زنجیرهی ارزش انحصارگران بزرگ در سراسر جهان وجود دارد. در کشورهای کمهزینه در حاشیه، سود در فعالیتهای کمبازده ایجاد میشود، در حالی که سود با فعالیتهایی با بازده بالا به مرکز جهانی بازگردانده میشود. به عنوان مثال اپل را در نظر بگیرید که در وهلهی اول سود خود را از تولید کالا به دست میآورد و بنابراین تنها در گیومه میتوان آن را یک شرکت فناوری معرفی کرد. در اینجا رابطه بین مرکز و پیرامون روشن است. کارگران به شدت استثمارشده در فاکس کان در چین، آیفونهای فلزی کمیابی میسازند که توسط کارگران فقیر آفریقای جنوبی استخراج شده است، در حالی که کارکنان مرکز مدیریت در ایالات متحده بهرغم اینکه کارشان تا حد زیادی نامولد است میتوانند از دستمزدهای بالا بهره ببرند...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2Qg
#گریس_بلیکی #شهرام_کیانی
#فنآوری #انحصار #سرمایهی_مالی #سرمایهداری
👇🏽
🖋@naghd_com
نوشتهی: گریس بلیکی
ترجمهی: شهرام کیانی
28 فوریه 2022
🔸 در حالیکه همهگیری کرونا اقتصاد جهانی را ویران کرده است، واقعیت زیر مورد توجه بسیاری قرار گرفت: در ماه مه 2020، ارزش چهار شرکت بزرگ فنآوری ایالات متحده ــ مایکروسافت، اپل، آمازون و فیسبوک ــ یک پنجم از فهرست «استاندارد و پورز» که متشکل از 500 شرکت بزرگ در ایالات متحده است را به خود اختصاص دادند. این امر به لحاظ تاریخی حاکی از تمرکز بالایی در بازار است. بنگاههایی که چند دههی پیش تنها شرکتهایی استارتآپ، با اهداف بلندپروازانه برای تغییر بخش فناوری نوظهور بودند، اکنون در میان قدرتمندترین انحصارگران در جهان قرار دارند. و این مسئله تنها مختص به بخش فناوری نیست. در سال 1975، 100 شرکت بزرگ در ایالات متحده نیمی از درآمد تمام شرکتهای فعال در بورس این کشور را به خود اختصاص داده بودند. این حجم از درآمد در سال 2015 به 84 درصد افزایش یافت.
🔸 تولید با هزینهی نهایی کم یا بدون هزینه منجر به کاهش قیمت میشود، اما در عین حال تمایل به شکلگیری انحصار را ایجاد میکند و فرصتهایی را برای افزایش سود با تأثیرگذاری بر تصمیمات سیاسی («رانت جویی» و غیره) پدید میآورد. این امر امکانپذیر است، زیرا الگوی کسب و کار، مبتنی بر ارائهی خدمات رایگان نیست، بلکه مبتنی بر جمعآوری و فروش دادههای تولیدشده توسط کاربر است. بنگاهها از موقعیت منحصر به فرد خود در زنجیرهی اول ارزش استفاده میکنند تا کنترل زنجیرهی دوم را به دست آورند: کاربران، تبلیغکنندگان و دولتها. غولهای فناوری با جمعآوری دادههای کاربران و تبدیل آنها به کالا، روش جدیدی را برای ایجاد درآمدِ بهره ایجاد میکنند، درآمدی که از کنترل یک منبع محدود به دست میآید. بنابراین، شرکتهای فناوری را میتوان بهعنوان انحصارگرایان نرخ بهره یا انحصارگرایان توصیف کرد، زیرا آنها در موقعیتی هستند که به عنوان تنها خریدار واقعی در بازار سود میبرند.
🔸 این الگوهای کسبوکار مبتنی بر انحصار یک «فضا» در اینترنت، و بهرهبرداری از اثرات شبکه برای به دست آوردن تسلط کامل بر بازار هستند. بنابراین، آنها میتوانند از قدرت انحصاری برای استثمار نیروی کار، فشار بر تامینکنندگان و اجتناب از مالیات استفاده کنند، و از قدرت انحصاری برای به دست آوردن اطلاعات کاربر به صورت رایگان، اغلب بدون حفاظت کافی از حریم خصوصی سود ببرند. به نظر میرسد قیمت خدمات دیجیتال پایین و مطابق با هزینههای تولید است و اقتصاددانان نئوکلاسیک به این مسئله اشاره ندارند که در این بین وضعیتی انحصاری وجود دارد. با این وجود، این روند همان تاثیر زیانبار را بر کارگران، تامینکنندگان، مالیاتدهندگان و مصرفکنندگان دارد.
🔸 راهبردهای سرمایهگذاریِ غولهای فناوری را نمیتوان پدیدهای خنثی در نظر گرفت. آنها از ساختار امپریالیستی اقتصاد جهانی سرچشمه میگیرند و آن را تقویت میکنند. زنجیرهی ارزش انحصارگران بزرگ در سراسر جهان وجود دارد. در کشورهای کمهزینه در حاشیه، سود در فعالیتهای کمبازده ایجاد میشود، در حالی که سود با فعالیتهایی با بازده بالا به مرکز جهانی بازگردانده میشود. به عنوان مثال اپل را در نظر بگیرید که در وهلهی اول سود خود را از تولید کالا به دست میآورد و بنابراین تنها در گیومه میتوان آن را یک شرکت فناوری معرفی کرد. در اینجا رابطه بین مرکز و پیرامون روشن است. کارگران به شدت استثمارشده در فاکس کان در چین، آیفونهای فلزی کمیابی میسازند که توسط کارگران فقیر آفریقای جنوبی استخراج شده است، در حالی که کارکنان مرکز مدیریت در ایالات متحده بهرغم اینکه کارشان تا حد زیادی نامولد است میتوانند از دستمزدهای بالا بهره ببرند...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-2Qg
#گریس_بلیکی #شهرام_کیانی
#فنآوری #انحصار #سرمایهی_مالی #سرمایهداری
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
انحصارگران بزرگ فنآوری و دولت
نوشتهی: گریس بلیکی ترجمهی: شهرام کیانی راهبردهای سرمایهگذاریِ غولهای فنآوری را نمیتوان پدیدهای خنثی درنظرگرفت. آنها از ساختار امپریالیستی اقتصاد جهانی سرچشمه میگیرند و آنرا تقویت میکنند…