▫️ تقابل امکانها
▫️ ارزیابی مقدماتی نیروهای بدیل احتمالی در برابر جمهوری اسلامی
نوشتهی: تارا بهروزیان
18 ژوئن 2020
🔸 بحرانهای چند سال گذشته، به ویژه از آبان 98 به این سو، تاثیرات عمیقی بر زندگی و آگاهی فردی و جمعی تودههای مردم گذاشته است. واکنش تودهها به این دگرگونیهای عمیق، اجتنابناپذیر و قریبالوقوع نظر میرسد؛ مسئلهی دشوار اما ارزیابی چیستی و چگونگی این واکنش، شکل تجلی آن و نتایج و پیامدهایش برای حیات اجتماعی سیاسی مردمان ایران و حتی فراتر از آن منطقهی خاورمیانه است. به عبارت دیگر پرسش این است که چگونه میتوان رابطهی میان این دگرگونیها و واکنش مردم را تحلیل کرد؟ اغلب پاسخها به این پرسش و تلاشهایی که در جهت پرتو افکندن بر چشماندازهای واکنش اجتماعی و سمتوسوی احتمالی آن انجام میشود، همچنان مبهم است.
🔸 پرسش این است که در شرایط جوامعی مانند ایران که سازمانیابی مردمپایهی ریشهداری وجود ندارد، واکاوی و تحلیلِ فرایندِ کنش و واکنش اجتماعی از چه راهی ممکن است؟ اگر واکاویِ رابطهی میان دگرگونیهای ذهنی و واکنش مردم را به تجزیه تحلیل نسبت سازماندهی و آگاهی موکول و منوط نکنیم، چه روشهایی را میتوان برای رفع این ابهام پیشنهاد داد؟ به گمان من اگر برمبنای ترکیب طبقاتی جامعه تجزیه و تحلیلی، و ولو مقدماتی و اولیه، از وضعیت گفتمانها، جریانها و نیروهای سیاسی موجود و نسبتشان با تودهها، و پایگاه طبقاتی و اجتماعی هر کدام (اعم از راست یا چپ)، ارائه دهیم شاید بتوانیم چشماندازها و امکانهای پیشرو را روشنتر سازیم. به بیان دیگر در فقدان شکلهای متنوع سازمانیابیِ نیروها و گروههای معترض، که ترجمان و تجلی رادیکالیسم موجود باشند باید دید کدام گفتمانها، نیروها و جریانهای سیاسی میتوانند از این پتانسیل برای جهت دهی و ایجاد شکل معینی از سازماندهی سیاسی به نفع خود بهره بگیرند و از آن مهمتر، طبقات و گروههای اجتماعی معترض خود چه بالقوگیهایی برای سازمانیابی، اعمال سوژگی و تحمیل مطالبات خود به گروهها و گفتمانهای سیاسی دارند... در این نوشته میکوشم باب بحثی مقدماتی را در این باره بگشایم و بر مبنای آن به این پرسش بپردازم که آیا امکان جهشی کیفی وجود دارد تا آگاهی مردم – فارغ از سویهی مترقی یا ارتجاعی آن - بتواند تجلی یا بروز عینی پیدا کند؟ و آیا رادیکالیسم خودانگیخته میتواند شکل یک جنبش مردمی آگاه مترقی را به خود بگیرد؟
🔸 سوگیری خواست تغییر به سمت گفتمانها و جریانهایی خاص را نباید به معنای توانایی ارادهگرایانهی نیروها و گفتمانهای سیاسی موجود برای شکلدهی به اعتراضات بنا میل خود تلقی کرد، بلکه باید آن را به شکل یک رابطهی دوسویهی پیچیده میان آگاهی و خواست طبقات و گروههای اجتماعی معترض از یک سو، و توانایی و پتانسیلهای گفتمانها و جریانات سیاسی از سوی دیگر درک کرد. ترکیب و پایگاه طبقاتی هر کدام از گفتمانها و جریانهای سیاسی و جذابیتشان برای تودهها در جهت پاسخگویی به مطالبات انباشته شده، میتواند ترکیب اجتماعی اتئلافهای سیاسی را در مراحل گوناگون شورشها و اعتراضات دستخوش تغییر کند. روشهایی که هر یک از این جریانها و گفتمانهای سیاسی میتوانند برای بسیج به کار میگیرند، منابع مادی و معنوی که برای این کار در اختیار دارند، دالهای محوری مورد اتکای هر کدام، و در نهایت امکانهایی که پراتیک گروههای ناراضی اجتماعی برای وادار کردن گروهها و جریانهای سیاسی به گردن نهادن به مطالبات آنها میآفریند، همه و همه در تعریف چشماندازهای آتی تعیینکننده هستند. هنگامی که موانع جهش کیفی از میان برداشته میشوند در نتیجهی برهمکنش نیروهای اجتماعی، پویایی سیاسی جدیدی پا به عرصه میگذارد و امکانهای گوناگون جدیدی را ترسیم میکند که پیش از این تصورش ممکن نبود. مساله تقابل این امکانهاست.
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1wm
#تارا_بهروزیان
#جمهوری_اسلامی #بحران #جنبش_اجتماعی #انسان_آبان #بدیل #چپ
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ ارزیابی مقدماتی نیروهای بدیل احتمالی در برابر جمهوری اسلامی
نوشتهی: تارا بهروزیان
18 ژوئن 2020
🔸 بحرانهای چند سال گذشته، به ویژه از آبان 98 به این سو، تاثیرات عمیقی بر زندگی و آگاهی فردی و جمعی تودههای مردم گذاشته است. واکنش تودهها به این دگرگونیهای عمیق، اجتنابناپذیر و قریبالوقوع نظر میرسد؛ مسئلهی دشوار اما ارزیابی چیستی و چگونگی این واکنش، شکل تجلی آن و نتایج و پیامدهایش برای حیات اجتماعی سیاسی مردمان ایران و حتی فراتر از آن منطقهی خاورمیانه است. به عبارت دیگر پرسش این است که چگونه میتوان رابطهی میان این دگرگونیها و واکنش مردم را تحلیل کرد؟ اغلب پاسخها به این پرسش و تلاشهایی که در جهت پرتو افکندن بر چشماندازهای واکنش اجتماعی و سمتوسوی احتمالی آن انجام میشود، همچنان مبهم است.
🔸 پرسش این است که در شرایط جوامعی مانند ایران که سازمانیابی مردمپایهی ریشهداری وجود ندارد، واکاوی و تحلیلِ فرایندِ کنش و واکنش اجتماعی از چه راهی ممکن است؟ اگر واکاویِ رابطهی میان دگرگونیهای ذهنی و واکنش مردم را به تجزیه تحلیل نسبت سازماندهی و آگاهی موکول و منوط نکنیم، چه روشهایی را میتوان برای رفع این ابهام پیشنهاد داد؟ به گمان من اگر برمبنای ترکیب طبقاتی جامعه تجزیه و تحلیلی، و ولو مقدماتی و اولیه، از وضعیت گفتمانها، جریانها و نیروهای سیاسی موجود و نسبتشان با تودهها، و پایگاه طبقاتی و اجتماعی هر کدام (اعم از راست یا چپ)، ارائه دهیم شاید بتوانیم چشماندازها و امکانهای پیشرو را روشنتر سازیم. به بیان دیگر در فقدان شکلهای متنوع سازمانیابیِ نیروها و گروههای معترض، که ترجمان و تجلی رادیکالیسم موجود باشند باید دید کدام گفتمانها، نیروها و جریانهای سیاسی میتوانند از این پتانسیل برای جهت دهی و ایجاد شکل معینی از سازماندهی سیاسی به نفع خود بهره بگیرند و از آن مهمتر، طبقات و گروههای اجتماعی معترض خود چه بالقوگیهایی برای سازمانیابی، اعمال سوژگی و تحمیل مطالبات خود به گروهها و گفتمانهای سیاسی دارند... در این نوشته میکوشم باب بحثی مقدماتی را در این باره بگشایم و بر مبنای آن به این پرسش بپردازم که آیا امکان جهشی کیفی وجود دارد تا آگاهی مردم – فارغ از سویهی مترقی یا ارتجاعی آن - بتواند تجلی یا بروز عینی پیدا کند؟ و آیا رادیکالیسم خودانگیخته میتواند شکل یک جنبش مردمی آگاه مترقی را به خود بگیرد؟
🔸 سوگیری خواست تغییر به سمت گفتمانها و جریانهایی خاص را نباید به معنای توانایی ارادهگرایانهی نیروها و گفتمانهای سیاسی موجود برای شکلدهی به اعتراضات بنا میل خود تلقی کرد، بلکه باید آن را به شکل یک رابطهی دوسویهی پیچیده میان آگاهی و خواست طبقات و گروههای اجتماعی معترض از یک سو، و توانایی و پتانسیلهای گفتمانها و جریانات سیاسی از سوی دیگر درک کرد. ترکیب و پایگاه طبقاتی هر کدام از گفتمانها و جریانهای سیاسی و جذابیتشان برای تودهها در جهت پاسخگویی به مطالبات انباشته شده، میتواند ترکیب اجتماعی اتئلافهای سیاسی را در مراحل گوناگون شورشها و اعتراضات دستخوش تغییر کند. روشهایی که هر یک از این جریانها و گفتمانهای سیاسی میتوانند برای بسیج به کار میگیرند، منابع مادی و معنوی که برای این کار در اختیار دارند، دالهای محوری مورد اتکای هر کدام، و در نهایت امکانهایی که پراتیک گروههای ناراضی اجتماعی برای وادار کردن گروهها و جریانهای سیاسی به گردن نهادن به مطالبات آنها میآفریند، همه و همه در تعریف چشماندازهای آتی تعیینکننده هستند. هنگامی که موانع جهش کیفی از میان برداشته میشوند در نتیجهی برهمکنش نیروهای اجتماعی، پویایی سیاسی جدیدی پا به عرصه میگذارد و امکانهای گوناگون جدیدی را ترسیم میکند که پیش از این تصورش ممکن نبود. مساله تقابل این امکانهاست.
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-1wm
#تارا_بهروزیان
#جمهوری_اسلامی #بحران #جنبش_اجتماعی #انسان_آبان #بدیل #چپ
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
تقابل امکانها
ارزیابی مقدماتی نیروهای بدیل احتمالی در برابر جمهوری اسلامی نوشتهی: تارا بهروزیان بدون وجود تضادها و کشمکشهای عمیقی که در واقعیت اجتماعی- تاریخی و زیست هر روزهی مردم ریشه دارد هرگز خیزشی روی نخو…