نقد
3.26K subscribers
198 photos
17 files
780 links
نقد اقتصاد سیاسی- نقد بتوارگی- نقد ایدئولوژی

بهترین، انقلابی‌ترین و نبوغ‌آمیزترین نظریه، بدون پیوند اندام‌وار با نبض، متن و کنشگران یک جنبش اجتماعی و سیاسیِ واقعی، به‌طور بلاواسطه، هیچ هوده‌ای ندارد.

www.naghd.com

Naghd.site@gmail.com
Download Telegram
🔹 نوشته های دریافتی 🔹

▫️ انسان آبان: کارگر به‌حاشیه رانده
▫️ بخش نخست

نوشته‌ی: فرنگیس بختیاری

24 ژانویه 2020

🔸 این متن، با توجه به آمار شاخص حاشیه‌نشینان و نیز بیکاران و بی‌ثبات‌کاران که بیش‌ترین نیرو جبهه کار حداقل در بخش بدنه مبارزه طبقاتی را به خود اختصاص می‌ دهد، بر آن است که‌ در بخش‌های اول و دوم از زاویه تمایزات کارگران رانده به حاشیه‌ی کار و زیست، تجربه زیسته ‌آنان را در نبرد طبقاتی پیوسته، هم چنین سوژه‌گی آن‌ها در این نبردها را نشان دهد؛ و در بخش آخر، با نگاه بر گرفته‌ از متن به واکاوی کوتاهی از خیزش آبان بپردازد. به نقش پراتیک خودگستر سوژه‌‌ی آبان.

🔸 شهرها با انسان هایی مواجه‌اند که تمام زندگیشان در هاشور خاکستری حاشیه زندگی خلاصه شده؛ انسان‌هایی که در حاشیه شهر متولد می‌شوند، در حاشیه زندگی می‌کنند، در حاشیه نفس می‌کشند، در حاشیه کار می‌کنند و در همان حاشیه می‌میرند؛ انسان‌هایی که می‌دانند، اگر تمام عمرشان را بدوند، به متن شهر نمی‌رسند که نمی‌رسند. آنها انسان آبان هستند. همان‌ها که در هفته‌ی ‌اخر آبان تعرض، توهین و هتک حرمت به فرزندان و خانه‌هایشان را تا عمق وجود حس کردند . همان‌ها که ناامید از ناجی، روی پاهایشان ایستادند، هما ن‌ها که در مقابل هجوم دوزخیان فراموش کردند ترک، کرد ، لر، زن و مرد هستند و پشت در پشت هم ایستادند تا با چهار چشم از خود مواظبت کنند، همان‌ها که علیرغم قطع اینترنت، بدرن تکیه‌ها و مساجد خبر پخش کن سال ۵۷، نبرد طبقاتی را به بیش از صد شهر کشاندند. گرچه ویژگی‌های خاص سه گانه در بخش‌های شکلی کارو زیست، کارگران به حاشیه رانده‌ را با کارگران کلاسیک متفاوت می‌کند اماآنها فراتر از هر نوع تفاوت شکل‌های کلاسیک کار جمعی، در ماهیت امر، تهیدست، همچنان مالک کار زنده و بخشی حجیم از طبقه کارگر هستند. «طبقات، هویت‌ها و جماعت‌های بسیج‌شده ‌انتزاعات نیستند: آن‌ها شکل‌های تجربه‌ی جمعی جهان هستند که در مقیاسی گسترده برساخته می‌شوند. همان‌طور که صد سال پیش شکل‌های تصادفی را برمی‌گزیدند، اکنون بار دیگر از طریق مسیرها و علت‌های پیش‌بینی‌نشده و اغلب شگفت‌انگیزی که بسیار متفاوت با گذشته‌اند چنین می‌کنند. ما نباید مفهوم طبقه‌ی اجتماعی ــ راهی برای طبقه‌بندی آماری افراد براساس دارایی، منابع، دسترسی به ثروت و غیره ــ را با شیوه‌های بالفعلی که در آن برپایه‌ی همبستگی‌های گزیده، محل اقامت، مسائل مشترک و خصیصه‌های فرهنگی گروه‌بندی می‌شوند، مغشوش سازیم. این یک جنبش واقعی برساخت متحرک طبقات است که فقط از سر تصادف با تلاقی‌گاه‌های ارائه‌شده در داده‌های آماری منطبق‌اند. مشکل چپ سنتی این است که مفهوم «شرایط پرولتری» را با شکل تاریخی خاصی از کار مزدی خلط می‌کند.»

🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-1cZ

#فرنگیس_بختیاری #خیزش_آبان #انسان_آبان #حاشیه‌نشینی #طبقه_کارگر

👇🏽

🖋@naghd_com
🔹 نوشته های دریافتی 🔹

▫️ انسانِ آبان - در نبرد پیوسته، سركش و آبدیده
▫️ بخش دوم

نوشته‌ی: فرنگیس بختیاری

1فوریه 2020

🔸 در بخش یکِ این تحقیق به شیوه هستی انسان آبان از زاویه کار و نحوه‌‌ی زیست وی پرداختیم. نشان دادیم که انسانِ آبان از لایه‌های پایینی طبقه کارگر ــاکثریتی نامولد و اقلیتی مولد ــ بسیارند، چنان‌که ارتشی را مانَند که ستاد خود را در حوزه رسمی کار گذارده و خود به‌مثابه بدنه‌ی آن در سراسر کشور به حاشیه‌ی کار و زیست رانده‌ شده‌است. ارتشی که با تداوم بحران، پیوسته لایه‌های ضعیف‌ترِ این ستاد نیز به آن می‌پیوندند و بزرگ و بزرگ‌تر می‌شود. در این قسمت به تجربه‌ی زیسته آنها در سپهرهای گوناگون حیات اجتماعی می‌پردازیم. می‌شود. تجربه‌ی زیسته، مقوله‌ای تنیده در هستیِ طبقاتی آنها که باورها را در کشاکشی مستمر با عینیت صیقل می‌دهد و تهیدستان را وارد تغییراتِ کمی و کیفی باورهایشان می‌کند. وقتی ایدئولوژی‌های خاص بر بستر ایدئولوژیِ طبقاتی، کارگران را محاصره می‌کند، تجارب مشترک در پراتیک روزمره و در غیابِ نقد انقلابی، کُند به بار می‌نشیند. استمرار این تجارب ابتدا بر‌ ایدئولوژی‌های خاص خط می‌اندازد. خط‌ها به تَرَک و ترک‌ها به شکاف‌، شکاف‌ها نیز به بهمن منجر می‌شوند. چنان‌که در دی ۹۶، در فولاد و هفت تپه، در آبان ۱۳۹۸، در دانشگاه‌ها، ۲۳ دی، اعتراض به قتل عام مسافرین، و… بهمن‌ها به‌هم می‌پیوندند و بزرگ و بزرگ‌تر می‌شوند.

🔸 اگر دهه‌ی ۶۰، دهه‌ی نظم و به‌بندکشاندن تهیدستان با زنجیرِ ایدئولوژی‌های خاصِ مقطعی و درازمدت بود، به طبعِ آن پیشروی آرام و مستمر به‌‌حاشیه‌رانده‌‌شده‌گان شهری کمتر و پنهانی‌تر شد. دفاع از اسلام و کشور در واقعیتِ ملموس خود، بهشتی برای به‌‌حاشیه‌رانده‌‌شده‌گان به ارمغان نیاورد و چیزی جز گرانی بیش‌تر، آوارگی و بی‌خانمانی بیش‌تر نداشت و نهاد مستضعفان به‌جای پاسخ به نیاز مسکن مستضعفان، تابع منطق انباشت سرمایه بود. صدای بی‌صدایان در مراجعات مکرر به این نهاد فقط تا حدی شنیده می‌شد که قدرتِ آن منطق اجازه می‌داد. لذا از آغاز دهه‌ی ۷۰ شورش‌ها گسترده‌تر و خشن‌تر شد. چندین شورش با ده‌ها کشته و آتش‌زدن صدها ساختمان دولتی، بانک و مغازه و اتوبوس حتی تسخیرِ شهرکی در مشهد که شهرداری به آنها جواز ساخت نداده بود. این شورش‌ها که بعد از برنامه‌ی تعدیلِ ساختاری دولتِ وقت شروع شد، شامل تظاهرات در کوی طلاب مشهد، اراک، مبارکه، چهاردانگه تهران و… بود که به‌شدت سرکوب شدند. مشروح این شورش‌ها را، مقاله سیاست پس کوچه‌ای در ایران نشان می‌دهد. گرچه در سطح وقایع و جامعه همه چیز آرام به‌نظر می‌رسید، اما نبرد طبقاتی ادامه داشت. پرداختن به این تجربه‌های زیسته، علل و نتایج آن در حوصله این نوشته نیست. پس از این شورش‌ها، ورود آخوند خاتمی با گفتمان قانون در عرصه سیاست، فقط برای راضی‌کردن اقشار میانی و مرفه در التزام به بهشت قانون و جامعه مدنی نبود، بلکه هم‌چنین حضور دولتی بود که نهادِ ایدئولوژیکِ قانون را برای مهار شورش‌ها برگزیده بود.

🔸 می‌توان مبارزه‌ی مستمر حاشیه‌راندگان شهری را جنبشِ اجتماعی آرام و پیش‌رونده با ویژگی‌های تلاش‌های فردی ـ محلی، درجه‌ای از سازماندهی سیال، شبکه‌سازی محلی ـ ‌قومی، ولایتی ـ خویشاوندی و شکلی از تغییرِ اجتماعی درازمدت دید که کنش سیاسیِ آن با شکل‌گیری سریع، شدیداً تهاجمی، غیرمنظم و دارای گسترشِ شبکه‌ای است. آنها با گسترشِ محدوده‌ی تحت کنترل خود، با تصرف پیاده‌رو‌ها، با مبارزه روزمره و مدام با ارگان‌های دولتی و با تکیه به تشکیلات سنتی و محلی و ابتکاری خود، نه تنها تغییرات اجتماعی مهمی در زمینه تغییرات جمعیتی، ساختار شهری و نظم عمومی اعمال می‌کنند، نه تنها هزینه‌های سنگینی به نظام‌های سلطه تحمیل می‌کنند، بلکه فرهنگِ زیستی مستقلی را در امورات خود نهادینه می‌کنند که فرهنگِ سلطه و بر‌ده‌پروری را تضعیف می‌کند. از طرف دیگر همین استقلال، صبر و دفاعیات فردیِ آرام‌شان در مقابل دولت باعث می‌شود صبور و آبدیده شوند و تا زمانی‌که تهاجم و سلبِ امکانات زیستی معیشتی آنها به‌حد نهایت نرسد به‌حرکات عمومی متحد روی نمی‌آورند...

🔸 در بخش سوم، [مقاله‌ی بعدی این سلسله‌نوشتار] به‌‌قهر سیاسی انسانِ آبان می‌پردازیم و نیز به‌دستاوردهایش، مثبت و منفی. و بزرگ‌ترین دستاوردش، رهائی از ایدئولوژی خاص «مستضعفان».

🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-1dQ

#فرنگیس_بختیاری #خیزش_آبان #انسان_آبان #حاشیه‌نشینی #طبقه_کارگر

👇🏽

🖋@naghd_com
🔹 نوشته های دریافتی 🔹

▫️ گسست از نهادهای ایدئولوژیک، مواجهه با سرکوب
▫️ انسانِ آبان ـ بخش سوم (پایانی)

نوشته‌ی: فرنگیس بختیاری

19 فوریه 2020

🔸 در راستای شناخت لایه‌های پائيني طبقه کارگر این سازندگان خیزش ظفرمند آبان ۹۸، در بخش اول و بخش دوم مقاله‌ی انسانِ آبان تلاش شد به اعماق برویم و به ریشه‌ها بپردازیم، به انگیزه‌های واقعی و علل عینی و مادی‌ای که این جنبش‌ را به درجه‌ی انفجار کشانده‌است. ماهیت طبقاتی، تجربه زیسته، ویژگی سوژه‌گی و خواسته‌های به‌حاشیه رانده‌شده‌گان شهر را چنان‌که هستند و تجربه کرده‌اند، معرفی کردیم، تا با درک پراتیک تاریخی انسان آبان، وارد خیزش آبان شویم.
سه ماه از خيزشِ شگفت‌انگيز آبان می‌گذرد نياز به تكرار نيست كه تهیدستان با چه شهامت و تهوري بدون ستاد رهبري، بدون سازماندهي و نقشه، بدون اسلحه و تجهيزات جنگي، ٧ روز تمام، با نيروي تا دندان مسلح حكومت جنگيدند. سلطه‌گران بي‌رحم نيز با قساوتی وحشتناک و شوك‌كننده، صدها تن را دستگیر و كشتند تا از گسترش نبرد تهور‌آميز كارگران به متن شهر جلوگيري كنند. چنان خشونتی دیوانه‌وار و وحشت‌زده که در ماهشهر تانک و مسلسل، خون بر نیزارها سرازیر کرد. فقط ۶ روز زمان برد تا جبارانِ قدرت با سخنراني رهبر در ۶ آذر ۹۸، به‌عمق اين نبرد و سپری‌شدن کارکرد ایدئولوژی‌ نجات بخش خود اقرار کنند. روزهایی که چون زلزله جان سلطه‌گران را لرزاند و ایران را بین هوایِ اطلاعات و زمینِ اختناق معلق کرد، بار دیگر اثبات کرد انگیزه‌های واقعی و علل عینی و مادی‌ای که این جنبش‌ها را به‌درجه‌ی انفجار می‌کشاند، ریشه‌دارتر از توطئه‌های سیاسی است و غیظ و نفرتی که سرمایه به‌محض ایستادگی کارگران از خود نشان می‌دهد در ترس و وحشت از قدرت کارگران حد و مرزی نمی‌شناسد.

🔸 اعتراضات دی۱۳۹۶ دختران انقلاب، کارگران هفت‌تپه و فولاد، بازنشستگان و معلمان چرخ‌های آسیابی بود که به نوبت چرخیدند تا جنبش جان بگیرد. صدها قربانی برای خواسته‌های هر قشر از مزدبگیران به اسارت و گروگان گرفته‌شد و یا اعدام شدند. در این مدت روند فرارفتن خواسته‌های مردم از حوزه جایگاه اجتماعی معین، به سیاست تدریجی بود. رعب و وحشت از نیروهای امنیتی، سپاه، وثیقه‌های سنگین و گسترش خطر به سایر اعضای خانواده و بالاخص اخراج معترضین از محل کار و قطعِ ممر درآمد، مانع فرارفتن خواسته‌های صنفی به تقابل با کلیت رژیم بود. گسترش تدریجی اعتراضات به‌قشرهای مختلف کارگری و فراگیرشدن هزینه مخالفت، رعب و وحشت را کاهش داد. جنبش آبان که اعتراضات این دو سال را جذب و انرژی منفی علیه رژیم را در تار و پود خود رها کرده بود، ساختارشکن‌تر و رادیکالیزه‌تر از همه اعتراضات دو سال گذشته ظاهر شد و به سه علت از چنان پتانسیل و ظرفیتی برخودار بود که هنوز روز اول تمام نشده، مستقیما علیه سلطه‌گران شعار داد. اول، این جنبش مختص قشر خاصی در چهارچوب مکانی معین و کار رسمی و قرارداد و بیمه نبود که عناصرش قابل شناسایی، اخراج از کار و سلب درآمد و امکانات بیمه‌ای باشند. دوم، در سراشیب وضعیت اقتصادی به مرز «بالاتر از سیاهی رنگی نیست» رسیده بود که بازتابش خودکشی‌های فردی یا خانوادگی بود. سوم، علی‌رغم این‌که نظامِ باورهایش به ایدئولوژی‌های حاکم فرو ریخته بود اما به‌مسخره هم شده، خود را نماد شعارهای «مستضعف» می‌دانست و باور نمی‌كرد رژيم كه مدعی حمايت از اوست به طرفش شلیک کند، این عدم باور به شوکی ویرانگر تبدیل شد. هنوز ۲۴ آبان به اتمام نرسیده بود که سلطه‌گران از قهر شدید استفاده کردند با این تفکر که بتوانند سریعاً اعتراضات را در نطفه خفه کنند. غافل از آن‌که، آن‌هاکه به‌میدان آمده‌بودند، سرِ نترس داشتند، در کلاسِ خودِ سرکوبگران درسِ خشونت آموخته بودند و با گفتمان روحانیون، صاحبینِ «انقلاب» نامیده شده‌بودند. جواب آن‌ها به سرکوبگران: «ما بچه‌های جنگیم، بجنگ تا بجنگیم»، نشان داد، بومرنگ به‌طرف حاکمان برگشته است...

🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-1fK

#فرنگیس_بختیاری #خیزش_آبان #انسان_آبان #حاشیه‌نشینی #مبارزه_طبقاتی

👇🏽

🖋@naghd_com
▫️ تقابل امکان‌ها
▫️ ارزیابی مقدماتی نیروهای بدیل احتمالی در برابر جمهوری اسلامی

نوشته‌ی: تارا بهروزیان

18 ژوئن 2020

🔸 بحران‌های چند سال گذشته، به ویژه از آبان 98 به این سو، تاثیرات عمیقی بر زندگی و آگاهی فردی و جمعی توده‌های مردم گذاشته است. واکنش توده‌ها به این دگرگونی‌های عمیق، اجتناب‌ناپذیر و قریب‌الوقوع نظر می‌رسد؛ مسئله‌ی دشوار اما ارزیابی چیستی و چگونگی این واکنش، شکل تجلی آن و نتایج و پیامدهایش برای حیات اجتماعی سیاسی مردمان ایران و حتی فراتر از آن منطقه‌ی خاورمیانه است. به عبارت دیگر پرسش این است که چگونه می‌توان رابطه‌ی میان این دگرگونی‌ها و واکنش مردم را تحلیل کرد؟ اغلب پاسخ‌ها به این پرسش و تلاش‌هایی که در جهت پرتو افکندن بر چشم‌اندازهای واکنش اجتماعی و سمت‌وسوی احتمالی آن انجام می‌شود، همچنان مبهم است.

🔸 پرسش این است که در شرایط جوامعی مانند ایران که سازمان‌یابی مردم‌پایه‌ی ریشه‌داری وجود ندارد، واکاوی و تحلیلِ فرایندِ کنش و واکنش اجتماعی از چه راهی ممکن است؟ اگر واکاویِ رابطه‌ی میان دگرگونی‌های ذهنی و واکنش مردم را به تجزیه تحلیل نسبت سازماندهی و آگاهی موکول و منوط نکنیم، چه روش‌هایی را می‌توان برای رفع این ابهام پیشنهاد داد؟ به گمان من اگر برمبنای ترکیب طبقاتی جامعه تجزیه و تحلیلی، و ولو مقدماتی و اولیه، از وضعیت گفتمان‌ها، جریان‌ها و نیروهای سیاسی موجود و نسبت‌شان با توده‌ها، و پایگاه طبقاتی و اجتماعی هر کدام (اعم از راست یا چپ)، ارائه دهیم شاید بتوانیم چشم‌اندازها و امکان‌های پیش‌رو را روشن‌تر سازیم. به بیان دیگر در فقدان شکل‌های متنوع سازمان‌یابیِ نیروها و گروه‌های معترض، که ترجمان و تجلی رادیکالیسم موجود باشند باید دید کدام گفتمان‌ها، نیروها و جریان‌های سیاسی می‌توانند از این پتانسیل برای جهت دهی و ایجاد شکل معینی از سازمان‌دهی سیاسی به نفع خود بهره بگیرند و از آن مهم‌تر، طبقات و گروه‌های اجتماعی معترض خود چه بالقوگی‌هایی برای سازمان‌یابی، اعمال سوژگی و تحمیل مطالبات خود به گروه‌ها و گفتمان‌های سیاسی دارند... در این نوشته می‌کوشم باب بحثی مقدماتی را در این باره بگشایم و بر مبنای آن به این پرسش بپردازم که آیا امکان جهشی کیفی وجود دارد تا آگاهی مردم – فارغ از سویه‌ی مترقی یا ارتجاعی آن - بتواند تجلی یا بروز عینی پیدا کند؟ و آیا رادیکالیسم خودانگیخته می‌تواند شکل یک جنبش مردمی آگاه مترقی را به خود بگیرد؟

🔸 سوگیری خواست تغییر به سمت گفتمان‌ها و جریان‌هایی خاص را نباید به معنای توانایی اراده‌گرایانه‌ی نیروها و گفتمان‌های سیاسی موجود برای شکل‌دهی به اعتراضات بنا میل خود تلقی کرد، بلکه باید آن را به شکل یک رابطه‌ی دوسویه‌ی پیچیده میان آگاهی و خواست‌ طبقات و گروه‌های اجتماعی معترض از یک سو، و توانایی و پتانسیل‌های گفتمان‌ها و جریانات سیاسی از سوی دیگر درک کرد. ترکیب و پایگاه طبقاتی هر کدام از گفتمان‌ها و جریان‌های سیاسی و جذابیت‌شان برای توده‌ها در جهت پاسخگویی به مطالبات‌ انباشته شده، می‌تواند ترکیب اجتماعی اتئلاف‌های سیاسی را در مراحل گوناگون شورش‌ها و اعتراضات دستخوش تغییر کند. روش‌هایی که هر یک از این جریان‌ها و گفتمان‌های سیاسی می‌توانند برای بسیج به کار می‌گیرند، منابع مادی و معنوی که برای این‌ کار در اختیار دارند، دال‌های محوری مورد اتکای هر کدام، و در نهایت امکان‌هایی که پراتیک گروه‌های ناراضی اجتماعی برای وادار کردن گروه‌ها و جریان‌های سیاسی به گردن‌ نهادن به مطالبات‌ آن‌ها می‌آفریند، همه و همه در تعریف چشم‌اندازهای آتی تعیین‌کننده‌ هستند. هنگامی که موانع جهش کیفی از میان برداشته می‌شوند در نتیجه‌ی برهم‌کنش نیروهای اجتماعی، پویایی سیاسی جدیدی پا به عرصه می‌گذارد و امکان‌های گوناگون جدیدی را ترسیم می‌کند که پیش از این تصورش ممکن نبود. مساله تقابل این امکان‌هاست.

🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-1wm
#تارا_بهروزیان
#جمهوری_اسلامی #بحران #جنبش_اجتماعی #انسان_آبان #بدیل #چپ
👇🏽

🖋@naghd_com
🔹 نوشته های دریافتی 🔹

▫️ نوزایشِ سازمانِ «معلمانِ گچ به‌دست»
▫️ فرایندِ سازمان‌یابی معلمان – بخش اول 1377–1385

نوشته‌ی: فرنگیس بختیاری

14 ژوئیه 2020

این تحقیق، پیشکشِ معلمان عزیز و تشکل‌های صنفی آن‌ها، که سکونِ حاکم در تشکل‌گرایی‌ِ ِمستقلِ و پایدارِ کارگری را پس از چند دهه شکستند. پیشکشِ فعالان صنفی که با گردن‌نهادن به اعدام، زندان، شکنجه، تبعید و اخراج، چون مبارزان انقلابی دهه ۵۰، بر فضای ترس و ارعاب غلبه می‌کنند. پیشکشِ آن‌ها که با نوشتن و نقدکردن در جایگاه یک معلم، به جنبش معلمان اعتباری نوین بخشیده‌اند. پیشکشِ بازنشستگان که خود را بازایستادگان نامیده‌اند. و پیشکشِ صمد بهرنگی که مبارزه در جایگاه اجتماعی یک معلم را نهادینه کرده‌است.

🔸 در راستای پاسخی محدود به‌ضرورت «خاذن‌هایی برای حفظ و ذخیره و استفاده‌ی بجا» از تجربه‌ی‌ِ زیسته‌ی سازمان‌یابی و ظرفیت‌‌های ضدسرمایه‌‌دارانه‌ی جنبش‌های کارگری اخیِر ایران، و در‌‌‌ ادامه مقالاتِ انسان آبان این بار به واکاوی پیشینه سازمان‌یابی در جنبش معلمان با تمركز بر دو دهه اخير پرداخته‌ايم. جنبشی که از نقطه نظر کمیت و وزن اجتماعی، شامل قشری وسیع از کارگرانِ مولد در سراسر کشور است. معلمان، بیش از ۱۵ میلیون دانش‌آموز پشتِ سر خود‌ دارند و از شهرهای بزرگ تا روستاها، با این جمعیت جوان، هر روز در‌‌ ارتباطی فعال هستند. آن‌ها ـ به‌روایت یک معلم بازنشسته – اختصاراً، بانفوذترین کلام، گسترده‌ترین ارتباط، موثرترین اراده را در بین کارگران دارند. اعتراض و اعتصاب آن‌ها وسیعاً و بلاواسطه در جامعه منعکس و در زندگی غالب مردم، دانش‌آموزان و خانواده‌های آنان، مطرح و مورد بحث واقع می‌شود. به‌همین جهت، شکل و ماهیت مبارزه طبقاتی آن‌ها بازتابی گسترده در اقشار دیگرِ کارگری دارد. معلمان از اولین اقشار کارگری در ایران بودند که از اواخر دهه ۷۰، سازمان‌یابی مستقل از قدرت را مجدداً شروع و مستمر و رونده ادامه داده‌اند. آن‌ها بدون فراشدهای ناممکن و موقت، با محوریت بُعد اقتصادی مبارزه، بر امکان سازمان‌یابی مستقل، استوار و محکم پای فشردند، در برابر اخراج دستگیری، اعدام و تبعید دست از مبارزه برنداشتند و موفق شدند عمدتاً در ۲ دهه گذشته، پایدارترین تشکل‌ مستقل کارگری را، با ساختاری متمرکز و غیرمتمرکز ایجاد کنند. تشکلی با شکلِ سندیکایی متداول و شناخته شده، که به چانه‌زنی مزد قناعت نکرد‌ و در اوج‌های جنبش کارگری، از مرزهای سندیکایی پا فراتر گذاشته است. تشکلی زایندهِ پراتیکِ خودگسترِ کارگران ایران، که ویژه این‌گونه نظام‌های تمامیت‌خواه و شرایط تاریخی مشخص ایران است.

🔸فرآیندِ سازمان‌یابی معلمان، واکاوی زایش و رشد آن در دو دهه گذشته، به صورت تحلیل انضمامی از وضعیت انضمامی، موضوع این مقاله در چند بخش است. بخش نخست به نوزایشِ تشکیلاتِ معلمانی می‌پردازد که با شروع اعتراضاتِ پسا‌جنگ در دهه ۷۰ و در ضدیت با معلمان وابسته به قدرت، به «‌‌معلمِ گچ به‌دست» مشهور شدند. کارگرانی که تنها دارائی‌شان نیروی کار‌‌ و گچِ دست‌شان بود و از رانت‌های‌ حکومتی (بسیجی، امنیتی، اصلاح‌طلبی، اصول‌گرایی، ‌‌‌) نیز اندوخته‌ای نداشتند. این بخش، وقایع مهمِ تشکل‌یابی معلمان را، تا نیمه دوم دهه ۸۰ پوشش می‌دهد. بخش دوم به افت جنبش معلمان و ایستادگی فعالان آن‌ها، از نیمه دوم دهه ۸۰ تا نیمه اول دهه ۹۰ اختصاص دارد. بخش سوم در نیمه اول دهه ۹۰ با گسترش اینترنت همزمان می‌گردد. فعالیت معلمان اعم از رسمی و غیررسمی در این دهه به‌صورت غیر متمرکز، متکثر و افقی در همزیستی با تشکل‌های متمرکز، تغییری نوین در سازمان‌یابی کارگران به‌‌وجود آورده‌است‌ که می‌تواند نمونه‌ای موفق برای اقشار دیگر جنبش کارگری باشد. بخش چهارم بر موقعیت و ظرفیت ضد‌سرمایه‌دارانه تشکل‌گرایی معلمان، پس از جنبش دی‌ماه ۹۶ تمرکز دارد.

🔹 بخش نخست این مقاله را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-1As

#فرنگیس_بختیاری #انسان_آبان #جنبش_معلمان #جنبش_کارگری
#سازمانیابی #طبقه‌_متوسط

👇🏽

🖋@naghd_com