نقد
3.35K subscribers
200 photos
17 files
792 links
نقد اقتصاد سیاسی- نقد بتوارگی- نقد ایدئولوژی

بهترین، انقلابی‌ترین و نبوغ‌آمیزترین نظریه، بدون پیوند اندام‌وار با نبض، متن و کنشگران یک جنبش اجتماعی و سیاسیِ واقعی، به‌طور بلاواسطه، هیچ هوده‌ای ندارد.

www.naghd.com

Naghd.site@gmail.com
Download Telegram
▫️ کنترل کارگری یا شورای مشارکتی؟
🔹 نقدی بر کتاب «کنترل کارگری از کمون تا امروز»

نوشته‌ی: سعید رهنما

18 دسامبر 2019


🔸 عنوان اصلیِ کتاب، «از آنِ ماست که بر آن تسلط‌ یابیم و مالک‌اش شویم»، برگزیده‌ای از سرودِ معروف اتحادیه کارگری، «هم‌بستگی برای همیشه» است، که بیانگرِ آرمانِ و ایده‌الِ مبارزه کارگران برای رهایی از استثمار است. عنوان فرعی کتاب، «کنترل کارگری از کمون تا امروز» بررسیِ این مبارزات در زمانه‌ها و زمینه‌های مختلفِ تاریخی و جغرافیایی را وعده می‌دهد. نویسندگان مقاله‌ها در ۲۲ فصلِ مختلف تجارب جنبش‌های رادیکال کارگری در کشورهای مختلف جهان از جمله ایجاد شوراهای کار، اقدام‌های مستقیم، و اِشغال کارخانجات را مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌دهند، و از این نظر مجموعه ارزنده‌ای را عرضه می‌کنند. اما، به استثنای چند فصل، این مجموعه چه از نظر تئوریک و چه از نظر نتیجه‌گیری‌های سیاسی مشکلات زیادی دارد. مرور کلیه جنبه‌های این کتاب در یک نقد کوتاه عملی نیست، و در این‌جا من به‌مهم‌ترین جنبه‌های توهم‌زای آن اشاره می‌کنم.

🔸 کتاب نزدیک به ده سال پیش به‌زبان انگلیسی منتشر شد و اخیرا فصل‌های مختلف آن و سپس کُل کتاب در سایت «نقد» به فارسی ترجمه و انتشار یافت. در ادامه بحث‌های قبلی در مورد شورا ها که به‌دنبال حرکت‌های قهرمانانه کارگران کشت و نیشکر هفت تپه و دیگر کارخانجات کشورمان مطرح گردید، بی‌مناسبت ندیدم به امید دامن‌زدن به‌بحث بیش‌تر درباره‌ی این مسئله بسیار مهم، مروری انتقادی از این کتاب که پاره‌ای از فصل‌هایش می‌تواند برای جنبش کارگری و سوسیالیستی ایران مفید باشد، داشته باشیم. در نوشته حاضر به‌خاطر آن‌که پس از تهیه بخش عمده آن متوجه وجود ترجمه کامل کتاب به‌فارسی شدم، تمام عطف‌ها به‌متن انگلیسی و نه به‌متن فارسی است.

🔸 ویراستارانِ کتاب، نٍس و اَزِلینی به‌درستی اشاره می‌کنند که کارگران تحت هر شکل حکومتی برای «مشارکت در فرایند تصمیم‌گیری» مبارزه نموده، و تلاش کرده‌اند تا شکل‌های «هم‌ـ‌مدیریتی»، «خود‌ـ‌مدیریتی»، یا «کنترل کارگری» را پدید آورند، و در جهت منافع خود، «تعاونی‌ها» و «شوراها» را ایجاد کردند. اما ویراستاران به‌رغم اشاره به «مشارکت» و «شکل»های مختلف، همه این تلاش‌ها را تحت عنوان «کنترل کارگری» – که تعریف مشخصی نیز از آن ارائه نداده‌اند – مطرح‌ کرده‌اند، بی‌توجه به این‌که «مشارکت» و «کنترل کارگری» دو امرِ کاملا متفاوت‌اند. مشارکت که اَشکال و درجات مختلف دارد، به‌نوعی همان هم ـ مدیریتی است و کارگران به‌نسبت قدرتی که یافته باشند در مدیریت و «کنترلِ» واحدی که در آن کار می‌کنند سهیم می‌شوند. اما کنترل کارگری همان خود ـ مدیریتی است که کارگران در شرایط خاصی مدیریت و کنترل اداره امور واحدِ خود را، کلا و تماما و به‌تنهایی برعهده می‌گیرند...

🔹 متن کامل مقاله را در لینک زیر بخوانید:

https://wp.me/p9vUft-19l


#سعید_رهنما #جنبش_کارگری #خودگردانی_کارگری
#خودمدیریتی #سوسیالیسم #شورا


👇🏽

🖋@naghd_com
🔹 نوشته‌های دریافتی 🔹

▫️ خرافات مدرن
▫️ در بررسی و نقد آرای
سعید رهنما

نوشته‌ی: م.بیگی

30 اکتبر 2020

🔸رسولان حافظ نظام سرمایه‌داری از دو سیاست به‌ظاهر متفاوت ولی در محتوا یکسان همزمان بهره گرفته و هنوزهم بهره می‌گیرند:

- یکم، سیاستی که سیستم سرمایه‌داری را عقلانی و عدالت‌خواهانه جلوه‌گر می‌سازد تا استثمار را لاپوشانی نماید و بدین‌طریق ناعدالتی را متوجه یک سرمایه‌دار و یا یک قشر از آنان می‌نماید که می‌توان توسط قانون بر این بی‌عدالتی‌ها غلبه کرد.

- دوم، سیاستی که عمدتآ از جانب سوسیال دموکرات‌ها در شرایط متفاوت تاریخی تعقیب می‌شود که در حرف سوسیالیسم را نسبت به نظام سرمایه‌داری برتر برآورد می‌نمایند که باید به آن گذار نمود، اما در عمل با توجیحات و نپرداختن به استثمار در شکل ویژه‌اش در این نظام، مساله‌ی گذار را به فردائی که نخواهد آمد، فرافکن می‌نمایند و با طرح تئوری‌های غیرواقعی و متناقض، آگاهی انسان راجع به ماهیت نظام را وازنش می‌کنند که امروزه این توجیحات تحت چهار گزینش که در ذیل مختصر به آنها می‌پردازم ولی بازشناسی‌شان را در طی این نوشته بطور اساسی خواهم شکافت، خودشان موانعی واقعی در رشد فکری انسان ایجاد کرده‌اند که لاجرم به تثبیت این شیوه‌ی تولیدی یاری می‌رسانند.

🔸از دیدگاه مارکس سرمایه به هرشکلی که درآید یک فرانمود را توجیه می‌کند و دقیقآ شناخت از فرانمودها است که خود استدلالی درتبیین این نظام بعنوان مرحله‌ی خاص در تاریخ بشری می‌شود و درروند مقاله‌ام منظورم از فرانمودها و اشکال و کارکردهای آنها در فریب انسان به واسطه‌ی پنهان‌ساختن واقعیت‌ها را تشریح خواهم کرد.

🔸 نقد من در این نوشته، نقد مقالاتی ازآقای رهنما است که در حرف از سیستم سرمایه‌داری بعنوان یک سیستم تاریخی و گذرا سخن می‌راند و مدعی می‌شود که می‌باید وسائل و امکانات لازم را فراهم آورد تا بتوان به یاری‌شان راهِ رفتن به جامعه‌ی سوسیالیستی که آن را «سوسیالیسم دموکراتیک» می‌نامد، آماده ساخت. لاکن دقیقآ با توسل و دخیل بستن به همان چهار گزینش و قبول دولت سرمایه‌دارانه بعنوان نهادی ابزارگرایانه که می‌تواند در جامعه‌ی سوسیالیستی هم مفید عمل واقع شود، عملآ گذار به جامعه‌ی سوسیالیستی‌اش را به فردائی که نخواهد آمد، فرافکن می‌نماید.

🔸 آقای رهنما معتقد است که مارکس رابطه‌ی بین تئوری و پراتیک را به گونه‌ای علمی که با قاطعیت می‌توان از آن دفاع نمود وضع کرد و چون به نظر مارکس قانون ارزش و دولت بورژوائی بعنوان دو انتزاع عامل اساسی در گسلیدن تئوری از پراتیک ارزیابی می‌شوند، ایشان در نظرات‌شان با نادیده گرفتن هستی اجتماعی این دو انتزاع به این گسستگی دامن می‌زند. مثلآ وقتی ایشان از کنترل مالکیت عمومی سخن می‌راند، گوشزد می‌نماید که نبایستی حد بهینه را نادیده انگاشت زیرا «فرار سرمایه» را به دنبال دارد و بدین طریق هستی واقعی کار را وابسته به هستی انتزاعی سرمایه می‌سازد و چون سرمایه بدون استثمار هستی اجتماعی‌اش بی‌معنا می‌شود، بدین‌سان استثمار را حتی به جامعه‌ی سوسیالیستی‌اش نیز تعمیم می‌دهد. و یا وقتی که در دفاع از «طبقه‌ی متوسط» و خواسته‌های آنان سخن می‌گوید و مدعی می‌گردد که با ندیده انگاردن خواسته‌ی آنان باعث «فرار مغزها» می‌شویم، درواقع نفس آگاهی اکثریت عظیم را به طاق نسیان می‌سپارد و فراموش می‌کند که در انقلاب سیاسی و تامین هژمونی، آگاهی به مضامین حقوقی، قضائی و مالکیت خصوصی سرمایه‌دارانه بعنوان مضامین ایدئولوژیکی بورژوائی، چالش با آنها را به مثابه‌ی اصل بنیادین و اگاهی اکثریت عظیم در نفی جامعه‌ی سرمایه‌داری عمده می‌گرداند، جائی که در جامعه‌ی سوسیالیستی تمام این موازین با توجه به شرایط نوینِ ایجادشده، از نو باید تدوین گردند زیرا آنها کارایی در آن جامعه ندارند. آقای رهنما از هم اکنون در جلوگیری از «فرار مغزها» برای آنان امتیازات ویژه‌ای را مطالبه می‌کند که درواقع باج دادن به این مغزها از طریق استثمار کارگران را تنها نخبه‌گرائی مثل ایشان می‌تواند خواهان باشد، نخبه‌گرائی که قصد دارد نهادهای سرمایه‌داری، از جمله صندوق بین‌المللی پول را به نفع زحمتکشان تغییر ماهیت دهد، که درواقع اگر چنین مغزهائی فرارکنند، حداقل باری را از دوش آن اکثریت عظیم آگاه برداشته‌اند...


🔹متن کامل مقدمه این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
👇🏼
https://wp.me/p9vUft-1OF

🔹 همچنین برای خواندن متن کامل این مقاله به لینک زیر مراجعه کنید:
👇🏼
https://naghdcom.files.wordpress.com/2020/10/modern-superstition-1.pdf

#م_بیگی #سعید_رهنما
#مارکسیسم #پارلمانتاریسم #سوسیال‌_دمکراسی #سرمایه‌داری


🖋@naghd_com
🔹 نوشته‌های دریافتی 🔹

▫️ اداره شورایی در ایران: از ایده تا واقعیت تاریخی
▫️ دو دیدگاه: «سرکوب» و «ضعف درونماندگار»‏

بررسی تاریخی تجربه شکل‌گیری خودگردانی شورایی
در کارخانه‌های ایران (دهه ۵۰ شمسی) - بخش دوم

نوشته‌ی: امیرحسین سعادت

‏6 ژوئیه 2021‏

🔸 پرداختن به علل افول شوراها در فضای پس از ۱۳۵۸ هرچند از دایره‌‌‌ی زمانی مدنظر پژوهش ما تا حدی بیرون خواهد ‏رفت اما نظر به برآوردِ مناسباتِ درون‌‌‌ماندگارِ شوراهای کارگری که زمینه‌‌‌هایی را (از جهت شرایط سرمایه‌‌‌داری در ایران، ‏دولت، مناسبات کار، و توش و توان بدنه‌‌‌ی کارگری در مطالبه‌‌‌گری) به هنگام سربرآوردن طی کرده بودند، کمک می‌کنند تا ‏به اعتبار آن، بخشی از ماهیت شوراهای شکل‌گرفته به میانجی «بحران» (چه به اعتبار سرکوب باشد و چه دیگر دلایل) بر ‏ما پدیدار شود. بحرانِ حامل یک پدیده‌‌‌ی اجتماعی، از آن دست لحظاتی ست که دیالکتیکِ درون آن خود را می‌‌‌نمایاند و ‏چگونگی بروز و ظهور ذاتی در یک نمود روشن می‌‌‌شود.‏

🔸 در ارتباط با ارزیابی تجربه‌‌‌ی اداره‌‌‌ی شورایی کارگری در ایران، به ویژه از حیث تمرکز بر چرایی افول آن، همچنان‌‌‌که ‏در فرازهایی از قسمت های قبل آمد، دو رویکرد وجود دارد که در یکی بر مؤلفه‌‌‌ی «سرکوب حاکمیت» تأکید می‌‌‌شود و در ‏دیگری بر «ضعف‌‌‌های درون‌‌‌ماندگار جنبشی-سرمایه‌‌‌داری ضعیف». اهمیت تحلیل این دو رویکرد از آنجایی است که در ‏بیشتر مواقع این دو رویکرد از یکدیگر برداشتِ یک دیگری کاملا متضاد به‌‌‌دست می‌‌‌دهند که بیشتر از سنجش امر واقع راه به ‏دو بینش ایدئولوژیک می‌‌‌برد که در بیانِ تأکید گذارنده بر مؤلفه‌‌‌ی سرکوب به شکل دوگانه‌‌‌ی «یا شورایی یا سوسیال-دموکراسی ‏سرمایه‌دارانه» جلوه می‌‌‌کند و در بیانِ تأکید گذارنده بر «ضعف‌‌‌های درون‌‌‌ماندگار» به شکل دوگانه‌‌‌ی «یا رادیکالیسمِ رمانتیکی ‏یا ریشه‌‌‌نگری عقلانی».‏

🔸 با درنظر گرفتن اینکه سطح مداخله‌ی کارگران در اداره‌ی واحد اقتصادی تابعی از مبارزه‌ی طبقاتی است، مسئله عبارت ‏از قضاوت درباره‌‌‌ی درستی طرح شدن ایده‌‌‌ی اداره‌‌‌ی شورایی کارگری در اول انقلاب نیست؛ حتی مسأله بر سر فهم «شرایط ‏امکان» طرح ایده‌‌‌ی اداره‌‌‌ی شورایی هم نیست (زیرا می‌توان فهرستی از عواملِ از «فضای باز سیاسی» تا «تبلیغات گروه‌‌‌های ‏چپ» را به صورت پیشینی ردیف کرد)؛ مسأله بر سر نشان دادن چگونگی جریان یافتنِ دیالکتیک وجودی تضاد طبقاتی میان ‏کار و سرمایه در هنگامه‌‌‌ی بحرانی به نام انقلاب در ایران ۱۳۵۷ در هیأت و نمودِ تضاد میان شوراها و حاکمیت است.‏

🔸 تجربه‌‌‌ی اداره‌‌‌ی شورایی کارخانه‌‌‌ها در ابتدای انقلاب ایران، نظر به زمینه‌‌‌های سیاسی-اجتماعی بار بر حوزه‌‌‌ی کار، بعید ‏بود که برای مدت زمانِ زیادی بتواند به گونه‌‌‌ای موفقیت آمیز تحقق پیدا کند. به این ترتیب اهمیت مؤلفه‌‌‌ی «تداوم طبقه‌‌‌مندی ‏کارگران به میانجی تشکل‌‌‌یابی‌‌‌ها و مبارزات مستمر صنفی-سیاسی» به این برمی‌‌‌گردد که از حیث سیاسی لزومِ واقع شدن در ‏فضای یک تجربه‌‌‌ی همگرایی (نظیر اداره‌‌‌ی شورایی) نمی‌‌‌تواند ظرف مدت زمانی کم، سوژه‌‌‌های سیاسی‌‌‌ای را به بار بیاورد ‏که آنچنان خویش را خطابِ این فضای جدید ببینند که در تحقق نیافتنِ ایده‌‌‌ی مدنظر، بتوان عمده‌‌‌ی عاملیت را از آن «سرکوب ‏حاکمیتی» دانست. اما تحقق دموکراسی مستقیم از خلال ایده‌‌‌ی اداره‌ی شورایی، بیش از فراروی از سدی به نامِ «سرکوب ‏حاکمیتی» نیازمند «ملکه‌‌‌ی ذهن شدن مؤلفه‌‌‌های زیستِ مشارکتی در جریان تمرینِ مکرر پیگیری منافع جمعی از مسیرِ ‏هویت‌‌‌یابی جمعی طبقاتی است» و اگرچه نقش پُررنگ/کم رنگ حاکمیت در سیالیت/راکدی بالندگی تجربه‌‌‌ی سیاست‌‌‌ورزی ‏جمعی مردم را مطلقا نمی‌شود نادیده گرفت، اما صورتبندی مسأله به گونه‌‌‌ای که هر شکلی از تمرین و تحقق‌‌‌یابی ایده‌‌‌ی اداره‌ی ‏شورایی را در گرو ستیز با دولت می‌‌‌بیند، سقطِ دیالکتیک جزء و کل از طریق کل‌‌‌نگریِ عاری از تکینگی‌‌‌هاست.‏

🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید: ‏

https://wp.me/p9vUft-2mc


#امیرحسین_سعادت
#اداره‌ی_شورایی
#جنبش_کارگری #خودگردانی_کارگری #آصف_بیات #سعید_رهنما

👇🏽

🖋@naghd_com