▫️ بحران، سرکوب و بار دیگر انقلاب
نوشتهی: جلیل شکری
29 سپتامبر 2019
🔸 ظرف دو ماه گذشته جمهوری اسلامی وارد وضعیتی شد که بسیاری و از جمله سران نظام از آن با عنوان «پوستاندازی» یاد کردند. افزایش دستگیریها، صدور احکام سنگین برای مبارزان و آغاز دور جدید و شدیدتر تنشها در منطقه با رقیبان، جملگی نشانههایی بودند برای مهر تأیید زدن بر استفاده از اصطلاح «پوستاندازی».
از یک منظر شاهد اتفاق جدیدی نیستیم که به لحاظ شکلی تازه باشد و مشابه آن را در تمامی 40 سال گذشته بارها دیدهایم؛ و شاید درستتر این باشد که بگوییم سراسر تاریخ همهی حکومتها آکنده از این پوستاندازیهاست... پوستاندازی کنونی جمهوری اسلامی روال آشنایی است که هر حکومتی که خواهان بقاست باید به آن تن سپارد. اما مختصات این پوستاندازی جدید چیست؟
🔸 این پوستاندازی، همچون دیگر پوستاندازیها بیتردید در تقابل با رقیبان بینالمللی و منطقهای اتفاق میافتد و دارای تبعاتِ نظامی- اقتصادی است: از تحریمهای اقتصادی تا اختلالات سایبری در تأسیسات نظامی. اما حاکمان پیشاپیش «شُهدای» این رقابت ارتجاعی- سرمایهدارانه را روشن کردهاند... مسئله اما روشن کردن مصداق این «شهید» و «مجروح» است. بیانیهی اخیر حزب کارگزاران سازندگی (به عنوان نمونهوارترین نمایندهی بورژوازی تکنوکرات جمهوری اسلامی که حسن روحانی قطعا بهترین نمایندهی این جناح در عرصهی اجرایی طی تمامی دوران پس از انقلاب بوده است) این کار را راحت کرده است... این «اصل ماجرا»ست که معنای «شهید» و «مجروح» را روشن میکند: کارگران باید کار و تولید کنند (یعنی تحت شدیدترین فشارهای دستمزدی و کاری استثمار شوند (نمونهی قرارداد با چین) و کمونیستها به عنوان تهدیدی برای تمامیت ارضی باید تصفیه شوند. بنابراین اینکه نظام در وضعیت «پوستاندازی» است دلیلی نمیشود که دستور کار «پوست کندن» از مخالفان متوقف شود.
..
🔸 خروارها افسوس در پس استمرار نیافتن استعدادهای مترقی نهفته در «بهار عربی» و «دی ماه» و «هفتتپه-فولاد» و «کشاورزان اصفهان» و «همبستگی مردمی در جریان سیل ایران» خوابیده است و ما خود را مواجه با انبوه انتظارهای برآورده نشده مییابیم، اما اگر بکوشیم عروج دیگر بارِ دیکتاتوری و امپریالیسم را مبتنی بر یک چرخهی حیاتی دائمی و همچون مُسکنهای کوتاه مدت برای این سیستمها تحلیل کنیم، و نه «پایان تاریخ»ی که از پیاش ریشهدواندنی ماندگار برجا خواهد بود، و نیز در مواجهه با ارزیابی شکستهای مبارزاتمان رویکرد کنارهجویانه نداشته باشیم، همواره قادر به دیدن گُسلها و درز و تَرَکهای تهدید کنندهی کلیت وضع موجود خواهیم بود.
🔹 متن کامل این نوشته را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-12S
#جلیل_شکری #پوست_اندازی #انقلاب #سرکوب
👇🏽
🖋@naghd_com
نوشتهی: جلیل شکری
29 سپتامبر 2019
🔸 ظرف دو ماه گذشته جمهوری اسلامی وارد وضعیتی شد که بسیاری و از جمله سران نظام از آن با عنوان «پوستاندازی» یاد کردند. افزایش دستگیریها، صدور احکام سنگین برای مبارزان و آغاز دور جدید و شدیدتر تنشها در منطقه با رقیبان، جملگی نشانههایی بودند برای مهر تأیید زدن بر استفاده از اصطلاح «پوستاندازی».
از یک منظر شاهد اتفاق جدیدی نیستیم که به لحاظ شکلی تازه باشد و مشابه آن را در تمامی 40 سال گذشته بارها دیدهایم؛ و شاید درستتر این باشد که بگوییم سراسر تاریخ همهی حکومتها آکنده از این پوستاندازیهاست... پوستاندازی کنونی جمهوری اسلامی روال آشنایی است که هر حکومتی که خواهان بقاست باید به آن تن سپارد. اما مختصات این پوستاندازی جدید چیست؟
🔸 این پوستاندازی، همچون دیگر پوستاندازیها بیتردید در تقابل با رقیبان بینالمللی و منطقهای اتفاق میافتد و دارای تبعاتِ نظامی- اقتصادی است: از تحریمهای اقتصادی تا اختلالات سایبری در تأسیسات نظامی. اما حاکمان پیشاپیش «شُهدای» این رقابت ارتجاعی- سرمایهدارانه را روشن کردهاند... مسئله اما روشن کردن مصداق این «شهید» و «مجروح» است. بیانیهی اخیر حزب کارگزاران سازندگی (به عنوان نمونهوارترین نمایندهی بورژوازی تکنوکرات جمهوری اسلامی که حسن روحانی قطعا بهترین نمایندهی این جناح در عرصهی اجرایی طی تمامی دوران پس از انقلاب بوده است) این کار را راحت کرده است... این «اصل ماجرا»ست که معنای «شهید» و «مجروح» را روشن میکند: کارگران باید کار و تولید کنند (یعنی تحت شدیدترین فشارهای دستمزدی و کاری استثمار شوند (نمونهی قرارداد با چین) و کمونیستها به عنوان تهدیدی برای تمامیت ارضی باید تصفیه شوند. بنابراین اینکه نظام در وضعیت «پوستاندازی» است دلیلی نمیشود که دستور کار «پوست کندن» از مخالفان متوقف شود.
..
🔸 خروارها افسوس در پس استمرار نیافتن استعدادهای مترقی نهفته در «بهار عربی» و «دی ماه» و «هفتتپه-فولاد» و «کشاورزان اصفهان» و «همبستگی مردمی در جریان سیل ایران» خوابیده است و ما خود را مواجه با انبوه انتظارهای برآورده نشده مییابیم، اما اگر بکوشیم عروج دیگر بارِ دیکتاتوری و امپریالیسم را مبتنی بر یک چرخهی حیاتی دائمی و همچون مُسکنهای کوتاه مدت برای این سیستمها تحلیل کنیم، و نه «پایان تاریخ»ی که از پیاش ریشهدواندنی ماندگار برجا خواهد بود، و نیز در مواجهه با ارزیابی شکستهای مبارزاتمان رویکرد کنارهجویانه نداشته باشیم، همواره قادر به دیدن گُسلها و درز و تَرَکهای تهدید کنندهی کلیت وضع موجود خواهیم بود.
🔹 متن کامل این نوشته را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-12S
#جلیل_شکری #پوست_اندازی #انقلاب #سرکوب
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
بحران، سرکوب و بار دیگر انقلاب
نوشتهی: جلیل شکری حرفی در این نیست که خروارها افسوس در پس استمرار نیافتن استعدادهای مترقی نهفته در «بهار عربی» و «دی ماه» و «هفتتپه-فولاد» و «کشاورزان اصفهان» و «همبستگی مردمی در جریان سیل ایرا…
▫️ وضع کنونی، چشماندازها و راهکارها
▫️ احتمال ماندگاری جمهوری اسلامی و مواجههی چپ انقلابی با آن
نوشتهی: جلیل شکری
13 مارس 2021
🔸 فهرست تحولات اخیر داخلی، منطقهای و بینالمللی میتواند حاوی تحلیلهایی باشد که نادیدهگرفتن آنها میتواند راهنمای غلطی به مبارزات علیه حاکمیت بدهد. بررسی گمانهزنیهای محفلی و بنگاههای خبری دربارهی این تحولات و جمعبندیشان دربارهی جمهوری اسلامی را میتوان در دو دسته جا داد:
- با چراغ سبز آمریکا به جمهوری اسلامی، نظام در آستانهی یک دورهی تثبیت دیگر قرار گرفته است،
- بحرانهای همهجانبهی بار بر نظام که چکیدهاش را میتوان در بودجه ۱۴۰۰ دید، خیزشهای اجتماعیِ از جنس آبان ۹۸ را بهدنبال خواهد داشت که نظر به تزلزل پایههای نظام، روند سقوط آن را تسریع خواهد کرد.
🔸 این وقایع تا اندازهای شبیه به اوضاع و احوال جمهوری اسلامی در حدفاصل ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۸ است که با فروکشکردن دورهای از محدودیت منطقهای به سبب چیرگی منطق «محور شرارت» به اعتبار سیاست خارجی آمریکا صورت گرفت. در این دوره جمهوری اسلامی کوشید برای چیرگی سپاه بر اقتصاد و سیاست کشور، و نیز جهت تضمین بقای نظام از طریق افزایش عمق استراتژیک در منطقه، دور جدیدی از تثبیت را درپیش گیرد. به این منظور کار با افزایش مجوز مؤسسات مالی و اعتباری وابسته به سپاه (که امروزه جملگی به بانک تبدیل شدهاند) از اواخر دورهی اصلاحات کلید خورد، بخش اقتصادی سپاه از طریق دراختیارگرفتن پروژههای صنایع سنگین فعال شد، و چرخش گفتمانی صوریای از اصلاحات به عدالتخواهی بهمنظور ایجاد پایگاهِ اجتماعی بهاصطلاح مستضعفانه صورت گرفت که با تصفیهی وفاداران سابق به نظام از جناح مقابل بهنام مبارزه با فساد توأم بود. تکمیلکنندهی این همه، سرکوب سریالی جنبش زنان (کمپین یک میلیون امضاء)، کارگران (جنبش سندیکایی) و دانشجویان چپ (جریان داب و شورایی) و لیبرال (تحکیم وحدت) بود.
🔸 امروز البته سپاه در تدارک تأسیس یک امپراتوری بزرگ اقتصادی-سیاسی نیست، بلکه به تمامی آن را دراختیار دارد. از بابت تجربهی بازی در منطقه هم، جمهوری اسلامی بسیار باتجربهتر از سالهای ابتدای دههی ۱۳۸۰ است. همچنین برای هرچه بهتر جا افتادن چرخش گفتمانی به عدالتخواهی هم، اینبار بهعوض عمل بالا به پایین حاکمیتیِ یکباره، نیروهایی را در جامعهی مدنی (مانند جنبش عدالتخواه و چپهای موسوم به محور مقاومتی) بهخدمت گرفته است که پیشاپیش بتوانند تا جای ممکن عدالتطلبی جامعهی بحرانزده از سیاستهای سرمایهداری نئولیبرال را بهصورت کاذب نمایندگی کنند. به بیان گرامشیاییِ کلمه، دولت جنگی موضعی را از حیث گفتمانی در دستور کار قرار داده تا از یکسو بتواند پیشروی سه جریان کارگری، معلمی و دانشجویی را در حدفاصل ۹۶ تا ۹۸ خنثی سازد و از سوی دیگر بهویژه در حوزهی کارگری و دانشجویی که تشکلیابی منسجمتری نسبت به معلمان نداشتند، بذر انحلال و تحریف خطمشی را رُشد دهد.
🔸 شرایط اسفبار زندگی مردم که به اعتبار بودجه ۱۴۰۰ و شکاف عمیق میان دستمزد و سبد معیشت خانوار در سال آینده تداوم خواهد داشت، و نیز هرچه پُررنگترشدن وجوه فاشیستی دههی شصتی نظام در ارتباط با مسائل زنان و اقوام، خودبهخود شرط لازم برای دور جدیدی از خیزشها را مهیا کرده است؛ اما آنچه در این میان میبایست بهدقت مورد بازبینی قرار گیرد، این است که نظر به توصیفات بخش ابتدایی این نوشتار، توان سرکوب نظام بالاست و حتی با وقوع خیزش-قیامهایی در ابعاد دی و آبان، خاموشی آن پس از چند روز بهوسیلهی سرکوبی چه بسا خشنتر از دفعات پیشین، محتمل است. با نظر به این مؤلفه، چارهاندیشی برای «درنغلطیدن به سوگواری افسردهکننده» یا «مجال ندادن به ترسخوردگی عمومی» از پَسِ سرکوبی احتمالی، در کنار «چگونگی تداوم خیزش-قیامهایی با فاصلهی کم از پیِ هم» موضوعات اصلی مبحث «چه باید کرد؟» هستند.
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-240
#جلیل_شکری
#نقد #چپ_انقلابی #پراتیک #استراتژی #سرکوب
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ احتمال ماندگاری جمهوری اسلامی و مواجههی چپ انقلابی با آن
نوشتهی: جلیل شکری
13 مارس 2021
🔸 فهرست تحولات اخیر داخلی، منطقهای و بینالمللی میتواند حاوی تحلیلهایی باشد که نادیدهگرفتن آنها میتواند راهنمای غلطی به مبارزات علیه حاکمیت بدهد. بررسی گمانهزنیهای محفلی و بنگاههای خبری دربارهی این تحولات و جمعبندیشان دربارهی جمهوری اسلامی را میتوان در دو دسته جا داد:
- با چراغ سبز آمریکا به جمهوری اسلامی، نظام در آستانهی یک دورهی تثبیت دیگر قرار گرفته است،
- بحرانهای همهجانبهی بار بر نظام که چکیدهاش را میتوان در بودجه ۱۴۰۰ دید، خیزشهای اجتماعیِ از جنس آبان ۹۸ را بهدنبال خواهد داشت که نظر به تزلزل پایههای نظام، روند سقوط آن را تسریع خواهد کرد.
🔸 این وقایع تا اندازهای شبیه به اوضاع و احوال جمهوری اسلامی در حدفاصل ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۸ است که با فروکشکردن دورهای از محدودیت منطقهای به سبب چیرگی منطق «محور شرارت» به اعتبار سیاست خارجی آمریکا صورت گرفت. در این دوره جمهوری اسلامی کوشید برای چیرگی سپاه بر اقتصاد و سیاست کشور، و نیز جهت تضمین بقای نظام از طریق افزایش عمق استراتژیک در منطقه، دور جدیدی از تثبیت را درپیش گیرد. به این منظور کار با افزایش مجوز مؤسسات مالی و اعتباری وابسته به سپاه (که امروزه جملگی به بانک تبدیل شدهاند) از اواخر دورهی اصلاحات کلید خورد، بخش اقتصادی سپاه از طریق دراختیارگرفتن پروژههای صنایع سنگین فعال شد، و چرخش گفتمانی صوریای از اصلاحات به عدالتخواهی بهمنظور ایجاد پایگاهِ اجتماعی بهاصطلاح مستضعفانه صورت گرفت که با تصفیهی وفاداران سابق به نظام از جناح مقابل بهنام مبارزه با فساد توأم بود. تکمیلکنندهی این همه، سرکوب سریالی جنبش زنان (کمپین یک میلیون امضاء)، کارگران (جنبش سندیکایی) و دانشجویان چپ (جریان داب و شورایی) و لیبرال (تحکیم وحدت) بود.
🔸 امروز البته سپاه در تدارک تأسیس یک امپراتوری بزرگ اقتصادی-سیاسی نیست، بلکه به تمامی آن را دراختیار دارد. از بابت تجربهی بازی در منطقه هم، جمهوری اسلامی بسیار باتجربهتر از سالهای ابتدای دههی ۱۳۸۰ است. همچنین برای هرچه بهتر جا افتادن چرخش گفتمانی به عدالتخواهی هم، اینبار بهعوض عمل بالا به پایین حاکمیتیِ یکباره، نیروهایی را در جامعهی مدنی (مانند جنبش عدالتخواه و چپهای موسوم به محور مقاومتی) بهخدمت گرفته است که پیشاپیش بتوانند تا جای ممکن عدالتطلبی جامعهی بحرانزده از سیاستهای سرمایهداری نئولیبرال را بهصورت کاذب نمایندگی کنند. به بیان گرامشیاییِ کلمه، دولت جنگی موضعی را از حیث گفتمانی در دستور کار قرار داده تا از یکسو بتواند پیشروی سه جریان کارگری، معلمی و دانشجویی را در حدفاصل ۹۶ تا ۹۸ خنثی سازد و از سوی دیگر بهویژه در حوزهی کارگری و دانشجویی که تشکلیابی منسجمتری نسبت به معلمان نداشتند، بذر انحلال و تحریف خطمشی را رُشد دهد.
🔸 شرایط اسفبار زندگی مردم که به اعتبار بودجه ۱۴۰۰ و شکاف عمیق میان دستمزد و سبد معیشت خانوار در سال آینده تداوم خواهد داشت، و نیز هرچه پُررنگترشدن وجوه فاشیستی دههی شصتی نظام در ارتباط با مسائل زنان و اقوام، خودبهخود شرط لازم برای دور جدیدی از خیزشها را مهیا کرده است؛ اما آنچه در این میان میبایست بهدقت مورد بازبینی قرار گیرد، این است که نظر به توصیفات بخش ابتدایی این نوشتار، توان سرکوب نظام بالاست و حتی با وقوع خیزش-قیامهایی در ابعاد دی و آبان، خاموشی آن پس از چند روز بهوسیلهی سرکوبی چه بسا خشنتر از دفعات پیشین، محتمل است. با نظر به این مؤلفه، چارهاندیشی برای «درنغلطیدن به سوگواری افسردهکننده» یا «مجال ندادن به ترسخوردگی عمومی» از پَسِ سرکوبی احتمالی، در کنار «چگونگی تداوم خیزش-قیامهایی با فاصلهی کم از پیِ هم» موضوعات اصلی مبحث «چه باید کرد؟» هستند.
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-240
#جلیل_شکری
#نقد #چپ_انقلابی #پراتیک #استراتژی #سرکوب
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
وضع کنونی، چشماندازها و راهکارها
احتمال ماندگاری جمهوری اسلامی و مواجههی چپ انقلابی با آن نوشتهی: جلیل شکری با این تفاسیر شرایط اسفبار زندگی مردم که به اعتبار بودجه ۱۴۰۰ و شکاف عمیق میان دستمزد و سبد معیشت خانوار در سال آینده ت…
🔹نوشتههای دریافتی 🔹
▫️ قسم به خون یاران، ایستادهایم تا پایان!
▫️ مسیرها و چالشهای پیشِ روی جنبش دانشجویی
جمعی از دانشجویان
1 نوامبر 2022
📝 توضیح نقد: نوشتهی حاضر از سوی گروهی از دانشجویان برای سایت نقد ارسال شده است و با توجه به شرایط جنبش بدون ذکر نام نویسندگان منتشر میشود.
🔸 اوجگیری جنبش دانشجویی و کنشهای شکوهمند دانشجویان در چند هفتهی اخیر نویدبخش روزگاری نو در همگامی جنبشهای گوناگون اعتراضی در سراسر جامعه است. اشکال مختلف بروز این کنشها، از تجمع و تحصن گرفته تا اعتصاب و بیانیه، بخش مهمی از خیزش انقلابی این روزهای کشور است. اما تداوم و اثرگذاری جنبش دانشجویی مستلزم بررسی دقیقتر ویژگیهای فضای دانشگاه و شرایط خاص دانشجو در مقام سوژهای صنفی- سیاسی از یک سو، و واکاوی عمیق اقدامات فعلی و آتی رژیم برای سرکوب دانشجویان از سوی دیگر است. نکاتی که در ادامه میآید پیشنهادات و مسائلی تاکتیکی است که بحث و گفتوگوی بیشتر دربارهشان میتواند به درک عمیقتر مسیر و چالشهای پیشِ رو یاری برساند.
🔸 مهمترین مسئله در نظر گرفتن این نکته است که خیزش انقلابی کنونی برآیندی است از تمامی تضادهای جنسیتی، اتنیکی، اقتصادی و اجتماعیِ جامعه با رژیم حاکم، و به همین دلیل نمیتوان هیچ بخشی از خیزش را برابر با کلیت آن قلمداد کرد. به این ترتیب، جنبش دانشجویی نه «موتور پیشران» جامعه است و نه نماینده و مظهر آن، بلکه بخشی از این جنبش گسترده و سراسری است و باید با شناخت دقیق امکانها و بالقوگیهای خود با جنبش همراهی کند. بدیهی است که هیچ بخشی از جنبش صرفاً با اتکا به نیروی خود نمیتواند به سرنگونی رژیم، خواست اصلی و نهایی همهی مشارکتکنندگان، برسد، بنابراین از آنجا که چشمانداز پیشِ روی خیزش فقطوفقط با همیاری و همراهی تمامی بخشها حاصل میشود، همهی شاخههای متنوع باید تاکتیکهایی را به خدمت بگیرند تا در مسیر بلند رسیدن به هدف بیشترین اثرگذاری و بیشترین امکان مبارزهی مداوم را داشته باشند.
🔸 نباید از یاد برد که خیزش انقلابی جاری در ابتدای مسیر بلندِ پیشِ روی خود قرار دارد و موفقیت در این مسیر مستلزم آمادگی برای کنشهای جمعی در میانمدت و بلندمدت است. مهمترین کار شکل دادن به شبکهها و تشکیلاتی است که میتواند در روزهای تعیینکننده گامی برگشتناپذیر رو به پیش بردارد. تشکیل کمیتههای اعتصاب، کمیتهی پیگیری وضعیت دانشجویان زندانی و تعلیقی، کمیتهی حقوقی برای مشاورهی حقوقی به زندانیان دانشجو و غیردانشجو، کمیتهی اسکان برای دانشجویان خوابگاهی که از حضور در خوابگاه منع شدهاند یا بنابه شرایط امنیتی امکان بازگشت به خوابگاه را ندارند، و همینطور کمک به اسکان خانوادهی زندانیانی که از شهرهای دیگر برای پیگیری وضعیت زندانیان خود میآیند و... از جمله اقداماتی است که میتوان انجام داد. همچنین باید در نظر داشت که تکیهی بیشازحد به تشکلهای علنی، برای مثال شوراهای صنفی، با این خطر روبهروست که با دستگیری فعالانِ اغلب شناختهشدهی صنفی امکان دارد بخش مهمی از ارتباطات از میان برود و روند مبارزه مخدوش شود. از همین حالا باید شروع به تشکیل کمیتهها و تشکیلات تازه کرد...
🔹 متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3eM
#زن_زندگی_آزادی #قیام_ژینا
#جنبش_دانشجویی #سرکوب_دانشگاه
#مهسا_امینی
👇🏼
🖋@naghd_com
▫️ قسم به خون یاران، ایستادهایم تا پایان!
▫️ مسیرها و چالشهای پیشِ روی جنبش دانشجویی
جمعی از دانشجویان
1 نوامبر 2022
📝 توضیح نقد: نوشتهی حاضر از سوی گروهی از دانشجویان برای سایت نقد ارسال شده است و با توجه به شرایط جنبش بدون ذکر نام نویسندگان منتشر میشود.
🔸 اوجگیری جنبش دانشجویی و کنشهای شکوهمند دانشجویان در چند هفتهی اخیر نویدبخش روزگاری نو در همگامی جنبشهای گوناگون اعتراضی در سراسر جامعه است. اشکال مختلف بروز این کنشها، از تجمع و تحصن گرفته تا اعتصاب و بیانیه، بخش مهمی از خیزش انقلابی این روزهای کشور است. اما تداوم و اثرگذاری جنبش دانشجویی مستلزم بررسی دقیقتر ویژگیهای فضای دانشگاه و شرایط خاص دانشجو در مقام سوژهای صنفی- سیاسی از یک سو، و واکاوی عمیق اقدامات فعلی و آتی رژیم برای سرکوب دانشجویان از سوی دیگر است. نکاتی که در ادامه میآید پیشنهادات و مسائلی تاکتیکی است که بحث و گفتوگوی بیشتر دربارهشان میتواند به درک عمیقتر مسیر و چالشهای پیشِ رو یاری برساند.
🔸 مهمترین مسئله در نظر گرفتن این نکته است که خیزش انقلابی کنونی برآیندی است از تمامی تضادهای جنسیتی، اتنیکی، اقتصادی و اجتماعیِ جامعه با رژیم حاکم، و به همین دلیل نمیتوان هیچ بخشی از خیزش را برابر با کلیت آن قلمداد کرد. به این ترتیب، جنبش دانشجویی نه «موتور پیشران» جامعه است و نه نماینده و مظهر آن، بلکه بخشی از این جنبش گسترده و سراسری است و باید با شناخت دقیق امکانها و بالقوگیهای خود با جنبش همراهی کند. بدیهی است که هیچ بخشی از جنبش صرفاً با اتکا به نیروی خود نمیتواند به سرنگونی رژیم، خواست اصلی و نهایی همهی مشارکتکنندگان، برسد، بنابراین از آنجا که چشمانداز پیشِ روی خیزش فقطوفقط با همیاری و همراهی تمامی بخشها حاصل میشود، همهی شاخههای متنوع باید تاکتیکهایی را به خدمت بگیرند تا در مسیر بلند رسیدن به هدف بیشترین اثرگذاری و بیشترین امکان مبارزهی مداوم را داشته باشند.
🔸 نباید از یاد برد که خیزش انقلابی جاری در ابتدای مسیر بلندِ پیشِ روی خود قرار دارد و موفقیت در این مسیر مستلزم آمادگی برای کنشهای جمعی در میانمدت و بلندمدت است. مهمترین کار شکل دادن به شبکهها و تشکیلاتی است که میتواند در روزهای تعیینکننده گامی برگشتناپذیر رو به پیش بردارد. تشکیل کمیتههای اعتصاب، کمیتهی پیگیری وضعیت دانشجویان زندانی و تعلیقی، کمیتهی حقوقی برای مشاورهی حقوقی به زندانیان دانشجو و غیردانشجو، کمیتهی اسکان برای دانشجویان خوابگاهی که از حضور در خوابگاه منع شدهاند یا بنابه شرایط امنیتی امکان بازگشت به خوابگاه را ندارند، و همینطور کمک به اسکان خانوادهی زندانیانی که از شهرهای دیگر برای پیگیری وضعیت زندانیان خود میآیند و... از جمله اقداماتی است که میتوان انجام داد. همچنین باید در نظر داشت که تکیهی بیشازحد به تشکلهای علنی، برای مثال شوراهای صنفی، با این خطر روبهروست که با دستگیری فعالانِ اغلب شناختهشدهی صنفی امکان دارد بخش مهمی از ارتباطات از میان برود و روند مبارزه مخدوش شود. از همین حالا باید شروع به تشکیل کمیتهها و تشکیلات تازه کرد...
🔹 متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3eM
#زن_زندگی_آزادی #قیام_ژینا
#جنبش_دانشجویی #سرکوب_دانشگاه
#مهسا_امینی
👇🏼
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
قسم به خون یاران، ایستادهایم تا پایان!
مسیرها و چالشهای پیشِ روی جنبش دانشجویی میدانیم که رژیم بهشدت میکوشد شرایط جامعه را عادی جلوه دهد و خیزش را پدیدهای کمدامنه و گذرا معرفی کند. این نکتهای است که میتواند بسیار مفید باشد. در ش…
🔹نوشتههای دریافتی 🔹
▫️ جمهوری اسلامی و نرمالیزه کردن شر
14 ژوئن 2024
نوشتهی: امین حصوری
🔸 روند رنجبار رویارویی با دهشت نظام جمهوری اسلامی، یا حتی رصد مستمر تحولات کلان در جغرافیای ستم ایران، احتمالاً بارها ما را درگیر این پرسشِ معماوار کرده است که پلیدی بیانتهای این نظام چه سرشت (بُنمایه) و رانهای دارد. اینکه سادهسازان و سادهانگاران با واژههایی مثل «اسلام» و «ملاها» ظاهراً از کنار این معما رد میشوند، خود دلیلیست بر دغدغهی پاسخ، و لذا اهمیت وجودیِ پرسش. اهمیت این پرسش خصوصاً در این است که ماهیت این نظام قطعاً با قابلیت بازتولید و بقایِ شوم آن پیوند دارد. کافیست بهیاد بیاوریم که عمر این نظام سیاسیِ تباهیآور و بحرانساز بهرغم همهی بحرانهای درونی و بیرونیاش از ۴۵ سال گذشته است و تاکنون با وجود همهی خیزشها و مقاومتهای تودهای و جنبشهای اجتماعی، هر امکان و امیدی به تغییر را (با قساوت و رذالت) ناکام گذاشته است.
🔸 قصد این نوشتار ارائهی پاسخی جامع و درخور به این پرسشِ بنیادی نیست؛ بلکه با ارجاع به اهمیت آن و طرح خطوط کلی یک پاسخِ محتمل، این پرسش جانبی (و برآمده از پرسشِ اصلی) را برجسته میکند که: «چه وجهی از کارکردهای حکمرانیِ جمهوری اسلامی از همه موحشتر است؟». پاسخ فشردهی متن به پرسش اخیر چنین است: «نرمالیزه کردن شر»؛ یعنی سازوکارهای دولتیِ معطوف به عادینمایی و عادیسازیِ شر. بخش دوم این متن تلاشیست برای اقامهی استدلال و پارهای شواهد برای این مدعا و نیز اشاراتی به برخی سازوکارها و دلالتهای «نرمالیزه کردن شر». ولی پیش از آن، در بخش نخست، بهعنوان مقدمهای بلند ولی ضروری برای بخش دوم، معنای مورد نظر متن از مفهوم «شر» بازگو میشود که همچنین پاسخیست کلی (گیریم ناتمام و نادقیق) به پرسشِ بُنمایهی پلیدیِ نظام جمهوری اسلامی. در بیانی فشرده، متن حاضر بر آن است که بُنمایهی این شر (پلیدی) را میباید در مرگبنیادی و مرگآوریِ جمهوری اسلامی جستوجو کرد.
🔸 از این منظر، در بخش نخست، خطوط کلیِ تحول جمهوری اسلامی به یک دستگاه سرکوب تمامعیار تا مرتبهی «رژیم کشتار» را ترسیم میکنم؛ و در کنار آن، خصلت مرگآوریِ این نظام را در برخی کارکردهای ساختاریاش بهسان «ماشین مرگ» وارسی میکنم؛ با این توضیح که مفهوم «رژیم کشتار» خود ذیل مفهوم وسیعترِ «ماشین مرگ» میگنجد. در ادامه و در بخش دوم، دو مورد از مهمترین سازوکارهای نرمالیزه کردن شر معرفی میشوند: بازنماییِ انسجام در پیوستار تاریخی جمهوری اسلامی (از جمله دقایق بازسازیِ پیوستار نظام: با ارجاع به مثال انتخابات)؛ و نسبیسازیِ شر.
🔸 باید خاطرنشان کنم که برای حفظ فشردگی متن، تحلیل حاضر از «ماشین مرگِ» جمهوری اسلامی (بهسان سرمایهداریِ محلی)، فارغ از چگونگی مفصلبندی و تعاملِ تاریخیِ آن با سرمایهداریِ جهانی (بهسان ماشین مرگِ جهانی) بنا شده است؛ اگرچه بههیچرو نافیِ این پیوندِ حیاتی نیست. تندادن به این نارساییِ تحلیلی، بهمنظور اجتناب از گسترش دامنهی بحث به کارکردهای پیچیدهی امپریالیسم در جهان معاصر بوده است.
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-4bA
#نرمالیزه_کردن_شر
#ماشین_مرگ #رژیم_کشتار
#سرکوب #مبارزه_طبقاتی
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ جمهوری اسلامی و نرمالیزه کردن شر
14 ژوئن 2024
نوشتهی: امین حصوری
🔸 روند رنجبار رویارویی با دهشت نظام جمهوری اسلامی، یا حتی رصد مستمر تحولات کلان در جغرافیای ستم ایران، احتمالاً بارها ما را درگیر این پرسشِ معماوار کرده است که پلیدی بیانتهای این نظام چه سرشت (بُنمایه) و رانهای دارد. اینکه سادهسازان و سادهانگاران با واژههایی مثل «اسلام» و «ملاها» ظاهراً از کنار این معما رد میشوند، خود دلیلیست بر دغدغهی پاسخ، و لذا اهمیت وجودیِ پرسش. اهمیت این پرسش خصوصاً در این است که ماهیت این نظام قطعاً با قابلیت بازتولید و بقایِ شوم آن پیوند دارد. کافیست بهیاد بیاوریم که عمر این نظام سیاسیِ تباهیآور و بحرانساز بهرغم همهی بحرانهای درونی و بیرونیاش از ۴۵ سال گذشته است و تاکنون با وجود همهی خیزشها و مقاومتهای تودهای و جنبشهای اجتماعی، هر امکان و امیدی به تغییر را (با قساوت و رذالت) ناکام گذاشته است.
🔸 قصد این نوشتار ارائهی پاسخی جامع و درخور به این پرسشِ بنیادی نیست؛ بلکه با ارجاع به اهمیت آن و طرح خطوط کلی یک پاسخِ محتمل، این پرسش جانبی (و برآمده از پرسشِ اصلی) را برجسته میکند که: «چه وجهی از کارکردهای حکمرانیِ جمهوری اسلامی از همه موحشتر است؟». پاسخ فشردهی متن به پرسش اخیر چنین است: «نرمالیزه کردن شر»؛ یعنی سازوکارهای دولتیِ معطوف به عادینمایی و عادیسازیِ شر. بخش دوم این متن تلاشیست برای اقامهی استدلال و پارهای شواهد برای این مدعا و نیز اشاراتی به برخی سازوکارها و دلالتهای «نرمالیزه کردن شر». ولی پیش از آن، در بخش نخست، بهعنوان مقدمهای بلند ولی ضروری برای بخش دوم، معنای مورد نظر متن از مفهوم «شر» بازگو میشود که همچنین پاسخیست کلی (گیریم ناتمام و نادقیق) به پرسشِ بُنمایهی پلیدیِ نظام جمهوری اسلامی. در بیانی فشرده، متن حاضر بر آن است که بُنمایهی این شر (پلیدی) را میباید در مرگبنیادی و مرگآوریِ جمهوری اسلامی جستوجو کرد.
🔸 از این منظر، در بخش نخست، خطوط کلیِ تحول جمهوری اسلامی به یک دستگاه سرکوب تمامعیار تا مرتبهی «رژیم کشتار» را ترسیم میکنم؛ و در کنار آن، خصلت مرگآوریِ این نظام را در برخی کارکردهای ساختاریاش بهسان «ماشین مرگ» وارسی میکنم؛ با این توضیح که مفهوم «رژیم کشتار» خود ذیل مفهوم وسیعترِ «ماشین مرگ» میگنجد. در ادامه و در بخش دوم، دو مورد از مهمترین سازوکارهای نرمالیزه کردن شر معرفی میشوند: بازنماییِ انسجام در پیوستار تاریخی جمهوری اسلامی (از جمله دقایق بازسازیِ پیوستار نظام: با ارجاع به مثال انتخابات)؛ و نسبیسازیِ شر.
🔸 باید خاطرنشان کنم که برای حفظ فشردگی متن، تحلیل حاضر از «ماشین مرگِ» جمهوری اسلامی (بهسان سرمایهداریِ محلی)، فارغ از چگونگی مفصلبندی و تعاملِ تاریخیِ آن با سرمایهداریِ جهانی (بهسان ماشین مرگِ جهانی) بنا شده است؛ اگرچه بههیچرو نافیِ این پیوندِ حیاتی نیست. تندادن به این نارساییِ تحلیلی، بهمنظور اجتناب از گسترش دامنهی بحث به کارکردهای پیچیدهی امپریالیسم در جهان معاصر بوده است.
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-4bA
#نرمالیزه_کردن_شر
#ماشین_مرگ #رژیم_کشتار
#سرکوب #مبارزه_طبقاتی
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
جمهوری اسلامی و نرمالیزهکردنِ شر
نوشتهی: امین حصوری این نوشتار مرگبنیادی و مرگآوریِ نظام جمهوری اسلامی را عصارهی سرشت پلید آن معرفی کرده است. این برداشت بهواقع خوانشیست هنجاری از تاریخ کارکردهای ساختاریِ فاجعهبار جمهوری اسل…