مدیریار | Modiryar
837 subscribers
4.86K photos
673 videos
3 files
4.36K links
پایگاه جامع مدیریت
www.modiryar.com
مدیرمسئول
@mahdiyarahmadi
رئیس هیئت‌مدیره
@AhmadNiroomand
• اینستاگرام
https://www.instagram.com/modiryar_com
• ایتا
https://eitaa.com/modiryar
• گپ
https://gap.im/modiryar
احرازارشاد
http://t.me/itdmcbot?start=modiryar
Download Telegram
تب و مرگ
#دکتر_مهدی_یاراحمدی_خراسانی

«برای کسی بمیر که برایت تب کند» حکایت تلخ بده و بستان عاطفی است. دقیقاً همان جایی که بی محابا محبت می کنی و قدر و ارزش آن از سوی دیگران دانسته نمی شود و برای آن ارج و احترامی قائل نیستند این ضرب المثل قدیمی به دل می نشیند. اما تلخ است. خیلی هم تلخ است. این یعنی رسم محبت و مهربانی تنها زمانی برقرار باشد که آدمی پاسخی از طرف مقابل دریافت کند حتی اگر میزان آن کمتر از محبت ماست. گاهی انسان می ماند چه کاری درست است. واقعاً اگر این گونه باشد چیزی از اخلاص در احساس و محبت ناب باقی می ماند؟ یا اینکه آدمِ مهربان صرفاً وقتی معنا می یابد که کسی قدر عاطفه، مهرورزی و فداکاری او را بداند و حداقل اندازه ای از آن را جبران نماید در غیر این صورت نباید از سر مهربانی یا هر چیز دیگری به دیگران خوبی کرد یا برایشان کاری انجام داد و به آن ها حس خوبی هدیه کرد.

به راستی اگر این گونه باشیم و همواره صبر کنیم تا اطمینان حاصل نماییم فداکاری و بروز نیکی و احساس ما دیده می شود و متقابلاً تمام یا بخشی از آن جبران می شود آرام آرام رسم مهربانی ور می افتد و آدمی حتی برای نیکی کردن در حق عزیزانش باید چرتکه بیاندازد و حساب و کتاب نماید. من فکر می کنم باید از این مرحله گذر کرد، پرواز کرد به آسمان و از جایگاهی بسیار رفیع تر به این موضوع پرداخت. اگر بخواهم کمی شفاف تر برایتان بگویم باید عرض کن ایها الناس! بیشتر مردمان این زمانه قدر محبت را نمی دانند، جواب خوبی را با خوبی نمی دهند، یکی به آن ها بدهی دومی را هم طلب می کنند، تا فرصت پیدا کنند از شما استفاده می کنند و در وقت نیاز پشت شما را خالی می کنند، تنهایتان می گذارند و کاری به کارتان ندارند.

پس برای آن ها هرگز کاری انجام ندهید. اگر می خواهید بمیرید تا برای شما تب کنند بسی اشتباه و خطاست. چون وقتی بمیرید هر چقدر هم قبلش به شما قول داده باشند برایتان تب کنند زیر حرفشان می زنند و بدون آن که سر مزارتان حاضر شوند حلوای عزایتان را با ولع خواهند خورد. پس خالص و بی ریا مهربان باشید، عشق بورزید، مهربانی کنید و تنها و تنها خدا را در نظر داشته باشید، با او معامله کنید و طرف حسابتان صرفاً کسی باشد که از روی فضل به شما محبت می کند و جواب نیکی هایتان را ده برابر جبران می کند. به بندگان و مخلوقات خدا محبت کنید نه به مردم! که مردم فراموش کار هستند و بیشتر آن ها قدر محبت شما را به شایستگی نمی دانند.

اگر برای اجرای فرمان خدا به خلق خدا خدمت و محبت روا دارید، به آن ها نیکی کنید و «در دجله اندازید» بدون شک روزی ایزد «در بیابان شما دهد باز». به حساب خدا و در راه خدا کارکنید هم او که معبودی بی همتاست، از پدر و مادر به شما مهربان تر است و از رگ گردن به شما، خواسته ها، نیازها و علایق تان نزدیک تر، هیچ گاه فراموش نمی کند، بدی ها، عیب ها و کاستی های شما را می پوشاند، تا بتواند گذر می کند، می بخشد و نادیده می گیرد و در مقام بخشش، خوبی، احسان، فداکاری و مهربانی ده ها برابر جبران می کند و خود به شما برکت و رحمت ارزانی می دارد. هر کس برای دیگران تب کند یا بمیرد در نهایت پشیمان خواهد شد اما هر آن که برای رضای حق به دیگران محبت کند عاقبتش به خیر است و دلش گرم به پناهگاهی امن.

🔺منبع: #هفته_نامه_نخست،
🔻پنجشنبه ۹ آذر ۱۴۰۲، شماره ۹۹۰

#تحلیل_مسائل_روز
#پایگاه_جامع_مدیریار

www.modiryar.com

@modiryar
گاهی باید پذیرفت
#دکتر_مهدی_یاراحمدی_خراسانی

«پذیرفتن» یکی از مهم ترین راه های #آرامش و رهایی است. گاهی باید پذیرفت. شاید این جمله برای شما عجیب و غریب باشد ولی واقعیت دارد. بپذیرید کلی از رویاها و آرزوهای شما تحقق نمی یابد، بپذیرید خیلی از افرادی که به آن ها خوبی کرده اید فراموش می کنند یا به جای خوبی در حق شما بدی می کنند، قبول کنید گاهی دنیا تمام زورش را می زند تا حال شما را خراب کند و زندگی تان تلخ باشد، خیلی وقت ها چرخ روزگار مطابق میل من و شما نمی چرخد و موارد بسیاری است که دیگران سعی می کنند شایستگی ها و توانایی های ما را نفی کنند، نادیده بگیرند و برای پوشش حقارت خود دست به تحقیر و تخریب ما بزنند.

قبول کنید که گاهی حتی نزدیک ترین، عزیزترین و بهترین افراد زندگی شما قدرتان را نمی دانند، محبت شان را از شما دریغ می کنند و به راحتی شما را سر بازار بی وفایی می فروشند و نادیده می گیرند. درست است که زندگی در جای خود بسیار زیباست و خیلی وقت ها می تواند برای ما شادمانی و #اشتیاق را به همراه آورد ولی هرگز بدون درد و رنج نخواهد بود. اگر تمام تلاش خود را کردید و بر رنج یا دردی پیروز نشدید دست از مبارزه بی اساس و بی سرانجام بردارید و قبول کنید این ها رنج های واقعی زندگی شماست که هرگز نمی شود انکار کرد، نایده گرفت و با آن گلاویز شد.

رنج های زندگی خود را بپذیرید، قبول کنید و در آغوش بکشید و فراموش نکنید که شما تنها نیستید که درد و غمی دارید، همه ی آدم ها در زندگی رنج هایی دارند که تا انتهای عمر آن ها را رها نمی کند. وقتی این ها را بپذیری زندگی را همان طور که واقعیت دارد می بینی، سطح توقعات خویش را تعدیل و تصحیح می کنی و در درون خود به روشنی می یابی که همواره فرای آن چه دوست داریم اتفاقاتی رخ می دهد که از #اختیار ما خارج است و اگر راه درست مواجهه با آن ها را یاد نگیریم زندگی برایمان بسیار سخت و شاید حتی غیر ممکن خواهد بود. هر چند تلخ اما این رسم روزگار است که همه ی آن هایی که دوست شان داریم ما را دوست ندارند و همۀ آن چه خوبی کرده ایم خیلی زود به سوی ما بر نمی گردد.

گاهی روال ها و روندهایی وجود دارد که با تنظیمات ذهنی و فکری ما مطابقت ندارد. خیلی به خودتان سخت نگیرید و به دنبال کشف همه ی این پیچیدگی ها نباشید. در غیر این صورت نارضایتی و ناامیدی شما را فرا می گیرید و احساس لذت و مطلوبیت زندگی شما کاهش می یابد. باید همه ی توان و تلاش خویش را برای رونق و زیبایی زندگی به کار بگیریم، هر چه در چنته داریم رو کنیم، سالم و خالص باشیم و همواره به آن چه رضای الهی است #اعتماد کنیم.

زندگی خوب در بی رنجی و بی دردی تعریف نمی شود بلکه واقعیت یک زندگی سالم پذیرفتن همه ی نعمت ها و محدودیت هایی است که وجود دارد و ما مکلفیم از فرصت نعمت ها برای کاستن محدودیت ها و ایجاد و ساختن یک #زندگی مناسب و سالم استفاده کنیم. گاهی باید کوله بارت را بر زمین بگذاری، برخی از خواسته هایت را هر چقدر هم که برایت مهم و ارزشمند است نادیده بگیری و قبول کنی آن چیزی که دنبالش هستی تحقق نمی یابد. باید منطقی تر از همیشه باشی و برای آرامش روح و روان خود محدودیت ها، ناممکن ها و نشدنی ها را به رسمیت بشناسی و توقع زیادی نداشته باشی.

🔺 منبع: #هفته_نامه_نخست،
🔻پنجشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۲، شماره ۹۹۱

#تحلیل_مسائل_روز
#پایگاه_جامع_مدیریار

www.modiryar.com

@modiryar
پوستین وارونه
#دکتر_مهدی_یاراحمدی_خراسانی

«در آن روز اسلام را بيش از هر زمان ديگر تبليغ مي‌كنند. اما اين تبليغ به وسيله نااهلان و نادانان دين به دنيافروش انجام مي‌گيرد و اسلامي به ديگران عرضه مي‌كنند كه چون پوشيدن پوستين وارونه‌اي‌ است.» این جمله تأمل برانگیز بخشی از فرمایش امام علی علیه اسلام در خطبه ۱۰۷ #نهج‌_البلاغه است. دقیقاً همان جایی که حضرت با چشم بصیرت و مردم شناسی فرای زمان و پرده های غیب را می بیند

و به روشنی و درستی برای #تاریخ و مردمان آن به تصویر می کشد. «پوستين» ظاهر و نمای بسیار زیبایی دارد دارد اما درونش به شدت نازیبا است. اگر فردی ظاهر زيبايش را ببيند جذب آن مي‌شود و مایل است به هر قيمتي آن را به دست ‌آورد و بپوشد، ولي اگر جهت وارونه آن را ديد، تعلق خاطر پیدا نمی کند و از آن مي‌گريزد.

در کلام بزرگان و اوتاد همواره این موضوع به مسلمانان تذکر داده می شود که اسلام را با عمل شايسته و زيباي خود تبليغ كنيد، نه با زبان‌هايي كه در گفتار سنگ خارا را مي‌شكند و در رفتار آب را هم نمي‌بُرد. این در واقع توصیه ای است برای اخلاص در عمل، همراهی رفتار با گفتار، عدم فاصله بین ادعا و عمل و تکریم اخلاق و انسانیت و پرهیز از تناقض. مگر می شود فرزند آدم ادعای انسانیت و #مسلمانی داشته باشد ولی با زبانش دیگران را بیازاد،

در فکر و ذهنش مردم را خوار بشمارد، بیت المال را تضییع کند، حقوق دیگران را پایمال نماید و منافع شخصی خود و اطرافیانش را به مصالح عمومی و اجتماعی ترجیح دهد؟ خصوصاً عده ای که ظاهر مسلمانی به خود می گیرند، دم از اسلام می زنند، مسئولیتی دارند و در جایی مصالح و منافع مردم در اختیار آن هاست باید بیشتر از دیگران مراقب خود باشند و #تقوای_فردی و اجتماعی پیشه کنند.

یکی از فضیلت‌های اخلاقی که اثرات ویژه ای در رشد و بالندگی آدمی دارد، صداقت و اخلاص در گفتار و رفتار است. انسان‌ها به گونه ای خلق شده اند که با توجه به نیازمندی‌های گسترده ی روحی و جسمی مجبور هستند به صورت اجتماعی زندگی کنند. بدون شک چیزی که تدوام و مطلوبیت چنین حیاتی را ضمانت می نماید، درستکاری میان آحاد #جامعه است.

از این رو در صورتی که همه ی فعالیت های انسان بر مبنای #صداقت و درستکاری بنا نهاده شود و از هرگونه کژی و ناراستی مبرا باشد، زمینه‌های نیک بختی و ارزشمندی او فراهم می‌آید، به صورتی که گشوده شدن پنجره های کمال و بهروزی به روی جامعه بشری، تنها با استوار کردن پایه همه فعالیت ها بر صداقت و پاکی فراهم می‌شود.

بر اساس آموزه های دینی بالاترين درجه #ايمان اين است که درون و یا به اصطلاح باطن انسان در پاکي و درستي به نقطه اي مي رسد که هرگز پروايي ندارد اگر باطن او ظاهر شود و نگرانی ندارد از کيفرش اگر پنهان گردد. به تعبیر ساده تر انسان از لحاظ درجه پاکي و اخلاص باطن به نقطه اي مي رسد که ظاهر و باطنش يکي مي شود و صدق و سلامت در گفتار و کردار او قابل مشاهده خواهد بود.

خصوصاً این موارد زمانی اهمیت بیشتری می یابد که فردی در جایگاه #مدیریت می نشیند و مسئولیت و هدایت گروهی از افراد جامعه در اختیار اوست و مصالح و منافع مردم را تعیین می کند. در این صورت علاوه بر مراقبت و نظارت ویژه بر عملکرد خود باید از اثرات تصمیمات، رفتار و گفتارش در باور و مراتب اخلاق و گفتار آن هایی که با او در ارتباط هستند و به گونه ای از او تبعیت می کنند نیز با خبر باشد و حساسیت بیشتری نسبت آن نشان دهد.

🔺منبع: #هفته_نامه_نخست،
🔻پنجشنبه ۲۳ آذر ۱۴۰۲، شماره ۹۹۲

#تحلیل_مسائل_روز
#پایگاه_جامع_مدیریار

www.modiryar.com

@modiryar
فرای دوست داشتن
#دکتر_مهدی_یاراحمدی_خراسانی

کلام آخر را همین ابتدا عرض می کنم: باور کنید دوست داشتن کافی نیست. «فرای دوست داشتن» عوامل و مسائلی هست که از خود دوست داشتن اهمیت بیشتری دارد. در ارتباط با فرزندان، والدین، نزدیکان، همکاران، دوستان و یا هر عزیز دیگری که در زندگی شما وجود دارد و او را دوست دارید نیک بدانید که فرای #دوست_داشتن امور مهمی است که از خود آن به مراتب اهمیت بیشتری دارد.

احترام گذاشتن، عاقبت اندیشی، ادب و تربیت، عزت نفس، ایمان و تقوا و از همه مهم تر اخلاق و انسانیت در مورد عزیزان تان قطعاً اهمیت بیشتری از دوست داشتن دارد. اگر مهر و #علاقه به فردی سبب شود چشم ما بر بدی ها، کاستی ها، ضعف ها، نقاط منفی وی بسته شود و همواره و بدون چون و چرا او را تأیید نماییم آرام آرام در وی این توهم ایجاد می شود که همه ی آن چه به زبان می آورد و همه ی رفتارهایی که از خود نشان می دهد صحیح است.

بدین ترتیب فرد ممکن است در مواردی که دارای کمبود و کاستی است با سرعت به پیش برود و خود را به ورطه ضرر و نابودی برساند. شاید بهترین مثال در این رابطه فرزندان باشند. بسیاری از پدرها و مادرها هستند که علاقه ی شدیدی به فرزندان خود دارند. به گونه ای که هیچ گاه نمی توانند آن ها را گریان و ناراحت ببینند یا خواسته ی آن ها را اجابت نکنند.

این امر سبب می شود فرایند تربیت کودک به اصطلاح مختل شود و در مسیر زندگی و فراز و فرودهای آن با ناتوانی مواجه گردد و از نظر اصول ادبی برایش مشکلاتی ایجاد شود. شاید برای همین است که در گذشته ها مَثَل معروفی وجود داشت که می گفتند: «تربیت فرزند از خود فرزند مهم است» این بدان معنا بود که والدین در مسیر تکامل ذهنی و اخلاقی کودکان خود باید به گونه ای تلاش کنند که انسانی با #اخلاق و دارای رفتار مناسب بار آورند.

ایجاد تعادل و توزان بین عواطف و منطق در زندگی و مراوده با دیگران امری ضروری است که هیچ یک نباید قربانی دیگری شود. انسان ها در عین حال که باید به اصول و مبانی اخلاقی وفادار باشند نیازمند بهره مندی از سطح قابل قبولی از توجه و احساسات نیز هستند. پس بسته به سطح ارتباطی که با ما دارند باید رفتار خود با دیگران را به گونه ای تنظیم کنیم که هم #اصول_ارتباطات مورد توجه قرار گیرد و هم از نظر عاطفی و حسی حق آن ها تضییع نگردد.

مسأله مهم در این رابطه رفتارها یا دیدگاه های افراطی و تفریطی است که در هر یک از آن ها یکی تضییع یا قربانی دیگری می شود که در هر دو حالت آسیب های ارتباطی فراوانی را به دنبال خواهد داشت. در زندگی امروز برای «انتخاب درست» در تصمیمات اساسی زندگی باید عقل و احساسات در کنار یکدیگر قرار بگیرند. عقل قاعدتاً نقش منطقی را برعهده دارد و به شما یاری می دهد تا انتخاب های هوشمندانه ای داشته باشید، در حالی که قلب کنترل کننده احساسات است و #تصمیم_گیری بر مبنای احاساست گاهی ممکن است در تضاد با اصول منطقی باشد.

لذا انسان باید #مهارت_تصمیم_گیری و حل مسأله را داشته باشد تا در شرایط مختلف زندگی، در مواجهه با سایر انسان ها و همچنین هنگام برخورد با مشکلات و چالش های فراوانی که در مسیر زندگی خود با آن ها روبه رو می شود، بتواند تعادل و توازن بین عقل و قلب خود ایجاد کند. البته انجام دادن این کار همیشه به سادگی صورت نمی پذیرد و نیازمند تمرین و کسب مهارت های لازم است.


🔺منبع: #هفته_نامه_نخست،
🔻پنجشنبه ۳۰ آذر ۱۴۰۲، شماره ۹۹۳

#تحلیل_مسائل_روز
#پایگاه_جامع_مدیریار

www.modiryar.com

@modiryar
به وقت انتقام
#دکتر_مهدی_یاراحمدی_خراسانی

آن جا که جاه و مقام یافتید و زمانه قدرت و اراده ی امور را به شما بخشید و می توانستید به سختی انتقام بگیرید و آن هایی که ظلم یا بدی در حق شما کرده اند را سر جای خودشان بنشانید و به سختی مجازات کنید، دقیقاً همین جا هنگامه ی صبر و گذشت است. «به وقت انتقام» بر خود مسلط باشید، نفس عمیق بکشید، بگذارید و بگذرید و با خدا معامله کنید و امور خود را به او واگذار کنید تا «لذتی که در عفو هست» را بچشید و مشق بزرگی و کرامت بکنید. به راستی چه زیباست آن جایی که انسان قدرت دارد تا بدی را به بدترین شکل ممکن پاسخ دهد بر خودش و نفسش مسلط شود، خشم خود را فرو ببرد، از مردم بگذرد و نام خود را جز اهالی #احسان درج نماید و جواب بدی را با بدی ندهد.

مکافات و مجازات در حیطه ی نقش ها و وظایف انسان ها نیست پس آن را به کسی واگذار کنید که خود بر همه ی بندگان و رفتار و کردار آن ها #بصیر است، شاهد و قاضی است و در وقت لازم به بهترین شکل حق هر کسی را کف دستش می گذارد و پاداش نیکوکاران را چند برابر بیشتر به آن ها می دهد. من اعتقاد دارم خدا هست، می بیند، حمایت می کند، برایم کافی است و از هر خیر و نیکی انسان به بهترین شکل تجلیل به عمل می آورد. پس چرا باید خود را درگیر خشم و انتقام نمایم و تلخی و شدت آن را تحمل کنم و به جان بخرم وقتی قرار است زمانه به بهترین شکل خیر و شر عمل انسان ها را به سوی خودشان بازگرداند.

در کنزالاعمال حدیثی از #پیامبر_اعظم(ص) نقل شده است که می فرماید: «هنگامی که بندگان در پیشگاه خدا می‏ایستند، ندا دهنده‏ای ندا دهد: آن کس که مزدش با خداست برخیزد و به بهشت رود. گفته می‏شود: چه کسی مزدش با خداست؟ می‏گوید: گذشت کنندگان از مردم.» بخشش زهر کینه را از وجود انسان پاک می کند، به التیام یافتن ارتباطات آسیب دیده بین افراد کمک می کند، دشمنی ها را از بین می برد و عاقبت به سلامت و آرامش انسان می انجامد. درک این موضوع که بخشش چیست و چه اثراتی دارد بسیار مهم است و گام حیاتی در فرایند گذر کردن از مردم به حساب می آید. پس سعی کنید برای بخشش تعریف مشخصی داشته باشید که با مکارم اخلاقی و باورهای مذهبی، خانوادگی و شخصی شما سازگار باشد.

در #علم_روانشناسی بخشش را این گونه تعریف کرده اند: «بخشش تصمیمی آگاهانه و عمدی برای رهایی از احساس رنجش یا انتقام نسبت به فرد یا گروهی است که به شما آسیب رسانده اند. بدون توجه به اینکه آیا واقعا مستحق بخشش شما هستند یا خیر» وقتی شما کسی را می بخشید به معنای این نیست که اشتباه و خطایی را که در حق شما انجام داده است، انکار کنید. گذشت کردن نه به معنای فراموش کردن است و نه به معنای انکار خطای دیگران. بخشش شما را مجبور نمی کند که با شخصی که به شما آسیب رسانده است پیوندی دوباره ایجاد کنید، اگر چه می تواند به ترمیم یک رابطه آسیب دیده کمک کند.

در واقع شما با گذشت کردن و عدم روحیه #انتقام_جویی از تکرار رفتار نامطلوب و استمرار فضای غبار آلود در ارتباطات جلوگیری می کنید و با عبرت گرفتن از اتفاقات محیطی بدون کینه و هیجانات کاذب به سمت رفتار منطقی، عقلانی و در عین حال سالم و مطلوب حرکت می کنید. بخشیدن و گذشت کردن به این معنا نیست که طرف مقابل شما لزوماً ارزشمند و شایسته است بلکه بیانگر قدرت تسلط شما بر خویشتن و بزرگی و کرامتی است که شما از آن بهره مند هستید.

🔺منبع: #هفته_نامه_نخست،
🔻پنجشنبه ۷ دیماه ۱۴۰۲، شماره ۹۹۴

#تحلیل_مسائل_روز
#پایگاه_جامع_مدیریار

www.modiryar.com

@modiryar
اشیا گم شده یا پیدا شده؟!
#دکتر_مهدی_یاراحمدی_خراسانی

در حال ورود به #دانشگاه بودم که تجمع تعدادی دانشجو در برابر ویترینی نسبتاً بلند توجه مرا به خود جلب کرد. ایستادم و کمی با دقت بیشتر به آن ها نگاه کردم. نمی دانم چرا تا به حال این ویترین را ندیده بودم یا اگر چشمم به آن خورده بود برایم اهمیت خاصی نداشت. بالای ویترین تابلویی نصب شده که روی آن نوشته شده بود: «اشیای پیدا شده». دانشجویان خانم یا آقا یکی یکی کتاب، کارت، قلم، کیف، شارژر، کلاه، دستکش یا هر چیز دیگری را که گم کرده بودند در میان وسایل این ویترین جستجو می کردند که شاید پیدا کنند. بعضی از آن ها گمشده ی خود را یافته و با لبخندی رضایت بخش از آن جا راهی کلاس می شدند و تعدادی هم بعد از چند دقیقه ای جستجو ناامید محل را ترک می کردند. این صحنه را که دیدم با خودم گفتم این جا محل اشیای گم شده ی افراد است یا اشیای پیدا شده آن ها توسط دیگران؟!

البته که در کارکرد آن تفاوتی هم وجود ندارد. سپس این اتفاق فکر مرا به نکته ای مشغول کرد. در نگاهی کلان تر آدمی در زندگی خود چیزهای زیادی دارد که ممکن است از سر غفلت، سردرگمی، شلوغی و یا ... گم کند و از دست بدهد و بعداً مجبور شود دنبال آن ها بگردد. البته معلوم نیست که دوباره بتواند آن را پیدا کند، به دست آورد یا خیر؟ به بیان دیگر آدمی در مرور زمان و به فراخور مسائل و پدیده های مختلف زندگی و محیطی ممکن است چیزهای زیادی را که دوست دارد و بدان ها تعلق خاطر و نیاز دارد گم کند یا از دست بدهد که گاهی با وجود همه ی سختی هایی که بخاطر فقدان آن ها متحمل می شود به دلیل گرفتاری های ذهنی و روحی #غفلت می کند و حتی متوجه نبودن آن ها هم نمی شود. نعمت ها و مواردی همچون سلامتی، آرامش، امنیت، خانواده، ایمان، تقوا، انسان دوستی، خوشرویی و ... از مهم ترین این موارد هستند.

زندگی در عصر حاضر روی دور تند قرار دارد و همه ی ما شبانه روز درگیر مسائل و چالش هایی هستیم که گاهی ما را از هدف اصلی و غایی زندگی باز می دارد و در گذران عمر (در صورتی که از خود مراقبت نکنیم) ممکن است حتی بدون آن که متوجه بشویم ما را تبدیل به انسان دیگری نماید که خودمان هم او را قبول نداریم و هیچ گاه فکرش را نمی کردیم چنین شخصیت یا رفتاری در ما بروز و ظهور یابد. پس #مراقبت از خویشتن و دقت در رفتار و گفتاری که از خود در جامعه ارائه می دهیم اهمیت فراوانی دارد. شاید این ویترین برای آدمی مثالی باشد در مسجد، حرم، سالن ورزشی، کتابخانه، منزل پدر و مادر و یا هر جای دیگری که آدمی بتواند گمشده های خویش را در آن جستجو کند.

به عنوان مثال اگر خود را مقید کنیم روزی چند دقیقه بعد از نماز با آرامش بیشتر فکر کنیم، دعا بخوانیم و یا در هفته چند ساعتی را ورزش کنیم یا با اقوام و دوستان معاشرت نماییم بسیاری از مسائل آزاردهنده ی زندگی از ما جدا شود و یا اینکه به سطحی از آرامش دست پیدا کنیم که مطوبیت و رضایت ما از #زندگی را افزایش دهد. آدمی در غفلتی بزرگ همواره در پی نداشته هایش می دود و برای آن استرس و اضطراب دارد غافل از اینکه داشته های فراوانی دارد که به اندازه ی کافی از آن ها بهره نبرده است در حالی که آن ها می توانستند در موارد زیادی حالش را بهتر و زندگی اش را شیرین تر نمایند.

🔺منبع: #هفته_نامه_نخست،
🔻پنجشنبه ۱۴ دیماه ۱۴۰۲، شماره ۹۹۵

#تحلیل_مسائل_روز
#پایگاه_جامع_مدیریار

www.modiryar.com

@modiryar
معاون کلانتر
#دکتر_مهدی_یاراحمدی_خراسانی

#معاون_کلانتر نام کارتونی جذاب و بسیار پرطرفدار بود که در اوایل دهه ۱۹۶۰ میلادی ساخته شد. این کارتون در اواخر دهه پنجاه و همچنین در طول دهه شصت خورشیدی بارها و بارها از تلویزیون کشورمان پخش ‌شد. نقش اول کارتون شخصیتی بود که اصطلاحاً «معاون کلانتر» خوانده می‌شد و همه ی امور را در قبضه ی قدرت خود داشت. شخص کلانتر یا اصلاً دیده نمی شد و یا نقشی بسیار کمرنگ در روندها و فعالیت های جاری داشت. معاون کلانتر که از صلاحیت، هوش و استعداد چندانی هم برخوردار نبود هر کاری دلش می خواست انجام می داد و هر تصمیمی که صلاح می دانست می گرفت و هرگز خود را در مقابل کسی پاسخگو نمی دانست. و چون اختیارات به صورت کامل در دست او بود و مسئولیت ها به گردن کلانتر، با شجاعت و بدون در نظر گرفتن عواقب کار خود در میدان عمل تاخت و تاز می کرد.

هر چند از آن زمان سال ها گذشته است اما خاطرات این اثر #پویانمایی در ذهن مخاطبان به خوبی مانده است. اکنون علاوه بر خاصیت نوستالوژی که آن اثر دارد «معاون کلانتر» تداعی کننده و بیانگر شیوه ای از مدیریت نیز هست که در آن نفر دوم کار نفر اول را می کند بدون آن که مسئولیت داشته باشد یا رد پا و امضایی از او به جای بماند. برخی مدیران چون یا حوصله ی کار اجرایی و مدیریتی را ندارند و یا به دلیل این که توان و تجربه ی انجام برخی از امور اجرایی در آن ها وجود ندارد موارد را به نفر دومی که به عنوان جانشین، قائم مقام یا معاون آن هاست واگذار می کنند و دیگر به خیر و شر امور هیچ کاری ندارند و در بسیاری موارد حتی به خود زحمت نمی دهند کیفیت عملکرد و یا تصمیمات آن فرد را بررسی کنند.

این نوع رفتار در واقع به نوعی فرار از #مسئولیت و اقدام ناصواب مدیریت است که سبب می شود بعد از گذشت زمانی نه چندان زیاد آن نفر دوم آرام آرام علایق و سلایق خود را جانشین اصول و ضوابط نماید و زمام سیستم و سازمان را کاملاً در دستان خود بگیرد. حکایت تولد «شاه قلی های مدیریتی» روایتی تلخ از عدم درک و اهمیت یک جایگاه مدیریتی است که در ذهن برخی افراد وجود دارد. شاید عده ای فراموش می کنند منصب مدیریت بیشتر از آن که «مقام» باشد «مسئولیتی» است که بر دوش افراد قرار می گیرد که روزی در دادگاه الهی باید پاسخگوی چگونگی رفتار خود در آن موقعیت باشند. آن چه با صرفه و صلاح مردم و منافع عمومی سر و کار دارد هرگز جای تساهل و تسامح نیست که بخواهیم آن را به غیر واگذار کنیم و از تبعات و پیامدهای آن غفلت بورزیم.

یک اصل جاوید در همه نظام های #مدیریتی وجود دارد که طبق آن عنوان می شود که شاید بتوان برخی امور و اختیارات جایگاه مدیریتی را به فرد یا افرادی تفویض کرد اما هرگز مسئولیت ها قابل تفویض نخواهد بود. تفویض اختیار انجام کار به دیگران می‌تواند منجر به افزایش چندین برابر بهره‌وری در سازمان شود، به شرط آنکه بدانید این کار را چگونه به شکل درست خود انجام دهید. تفویض اختیار دارای فرآیند مشخصی است. همچنین امر واگذرای اختیارات در سطوح سلسله مراتب سازمانی قواعد و پیش نیازهایی لازم دارد که از مهم ترین آن ها؛ اول برخورداری آن فرد از شرایط احراز تفویض اختیار است، دوم دقیقاً توضیح دهید که از کارکنان چه چیزی می‌خواهید انجام دهند و سوم این که مدیر ارشد هرگز نباید بعد از واگذاری امور دچار غفلت شود و از کیفیت روند اقدامات و تصمیمات افراد بی خبر باشد.

🔺منبع: #هفته_نامه_نخست،
🔻پنجشنبه ۲۱ دی ماه ۱۴۰۲، شماره ۹۹۶

#تحلیل_مسائل_روز
#پایگاه_جامع_مدیریار

www.modiryar.com

@modiryar
کسی نمی دانست
#دکتر_مهدی_یاراحمدی_خراسانی

قدیم ترها سبک و سیاق #زندگی با امروز فرق داشت. خانواده های بزرگ، خانه های ویلایی با حوض و حیاط و باغچه و اهالی خانه ای که برای هم جان می دادند، کنار هم بودند و همواره از حال هم خبر داشتند. رضا رفیق قدیمی من از آن مردمانی هستند که خانواده ای اصیل، سنتی و بزرگ دارند. روزی برایم از خاطرات قدیم و اوضاع و احوال خانواده اش تعریف کرد. گفت: همه ی ما از حال و هوای هم با خبر بودیم. این که چه گرفتاری ها و مشکلاتی داریم، چه دردهایی ما را عذاب می دهد، چه آرزوهای برآورده نشده ای در دلمان وجود دارد، چقدر پول کم داریم و خلاصه رنج ها و غم های ما چیست؟

البته ما خانواده ای همدل و همگرا هستیم که به شدت به هم کمک می کنیم، پای درد و دل های هم می نشینیم، حال یکدیگر را خوب می کنیم و تا جایی که بشود کم و کاستی های هم را پوشش می دهیم. از قدیم در خانه ی ما رسم بوده است که همه بدون ملاحظه دردها و غم هایشان را می گفتند و همگان خود را شریک می دانستند و برای حل و فصل مشکلات از هم سبقت می گرفتند. این روال و روند هر چند کمرنگ شده و به دلیل زندگی های #آپارتمانی و دور از هم تا حدودی آسیب دیده اما کماکان اصالت خود را حفظ کرده است.

چندی قبل همه در منزل پدری دور هم بودیم و به سیاق قدیم صدای #معاشرت خانوادگی ما تا چند تا خانه آن طرف تر می رفت. همین طور که از هر دری سخنی می گفتیم دیدم خواهرم مثل همیشه بشاش و خوشحال نیست. پرسیدم چیزی شده؟ گفت نه خوبم. به یکباره همه جمع ساکت شدند و حواسشان معطوف به ما شد. گفتم خواهر جان داشتیم؟ مگر می شود در بین ما کسی دردی یا غمی داشته باشد و از خانواده پنهان کند؟ دیدم بغضی کرد و گفت: می دانی داداش مشکل مرا شما نمی توانید حل کنید. جای بابا خالی. کاش هنوز زنده بود.

پاسخی داد که کلام در زبانم قفل شد. برادر بزرگترم گفت: راست می گوید اصلاً بابا یک جور دیگر بود. حمایت و #پشتیبانی و دلگرمی بابا با همه متفاوت بود. هر کسی در این رابطه حرفی زد و انگار داغ دلمان تازه شده باشد همه از حمایت ها و حضور پدر تعریف کردیم. در هیاهو و سر و صدای اهالی خانه به فکر فرو رفتم. با صدای خواهرم به خود آمدم گفت: دارم حرف می زنم حواست کجاست؟ گفتم ببخشید داشتم فکر می کردم. پرسیدم: بچه ها کسی از شما دردی، رنجی، غمی، درد دلی، سخنی از تورم، سختی زندگی، خواسته ای، نیازی چیزی از بابا شنیده اید؟

همه به هم نگاه کردیم و #سکوت. کسی از دردهای بابا خبر نداشت، کسی نمی دانست او چه آرزوهایی دارد، برعکس همه ی اهل خانه هیچ وقت بابا غم هایش را با ما شریک نشد، بابا در سخت ترین شرایط هم خودش را کنترل می کرد و کسی از ما حتی اشک او را ندید، اجازه نمی داد آب توی دلمان تکان بخورد، بابا که بود احساس خیلی خوبی داشتیم مثل آن که تکیه بر کوه کرده ایم. این جریان باعث شد دوباره من و خانواده ام به یاد آوریم دیگر بابا نداریم و زندگی بدون او بسیار سخت تر و تلخ تر از گذشته شده است.

کسی جایش را پر نمی کند و #مرهمی التیام بخش فقدان او نیست. بعد نگاهی به من کرد و گفت: تو که اهل قلمی و این طرف و آن طرف می نویسی مطلبی برای کسانی که پدرانشان در قید حیات هستند بنویس و به صورت جدی به آن ها یادآوری کن تا هستند قدر این نعمت تکرار نشدنی و بزرگ را بدانند. هر چند این جمله ظاهری کلیشه ای دارد ولی حتی اگر هر روز تکرار شود باز هم کم است.

🔺منبع: #هفته_نامه_نخست،
🔻چهارشنبه ۳ بهمن ماه ۱۴۰۲، شماره ۹۹۸

#تحلیل_مسائل_روز
#پایگاه_جامع_مدیریار

www.modiryar.com

@modiryar
باور کنید خدا هست!
#دکتر_مهدی_یاراحمدی_خراسانی

گویند عالمی بزرگ و #صاحب_کرامات را برای مجلس موعظه، ارشاد و علم آموزیِ مردم دعوت کردند تا خلق الناس از فیوضات کلامش پند گیرند و بر درجات علمی و اخلاقی خود بیافزایند. جمعیت پرشماری از ارادتمندان و مریدان وی در این جلسه حضور پیدا کردند، محترمانه پای منبر زانو زدند و مشتاقانه آماده شنیدن مواعظ وی شدند.

ایشان با احترام و تجلیل مردم وارد جلسه شد و بعد از خوش و بش با جمع بر بلندای منبر نشست. بعد از یاد خدا و سلام و صلوات بر #پیامبر_اعظم(ص) و خاندان مطهر ایشان عالم جلیل القدر به مقدسات بسیاری سوگند یاد کرد و گفت: «ایها الناس باور کنید خدا هست»، دوباره چندین بار سوگند یاد کرد و ادامه داد: «باور کنید خدا می بینید» و باز بعد از چندین بار قسم خوردن افزود: «او نیکوکاران را به بهترین شکل پاداش می دهد و بدکاران در حق مردم را مجازات می کند»

سپس مجدد به خدا و #اهل_بیت سلام داد و از منبر پایین آمد. سر و صدا و هیاهوی بسیاری در میان جمعیت به پا شد. بیشتر مردم با خود فکر کردند این جلسه بار معنایی و محتوایی خاصی نداشت و مجلس با عظمت و بزرگی که تشکیل داده بودند تا از کرامات معنوی و فضایل علمی عارف و عالمی بزرگ بهره بگیرند بسیار کوتاه و به ظاهر با ذکر چند جمله که از بدیهیات بود و بر همگان آشکار خیلی زود تمام شد.

از این رو مردم گرداگر شیخ جمع شدند و #فلسفه این ماجرا را از او سئوال کرند. ایشان رو به جمع کرد و گفت: «شما ادعا دارید از آن چه من گفته ام با خبر بودید و به آن ایمان داشتید؟» همه پاسخ دادند آری! سخن تازه ای نبود. همه ی ما می دانیم و باور داریم خدا هست، می بینید و پاداش و جزا می دهد. ما آمده بودیم از منبع فیاض علم و معرفت شما بهره مند شویم که این گونه شد. شیخ مجدد و چند بار دیگر از آن ها با جملاتی در این رابطه و با همین مضمون اعتراف گرفت.

سپس با صلابت و شدت کلام بیشتر بدون آن که در چشم احدی از مردم نگاه کند گفت: می دانید خدا هست و دروغ می گویید، خبر دارید خدا می بیند و حقوق یکدیگر را تضییع می کنید، حرام خدا را حلال می کنید و حلال خدا را حرام، چگونه #اعتقاد به معاد و روز حساب دارید در حالی که از خدا غافل هستید و در حق خود و یکدیگر ظلم و ستم روا می دارید؟

من خواستم به شما هشدار بدهم که اخلاق، #انسانیت و تقوا تنها در زبان نیست و باید در ذهن و ضمیر، فکر و گفتار و کردار شما نمایان و در همه امورات زندگی تان جاری و ساری باشد. گویی بسیاری از ما در هیاهوی زندگی، خصوصاً اکنون که رسانه ها و شبکه های اجتماعی به صورت گسترده ای زندگی ما را فرا گرفته اند فراموش می کنیم خدا هست، می بیند و روزی باید پاسخگوی کردار و گفتار خویش باشیم. پس باید به خود بیاییم و کاری بکنیم قبل از آن که هیچ کاری از ما بر نمی آید!

🔺منبع: #هفته_نامه_نخست،
🔻پنجشنبه ۱۲ بهمن ۱۴۰۲، شماره ۹۹۹

#تحلیل_مسائل_روز
#پایگاه_جامع_مدیریار

www.modiryar.com

@modiryar
چه کسی گفته فردا مهم تر است؟
#دکتر_مهدی_یاراحمدی_خراسانی

تلاش کنید، برنامه ریزی داشته باشید، #هدفمند زندگی کنید، امید و شادمانی خود را از دست ندهید، هر چه در چنته دارید رو کنید و برای رسیدن به اهداف و آرزوهایتان تلاش کنید و سر از پا نشناسید اما فراموش نکنید آنچه نقد است و قطعاً در اختیار شماست «اکنون» است و هیچ آینده ی قطعی و ضمانت شده ای برای احدی از مخلوقات خداوند وجود ندارد. فردای هیچ کس حتمی نیست پس امروز را دریابید که شاید فردا دیر باشد. انسان ها بین دو عدم در اسارت هستند. گذشته ای که پشت سر آن ها قرار دارد و جز خاطراتش هیچ اثری از آن باقی نمانده است و آینده ای که هنوز نیامده و هیچ کسی را از آن خبری نیست و تضمینی هم ندارد تا بدان برسد.

پس باید دم را غنیمت شمرد و از لحظه به لحظه ی زمانی که در آن قرار داریم و فرصتی که خدای مهربان در اختیار ما قرار داده است بهره ببریم. قدر زمان حال را بدانید که گذشته برنمی‌گردد و آینده شاید هرگز نرسد و نیاید .بی شک خداوندی که امروز هم ما را از خواب بیدار کرده، به ما فرصت ادامه ی زندگی را داده، نعمت سلامتی را به ما ارزانی داشته است خود برای ما برنامه دارد، از ما حمایت می کند، روزی ما را مقدر و تضمین ساخته است و با دستی که بالای همه ی دست هاست در برابر همه ی مشکلات و دشمنی ها به ما یاری می رساند. پس دیگر چه باک از امواج متلاطم زندگی! باید توکل کرد و توسل داشت و با باور و یقین به سمت اهداف متعالی #زندگی حرکت کرد.

برخی می دوند، حرص می خورند، خود را به زمین و آسمان می زنند برای رسیدن به آینده های دوردست که نه قطعی و حتمی است و نه قرار است که اتفاق خاصی در آن رخ بدهد. باور کنید «دور دست ها خبری نیست» و هر آنچه هست صرفاً اکنون است پس دم را قدر بدانید و #غم_فردا نخورید که خدای امروز ما فردا و فرداها هم زنده است، صدای ما را می شنود، از غم های ما خبر دارد و هر جا لازم باشد ما را یاری می رساند و دست نوازش بر سر ما می کشد. برخی انسان ها آن قدر کمال گرا و ایده آل گرا هستند و به رویاهای بزرگ و دور خود می اندیشند که امروز را از یاد می برند و فراموش می کنند این روزهایی که در آن هستیم جزء مهم و قطعی زندگی ماست و فرداهای دور دست هر چقدر هم مهم باشد حتمی نیست و معلوم نیست کدام یک از ما به آن می رسیم.

اصلاً کی گفته فردا مهم تر است؟ مگر قرار است فرداها یا دور دست ها چه اتفاقی بیفتد که امروز را از رونق انداخته است؟ کمی دقیق به آن چه پیرامون شماست نگاه کنید، کمی نسبت به خلقت آدمی و عدم قطعیت های آن بیندیشید شاید بسیاری از رفتارهای شما نیاز به اصلاح داشته باشد. نباید آن قدر مقصد (هدف) مهم و حیاتی باشد که مسیر فراموش شود. باور کنید گاهی خود «مسیر» می تواند «هدف» خیلی خوبی برای افزایش مطلوبیت و لذّت بردن از زندگی باشد. مسیری که در آن قرار داریم جزئی حیاتی از زندگی ماست پس قدر بدانید و از آن لذّت ببرید که هیچ انسانی دوبار زندگی نمی کند. قدر دلخوشی های ساده زندگی خود را بدانید و شاکر نعمت های بزرگ «امنیت» و «سلامت» باشید که این نهایت #شادمانی در زندگانی است.

🔺منبع: #هفته_نامه_نخست،
🔻چهارشنبه، ۱۸ بهمن ۱۴۰۲، شماره ۱۰۰۰

#تحلیل_مسائل_روز
#پایگاه_جامع_مدیریار

www.modiryar.com

@modiryar