🌹محفل شهدا🌹
606 subscribers
47K photos
39.3K videos
659 files
1.87K links
اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل الفرجهم اینجا محفل شهداست به محفل شهدا خوش آمدید
Download Telegram
و در نهایت #شهادت🥀 چه زیبا او را برگزید. وهادی فدای امام هادی (ع)🥀 شد

یکی از دوستان روحانی برای معرفی هادی ذوالفقاری🥀 اینگونه می گفت:

وقتی انسانی کارهایش را برای خدا و پنهانی انجام دهد، خداوند در همین دنیا آن را آشکار می کند
هادی ذوالفقاری مصداق همین مطلب است. او #گمنام فعالیت کرد و #مظلومانه_شهید🥀 شد.

به همین دلیل است که بعد از #شهادت🥀، شما از هادی ذوالفقاری🥀 زیاد شنیده اید و بعد از این بیشتر خواهی شنید.
و در نهایت #شهادت🥀 چه زیبا او را برگزید. وهادی فدای امام هادی (ع)🥀 شد

یکی از دوستان روحانی برای معرفی هادی ذوالفقاری🥀 اینگونه می گفت:

وقتی انسانی کارهایش را برای خدا و پنهانی انجام دهد، خداوند در همین دنیا آن را آشکار می کند
هادی ذوالفقاری مصداق همین مطلب است. او #گمنام فعالیت کرد و #مظلومانه_شهید🥀 شد.

به همین دلیل است که بعد از #شهادت🥀، شما از هادی ذوالفقاری🥀 زیاد شنیده اید و بعد از این بیشتر خواهی شنید.
ودر میان آنها یک جنازه وجود دارد که سالم است اما #گمنام!🥀 وهیچ مشخصه ای ندارد، فقط در دست راست او دو انگشتر عقیق است.به یاد هادی افتادم.رفتم و کامیون #پیکرشهدا🥀 را دیدم.

خودش بود. 👈اولین شهید شیخ هادی🥀 بود که آرام خوابیده بود. صورتش کمی سوخته بود اما کاملاً واضح بود که هادی🥀 است.

یاد روزی افتادم که با هم از سامرا🥀 به بغداد بر می گشتیم. #هادی 🥀می گفت برای شهادت🥀 باید از خیلی چیزها گذشت. و از برخی گناهان فاصله گرفت...
🕊🖤🕊

ڪاش تقدیر #شهـادت 

بہ سرانجام شود...

و ڪسے هست  

ڪہ میلش شده #گمنام شود

عشق یعنے حرم بے بے و من مے دانم!

باید این #سر برود

تا دلم ❤️ آرام شود... 

🕊سلام صبحتون شهدایے
به روایت از دوست #شهید :اولین دیدار من با #طلبه جهادی از #مسجد و#هیئت شروع شد من #دانیال را می‌شناختم اما #جذب ایشان شدم و تمام اینها نشانه ا#خلاص و #بصیرت شون بود واقعا #شهیدانه #زندگی می‌کرد و #رفتار #شهیدانه‌ای داشت و #علاقه شدیدی به #شهدا بخصوص #شهید حججی داشت.
🍃🌷🍃
#اخلاص، #ایثار در #مال و #جان #سه ویژگی #منحصر به‌فرد شون بود.
یکی از #ویژگی‌های منحصر به #فردی که داشت مسئله #اخلاصش بود، در روسای آهوان به عنوان #مدیرمسئول شعبه موسسه فرهنگی #قرآنی #بیت‌الاحزان حضرت زهرا (س)🌷 انتخاب شد خودم دیدم.

با اینکه خودش و خانواده‌اش از لحاظ مالی خانواده ضعیفی بودند اما برای #کارهای #قرآنی از #هزینه‌های شخصی استفاده می کرد بدون هیچ #چشمداشتی این #کارها را #پیگیری می‌کرد و اگر #خدمتی می‌کرد برای #اسلام،#قرآن و #خدا بود و هر جا این مجاهدت #خالصانه باشد، نتیجه #خوبی هم دارد.
🍃🌷🍃
در شهرستان قلعه‌گنج این #طلبه جهادی بسیار #گمنام بود با اینکه خیلی #فعال بود اما #اخلاص داشت،#خدمت در #مناطق محروم و #صعب‌العبور و به دلیل #اخلاص در #کارهایش بود که با #آسمانی شدنش #شهرت پیدا کرد.
🍃🌷🍃
روز قبل از اینکه #مهدی به #سوریه برود، یک بار سفرش لغو شد، همسرشون گفتند:حالا که قسمت نشده عید را پیش‌مان بمان. #مهدی گفته بود  من دیگه  #دلم #کنده شده چرا درک نمی‌کنید که دیگر نمی‌توانم #بمانم.😭😭
🍃🌷🍃
#مهدی #اعتقاداتی داشت که باعث شده بود از همه #علایق و #دغدغه‌های #خانوادگی‌اش #دل بکند و برود وگرنه که #آدمی #فوق‌العاده #خانواده‌دوست بود.😭
🍃🌷🍃
#مهدی #طور دیگری #بچه‌هاش رو#دوست داشت. وقتی به خانه ما می‌آمدند، من از دخترش فاطمه می‌خواستم پیشم بنشیند. می‌گفت: می‌خواهم کنار #بابا باشم. یک مدت #کوتاه هم نمی‌خواست از #پدرش #دور باشد.
🍃🌷🍃
#نماز اول وقتش #ترک نمی‌شد.#مهدی #دو تا خ#صلت بارز داشت؛ #یکی #نماز اول وقت، #دومی #احترام به #دیگران و #خوش‌خلقی.
🍃🌷🍃
در روستای‌مان یزدل #امامزاده #بی‌بی زینب🌷 داریم که #مهدی #علاقه زیادی به آنجا داشت. در حریم #امامزاده #سه #شهید #گمنام💔 دفن هستند. #مهدی مرتب به #زیارت‌شان می‌رفت.😭
🍃🌷🍃
#زیارت #شهدای گمنام #امامزاده و گلزار #شهدای یزدل از #کارهای همیشگی #مهدی بود. به خانمش گفته بود اگر #شهید شد دوست دارد در #امامزاده دفن بشم.😭😭
🍃🌷🍃
#پاسدار#شهید دفاع مقدس محمد پور حیدری
🍃🌷🍃
ایشان #برادر #شهید هم هست.
#برادرشون #محمد هم از #شهدای جنگ تحمیلی هستند.
🍃🌷🍃
معرفی #شهید و خانواده اش به روایت از #رزمنده بزرگوار آقای قاسم صادقی:

در روزهای اول #جنگ #شخصیت‌هایی داشتیم که هنوز #گمنام هستند، از جمله این افراد #خانمی معروف به «ننه مریم» با اسم شناسنامه‌ای «گلناز گلبی» بود که اصالتش به خرم آباد برمی‌گشت؛ ولی در خرمشهر ساکن بود.
#روزهای اول #جنگ وقتی وارد #خرمشهر شدیم این خانم را دیدیم که مدام به بیمارستان شهر رفت و آمد دارد. فهمیدیم همراه با شوهرش «بابامراد پورحیدری» و 2# فرزندش جزو #مدافعان 34# روزه #خرمشهر هستند.
🍃🌷🍃
یکی از #کارهای مهم این خانواده #کسب اطلاعات از نیروهای دشمن بود که در جای جای شهر نفوذ کرده بودند.

#رزمنده‌ها «ننه مریم» را #زینب زمان صدا می‌کردند و بعد از فوتش «مادر شهر» #لقب گرفت؛ #ننه مریم #آخرین زنی است که با سقوط #خرمشهر از شهر خارج شد و پس از #آزادی نیز #اولین نفری است که به #شهر وارد شد.
🍃🌷🍃
درحال رزم بودند ڪه تیر به پهلوے راست شهید🥀خورد و خونریزے زیادے داشت یک یا علے گفت و به شهادت🥀 رسیدپیڪرایشان را نتوانستد به عقب برگردانند به واسطه انگشترے ڪه دست شهید🥀 بود شناسایے شد دوست داشت #گمنام شهید بشود ؛ نه پلاڪے در گردنش بود نه مدارڪے در جیب هایش ، هیچ چیزے همراه خود نداشت فقط از همان انگشتر توے دستش ایشان شناختند.

وصیت شهید🥀 به خانواده اش این بود : ڪه صبور باشند . هر وقت خیلے خسته شدند و دلشان سوخت به مصائب حضرت زینب (س) 🥀و روز عاشورا فڪر ڪنند به مادر ، خواهر و همسر و پسرش وصیت ڪرده بود گله‌ ها و شڪوه‌ هایتان را به امام زمان♡بگویید و فقط با امام زمان (عج) ♡درد و دل ڪنید.

در تاریخ 30 اردیبهشت سال 94 در تدمر سوریه به شهادت🥀 رسید ؛ ولے به دلیل تسلط تڪفیریها به منطقه امڪان به عقب برگرداندن پیڪرش وجود نداشت . با تسلط رزمندگان اسلام به منطقه پیڪرایشان در خرداد ماه سال ۱۳۹۵ پس از شناسایے به ڪشور بازگردانده شد.
به روایت از خواهرشهید:
داداش علی ، اکثرا #روزه بود ، مخصوصا دوشنبه ها و پنج شنبه ها😔
مهربون و با محبت و با اخلاق

داداش علی بعد از #شهادتش ۱۵ سال #گمنام بود و پیکری نداشت😔
بعد از #شهادتش چون جنازه نداشت هر کسی می اومد برای تسلیت میگفت ان شاءالله اسیره و این ما رو خیلی آزار میداد😔

شب چهلم بود از بسیج اومده بودن عزاداری ، نماز خوندم ازش خواستم بیاد توی خوابم بگه اسیره یا شهید
تو عالم خواب دیدم با همین عکس اومده به خوابم👆😭
🍃🍃
نگاهش کردم بهش گفتم #داداش علی ، بگو اسیر شدی یا شهید😭قشنگ طریقه عملیاتی رو که رفته بودن رو برام تعریف کردن و در آخر با یک لبخند زیبا بهم گفت آبجی من #شهید شدم 😭
🍃🍃
#شهید_مصطفی_چمران


خوش دارم #گمنام و #تنها باشم...
تا
در غوغای #کشمکش های #پوچ مدفون نشوم.

ولادت:١۰ مهر ۱۳۱١ تهران
شهادت: ۳۱ خرداد ۱۳۶۰ دهلاویه
مزار: بهشت زهرا(س)قطعه ۲۴
دنبال"شهرتیم" و  پِیِ "اسم ورسم"
غافل ازاینکه حضرت فاطمه سلام الله علیها #گمنام میخَرَد
خدایا #پرواز را به ما بیاموز تا مرغ دست آموز نشویم
جوان مومن انقلابی شهید #عباس_دانشگر
درحال رزم بودند ڪه تیر به پهلوے راست شهید🥀خورد و خونریزے زیادے داشت یک یا علے گفت و به شهادت🥀 رسیدپیڪرایشان را نتوانستد به عقب برگردانند به واسطه انگشترے ڪه دست شهید🥀 بود شناسایے شد دوست داشت #گمنام شهید بشود ؛ نه پلاڪے در گردنش بود نه مدارڪے در جیب هایش ، هیچ چیزے همراه خود نداشت فقط از همان انگشتر توے دستش ایشان شناختند.

وصیت شهید🥀 به خانواده اش این بود : ڪه صبور باشند . هر وقت خیلے خسته شدند و دلشان سوخت به مصائب حضرت زینب (س) 🥀و روز عاشورا فڪر ڪنند به مادر ، خواهر و همسر و پسرش وصیت ڪرده بود گله‌ ها و شڪوه‌ هایتان را به امام زمان♡بگویید و فقط با امام زمان (عج) ♡درد و دل ڪنید.

در تاریخ 30 اردیبهشت سال 94 در تدمر سوریه به شهادت🥀 رسید ؛ ولے به دلیل تسلط تڪفیریها به منطقه امڪان به عقب برگرداندن پیڪرش وجود نداشت . با تسلط رزمندگان اسلام به منطقه پیڪرایشان در خرداد ماه سال ۱۳۹۵ پس از شناسایے به ڪشور بازگردانده شد.
🔵‍ بالاخره سقوط #هواپیما را مهار می کند.ولی، جوابی نمیشنود .
نگاه #بغض نشسته اش روی #عباس خشک میشود و سیل #اشک بر چشمانش جاری میشود ...

چقدر درد اور است رفیق چندین و چند ساله ات مقابل چشمان به #باران نشسته ات تو را برای همیشه ترک کند

🔴تیمسار #عباس_بابایی , بزرگ مردی که در مکتب #شهادت پرورش یافت .

مجاهدی که #زهد و تقوایش بسان دریایی خروشان بود و هر لحظه از زندگانیش موج ها در برداشت.

🔵مرد وارسته ای که اقیانوس وجودش #عشق و از خودگذشتگی و کرامت بود، #سربازی که دلاور میدان جنگ بود و مبارزی سترگ با #نفس_اماره ی خویش.

از آن زمان که خود را شناخت کوشید تا جز در جهت خشنودی #حق تعالی گام برندارد و سربازیش برای رفیق ازلی‌اش به‌نحو احسنت انجام دهد .
به راستی او #گمنام، اما #آشنای همه بود.

🕊به مناسبت شهادت #شهید #عباس_بابایی

🌸تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۲۹
🌸تاریخ شهادت : ۱۵ مرداد۱۳۶۶

🌸مزار شهید :گلزار شهدا #قزوین
#پاسدار#شهید دفاع مقدس محمد پور حیدری
🍃🌷🍃
ایشان #برادر #شهید هم هست.
#برادرشون #محمد هم از #شهدای جنگ تحمیلی هستند.
🍃🌷🍃
معرفی #شهید و خانواده اش به روایت از #رزمنده بزرگوار آقای قاسم صادقی:

در روزهای اول #جنگ #شخصیت‌هایی داشتیم که هنوز #گمنام هستند، از جمله این افراد #خانمی معروف به «ننه مریم» با اسم شناسنامه‌ای «گلناز گلبی» بود که اصالتش به خرم آباد برمی‌گشت؛ ولی در خرمشهر ساکن بود.
#روزهای اول #جنگ وقتی وارد #خرمشهر شدیم این خانم را دیدیم که مدام به بیمارستان شهر رفت و آمد دارد. فهمیدیم همراه با شوهرش «بابامراد پورحیدری» و 2# فرزندش جزو #مدافعان 34# روزه #خرمشهر هستند.
🍃🌷🍃
یکی از #کارهای مهم این خانواده #کسب اطلاعات از نیروهای دشمن بود که در جای جای شهر نفوذ کرده بودند.

#رزمنده‌ها «ننه مریم» را #زینب زمان صدا می‌کردند و بعد از فوتش «مادر شهر» #لقب گرفت؛ #ننه مریم #آخرین زنی است که با سقوط #خرمشهر از شهر خارج شد و پس از #آزادی نیز #اولین نفری است که به #شهر وارد شد.
🍃🌷🍃
🌹محفل شهدا

#گمنام بودن تنها برای شهدا نیست
می توانی زندہ باشی و
سرباز #حضرت_زهرا (س) 🕊

اما شرط دارہ:
باید فقط برای خدا ڪار ڪنی
مثل ابراهیم هادی شدن
کار دشواری نیست...


🌷شهدا را یاد کنیم با صلوات

اللهّمَ صَلّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ

┄┄┅┅✿🍃🌺🍃✿┅┅┄┄
      
#عاشق‌تر از تو سراغ ندارم...
مشهورخوبان عالم!
#گمنام منم ڪه در میان هیاهوۍزمین و شلوغی اسم و رسم‌ها گم شده‌ام!

تو #گمنام نیستی
#فاتح‌عشق،
مگر میشود نامش گم شود؟!!!
فقط نخواستی سنگ سرد نامت را در آغوش بگیرد.

#گمنام‌منم!
من ڪه تمام نشانه‌هاے گم شدن را هر روز به خودم مےآویزم و میچرخم...

پشت فریب #نام و #مقام و راه آسمان را گم ڪرده ام...
همدم نسیم صحرا شدن عجب صفایی داشته برایت، مشهور ملڪوت خدا!
نشانه‌‌ۍاسمت را براۍ
اهل زمین بجا نگذاشتی...
درست شبیه #زن‌جوانی ڪه خواست #بهشت‌پنهان زمین ما باشد.
تا هرلحظه عاشق ترمان ڪند به هواے عطر یاسش ڪه همه جا هست
ونیست...

امروز
نگاه مهربانت را روانه‌ۍروح خسته‌ام ڪن ڪه سخت محتاجم،
#گمنام‌مهربان‌من

•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•