محفل خوبان شعر
3.73K subscribers
12.4K photos
5.87K videos
6 files
396 links
محفل خوبان شعر
🌺🌺 @mahfel_khoban_sheeer🌺🌺
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
﷽،
          بِسْـــمِ اللَّهِ الرَّحْمـــــَنِ الرَّحِيـــــم
 
              اَُلَُهــــــــے_بَُــــه_َُاَُمَُیَُــــد_َُتــــَُوُ


ما عاشقیم و بی سر و سامان و می پرست
قانع بهر چه باشد و فارغ ز هر چه هست

ای رند جرعه نوش، تو و محنت خمار
ما و نشاط مستی عشق از می الست


#هلالی_جغتایی
#صـبح_بخیـر

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
روزی که بر لب آید جانم در آرزویش
جان را بدو سپارم، تن را بخاک کویش

چون از وصال آن گل دیدم که: نیست رنگی
آخر بصد ضرورت قانع شدم ببویش

خورشید روی او را نسبت بماه کردم
زین کار نامناسب شرمنده ام ز رویش


#هلالی_جغتایی

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
تنت قافست و جانت هست سیمرغ
ز سیمرغی تو محتاجی بـه سی مرغ

حجاب کوه قافت آرد و بس
چو منعت میکند یک نیمه شو پس

بـه جز نامی ز جان نشنیده تو
وجود جان خود تن دیدهٔ تو


#عطار
چنان از طرح وضع ناپسند خود گریزانم
که گر دستم دهد از خویش هم سازم جدا خود را

گر این وضع است می‌ترسم که با چندین وفاداری
شود لازم که پیشت وانمایم بیوفا خود را


#وحشی_بافقی

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
یا رب در خلق تکیه گاهم نکنی
محتاج گدا و پادشاهم نکنی

موی سیهم سفید کردی به کرم
با موی سفید رو سیاهم نکنی

  #ابوسعید_ابوالخیر


سکّه‌ی این مهر از خورشید هم زرین‌تر  است
خون ما از خون دیگر عاشقان رنگین‌تر  است

رود راهی شد به دریا، کوه با اندوه گفت
می‌روی اما بدان دریا ز من پایین‌تر است

#فاضل_نظری
ﺑﺮﻧﻴﺎﻣﺪ ﺍﺯ ﺗﻤﻨﺎﯼ ﻟﺒﺖ ﮐﺎﻣﻢ ﻫﻨﻮﺯ
ﺑﺮ ﺍﻣﻴﺪ ﺟﺎﻡ ﻟﻌﻠﺖ ﺩﺭﺩﯼ ﺁﺷﺎﻣﻢ ﻫﻨﻮﺯ



ﺭﻭﺯ ﺍﻭﻝ ﺭﻓﺖ ﺩﻳﻨﻢ ﺩﺭ ﺳﺮ ﺯﻟﻔﻴﻦ ﺗﻮ
ﺗﺎ ﭼﻪ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺳﻮﺩﺍ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻣﻢ ﻫﻨﻮﺯ



#حافظ
گفتم ای عشق بیا ،تا که بسازی ما را
یا نه ، ویرانه کنی ساخته ی دنیا را


گفتم ای عشق ،چه به روز تو آمده روز
که به تشویش سپردی، شب عاشق ها را


حیف از امروز که بی عشق به شب آمده
ای عشق ! کاش خورشید تو آغاز کند فردا را
.
🌱

آه از آن جور و تطاول که در این دامگه است
آه از آن سوز و نیازی که در آن محفل بود

در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز
چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود

#حافظ
با عشق تنفس نیز یک حادثه ی تازه است
در قصه ی ما چیزی تکرار نخواهد شد

عشق آمد و زانو زد، پس چیدت و بر مو زد
آری تو که گل باشی گل خوار نخواهد شد

#حسین_ﻣﻨﺰوی
گر چه در خیل تو بسیار به از ما باشد
ما تو را در همه عالم نشناسیم نظیر

در دلم بود که جان بر تو فشانم روزی
باز در خاطرم آمد که متاعیست حقیر

#سعدی
به دریایی درافتادم که پایانش نمی‌بینم
کسی را پنجه افکندم که درمانش نمی‌دانم

فراقم سخت می‌آید ولیکن صبر می‌باید
که گر بگریزم از سختی رفیق سست پیمانم

#سعدی
چه دانستم که این دریای بی پایان چنین باشد

بخارش آسمان گردد کف دریا زمین باشد

لب دریا همه کفر است و دریا جمله دین‌داری

ولیکن گوهر دریا ورای کفر و دین باشد


#عطار
این حرف نشاط آور می گویم و میرقصم
از عشق دل آساید با اینهمه بیتابی

هر معنی پیچیده در حرف نمی گنجد
یک لحظه بدل در شو شاید که تو دریابی

#اقبال_لاهوری
راز پنهـانی که دارم در دل روشــن، چو آب
بی‌ تأمل می توان خواند از خط پیشانی‌ام

دامنـم پاک است چون صبـح از غبـار آرزو
می‌دهد خورشید تابان بوسه بر پیشانی‌ام

 
#صائب_تبریزی
ﺯﻟﻒ ﻭ ﺭﺧﺴﺎﺭ ﺗﻮ ﺭﻩ ﺑﺮ ﺩﻝ ﺑﯿﺘﺎﺏ ﺯﻧﻨﺪ
ﺭﻫﺰﻧﺎﻥ ﻗﺎﻓﻠﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺷﺐ ﻣﻬﺘﺎﺏ ﺯﻧﻨﺪ

ﺷﮑﻮﻩ‌ﺍﯼ ﻧﯿﺴﺖ ﺯ ﻃﻮﻓﺎﻥ ﺣﻮﺍﺩﺙ ﻣﺎ ﺭﺍ
ﺩﻝ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﺎﺯﺩﮔﺎﻥ ﺧﻨﺪﻩ ﺑﻪ ﺳﯿﻼﺏ ﺯﻧﻨﺪ


#رهی_معیری
یا رب غم آنچه غیر تو در دل ماست
بردار که بیحاصلی از حاصل ماست

الحمد که چون تو رهنمایی داریم
کز گمشدگانیم که غم منزل ماست

#ابوسعیدابوالخیر