محفل خوبان شعر
3.72K subscribers
12.4K photos
5.84K videos
6 files
397 links
محفل خوبان شعر
🌺🌺 @mahfel_khoban_sheeer🌺🌺
Download Telegram
نـدارد خـواب چشــمِ عاشـقِ دیــوانه در شبـها
   نمی‌افتـد ز جـوشِ خویشتـن، میخـانه در شبـها


   به‌غفلت مگذران چون شمع شب را از سیه‌کاری
   که دل روشن شود از گریه‌ی مستانه در شبـها

  #صائب_تبریزی
🕊


ز برگ‌ریزِ خزان پای ما نمی‌لغزد


که در ثبات قدم سرو این خیابانیم...



#صائب_تبریزی
صبح روشن شد، بده ساقی می چون آفتاب
تا به روی دولت بیدار برخیزم ز خواب

فیض گردون بلنداختر بود ز اقبال عشق
تاج بخشی می کند از همت دریا حباب

ٌ#صائب_تبریزی

💕 دوشنبه‌تون دلنشین و زیبـااا 💕

سلام صبح قشنگ وزیبایی تون بخیر
گر چه او هرگز نمی گیرد ز حالِ ما خبر
دردِ او هر شب خبر گیرد ز سر تا پایِ ما

از خطِ فرمانِ او روزی که پا بیرون نهیم
تیشه گردد هر سرِ خاری، به قصدِ پایِ ما...


#صائب_تبریزی
صدای عشق، تنها در دل هوشیار میپیچد
بیا میخانه، آنجا هم صدای یار میپیچد

مخور صائب فریب زهد از عمامه ی زاهد
که در گنبد زبی مغزی صدا بسیار میپیچد


#صائب_تبریزی
صبح روشن شد، بده ساقی می چون آفتاب
تا به روی دولت بیدار برخیزم ز خواب

فیض گردون بلنداختر بود ز اقبال عشق
تاج بخشی می کند از همت دریا حباب

ٌ#صائب_تبریزی
تا چند گرد کعبه بگردم به بوی دل؟
تا کی به سینه سنگ زنم ز آرزوی دل؟

ساحل ز جوش سینهٔ دریاست بی خبر
با زاهدان خشک مکن گفتگوی دل

      #صائب_تبریزی
تا چند گرد کعبه بگردم به بوی دل؟
تا کی به سینه سنگ زنم ز آرزوی دل؟

ساحل ز جوش سینهٔ دریاست بی خبر
با زاهدان خشک مکن گفتگوی دل

      #صائب_تبریزی
بی ساقی و شراب، غم از دل نمی‌رود
این درد را طبیب یکی و دوا یکی است

از حرف خود به تیغ نگردیم چون قلم
هر چند دل دو نیم بود، حرف ما یکی است

#صائب تبریزی
بوسه‌ای قیمت از آن لب‌ها به صد جان کرده‌ای
برخوری از نعمت خوبی، که ارزان کرده‌ای

گرد ننشیند به دامانت که چون سیل بهار
شهر را از جلوه مستانه ویران کرده‌ای


#صائب_تبریزی
می‌کند یادش دل بیتاب و از خود می‌رود
می‌برد نام شراب ناب و از خود می‌رود

هر که چون شبنم درین گلزار چشمی باز کرد
می‌شود از آتش گل آب و از خود می‌رود


#صائب_تبریزی
نه تخت جم، نه ملڪ سلیمانم آرزوست
راهے به خلوت دل جانانم آرزوست


زین بوستان ڪه پرده خارست هر گلش
چون غنچه جمع ڪردن دامانم آرزوست


#صائب_تبریزی
ساقیا صبح است
می از شیشه در پیمانه کن

حشر خواب آلودگان
از نعره‌ ی مستانه کن

#صائب_تبریزی

سلااام دوستان جاااان

صبحتون بخیر 🌺
يادگار عشق داغي در دل ديوانه ماند
شمع رفت از انجمن،خاكستر پروانه ماند

گريه ام در دل گره شد،ناله ام بر لب شكست
واي بر قفلي كه مفتاحش درون خانه ماند


#صائب_تبریزی
نه تخت جم، نه ملڪ سلیمانم آرزوست
راهے به خلوت دل جانانم آرزوست


زین بوستان ڪه پرده خارست هر گلش
چون غنچه جمع ڪردن دامانم آرزوست

#صائب_تبریزی
نمکدان دو عالم را
به دست خود نمک کردم



به چشم خویشتن دیدم
که دستِ بی نمک دارم...💐


#صائب_تبریزی
.
یارب از عرفان مرا پیمانه‌ای سرشار ده
چشم بینا ،جان آگاه و دل بیدار ده

هر سر موی حواس من به راهی می‌رود
این پریشان سیر را در بزم  وحدت بار ده

  #صائب_تبریزی
می کشد هر دم ز بی تابی به جایی دل مرا
نیست چون ریگ روان آسایش منزل مرا

شهری عشقم، به سنگ کودکان خو کرده ام
برنچیند دامن صحرا غبار از دل مرا

#صائب_تبریزی
ز خال عنبرین افزون ز زلف یار میترسم
همه از مار و من از مهره ی این مار میترسم
ز خواب غفلت صیاد ایمن نیستم از جان
شکار لاغرم از تیغ لنگر دار میترسم

#صائب_تبریزی
جدايي زهر خود را اندک اندک مي کند ظاهر
که گردد تلخ در مينا گلاب آهسته آهسته


سرايي را که صاحب نيست ويراني است معمارش
دل بي عشق مي گردد خراب آهسته آهسته


#صائب_تبریزی