معرفی عارفان
1.26K subscribers
35.5K photos
13.1K videos
3.25K files
2.82K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
ابوسعید ابوالخیر در راه بود.
گفت:"هر جا كه نظر می‌كنم،بر زمین همه گوهر ریخته و بر در و دیوار همه زر آویخته. كسی نمی‌بیند و كسی نمی‌چیند."
گفتند: "كو؟ كجاست؟"
گفت: "همه جاست. هر جا كه می‌توان خدمتی كرد؛ یا هر جا كه می‌توان راحتی به دلی آورد. آن جا كه غمگینی هست و آن جا كه مسكینی هست. آن جا كه یاری طالب محبت است و آن جا كه رفیقی محتاج مروت."
به زنی که پوستش
خستگی بطالت‌هاست،
لیوانی آب تعارف می‌کنی
آب خشک است.
آب را می‌نوشم و خشک است

فروغ_فرخزاد
به صفات آدم اکنون که خدا ستود ما را
چه غمست از اینکه شیطان نکند سجود ما را

ز نشانِ سنگِ طفلان تن ما گرفته زینت
فلکیم و خوش نماید بدن کبود ما را

همه آتشیم اما ز سیاه‌بختی ما
بوَد اینکه آه با خود نبرد چو دود ما را

تن ما ز پای تا سر شده قفلِ ناامیدی
به کلیدِ نیک‌بختی نتوان گشود ما را

ز خیال چشم مستی شده ضعف تن بدانسان
که توان فشرد چون می عدم از وجود ما را

به زیان و سودِ گیتی چو «مسیح» دل میالا
که زیان رسد به گیتی همه جا ز سود ما را.

حکیم رکنا
#مسیح_کاشانی
هر دم شکفته‌تر شود از آهِ ما رُخَش

#امیرشاهی_سبزواری
عمری گذشت و آن گِرهِ زلفم آرزوست
یارب مباد در دلِ کس آرزو گِره

#امیرشاهی_سبزواری
از آن پای تا سر در آتش نشستم
که او آتش است و من آتش‌پرستم

#شرف‌الدین_علی_بافقی
به نام تو امروز آواز دادم سحر را
به نام تو خواندم
درخت و پل و باد و نیلوفرصبحدم را
تو را باغ نامیدم و
صبح در کوچه بالید

#شفیعی_کدکنی
الهی!

راهم نما به خود
و باز رهان مرا از بند خود.

ای رساننده به خود
برسانم که کسی نرسيده به خود.


#مناجات_نامه
#خواجه_عبدالله_انصاری
و گفت:

الهی ؛
هرچه تو با من گویی من با خلق تو گویم،
و هرچه تو با من دهی من خلق تو را دهم.

الهی ؛
هر چیزی که از آن من‌ست در کار تو کردم
و هرچه از آن تو است در کار تو کردم تا منی از میان برخیزد و همه تو باشی ...


ذکر #شیخ_ابوالحسن_خرقانی
#تذکرةالاولیاءعطارنیشابوری
به خون زندگانی تشنه ام زانک
که سیر آمد دلم از هستی خویش

کمال اسماعیل
دمی بی تو نباشد خون نگریم
ندیده کس ، نبینی یک دمم را

به گوشت مو به مو زلف تو گوید
پریشانی حال درهمم را

حسرت همدانی
بزم پر فتنه از آن طرز نگاهست امشب
فتنه در خانه آن چشم سياهست امشب

دي گريبان رد حسن مه کنعاني بود
از صفا تابده پنجه ماهست امشب

دوشم از عشق نهان هر گوهر راز که بود
پيش آن بت همه در رشته آهست امشب

به نظر بازي من گرنه گمان برده چرا
کار چشمش همه دزديده نگاهست امشب

بهر ضبط من مجنون که کهن سلسله ام
فتنه از گيسوي او سلسله خواهست امشب

حسن را اين همه بر آتش رخساره او
دامن افشاني از آن طرف کلاهست امشب

مي رسد يار کشان دامن و در بزم خروش
که آستان روب گدا دامن شاهست امشب

بر چو من پر گنهي دم به دم از گوشه چشم
نگه او اثر عفو گناهست امشب

#محتشم_کاشانی

شاید پرنده بود که نالید
یا باد
در میان درختان
یا من
که در برابر بن‌بست قلب خود
چون موجی از تاسف و شرم و درد
بالا می‌آمدم
و از میان پنجره می‌دیدم
که آن دو دست
آن دو سرزنش تلخ
و همچنان دراز به سوی دو دست من
در روشنایی سپیده دمی کاذب
تحلیل می‌روند
و یک صدا که در افق سرد
فریاد زد:
خداحافظ
#فروغ_فرخزاد
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
‌در نظربازی ما بی خبران حیران‌اند
من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند

• آواز : استاد شجریان
• آلبوم : عشق داند
• تار نواز : استاد لطفی
هر چه به جز خیالِ او
قصد حریمِ دل کند

در نگشایمش به رو از درِ دل برانمش

#مولانای_جان
چون بگذرد خیال تو
در کوی سینه‌ها

پای برهنه دل به در آید که جان کجاست

#مولانای_جان
#حصرت_سعدی

دردی از حسرت دیدار
تو دارم که طبیب

عاجز آمد که مرا چاره درمان تو نیست
هرکس که دید شبنمِ گل را به خنده گفت:
«این انتقامِ گریهٔ خونینِ بلبل است»

#تأثیر_تبریزی

#تابلوی_نقاشی
اثر: Berthold Woltze