میخواهم دریایی نقاشی کنم،
رنگین کمانی ...
اما نمیتوانم !
تلاش میکنم جزیرهای را کشف کنم
که درختانش به جرم مُزدوری
به دار آویخته نمیشوند
و شاپرکهایش به جرم سرودن شعر
محبوس نمیشوند،
اما نمیتوانم !
سعی میکنم اسبهایی را نقاشی کنم
که در دشتهای آزادی میتازند،
اما نمیتوانم !
میخواهم قایقی بکشم که مرا با تو
تا آخر دنیا ببرد،
اما نمیتوانم !
میخواهم وطنی اختراع کنم
که مرا به جرم دوست داشتن تو،
پنجاه ضربه تازیانه نزند. ..
اما نمیتوانم !
#سعادالصباح
رنگین کمانی ...
اما نمیتوانم !
تلاش میکنم جزیرهای را کشف کنم
که درختانش به جرم مُزدوری
به دار آویخته نمیشوند
و شاپرکهایش به جرم سرودن شعر
محبوس نمیشوند،
اما نمیتوانم !
سعی میکنم اسبهایی را نقاشی کنم
که در دشتهای آزادی میتازند،
اما نمیتوانم !
میخواهم قایقی بکشم که مرا با تو
تا آخر دنیا ببرد،
اما نمیتوانم !
میخواهم وطنی اختراع کنم
که مرا به جرم دوست داشتن تو،
پنجاه ضربه تازیانه نزند. ..
اما نمیتوانم !
#سعادالصباح
رفتیّ و به سر عشق تو پاینده هنوز
از دست غم تو دل پراکنده هنوز
تو جان منیّ و بیتو ای جان جهان
شرمم بادا که بیتوام زنده هنوز...
#نشاط_اصفهانی
از دست غم تو دل پراکنده هنوز
تو جان منیّ و بیتو ای جان جهان
شرمم بادا که بیتوام زنده هنوز...
#نشاط_اصفهانی
4_6012393493534607823.pdf
8.2 MB
سیر بی سلوک
مباحثی در زمینه دین، فلسفه، زبان، نقد و شعر
نوشته : بهاءالدین خرمشاه
مباحثی در زمینه دین، فلسفه، زبان، نقد و شعر
نوشته : بهاءالدین خرمشاه
هست هشیار و مست نشناسد
آستین را از دست نشناسد
از ازل و از ابد بود فارغ
او بلی از الست نشناسد
رند سرمست جام چون بشکست
او درست از شکست نشناسسد
بر در میفروش خوش بنشست
خاستن از نشست نشناسد
عاقل خود پرست مخمور است
عاشق می پرست نشناسد
آسمان و زمین کجا داند
چون که بالا و پست نشناسد
نعمت الله در همه عالم
غیر آن یک که هست نشناسد
حضرت شاه نعمتالله ولی
آستین را از دست نشناسد
از ازل و از ابد بود فارغ
او بلی از الست نشناسد
رند سرمست جام چون بشکست
او درست از شکست نشناسسد
بر در میفروش خوش بنشست
خاستن از نشست نشناسد
عاقل خود پرست مخمور است
عاشق می پرست نشناسد
آسمان و زمین کجا داند
چون که بالا و پست نشناسد
نعمت الله در همه عالم
غیر آن یک که هست نشناسد
حضرت شاه نعمتالله ولی
Hayedeh - Padeshahe Khooban
@moozikestan_bot
حافظخوانی
با صدای بانو "هایده"
با صدای بانو "هایده"
مجنون خواست که پیش لیلی نامه نویسد.
قلم در دست گرفت و این بیت گفت:
خَیالکَ فِی عَینی وَ اِسمُکَ فی فَمِی
وَ ذِکرُکَ فی قَلبی اِلی اَینَ اکتُبُ؟
خیال تو مقیم چشم است
و نام تو از زبان خالی نیست
و ذکر تو در صمیم جان جای دارد
پس نامه پیش کی نویسم
چون تو در این محلها میگردی
قلم بشکست و کاغذ بدرید
📘 فیه ما فیه
حضرت مولانا
قلم در دست گرفت و این بیت گفت:
خَیالکَ فِی عَینی وَ اِسمُکَ فی فَمِی
وَ ذِکرُکَ فی قَلبی اِلی اَینَ اکتُبُ؟
خیال تو مقیم چشم است
و نام تو از زبان خالی نیست
و ذکر تو در صمیم جان جای دارد
پس نامه پیش کی نویسم
چون تو در این محلها میگردی
قلم بشکست و کاغذ بدرید
📘 فیه ما فیه
حضرت مولانا
#یادکرد
۱۹فرودین ماه سالروز درگذشت #صادق_هدایت از پیشگامان داستاننویسی نوین ایران است.
جملههای صادق هدایت همیشه موافقان و مخالفان زیادی داشته، اما هدایت را به صرف ساختارشکنیاش نمیتوان نادیده گرفت.
" امروز از زور بیتکلیفی نخستین شعر فارسی را به مینیاتور درآوردهام و خدمتتان تقدیم میدارم..."
"افسوس میخورم که چرا نقاش نشدم. تنها کاری بود که دوست داشتم..."
این طرح را هدایت در ۲۵ مهر ۱۳۰۷ روی کارتی با جوهر بنفش کشیده و از پاریس برای برادرش، محمود هدایت فرستادهاست.
روی این کارت نقش آهوییست که زیر آن این شعر نوشته شده است:
آهوی وحشی در دشت چگونه دوداد
او ندارد یار بییار چگونه دودا
| بهرام گور |هم
۱۹فرودین ماه سالروز درگذشت #صادق_هدایت از پیشگامان داستاننویسی نوین ایران است.
جملههای صادق هدایت همیشه موافقان و مخالفان زیادی داشته، اما هدایت را به صرف ساختارشکنیاش نمیتوان نادیده گرفت.
" امروز از زور بیتکلیفی نخستین شعر فارسی را به مینیاتور درآوردهام و خدمتتان تقدیم میدارم..."
"افسوس میخورم که چرا نقاش نشدم. تنها کاری بود که دوست داشتم..."
این طرح را هدایت در ۲۵ مهر ۱۳۰۷ روی کارتی با جوهر بنفش کشیده و از پاریس برای برادرش، محمود هدایت فرستادهاست.
روی این کارت نقش آهوییست که زیر آن این شعر نوشته شده است:
آهوی وحشی در دشت چگونه دوداد
او ندارد یار بییار چگونه دودا
| بهرام گور |هم
من هنوز به این دنیایی که
در آن زندگی می کردم اُنس نگرفته بودم؛
دنیای دیگر به چه درد من می خورد؟!
#کتاب_صوتی
📕 بوف کور
#صادق_هدایت
در آن زندگی می کردم اُنس نگرفته بودم؛
دنیای دیگر به چه درد من می خورد؟!
#کتاب_صوتی
📕 بوف کور
#صادق_هدایت
هر رنج که میرسد به جانم
از خود رسدم اگر بدانم
از هیچکسم شکایتی نیست
از خویش به خویش در فغانم
بر من، از من غم است و محنت
از بود و نبود خود به جانم
درد دل من ز غیر من نیست
خود درد دل و بلای جانم
خود سدّ رهِ سلوک خویشم
خارم که به پای خود نهادم..
#فیض کاشانی
از خود رسدم اگر بدانم
از هیچکسم شکایتی نیست
از خویش به خویش در فغانم
بر من، از من غم است و محنت
از بود و نبود خود به جانم
درد دل من ز غیر من نیست
خود درد دل و بلای جانم
خود سدّ رهِ سلوک خویشم
خارم که به پای خود نهادم..
#فیض کاشانی
#شمس_تبریزی_رمز_حق_تعالی
بپرسیدم به کوی دل ز پیری من از آن دلبر
اشارت کرد آن پیرم که در اسرار جوییدش
بگفتم پیر را بالله «تویی اسرار» گفت آری
منم دریای پر گوهر به دریا بار جوییدش
زهی گوهر که دریا را به نور خویش پُر دارد
مسلمانان مسلمانان در آن انوار جوییدش✨
غزل ۱۲۲۱
پیری که مولانا ، نشانی حق را ازو میپرسد ، شمس تبریز ی است و او همان اسرار ، یا دریای پر گوهری است که مولانا حق تعالی را در او سراغ میگیرد و می یابد
#رمزهای_غزلیات_مولانا
#دکتر_رحمان_مشتاق_مهر.
بپرسیدم به کوی دل ز پیری من از آن دلبر
اشارت کرد آن پیرم که در اسرار جوییدش
بگفتم پیر را بالله «تویی اسرار» گفت آری
منم دریای پر گوهر به دریا بار جوییدش
زهی گوهر که دریا را به نور خویش پُر دارد
مسلمانان مسلمانان در آن انوار جوییدش✨
غزل ۱۲۲۱
پیری که مولانا ، نشانی حق را ازو میپرسد ، شمس تبریز ی است و او همان اسرار ، یا دریای پر گوهری است که مولانا حق تعالی را در او سراغ میگیرد و می یابد
#رمزهای_غزلیات_مولانا
#دکتر_رحمان_مشتاق_مهر.
بنده پیر خراباتم که لطفش دایم است
ور نه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیست
حافظ ار بر صدر ننشیند ز عالی مشربیست
عاشق دردی کش اندر بند مال و جاه نیست
#حضرت_حافظ
ور نه لطف شیخ و زاهد گاه هست و گاه نیست
حافظ ار بر صدر ننشیند ز عالی مشربیست
عاشق دردی کش اندر بند مال و جاه نیست
#حضرت_حافظ
ز خورشید یک جو چو ظاهر شود
بروبد ز گردون ره کهکشان
خمش کن خمش کن که در خامشی است
هزاران زبان و هزاران بیان
#مولانای_جان
بروبد ز گردون ره کهکشان
خمش کن خمش کن که در خامشی است
هزاران زبان و هزاران بیان
#مولانای_جان
مگر ناگهان آن عنایت رسد
که ای من غلام چنان ناگهان
که یک جذب حق به ز صد کوشش است
نشانها چه باشد بر بینشان
#مولانای_جان
که ای من غلام چنان ناگهان
که یک جذب حق به ز صد کوشش است
نشانها چه باشد بر بینشان
#مولانای_جان