Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بخشی از تصنیف #کاروان
با صدای #استاد_بنان
شعر از #رهی_معیری
آهنگ از #مرتضی_محجوبی
اجرا در #دشتی
#گلهای_رنگارنگ ۲۱۷ ب
با صدای #استاد_بنان
شعر از #رهی_معیری
آهنگ از #مرتضی_محجوبی
اجرا در #دشتی
#گلهای_رنگارنگ ۲۱۷ ب
Az Gham-e Del Nale-ha Daram
Marzieh
از غم دل نالهها دارم
#ابوعطا
خواننده: #مرضیه
ترانه: #رهی_معیری
آهنگ: #مرتضی_محجوبی
برگرفته شده از شاخه گل شماره ۹۷
#ابوعطا
خواننده: #مرضیه
ترانه: #رهی_معیری
آهنگ: #مرتضی_محجوبی
برگرفته شده از شاخه گل شماره ۹۷
Barge Sabz 49
Golpa
#برگ_سبز
برنامه شماره ۴۹
امروز مها خویش ز بیگانه ندانیم
مستیم بدان حد که ره خانه ندانیم
در عشق تو از عاقله عقل برسانیم
جز حالت شوریده دیوانه ندانیم
در باغ به جز عکس رخ دوست نبینیم
وز شاخ به جز حالت مستانه ندانیم
گفتند دراین دام یکی دانه نهاده ست
در دام چنانیم که ما دانه ندانیم
امروز از این نکته وافسانه نخوانید
کافسون نپذیرد دل وافسانه ندانیم
چون شانه دران زلف چنان رفت دل ما
کز بیخودی از زلف تو تاشانه ندانیم
باده ده وکم پرس که چندم قدح است این
کز یاد تو ما باده ز پیمانه ندانیم
آواز #گلپا
شعر #حضرت_مولانا
نوازندگان:
#پرویز_یاحقی
#فرهنگ_شریف
#مرتضی_محجوبی
برنامه شماره ۴۹
امروز مها خویش ز بیگانه ندانیم
مستیم بدان حد که ره خانه ندانیم
در عشق تو از عاقله عقل برسانیم
جز حالت شوریده دیوانه ندانیم
در باغ به جز عکس رخ دوست نبینیم
وز شاخ به جز حالت مستانه ندانیم
گفتند دراین دام یکی دانه نهاده ست
در دام چنانیم که ما دانه ندانیم
امروز از این نکته وافسانه نخوانید
کافسون نپذیرد دل وافسانه ندانیم
چون شانه دران زلف چنان رفت دل ما
کز بیخودی از زلف تو تاشانه ندانیم
باده ده وکم پرس که چندم قدح است این
کز یاد تو ما باده ز پیمانه ندانیم
آواز #گلپا
شعر #حضرت_مولانا
نوازندگان:
#پرویز_یاحقی
#فرهنگ_شریف
#مرتضی_محجوبی
#تصنیف من از روز ازل
خواننده : استاد #شجریان
اجرا در دستگاه #سه_گاه
آهنگ #مرتضی_محجوبی
شعر از : #رهی_معیری
از #آلبوم رسوای دل
خواننده : استاد #شجریان
اجرا در دستگاه #سه_گاه
آهنگ #مرتضی_محجوبی
شعر از : #رهی_معیری
از #آلبوم رسوای دل
🎼🎼🎼
#داوود_پیرنیا و خلق ‘گلها’ی رادیو
# داوود_پیرنیا در تهران در سال۱۲۷۹ زاده شد. پدرش، حسن پیرنیا – مشیرالدوله- از دولتمردان روشنفکر و تاریخ پژوه دوره قاجار بود. او پس از به پایان بردن تحصیلات ابتدائی وارد مدرسه فرانسوی سن لوئی شد و پس از چند سال برای تحصیل حقوق رهسپار سوئیس گردید.
#داود_پیرنیا در مدت اقامت در اروپا با موسیقی کلاسیک مغرب زمین آشنا شده و حتی به فراگیری پیانو پرداخته بود ولی با این همه در بازگشت بیشتر به موسیقی سنتی ایران اندیشید و به فکر نوسازی آن افتاد. او دانسته بود که شعر و موسیقی سنتی همزاد یکدیگرند و از پیوند آن دو اگر به درستی صورت پذیرد آثار درخشانی پدید خواهد آمد.
#پیرنیا در جلسات هفتگی گرد همائی دوستان که در خانه خود او تشکیل میشد اندیشه های خود را در مورد وضعیت شعر و موسیقی در ایران با آنان در میان میگذاشت. در یکی از این جلسات صحبت از بنیادگذاشتن برنامه ای برای تهیه شعر و موسیقی فاخر به میان آمد.
یاران همه او را به این کار ترغیب کردند و او دست به کار شد
و نخستین برنامه #گلهای_جاویدان را در نوروز سال ۱۳۳۵ به مرحله پخش از رادیو رسانید و پس از آن هر ماه و هر سال بر تنوع و غنای آن افزود.
پس از #گلهای_جاویدان که هر هفته اختصاص به عرضه آثار یکی از شاعران برجسته ایران داشت
#گلهای_رنگارنگ به میدان آمد که شعرهای گونه گونی را با شماری قطعات موسیقی در خور عرضه میکرد.
چیزی نگذشت که
#گلهای_صحرائی پدید آمد برای عرضه موسیقی بومی
و پس از آن
#یک_شاخه_گل برای تک شعرها و تک آهنگهای درخشان
و
#برگ_سبز برای اجرای شعر و موسیقی عرفانی.
از آن پس برنامههای #گلها جایگاهی شد برای هنرنمائی بزرگان شعر و موسیقی سنتی ایران.
ادیبان و شاعرانی چون :
#رهی_معیری
#پژمان_بختیاری
#علی_دشتی
#لطفعلی_صورتگر
و آهنگسازان و نوازندگانی چون: #روحالله_خالقی
#جوادمعروفی
#مرتضی_محجوبی
#ابوالحسن_صبا
#جلیل_شهناز
#احمدعبادی
و #حسن_کسایی
از همکاران ثابت قدم برنامه گلها بودند.
البته در میان آنان باید بر اهمیت حضور
دو تن تاکید بیشتری گذاشت.
نخست #روحالله_خالقی
موسیقیدانی آگاه از مکتب وزیری
که به همت او #ارکستربزرگ_گلها نیز بنیاد شد
و
دیگری #رهی_معیری، شاعر و ترانه سرای معروف، که با موسیقی نیز آشنائی داشت.
از همکاری نزدیک این دو تن بخش گرانقدری از گنجینه گلها فراهم آمده است.
بیشتر آنچه را که این دو ساخته و سرودهاند یکی از غنیترین صداهای موسیقی سنتی یعنی #غلامحسین_بنان به اجرا درآورده است.
#خالقی ؛ #رهی و #بنان در واقع مثلث قدرتمندی را در برنامه گلها پدید آوردند و آثار فاخری از خود به یادگار گذاشتند.
در سالهای بعد هنرمندان دیگری نیز به گلها پیوستند که از میانشان می توان به:
#مرضیه، #الهه، #علی_تجویدی
#همایون_خرم، #حبیبالله_بدیعی
#فرامرز_پایور، #عبدالوهاب_شهیدی
#اکبر_گلپایگانی، #بیژن_ترقی، #نواب_صفا
#معینی_کرمانشاهی، #تورج_نگهبان
#پرویز_یاحقی، #هایده #مهستی یاد کرد.
آمار نه چندان دقیقی که در دسترس ماست
نشان می دهد که در طول ده سال
سرپرستی #داود_پیرنیا بر برنامه گلها
۱۵۷ گلهای جاویدان، ۴۸۱ گلهای رنگارنگ
۴۶۵ شاخه گل، ۳۱۲ برگ سبز
و ۶۲ گلهای صحرائی، در جمع ۱۴۳۷ برنامه در رادیو تولید شده است.
#داود_پیرنیا در سال ۱۳۴۴ به سبب ناراحتی قلبی از یک سو و ناخرسندی از مسئولان تازه رادیو از سوی دیگر از کار کناره گرفت و شش سال بعد در یازدهم آبان ماه سال ۱۳۵۰ چشم از جهان فرو بست.
یادش گرامی...
پس از #داود_پیرنیا به ترتیب #رهی_معیری
و #محمد_نقیبی هر یک دو سه سال سرپرستی
گلها را بر عهده گرفتند و سرانجام در سال
۱۳۵۱کار به دست #هوشنگ_ابتهاج، شاعر
افتاد که #گلهای_تازه را جانشین #گلهای_پیرنیا ساخت.
#داوود_پیرنیا و خلق ‘گلها’ی رادیو
# داوود_پیرنیا در تهران در سال۱۲۷۹ زاده شد. پدرش، حسن پیرنیا – مشیرالدوله- از دولتمردان روشنفکر و تاریخ پژوه دوره قاجار بود. او پس از به پایان بردن تحصیلات ابتدائی وارد مدرسه فرانسوی سن لوئی شد و پس از چند سال برای تحصیل حقوق رهسپار سوئیس گردید.
#داود_پیرنیا در مدت اقامت در اروپا با موسیقی کلاسیک مغرب زمین آشنا شده و حتی به فراگیری پیانو پرداخته بود ولی با این همه در بازگشت بیشتر به موسیقی سنتی ایران اندیشید و به فکر نوسازی آن افتاد. او دانسته بود که شعر و موسیقی سنتی همزاد یکدیگرند و از پیوند آن دو اگر به درستی صورت پذیرد آثار درخشانی پدید خواهد آمد.
#پیرنیا در جلسات هفتگی گرد همائی دوستان که در خانه خود او تشکیل میشد اندیشه های خود را در مورد وضعیت شعر و موسیقی در ایران با آنان در میان میگذاشت. در یکی از این جلسات صحبت از بنیادگذاشتن برنامه ای برای تهیه شعر و موسیقی فاخر به میان آمد.
یاران همه او را به این کار ترغیب کردند و او دست به کار شد
و نخستین برنامه #گلهای_جاویدان را در نوروز سال ۱۳۳۵ به مرحله پخش از رادیو رسانید و پس از آن هر ماه و هر سال بر تنوع و غنای آن افزود.
پس از #گلهای_جاویدان که هر هفته اختصاص به عرضه آثار یکی از شاعران برجسته ایران داشت
#گلهای_رنگارنگ به میدان آمد که شعرهای گونه گونی را با شماری قطعات موسیقی در خور عرضه میکرد.
چیزی نگذشت که
#گلهای_صحرائی پدید آمد برای عرضه موسیقی بومی
و پس از آن
#یک_شاخه_گل برای تک شعرها و تک آهنگهای درخشان
و
#برگ_سبز برای اجرای شعر و موسیقی عرفانی.
از آن پس برنامههای #گلها جایگاهی شد برای هنرنمائی بزرگان شعر و موسیقی سنتی ایران.
ادیبان و شاعرانی چون :
#رهی_معیری
#پژمان_بختیاری
#علی_دشتی
#لطفعلی_صورتگر
و آهنگسازان و نوازندگانی چون: #روحالله_خالقی
#جوادمعروفی
#مرتضی_محجوبی
#ابوالحسن_صبا
#جلیل_شهناز
#احمدعبادی
و #حسن_کسایی
از همکاران ثابت قدم برنامه گلها بودند.
البته در میان آنان باید بر اهمیت حضور
دو تن تاکید بیشتری گذاشت.
نخست #روحالله_خالقی
موسیقیدانی آگاه از مکتب وزیری
که به همت او #ارکستربزرگ_گلها نیز بنیاد شد
و
دیگری #رهی_معیری، شاعر و ترانه سرای معروف، که با موسیقی نیز آشنائی داشت.
از همکاری نزدیک این دو تن بخش گرانقدری از گنجینه گلها فراهم آمده است.
بیشتر آنچه را که این دو ساخته و سرودهاند یکی از غنیترین صداهای موسیقی سنتی یعنی #غلامحسین_بنان به اجرا درآورده است.
#خالقی ؛ #رهی و #بنان در واقع مثلث قدرتمندی را در برنامه گلها پدید آوردند و آثار فاخری از خود به یادگار گذاشتند.
در سالهای بعد هنرمندان دیگری نیز به گلها پیوستند که از میانشان می توان به:
#مرضیه، #الهه، #علی_تجویدی
#همایون_خرم، #حبیبالله_بدیعی
#فرامرز_پایور، #عبدالوهاب_شهیدی
#اکبر_گلپایگانی، #بیژن_ترقی، #نواب_صفا
#معینی_کرمانشاهی، #تورج_نگهبان
#پرویز_یاحقی، #هایده #مهستی یاد کرد.
آمار نه چندان دقیقی که در دسترس ماست
نشان می دهد که در طول ده سال
سرپرستی #داود_پیرنیا بر برنامه گلها
۱۵۷ گلهای جاویدان، ۴۸۱ گلهای رنگارنگ
۴۶۵ شاخه گل، ۳۱۲ برگ سبز
و ۶۲ گلهای صحرائی، در جمع ۱۴۳۷ برنامه در رادیو تولید شده است.
#داود_پیرنیا در سال ۱۳۴۴ به سبب ناراحتی قلبی از یک سو و ناخرسندی از مسئولان تازه رادیو از سوی دیگر از کار کناره گرفت و شش سال بعد در یازدهم آبان ماه سال ۱۳۵۰ چشم از جهان فرو بست.
یادش گرامی...
پس از #داود_پیرنیا به ترتیب #رهی_معیری
و #محمد_نقیبی هر یک دو سه سال سرپرستی
گلها را بر عهده گرفتند و سرانجام در سال
۱۳۵۱کار به دست #هوشنگ_ابتهاج، شاعر
افتاد که #گلهای_تازه را جانشین #گلهای_پیرنیا ساخت.
Audio
«من بی دل»
من بی دل ساقی به نگاهی مستم
تو به جامی دیگر چه بری از دستم
دو چشم فتنه انگیزت،تا دیدم ای گل
قسم به نرگس مستت،که از این می مستم
اثری با گردش چشمت نبود در ساغر می
دیگران مست از می گلگون،دل من از گردش وی
می وگل گر دل انگیز است،تو در آن لب گل ومی داری
به لطافت چو بهشتی،به طراوت چو بهاری،از گیسویت بنفشه زاری
ای گلستان سرکویت،گل بستان چون رویت کی باشد،کی؟
تویی آن گل در گیتی،که نداری افت دی
گل من بیا...
آواز #بانومرضیه
شعر #رهی_معیری
آهنگ ساز #مرتضی_محجوبی
دستگاه #سه_گاه
من بی دل ساقی به نگاهی مستم
تو به جامی دیگر چه بری از دستم
دو چشم فتنه انگیزت،تا دیدم ای گل
قسم به نرگس مستت،که از این می مستم
اثری با گردش چشمت نبود در ساغر می
دیگران مست از می گلگون،دل من از گردش وی
می وگل گر دل انگیز است،تو در آن لب گل ومی داری
به لطافت چو بهشتی،به طراوت چو بهاری،از گیسویت بنفشه زاری
ای گلستان سرکویت،گل بستان چون رویت کی باشد،کی؟
تویی آن گل در گیتی،که نداری افت دی
گل من بیا...
آواز #بانومرضیه
شعر #رهی_معیری
آهنگ ساز #مرتضی_محجوبی
دستگاه #سه_گاه
Audio
«من بی دل»
من بی دل ساقی به نگاهی مستم
تو به جامی دیگر چه بری از دستم
دو چشم فتنه انگیزت،تا دیدم ای گل
قسم به نرگس مستت،که از این می مستم
اثری با گردش چشمت نبود در ساغر می
دیگران مست از می گلگون،دل من از گردش وی
می وگل گر دل انگیز است،تو در آن لب گل ومی داری
به لطافت چو بهشتی،به طراوت چو بهاری،از گیسویت بنفشه زاری
ای گلستان سرکویت،گل بستان چون رویت کی باشد،کی؟
تویی آن گل در گیتی،که نداری افت دی
گل من بیا...
آواز #بانومرضیه
شعر #رهی_معیری
آهنگ ساز #مرتضی_محجوبی
دستگاه #سه_گاه
من بی دل ساقی به نگاهی مستم
تو به جامی دیگر چه بری از دستم
دو چشم فتنه انگیزت،تا دیدم ای گل
قسم به نرگس مستت،که از این می مستم
اثری با گردش چشمت نبود در ساغر می
دیگران مست از می گلگون،دل من از گردش وی
می وگل گر دل انگیز است،تو در آن لب گل ومی داری
به لطافت چو بهشتی،به طراوت چو بهاری،از گیسویت بنفشه زاری
ای گلستان سرکویت،گل بستان چون رویت کی باشد،کی؟
تویی آن گل در گیتی،که نداری افت دی
گل من بیا...
آواز #بانومرضیه
شعر #رهی_معیری
آهنگ ساز #مرتضی_محجوبی
دستگاه #سه_گاه
Navaye Ney
Banan
#گلهای_رنگارنگ: ۱۲۶
#نوای_نی
چنانم بانگ ني آتش بر جان زد
که گويي کس آتش بر نيستان زد
مرا در دل عمري سوز غم پنهان بود
نواي ني امشب بر آن دامان زد
ني محزون داغ مرا، تازه تر از لاله کند
ز جدايي ها، چو شکايت کند و ناله کند
که به جانش آتش، هجر ياران زد
به کجايي اي گل من؟
که همچو ني بنالد ز غمت دل من
جز ناله دل نبود
در عشقت حاصل من
گذري، به سرم، نظري بر چشم ترم
کز غم تو قلب رهي خون شد و از ديده برون شد
نواي ني گويد:
کز عشقت چون شد
#رهی_معیری_۱۳۱۴
#غلامحسین_بنان
ای نی محزون نوایی ساز کن
ناله جانسوز را آغاز کن
مرحبا ای بازگوی رازها
از تو شد صاحب اثر آوازها
گر زدوری ها شکایت می کنی
از زبان ما حکایت میکنی
اینکه آتش در همه دلها زنی
زان بود که دم ز سوز ما زنی
چون بآوای حزینی رازگو
راز ما را با حریفان بازگوی
ناله تو هر کجا آید به گوش
جان مشتاقان درآید در خروش
سینه سوزاند شکایتهای نی
گوش کن ای جان حکایتهای نی
#ناظرزاده_کرمانی
اشعار متن: #مولانا
آهنگساز: #مرتضی_محجوبی در مایه #دشتی
نوازندگان: #جواد_معروفي #وزيريتبار #ملاح #محجوبی
گوینده: #روشنک
#نوای_نی
چنانم بانگ ني آتش بر جان زد
که گويي کس آتش بر نيستان زد
مرا در دل عمري سوز غم پنهان بود
نواي ني امشب بر آن دامان زد
ني محزون داغ مرا، تازه تر از لاله کند
ز جدايي ها، چو شکايت کند و ناله کند
که به جانش آتش، هجر ياران زد
به کجايي اي گل من؟
که همچو ني بنالد ز غمت دل من
جز ناله دل نبود
در عشقت حاصل من
گذري، به سرم، نظري بر چشم ترم
کز غم تو قلب رهي خون شد و از ديده برون شد
نواي ني گويد:
کز عشقت چون شد
#رهی_معیری_۱۳۱۴
#غلامحسین_بنان
ای نی محزون نوایی ساز کن
ناله جانسوز را آغاز کن
مرحبا ای بازگوی رازها
از تو شد صاحب اثر آوازها
گر زدوری ها شکایت می کنی
از زبان ما حکایت میکنی
اینکه آتش در همه دلها زنی
زان بود که دم ز سوز ما زنی
چون بآوای حزینی رازگو
راز ما را با حریفان بازگوی
ناله تو هر کجا آید به گوش
جان مشتاقان درآید در خروش
سینه سوزاند شکایتهای نی
گوش کن ای جان حکایتهای نی
#ناظرزاده_کرمانی
اشعار متن: #مولانا
آهنگساز: #مرتضی_محجوبی در مایه #دشتی
نوازندگان: #جواد_معروفي #وزيريتبار #ملاح #محجوبی
گوینده: #روشنک