معرفی عارفان
1.26K subscribers
35.2K photos
13K videos
3.25K files
2.81K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
سلطانی این جهان فانی
با همت عارفان گدائی است

عاشق ز بلا اگر گریزد
در مذهب عشق بی وفائی است

مائیم و نوای بی نوائی
ما را چو نوا ز بی نوائی است

شاه نعمت الله ولی
شیخ ابوالحسن خرقانی

هر چه برای خدا کنی
اخلاص است

و هر چه برای خلق کنی ریا.
هر که عاشق شد خدای را یافت،

و هر که خدای را یافت خود را فراموش کرد.
«محبّت» چون به‌غايت رسد، آن را عشق خوانند. «العشق محبّة مفرطة». و «عشق» خاص‌ّتر از «محبّت» است؛ زيرا كه همه عشقى‏ «محبّت» باشد، امّا همه محبّتى‏ «عشق» نباشد. و «محبّت» خاص‌ّتر از «معرفت» است؛ زيرا كه همه محبّتى «معرفت» باشد، امّا همه معرفتى «محبّت» نباشد.
و از «معرفت» دو چيز متقابل‏ تولّد كند كه آن را «محبّت» و «عداوت» خوانند؛ زيرا كه «معرفت» يا به چيزى خواهد بودن‏، مناسب و ملايم جسمانى يا روحانى، كه آن را «خير محض» خوانند و «كمال‏ مطلق» خوانند، و نفسِ انسان طالب آن است و خواهد كه خود را بدان‌جا رساند و كمال حاصل كند؛ يا به‌چيزى خواهد بودن كه نه ملايم بُوَد و نه مناسب، خواه جسمانى و خواه روحانى كه آن را
«شرّ محض» خوانند و «نقص مطلق» خوانند.
و نفس انسانى دائما از آن‌جا می‌گريزد [و از آن‌جاش نفرتى طبيعى حاصل می‌شود]، و از اوّل «محبّت» خيزد و از دوم «عداوت».

پس اوّل‌پايه «معرفت» است، و دوّم‌پايه «محبّت»، و سوّم‏‌پايه «عشق». و به عالم «عشق» كه بالاى همه است نتوان رسيدن تا از معرفت و محبّت دو پايه نردبان نسازد و معنى «خطوَطين و قد وصلت» اين است. و همچنان‌كه عالم عشق‏، منتهاى عالم معرفت و محبّت است؛ و اصل او منتهاى عُلماى راسخ و حكماى متألّه باشد و از اين‌جا گفته‌‏اند:
عشق هيچ آفريده را نبوَد
عاشقى جز رسيده را نبوَد


#مونس‌_العشاق‌
#شيخ_اشراق
#شهاب_الدین_سهروردی
حکایت

درویشی تهی‌‌ دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد . چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره‌ای به او کرد . کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند .
کریم خان گفت : این اشاره‌ های تو برای چه بود ؟
درویش گفت : نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم .
آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده ؟کریم خان در حال کشیدن قلیان بود ؛ گفت چه می‌خواهی ؟
درویش گفت : همین قلیان ، مرا بس است !چند روز بعد درویش قلیان را به بازار برد و قلیان بفروخت . خریدار قلیان کسی نبود جز کسی که می‌ خواست نزد کریم خان رفته و تحفه برای خان ببرد ! پس جیب درویش پر از سکه کرد و قلیان نزد کریم خان برد !روزگاری سپری شد. درویش جهت تشکر نزد خان رفت .
ناگه چشمش به قلیان افتاد و با دست اشاره‌ای به کریم خان زند کرد و گفت : نه من کریمم نه تو ؛ کریم فقط خداست ، که جیب مرا پر از پول کرد و قلیان تو هم سر جایش هست . . .

بد می‌کنی و نیک طمع می‌داری
هم بد باشد سزای بدکرداری
با اینکه خداوند کریم و است و رحیم
گندم ندهد بار چو جو می‌کاری

#مولانا
یا باب الحوائج حضرت عباس

و دو دست بریده اش کافیست
برای گرفتن دست تمام عالمیان

امیدوارم به حق این‌ شب عزیز
باب الحوائج حضرت عباس(ع)
در دنیا و آخرت دستگیرتون باشه

فـرا رسیـدن ‌تـاسوعـای حـسینی
بر امام زمان عج و شما تسلیـت بـاد
حاجت روا باشیــــــــــد
شبتون  کــــــــــربلایی
خدای جل جلاله دوستان خویش را به پاکی خویش بیاراید و به یگانگی خود پرورد و به علم خود ادب کند و در دولت و قدرت خود گیرد و سلطانی دهد به ایشان.


نورالعلوم
شیخ ابوالحسن خرقانی
میراث حقیقی کتاب(قرآن) ازآن کسی است که نسبت صحیح روحانی (صحت اتصال طریقت) را دارا بود.
همانگونه که میراث دنیوی از آن کسی است که نسب یا سبب حقیقی به صاحب ارث دارد میراث کتاب الهی کسی را لائق که نسبت صحیح روحانی به انبیاء دارد.


شیخ جنید بغدادی
ای ربوده دلم به رعنایی
این چه لطف است و این چه زیبایی؟

بیم آن است کز غم عشقت
سر برآرد دلم به شیدایی

از جمالت خجل شود خورشید
گر تو برقع ز روی بگشایی

زیر برقع، چو آفتاب منیر
اندر ابر لطیف پیدایی

در جمالت لطافتی است، که آن
در نیابد کمال بینایی

آن ملاحت، که حسن روی تو راست
کس نبیند، مگر تو بنمایی

منقطع می‌شود زبان مرا
پیش وصف رخ تو، گویایی

روز و شب جان به عاشقان دادن
از برای تو و تو خود رایی

نیست بی‌روی تو عراقی را
بیش ازین طاقت شکیبایی

«عراقی»
نقل است که چون "ایاک نعبد و ایاک نستعین" خواندی، زار بگریستی. پس گفتی اگر این آیت از کتاب خدای عزوجل نبودی، و بدین امر نبودی، هرگز نخواندمی.
یعنی می گوییم که تو را می پرستیم و یقین خود را می پرستیم.
و می گوییم از تو یاری می خواهیم و به در این و آن می رویم و از هر کسی شکر و شکایت می نماییم.

گفت: در بعضی کتب منزل است که حق تعالی می فرماید، که هر عالمی که دنیا را دوست دارد کمتر چیزی که با او کنم، آن باشد که حلاوت ذکر و مناجات از دل وی ببرم.

چون وفاتش رسید بزرگی او را به خواب دید، گفت که خدای عزوجل، با تو چه کرد؟
گفت: خدای عزوجل، را دیدم با آن همه گناه که داشتم، اما به سبب حسن ظن که به خدای داشتم و به گمان نیکو که به وی بردم، همه محو کرد.


تذکره الاولیاء
ذکر مالک دینار
از ارتفاعاتی بسیار خطیر بازمی‌گردم. بازمی‌گردم به زمین. تا به حال اینجا نبوده‌ام، دست‌کم این زندگی را هرگز اینجا نبوده‌ام. بازمی‌گردم از روح، و بازمی‌گردم از خدا به روی زمین، و به درون انسان. بازمی‌گردم انسان را تازه کنم و خدا را بر زمین بالاتر برم.

خدا خطیر است، سخن خطیر است، زمین خطیر است و راه خطیر است. بازمی‌گردم تا خطیر را به شیوه‌ای نو بزی‌ام. فنا شدم تا بقا یابم.

خداوندگارا! پشت و پناهم باش. باز می‌گردم به روی زمین.
به چنین کار خطیر لعبتی از نادرلعبتان خویش سویم روان کردی.
حال به زمین، و به درون انسان بازمی‌گردم.
با خود هدیه‌های خدایی، هدیه‌های آزادی آورده‎ام.

حلمی | کتاب آزادی

#به_زمین_بازمی‌گردم
#هدیه‌های_خدایی
Audio
Hesamedin Seraj (Www.Safalbum.Biz)
حسام سراج
یاران ره عشق منزل ندارد
این بحر مواج ساحل ندارد....
هرکس نیندد بر دلبری دل
یا آدمی نیست یا دل ندارد...
صغیر اصفهانی
شمس خُجندی بر خاندان می گریست
ما بَر وِی می گریستیم .
بر خاندان چه گرید؟
یکی به خدا پیوست بر او می گرید؟
بر خود نمی گرید!
اگر از حال خود واقف بودی بر خود گریستی
بلکه همۀ قوم خود را حاضر کردی و خویشان خود را
و زارزار بر خود می گریستی...

#شمس_تبریزی


پَس عَزا بر خود کُنید ای خُفتگان
زان که بَد مرگی‌ست این خوابِ گِران

وَرْ نه‌یی آگَه بُرو بر خود گِری
زان که در اِنْکارِ نَقل و مَحْشری

بر دل و دینِ خَرابَت نوحه کُن
که نمی‌بینَد جُز این خاکِ کُهُن ...


#مثنوی_معنوی
مکتب_امام_حسین.mp3
78.9 MB
در مکتب عشق ...

سخنرانی زیبای دکتر الهی قمشه ای در روز عاشورا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شبتون معطر،
به بوی مهربانی خدا،
یاد خدا همیشه در ذهنتان

الهی دلتون شاد،
و قلب مهربان تان
همیشه تپنده باد ..

شب خوبی
در کنار عزیزانتون‌ داشته باشید
شبتون بخیر و شادی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم

بہ نام او کہ...

رحمان و رحیم است

بہ احسان عادت

وخُلقِ کریم است

الهی بہ امید تــــو
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به رسم ادب روزمونو با سلام
بـر سرور و سـالار شهیدان
آقا اباعبدالله شروع میکنیم
اَلسلامُ علی الحُسین
وعلی علی بن الحُسین
وَعلی اُولاد الـحسین
وعَلی اصحاب الحسین
صبح است
بيا تا كه
غزل ساز تو باشم
مست مى آن نرگس شيراز تو باشم
برخيز تو اى
مطلع اشعار شبانه
تا وقت سحر نقطهٔ آغاز تو باشم
بهترین راه
برای شروع یک روز خوب این است که وقت بیدار شدن به این فکر کنیم که حداقل در این روز بتوانیم برای یک انسان شادی خلق کنیم.

🌺🌺🌺

یارمهربانم
درود
بامداد اولین روز هفته ات فرخنده

🌺🌺🌺

صبح ها باید صندوقچه ی امید را باز کرد
و یک گوشه آرام نشست
و پازلِ خوشبختی را کامل کرد
صبح ، یعنی آغاز
و آغاز یعنی ، لبخندهایی که از تهِ دل باشد
آغازت پر از این لبخندها ...

🌺🌺🌺

شاد باشی
دلم در لانه‌ی زنبور می‌گردد
خداوندا دلم مهجور می‌گردد

چرا این کارها سامان نمی‌گیرد
چرا این بارها مغرور می‌گردد

از این دیوانگی‌ها سخت خرسندم
ولیکن گاه هم بس زور می‌گردد

چنان از درد امشب طَرف می‌بندم
که جان در شعله‌های طور می‌گردد

به قلبم کوره‌ای از عشق می‌سوزد
زبانم مشعلی از نور می‌گردد

چرا را خواب کن حلمی و آسان گیر
هر آنچه حق بخواهد جور می‌گردد
بیا ساقی آن می که خون حیات
 ازو شد روان در رگ کائنـــــات

به من ده که خورشید رخشان شوم
ز گنـج نهـان گوهر افشــان شوم


#هوشنگ_ابتهاج

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
جسمها چون کوزه‌های بَسته‌سر
تا که در هر کوزه چه بود آن نگر

کوزهٔ آن تَن پر از آب حیات
کوزهٔ این تن پر از زهر ممات

گر به مظروفش نظر داری شَهی
ور به ظرفش بنگری تو گم‌رهی...

مولانا