معرفی عارفان
1.26K subscribers
35.5K photos
13.2K videos
3.25K files
2.82K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
🌹🌹

دو میغ(=ابر) از غیب بیامد،
یکی سبز و یکی سپید.
چون یادِ نیک‌مردان(=اهل بیت پیامبر) کنید از میغ سپید رحمت بارد از عرش تا ثَری و از مشرق تا مغرب
و چون یاد حق(=خداوند) کنید از آن میغِ سبز عشق همی‌بارد از عرش تا ثری و از مشرق تا مغرب.

🔰 نوشته بر دریا(از میراث عرفانی ابوالحسن خرقانی)،
تصحیح و تعلیقات محمدرضا شفیعی کدکنی

🌹🌹
⁠⁣⁣بودم آن روز من از طایفه دُردکشان
که نه از تاک نشان بود و نه از تاک ‏نشان

از خرابات نشینان چه نشان می طلبی
بی نشان ناشده ایشان نتوان یافت نشان

هر یک از ماهوشان مظهر شانى دگرند
شان آن شاهد جان جلوه‏ گرى از همه‏ شان

جان فدایش که به دلجویى ما دلشدگان
می‏رود کوى به کو دامن اجلال‏ کشان


دُرد و شراب از انگور گرفته می شود. عبدالرحمان جامی می گوید من آن روزی بودم که انگور نبود و کسی که تاک می نشاند و می کارد هم نبود؛ یعنی هیچی نبود، عالم نبود. یعنی در علم خداوند (به تعبیر فلسفی) عالم اعیان ثابته. قبل از این عالم، همه چیز در علم حق بود.

کسانی به عرفا ایراد می کنند که (می و شراب) در عبارات شما هست؛ بله اما منظور از «می و شراب» مِی خرابات نیست بلکه مِی محبت است و می محبت هم ازلی است. عالم از محبت خلق شده است. بعضی فکر می کنند که قرن ها پس از زائیده شدن عالم، محبت پیدا کرده است؛ خیر این گونه نیست بلکه عالم از محبت به وجود آمد.

اگر محبت نبود، عالم نبود؛ چرا این حرف را می زنم؟ حضرت حق فرمود (کنت کنزا مخفیا فاحببت ان اعرف فخلقت الخلق لکی اعرف) من گنج پنهان بودم دوست داشتم که شناخته بشوم. اگر خداوند دوست نداشت که شناخته شود، عالم آفریده نمیشد. پس عالم نتیجه محبت حق است. محبت، ازلی است و اساس این عالم است.

بودم آن روز من از طایفه دُردکشان یعنی دُردی کش بوده؛ یعنی خیلی محبت غلیظی داشته است. بعد می گوید: از خرابات‏ نشینان چه نشان مى‏ طلبى ؛ از لغت «خرابات» شاید برخی از اهل شریعت خوششان نیاد و بگویند که خرابات که خوب نیست؛ بله یک وقت خراباتی ظاهری است که بی بند و بار است.

استاد دینانی برنامه معرفت
چنین گر ساکنِ میخانه خواهم شد، پس از مردن
چو خواهم خاک شد خاکِ درِ میخانه خواهم شد

ز می خالی نخواهم شد شوم گر خاک می‌دانم
که یا خُم یا سبو یا شیشه یا پیمانه خواهم شد

#رفیق_اصفهانی
به من گر دشمنِ جان‌است یارم
من او را از دل و جان دوست دارم

#رفیق_اصفهانی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جانا به حاجتی که تو را هست با خدا
کآخر دمی بپرس که ما را چه حاجت است

#حافظ

#محمد_رضا_شجریان
کارِ دوباره عیش به تاراج دادن‌است
می را ز خُم به جام کن و در سبو مکن!

#ملک_مشرقی
نکهت از گلشن چه‌سان آشفته رفت؟
من ز کوی دوست آن‌سان می‌روم...

#طالب_آملی
باشد نشانِ پا همه خونین به کوی دوست
آنجا ز بس که پا به سرِ دل نهاده‌اند

#کلیم_کاشانی
هم گلستان خیالم ز تو پر نقش و نگار

هم مشام دلم از زلف سمن ساے تو خوش

در ره عشق ڪه از سیل بلا نیست گذار

ڪرده‌ام خاطر خود را به تمناے تو خوش

#حافظ
حســـد برم ڪه چـــرا دیگرے خورد، غــــــم تو
مــــرا به دولت عشـــق تو گر چه غم، ڪم نیست

مـرا ڪه زخــــم جفا خورده‌ام، دوا فــــرما
به ضـــربتے دگرم، ڪاحتیاج مـــرهم نیست

#سلمان_ساوجے
چه پریشانم از این فڪر پریشان شب و روز

ڪه شب و روز ڪجایے
و ڪجاے تو ڪجاست؟





#هوشنگ ابتهاج
طعنهٔ خلق و جفاے فلک و جور رقیب
همه هیچند
اگر یار موافق باشد


#شوریده_شیرازے
#مولانا

سایه‌ها را بنواز و
مبر از گوهر خویش
سایه‌ها را همه پنهان کن و
فانی در نور
هر که عاشق شود و آنگاه عشق پنهان دارد و بر عشق بمیرد شهید باشد!....
دریغا عشق ' فرض راه است همه کس را.
دریغا اگر عشقِ خالق نداری باری عشق مخلوق مهیا کن تا قدر این کلمات تو را حاصل شود...!
دریغا از عشق چه توان گفت و از عشق چه نشان شاید داد و چه عبارت توان کرد ؟؟؟
در عشق قدم نهادن کسی را مسلم شود که با خود نباشد و ترک خود بکند و خود را ایثار عشق کند.!
عشق آتش است هر جا که باشد جز او رخت دیگری ننهد. هر جا که رسد سوزد و به رنگ خود گرداند...!!!!!!!


#عین_القضات_همدانی_تمهیدات
#هر_که_عشق_پنهان_دارد
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خدایا 🙏

همه دلخوشیم ازسیاهی شب؛

درآغوش کشیدن خیال توست،

در خلوتی که

هيچ کس، تو را ازمن نمیگیرد

میدانی

شیرین ترین رویاهایم

به نام نامی تو کلیدمی خورند؛

خدا🙏

شب بخیر امن ترین آغوش دنیا 🙏

انسان های خوب

همچو انعکاس ماه درزُلال آبِ🌙

برکه اند

لمس شدنی نیستند

امازیبایی بخشِ ظلمت شب اند

#شبتون_لبریز_از_نور
چون تو با مایی نباشد هیچ غم ...

#مولانا

به نام خدای همه
#یک حبه نور

" یا مَنْ لا یَشْغَلُهُ سَمْعٌ عَنْ سَمْع "
طوری به حرف هات گوش میده
که انگار فقط تو بنده اشی . !
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
روز دیگری آغاز شد
ساعت دلت را بر روی
شادی تنظیم کن
تا با هر تیک تاکش لبخند بزنی
و به یاد داشته باش
شادی بزرگترین
هدیه امروزت است

‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌
در فلسفه خیّامِ دگر باید بود

رُک در پیِ دادنِ نظر باید بود

از گفتنِ سودِ خلقتِ دهر به چیست

پرسشگرِ رازِ دادگر باید بود

رباعی ازحسن قربانی گل(داریوش)
مستم کن آن چنان که ندانم ز بیخودی
در عرصه خیال که آمد کدام رفت

دل را که مرده بود حیاتی به جان رسید
تا بویی از نسیم می‌اش در مشام رفت


#حافظ