🎼🎼🎼
#داوود_پیرنیا و خلق ‘گلها’ی رادیو
# داوود_پیرنیا در تهران در سال۱۲۷۹ زاده شد. پدرش، حسن پیرنیا – مشیرالدوله- از دولتمردان روشنفکر و تاریخ پژوه دوره قاجار بود. او پس از به پایان بردن تحصیلات ابتدائی وارد مدرسه فرانسوی سن لوئی شد و پس از چند سال برای تحصیل حقوق رهسپار سوئیس گردید.
#داود_پیرنیا در مدت اقامت در اروپا با موسیقی کلاسیک مغرب زمین آشنا شده و حتی به فراگیری پیانو پرداخته بود ولی با این همه در بازگشت بیشتر به موسیقی سنتی ایران اندیشید و به فکر نوسازی آن افتاد. او دانسته بود که شعر و موسیقی سنتی همزاد یکدیگرند و از پیوند آن دو اگر به درستی صورت پذیرد آثار درخشانی پدید خواهد آمد.
#پیرنیا در جلسات هفتگی گرد همائی دوستان که در خانه خود او تشکیل میشد اندیشه های خود را در مورد وضعیت شعر و موسیقی در ایران با آنان در میان میگذاشت. در یکی از این جلسات صحبت از بنیادگذاشتن برنامه ای برای تهیه شعر و موسیقی فاخر به میان آمد.
یاران همه او را به این کار ترغیب کردند و او دست به کار شد
و نخستین برنامه #گلهای_جاویدان را در نوروز سال ۱۳۳۵ به مرحله پخش از رادیو رسانید و پس از آن هر ماه و هر سال بر تنوع و غنای آن افزود.
پس از #گلهای_جاویدان که هر هفته اختصاص به عرضه آثار یکی از شاعران برجسته ایران داشت
#گلهای_رنگارنگ به میدان آمد که شعرهای گونه گونی را با شماری قطعات موسیقی در خور عرضه میکرد.
چیزی نگذشت که
#گلهای_صحرائی پدید آمد برای عرضه موسیقی بومی
و پس از آن
#یک_شاخه_گل برای تک شعرها و تک آهنگهای درخشان
و
#برگ_سبز برای اجرای شعر و موسیقی عرفانی.
از آن پس برنامههای #گلها جایگاهی شد برای هنرنمائی بزرگان شعر و موسیقی سنتی ایران.
ادیبان و شاعرانی چون :
#رهی_معیری
#پژمان_بختیاری
#علی_دشتی
#لطفعلی_صورتگر
و آهنگسازان و نوازندگانی چون: #روحالله_خالقی
#جوادمعروفی
#مرتضی_محجوبی
#ابوالحسن_صبا
#جلیل_شهناز
#احمدعبادی
و #حسن_کسایی
از همکاران ثابت قدم برنامه گلها بودند.
البته در میان آنان باید بر اهمیت حضور
دو تن تاکید بیشتری گذاشت.
نخست #روحالله_خالقی
موسیقیدانی آگاه از مکتب وزیری
که به همت او #ارکستربزرگ_گلها نیز بنیاد شد
و
دیگری #رهی_معیری، شاعر و ترانه سرای معروف، که با موسیقی نیز آشنائی داشت.
از همکاری نزدیک این دو تن بخش گرانقدری از گنجینه گلها فراهم آمده است.
بیشتر آنچه را که این دو ساخته و سرودهاند یکی از غنیترین صداهای موسیقی سنتی یعنی #غلامحسین_بنان به اجرا درآورده است.
#خالقی ؛ #رهی و #بنان در واقع مثلث قدرتمندی را در برنامه گلها پدید آوردند و آثار فاخری از خود به یادگار گذاشتند.
در سالهای بعد هنرمندان دیگری نیز به گلها پیوستند که از میانشان می توان به:
#مرضیه، #الهه، #علی_تجویدی
#همایون_خرم، #حبیبالله_بدیعی
#فرامرز_پایور، #عبدالوهاب_شهیدی
#اکبر_گلپایگانی، #بیژن_ترقی، #نواب_صفا
#معینی_کرمانشاهی، #تورج_نگهبان
#پرویز_یاحقی، #هایده #مهستی یاد کرد.
آمار نه چندان دقیقی که در دسترس ماست
نشان می دهد که در طول ده سال
سرپرستی #داود_پیرنیا بر برنامه گلها
۱۵۷ گلهای جاویدان، ۴۸۱ گلهای رنگارنگ
۴۶۵ شاخه گل، ۳۱۲ برگ سبز
و ۶۲ گلهای صحرائی، در جمع ۱۴۳۷ برنامه در رادیو تولید شده است.
#داود_پیرنیا در سال ۱۳۴۴ به سبب ناراحتی قلبی از یک سو و ناخرسندی از مسئولان تازه رادیو از سوی دیگر از کار کناره گرفت و شش سال بعد در یازدهم آبان ماه سال ۱۳۵۰ چشم از جهان فرو بست.
یادش گرامی...
پس از #داود_پیرنیا به ترتیب #رهی_معیری
و #محمد_نقیبی هر یک دو سه سال سرپرستی
گلها را بر عهده گرفتند و سرانجام در سال
۱۳۵۱کار به دست #هوشنگ_ابتهاج، شاعر
افتاد که #گلهای_تازه را جانشین #گلهای_پیرنیا ساخت.
#داوود_پیرنیا و خلق ‘گلها’ی رادیو
# داوود_پیرنیا در تهران در سال۱۲۷۹ زاده شد. پدرش، حسن پیرنیا – مشیرالدوله- از دولتمردان روشنفکر و تاریخ پژوه دوره قاجار بود. او پس از به پایان بردن تحصیلات ابتدائی وارد مدرسه فرانسوی سن لوئی شد و پس از چند سال برای تحصیل حقوق رهسپار سوئیس گردید.
#داود_پیرنیا در مدت اقامت در اروپا با موسیقی کلاسیک مغرب زمین آشنا شده و حتی به فراگیری پیانو پرداخته بود ولی با این همه در بازگشت بیشتر به موسیقی سنتی ایران اندیشید و به فکر نوسازی آن افتاد. او دانسته بود که شعر و موسیقی سنتی همزاد یکدیگرند و از پیوند آن دو اگر به درستی صورت پذیرد آثار درخشانی پدید خواهد آمد.
#پیرنیا در جلسات هفتگی گرد همائی دوستان که در خانه خود او تشکیل میشد اندیشه های خود را در مورد وضعیت شعر و موسیقی در ایران با آنان در میان میگذاشت. در یکی از این جلسات صحبت از بنیادگذاشتن برنامه ای برای تهیه شعر و موسیقی فاخر به میان آمد.
یاران همه او را به این کار ترغیب کردند و او دست به کار شد
و نخستین برنامه #گلهای_جاویدان را در نوروز سال ۱۳۳۵ به مرحله پخش از رادیو رسانید و پس از آن هر ماه و هر سال بر تنوع و غنای آن افزود.
پس از #گلهای_جاویدان که هر هفته اختصاص به عرضه آثار یکی از شاعران برجسته ایران داشت
#گلهای_رنگارنگ به میدان آمد که شعرهای گونه گونی را با شماری قطعات موسیقی در خور عرضه میکرد.
چیزی نگذشت که
#گلهای_صحرائی پدید آمد برای عرضه موسیقی بومی
و پس از آن
#یک_شاخه_گل برای تک شعرها و تک آهنگهای درخشان
و
#برگ_سبز برای اجرای شعر و موسیقی عرفانی.
از آن پس برنامههای #گلها جایگاهی شد برای هنرنمائی بزرگان شعر و موسیقی سنتی ایران.
ادیبان و شاعرانی چون :
#رهی_معیری
#پژمان_بختیاری
#علی_دشتی
#لطفعلی_صورتگر
و آهنگسازان و نوازندگانی چون: #روحالله_خالقی
#جوادمعروفی
#مرتضی_محجوبی
#ابوالحسن_صبا
#جلیل_شهناز
#احمدعبادی
و #حسن_کسایی
از همکاران ثابت قدم برنامه گلها بودند.
البته در میان آنان باید بر اهمیت حضور
دو تن تاکید بیشتری گذاشت.
نخست #روحالله_خالقی
موسیقیدانی آگاه از مکتب وزیری
که به همت او #ارکستربزرگ_گلها نیز بنیاد شد
و
دیگری #رهی_معیری، شاعر و ترانه سرای معروف، که با موسیقی نیز آشنائی داشت.
از همکاری نزدیک این دو تن بخش گرانقدری از گنجینه گلها فراهم آمده است.
بیشتر آنچه را که این دو ساخته و سرودهاند یکی از غنیترین صداهای موسیقی سنتی یعنی #غلامحسین_بنان به اجرا درآورده است.
#خالقی ؛ #رهی و #بنان در واقع مثلث قدرتمندی را در برنامه گلها پدید آوردند و آثار فاخری از خود به یادگار گذاشتند.
در سالهای بعد هنرمندان دیگری نیز به گلها پیوستند که از میانشان می توان به:
#مرضیه، #الهه، #علی_تجویدی
#همایون_خرم، #حبیبالله_بدیعی
#فرامرز_پایور، #عبدالوهاب_شهیدی
#اکبر_گلپایگانی، #بیژن_ترقی، #نواب_صفا
#معینی_کرمانشاهی، #تورج_نگهبان
#پرویز_یاحقی، #هایده #مهستی یاد کرد.
آمار نه چندان دقیقی که در دسترس ماست
نشان می دهد که در طول ده سال
سرپرستی #داود_پیرنیا بر برنامه گلها
۱۵۷ گلهای جاویدان، ۴۸۱ گلهای رنگارنگ
۴۶۵ شاخه گل، ۳۱۲ برگ سبز
و ۶۲ گلهای صحرائی، در جمع ۱۴۳۷ برنامه در رادیو تولید شده است.
#داود_پیرنیا در سال ۱۳۴۴ به سبب ناراحتی قلبی از یک سو و ناخرسندی از مسئولان تازه رادیو از سوی دیگر از کار کناره گرفت و شش سال بعد در یازدهم آبان ماه سال ۱۳۵۰ چشم از جهان فرو بست.
یادش گرامی...
پس از #داود_پیرنیا به ترتیب #رهی_معیری
و #محمد_نقیبی هر یک دو سه سال سرپرستی
گلها را بر عهده گرفتند و سرانجام در سال
۱۳۵۱کار به دست #هوشنگ_ابتهاج، شاعر
افتاد که #گلهای_تازه را جانشین #گلهای_پیرنیا ساخت.
تصنیف می گریزم
حبیب الله بدیعی، مرضیه، معینی کرمانشاهی
تصنیف زیبای #می_گریزم
با صدای : استاد بانو #مرضیه
شعر از : #معینی_کرمانشاهی
آهنگسازیِ استاد #حبیبالله_بدیعی
با صدای : استاد بانو #مرضیه
شعر از : #معینی_کرمانشاهی
آهنگسازیِ استاد #حبیبالله_بدیعی
Beh Yaadeh Aan Gozashteh, Marziyeh, R Moeini Kermanshahi
Archive of H Moeini Kermanshahi
«بیاد آن گذشته»
یارب دیگر طاقتم طی شد یا بسوزانم یا نجاتم ده
عاشق عاشق گشته ام یارب یا بكش دیگر یا حیاتم ده
من كجا او كجا نه او خبر ز من دارد نه من نشان از او دارم
او جدا من جدا به سینه سوز غم دارم ز دیده اشک خون بارم
روز و شب نصیب من آه آتشین بود صبح و شام عاشقان وای اگر چنین بود
من آتشی ز سوز دل به سینه دارم چه همدمی ببین نشسته در كنارم
مكن فغان ای دل در این جهان ای دل دوای دردم گر پیدا شود كه عاشق از هجران رسوا شود
حكایتی اگر از این زمانه گفتم به یاد آن گذشته این ترانه گفتم
#رحیم_معینیکرمانشاهی
#حبیبالله_بدیعی
#مرضیه
یارب دیگر طاقتم طی شد یا بسوزانم یا نجاتم ده
عاشق عاشق گشته ام یارب یا بكش دیگر یا حیاتم ده
من كجا او كجا نه او خبر ز من دارد نه من نشان از او دارم
او جدا من جدا به سینه سوز غم دارم ز دیده اشک خون بارم
روز و شب نصیب من آه آتشین بود صبح و شام عاشقان وای اگر چنین بود
من آتشی ز سوز دل به سینه دارم چه همدمی ببین نشسته در كنارم
مكن فغان ای دل در این جهان ای دل دوای دردم گر پیدا شود كه عاشق از هجران رسوا شود
حكایتی اگر از این زمانه گفتم به یاد آن گذشته این ترانه گفتم
#رحیم_معینیکرمانشاهی
#حبیبالله_بدیعی
#مرضیه
«دیگه بسمه»
یه عمر در آرزوست خدا خدا کرده دلم
همهی امیدشو جز تو رها کرده دلم
یه عمره در آرزویت خدا خدا کرده دلم...
صدا #بانومهستی
شعر #محمدعلی_شیرازی
آهنگ #حبیبالله_بدیعی
سال ۱۳۵۰
یه عمر در آرزوست خدا خدا کرده دلم
همهی امیدشو جز تو رها کرده دلم
یه عمره در آرزویت خدا خدا کرده دلم...
صدا #بانومهستی
شعر #محمدعلی_شیرازی
آهنگ #حبیبالله_بدیعی
سال ۱۳۵۰
Sine Malamale Dardast Ey Darigha Marhami(BEsfahan)
Marziye & Banan @MiraseAvaz
سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی
دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی
چشم آسایش که دارد از سپهر تیزرو
ساقیا جامی به من ده تا بیاسایم دمی
#حافظ
بوی جوی مولیان آید همی
یاد یار مهربان آید همی
ریگ آموی و درشتی راه او
زیر پایم پرنیان آید همی
آب جیحون از نشاط روی دوست
خنگ ما را تا میان آید همی
#رودکی_سمرقندی
#مرضیه و #غلامحسین_بنان
#حبیبالله_بدیعی
#مرتضی_خان_محجوبی
#روحالله_خالقی
برگرفته از گلهای رنگارنگ شماره ۲۵۴
#بیات_اصفهان
دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی
چشم آسایش که دارد از سپهر تیزرو
ساقیا جامی به من ده تا بیاسایم دمی
#حافظ
بوی جوی مولیان آید همی
یاد یار مهربان آید همی
ریگ آموی و درشتی راه او
زیر پایم پرنیان آید همی
آب جیحون از نشاط روی دوست
خنگ ما را تا میان آید همی
#رودکی_سمرقندی
#مرضیه و #غلامحسین_بنان
#حبیبالله_بدیعی
#مرتضی_خان_محجوبی
#روحالله_خالقی
برگرفته از گلهای رنگارنگ شماره ۲۵۴
#بیات_اصفهان
سینه مالامال درد است اے دریغا مرهمی
دل ز تنهایے به جان آمد خدا را همدمی
چشم آسایش که دارد از سپهر تیزرو
ساقیا جامے به من ده تا بیاسایم دمی
زیرکے را گفتم این احوال بین خندید و گفت
صعب روزے بوالعجب کارے پریشان عالمی
در طریق عشقبازے امن و آسایش بلاست
ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی
اهل کام و ناز را در کوے رندے راه نیست
ره روے باید جهان سوزے نه خامے بیغمی
آدمے در عالم خاکے نمیآید به دست
عالمے دیگر بباید ساخت و از نو آدمی
خیز تا خاطر بدان ترڪ سمرقندے دهیم
کز نسیمش بوے جوے مولیان آید همی
گریه حافظ چه سنجد پیش استغناے عشق
کاندر این طوفان نماید هفت دریا شبنمے
****
من نه آن رندم که ترڪ شاهد و ساغر کنم
محتسب داند که من این کارها کمتر کنم
من که عیب توبه کاران کرده باشم بارها
توبه از مے وقت گل دیوانه باشم گر کنم
عشق دردانهست و من غواص و دریا میکده
سر فروبردم در آن جا تا کجا سر برکنم
لاله ساغرگیر و نرگس مست و بر ما نام فسق
داورے دارم بسے یا رب که را داور کنم
بازکش یڪ دم عنان اے ترڪ شهرآشوب من
تا ز اشڪ و چهره راهت پر زر و گوهر کنم
من که از یاقوت و لعل اشڪ دارم گنجها
کے نظر در فیض خورشید بلنداختر کنم
چون صبا مجموعه گل را به آب لطف شست
کجدلم خوان گر نظر بر صفحه دفتر کنم
گر چه گردآلود فقرم شرم باد از همتم
گر به آب چشمهے خورشید دامن تر کنم
#حافظ
#محمدرضا_شجریان
#حبیبالله_بدیعی
اجراے خصوصے در مایه #سهگاه در تاریخ ۴ شهریور ۱۳۶۵ منزل دکتر #علے خ_دمے در #مونیخ_آلمان
دل ز تنهایے به جان آمد خدا را همدمی
چشم آسایش که دارد از سپهر تیزرو
ساقیا جامے به من ده تا بیاسایم دمی
زیرکے را گفتم این احوال بین خندید و گفت
صعب روزے بوالعجب کارے پریشان عالمی
در طریق عشقبازے امن و آسایش بلاست
ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی
اهل کام و ناز را در کوے رندے راه نیست
ره روے باید جهان سوزے نه خامے بیغمی
آدمے در عالم خاکے نمیآید به دست
عالمے دیگر بباید ساخت و از نو آدمی
خیز تا خاطر بدان ترڪ سمرقندے دهیم
کز نسیمش بوے جوے مولیان آید همی
گریه حافظ چه سنجد پیش استغناے عشق
کاندر این طوفان نماید هفت دریا شبنمے
****
من نه آن رندم که ترڪ شاهد و ساغر کنم
محتسب داند که من این کارها کمتر کنم
من که عیب توبه کاران کرده باشم بارها
توبه از مے وقت گل دیوانه باشم گر کنم
عشق دردانهست و من غواص و دریا میکده
سر فروبردم در آن جا تا کجا سر برکنم
لاله ساغرگیر و نرگس مست و بر ما نام فسق
داورے دارم بسے یا رب که را داور کنم
بازکش یڪ دم عنان اے ترڪ شهرآشوب من
تا ز اشڪ و چهره راهت پر زر و گوهر کنم
من که از یاقوت و لعل اشڪ دارم گنجها
کے نظر در فیض خورشید بلنداختر کنم
چون صبا مجموعه گل را به آب لطف شست
کجدلم خوان گر نظر بر صفحه دفتر کنم
گر چه گردآلود فقرم شرم باد از همتم
گر به آب چشمهے خورشید دامن تر کنم
#حافظ
#محمدرضا_شجریان
#حبیبالله_بدیعی
اجراے خصوصے در مایه #سهگاه در تاریخ ۴ شهریور ۱۳۶۵ منزل دکتر #علے خ_دمے در #مونیخ_آلمان
Telegram
attach 📎
بزم خصوصی
ایرج
"بزم خصوصی"
اساتید:
#ایرج (آواز)
#حبیبالله_بدیعی (ویولن)
#منصور_صارمی (سنتور)
#جهانگیر_ملک (تنبک)
شعر #عماد_خراسانی
از سر زلف تو پیداست
که پیمان شکنی
نه عجب از تو
که پیمان محبان شکنی.....
اساتید:
#ایرج (آواز)
#حبیبالله_بدیعی (ویولن)
#منصور_صارمی (سنتور)
#جهانگیر_ملک (تنبک)
شعر #عماد_خراسانی
از سر زلف تو پیداست
که پیمان شکنی
نه عجب از تو
که پیمان محبان شکنی.....
تا کی در انتظار گذاری به زاریم باز آی بعد از این همه چشم انتظاریم
محمدرضا شجریان
تا کی در انتظار گذاری به زاریم
باز آی بعد از این همه چشم انتظاریم
دیشب به یاد زلف تو در پرده های ساز
جانسوز بود شرح سیه روزگاریم
بس شکوه کردم از دل ناسازگار خود
دیشب که ساز داشت سر سازگاریم
شمعم تمام گشت و چراغ ستاره مرد
چشمی نماند شاهد شب زنده داریم
شرمم کشد که بی تو نفس می کشم هنوز
تا زنده ام بس است همین شرمساریم
گل های تازه ۵۴
«شب زنده دار»
آواز: استاد #محمدرضاشجریان
گوینده: #فخری_نیکزاد
کلام: استاد #شهریار
صدابردار: #ایرج_فهیمی
سال اجرا: شهریور ۱۳۵۲
دشتی
اساتید نوازنده:
تار: #فرهنگ_شریف
تنبک: #جهانگیر_ملک
ویولن: #حبیبالله_بدیعی
باز آی بعد از این همه چشم انتظاریم
دیشب به یاد زلف تو در پرده های ساز
جانسوز بود شرح سیه روزگاریم
بس شکوه کردم از دل ناسازگار خود
دیشب که ساز داشت سر سازگاریم
شمعم تمام گشت و چراغ ستاره مرد
چشمی نماند شاهد شب زنده داریم
شرمم کشد که بی تو نفس می کشم هنوز
تا زنده ام بس است همین شرمساریم
گل های تازه ۵۴
«شب زنده دار»
آواز: استاد #محمدرضاشجریان
گوینده: #فخری_نیکزاد
کلام: استاد #شهریار
صدابردار: #ایرج_فهیمی
سال اجرا: شهریور ۱۳۵۲
دشتی
اساتید نوازنده:
تار: #فرهنگ_شریف
تنبک: #جهانگیر_ملک
ویولن: #حبیبالله_بدیعی
Narges E Shiraz
Shams
عنوان:نرگس شيراز
خواننده : #بانو_لعیا_شمس
آهنگساز : #حبیبالله_بدیعی
شعر : #معینی_کرمانشاهی
در دستگاه بیات اصفهان
سال اجرا : ١٣٣٧
سُنبل به چمن با ناز آمد
گُل به گلستان باز آمد
در بزمِ جهان بوی نرگس
از چمن شیراز آمد
مرغ زیبا آمد به سخن
آمد به سخن
شور دیگر دارد دل من
دارد دل من
نوشد هر شب جامی
از دستِ دل آرامی
گیرد ز جهان کامی.
خواننده : #بانو_لعیا_شمس
آهنگساز : #حبیبالله_بدیعی
شعر : #معینی_کرمانشاهی
در دستگاه بیات اصفهان
سال اجرا : ١٣٣٧
سُنبل به چمن با ناز آمد
گُل به گلستان باز آمد
در بزمِ جهان بوی نرگس
از چمن شیراز آمد
مرغ زیبا آمد به سخن
آمد به سخن
شور دیگر دارد دل من
دارد دل من
نوشد هر شب جامی
از دستِ دل آرامی
گیرد ز جهان کامی.
Rafte Boudam
Marzieh- Badiei
"رفته بودم"
آواز: بانو #مرضیه
آهنگساز: استاد #حبیبالله_بدیعی
شعر: #بیژن_ترقی
رفته بودم کز پریشانی ره صحرا بگیرم
رفته بودم رفته بودم
رفته بودم تا عنان این دل رسوا بگیرم
رفته بودم رفته بودم....
آواز: بانو #مرضیه
آهنگساز: استاد #حبیبالله_بدیعی
شعر: #بیژن_ترقی
رفته بودم کز پریشانی ره صحرا بگیرم
رفته بودم رفته بودم
رفته بودم تا عنان این دل رسوا بگیرم
رفته بودم رفته بودم....