معرفی عارفان
1.03K subscribers
32.3K photos
11.6K videos
3.17K files
2.65K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
معرفی عارفان
خویِ مردِ دانا ، بگوئیم پنج ، وزین پنج عادت ، نباشد به‌رنج ، #نخست آنکه ، هرکس که دارد خِرَد ، ندارد غمِ آنکه ، زو بگذرد، #نه شادی کند زانکه ، نایافته ، نه گر بگذرد زو ، شود تافته ، #به نابودنی‌ها ، ندارد امید ، نگوید که بار آوَرَد شاخِ بید…
چو نادان که عادت کند هفت چیز ،

نباشد شگفت ، ار به‌رنج است نیز ،




ز نادان که گفتیم هفت است راه ،

#یکی آنکه ، خشم آوَرَد بی گناه ،




#گشاید درِ گنج ، بر ناسزا ،

نه زو مزد یابد ، نه هرگز ، جزا ،




سه دیگر ، به‌یزدان بُوَد ناسپاس ،

نباشد خِرَدمند و گیتی‌شناس ،




چهارم که ، با هرکسی رازِ خویش ،

بگوید ، برافرازد آوازِ خویش ،




به پنجم ، به گفتارِ ناسودمند ،

تنِ خویش ، دارد به دَرد و گزند ،




ششم ، گردد ایمن ، به نااستوار ،

همه پرنیان جویَد از خار ، بار ،




به‌هفتم که ، بستیهد اندر دروغ ،

به بی‌شرمی‌اندر ، بجویَد فروغ ،




چو بر انجمن ، مرد خامُش بُوَد ،

ازآن خامُشی ، دل به رامش بُوَد ،




سپردن به دانایِ گوینده ، گوش ،

به تن ، توشه یابی ،،، به دل ، رای و هوش ،




شنیده‌سخن‌ها ، فرامُش مکن ،

که تاج است بر تختِ دانش ، سُخُن ،




#شاهنامه
تو ، مر دیو را ، مردمِ بَد ، شناس ،

کسی ، کو ، ندارد ز یزدان ، سپاس ،





هرآنکو ، گذشت از رَهِ مردمی ،

ز دیوان شِمُر ،،، مَشمُرَش زآدمی ،





#شاهنامه


آخرین پست امشب

شب‌تون ناب و خوش
خودِ او اويىِ او بى‌الف و واو و الف و واو را در اويىِ او مجال نه و حروف را در نام او راه نه و كلمات را در صفات او تصرف نه و زبان را در ذكر او هيچ كار نه و عقول را در حقيقت او روشنى نه و معارف اولين و آخرين را در لايتناهى كمال ذات و صفات او جز حيرتى و عجزى حاصل نه و غير او را، او را از آن نصيب نه و او ظاهر و همه باطن.
او موجود و همه معدوم.
وا او هيچ چيز نه.
او و او هم نه.
او و اين و آن همه او و جلال او نه اين و نه آن و نه او و كمال فضل او جلوه كند وا هر ذره‌اى و جلال قدر او پوشيده شده در هر ذره‌اى و كبرياى جبروت او آميخته شده وا هر ذره‌اى. اوست كه فضلش همه عدل است و عدلش همه فضل است و صنعش همه رحمت و ايجادش همه كرم و كرمش همه ايجاد. اوست كه قهرش همه لطف است و اوست كه غضبش همه راحت است...



عین_القضات_همدانی
گویند شبلی رحمة اللّه علیه روزی طهارت کرد به قصد آن که به مسجد اندر آید از هاتفی شنید که: «ظاهر شستی، صفای باطن کجاست؟» گفتا: بازگشتم و همه ملک و میراث بدادم و یک سال جز بدان مقدار جامه که نماز بدان روا بود نپوشیدم آنگاه به نزدیک جنید آمدم.
وی گفت، رضی اللّه عنه: «یا بابکر، این سخت سودمند طهارتی بود که کردی. خدای تو را پیوسته طاهر داراد.»
گفت: از پس آن هرگز بی طهارت نبود؛ تا حدی که چون از دنیا بخواست رفتن طهارتش را نقض افتاد. اشارت به مریدی کرد که: مرا طهارتی ده.
مرید وی را طهارت داد و تخلیل محاسن فراموش کرد. وی رادر آن حال زبان نبود که سخن گفتی.
دست آن مرید بگرفت و به محاسن خوداشارت فرمودتا تخلیل کرد.


کشف المحجوب
گفت: کی باشد که ازین قصه‌ی قربان برهم؟

گفتم: قربان شو تا از قصه‌ی قربان برهی.
الله‌اکبر نماز از بهر قربان است نفس را؛
تا کی باشد اکبر؟
تا در تو تکبر و هستی هست،
گفتن الله اکبر لازم است،
و قصد قربان لازم است.
اکنون تا کی بت در بغل گیری به نماز آیی؟!

"الله و اکبر می‌گویی و چون منافقان بت را در بغل محکم گرفته‌ای"!!

جناب شمس تبریزی
روزی یکی از مصطفی پرسید که «أینَ اللّهُ»؟
گفت: «فی قُلوبِ عبادِهِ» در دل بندگان خود باید جُست؛ «وَهُوَ مَعَکُمْ أَیْنَما کُنْتُم» این معنی باشد.
چون دل ترا حاصل آمد ودل را بازیافتی، روح خود جمال عزت با تو نماید.
دریغا اگر شریعت، بند دیوانگی حقیقت آمده نیستی، بگفتمی که روح چیست؛ اما غیرت الهی نمیگذارد که گفته شود.
عیسی- علیه السلام- کمال و رفعت که داشت از آن داشت که او را خلعت روح القدس درپوشیده بودند، و او را همه روح کرده «وَأَیَّدْناهُ بروح القُدُس».
آدم و آدم صفتان که کرامت کمال و فضیلت یافتند بر دیگران، بروح یافتند که «وَأَیَّدَهُم بِروحِ مِنْهُ». و روح را از عالم خدا بقالب فرستادند که «وَنَفَخْتُ فیهِ مِنْ روحی» این باشد.
باش تا این آیت که «وَکذلِکَ أَوْحَینا إِلَیکَ روحاً مِنْ أمر ربّی» چه معنی دارد.

دریغا از دست غیرت اللّه که «إِنَّ اللّهُ غَیورٌ وَمِنْ غَیْرَتِهِ حَرَّم الفَواحِش»! او غیورست؛ از غیرت، او همه محرمات را حرام کرد؛ و شرح جان نیز کردن از غیرت حرام کرد:

ای دریغا جان قدسی در درون دو جهان
گر کسی گوید که دیدم در مکان و لامکان

کس ندیدستش عیان و کس ندادستش نشان
بر درخت غیرتش آویخته شد پیش از آن


عین القضات همدانی
نیست تخمی کاندرین انبار نیست
غیر حسن تو که آن را یار نیست

هیچ تخمی نیست که در این انبار نباشد، غیر از حُسن و کمال تو که نظیر و مانندی ندارد.

لایق آن دیدم که من آیینه‌ای
پیش تو آرم چو نور سینه‌ای


سرانجام به این نتیجه رسیدم که آیینه به محضرت آورم که مانند نور سینه اولیاءالله روشن و تابان باشد.

تا ببینی روی خوب خود در آن
ای تو چون خورشید شمع آسمان


تا آن که در آن آینه، روی زیبای خود را بنگری، ای تویی که همانند آفتاب، شمع فروزان آسمانی.

آینه آوردمت ای روشنی
تا چو بینی روی خود یادم کنی

ای نور چشم و ای روشنیِ دو دیده ام، برایت آینه آورده ام تا هرگاه در آن آینه، رخسارت را دیدی یاد من باشی .

آینه بیرون کشید او از بغل
خوب را آیینه باشد مشتغل


آن مهمان، آینه ای از بغلش درآورد، زیرا که خوبرویان با آینه سرو کار دارند و بدان مشغول و مانوس اند.

مثنوی معنوی
نیست تخمی کاندرین انبار نیست
غیر حسن تو که آن را یار نیست

هیچ تخمی نیست که در این انبار نباشد، غیر از حُسن و کمال تو که نظیر و مانندی ندارد.

لایق آن دیدم که من آیینه‌ای
پیش تو آرم چو نور سینه‌ای


سرانجام به این نتیجه رسیدم که آیینه به محضرت آورم که مانند نور سینه اولیاءالله روشن و تابان باشد.

تا ببینی روی خوب خود در آن
ای تو چون خورشید شمع آسمان


تا آن که در آن آینه، روی زیبای خود را بنگری، ای تویی که همانند آفتاب، شمع فروزان آسمانی.

آینه آوردمت ای روشنی
تا چو بینی روی خود یادم کنی

ای نور چشم و ای روشنیِ دو دیده ام، برایت آینه آورده ام تا هرگاه در آن آینه، رخسارت را دیدی یاد من باشی .

آینه بیرون کشید او از بغل
خوب را آیینه باشد مشتغل


آن مهمان، آینه ای از بغلش درآورد، زیرا که خوبرویان با آینه سرو کار دارند و بدان مشغول و مانوس اند.

مثنوی معنوی
"حکمت" صناعتی است نظری
که انسان به "وسیله" ان می تواند
هر انچه را که بدان نیاز دارد
در "نفس" خویش حاصل کند

و هر انجه را که بر او واجب است
به دانش خویش به دست اورد
و به نفس خویش برسد
و خود را "کامل" کند

و دانشمند و خردمند شود
همانند "عالَمِ وجود"
و اماده رسیدن به"سعادت اخروی" شود
و ان باز بسته به توان انسانی ست ...

جناب ابوعلی سینا
کسی می خواستم از جنس خود که او را قبله سازم و روی به او آرم _ که از خود ملول شده بودم. تا تو چه فهم کنی از این سخن که می گویم که «از خود ملول شده بودم.» اکنون، چون قبله ساختم، آن چه من می گویم فهم کند و دریابد.


مقالات شمس
همه را در خود بينی، از موسی و عيسی و ابراهيم و نوح و آدم و حوا و ايسيه و دجّال و خضر و الياس، در اندرون خود بينی.
تو عالَم ِ بي كرانی،چه جای آسمان هاست و زمين ها؟

#شمس_تبريزى
دانی که حروف عشق را معنی چیست

عین عابد و شین شاکر و قافست قانع


#مولانا
انسان هنگامی غنی و پر است که با طبیعت همنوا و هماهنگ باشد.
هنگامی که او با هستی همنوا نباشد، کاملا خالی است.
او باید این خلا را پر کند و الا حرص و طمع شروع به پر کردن این خلا می‌کند!
با پول، خانه، لوازم لوکس، حتی دوستان و آشنایان و هر چیز دیگر..،

زندگی با این خلا، ترسناک، ناراحت کننده و غیر ممکن است.
برای وجود این احساس که وجود شما غنی و پر است دو راه وجود دارد:

یکی اینکه با هستی همنوا و هماهنگ شوید
سپس احساس می‌کنید که پر و غنی هستید، پر از زیبایی‌ها، گلها، ستارگان و..، این رضایت کامل است.

ولی در صورتی که این کار را نکنید، همان طور که میلیونها نفر از مردم جهان چنین هستند، این امکان وجود دارد که درون خود را با هر آشغالی پر کنید..
خیلی ساده است طمع به این معنی است که وجود شما از خلا رنج می‌برد و شما می‌خواهید آن را با هر چیز ممکن پر کنید و برای شما اهمیتی ندارد که آن را با چه پر می‌کنید. هنگامی که این مطلب را درک کنید از شر طمع خلاص شده‌اید.


#اوشو
شوقِ دیدارم و یک جلوه ندارم طاقت

مگر آیینه‌ کند بر منِ حیران مددی...


#بیدل_دهلوی
اگــــرم نمی‌پســندے
مدهــم به دست دشـمن 


ڪه من از تـو برنگــــردم به جفاےناپسـندان 


#سعـــــدے
خوش آن شوریدهٔ شیدای بی‌دل
که مدهوش تماشای تو باشد

دلم با غیر تو کی گیرد آرام
مگر مستی که شیدای تو باشد


#فیض‌_کاشانی
به نام خدایی که
مهر او قوت قلب ما،
و یاد او راحتی روح ماست،

آباد آن زبان
که بر آن ذکر اوست،

آزاد آن کس
که وی دربند اوست!

به نام خدای همه
#یک حبه نور

فَعَسَىٰ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَ يَجْعَلَ اللَّهُ فِيهِ خَيْرًا كَثِيرًا

«چه بسا چیزی خوشایند شما نباشد، و خداوند خیر فراوانی در آن قرار می‌دهد ...»

#نساء - ۱۹
آدمهایی هستند
که خوبند
خوب بودن
به خوردشان رفته
آمده اند
که مهر بورزند
نه جنسیتشان مهم است
نه عقایدشان
نه سنشان
مهم این است
که با دلشان راحتند
صاف و روراست می آیند
در زندگیت
یک توقف می کنند
به پهنای یک عمرت
و می روند
و سالها هم که نبینی شان
باز یکجوری انگار با تو مانده اند
🌺🌺🌺
یار پر مهرم
درود
بامداد چهارشنبه ات عاشقانه
🌺🌺🌺
همواره به یاد داشته باش،موفقیت یک نقطه نیست، بلکه جریانی است پیوسته.
در سراسر جاده زندگی،توقف ممنوع.
مالکیت۹ آسمان را به نام کسانی نوشته اند که به زمین دل نبسته اند.
افکار بزرگ داشته باش،اما از شادی های کوچک لذت ببر.
موفق کسی است که با آجرهایی که به سمتش پرتاب می شود ،بنایی محکم بسازد.
روز را با خنده شروع کن، تا زندگی با خنده در دستانت شکوفا شود.
🌺🌺🌺
شاد باشی