#یک حبه نور
وَ لا آیِساً مِنْ اِجابَتِکَ لی
وَ اِنْ اَبْطَاَتْ عَنّی..
خدایا مرا از اجابت دعایم
اگرچه اجابتش به تاخیر بیفتد ،
ناامید مکن "
📖صحیفه سجادیه
وَ لا آیِساً مِنْ اِجابَتِکَ لی
وَ اِنْ اَبْطَاَتْ عَنّی..
خدایا مرا از اجابت دعایم
اگرچه اجابتش به تاخیر بیفتد ،
ناامید مکن "
📖صحیفه سجادیه
یکی از اشتباه ترین کارها از نظر من
توهین و سرزنش خودت به خاطر تصمیمات گذشتته
چون تو در اون زمان در همون حد درک و دانش و قدرت تشخيص داشتی و اگه اون انتخاب هارو نمیکردی، رشدی هم در کار نبود که حالا بخوای خودتو تحلیل کنی و در واقع کسی که الان هستی حاصل همون تجربیات و خطاهایی هست که کردی و ازشون درس گرفتی
پس اینکه بخوای الان خودتو قضاوت کنی کار درستی نیست
لطفا به خودت و اتفاقات زندگیت احترام بگذار
تا با آموختن ازشون بتونی شرایط بهتری رو ایجاد کنی.
🌺🌺🌺
یار مهربانم
درود
بامداد پنجشنبه ات نیکو
🌺🌺🌺
آرزو میکنم بهترینها همراه با آرامش و آسایش ,موفقیت , پیروزی , خنده هایی از ته دل و شادی و نشاط برایت رقم بخوره
امروزت قشنگ وزیبا
🌺🌺🌺
شاد باشی
توهین و سرزنش خودت به خاطر تصمیمات گذشتته
چون تو در اون زمان در همون حد درک و دانش و قدرت تشخيص داشتی و اگه اون انتخاب هارو نمیکردی، رشدی هم در کار نبود که حالا بخوای خودتو تحلیل کنی و در واقع کسی که الان هستی حاصل همون تجربیات و خطاهایی هست که کردی و ازشون درس گرفتی
پس اینکه بخوای الان خودتو قضاوت کنی کار درستی نیست
لطفا به خودت و اتفاقات زندگیت احترام بگذار
تا با آموختن ازشون بتونی شرایط بهتری رو ایجاد کنی.
🌺🌺🌺
یار مهربانم
درود
بامداد پنجشنبه ات نیکو
🌺🌺🌺
آرزو میکنم بهترینها همراه با آرامش و آسایش ,موفقیت , پیروزی , خنده هایی از ته دل و شادی و نشاط برایت رقم بخوره
امروزت قشنگ وزیبا
🌺🌺🌺
شاد باشی
زندگی زیباست ای زیبا پسند
زنده اندیشان به زیبایی رسند
آن قدر زیباست این بی بازگشت
کز برایش می توان از جان گذشت
مردن عاشق نمی میراندش
در چراغ تازه می گیراندش
باغ ها را گر چه دیوار و در است
از هواشان راه با یکدیگر است
شاخه ها را از جدایی گر غم است
ریشه هاشان دست در دست هم است
#هوشنگ_ابتهاج
*بامدادتان به سرور ❤️🌹*
زنده اندیشان به زیبایی رسند
آن قدر زیباست این بی بازگشت
کز برایش می توان از جان گذشت
مردن عاشق نمی میراندش
در چراغ تازه می گیراندش
باغ ها را گر چه دیوار و در است
از هواشان راه با یکدیگر است
شاخه ها را از جدایی گر غم است
ریشه هاشان دست در دست هم است
#هوشنگ_ابتهاج
*بامدادتان به سرور ❤️🌹*
شهر
دیوانه ای تمام عیار است
و سوسک های فربه ما بعد انفجار
قطار قطار
برای بلعیدن یک دیگر
دنبال می کنند هم را
من اما ماسه زارانی
دیده ام که هنوز
رؤیای بر باد رفته ی جنگل ها
و دلک خرد زنبق ها را
در هاضمه ی ذهن خوش ورز می دهند
شهر
دیوانه ای سرسام گرفته است
خیابان ها زیر چرخ های هراسان
پس می کشند و به ابتدای خود بر می گردند
و ماشین ها
یک دیگر را چنان دنبال می کنند که
انگار
هر یکی نشمه ی آن دیگری را قر زده است
اما من کویرهایی می شناسم
که شترهای تیر خورده ، زیر بار تریاک
به خون درغلتیده اند
و مردی در هندوکش و دختری در میامی
از غصه آه می کشند
شهر
دیوانه ای به زنجیر افتاده است
بزرگ راه ها
چونان
کمندهای بی شمار گاوبازان ماهر
بر اندام ساختمان ها و فروشگاه ها پیچیده اند
من اما در همین شهر
از بوستانی گذشتم و عشق را دیدم
که ناگهانی از پس نارونی در آمد
با دامن گلی رنگ و بی عینک آفتابی
و لبخندی به سمت قلب شاعر هفتاد ساله ای
شلیک کرد
و هوا
ناگهان بارانی شد
#منوچهر_آتشی
#اتفاق_آخر
#اتفاق_آخر
دیوانه ای تمام عیار است
و سوسک های فربه ما بعد انفجار
قطار قطار
برای بلعیدن یک دیگر
دنبال می کنند هم را
من اما ماسه زارانی
دیده ام که هنوز
رؤیای بر باد رفته ی جنگل ها
و دلک خرد زنبق ها را
در هاضمه ی ذهن خوش ورز می دهند
شهر
دیوانه ای سرسام گرفته است
خیابان ها زیر چرخ های هراسان
پس می کشند و به ابتدای خود بر می گردند
و ماشین ها
یک دیگر را چنان دنبال می کنند که
انگار
هر یکی نشمه ی آن دیگری را قر زده است
اما من کویرهایی می شناسم
که شترهای تیر خورده ، زیر بار تریاک
به خون درغلتیده اند
و مردی در هندوکش و دختری در میامی
از غصه آه می کشند
شهر
دیوانه ای به زنجیر افتاده است
بزرگ راه ها
چونان
کمندهای بی شمار گاوبازان ماهر
بر اندام ساختمان ها و فروشگاه ها پیچیده اند
من اما در همین شهر
از بوستانی گذشتم و عشق را دیدم
که ناگهانی از پس نارونی در آمد
با دامن گلی رنگ و بی عینک آفتابی
و لبخندی به سمت قلب شاعر هفتاد ساله ای
شلیک کرد
و هوا
ناگهان بارانی شد
#منوچهر_آتشی
#اتفاق_آخر
#اتفاق_آخر
باد ما و بود ما از داد تست
هستی ما جمله از ایجاد تست
لذت هستی نمودی نیست را
عاشق خود کرده بودی نیست را
#مولانای_جان
هستی ما جمله از ایجاد تست
لذت هستی نمودی نیست را
عاشق خود کرده بودی نیست را
#مولانای_جان
لذت انعام خود را وامگیر
نقل و باده و جام خود را وا مگیر
ور بگیری کیت جست و جو کند
نقش با نقاش چون نیرو کند
#مولانای_جان
نقل و باده و جام خود را وا مگیر
ور بگیری کیت جست و جو کند
نقش با نقاش چون نیرو کند
#مولانای_جان
هر که را بینی طلبکار ای پسر
یار او شو پیش او انداز سر
کز جوار طالبان طالب شوی
وز ظلال غالبان غالب شوی
#مولانای_جان
یار او شو پیش او انداز سر
کز جوار طالبان طالب شوی
وز ظلال غالبان غالب شوی
#مولانای_جان
آدمی داند که خانه حادث است
عنکبوتی نه که در وی عابث است
پشه کی داند که این باغ از کَی است
کو بهاران زاد و مرگش در دی است
کِرم کاندر چوب زاید سست حال
کَی بداند چوب را وقتِ نهال
#مثنوی_مولانا دفتر دوم
📘انسان میداند که یک خانه ساخته شده
است و سازنده دارد ولی عنکبوتی که
گوشه ای لانه کرده این حقیقت را
نمیداند
یک پشه هیچگاه متوجه نمیشود که یک
باغ چه زمانی پدید آمده زیرا او در بهار
متولد میشود و در دی ماه نیز میمیرد
کِرمی که داخل شاخه یک درخت سست
و ناتوان متولد میشود چه میداند که آن
درخت کی بصورت نهال کاشته شده
این ابیات بیانی است از اینکه موجودات
مادی و حسی نمیتوانند از دایره حواس
فراتر روند پشه و کرم و عنکبوت ،کنایه
از افرادی است که فقط به محسوسات
توجه دارند
عنکبوتی نه که در وی عابث است
پشه کی داند که این باغ از کَی است
کو بهاران زاد و مرگش در دی است
کِرم کاندر چوب زاید سست حال
کَی بداند چوب را وقتِ نهال
#مثنوی_مولانا دفتر دوم
📘انسان میداند که یک خانه ساخته شده
است و سازنده دارد ولی عنکبوتی که
گوشه ای لانه کرده این حقیقت را
نمیداند
یک پشه هیچگاه متوجه نمیشود که یک
باغ چه زمانی پدید آمده زیرا او در بهار
متولد میشود و در دی ماه نیز میمیرد
کِرمی که داخل شاخه یک درخت سست
و ناتوان متولد میشود چه میداند که آن
درخت کی بصورت نهال کاشته شده
این ابیات بیانی است از اینکه موجودات
مادی و حسی نمیتوانند از دایره حواس
فراتر روند پشه و کرم و عنکبوت ،کنایه
از افرادی است که فقط به محسوسات
توجه دارند
سلام علیک ای مقصود هستی
هم از آغاز روز امروز مستی
توی می واجب آید باده خوردن
توی بت واجب آید بت پرستی
#مولانای_جان
هم از آغاز روز امروز مستی
توی می واجب آید باده خوردن
توی بت واجب آید بت پرستی
#مولانای_جان
هلا ای یوسف خوبان به مصر آ
ز قعر چه به حبل الله رستی
بگیر ای چرخ پیر چنبری پشت
رسن را سخت کز چنبر بجستی
#مولانای_جان
ز قعر چه به حبل الله رستی
بگیر ای چرخ پیر چنبری پشت
رسن را سخت کز چنبر بجستی
#مولانای_جان
برین سیرند ثابت اهل اسرار
که در سر ولایت نیست تکرار
چو شد سر ولایت بی تکرر
ازین اعداد ماندم در تحیر
بنوعست این و یا از نوع عاریست
حقیقت دارد این یا اعتباریست
«صفای اصفهانی»
که در سر ولایت نیست تکرار
چو شد سر ولایت بی تکرر
ازین اعداد ماندم در تحیر
بنوعست این و یا از نوع عاریست
حقیقت دارد این یا اعتباریست
«صفای اصفهانی»
ز من بنیوش هان اسرار دیگر
بطرز دیگر و گفتار دیگر
حکم را در پی توضیح تمییز
مهیا شو که رحمت گشت سرریز
وجود کامل ما فیض عامست
بخلق وجد او فوق التمامست
هزاران دور باید تا که مردی
ببیند روی قطبی یا که فردی
چو قطبی دم فروزد در معارف
ز دم پی میتوان بردن بعارف
که سلطان حقیقت بی نیازست
ولی این در بروی خلق بازست
بخدمت قامت همت علم کن
چو کلک من سر خود را قدم کن
بپای اهل بینش خاک شو خاک
که این پایت سری بخشد بافلاک
بتفسیر و بتوضیح و بتاء/ویل
مهیا شو که آمد وحی جبریل
بود منطوق گفتار شریعت
که باشد علم رفتار طریقت
شریعت با طریقت هر دو منطوق
حقیقت برترست از درک مخلوق
بود مسکوت اسرار حقیقت
خرد حیران شد از کار حقیقت
حقیقت برتر از حد بیانست
بیان بیکار شد وقت عیانست
عیانست آنکه ناپیدا و پیداست
حقیقت در سر و سر سویداست
بود در جمله و از جمله بیرون
زهی شاء/ن و زهی اسرار بیچون
شریعت را بدان و شرح کن سهل
طریقت را مگو در نزد نااهل
حقیقت را بدان نیک ار کنی فاش
هدف گردد بتیر طعن اوباش
به نتوان گفت نزد عام اسرار
که خاصان گفته اندی بر سر دار
که من با نامه و با خامه این راز
نگویم نیستند این هر دو دمساز
«صفای اصفهانی»
بطرز دیگر و گفتار دیگر
حکم را در پی توضیح تمییز
مهیا شو که رحمت گشت سرریز
وجود کامل ما فیض عامست
بخلق وجد او فوق التمامست
هزاران دور باید تا که مردی
ببیند روی قطبی یا که فردی
چو قطبی دم فروزد در معارف
ز دم پی میتوان بردن بعارف
که سلطان حقیقت بی نیازست
ولی این در بروی خلق بازست
بخدمت قامت همت علم کن
چو کلک من سر خود را قدم کن
بپای اهل بینش خاک شو خاک
که این پایت سری بخشد بافلاک
بتفسیر و بتوضیح و بتاء/ویل
مهیا شو که آمد وحی جبریل
بود منطوق گفتار شریعت
که باشد علم رفتار طریقت
شریعت با طریقت هر دو منطوق
حقیقت برترست از درک مخلوق
بود مسکوت اسرار حقیقت
خرد حیران شد از کار حقیقت
حقیقت برتر از حد بیانست
بیان بیکار شد وقت عیانست
عیانست آنکه ناپیدا و پیداست
حقیقت در سر و سر سویداست
بود در جمله و از جمله بیرون
زهی شاء/ن و زهی اسرار بیچون
شریعت را بدان و شرح کن سهل
طریقت را مگو در نزد نااهل
حقیقت را بدان نیک ار کنی فاش
هدف گردد بتیر طعن اوباش
به نتوان گفت نزد عام اسرار
که خاصان گفته اندی بر سر دار
که من با نامه و با خامه این راز
نگویم نیستند این هر دو دمساز
«صفای اصفهانی»
دید مجنون را یکی صحرا نورد
در میان بادیه بنشسته فرد
ساخته بر ریگ ز انگشتان قلم
می زند حرفی به دست خود رقم
گفت ای مفتون شیدا چیست این
مینویسی نامه سوی کیست این
هر چه خواهی در سوادش رنج برد
تیغ صرصر خواهدش حالی سترد
کی به لوح ریگ باقی ماندش
تا کسی دیگر پس از تو خواندش
گفت شرح حسن لیلی میدهم
خاطر خود را تسلی میدهم
مینویسم نامش اول وز قفا
مینگارم نامه عشق و وفا
نیست جز نامی ازو در دست من
زان بلندی یافت قدر پست من
ناچشیده جرعهای از جام او
عشقبازی میکنم با نام او
#جامى
در میان بادیه بنشسته فرد
ساخته بر ریگ ز انگشتان قلم
می زند حرفی به دست خود رقم
گفت ای مفتون شیدا چیست این
مینویسی نامه سوی کیست این
هر چه خواهی در سوادش رنج برد
تیغ صرصر خواهدش حالی سترد
کی به لوح ریگ باقی ماندش
تا کسی دیگر پس از تو خواندش
گفت شرح حسن لیلی میدهم
خاطر خود را تسلی میدهم
مینویسم نامش اول وز قفا
مینگارم نامه عشق و وفا
نیست جز نامی ازو در دست من
زان بلندی یافت قدر پست من
ناچشیده جرعهای از جام او
عشقبازی میکنم با نام او
#جامى
Telegram
attach 📎
آمدن، رفتن، دویدن
عشق ورزیدن
در غم انسان نشستن
پابه به پای شادمانی های مردم پای کوبیدن
کار کردن.. کار کردن.. آرمیدن
چشم انداز بیابان های خشک و تشنه را دیدن
از سبوی تازه آب پاک نوشیدن
هم نفس با بلبلان کوهی آواره خواندن
در تله افتاده آهو بچگان را شیر دادن
کار کردن.. کار کردن.. آرمیدن
یا شبی برفی پیش آتش ها نشستن
دل به رویاهای گرم شعله بستن
آری.. آری.. زندگی زیباست
زندگی آتشگهی دیرینه پا برجاست
گر بیفروزیش، رقص شعله اش در هر کران پیداست
ورنه خاموش است و خاموشی گناه ماست
#سیاوش_کسرایی
عشق ورزیدن
در غم انسان نشستن
پابه به پای شادمانی های مردم پای کوبیدن
کار کردن.. کار کردن.. آرمیدن
چشم انداز بیابان های خشک و تشنه را دیدن
از سبوی تازه آب پاک نوشیدن
هم نفس با بلبلان کوهی آواره خواندن
در تله افتاده آهو بچگان را شیر دادن
کار کردن.. کار کردن.. آرمیدن
یا شبی برفی پیش آتش ها نشستن
دل به رویاهای گرم شعله بستن
آری.. آری.. زندگی زیباست
زندگی آتشگهی دیرینه پا برجاست
گر بیفروزیش، رقص شعله اش در هر کران پیداست
ورنه خاموش است و خاموشی گناه ماست
#سیاوش_کسرایی