شراب عشق روی خرمت کرد
بسان نرگس تو مست ما را
اگر روزی کف پایت ببوسم
بود بر هر دوعالم دست مارا
تمنای لبت شوریده دارد
چومشکین زلف توپیوست مارا
#سنــایی
بسان نرگس تو مست ما را
اگر روزی کف پایت ببوسم
بود بر هر دوعالم دست مارا
تمنای لبت شوریده دارد
چومشکین زلف توپیوست مارا
#سنــایی
به چشم نهان بین نهان جهان را
که چشم عیان بین نبیند نهان را
نهان درجهان چیست آزاده مردم
ببینی نهان را، نبینی عیان را
#ناصرخسرو
که چشم عیان بین نبیند نهان را
نهان درجهان چیست آزاده مردم
ببینی نهان را، نبینی عیان را
#ناصرخسرو
انسان کامل هیچ طاعتی بهتر از آن ندید که عالم را راست کند و راستی در میان خلق پیدا کند و عادات و رسوم بد از میان خلق بردارد و قاعده و قانون نیک در میان مردم بنهد و مردم را به خدای خواند و از عظمت و بزرگواری و یگانگی خدای مردم را خبر دهد و مدح آخرت بسیار گوید و از بقا و ثبات آخرت خبر دهد و مذمت دنیا بسیار کند و از تغیر و بی ثباتی دنیا حکایت کند و منفعت درویشی و خمول با مردم بگوید.
شیخ عزیزالدین نسفی
شیخ عزیزالدین نسفی
احساس گناه:
بیشترِ ما با بارسنگینی از احساس گناه بر وجدان خود زندگی میکنیم .از این که:
-ازکارهایی که از سر بیچارگی و برای جلب محبت یا شهرت انجام داده ایم
-از انتخاب هایی که از سر نادانی و به منظور انتقام یا کامجوییِ آنی کرده ایم
-برای زیاده روی ها و رفتارهای بی ملاحظه ی خود متاسف هستیم
و.......
بیشترِما این درد رادر خود سرکوب می کنیم و بدون درک وپذیرشِ آن به زندگی ادامه میدهیم.
احساس میکنیم نیار داریم هرچه تندتر حرکت کنیم و هرگز اجازه ندهیم که روزی دردمان به ما برسد
درست مانند این که سایه ی ما درپیِ ما می دود ودر واقع نیز چنین است!
ادامه دارد....
دبی فورد
بیشترِ ما با بارسنگینی از احساس گناه بر وجدان خود زندگی میکنیم .از این که:
-ازکارهایی که از سر بیچارگی و برای جلب محبت یا شهرت انجام داده ایم
-از انتخاب هایی که از سر نادانی و به منظور انتقام یا کامجوییِ آنی کرده ایم
-برای زیاده روی ها و رفتارهای بی ملاحظه ی خود متاسف هستیم
و.......
بیشترِما این درد رادر خود سرکوب می کنیم و بدون درک وپذیرشِ آن به زندگی ادامه میدهیم.
احساس میکنیم نیار داریم هرچه تندتر حرکت کنیم و هرگز اجازه ندهیم که روزی دردمان به ما برسد
درست مانند این که سایه ی ما درپیِ ما می دود ودر واقع نیز چنین است!
ادامه دارد....
دبی فورد
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
مرضیه
ساغرم شکسته ساقی
از زبان
شاعر این اهنگ : استاد معینی کرمانشاهی
و
اهنگساز: مهندس همایون خرم
ساغرم شکسته ساقی
از زبان
شاعر این اهنگ : استاد معینی کرمانشاهی
و
اهنگساز: مهندس همایون خرم
در عهد پادشاه خطابخش جرم پوش
حافظ قرابه کش شد و مفتی پیاله نوش
صوفی ز کنج صومعه با پای خم نشست
تا دید محتسب که سبو میکشد به دوش
احوال شیخ و قاضی و شرب الیهودشان
کردم سؤال صبحدم از پیر می فروش
گفتا نه گفتنیست سخن گر چه محرمی
درکش زبان و پرده نگه دار و می بنوش
ساقی بهار میرسد و وجه می نماند
فکری بکن که خون دل آمد ز غم به جوش
عشق است و مفلسی و جوانی و نوبهار
عذرم پذیر و جرم به ذیل کرم بپوش
تا چند همچو شمع زبان آوری کنی
پروانه مراد رسید ای محب خموش
ای پادشاه صورت و معنی که مثل تو
نادیده هیچ دیده و نشنیده هیچ گوش
چندان بمان که خرقه ازرق کند قبول
بخت جوانت از فلک پیر ژنده پوش
#حضرت_حافظ
حافظ قرابه کش شد و مفتی پیاله نوش
صوفی ز کنج صومعه با پای خم نشست
تا دید محتسب که سبو میکشد به دوش
احوال شیخ و قاضی و شرب الیهودشان
کردم سؤال صبحدم از پیر می فروش
گفتا نه گفتنیست سخن گر چه محرمی
درکش زبان و پرده نگه دار و می بنوش
ساقی بهار میرسد و وجه می نماند
فکری بکن که خون دل آمد ز غم به جوش
عشق است و مفلسی و جوانی و نوبهار
عذرم پذیر و جرم به ذیل کرم بپوش
تا چند همچو شمع زبان آوری کنی
پروانه مراد رسید ای محب خموش
ای پادشاه صورت و معنی که مثل تو
نادیده هیچ دیده و نشنیده هیچ گوش
چندان بمان که خرقه ازرق کند قبول
بخت جوانت از فلک پیر ژنده پوش
#حضرت_حافظ
.
چه سزا باشد گفتن اینكه:
خـدا هست؟؟؟
تو خـود، هستی حاصل كن!
این قدر که عمر تو را هست،
در تفحصِ حال خود خرج کن؛
در تفحص قِدَمعالم چهخرج کنی؟
شناخت خدا عمیق است…
ای نادان، عمیـق تویی!
#شمس_تبريزی
چه سزا باشد گفتن اینكه:
خـدا هست؟؟؟
تو خـود، هستی حاصل كن!
این قدر که عمر تو را هست،
در تفحصِ حال خود خرج کن؛
در تفحص قِدَمعالم چهخرج کنی؟
شناخت خدا عمیق است…
ای نادان، عمیـق تویی!
#شمس_تبريزی
تا چند ز آب و نان سخن خواهی گفت
خواهی خوردن بروز و شب خواهی خفت
امروز تو را ز تو اگر حق نخرید
در روز جزا نخواهی ارزید بمفت
#فیض_کاشانی
- رباعی شمارهٔ ۷
خواهی خوردن بروز و شب خواهی خفت
امروز تو را ز تو اگر حق نخرید
در روز جزا نخواهی ارزید بمفت
#فیض_کاشانی
- رباعی شمارهٔ ۷
تو به یک خواری، گُریزانی ز عشق
تو بجز نامی چه میدانی ز عشق؟
عشق را صد ناز و استکبار هست
عشق با صد ناز می آید به دست
عشق چون وافی ست وافی می خرد
در حریفِ بی وفا می نَنْگرد
#مثنوی_مولانا دفترپنجم
📘در عشق باید تمام و کمال متوجه معشوق بود و اگر ذره ای ذهن و ضمیر عاشق در جایِ دیگری سیر کند غیرتِ عشق بر سینه او خواهد زد و او را طرد خواهد کرد. عشق بر عهد و پیمان است و تنها آنانکه بر سرِ عهد خود هستند به او راه می یابند
تو بجز نامی چه میدانی ز عشق؟
عشق را صد ناز و استکبار هست
عشق با صد ناز می آید به دست
عشق چون وافی ست وافی می خرد
در حریفِ بی وفا می نَنْگرد
#مثنوی_مولانا دفترپنجم
📘در عشق باید تمام و کمال متوجه معشوق بود و اگر ذره ای ذهن و ضمیر عاشق در جایِ دیگری سیر کند غیرتِ عشق بر سینه او خواهد زد و او را طرد خواهد کرد. عشق بر عهد و پیمان است و تنها آنانکه بر سرِ عهد خود هستند به او راه می یابند
ای روی تو کعبهٔ دل و قبلهٔ جان
چون شمع ز غم سوختم ای شعلهٔ جان
بردار حجاب و رخ به عاشق بنمای
تا چاک زند به دست خود خرقهٔ جان
#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۴۱۰
چون شمع ز غم سوختم ای شعلهٔ جان
بردار حجاب و رخ به عاشق بنمای
تا چاک زند به دست خود خرقهٔ جان
#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۴۱۰
ای زخم زننده بر رباب دل من
بشنو تو از ناله جواب دل من
در هر ویران دفینه گنج دگر است
عشق است دفینه در خراب دل من
#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۴۱۲
بشنو تو از ناله جواب دل من
در هر ویران دفینه گنج دگر است
عشق است دفینه در خراب دل من
#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۴۱۲
ای لعل لبت معدن شکر چیدن
وز چشم تو نور نامصور دیدن
مه گردانست و برک که گردانست
فرقست بسی میان هر گردیدن
#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۴۲۲
وز چشم تو نور نامصور دیدن
مه گردانست و برک که گردانست
فرقست بسی میان هر گردیدن
#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۴۲۲
ای مونس روزگار چونی بی من
ای همدم غمگسار چونی بی من
من با رخ چون خزان خرابم بیتو
تو با رخ چون بهار چونی بی من
#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۴۲۶
ای همدم غمگسار چونی بی من
من با رخ چون خزان خرابم بیتو
تو با رخ چون بهار چونی بی من
#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۴۲۶
ای نالهٔ عشق تو رباب دل من
ای ناله شده همه جواب دل من
آن دولت معمور که میپرسیدی
یا بیتو و لیک در خراب دل من
#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۴۲۷
ای ناله شده همه جواب دل من
آن دولت معمور که میپرسیدی
یا بیتو و لیک در خراب دل من
#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۴۲۷
این بنده مراعات نداند کردن
زیرا که به گل رفته فرو تا گردن
این مستی ما چو مستی مستان نیست
پیداست حد مستی افیون خوردن
#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۴۲۸
زیرا که به گل رفته فرو تا گردن
این مستی ما چو مستی مستان نیست
پیداست حد مستی افیون خوردن
#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۴۲۸
با دل گفتم عشق تو آغاز مکن
بازم در صد محنت و غم باز مکن
دل تیرهگیی کرد و بگفت ای سره مرد
معشوق شگرفست برو ناز مکن
#مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۴۳۴
بازم در صد محنت و غم باز مکن
دل تیرهگیی کرد و بگفت ای سره مرد
معشوق شگرفست برو ناز مکن
#مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۴۳۴
کو همنفَسۍ که بوۍ درد آید از او
صد پاره دلۍ که آه ِ ســرد آید از او
مۍسوزم ولب نمۍگشایم که مباد
آهۍ کشم و دلۍ به درد آیــد از او
#رهی_معیری
صد پاره دلۍ که آه ِ ســرد آید از او
مۍسوزم ولب نمۍگشایم که مباد
آهۍ کشم و دلۍ به درد آیــد از او
#رهی_معیری
بیدل من و بیدل تو و بیدل تو و من
سرمست همی شدیم روزی به چمن
عمریست که من در آرزوی آنم
کان عهد به یادآوری ای عهد شکن
#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۴۳۶
سرمست همی شدیم روزی به چمن
عمریست که من در آرزوی آنم
کان عهد به یادآوری ای عهد شکن
#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۴۳۶
بیدل من و بیدل تو و بیدل تو و من
سرمست همی شدیم روزی به چمن
عمریست که من در آرزوی آنم
کان عهد به یادآوری ای عهد شکن
#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۴۳۶
سرمست همی شدیم روزی به چمن
عمریست که من در آرزوی آنم
کان عهد به یادآوری ای عهد شکن
#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۴۳۶