آستان جانان
استاد شجریان
ساز و آواز ماهور
آواز: #استاد_شجریان
همنوازان: بهروز همتی (تار)
محمد فیروزی (عود)
آلبوم #کنسرت_رباعیات_خیام
کلام از #خیام
آواز: #استاد_شجریان
همنوازان: بهروز همتی (تار)
محمد فیروزی (عود)
آلبوم #کنسرت_رباعیات_خیام
کلام از #خیام
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
تا دل هرزه گرد من
رفت به چین زلف تو
زان سفر دراز خود
عزم وطن نمیکند
#سرو_چمان
#محمدرضا_شجریان
#حافظ
#دستگاه_ماهور
#کنسرت_گروه_آوا
تهران مرداد ۱۳۸۶
رفت به چین زلف تو
زان سفر دراز خود
عزم وطن نمیکند
#سرو_چمان
#محمدرضا_شجریان
#حافظ
#دستگاه_ماهور
#کنسرت_گروه_آوا
تهران مرداد ۱۳۸۶
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است
ای بس غم و شادی كه پس پرده نهان است
گر مرد رهی غم مخور از دوری و ديری
دانی كه رسيدن هنر گام زمان است
آبی كه برآسود زمينش بخورد زود
دريا شود آن رود كه پيوسته روان است
از روی تو دل كندنم آموخت زمانه
اين ديده از آن روست كه خونابه فشان است
دردا و دريغا كه در اين بازی خونين
بازيچه ی ايام دل آدميان است
دل بر گذر قافله ی لاله و گل داشت
این دشت که پامال سواران خزان است
روزی که بجنبد نفس باد بهاری
بینی که گل و سبزه کران تا به کران است
ای كوه تو فرياد من امروز شنيدی
دردی ست درين سينه كه همزاد جهان است
از داد و وداد آن همه گفتند و نكردند
يا رب چقدر فاصله ی دست و زبان است
خون می چكد از ديده در اين كنج صبوری
اين صبر كه من می كنم افشردن جان است
از راه مرو سايه كه آن گوهر مقصود
گنجی ست كه اندر قدم راهروان است
شعر و دکلمه: #هوشنگ_ابتهاج (سايه)
تار: #استاد_محمدرضا_لطفی
تنبک #محمد_قوی_حلم
#کنسرت_بال_در_بال
ای بس غم و شادی كه پس پرده نهان است
گر مرد رهی غم مخور از دوری و ديری
دانی كه رسيدن هنر گام زمان است
آبی كه برآسود زمينش بخورد زود
دريا شود آن رود كه پيوسته روان است
از روی تو دل كندنم آموخت زمانه
اين ديده از آن روست كه خونابه فشان است
دردا و دريغا كه در اين بازی خونين
بازيچه ی ايام دل آدميان است
دل بر گذر قافله ی لاله و گل داشت
این دشت که پامال سواران خزان است
روزی که بجنبد نفس باد بهاری
بینی که گل و سبزه کران تا به کران است
ای كوه تو فرياد من امروز شنيدی
دردی ست درين سينه كه همزاد جهان است
از داد و وداد آن همه گفتند و نكردند
يا رب چقدر فاصله ی دست و زبان است
خون می چكد از ديده در اين كنج صبوری
اين صبر كه من می كنم افشردن جان است
از راه مرو سايه كه آن گوهر مقصود
گنجی ست كه اندر قدم راهروان است
شعر و دکلمه: #هوشنگ_ابتهاج (سايه)
تار: #استاد_محمدرضا_لطفی
تنبک #محمد_قوی_حلم
#کنسرت_بال_در_بال