معرفی عارفان
1.26K subscribers
35K photos
12.9K videos
3.24K files
2.8K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
@sedayeshajarian
shajarian & bahari_nava
#آواز محمدرضا شجریان
#در دستگاه نوا
#کمانچه : اصغر بهاری
#شعر : عطار_نیشابوری
#سال اجرا : ۱۳۶۶
#سال انتشار : ۱۳۶۸
#آلبوم : دود عود _ روی الف
در میکده‌ام، چون من بسی اینجا هست

می حاضر و من نبرده‌ام سویش دست

باید امشب ببوسم این ساقی را

کنون گویم که نیستم بیخود و مست

در میکده‌ام دگر کسی اینجا نیست

واندر جامم دگر نمی صهبا نیست

مجروحم و مستم و عسس می‌بردم

مردی، مددی، اهل دلی، آیا نیست؟


#مهدی_اخوان_ثالث
#در_میکده
#زمستان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#در این شب زیبای بهاری

از خدا می‌خواهم هر ستاره ای

آمینی باشد برای آرزوهای قشنگ تون

شبتون ستاره بارون دلتــون آروم
در پناه خـــدا باشید
اکنون تو اینجائی
گسترده چون عطر اقاقی‌ها
در کوچه‌های صبح
بر سینه‌ام، سنگین
در دستهایم، داغ
در گیسوانم رفته از خود، سوخته، مدهوش
اکنون تو اینجائی

چیزی وسیع و تیره و انبوه
چیزی مشوش چون صدای دوردست روز
بر مردمکهای پریشانم
میچرخد و میگسترد خود را

شاید مرا از چشمه میگیرند
شاید مرا از شاخه می‌چینند
شاید مرا مثل دری بر لحظه‌های بعد میبندند
شاید...
دیگر نمی‌بینم.

ما بر زمینی هرزه روئیدیم
ما بر زمینی هرزه میباریم
ما «هیچ» را در راهها دیدیم
بر اسب زرد بالدار خویش
چون پادشاهی راه می‌پیمود

افسوس، ما خوشبخت و آرامیم
افسوس، ما دلتنگ و خاموشیم
خوشبخت، زیرا دوست میداریم
دلتنگ، زیرا عشق نفرینیست

#فروغ_فرخزاد
#در_آبهای_سبز_تابستان
#تولدی_دیگر
#حکمت خدا را باور کنید. در زندگی باید به دو چیز توجه کرد! یکی رحمت خداست و یکی هم حکمت اوست. اگر نعمتی می دهد، رحمتش است و اگر نمی دهد حکمتش. در اتفاقات خوب، رحمت خدا را می توان دید و در اتفاقات بد، حکمت او را. هیچ وقت در زندگی نباید کفران نعمت کرد! چرا که هر اتفاقی در زندگیمان حکمتی دارد.

#در زندگی ما، در پی هر اتفاقی، حکمتی نهفته است. اگر ما اتفاق بد یا خوبی را در زندگی تجربه می کنیم، به واسطه ی حکمت خدا است. ما در بسیاری از اتفاقات، حکمت پروردگار را نمی بینیم و چشمانمان بر روی آن بسته است .
ناصح چو مرهمی ننهی، نیش هم مزن
بر زخم‌خورده طعنه زدن زخمِ دیگر است

#اهلی_شیرازی
#در_کنایه

•دیوان اهلی شیرازی، به اهتمام و تصحیح حامد ربانی•
دانه ما در ضمیر خاک بودی کاشکی
یا چو سر زد در زمان دهقان درودی کاشکی

آن که آخر سر به صحرا داد بی بال و پرم
روز اول این قفس را در گشودی کاشکی

هر چه از دل می خورم از روزیم کم می کنند
#در #حریم #سینه #من #دل #نبودی #کاشکی

آن که منع ما ز پرواز پریشان می کند
فکر آب و دانه ما می نمودی کاشکی

دست چون افتاد خالی، همت عالی بلاست
آنچه دارم در نظر در دست بودی کاشکی

تلخی از دریای بی گوهر کشیدن مشکل است
دیده را هم غمزه اش با دل ربودی کاشکی

می گشاید چشم بر روی تو پیش از آفتاب
چشم ما هم طالع آیینه بودی کاشکی

لب گشودم، غوطه در اشک پشیمانی زدم
گلبن من تا قیامت غنچه بودی کاشکی

آن که می ریزد به راه آشنایان خار منع
سبزه بیگانه را اول درودی کاشکی

آینه سطحی است، غور حسن نتواند نمود
پیش چشم ما نقاب از رخ گشودی کاشکی

آن که درد غیر را پیش از شنیدن چاره کرد
شمه ای صائب ز درد ما شنودی کاشکی


#صائب