همهی ما افراد معمولی هستیم
خسته کنندهایم
شگفت انگیزیم
همهمان خجالتی هستیم
شجاعیم
قهرمانیم
بی پناهیم
فقط به روزش بستگی دارد !
ای دست جفای تو چو زلف تو دراز
وی بیسببی گرفته پای از من باز
ای دست از آستین برون کرده به عهد
وامروز کشیده پای در دامن باز
#سعدی
- رباعی شمارهٔ ۸۰
وی بیسببی گرفته پای از من باز
ای دست از آستین برون کرده به عهد
وامروز کشیده پای در دامن باز
#سعدی
- رباعی شمارهٔ ۸۰
اسرار شنو ز طوطی ربانی
طوطی بچهای زبان طوطی دانی
در مرغ و قفس خیره چرا میمانی
بشکن قفس ای مرغ کز آن مرغانی
#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۶۷۹
طوطی بچهای زبان طوطی دانی
در مرغ و قفس خیره چرا میمانی
بشکن قفس ای مرغ کز آن مرغانی
#رباعی_مولانا
- رباعی شمارهٔ ۱۶۷۹
Tasnif Andak Andak-(IRMP3.IR)
Shahram Nazeri
🎙 "تصنیف اندک اندک"
با صدای شوالیه ی آواز ایران
استاد شهرام ناظری
و
شعر حضرت مولوی
با صدای شوالیه ی آواز ایران
استاد شهرام ناظری
و
شعر حضرت مولوی
سعدیا از روی تحقیق این سخن نشنیده ای
هر نشیبی را فراز و هر فرازی را نشیب
سعدی
هر نشیبی را فراز و هر فرازی را نشیب
سعدی
دم بدم ما بستهٔ دام نویم
هر یکی گر باز و سیمرغی شویم
میرهانی هر دمی ما را و باز
سوی دامی میرویم ای بینیاز
#مولانای_جان
هر یکی گر باز و سیمرغی شویم
میرهانی هر دمی ما را و باز
سوی دامی میرویم ای بینیاز
#مولانای_جان
ما درین انبار گندم میکنیم
گندم جمع آمده گم میکنیم
مینیندیشیم آخر ما بهوش
کین خلل در گندمست از مکر موش
موش تا انبار ما حفره زدست
و از فنش انبار ما ویران شدست
اول ای جان دفع شر موش کن
وانگهان در جمع گندم جوش کن
#مولانای_جان
گندم جمع آمده گم میکنیم
مینیندیشیم آخر ما بهوش
کین خلل در گندمست از مکر موش
موش تا انبار ما حفره زدست
و از فنش انبار ما ویران شدست
اول ای جان دفع شر موش کن
وانگهان در جمع گندم جوش کن
#مولانای_جان
گوهر از هر طرفی میتابد
پای کوبان سوی جان میآید
از در مشعله داران فلک
آتش دل به دهان میآید
#مولانای_جان
پای کوبان سوی جان میآید
از در مشعله داران فلک
آتش دل به دهان میآید
#مولانای_جان
شتری در صحرا چرا می کرد و از خار و خاشاک آن صحرا غذا می خورد به خاربنی رسید، چون زلف خوبان درهم و چون روی محبوبان تازه و خرم.
گردن آز دراز کرد تا از آن بهره ای گیرد دید که در میان آن افعیی حلقه کرده و سر را با دم فرا آورده، باز پس گشت و از آرزوی او بگذشت. خاربن پنداشت که احتراز وی از زخم سنان اوست و اجتناب او از تیزی دندان او.
شتر آن را دریافت، گفت: بیم من از میهمان پوشیده است نه از میزبان آشکار، و ترس من از زهر دندان مار است نه از زخم پیکان خار، اگر نه هول میهمان خوردمی میزبان را یک لقمه کردمی.
گر از لئیم بترسد کریم، نیست عجب
ز خبث نفس، نه از پشم و استخوان ترسد
کسی که پا ننهد در میان خاکستر
مقرر است که از آتش نهان ترسد
جامی
گردن آز دراز کرد تا از آن بهره ای گیرد دید که در میان آن افعیی حلقه کرده و سر را با دم فرا آورده، باز پس گشت و از آرزوی او بگذشت. خاربن پنداشت که احتراز وی از زخم سنان اوست و اجتناب او از تیزی دندان او.
شتر آن را دریافت، گفت: بیم من از میهمان پوشیده است نه از میزبان آشکار، و ترس من از زهر دندان مار است نه از زخم پیکان خار، اگر نه هول میهمان خوردمی میزبان را یک لقمه کردمی.
گر از لئیم بترسد کریم، نیست عجب
ز خبث نفس، نه از پشم و استخوان ترسد
کسی که پا ننهد در میان خاکستر
مقرر است که از آتش نهان ترسد
جامی
ما به غیر از یار اول کس نمی گیریم یار
اختیار اولین نیک است کردیم اختیار
تن یکی داریم و در یک تن نمی باشد دو سر
دل یکی داریم و در یک دل نمی گنجد دو یار
شاه_نعمت_الله_ولی
اختیار اولین نیک است کردیم اختیار
تن یکی داریم و در یک تن نمی باشد دو سر
دل یکی داریم و در یک دل نمی گنجد دو یار
شاه_نعمت_الله_ولی
تا در وداع خویش چه خون در جگر کنیم
از کوی دوست رخت سفر بسته ایم ما
غالب دهلوی
از کوی دوست رخت سفر بسته ایم ما
غالب دهلوی
دارم صنمی چهره برافروختهای
وز خرمن دهر دیده بر دوختهای
او عاشق دیگریّ و من عاشق او
پروانه صفت سوختهای سوختهای
ابوسعید_ابوالخیر
وز خرمن دهر دیده بر دوختهای
او عاشق دیگریّ و من عاشق او
پروانه صفت سوختهای سوختهای
ابوسعید_ابوالخیر