معرفی عارفان
1.26K subscribers
35.5K photos
13.2K videos
3.25K files
2.82K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اسامی حق تعالی از حصر بیرون است. تو در جیبِ خود نگر تا خود از او چه نصیب داری، و می دان که ابدالآباد از آن خواهی خوردن.



#عین_القضات_همدانی
هر که گوید که تو را فلان ثنا گفت، بگو: مرا ثنا تو می‌گویی، او را بهانه می‌سازی. هر که گوید که تو را فلان دشنام داد، بگو: مرا تو دشنام می‌دهی، او را بهانه می‌کنی، این او نگفته باشد، یا به معنی دیگر گفته باشد. و اگر گوید: او تو را حسود گفت، بگو: این حسد را دو معنی است، یکی حسدی است که به بهشت برَد حسدی که در راه خیر گرم کند، که من چرا کم از او باشم در فضیلت. کرا خاتون نیز حسود است، مولانا نیز حسود است، آن حسد است که به بهشت برد. همه روز سخن من جهت این حسد است. اما حسد آن کس به دوزخ برد که خدمتی می‌کردم و مرا از آن چیز حسد کردی تا از آن منع شوم و بازمانم.



#مقالات_شمس_تبریزی
تعلیق و تصحیح:
#محمد_علی_موحد
دیلمان
@ostad_shajariyan
🎵 دیلمان

💠آواز :محمدرضا شجریان
💠شعر : هوشنگ ابتهاج
💠💠💠

من همان عشقم که در فرهاد بود
او نمی دانست و خود را می ستود

💠💠💠

آواز استاد جان شجریان
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎵ساز و آواز سه‌گاه

💠آواز :محمدرضا شجریان
💠گروه شهناز‌
💠کنسرت لندن ، آبان ۱۳۹۰
💠مرکب خوانی

‌به سوز دل نفسی آتشین بر آر ، ای عشق!
که سینه ها سیه از روزگار دم سردست‌

👤هوشنگ ابتهاج

🔸🔹🔸

🎼 آواز استاد جان شجریان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
اکنون اگر دلارامی داری
بی او چرا چنین می‌آرامی؟
و اگر دلارامی نداری
درین جهان از بهر چه آرام داری؟


#معارف
#بهاءولد


بهر آرام دلم
نام دلارام بگو ...


#مولانا
از اهل الله کسی بود که هفتاد سال پیوسته ملازم صف اوّل نماز بود و می پنداشت که این را برای آنکه خداوند دوست دارد و از جهت موافقت با خدا انجام می دهد، تا آنکه روزی دیر رسید و نتوانست در صف اول ایستد، به خاطرش خطور کرد آنان که در صف اول با او نماز می خواندند وقتی او را نبینند خواهند گفت فلانی کجاست؟ به گریه افتاد و به نفسش گفت: مرا هفتاد سال فریب دادی، من می پنداشتم که برای خدا انجام می دهم، من در خدمت هوا و هوس تو بودم، ترا چه می شد اگر نیافتندت؟ سپس توبه کرد و بعد از آن دیده نشد که در یک مکان و در یک مسجد نماز گزارد، اهل الله نفسشان را اینگونه محاسبه می کردند.



#شیخ_محی_الدین_ابن_العربی
#فتوحات_مکیه
راست می گفتند
هميشه زودتر از آن که بينديشی اتفاق می افتد
من به همه چيز اين دنيا دير رسيدم
زمانی که از دست می رفت
و پاهای خسته ام توان دويدن نداشت
چشم مي گشودم همه رفته بودند
مثل " بامدادی " که گذشت
و دير فهميدم که ديگر شب است
" بامداد " رفت
رفت تا تنهايی ماه را حس کنی
شکيبايی درخت را
و استواری کوه را
من به همه چيز اين دنيا دير رسيدم
به حس لهجه ی " بامداد "
و شور شکفتن عشق
در واژه واژه کلامش که چه زيبا می گفت
" من درد مشترکم "
مرا فرياد کن


#فریدون_مشیری
‏سپاسگزار خداوند باشیم که خورشید را خیلی بالاها در آسمان بند کرده است ؛ در غیر این صورت یکی پیدا می‌شد خاموشش کند به این بهانه که یک رفیق حزب مخالف خیلی عینک دودی می‌فروشد !


جووانینو گوارسکی
افراد شاد عموما بخشنده‌ تر، دلسوزتر و بلندنظرترند
و نسبت به افراد غمگین، از کنترل بیشتری برخوردارند
و تحملشان در مقابل ناامیدی بیشتر است.

درحالیکه افراد غمگین،
اغلب طردشده، پرخاشگر، متخاصم و خود محورند.

اسکار وایلد می‌گوید:
«کسی که آدم خوبی است، همیشه شاد نیست،
اما کسی که شاد است، همیشه خوب است...»
کانال تلگرامیsmsu43@
همایون شجریان - دشت بی حاصل
همایون شجریان
دشت بی حاصل
عمر عقاب ۷۰ سال است..؛
ولی به ۴۰ که رسید چنگال هایش بلند شده
و انعطافِ گرفتن طعمه را دیگر ندارد..
نوک تیزش کند و بلند و خمیده میشود و
شهبال های کهنسال بر اثر کلفتی پَر به سینه
میچسبد و دیگر پرواز برایش دشوار است.‌.!

آنگاه عقاب است و دوراهی:
--> بمـیرد یـــــا دوباره متولد شود<--

ولی چگونه؟؟

عقاب به قله ای بلند میرود نوک خود را
آنقدر بر صخره ها میکوبد تا کنده شود و
منتظر میماند تا نوکی جدید بروید..
با نوک جدید تک تک چنگال هایش را از
جای میکَند تا چنگال نو درآید..
و بعد شروع به کندن پَرهای کهنه میکند..!

این روند دردناک 150 روز طول میکشد
ولی پس از 5 ماه عقاب تازه ای متولد میشود
که میتواند 30 سال دیگر زندگی کند...


برای زیستن باید تغییر کرد..‌
درد کشید و از آنچه دوست داشت گذشت.‌.

عادات و خاطرات بد را از یاد برد
و دوباره متولد شد...
اگر جرأت داشته باشیم..
این قانون را بپذیریم که دنیا بی‌ثبات است
و هیچ چیز پایدار نیست، به آرامش بزرگی
می‌رسیم...

تمام تلاش ما برای آنکه "قرار" و "ثبات" را
دراین دنیا حفظ کنیم محکوم به شکست است...

ما برای آنکه "قرار" را حفظ کنیم..
"بی‌قرار" می‌شویم..!

هرگاه سعی می‌کنیم پدیده‌ای را همان‌طور
که هست حفظ کنیم، دچار اضطراب و رنج
فراوان برای «حفظ قرار» آن پدیده می‌شویم..

بی‌قراری آدم‌ها عمدتاً نتیجه‌ی این است
که به دنبال "قرار" می‌گردند.‌‌


#اریک_فروم
زمانه

از قصاید #جمال‌الدین_اصفهانی:

در این مقرنسِ زنگار‌خوردِ دود‌اندود
مرا به کام بداندیش چند باید بود؟

به آه از این قفسِ آبگون برآرم گرد
به اشک از این کرۀ آتشین برآرم دود

به منجنیقِ بلا پشتِ عیش من بشکست
به داسغالۀ غم کشتِ عمر من بدرود

نماند تیری در ترکشِ قضا که فلک
سوی دلم به سرانگشتِ امتحان نگشود...

اگر حکایت مسعود سعد و قلعۀ نای
شنیده‌ای که در آن بود سالها مأخوذ

به چشمِ عقل نظر کن ایا پسندیده!
زمانه قلعه نایست و ما در آن مسعود

...

مُقَرنس: بنای بلند و زینت شده( با صورت‌‌ها و نقوش) و گچ‌بری شده.
مقرنس زنگار‌خورد: استعاره از آسمان سبزفام.
قفس‌آبگون: استعاره از آسمان سبز و کبود
کرۀ آتشین: کرۀ اثیر(: آتش، بلاترین قسمت جو، بالای کرۀ هوا به عقیدۀ قدما)
خاقانی گوید:
آن شرارم که به قوّت نرسم سوی اثیر
چون شهاب اختر رخشان شدنم نگذارند
داسغاله: داس که بدان گیاه بُرند.
ترکش: تیردان
#مسعود_سعد: شاعر بزرگ پارسی‌گوی در نیمۀ دوم قرن پنجم و آغاز قرن ششم.
نای: نام قلعه‌ای که مسعود سعد، سه سال در آن زندانی بود.
ایا: ( حرف ندا ) به معنی «ای» باشد.
.
طی زمان کن ای فلک، مژدهٔ وصل یار را
پاره‌ای از میان ببر این شب انتظار را

#وحشی_بافقی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM


عاشقا کمتر ز پروانه نه‌یی
کی کند پروانه ز آتش اجتناب؟

#غزل‌ ۳۰۴ مولانا
بیت ۱۷




*اجتناب: دوری، پرهیز

#عشق
گر دو سه ابله ترا منکر شدند⁣
تلخ کی گردی چو هستی کان قند⁣

گر دو سه ابله ترا تهمت نهد⁣
حق برای تو گواهی می‌دهد⁣

گفت از اقرار عالم فارغم⁣
آنک حق باشد گواه ، او را چه غم⁣

گر خفاشی را ز خورشیدی خوری ست⁣
آن دلیل آمد که آن خورشید نیست⁣

نفرت خفاشکان باشد دلیل⁣
که منم خورشید تابان جلیل⁣

گر گلابی را جعل راغب شود⁣
آن دلیل ناگلابی می‌کند⁣

گر شود قلبی خریدار محک⁣
در محکی‌اش در آید نقص و شک⁣

#مثنوی_مولانا
دفتر دوم
عشق می‌گوید به گوشم پست پست
صید بودن خوش‌تر از صیادی است

گولِ من کن خویش را و غره شو
آفتابی را رها کن ذره شو

بر درم ساکن شو و بی‌خانه باش
دعوی شمعی مکن پروانه باش

تا ببینی چاشنیِ زندگی
سلطنت بینی نهان در بندگی

#مثنوی_مولانا
هوالمحبوب

بخروشیدم گفت خموشت خواهم
خاموش شدم گفت خروشت خواهم
برجوشیدم گفت که نی ساکن باش
ساکن گشتم گفت بجوشت خواهم




مولانا
ز عشق تو ز خان و مان بریدم

به درد عشق تو هم خانه گشتم


#مولانای_جان

کن نظری که تشنه ام بهر وصال عشق تو

من نکنم نظــر به کس جز رخ دلربای تو


#مولانای_جان